درآمدی بر تفسیر ساختاری قرآن (3)


 

نويسنده:محمد خامه گر




 

دلائل مخالفان وحدت غرض سوره ها
 

با این که دلائل وجود ارتباط و همبستگی بین آیات یک سوره قانع کننده به نظر می رسد، اما از دیرباز با انکار گروهی از محققان علوم قرآنی مواجه بوده است. علاوه بر این، خاورشناسان نیز بر این نکته پای فشرده اند که «قرآن کریم جز پیامها و نظرات پراکنده و پریشانی که ازمطالب متنوع متشکل شده است چیزی دیگر نیست و محتوای قرآن عبارت از مطالبی است که با سبکی پریشان و گسیخته و بیگانه از یکدیگر فراهم آمده است»،31 چنانکه «آرتور جان بری» در بخشی از مقدمه خود بر ترجمه قرآن می نویسد:
«قرآن از هر انسجامی که مربوط به ترتیب نزول باشد و نیز انسجام منطقی بسی به دور است.»32
از عالمان مسلمان نیز محققانی همچون «محمدبن علی شوکانی» در «فتح القدیر» و «علامه عزالدین بن عبدالسلام» در کتاب «مجاز القرآن» و علامه مجلسی در «بحارالانوار» و شهید بهشتی در «روش برداشت از قرآن» و استاد ناصر مکارم شیرازی در «قرآن و آخرین پیامبر» با عبارات مختلف و با استناد به دلائل متفاوتی هماهنگی معنوی آیات یک سوره را نفی کرده و تنها بر هماهنگی قرآن در زمینه محتوا و عدم تعارض بخشهای گوناگون آن با هم تأکید کرده اند.
مهم ترین دلایلی که مخالفان وحدت هدف سوره ها اقامه کرده اند عبارتند از:

الف. نزول تدریجی قرآن، و در مناسبتهای گوناگون
 

این اشکال رایج ترین اشکالی است که بر ارتباط آیات و وحدت جامع گرایانه سوره ها وارد شده است. در این شبهه با اشاره به نزول تدریجی قرآن و با توجه به اسباب نزول آیات نتیجه می گیرد که اصولاً آیات قرآن بر اساس عدم ارتباط نازل شده اند و گرنه بدون شک قرآن به روش دیگری نازل می شد. شوکانی در تفسیر «فتح القدیر» در پاسخ به کسانی که در پی یافتن ارتباطی بین آیات هستند می نویسد:
«بسیاری از مفسران، علمی پرزحمت و بی نتیجه آورده و در دریایی فرو رفته اند که به شنا در آن موظف نشده اند. وقت خود را در فنی از میان برده اند که سودی برای آنها ندارد، بلکه خود را به تفسیر به رأی ناروا دچار کرده اند.
و این بدان سبب است که آنها خواسته اند برای آیات قرآن بر طبق ترتیب فعلی مناسبت ذکر نمایند. از این رو خود را به مشقت انداخته و به بیراهه رفته و مطالبی را بیان کرده اند که انصاف از آنها بیزاری جسته و کلام اهل بلاغت ازاین مطالب منزه است؛ چه رسد به کلام پروردگار سبحان.
شنیدن این مسئله برای کسی که از چگونگی نزول تدریجی قرآن و نزول آن در مناسبتهای مختلف آگاه است بسیار عجیب است؛ زیرا هیچ عاقلی در این شک نمی کند که رویدادهایی که موجب نزول قرآن شده اند به خودی خود با یکدیگر اختلاف دارند؛ بلکه گاهی نقیض هم هستند؛ مانند حرام کردن آنچه حلال بوده است و حلال کردن آنچه حرام بوده است، یا اثبات چیزی در مورد کسی یا کسانی بر خلاف آنچه در گذشته درباره آنها به ثبوت رسیده بود و… .
هنگامی که اسباب نزول این گونه با یکدیگر اختلاف و ناهمانندی دارند؛ به گونه ای که اجتماع آنها با یکدیگر میسر نیست آیاتی هم که در ارتباط با آنها نازل شده اند به خودی خود با هم اختلاف دارند. پس چگونه شخص خردمند به دنبال مناسبت میان آب و آتش می باشد؟… اصولاً جست وجوی مناسبت میان آیاتی که می دانیم قطعاً ترتیب آنها در مصحف فعلی مقدم یا مؤخر از ترتیب نزول آنهاست چه معنی خواهد داشت؟ زیرا این نحوه تدوین به ترتیب نزول باز نمی گردد، بلکه کاری است که صحابه ای که جمع قرآن را به عهده داشتند به هنگام تدوین آن انجام داده اند.»33
مبنای اصلی این شبهه به اجتهادی بودن نظم آیات قرآن باز می گردد. بدیهی است اگر کسی بشری بودن تألیف و نظم قرآن را باور داشته باشد به سختی می تواند وجود ارتباط و هماهنگی بین آیات یک سوره را بپذیرد، ولی چنان که گذشت، توقیفی بودن ترتیب آیات با استناد به ده ها دلیل عقلی و نقلی و بر اساس شواهد قرآنی، روایی و تاریخی اثبات شده است و جای هیچ گونه شک و شبهه ای در آن وجود ندارد. بنابراین آنچه «شوکانی» درباره تدوین قرآن گفته است، از پای بست ویران است. بر همین مبنا شیخ ولی الدین ملّوی نیز به این شبهه چنین پاسخ داده است: «این سخن که گفته می شود نباید برای آیات دنبال مناسبت گشت به دلیل این که بر حسب وقایع پراکنده است؛ توهمی بیش نیست. جان کلام این است که قرآن از لحاظ نزول بر حسب وقایع و رویدادهاست، اما از جهت ترتیب و اصل مطابق حکمت بوده، بر وفق لوح محفوظ ترکیب یافته و تمام آیات و سوره های آن توقیفی است، چنان که یکباره به بیت العزه نازل شد.»34
با پذیرش توقیفی بودن نظم آیات این پرسش مطرح می شود که آیا چینش آیات بدون هیچ گونه ارتباط و تناسبی بوده یا بر اساس حکمت خاصی بوده است؟ آیا کمترین حکمتی که می توان در نظم آیات یک سوره تصور کرد، این نیست که همه آنها در یک هدف شریک و سهیم بوده اند؟

ب. غرض محوری؛ از ویژگیهای کتابهای بشری و نه قرآن
 

برخی از اندیشمندان معاصر با تکیه بر جنبه هدایتی قرآن به مخالفت با نظریه وحدت غرض سوره ها برخاسته اند، آنان معتقدند که مهم ترین رسالت و ویژگی قرآن هدایتگری آن است و اصولاً قرآن برای هدایت و نشان دادن راه سعادت نازل شده است. «ذلک الکتاب لاریب فیه هدی للمتقین»(بقره2). بنابراین هر چه به قرآن مربوط باشد باید به نحوی به جنبه هدایتی آن باز گردد. اسلوب و سبک و بیان قرآن نیز از این قاعده کلی جدا نیست. از سوی دیگر نظم مطالب کتابی که از هدایت انسانها و سعادت فرد و جامعه بحث می کند با نظم کتب عادی بشری فرق دارد؛ در کتب بشری که به طور معمول، یک رشته خاص مورد بحث قرار می گیرد نظمی پیوسته و یکنواخت رعایت می شود و کاری به سایر مطالب یا نیازهای دیگر انسانی ندارد. حتی رشته های علوم انسانی چون جامعه شناسی و روان شناسی نیز همین گونه هستند، ولی هدایتگر با همه ابعاد وجودی انسان کار دارد. ازاین رو گاهی در اوج مطالب عقلی به یکباره نرمشی عاطفی نشان می دهد تا عواطف نادیده گرفته نشود و گاه در اوج مسائل احساسی بحثی عقلی مطرح می شود تا احساسات به افراط کشیده نشود. قاعده خطابات ارشادی یکسره چنین است و با خطابات تعلیمی فرق دارد. و قرآن به سبک خطابات ارشادی نزدیک است، زیرا اهداف آن ارشاد به راه درست است.35
در نقد این نگرش و بیان باید یادآور شد:
اولاً: آنچه با سبک قرآن و روش منحصر به فرد آن تعارض دارد این است که بگوییم قرآن کریم مانند کتابهای بشری خود را موظف دانسته که در ضمن هر سوره تنها به گفت وگو در یک موضوع مانند توحید یا معاد بپردازد و آن را به طور کامل در آن سوره بررسی کند و دیگر راجع به آن موضوع و ابعاد مختلف آن در سایر سوره ها نه بحثی را مطرح کند و نه سخنی به میان آورد و هر موضوعی را به طور جامع و مانع در یک سوره بررسی کند؛ بدون شک چنین تصوری از قرآن نادرست بوده و وحدت غرض سوره ها هرگز در صدد آن نیست که چنین اندیشه خطایی را بر قرآن کریم تحمیل کند!
ثانیاً: اقتضای خطابات ارشادی و روش هدایتی، پراکنده گویی نامنسجم نیست؛ زیرا چنین روشی تنها برای پرکردن اوقات فراغت و سرگرمی مناسب است و چون در نهایت مخاطب را به نتیجه مشخصی نمی رساند، تأثیر خاصی را نیز به دنبال نخواهد داشت و اگر گوینده به منظور هدایت و ارشاد سخنی بر زبان رانده باشد به هدف خود نخواهد رسید.
آنچه مناسب خطابات ارشادی است ایجاد تنوع متناسب و منسجم در جهت حفظ شادابی کلام و پراکندن گوهرهای وعظ و نصیحت در لابه لای آن است. خطیبان زبردست و موفق کسانی هستند که در هر جلسه فقط درباره یک موضوع سخن گویند و با مهارت تمام از آیات، روایات، اشعار، سخنان بزرگان، داستانها و حکایات، وعظ و نصیحت و حتی مزاح و طنز در جای جای سخن بهره گیرند؛ تا آهسته آهسته و گام به گام شنونده را به مقصود اصلی رهنمون شوند و از هر نکته بهره ای هدایتی گیرند و با این سبک هر خواننده و شنونده ای به میزان درک و فهم خود از کلام بهره ای را دریافت کرده به اهداف مورد نظر رهنمون گردد. البته آن کسی که ارتباط همه سخن را درک کرده و گوارایی همه نکات را به روح عطشناک خود چشانده باشد از این باده سرمست و سیراب گشته و بیشترین فیض و بهره را برده است.

ج. تلاش در جهت ایجاد ارتباط میان آیات یک سوره؛ تلاشی تکلّف آمیز
 

از دیگر ایرادهایی که به وحدت غرض سوره ها شده، شبهه تکلّف آمیز بودن است. برخی از دانشمندان و مفسران بر این باورند که اصولاً سبک و اسلوب قرآن به گونه ای است که برقراری ارتباط بین آیات آن مشکل، بلکه ناممکن است. از این رو هرگونه تلاشی دراین زمینه نوعی تحمیل بر اسلوب قرآن به شمار می رود. به همین دلیل کسانی که در این وادی گام نهاده اند خود را به زحمت و تکلف بی ثمر انداخته اند. شیخ عزالدین بن عبدالسلام گفته است:
«مناسبت علم خوبی است، ولی در حسن ارتباط کلام شرط است که در یک امر متحد و یکپارچه ای واقع شود که اول آن به آخرش مربوط باشد؛ بنابراین اگر بر سببهای مختلفی آید ارتباطی نخواهد بود و هر کس چنین ربطی دهد تکلفی به کار برده که از عهده اش بیرون است، مگر ربطهای رکیکی که سخن خوب از چنان ارتباطهایی به دور باشد تا چه رسد به بهترین سخنها؛ زیرا که قرآن در مدت بیست و چند سال، در مورد احکام مختلفی که سببهای گوناگون دارند نازل شد و سخنی که چنین باشد، ربط دادن قسمتهای آن با یکدیگر فراهم نمی آید.»36
شوکانی در تفسیر فتح القدیر نیز ـ چنان که نقل شد ـ معتقد است که «علم مناسبت» علمی پررنج و بی نتیجه است که هیچ سودی در پی آن نیست و کسانی که به دنبال یافتن مناسبتهایی در کلام الهی هستند خود را به مشقت انداخته و به بیراهه رفته و مطالبی بر خلاف انصاف گفته اند. وی درباره مناسبت جریان حضرت آدم(ع) و داستان قوم بنی اسرائیل که بلافاصله پس از آن در سوره بقره مطرح شده است، می گوید:
«اصولاً جست وجوی مناسبت از نظر کسانی که اهل فکر و اندیشه هستند تضییع وقت و صرف آن در کاری است که برای انجام دهنده آن و دیگر مردمان سودی در برندارد و چنانچه کسی به دنبال مناسبت میان خطبه ها، نامه ها و دیگر سخنان گوینده ای بلیغ باشد و یا در جست وجوی تناسب میان اشعار شاعری باشد که مدح و هجو در آن هست، از نظر مردم به کم خردی و اتلاف وقت متهم می شود، چه رسد به اینکه کسی به دنبال مناسبت در کلام خدا باشد که اهل بلاغت را از آوردن مانند آن عاجز نموده است، و همه می دانند که خداوند قرآن را به عربی بودن توصیف کرده و روشهای عرب را در سخنگویی پیموده است.
یک سخنران عرب در یک سخنرانی مباحث مختلف و گاه ناهمسازی را مطرح می نماید، چه رسد به سخنرانی های مختلف وی در زمانها و مکانهای گوناگون. بنابراین اگر کسی بپرسد چگونه پس از سخن از آدم(ع) در سوره بقره به بحث بنی اسرائیل پرداخته است، می گوییم چگونه ندارد.»37
کسانی که یافتن ارتباط و تناسب بین آیات را تکلّف پنداشته اند، از آیاتی چند مثال آورده اند که صدر و ذیل آنها با یکدیگر ناهماهنگ و نامنسجم است و به یک هدف بازنمی گردد؛ مانند:
1. آیات 19 ـ 16 از سوره قیامت: «لاتحرّک به لسانک لتعجل به. إنّ علینا جمعه و قرآنه. فإذا قرأناه فاتّبع قرآنه. ثمّ إنّ علینا بیانه»
این آیات از شتاب پیامبر در حفظ کردن آیات نازله و تکرار آنها از سوی او بحث می کند؛ حال آن که آیات قبل و بعد از آن ماجرای روز رستاخیز را بازگفته است. بر این اساس گمان می رود که هیچ ارتباطی میان این دو بخش از آیات وجود ندارد.
2. آیه نخست سوره مائده: «یا أیها الذین آمنوا أوفوا بالعقود أحلّت لکم بهیمة الأنعام إلاّ ما یتلی علیکم». با اینکه «أوفوا بالعقود» و «أحلّت لکم» هر دو در یک آیه واقع است، اما به نظر می رسد که هیچ گونه ارتباطی میان «وفای به عهد و پیمان» و «حلال بودن گوشت برخی از چهارپایان» وجود نداشته باشد.
3. آیه 3 سوره مائده: «الیوم یئس الذین کفروا من دینکم فلاتخشوهم واخشون الیوم أکملت لکم دینکم و أتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الإسلام دیناً» آن گاه در ادامه می فرماید: «فمن اضطرّ فی مخمصة غیرمتجانف لإثم فإنّ الله غفور رحیم».
آیه مورد بحث بر اساس چندین روایت مربوط به مسأله جانشینی ولایت علی بن ابی طالب(ع) در روز غدیر خم است، اما در میان آیاتی جای دارد که احکام برخی از خوردنی ها را بیان داشته اند. ازاین رو بی ارتباط با قبل و بعد از خود به نظر می آید.
4. آیه 67 مائده: «یا أیها الرّسول بلّغ ما أنزل الیک من ربّک و إن لم تفعل فما بلّغت رسالته و الله یعصمک من الناس إنّ الله لایهدی القوم الکافرین»
به اتفاق مفسران شیعه، شأن نزول این آیه به اعلان ولایت امام علی(ع) در غدیر خم بازمی گردد؛ امّا از آنجا که آیات قبل و بعد درباره یهودیان و نصرانیان گفت وگو کرده اند، به هیچ روی نمی توان آیه را به آیات مجاور مرتبط نمود.
5. آیه تطهیر؛ آیه 33 احزاب «انّما یرید الله لیذهب عنکم الرّجس أهل البیت و یطهّرکم تطهیراً»
آیه در محاصره آیاتی است که خطاب به زنان رسول خدا(ص) احکامی را بیان داشته اند؛ از این رو این اشکال پیش آمده است که مخاطبان این آیه مانند آیات قبلی و بعدی همان زنان پیامبر(ص) هستند، حال آن که علمای شیعه سخت تأکید دارند که اهل بیت(ع) تنها عبارتند از خاندان عصمت و طهارت؛ یعنی حضرت محمد(ص)، حضرت فاطمه(س)، امام علی و امام حسن و امام حسین(ع).
6. آیه 189 سوره بقره: «یسئلونک عن الأهلّة قل هی مواقیت للناس و الحجّ و لیس البرّ بأن تأتوا البیوت من ظهورها و لکنّ البرّ من اتّقی و أتوا البیوت من أبوابها» ابتدای آیه سؤال درباره «سبب بدر و هلال ماه» است، اما در ادامه یکباره سخن از چگونگی واردشدن به خانه و نهی از ورود به خانه دیگری از پشت بام است که به ظاهر هیچ گونه ارتباطی با هم ندارند.
به جز این موارد، به نمونه های دیگری از جمله آیه 1 و 2 سوره اسراء، آیه 24 سوره انفال، آیات 114 و 115 بقره و آیات 2 و 3 سوره نساء اشاره شده است که در مجموع به ده آیه می رسد.
در پاسخ باید به چند نکته توجه نمود:
٭ از آنجا که ارتباط بیشتر یا همه آیات قرآن مشخص است، بی ارتباط بودن حداکثر ده آیه نمی تواند به کلیت وجود ارتباط بین بیش از 6200 آیه دیگر لطمه ای بزند.
٭٭ برای این دسته از آیات نیز با اندکی تأمل می توان وجه یا وجوهی در نظر گرفت تا ارتباط این آیات با آیات قبلی و بعدی در سوره مشخص شود؛ مثلاً سیوطی در الاتقان برای کیفیت ارتباط آیات 16 تا 19 سوره قیامت چهار وجه ذکر کرده و عبدالکریم الخطیب در «التفسیر القرآنی للقرآن»38 سه وجه دیگر نیز بر آن افزوده است و شاید دیگران نیز با دقت بیشتر بتوانند وجوهی دیگری بر آن بیفزایند. بنابراین نفهمیدن ارتباط در نظر نخست دلیل بر نبودن ارتباط نیست و پیوندها در بسیاری از موارد به دقت افراد ارجاع شده است.
٭٭٭ حتی اگر ارتباط موجه و پذیرفتنی برای این گونه آیات یافت نشود و بپذیریم که این آیات همچون جزائر مستقلی هستند که هیچ ربطی با اطراف خود ندارند باز هم خدشه ای به نظریه وحدت غرض وارد نمی شود؛ زیرا ـ برخلاف علم مناسبت ـ آنچه در وحدت غرض در درجه اول اهمیت است، ارتباط همه آیات با غرض واحد و هماهنگی آنان با روح حاکم بر سوره است. از این رو ممکن است دو آیه همجوار یا صدر و ذیل یک آیه هیچ گونه تناسبی با یکدیگر نداشته باشد، اما به لحاظ ارتباطی که با غرض اصلی سوره دارند در کنار هم و در یک سوره گنجانده شده باشند.
شاید بتوان از این دست آیاتی همچون آیه اکمال، ولایت، تبلیغ و تطهیر را نام برد. این آیات همگی با غرض اصلی سوره که تأکید بر پیمان و عهد الهی است تناسب داشته و همچون سایر آیات این سوره جلوه هایی از پیمانها و عهدهایی را که باید مورد توجه و عمل واقع شوند گوشزد می نماید؛ با این تفاوت که این آیات بالاترین و مهم ترین پیمان را که پیمان ولایت است طرح می کنند.

د. انتقال از موضوعی به موضوع دیگر، اسلوبی ویژه قرآن
 

مخالفان تناسب آیات می گویند قرآن عربی است و روش عرب را در سخن گفتن پیموده است که مطالب گونه گون و ناهمگونی را در کنار هم چیده که بی هیچ مقدمه و زمینه سازی از یک غرض به غرض دیگر منتقل می شوند. به این روش «اقتضاب» گویند.39 از این دست می توان به آیه شریفه «و إن للطاغین شرّ مآب. جهنّم یصلونها فبئس المهاد» اشاره کرد که پس از وصف جنات عدن و لذتهای آن به یکباره و بی هیچ مقدمه ای به وصف جهنم و عذاب آن پرداخته است.
از دیدگاه این گروه، قرآن مشتمل بر چند سوره است و هر سوره نیز آیات چندی دارد و هر آیه هدفی ویژه دارد؛ آیه ای در موعظه، آیه ای در انذار، آیه ای قصه و آیه ای احکام و آیاتی هم در وصف بهشت و جهنم است و هیچ گونه ارتباط هم بین آیات وجود ندارد؛ چه رسد به اینکه غرض جامعی وجود داشته باشد. از این رو هرگونه تلاش در این زمینه مخالفت با سبک و اسلوب ویژه قرآن است و ناگزیر محکوم به شکست می باشد و جز به زحمت انداختن خود و دیگران حاصلی ندارد.
عالمانی همچون ابوالعلاء محمد بن غانم،40 شوکانی،41 فرید وجدی42 و استاد مکارم شیرازی43 معتقدند که هر دسته از آیات قرآن مربوط به موضعی بوده و ارتباطی با هم ندارند، حتی ابوالعلاء به صراحت اعلام نموده است که همه قرآن به روش اقتضاب وارد شده است؛ ولی در پاسخ این سخن باید گفت:
اولاً: تنوّع و اختلاف موضوعات مانع از وجود ارتباط میان آنها نیست؛ مثلاً خداوند در آغاز سوره بقره درباره متقین، کفار و منافقان سخن گفته است. این سه گروه گر چه دارای خصوصیات ناسازگاری هستند، ولی در یک نکته مشترکند که بر همه آنها دین خدا عرضه شده است و هر یک به گونه ای با آن مواجه شده اند. همین اندازه اشتراک برای قرار گرفتن آیات مربوط به این سه دسته درکنار یکدیگر کافی است.
ثانیاً: عرب نیز اگر در میان سخنرانی خود بدون هیچ گونه زمینه ای ناگهان مطلبی نامرتبط با مطالب قبلی و بعدی بیان نماید مورد پذیرش اهل بلاغت نیست و باید دست کم ارتباطی در حدّ تداعی معانی وجود داشته باشد تا بتوان جمله یا عبارتی را ناگهان در میان بحثی غیرمرتبط با آن ذکر نمود. در غیر این صورت، ردیف کردن سخنان نامربوط از یک انسان معمولی زشت است؛ تا چه رسد به خداوند حکیم و خبیر که در بیان مطالب برترین روشهای بلاغت را می پیماید.44

پی نوشت ها :
 

31. شحاته، عبدالله محمود، اهداف و مقاصد سوره ها، 4/28.
32. فقهی زاده، عبدالهادی، پژوهشی در نظم قرآن، 144.
33. شوکانی، محمد بن علی، فتح القدیر، قاهره، دارالحدیث، 1413، 1/106.
34. سیوطی، الاتقان(ترجمه)، 2/342.
35. گرامی، محمدعلی، درباره شناخت قرآن، قم، شفق، 24 و 25.
36. سیوطی، الاتقان (ترجمه)، 2/342.
37. شوکانی، فتح القدیر، 1/72.
38. الخطیب، عبدالکریم، التفسیر القرآنی للقرآن، دارالکتب العربی، مصر، 1370، 15/1320.
39. طائی، کمال الدین، موجز التبیان فی مباحث القرآن، 157.
40. سیوطی، جلال الدین، الاتقان، 2/345.
41. شوکانی، محمد بن علی، فتح القدیر، 1/72.
42. مقدمه تفسیر المصحف المفسّر، 69.
43. مکارم شیرازی، ناصر، قرآن و آخرین پیامبر، 308.
44. همامی، دکتر عباس، چهره زیبای قرآن، اصفهان، بصائر، 1377، 39 و 40.
 

منبع: www.fahim12.com