راه کارهای فقر زدایی در بیان روایات (6)
راه کارهای فقر زدایی در بیان روایات (6)
نویسنده : محمد بیرانوند
فصل چهاردهم
فقر آزمایش و مصلحت الهی
يكي از فلسفه هاي آفرينش زمين و آسمانها ،كه در قرآن به آن اشاره شده اين است كه :ما زمين و آسمانها رآفريديم تاكه شمارا آزمايش وامتحان نمائيم، و موضوع آزمون را اين مطلب قرار داديم كه ›› اَيُكٌم أحسَنٌ عَملاً‹‹ (226) چه كسي برترين اعمال را انجام مي دهد وكدام يك از شما خوب عمل مي كند و با بالاترين كيفيت اعمال مورد نظر حق تعالي را بجا ميآورد ،پس در اينكه دنيا سراي امتحان وآزمايش است ورستگار آن است كه در انجام خيرات بر ديگيران سبقت گيرد ،شك نيست.لذا مربي عالم رب العالمين هر كس را با خصوصياتي كه داراست،بطريقي امتحان مي نمايد،كه از جملة اين آزمونها مسئله فقر است كه بنا بر شناخت خداوند از ما و مصلحتهاي الهي عده اي از مردم را با آن مي آزمايد.
پس اگر در طول زندگي با اين امر مواجه شديم بدانيم كه اين هديه و امتحاني است الهي كه بايست كمر همت بگماريم كه به بهترين و نيكو ترين وجه با آن برخورد نمائيم،باشد كه در اين آزمايش الهي سربلند گرديم.
فقر يك نوع آزمايش الهي
««حضرت علي عليه السلام مي فرمايد: به توانگري و آسايش خشنود مباش و به تنگدستي و بلا غمگين مشو ،كه طلا به وسيله آتش آزموده مي شودو مؤمن به وسيله بلا و ناگواري امتحان و آزموده مي گردد.»»(227)پس ، از كلام مولاعلي (ع) روشن مي شود كه يكي از راههاي خالص شدن و زدودن از غل و غشها همين سختيها و بلاهائي است كه باعث ناب شدن روحيه هاي والاي انساني مي گردد. پس در اين پيش آمدهاي سخت لطف و عنايتهائي است كه بر همگان آشكار نمي باشد. ««حضرت علي امام العارفين عليه السلام مي فرمايد: تنگدستي محنتي (سختي) است از سوي خدا كه تنها بندگان مؤمن خود را بدان مي آزمايد.»»(228)
و بايست با برخورد صحيح قدر اين لطف و عنايت را دانست ، رسول خدا صلوات الله عليه وآله نيز با تعبيري ديگر مي فرمايد:««تنگدستي در دنيا هديه اي براي مؤمن است.»»(229)
و خرمند آن است كه قدر اين تحفه را بداند ،چرا كه آن دستاويزي است براي رسيدن به كمال و رحمت و مغفرت چنانكه حضرت علي عليه السلام مي فرمايد:«هنگامي كه ديديد خدا تنگدستي و بيماري را بر بنده اي گمارده است بدانيد كه همانا خدا مي خواهد او را صاف و پاك گرداند.»»(230)
««راوي گويد : از حضرت امام صادق عليه السلام شنيدم مي فرمود: ملعون است ،ملعون است هر بدني كه در هر چهل روز ،ناراحتي نبيند. عرض كردم :ملعون؟! فرمود:ملعون ووقتي ملاحظه كرد اين موضوع برايم سنگين آمد ، به من فرمود :اي يونس، به درستي كه خراش ، سيلي ، لغزيدن ، مصيبت و بدبياري ، پريدن ، پاره شدن بند كفش و امثال آنها هم از گرفتاريها است. اي يونس ،مؤمن پيش خدا گرامي تراز آن است كه چهل روز بگذرد و اواز گناهانش پاك نگرددو اگر چه با رسيدن اندوهي باشدو او علت آن را نداند، به خدا سوگند ،يكي از شماها پولها را پيش خود مي گذارد و آنها را مي شمرد ،مي بيند ناقص است، اندوهگين مي شود ،باز هم مي شمارد مي بيند درست است ،همين اندوه باعث ريختن برخي از گناهان وي مي شودو رسولخدا صلي الله عليه وآله فرمود: تب گناهان فرزندان آدم را از بين مي برد ،همانطور كه دم آهنگري زنگار آهن را از بين مي برد و امام صادق عليه السلام فرمود:ساعتهايي كه انسان درد مي كشد ،ساعتهاي گناهكاري را از بين مي برد.»»(231)
حال چه خيرهاي كثيري كه بواسطه تحمل سختيهاي فقر، به شخص فقير داده مي شود و او از آنها بي خبر است و اين دنيا محل آزمايش و بلا براي مؤمنين است تا كه وسيله اي باشد براي دستيابي به آرامش آخرت .
««امام معصوم عليه السلام به يارانش فرمود: تمناي امر محال نكنيد. گفتند :چه كسي امر محال تمنا مي كند؟ فرمود: شما آيا راحتي را در دنيا تمنا نمي كنيد؟ گفتند :بله فرمود: راحتي براي مؤمن در دنيا محال است.»»(232)
و مگر نشنيده ايم كه رسولخدا صلي الله عليه وآله فرمودند:««دنيا زندان مؤمن و بهشت كافر است.»»(233)
زنداني كه شرط آزادي از آن را تحمل اين سختي هاي ظاهري قرار داده اند و هر نوع مرارتي براي پاكسازي نوعي از گناهان مقرر شده است.
««رسولخدا صلي الله عليه وآله فرمودند: دربين گناهان ،گناهاني است كه نه نماز و نه صدقه كفاره آن نمي شود[و با اين حسنات آن سيئات پاك نمي شود] عرض شد :يا رسول الله صلي الله عليه وآله چه چيز كفاره آنهاست، فرمود: غم و اندوههايي كه به جهت امرار معاش رخ مي دهد.»»(234)
و براي تبيين اين فرهنگ در جامعه اهل بيت عليهم السلام چه بسيارسفارشاتي را نموده اند.
««حضرت فرمود،هيچ مؤمني نيست مگر اينكه در هر چهل روز با بلائي ياد شود يا در مالش يا با فرزندانش يا در خودش و بر آن گرفتاري پاداش مي گيرد. يا با غم و اندوهي كه نمي داند از كجا حاصل شده است مبتلا مي شود.»»(235)
«« و همين سختيها و تلخي ها بنا بر گفته امير ا لمؤمنين عليه السلام راحتي و شيريني آخرت خواهد شد.»»(236)
از اينرو مي بينيم كه امام صادق عليه السلام فرمود: ««در كتاب علي عليه السلام است كه گرفتارترين مردم انبياء هستند ،سپس اوصياي پييامبران و سپس همانند و مانند به آنها و به درستي كه مؤمن به اندازه اعمال خيرش گرفتار مي شود ، پس هر كس دينش صحيح بود و عملش نيكو ،گرفتاري وي شديد است واين بدان جهت است كه خدا دنيا را پاداش براي مؤمن و عقوبت براي كافر قرار نداده است و هر كس دينش سبك باشد و عملش ضعيف ، گرفتاري او اندك مي شود و بلا به مؤمن پرهيز كار از باران شتابانتر روي زمين است.»»(237)
هر كه در اين دير مقربتر است
جام بلا بيشترش مي دهند
وخوب است به اين حكايت توجه بيشتري شود كه «« امام صادق عليه السلام فرمود: پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله به طعامي دعوت شد و وقتي وارد منزل شد مرغي را در بالاي ديوار ديد كه تخم گذاشت و تخم مرغ بروي چيزي كه در ديوار بود افتاد و ايستاد و نيفتاد و نشكست. پيامبر صلي الله عليه وآله تعجب كرد ، ميزبان به آن حضرت گفت : آيا از اين تخم مرغ تعجب كردي؟ به خدائي كه ترا به حق مبعوث كرده ،هرگز من به مصيبتي گرفتار نشده ام . رسولخدا (ص) برخاست و از طعام وي چيزي نخورد و فرمود :هركس مصيبتي نبيند ،خدا را به او نيازي نمي باشدو بدان جهت حضرت از خوردن غذاي او خودداري كرد كه آنچه وي ياد آور شده از صفات مستدرجين است وكسيكه در او خيري نباشد در طعا مش نيز خيري نيست و ما لي كه چيزي از آن كسر نمي شود و مانند بدن [كه مريض نشود] ملعون است.»»(238)
صبر نوعي تشكر از هدايا و آزمايشات الهي است.
««حضرت امير ا لمؤمنين عليه السلام مي فرمايد: صبر و شكيبائي بر دو گونه است ، شكيبائي بر آنچه خوش نمي داري و شكيبائي در آنچه دوست مي داري.»»(239)
كه عموم مردم اينگونه هستند كه از صبر بر فقر با سختي و مرارت سخن مي گويند در حالي كه ،اگر سفارشات معصومين عليهم ا لسلام را مد نظر بگيريم ، صبر برفقر نيز براي رسيدن به ثواب اخروي گوارا خواهد بود.
بطوري كه در اين حديث امام صادق عليه السلام به آن اشاره نموده اند .«« از عبدالله بن ابي يعفور روايت شده كه به امام صادق عليه السلام از ناراحتي و مرضي كه دچار آن شده بودم شكايت كردم. حضرت فرمود :اي عبدالله اگر مؤمن پاداش مصيبتهائي را كه دارد ،مي دانست ،بطور حتم تمني مي كرد كه با قيچي چيده شود.»»(240)
پس اگر ديد و نظرگاهمان را نسبت به دنيا و سختي هاي آن و بخصوص سختيهائي كه در راه امرار معاش است تغيير دهيم و با ديدگاههاي روشنگر معصومين به مسائل نظاره گر باشيم ، آنزمان است كه خود را در طي كردن مسير حق خواهيم ديد و هر گونه صبر سازندة ما زمينه اي خواهد شد براي دستيابي به اجر و ثواب اخروي.
«« اباذر گويد رسول خدا صلوات الله عليه وآله فرمود: اگر دوستدار ما مي باشي ، براي تنگدستي و فقر كمر همت بربندد و پوشش لازم را براي مبارزه با شيطان در تحمل فقر آماده ساز ، بدان تنگدستي سريع تر از شتاب سيل از بالاي كوه به پائين بسوي دوستان ما شتاب مي گيرد.»»(241)
و اين تنها صبر است كه مي تواند آماج حملات شيطان را پاسخ گو باشد . و جا لب اينكه هر چه درجات ايمان بالاتر باشد ،اين امتحان الهي نيز سختتر خواهد شد.
«« مفضل از امام صادق عليه ا لسلام نقل مي كند كه فرمود: هر چقدر بنده بر ايمان خود افزايش دهد بر تنگي معاش و زندگيش افزوده مي شود و فرمود : اگر مؤمنين از خدا به اصرار طلب روزي نمي كردند ،خداوند آنانرا از حا لي كه دارند به حا لتي كه گرفتاري و تنگي آن بيشتر است منتقل مي نمود.»» (242)
كه براي رسيدن به درجات عا لي ايمان لازم است شخص اين مراحل سخت را نيز پشت سر بگذارد كه ا لبته قرين با رسيدن به كمالات نيز هست. وچنان شخص را بالا مي برد كه در اجر و ثواب گاهي در ردة انبياء به شمار خواهد آمد ، چنانكه رسولخدا صلوات الله عليه وآله مي فرمايد:«« پاداش فقيرصبور همانند پاداش حضرت ايوب پيغمبر(ع) است. (243)
«« يكي از اصحاب از تنگدستي و اندوه به حضرت صادق عليه ا لسلام شكايت كرد . حضرت فرمود : گناه من چيست ؟ شما خودتان آن را برگزيده ايد. در آن موقع كه خدا پيمان دنيا و آخرت را برگزيديد و كافر دنيا را بر آخرت [ترجيح دادو آن را ] برگزيد . امروز شما با ايشان مي خوريد و مي آشا ميد و با ايشان ازدواج مي كنيد. و ايشان فردا وقتي از شما آب و غذا خواستند خواهيد گفت: ««اِنَّ اللهَ حَرمَهما عَلي ا لكا فِرين »» يعني خدا آنها را بر كفار حرام كرده است.»» (244)
تربيت و پختگي مؤمنين بواسطه آزمايشات و بلاهاي دنيوي برنامه اي است براي صعود و رسيدن به درجات عالي كمال ،كه اين رابطه نيز ميان بلا و ايمان حالت تصاعدي پيدا خواهد كرد ،چنانكه حضرت عليه السلام مي فرمايد : [ وضعيت] مؤمن مانند دو كفه ترازو است . هر زمان ايمانش فزوني يابد ،بلا و گرفتاريش نيز بيشتر مي شود »» (245)
مصلحت الهي
در اينجا مناسب است كه به چند حديث در باره مسئله فقرو مصلحت الهي اشاره شود.«« در حديثي قدسي خداوند مي فرمايد: برخي از بندگانم جز تنگدستي چيزي بصلاح و شايستگي آنان نباشد .و اگر آنان را ما لدار كنم ثروت و دارائي ايشان را از صلاح باز مي دارد . و برخي از بندگانم جز مال و مكنت چيز ديگر شايسته نسازد و اگر آنان را فقير كنم بخاطر فقر از شايستگي محروم گردند و فرمود: مسلماً به آنچه مصلحت بندگانم است داناتر مي باشم.»»(246)
و در حديثي ديگر همين مطلب را با تعبيري ديگر چنين بيان مي دارد كه «« تدبير بندگانم با من است ،چون از دلهاي آنان آگاهم.»»(247)
پس چون غرض كلي پرورش به سوي كمال است و با توجه به خصوصيات فردي بندگان، خدا آنها را تربيت مي نمايد . گاهي ثروت براي كسي عامل پيشرفت و براي ديگري عامل انحطاط و سقوط مي باشد. و اين حق تعا لي است كه عا لم بر ما في ا لصدور است و بر اساس آن حكم مي نمايد. و در اينجا به يك نمونه اشاره مي كنيم.
««ابو بصير گويد: شنيدم كه امام باقر عليه ا لسلام فرمودند : در زمان رسولخدا صلي الله عليه وآله مؤمن فقير و حاجتمندي از اصحاب صفّه بود كه پيوسته در اوقات نماز با رسولخدا (ص) همراه بود . و زماني را از دست نمي داد و رسولخدا (ص) نيز بر او ترحم مي نمود و نگران نياز و غربتش بود و مي فرمود: اي سعد اگر چيزي به من برسد تو را بي نياز مي سازم ،اين انتظار بر رسول الله صلي الله عليه وآله به درازا كشيد و اندوه ايشان نسبت به سعد افزون شد ،خداي سبحان ،اندوه پيامبر (ص) را نسبت سعد دانست ،جبرئيل را با دو درهم به زمين فرستاد ،جبرئيل به رسولخدا صلي الله عليه وآله عرضه داشت: اي محمد! خداي عزَّ وجل غم تو را نسبت به سعد دانست، آيا دوست داري او را بي نياز سازي ؟ فرمود: آري. پس بدو گفت: بيا اين دو درهم را به او عطا كن و به او فرمان بده تا با آن تجارت كند. پس رسولخدا صلي الله عليه وآله گرفت و براي ظهر بيرون رفت ، سعد كنار در حجرههاي رسول خدا(ص) منتظر ايستاده بود و وقتي او را ديد فرمود: اي سعد ! آيا تجارت را نيكو مي داني ؟سعد به حضرت عرضه داشت: بخدا سوگند ، ثروتي نداشته ام تا به آن تجارت كنم ، رسولخدا صلي الله عليه و آله دو درهم را بدو بخشيد و فرمود: با اين دو درهم تجارت كن و روزي خداي تعا لي را بدست آور . سعد آن دو درهم را گرفت و همراه پيامبر (ص) رفت و نماز ظهر و عصر را با ايشان بجا آورد . پيامبر (ص) بدو فرمود: اي سعد! برخيز و روزي طلب كن كه من نگران و اندوهگين تو بودم. سعد به تجارت روي آورد و چيزي را كه به يك درهم خريده بود به دو درهم مي فروخت و چيزي را كه به دو درهم خريده بود به چهار درهم مي فروخت و دنيا به سعد روي آورده بود و كالا و مال و ثروت او زياد گشت و تجارتش رونق گرفت. پس مكاني را در كنار درب مسجد گرفته بود و در آنجا مي نشست و به تجارت مي پرداخت . هرزماني كه بلال اقامه نماز مي گفت ،رسول خدا صلي الله عليه وآله خارج مي شدو سعد مشغول و گرفتار به دنيا بود ، ديگر طهارت و آمادگي مانند قبل را نداشت. پيامبر (ص) مي فرمود :اي سعد ! دنيا تو را از نماز باز داشته و او مي گفت: چه كنم ،ما لم ضايع مي شود؟! به اين مرد متاعي فروخته ام كه مي خواهم بهايش را بگيرم و از آن مرد جنسي خريده ام كه بايد بهايش را بپردازم ! از اين كار سعد به رسول خدا (ص) غمي شديدتر از غم فقرش وارد شد. پس جبرئيل بر او نازل شد و گفت : اي محمد صلي الله عليه وآله ! خداوند غمت را نسبت به سعد دانست ،كدام يك بر تو محبوبتر است؟ حا لت اولش يا اين حا لتش؟ پيامبر (ص) به او فرمود: اي جبرئيل ! حا لت اولش بهتر بود ، چون به واسطه آخرتش دنيا يش از دست رفته بود، جبرئيل به ايشان عرضه داشت: حب و دوستي دنيا و اموال ،فتنه و گرفتاري و باز داشتن از آخرت است. به سعد بگو آن دو درهمي را كه به او دادي به تو برگرداند تا كارش همچون زمان قبل گردد. پيامبر خدا صلي الله عليه وآله به سوي سعد رفت و به او فرمود: اي سعد !آيا نمي خواهي دو درهمي را كه به تو دادم به من برگرداني ؟ سعد گفت :آري ، حاضرم دويست درهم بپردازم ! حضرت فرمود: من فقط همان دو درهم را مي خواهم ،پس سعد آن دو درهم را برگرداند،پس دنيا به سعد پشت كرد و هرآنچه جمع كرده بود ازدست رفت وبه همان حا لت قبلي برگشت.»»(248)
پس فقربراي بعضي ازمؤمنين عامل صلاح خواهد بود و بطوركلي نيز حضرت امير ا لمؤمنين عليه السلام مي فرمايد: «« تنگدستي مصلحت مؤمن است و موجب آسايش او از رشك و حسد همسايگان و چاپلوسي برادران و سلطه پادشاهان مي باشد.»»(249)
و چون تنگدستي بر مؤمنين وارد ميشود ،بنابر مصلحتهاي ا لهي است و از براي رشد و تكامل ما مقرر شده است ،پس ثواب تحمل و صبر بر آن نيز بر كسي آشكار نمي باشد،چنانكه امام صادق عليه ا لسلام مي فرمايد: ««مصيبت ها ،عطايا و بخشش هاي خداست و [پاداش تحمل فقر ] وتنگدستي در خزانه ا لهي محوظ است.»»(250)
اميد كه بازيباترين برخورد كه همان صبر سازنده است، همگي در مقابل آزمايشات و مصلحتهاي ا لهي سر بلند گرديم.
... پایان.
منابع :
قرآن كريم
صحيفه سجاديه عليه السلام - مترجم حسين انصاريان - انتشارات پيام آزادي / تهران چاپ پنجم
نهج البلاغه - مترجم : محمد دشتي - انتشارات مشرقين / قم چاپ سوم
الحيات - مؤلفان محمدرضا حكيمي ،محمدحكيمي ، علي حكيمي - مترجم : احمد آرام - چاپ انتشارات دفتر نشر فرهنگ اسلامي - چاپ اول
ميزان الحكمه - مؤلف محمد محمدي ري شهري - مترجم حميدرضا شيخي ، انتشارات دارالحديث چاپ اول 1377
ششصد حديث برگزيده - مؤلف شبانعلي لامعي - انتشارات ناصر /قم چاپ اول
آثارالصادقين ج 16 مؤلف حاج شيخ صادق احسان بخش (ره) - ناشر ستادبرگزاري نمازجمعه گيلان - رشت- 1371 چاپ اول
درر الاخبارگزيده بحار الانوار - تأليف آيت الله سيد مهدي حجازي - مترجمان دكتر سيد عليرضا حجازي - محمد عيدي خسروشاهي - ناشردفترمطالعات تاريخ و معارف اسلامي چاپ اول / تهران
پی نوشت ها :
226-قرآن مجيد سوره هود آيه هفت
227-آثار الصادقين ج 16 ص 78 حديث 9 – غرر الحكم ج 6 ص 328
228- آثار الصادقين ج 16 ص 489 حديث 33 –كنز العمال ج 6 ص 484
229-آثار الصادقين ج 16 ص 483 حديث 7 – نهج الفصاحه ص 316
230-آثار الصادقين ج 16 ص 487 حديث 25 – كنز العمال ج 6 ص 472
231- نهج البلاغه ص 637 حكمت 55
232- آثار الصادقين ج 16 ص 487 حديث27 – كنز العمال ج 6 ص 483
233- آثار الصادقين ج 16 ص 495 حديث 62 – سفينه ج 2 ص 377
234- آثار الصادقين ج 16 ص 507 حديث 3 – مجموعه ورام ص 119
235- آثار الصادقين ج 16 ص 484 حديث 12 – تفسير صافي چاپ قديم ص 283
236- آثار الصادقين ج 16 ص 484 حديث 12 -
237- آثار الصادقين ج 16 ص 483 حديث 5 – غررالحكم ج 1 ص 94
238- آثار الصادقين ج 16 ص 490 حديث 39 – وافي ج 3 ص 389
239-درر الاخبار ص 566 حديث 1 - بحار ج 78 ص 191
240- درر الاخبار ص 566 حديث 2 - بحار ج 78 ص 195
241- درر الاخبار ص 460 حديث 16 - بحار ج 64 ص 238
242- درر الاخبار ص 496 حديث 6 - بحار ج 70 ص 157
243-. درر الاخبار ص 460 حديث 15 - بحار ج 64 ص 237
244-نهج البلاغه صبحي صالح ص 512
245- درر الاخبار ص 458 حديث 12 - بحار ج 64 ص 222
246-درر الاخبار ص 458 حديث 11 - بحار ج 64 ص 214
247- درر الاخبار ص 458 حديث 10 - بحار ج 64 ص 212
248- درر الاخبار ص 566 حديث3 - بحار ج 78 ص 195
249- درر الاخبار ص 183 حديث5 - بحار ج 22 ص 122
250- درر الاخبار ص 550 حديث 26 - بحار ج 75 ص 320
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}