رسوايي يكي از به اصطلاح شاهدين عيني هولوكاست






" اندرو فري " (Andrew Fray) در مقاله‌اي منتشر شده در نشريه " بارنزريويو " (Barnes Review) به تشريح ماجراي رسوايي يكي از به اصطلاح شاهدين عيني هولوكاست پرداخته است. وي مقاله‌اش را با انتقاد از استاندارد‌هاي دوگانه رسانه‌ها در مواجهه با حاميان هولوكاست و محققين تاريخ حقيقي آغاز مي‌كند: جريان شكست " ديويد ايروينگ " (David Irving)، تاريخ‌نگار، از دبورا ليپستاد (Deborah Lipstadt)، عضو برجسته صنعت هولوكاست در دادگاهي در لندن، توسط رسانه‌ها در بوق و كرنا شد. اما وقتي در 1991 در يكي ديگر از " دادگاه‌هاي هولوكاستي " مل مرملشتاين (Mel Mermelstein) بازمانده خود خوانده هولوكاست، محكوم شد همين رسانه‌ها كاملا ساكت ماندند. مرملشتاين با حمايت‌هاي " لابي ليپستاد " يك مبارزه حقوقي ده ساله انجام داده بود تا محققين مكتب تاريخ حقيقي را ساكت كند اما به سختي شكست خورد.
اندرو فري مقاله خود را با تشريح اولين پرونده قضايي مرملشتاين كه به پيروزي وي نيز انجاميد ادامه مي‌دهد: مرملشتان ابتدا در سال 1981 شكايتي عليه "مؤسسه بازيبيني تاريخي " كاليفرنيا تنظيم كرد. وي ادعا نمود كه مؤسسه مذكور بر اساس قرار داد بايد مبلغ 50000 دلار پاداش در ازاي تهيه مداركي كه نشان مي‌دهند يهودي‌ها در آشويتس با گاز خفه شده‌اند به وي بدهد اما اين كار را نكرده است. مرملشتاين نتوانسته بود هيچ مدرك علمي ارائه كند با اين حال درخواست دريافت پاداش را داشت. وقتي كه "مؤسسه بازبيني تاريخي " از پرداخت پاداش امتناع كرد وي تصميم به شكايت گرفت.
فري در ادامه تشريح ماجراي اولين پرونده مرملشتاين مي‌نويسد: مرملشتاين مؤسسه ليبريتي لابي (Liberty Lobby)، ناشر كتاب "زير نور "، را نيز به عنوان مشتكي عنه ديگر معرفي نمود در حاليكه اين مركز انتشارات هيچ ارتباطي با پرونده نداشت. تنها رابطه موجود اين بود كه "ويليس كارتو " (Willis Carto) بنيانگذار " مؤسسه بازبيني تاريخي " مؤسس انتشارات "ليبرتي‌لابي " نيز بود و البته هدف نيروهاي حامي مرملشتاين نيز شخص كارتو بود.
در پايان انتشارات "ليبرتي‌لابي " و " مؤسسه بازبيني تاريخي " تصميم گرفتند با پرداخت پول به مرملشتاين در بيرون از دادگاه موضوع را فيصله دهند زيرا ممكن بود در صورت برنده شدن مرملشتاين مجبور شوند هزينه‌هاي بيشتري را بپردازند. رسانه‌ها اعلام كردند كه اين "يك پيروزي بزرگ بر مكتب تاريخ حقيقي است. " اما اين قضيه چيزي بيش از حل و فصل يك منازعه قراردادنامه‌اي نبود.
اندرو فري در ادامه مقاله به بازگويي دومين ماجراي قضايي مي‌پردازد كه توسط دار و دسته مرملشتاين به راه افتاد: حاميان مرملشتاين به فعاليت‌هاي خود ادامه دادند. در عرض يك سال مرملشتاين بار ديگر به صحنه بازگشت و اين بار عليه دو مؤسسه اقامه دعوي كرد. وي آنها را متهم به افتراء، تحميل عمدي فشارهاي عاطفي و "توطئه‌چيني " نمود. ماه‌ها قبل از اينكه اين دادگاه دوم در سپتامبر 1991 برگزار شود بار ديگر رسانه‌هاي بزرگ به ياري مرملشتاين شتافتند.
اندرو فري جنگ رسانه‌اي به راه افتاده را چنين توصيف مي‌كند: چند ماه مانده به برگزاري دادگاه فيلمي با عنوان "هيچ‌گاه فراموش نكن " بر روي پرده سينماها رفت. در اين فيلم آنچه را كه در حقيقت برنده شدن در يك منازعه قراردادنامه‌اي بود با عنوان "پيروزي بر مكتب تاريخ حقيقي " ترسيم كردند. فيلم مذكور بخشي از فعاليت‌هاي رسانه‌اي براي حمايت از مرملشتاين بود. در اين فيلم، لئونارد نيموي (Leonard Nimoy)، مرملشتاين را به تصوير كشيد.

در اين فيلم بازنمايي‌هاي نادرست زيادي وجود داشتند. فاحش‌ترين تحريف تاريخي در قسمت پاياني فيلم رخ داده بود. در اين صحنه مرملشتاين را در جايگاه شهود نشان مي‌داد كه قول خود به پدرش را به ياد مي‌آورد اين قول كه "هرگز فراموش نخواهد كرد. " سپس قاضي نشان داده مي‌شد كه مي‌گفت: "يهودي‌ها در اردوگاه آشويتس لهستان در سال 1944 در اتاق‌هاي گاز كشته مي‌شدند. "
فري در ادامه گزارش حاضر مي‌نويسد: در حقيقت اين صحنه هيچ‌گاه رخ نداد. مرملشتاين هيچگاه در جايگاه شهود قرار نگرفت و هيچ شهادتي نيز نداد. اما نيموي ترجيح داد به بيبندگان نگويد كه تمام اين داستان در مورد نقض مفاد قرارداد توسط "مؤسسه بازبيني تاريخي " است. اين پرونده هيچ ارتباطي با ادعاي كشته شدن يهودي‌ها در اتاق‌هاي گاز آشويتس نداشت.
اين صحنه‌ها بر هيچ واقعيتي استوار نبودند. اگرچه نيموي به بينندگان اطمينان مي‌داد كه "تمام پروسه‌هاي قانوني نشان داده شده در فيلم بر اساس اسناد و مدارك مرتبط با روند دادگاه بازنمايي شده‌اند، اما اين گفته‌ها به هيچ وجه درست نبودند. "
در ادامه مقاله ماجراي دومين پرونده قضايي مرملشتاين نقل مي‌شود: زماني كه پرونده در دادگاه لوس‌آنجلس مطرح گرديد، "مارك لين " (Mark Lane)، وكيل مدافع معروف حقوق مدني، وكالت "ليبرتي‌لابي " و "مؤسسه بازبيني تاريخي " را بر عهده گرفت. وكالت مرملشتاين نيز بر عهده "لارنس هلر " (Lawrence Heller) بود كه يد طولايي در همكاري با گروه‌هاي حامي تبليغات هولوكاستي دارد.
اگر چه "استفان لاچس " (Stephen Lachs)، قاضي دادگاه، يك يهودي بود، با اين حال بسياري از ادعاهاي مطرح شده توسط مرملشتاين را وارد ندانست. پس از آن وكيل مرملشتاين درخواست ارجاع پرونده به دادگاه تجديدنظر را داد. اگرچه در 19 سپتامبر 1991، مرملشتاين، وكيل وي و صنعت هولوكاست شكست مفتضحانه‌اي پذيرا شدند اما مطبوعات اين پرونده را كاملا ناديده گرفتند. در حاليكه اگر مرملشتاين پيروز مي‌شد يقينا توجهات بين‌المللي بدين موضوع جلب مي‌گرديد.
وقتي كه بعدها دبورا ليپستاد به نوشتن درباره موضوع پرداخت تمام سعي خود را كرد تا واقعيت‌ها را با برنامه‌هاي سياسي مورد نظر خودش مطابق سازد.
زماني كه گروه تحت رهبري "مارك وبر " (Mark Weber) و "تام مارسلوس " (Tom Marcellus) كنترل "مؤسسه بازبيني تاريخي " را به دست گرفتند سعي نمودند كه از انتشار و توزيع كتاب "بهترين شاهد " جلوگيري كنند. اين كتاب روايتي مستند از ماجراها و پرونده‌هاي مرملشتاين به قلم پل رازينير است. با اين حال كتاب مذكور از حملات آنها جان سالم به در برد و هم‌اكنون نيز از طريق اينترنت قابل دسترسي است.
منبع: خبرگزاری فارس