تروريسم و جريان نفاق(1)

نويسنده: جواد رحماني




1. ترور

«ترور يک واژه فرانسوي و به معني قتل سياسي، به وسيله اسلحه در فارس متداول شده است.
اين کلمه در زبان فرانسه به معني وحشت و خوف آمده است.
تروريست در زبان فارسي متداول، به شخصي اطلاق مي شود که با اسلحه مرتکب قتل سياسي شود. تروريسم به معني اصل حکومت و حشت و فشار است. در زبان فارسي اين کلمه به اصلي اطلاق مي شود که در آن از قتل هاي سياسي و ترور دفاع گردد.»(1)
اين واژه ها امروزه در ادبيات سياسي جهان کاربرد بسيار گسترده اي دارد.

خطر جدي تروريسم

امروزه يکي از مشکلات جهاني و از خطرناک ترين تهديدها براي جامعه بين المللي، تروريسم است. البته تروريسم، موضوع جديدي در زندگي بشر نيست. و از گذشته هاي بسيار دور مطرح بوده، ولي در دهه هاي اخير اهميت زيادي يافته است و بيشتر براي دست يابي به اغراض خاص سياسي از آن استفاده مي شود.
متأسفانه در سال هاي اخير، اين پديده شوم، شکل هاي متنوعي به خود گرفته و دامنه آن گسترده تر شده است. آدم ربايي، گروگان گيري، بمب گذاري در مجامع عمومي، هواپيماربايي وکشتي ربايي ، خراب کاري، آدم کشي، بانک زني و...
نمونه هايي از اعمال تروريستي است که در جهان انجام مي شود و در تحولات تاريخي، سياسي و اجتماعي کشورها نقش چشمگيري دارد.

قربانيان تروريسم

در طول تاريخ، مسلمانان از بزرگ ترين قربانيان تروريسم بوده اند. نگاهي گذرا به زندگي پيشوايان ديني و ائمه اطهار (ع) که همگي به فرمان حکومت هاي ظالم ترور شده اند، اين واقعيت را تأييد مي کند. وضعيت مسلمانان فلسطين، عراق، افغانستان و...در اين دوره نيز گواه اين ادعاست.

برخورد جهان با پديده تروريسم

جامعه جهاني، تروريسم را به طور کامل محکوم، و سازمان ملل متحد، قطعنامه هاي بسياري در محکوميت تروريسم و افراد و دولت هاي تروريست ها صادر کرده است.
دولت هاي ايالات متحده امريکا، روسيه، فرانسه، انگليس، آلمان و حتي اسرائيل، ضمن محکوم کردن تروريسم، بعضي دولت ها و سازمان ها را به عنوان تروريست، تحريم کرده اند، در حالي که بيشترين ترورها را خود آنها انجام داده اند و مي دهند. زيان هايي که در طول تاريخ، از تروريسم به بشريت وارد آمده بي شمار است. سازمان هاي تروريستي مي پنداشتند با ترور، مي توانند راه را براي آزادي انسان ها و استقرار عدالت اجتماعي و ايجاد جامعه آرماني هموار سازند، و گاه با آگاهي از زشتي عملشان و اشتباه بودن اين روش، آن را انجام داده اند.
اگر چه دولت امريکا و صهيونيست ها، بيش از همه، داعيه مبارزه با تروريسم را دارند، در واقع، آنها خود از سردمداران تروريست در دهه هاي اخير بوده اند و بسياري از فجايع را آنها آفريده اند. کمک هاي مالي و نظامي امريکا به صدام حسين معدوم و مجهز ساختن ارتش وي به انواع تسليحات؛ حمايت هاي مالي و نظامي و سياسي و تبليغاتي دولت هاي امريکا از سازمان تروريستي مجاهدين خلق (منافقين)، انهدام هواپيماي غير نظامي ايرباس با حدود سيصد مسافر بر فراز آسمان خليج فارس که به مجري آن نيز مدال افتخار داده شد؛ و همچنين پرورش طالبان در خاک افغانستان و... تنها نمونه هايي از تروريست پروري و اعمال تروريستي امريکاست.
جالب اين است که امريکا براي پوشاندن چهره تروريستي خويش و انحراف افکار جهاني، همواره انگشت اتهام خود را به سوي ايران و کشورهاي مخالف منافع خود، نشانه مي رود.

ايران و تروريسم

کشور ما، به ويژه پس از پيروزي انقلاب شکوهمند اسلامي، يکي از قربانيان تروريسم بوده و بسياري از شخصيت هاي مذهبي، نظامي، سياسي و انديشمندانش را به اين طريق از دست داده است. شهداي هفتم تير، شهداي هشت شهريور، شهيدان مطهري، مفتح، لاجوردي ، صياد شيرازي، شهيدان محراب و... از جمله افرادي هستند که به دست منافقين ترور شده اند. جاي بسي تعجب است که با وجود محکوميت هميشگي تروريسم از سوي دولتمردان کشورمان، امريکا و رژيم اشغالگر قدس که از سردمداران تروريسم در جهان هستند، و هدايت و طراحي بسياري از ترورها به عهده آنهاست، کشور عزير ما را به حمايت از تروريست ها متهم مي کنند و ايران را جزو کشورهاي تروريست مي دانند.

تروريسم دولتي

تروريسم دولتي، نوعي جديد از تروريسم است که در آن، کشتن انسان ها به صورت قانون در مجلس يا دولتي به تصويب مي رسد. دولت ها هدايت تروريست ها را بر عهده مي گيرند، هزينه هاي آن را مي پردازند، و به افراد آموزش ترور مي دهند. رژيم صهيونيستي هم اکنون اصلي ترين کانون تروريسم دولتي در جهان است.

2. نفاق و منافق

«نفاق در لغت به معناي دورويي کردن مي باشد.» (2) و «منافق؛ يعني دورو؛ کسي که ظاهرش مخالف باطنش باشد؛ آن که در ظاهر مسلمان و در باطن کافر باشد.»(3)
رهبر معظم انقلاب، منافق را چنين توصيف مي کند: «کسي که ادعاي يک چيزي را مي کند، وعده يک چيزي را مي دهد، پرچم را بلند مي کند، اما در رفتار خود، در عمل خود و در راه خود، ملتزم و پاي بند به آن چيز نيست. يک چيز ديگر، يک راه ديگر و يک عمل ديگر بر رفتار و گفتار او حاکم است. اين مي شود منافق».(4)
اهل نفاق در واقع، نيروهاي غير خودي هستند که در جامعه حضور دارند و با عنوان منافق از آنها نام برده مي شود. نفاق، يکي از مهم ترين عوامل تهديد کننده صلح، امنيت و حقوق ملت هاست.
کلمه «نفاق» 35 بار در قرآن آمده که 34 مورد آن در سوره هاي مدني است؛ زيرا مسلمانان در مدينه صاحب قدرت و حکومت بودند و زمينه نفاق در چنين شرايطي بيشتر است.

پي نوشت ها:

1. علي اکبر دهخدا، لغت نامه، ص 5849.
2. محمد معين، فرهنگ فارسي، ص 4766.
3. همان، ص 4373.
4. صحيفه نور، ج39، ص203.

منبع:کتاب گلبرگ شماره 122