27 مرداد 1389 / 7 رمضان 1431 / 18 آگوست 2010

آتش بس جنگ تحميلي عراق عليه ايران بعد از8 سال جنگ اعلام شد. اين حكم را شوراي امنيت سازمان ملل متحد با صادركرد. قطعنامه 598 اعلام كرد اين قطعنامه عراق را به خارج كردن نيروهايش ازايران ملزم مي كرد. پس ازپيروزي انقلاب اسلامي استكبارجهاني و گروههاي مخالف انقلاب اسلامي درداخل ايران با همكاري يكديگر درراه نابودكردن انقلاب اسلامي تلاش كردند. رژيم بعثي عراق هم با تحريكهاي امريكا جنگ را با ايران آغازكرد. اما پس ازشروع جنگ تحميلي با رژيم عراق با مقاومت ايرانيان و مردم مسلمان و وطن پرست روبروشد كه انتظارآن را نداشت. سرانجام پس ازپيروزي هاي پي درپي ايران درسالهاي جنگ تحميلي بويژه فتح خرمشهر درسال1361هجري شمسي مجامع بين المللي قطعنامه 598 را درسال1367صادر و آتش بس جنگ تحميلي عراق عليه ايران را اعلام كردند.
آخوند ملا عبدالكريم بن مهدي گزي در حدود سال 1223ش برابر با 1260ق در خانداني اهل علم در منطقه گز، يكي از توابع اصفهان به دنيا آمد و تحصيلات مقدماتي را در اصفهان سپري نمود. وي در نجف از محضر درس عالم مجاهد، حاج ميرزا حسين حاج ميرزا خليل استفاده علمي نمود و پس از طي مدارج عالي علمي و اخلاقي به اصفهان بازگشت. آخوند گزي از آن پس در مدرسه نيم‏آورد اصفهان سكني گزيد و در طي ساليان طولاني، دانش آموختگان فراواني از محفل درس او فيض بردند. وي مدت طولاني، مرجع قضاوت و حكومت شرعيه اصفهان بود و بدون هيچ سستي، همانند يك دادگستري سيار، به حل و فصل مرافعات و منازعات مردم مي‏پرداخت. از ايشان آثار متعددي بر جاي مانده كه تذكرةالقبور در شرح حال افراد مدفون در اصفهان؛ رساله در اصل دين و رساله در صيغِ‏العقود از آن جمله‏اند. آخوند گزي علاوه بر مراتب علمي، گاهي شعر هم مي‏سرود و "مهدوي" تخلّص مي‏نمود. اين فقيه اصولي سرانجام در بيست و هفتم مرداد 1300ش برابر با سيزدهم ذي‏حجه 1339ق در هفتاد و هفت سالگي درگذشت و در قبرستان تخت فولاد اصفهان به خاك سپرده شد.
استاد محمد غفاري، مشهور به كمال‏الملك، بزرگترين نقاش دوران يكصد سال اخير، در حدود سال 1226 ش (1264 ق) در كاشان به دنيا آمد. خاندان غفاري كه كمال‏الملك، يكي از اعضاي آن است، هنرمنداني بسيار به عالم هنر تقديم داشته است. كمال‏الملك پس از طي دوران ابتدايي، از 13 سالگي به تهران آمد و در دارالفنون به تحصيل پرداخت. پس از ديداري كه ناصرالدين شاه از مدرسه دارالفنون در سال 1259 ش به عمل آورد، تابلويي از كمال‏الملك توجه شاه قاجار را به خود جلب كرد و از آن پس او را به عنوان نقاش‏باشي مخصوصِ خود به دربار برد. ناصرالدين شاه در سال 1271 ش، محمد غفاري، نقاش بزرگ دربار خود را به كمال‏الملك ملقب و او را از ديگر نقاشانِ معاصرش متمايز ساخت. كمال‏الملك سپس براي تكميل تحصيلات خود راهي اروپا شد و سه سال بعد مظفرالدين شاه در جريان سفر دومش به اروپا، از كمال الملك خواست به ايران باز گردد. سفر كمال‏الملك به اروپا و تفحص و مطالعه او در نقاشي آن ديار، اثري ژرف و غني در او برجاي نهاد و تكنيك او را از نقاشان دوران او فراتر برد. كمال‏الملك در مراجعت به ايران با توطئه‏ها و حسادت‏هاي درباريان روبرو شد و به بهانه زيارت عتبات و در واقع به قصد فرار از محيط مسموم دربار، در سال 1280ش، بي‏تابانه به كربلا شتافت. وي پس از چند سال اقامت در كربلا به ايران بازگشت و پس از تاسيس مدرسه صنايع مستظرفه در سال 1290ش، به تربيت شاگردان هنرمند همت گماشت. از كمال‏الملك آثار هنرمندانه متعددي بر جاي مانده كه علاوه بر تالار آينه كه بزرگترين و پركارترين اثر اوست، مي‏توان از فالگير بغدادي، عرب خفته و كيمياگران نام برد. سرانجام، كمال‏الملك، نقاش شهيرِ ايراني در 27 مرداد سال 1319 ش در 93 سالگي در نيشابور درگذشت و در كنار قبر عطار نيشابوري به خاك سپرده شد.
دكتر محمد مصدق، نخست‏وزير محمدرضا پهلوي، از ماه‏ها قبل از كودتاي 28 مرداد 1332، درصدد اجراي نقشه‏اي بود تا صحنه را با يك كودتاي ساختگي و با وجهه ملي خالي كند. تا به اين ترتيب به صورت يك قهرمان ملي، عنوان گردد. اين در حالي بود كه عوامل استكبار با كمك ايادي داخلي، قصد كودتا عليه مصدق را نيز در سر مي‏پروراندند. آيت‏اللَّه كاشاني كه خطر كودتايي با حمايت بيگانه را احساس كرده بود، تلاش زيادي به عمل آورد تا جلوي كودتا را بگيرد تا مصالح مملكت فداي منافع بيگانگان نشود. وي در اين راه متحمل سختي‏هاي فراواني شد و روحانيان و نزديكان آيت‏اللَّه، از طرف دولت دستگير و بازداشت شدند. عوامل داخلي و خارجي نيز كه آيت‏اللَّه را مانعي براي تحقق اهداف شوم خود مي‏ديدند، آن چنان شخصيت اين مرد بزرگ و شريفِ روحاني را لكه‏دار كردند كه شايد بتوان آن را در تاريخ ايران بي‏سابقه دانست و اين همان چيزي بود كه استعمارگران آمريكا و انگليس مايل بودند از طريق مصدق و دوستانش عملي شود. همچنين با اينكه دكتر مصدق، به دست‏گيري قدرت در بار دوم نخست‏وزيري خود را مديون مجاهدت‏هاي مردمي به رهبري آيت‏اللَّه كاشاني بود، مع‏الوصف در پاسخ به نصايح دلسوزانه آن عالم نستوه، ايشان را از دخالت‏در امور سياسي منع كرد. با اين حال آيت‏اللَّه كاشاني به خاطر مصالح ملي و پرهيز از ايجاد دو دستگي از رودررويي با مصدق اجتناب مي‏ورزيد تا اين كه يك روز قبل از وقوع كودتا، ايشان طي نامه‏اي، مصدق را از وقوع كودتاي حتمي آگاه كرد. اما دكتر مصدق كه ملت را پشتيبان هميشگي خود مي‏دانست، تنها به فكر خود بود و به قول آيت‏اللَّه كاشاني، اين هدف را تعقيب مي‏نمود كه قهرمانانه زنده بماند. مصدق در نهايت با گسستن از روحانيت و مردم، در اثر كودتاي 28 مرداد، نهضت خروشان مردمي در 30 تير 1331 را به شكست كشاند و از آن پس، كشور به مدت 25 سال، در اختيار اجانب، به ويژه آمريكا قرار گرفت.
پس از آن كه هزاران نفر از عناصر حزب بعث عراق و گروهك‏هاي ضدانقلاب وابسته به بيگانگان، مانند: كومله، فداييان خلق و حزب دموكرات كردستان، در مرداد 1358ش به شهر پاوه در منطقه كردنشين استان كرمانشاه هجوم آوردند، اين شهر را تصرف كرده و دست به جنايت‏هاي شنيعي زدند. بيمارستان پاوه از جمله مراكزي بود كه به اشغال مزدوران درآمده بود. آنان در اين بيمارستان 25 نفر از برادران سپاهي مجروح را روي تخت‏ها و پشت بام به طرز فجيعي به شهادت رساندند. اين فاجعه خونين با عكس‏العمل شديد امام خميني(ره) مواجه شد و با فرمان معظمٌ‏له در بيست و هفتم مرداد 1358ش، نيروهاي سپاهي، ارتشي و بسيجي به فرماندهي شهيد دكتر چمران به منطقه اعزام شدند. فرمان تاريخي امام براي آزادسازي پاوه چنان روحيه‏اي به پاسداران و سربازان ژاندارمري داد كه بدون توجه به زخم‏هاي خود تمامي سنگرهاي ضدانقلاب را از اشغال آنان خارج ساختند. در اين ميان شهيدچمران پس از يك نبرد سخت و درگيري خونين، همه شهرها، راه‏ها و مواضع استراتژيك منطقه را آزاد كرد و كردستان از اين مرحله به سلامتي گذر نمود.
آيت‏اللَّه شيخ بهاءالدين محلاتي در سال 1275ش (1313ق) در خانداني اهل علم در نجف اشرف به دنيا آمد. وي در هفت سالگي به همراه پدرش به شيراز رفت و پس از فراگيري مقدمات و ادبيات، در محضر پدرش و آيت‏اللَّه ميرزا محمدصادق مجتهد شيرازي، فقه و اصول را آموخت. ايشان همچنين مدتي حكمت الهي را از محضر سيدعلي حكيم كازروني فرا گرفت و از آن پس براي ادامه تحصيل، عزم نجف اشرف نمود. آيت‏اللَّه محلاتي در حوزه علميه نجف، به مدت ده سال از محضر عالمان نام‏آوري همچون آقا ضياءالدين عراقي، آخوند ملامحمدكاظم خراساني و ميرزاي ناييني استفاده كرد تا به درجه رفيع اجتهاد نائل آمد. ايشان در سال 1309 به شيراز بازگشت و از آن پس به مدت بيش از نيم قرن، عهده‏دار تدريس و مرجعيت امور مردم گرديد. آيت‏اللَّه محلاتي تا پايان عمر خويش در ايجاد مؤسسات خيريه كوشا بود و در اين مدت، اماكن عام المنفعه متعددي را ايجاد كرد. در كنار فعاليت‏هاي علمي و اجتماعي ايشان، از آيت‏اللَّه بهاءالدين محلاتي آثار تاليفي نيز بر جاي مانده كه رهنماي حق، اصول العقايد، خطبات جانسوز و تاليفاتي در فقه و اصول از آن جمله‏اند. اين فقيه اصولي سرانجام در بيست و هفتم مرداد 1360 ش برابر با هفدهم شوال 1401 ق در 85 سالگي بدرود حيات گفت و در شيراز مدفون گرديد.
استاد سيدمحمد طباطبايي متخلص به محيط و مشهور به محيط طباطبايي در سال 1281 ش در زواره اصفهان به دنيا آمد. دروس ابتدايي را در زادگاه خود و اصفهان سپري كرد و در 1302 ش دوره ادبي را در مدرسه دارالفنون تهران به پايان رساند. وي سپس علم حقوق را فرا گرفت و سال‏ها در دبيرستان‏ها و دانشگاه‏هاي كشور به تدريس پرداخت. محيط طباطبايي، از سال 1300 ش وارد عرصه مطبوعات گرديد و مديريت برخي از مجلات را به عهده گرفت. استاد، با زبان‏هاي عربي، فرانسوي، انگليسي، پهلوي، خوارزمي، اَوِستايي و سرياني آشنايي داشت و تحقيقاتي در اين زمينه‏ها انجام داده است. از استاد محيط طباطبايي بيش از چهل كتاب و دو هزار مقاله و رساله و ششصد خطابه و سخنراني به جاي مانده است كه دوران نادر، جغرافياي نو، شرح حال فردوسي و زندگي محمد بن زكرياي رازي از جمله كتب اوست. ايشان بارها از طرف محافل علمي مورد تقدير قرار گرفت و از دانشگاه شهيد بهشتي دكتراي افتخاري اخذ نمود. سرانجام استاد محيط طباطبايي در 27 مرداد 1371 ش به علت بيماري قلبي در نود سالگي در تهران بدرود حيات گفت و در شهر ري به خاك سپرده شد.
آيت‏اللَّه حاج شيخ قدرت‏اللَّه وجداني‏فخر در سال 1311 ش (1351 ق) در يكي از روستاهاي شهر سراب به دنيا آمد و از چهارده سالگي به تحصيل علوم ديني روي آورد. وي در سال 1327 ش به حوزه عليمه قم مهاجرت كرد و پس از پشت سر گذاشتن سطوح عاليه حوزه، در دروس خارج حضرات آيات شيخ عبدالنبي عراقي، سيدمحمد حجت كوه كمره‏اي، سيدحسين بروجردي، سيدمحمد محقق داماد، محمدعلي اراكي و امام خميني(ره) شركت جست. معظم له در كنار آموختن، به آموزش معلومات خود به ديگران برآمد و در مدتي نزديك به چهل سال، هزاران نفر از فرهيختگان و فضلاي حوزه را از سرچشمه زلال دانش خويش سيراب نمود. او در ايام تعطيل حوزه به تبليغ دين در داخل و خارج كشور مي‏پرداخت و از اين رهگذر، موفق به ارايه خدمات فكري، فرهنگي و اجتماعي بسيار گرديد. آيت‏اللَّه وجداني فخر، از آغاز مبارازت مردم مسلمان و روحانيت عليه رژيم پهلوي، به رهبري حضرت امام، نقشي فعال برعهده گرفت و نامش هماره در ذيل اعلاميه‏هاي جامعه مدرسين حوزه علميه قم ديده مي‏شد. اين فقيه فرزانه كه از اكثر مراجع تقليد، اجازات متعدد اجتهادي، روايي و امور حسبيه داشت داراي آثار متعددي بود كه: آداب معاشرت در اسلام، اجتهاد در اسلام، الفخريه در فقه در 16 جلد و انوار منطقيه از آن جمله‏اند: سرانجام قلب حق باور آيت‏اللَّه وجداني فخر در سحرگاه 27 مرداد 1375 ش برابر با اول ربيع‏الثاني 1417 ق در 64 سالگي از تپش باز ايستاد و پس از تشييعي با شكوه، در حرم مطهر حضرت معصومه(س) مدفون گرديد.
پس از وفات عبدالمطلب جد بزرگوار پيامبر اكرم(صلي الله عليه واله) ابوطالب سرپرستي آن حضرت را به عهده گرفت و در تمام مراحل، همراه برادرزاده‏ي خود بود. ابوطالب پس از بعثت پيامبر نيز از ياري حضرت محمد(ص) دست برنداشت و در مقابل مشركان قريش مي‏ايستاد. با رحلت ابوطالب، مشركان، آزار و اذيت بيشتري به پيامبر اسلام وارد كرده و آن حضرت را تحت فشار زيادتري قرار دادند. مسأله‏ي ايمان و اسلام ابوطالب از دير زمان ميان شيعه و اهل سنت مورد اختلاف بوده است. اين مسأله كم كم به صورت حادي در آمده، صورت كلامي، عقيدتي و سياسي به خود گرفت. علماي شيعه با تكيه به روايات امامان و نيز اشعاري كه از ابوطالب به جاي مانده، حكم به مسلمان بودن او داده‏اند و در اين‏باره رساله‏ها نگاشته‏اند كه يكي از آن‏ها، كتابِ ايمان ابيطالب اثر شيخ مفيد مي‏باشد.
دشمني خاندان اُمَوي و عباسي با اهل‏بيت از ديرباز وجود داشت. هر كدام از اين خاندان جور به نوبه‏ي خود آزار و اذيت فراواني به اهل بيت و آل علي(عليه السلام) روا داشتند و حتي از به شهادت رساندن امام معصوم ابا نمي‏كردند. وقتي مامون بر مسند قدرت نشست، از نفوذ امام رضا(عليه السلام) در ميان مردم آگاه بود و چون مي‏خواست هم امام را تحت نظر داشته باشد و هم خود را فردي دوستدار اهل بيت نشان دهد تا اقبال عمومي را به خود جلب كند، دستور داد تا امام رضا(عليه السلام) را از مدينه به خراسان آوردند و با اصرار فراوان ولايتعهدي خود را به امام، واگذار كرد. سرانجام روز دوشنبه هفتم ماه رمضان سال 201 ق، منشور ولايتعهدي به خط مأمون نگاشته شد و در پشت همان ورقه، حضرت علي ابن موسي الرضا(عليه السلام) نيز با ذكر مقدمه‏اي پر از اشاره و ايماء، قبولي خود را اعلام فرمود؛ ولي يادآوري كرد كه اين امر به انجام نمي‏رسد. آن‏گاه در كنار همان مكتوب، بزرگان و فرماندهان كشوري و لشكري، اين عهدنامه را گواهي نمودند. از اين پس به امام، الرضا من آل محمد(صلي الله عليه واله) مي‏گفتند يعني كسي كه از آل محمد به وي (مامون) راضي شده است. مامون دختر خود، ام‏حبيب را به ازدواج آن حضرت درآورد و شعار عباسيان راكه لباس سياه بود، تبديل به شعار علويان و لباس سبز نمود. بررسي اوضاع و شرايط سياسي زمان مأمون نشان مي‏دهد كه وي با يك سلسله دشواري‏ها و مشكلات سياسي روبرو شده بود و براي رهايي از اين بن‏بست‏ها تلاش مي‏كرد. او سرانجام به منظور حل اين مشكلات، يك سياست چند بعدي در پيش گرفت كه همان طرح وليعهدي امام رضا(عليه السلام) بود.
عِزُّالدين ابوالمكارم حمزة بن علي بن زُهرة الحسيني الحَلَبي معروف به ابن زهره، فقيه و متكلم و از دانشمندان مشهور مسلمان، در حلب از شهرهاي سوريه به دنيا آمد. او پس از تكميل تحصيلاتش در حلب و نجف، به مراتب عالي علمي دست يافت. ابن زهره در فقه، اصول، كلام و ادبيات عرب، مهارت و دانش بسيار اندوخت و دانشمندان مشهوري تربيت كرد. نزديك به بيست كتاب، رساله و نامه به او نسبَت داده‏اند. تنوع موضوعات اين آثار، نشان دهنده‏ي وُسعَتِ دامنه‏ي دانشِ اوست. مسألةٌ في نَفيِ الرُّؤيَة، نقضِ شُبهَةُ الفلاسَفه و نيز قَبَسُ الانوار از جمله‏ي تاليفات اين عالم بزرگ مسلمان است. ابن‏زهره در سال 585 ق در 74 سالگي چشم از جهان فرو بست.
سيدنظام الدين محمد معصوم صفايى ترمذي متخلص به نامي، مورخ و شاعر، در هندوستان به دنيا آمد. اجداد وي از مسلمانان ترمذ بودندو در قندهار افغانستان مي‏زيستند، اما چون پدرش به هند مهاجرت كرد، وي نيز پس از اتمام تحصيلاتش در قندهار، به گجرات هند رفت و به مناصب ديواني پرداخت. "نامي" از دانشمندان پركارِ زمان خود بود و آثار ارزشمندي چون طِبِّ نامي را به رشته‏ي تحرير درآورد. وي در 1019 ق در 75 سالگي درگذشت.
الكساندرگراهام بل مخترع تلفن در75سالگي درگذشت. بل ازاهالي كشورامريكا بود. او براي اختراع تلفن اين وسيله مهم ارتباطي از نتايج تحقيقات ديگرمحققان استفاده كرد و كوشيد كه آزمايشهاي خود آنها را مدنظر قراردهد و بدين ترتيب سرانجام پس ازسالها تلاش و تحقيق دراسل1876ميلادي موفق به اختراع تلقن شد.
مارتين لوتر، مؤسس فرقه پروتستان در 13 مه 1483م در آلمان به دنيا آمد. وي پس از فراگيري فلسفه، حقوق، ادبيات و موسيقي، با تاثير از زمان، استاد علوم مذهبي گرديد. وي در سال‏هاي جواني به دليل اختلافات بين مقامات كليسا آشفته خاطر شد و پس از چندي بر برخي از اعمال ارباب كليسا ايراد گرفت. با اين حال، آغاز قيام لوتر بر ضد كليساي كاتوليك و استبداد مذهبي بر سر مسئله آمرزش گناهان از طرف كشيشان و پاپ بود. در آن زمان، رؤساي كليسا به دل‏خواه، اشخاص را از كليسا اخراج يا تكفير مي‏كردند و سپس براي آمرزش گناهان و ورود مجدد به كليسا، گناهان آنان را با پول مي‏خريدند. اما آن‏چه لوتر را بر ضد اين اوضاع برانگيخت، اقدام مسئولين كليسا به فروش رسمي آمرزش‏نامه بود. با قيام لوتر، طلسم تعصب مذهبي و استيلاطلبي صاحبان كليسا و استبداد كاتوليكي قرون وسطي درهم شكست و مذهبي نو با نام پروتستان شكل گرفت. پروتستان كه معني معترض داشت در ابتدا با انگيزه اصلاح كليساي كاتوليك آغاز شد و با مقاومت كليساي كاتوليك در برابر هرگونه اصلاح، اين جنبش به طور مستقل داراي اصول و مباني خاص خود گرديد. لوتر معتقد بود كه يگانه چيزي كه در مسيحيت معتبر است كتاب مقدس مي‏باشد، از اين رو، هيچ‏گونه حجيّتي براي مقام پاپ، شوراهاي كليسايى يا آراي ارباب كليسا و قدّيسان قائل نبود. از ديدگاه پروتستان، هر مسيحي مي‏تواند پيام كتاب مقدس را به وجدان شخصي خود دريابد و نجات و رستگاري شخصْ تنها از طريق فيض الهي و در ضمنِ ايمان پديد مي‏آيد. از جمله ويژگي‏هاي اخلاق و تفكر پروتستاني، خردگرايي، تاكيد بر آزادي فردي، تساهل و مدارا، تكيه بر توليد و گسترش ثروت، عبادت دانستن كار، موهبت الهي دانستن ثروت و پسنديده دانستن آن را مي‏توان برشمرد.
گاليلو گاليله، منجم و دانشمند معروف ايتاليايى در طول حيات علمي خود، علاوه بر رياضيات به نجوم و اخترشناسي علاقه‏مند بود. هنگامي كه گاليله در دانشگاه ونيز مشغول تدريس بود، خبر اختراع تلسكوپ را شنيد و پس از چندي يك هلندي، نمونه‏اي از اين تلسكوپ را به ونيز آورد. با اطلاع گاليله از اين موضوع، علاقه به اخترشناسي او باعث شد تا شروع به ساختن تلسكوپ كند. وي بيشتر قطعات تلسكوپ را به تنهايى ساخت، حتي عدسي‏هاي آن را با سنگ، صيقل داد و براي بهره برداري آماده نمود. با اتمام كارساخت تلسكوپ در 18 اوت 1609م گاليله آن را متوجهِ آسمان كرد و با ديدگان دقيق و كنجكاوش، در پهنه آسمان فرو رفت. او ستارگان زيادي را ديد كه تا آن زمان از نظر پنهان مانده بودند. گاليله در طول تحقيقات خود به اين واقعيت پي برد كه كره ماه سطح كاملاً ناصافي دارد و مانند زمين پوشيده از كوه‏ها و دره‏هاي عظيم است. اين دانشمند ايتاليايى به وسيله تلسكوپ توانست چهار قمر سياره مشتري و حلقه دور سياره زحل را نيز كشف نمايد و بر دانش بشري اضافه كند. امروزه بشر با تلسكوپ‏هاي بسيار نيرومند قادر است اجرام آسماني دور دست را در فضاي بيكران رصد كند كه اين پيشرفت مرهون زحمات دانشمنداني نظير گاليله است.
كارلوس لينْيوس، طبيعي‏دان سوئدي در 5 دسامبر 1707م در روستايى در سوئد به دنيا آمد. او كه بيشتر به نام "كارل فون لينه" شناخته مي‏شود، از كودكي به گل و گياه علاقه فراوان داشت و در همان زمان، درباره گياهان تحقيقات زيادي انجام مي‏داد. لينيوس در 22 سالگي رساله‏اي درباره توليد مثل و تكثير گياهان نگاشت. اين رساله به قدري خردمندانه بود كه بلافاصله از وي دعوت شد تا در قسمت تحقيقات دانشگاه اوپْسالا مشغول به كار گردد. او در سال 1732م به نواحي دور افتاده‏اي عزيمت كرد و مدت 6 ماه در آن‏جا به تحقيق و آزمايش پرداخت. لينيوس از آن پس به مدت سه سال به تنظيم و تحرير اطلاعات خود مشغول بود. نوشته‏هاي او كه شامل حقايق تازه و وسيعي درباره زمين‏شناسي، گياه‏شناسي، پرنده‏شناسي و نژادشناسي بود، مورد توجه دانشمندان قرار گرفت و زمام‏داران سوئد را متوجه كشاورزي، جنگل‏ها و اوضاع اقتصادي و نژاد مردمِ مكان مورد مطالعه لينيوس نمود. از آن پس شهرت لينيوس در سراسر اروپا پيچيد و او با هزينه دولت، عهده‏دار تحقيقات دامنه‏داري در زمينه گياهان شد. لينيوس پس از مدتي كتابي ديگر نگاشت و براي نخستين بار، نباتات و گياهان را طبقه‏بندي و نام‏گذاري كرد. وي هم‏چنين جدول كاملي از گياهان مخصوص و كمياب ذكر نمود كه اساس تقسيم‏بندي فعلي گياهان نيز محسوب مي‏شود. باغ لينيوس، كانون دانشجويان و دانشمندان و بزرگان بود. او معمولاً شاگردان خود را به كشتزارها و جنگل‏ها مي‏برد و درضمن گردش به آنان درس مي‏داد. وي در كنار گياه‏شناسي دكتراي پزشكي خود را دريافت كرد و مدتي نيز به كار طبابت پرداخت. ماركوس لينيوس سرانجام هنگامي در 18 اوت 1778م در 71 سالگي درگذشت كه با به جاي گذاشتن 2500 صفحه از تحقيقات ارزنده خود، شالوده گياه‏شناسي علمي كنوني را بنيان نهاد.