انتظار موعود ؛ فلسفه ای الهی و انسانی
انتظار موعود ؛ فلسفه ای الهی و انسانی
انتظار موعود ؛ فلسفه ای الهی و انسانی
مسئله انتظار و موعود، در طول تاريخ بشريت و تاريخ اديان الهي، از روزگاران بس قديم مطرح بوده است. در اين ميان اقوام و اديان الهي طرح مسئله «موعود» را با فراخور ادراك، بينش اجتماعي، معلومات و خصوصا از زاويه ديدي كه اين بشارتها و انتظار موعودها تعبيرهاي متناسب با فرهنگ و مقتضيات زمان خود باشد وعده مي داده اند.
اين بشارتها و اشارت ها درميان پيامبران بزرگ الهي از عمق و وسعت فرهنگي بيشتري برخوردار بوده است. و از رهگذر فرهنگ وعده ها و بشارت ها در ذهنيت تاريخي و عينيت اجتماعي هر يك از امتها موعودي مورد انتظار با فلسفه اي رو به آينده شكل مي يافته است.
بشارت ها و اشارتها كه درباره موعود و ظهور منجي و عدل گستر جهاني، در منابع اديان آسماني و ديگر آثار حكماي قديم، رسيده است پيوسته بدنبال تبيين افق انتظار بعنوان فلسفه اي رو به آينده جهت تحقق آرمان هاي انساني و الهي بوده است.
«اصولا فتوريسم يعني اعتقاد به دوران آخرالزمان، انتظار ظهور منجي، عقيده اي است كه در كيشهاي آسماني يهوديت (جودايسم)، و زرتشتي (زواستريانيسم) و مسيحيت (در سه مذهب عمده آن: كاتوليك، پروتستان و ارتدوكس)، و مدعيان نبوت عموما، و دين مقدس اسلام خصوصا، به مثابه يك اصل مسلم قبول شده است. و درباره آن در مباحث تئوريك مذاهب آسماني، اين رشته، كاملا شرح و بسط داده شده است.» نگارنده مقاله در اين بحث در مقام تبيين افق انتظار به عنوان يك آرمان انساني و الهي برآمده كه اينك آنرا با هم از نظر مي گذرانيم.
«و لقد كتبا في الزبور من بعدالذكر ان الارض يرثها عبادي الصالحون»
ما به حقيقت در كتاب زبور (داود) اين بشارت عظيم را ثبت نموده ايم كه در آينده، وراثت و حكومت تمامي عالم انساني ويژه بندگان برگزيده و درستكار خواهد بود.
در آيه فوق چنانكه مبرهن است، بشارت از آينده اي مي دهد كه نظام سلطه استكبار جهاني و هرگونه شر و فسادي بكلي از جامعه بشريت رخت بر بسته و تار و پود جهل، ظلم، فساد و تبعيض از هم گسسته و محو گشته است. و وراثت زمين به دست انسان هاي شايسته و صالح انتقال خواهد يافت.
«مضمون آيه فوق در مرموز (73) زبور داود مكرراً ذكر شده و اين بشارت عظيم را بالحان گوناگون بيان كرده و پس از تسلي و دلداري به حضرت داوود كه از شريران رنجيده مشو زيرا همچون علف زود بريده مي شوند بر خداوند توكل نماي و از او متلذذ باش به او آرام گير و در انتظارش بسر بر و...
و نيز در بشارت سي و سوم آمده است:
«زيرا كه شريران منقطع مي شوند، اما متوكلان به خداوند وارث زمين خواهند شد.»
«لشگر اهريمنان با ايزدان دائم در روي خاكدان محاربه و كشمكش دارند، و غالباً پيروزي با اهريمنان باشد اما نه بطوريكه بتوانند ايزدان را محو و منقرض سازند، چه: در هنگام تنگي از جانب اورمزد كه خداي آسمانست به ايزدان كه فرزندان اويند ياري مي رسد و محاربه ايشان نه هزار سال طول مي كشد، آنگاه فيروزي بزرگ از طرف ايزدان مي شود و اهريمنان را منقرض مي سازند، تمام اقتدار اهريمنان در زمين است و در آسمان راه ندارند، و بعد از پيروزي ايزدان و برانداختن تبار اهريمنان عالم كيهان بسعادت اصلي خود رسيده، بني آدم بر تخت نيك بختي خواهد نشست.»
«همه اديان معتقدند كه در پايان هر دوره اي از تاريخ، بشر از لحاظ معنوي و اخلاقي رو به انحطاط مي رود، و چون طبعاً و فطرتاً، در حال هبوط و دوري از مبداء است، و مانند احجار به سوي پايين حركت مي كند، نمي تواند به خودي خود به اين سير نزولي و انحطاط معنوي و اخلاقي خاتمه دهد. پس ناچار روزي يك شخصيت معنوي بلندپايه، كه از مبداء وحي و الهام سرچشمه مي گيرد، ظهور خواهدكرد، و جهان را از تاريكي جهل و غفلت و ظلم و ستم نجات خواهد داد. در اين مورد، در تعاليم هر ديني، به صورت رمز، به حقايقي اشاره شده است، كه با معتقدات آيينهاي ديگر توافق و هماهنگي كامل دارد... مثلا در كيش هندو، در كتاب پورانا، شرح مفصلي، درباره دوران آخر عصر كالي، يعني: آخرين دورأ قبل از ظهور دهمين اواتاراي و يشنو درج گرديده است.»
جهت مطالعه و بررسي مي توانيد به كتاب «بشارات عهدين» مراجعه نمائيد.
اين نوشته ها كه به اصول مدونه شهرت يافتند، اساس كتاب هاي قرن چهارم و پنجم درباره غيبت مهدي موعود را تشكيل مي دهند و عناوين اين كتاب ها نيز مانند اصول مدونه، «كتاب الغيبه» است.
مسئله موعود و اعتقاد به دوره آخر زمان، انتظار ظهور منجي هنگامي كه به حوزه هاي فكري و عقيدتي اسلام مي رسد، جلوه و تبلور خاصي پيدا مي كند.
در حوزه انديشه اسلامي مسئله موعود و ظهور مصلح جهاني با ويژگي ها و مشخصه هاي معيني معرفي شده است.
زيرا كه پيامبر گرامي اسلام خاتم پيامبران و دين مبين اسلام آخرين دين الهي است.
و آن وجود شريف و عدل گستر جهاني، از اسلام است، از اين رو يكي از مهم ترين و عميق ترين مطالب در حوزه فكري عقيدتي اسلامي مسئله موعود و بيان خصوصيات و ماهيت و فلسفه ظهور آن حضرت است.
از اين جهت در اسلام مسئله موعود و اعتقاد به دوره آخر زمان صرفا به اشارات پيشينيان اكتفا نشده است، بلكه در اسلام خصوصيات مهدي(ع) تبيين شده است:
پدر، مادر سلسله نسب تا پيامبر(ص)- اوصاف و شمائل- نشانه هاي آن حضرت-علائم تشريفي و تكريمي قائميت- كيفيت تشكيل حكومت الهي- عدالت اجتماعي در عصر آن حضرت و تعالي و تكامل انسان، وظايف و تكالف منتظران در ايام غيبت و ظهور همه و همه در مآخذ اسلامي، اعم از سني و شيعه آمده است.
كنيه: ابوالقاسم و ابوصالح نيز معروف است.
لقب: از جمله القاب آن حضرت مهدي، منظور، قائم بامرالله، حجت الله، ولي الله، صاب الامر، بقيه الله.
پدر و سلسله آباء: الحسن العسگري(ع) بن علي الهادي بن محمد الجواد بن علي الرضا بن موسي الكاظم ابن جعفر الصادق بن محمد الباقربن علي زين العابدين بن الحسين الشهيد بن علي بن ابي طالب اميرالمؤمنين(ع).
مادر: نرجس.
ساعت و روز تولد: در سحر شب نيمه شعبان شب جمعه.
دعبل خزاعي، در قصيده تائيه معروف گفته است:
«خروج امام لا محاله خارج
يقوم علي اسم الله و البركات
يميز فينا كل حق و باطل
و يجزي علي النعما و النقمات
امامي از آل محمد(ص) به يقين، خروج خواهد كرد،
او به تأييد اسم اعظم الاهي و بركات نصر آسماني به پا مي خيزد
او حق و باطل را از هم جدا مي كند،
و همه را، بر شادخواري ها و كين توزي ها، كيفر مي دهد.
دعبل مي گويد:
چون اين ابيات را نزد امام رضا(ع) خواندم، آن امام به شدت گريست. آنگاه فرمود: «اي دعبل! روح القدس به زبان تو سخن گفته است. آيا مي داني اين امام چه كسي خواهد بود؟»
گفتم: نه (شخص او را نمي شناسم)، ليكن شنيده ام كه امامي از شما آل محمد(ص) خروج مي كند و زمين را از عدل و داد مي اكند. امام رضا(ع) فرمود: «پس از من، فرزندم محمد امام است. پس از محمد فرزندش علي امام است. پس از علي (هادي) فرزندش حسن امام است. و پس از حسن (عسگري) فرزندش حجت قائم خواهد بود. اوست كه در زمان غيبت چشم به راه اويند، و در زمان ظهور همه مطيع او گردند. او زمين را پر از قسط و عدل مي كند، پس از آنكه پر از جور و ستم شده باشد...»
2- محدث باشد تا هنگامي كه از دنيا برود، يعني ملائكه با وي حديث گويند؛
3- مستجاب الدعوه باشد حتي اينكه اگر بر سنگي دعا كند دو نيم گردد؛
4- سلاح و شمشير پيغمبر نزد او باشد؛
5- مصحف فاطمه(س) نزد او باشد؛
6- جامعه نزد او باشد و آن صحيفه اي است كه طولش هفتاد ذراع است و دروي آنچه بني آدم محتاج است مضبوط است؛
7- از همه مردم عالمتر، حليم تر، عابدتر، پرهيزگارتر، شجاع تر، سخي تر، باشد؛
8- از همه تواضعش براي خدا بيشتر باشد؛
9-از همه حاكم تر يعني حكمش از همه بهتر باشد؛
و...»
نشانه هايي كه از پيامبر گرامي اسلام دارد:
بيرقي كه جبرئيل در روز بدر آورد- پيراهني كه در روز احد پوشيده بود و علامت خون هنوز در وي هست، عمامه سحاب، زره پيغمبر، انگشتر پيغمبر، عصاي پيغمبر و...
«خداوند به دو دست وي شرق و غرب جهان را خواهد گرفت تا آن كه در زمين، جايي نماند مگر آنكه در آن فرياد اذان برآورند و همه دين از آن خدا گردد. او همان مهدي است كه پيامبر(ص) خبر داده است كه هرگاه خروج كند عيسي بن مريم فرود مي آيد و پشت سرش نماز مي گزارد و آن كه بر وي اقتدا كند، مانند كسي است كه پشت سر پيامبر خدا نماز گزارده است؛ چرا كه او خليفه خداست.»
بررسي ابعاد وجودي منجي عالم بشريت و انتظار با فلسفه اي رو به آينده جهت تحقق آرمانهاي متعالي اسلامي تنها محدود به يك مذهب از مذاهب اسلامي نيست، بلكه در همه مذاهب اسلامي اعم از شيعه و اهل تسنن منابع فراوان و گسترده سرشار از روايات و احاديث نبوي است كه پيرامون مهدي موعود و ظهور آن حضرت مطرح گرديده است.
بنابراين مستندات و روايات نبوي پيرامون ابعاد وجودي مهدي موعود و فلسفه ظهور آن حضرت محدود به مآخذ و پژوهشهاي يك مذهب از مذاهب اسلامي نيست، بلكه روايات نبوي و مستندات اسلامي، درباره وجود شريف آن حضرت، در ميان همه مسلمانان اعم از شيعه و اهل سنت وجود دارد.
نكته قابل تأمل ديگر اين است كه نه تنها محدثان مذاهب شيعه و اهل سنت به نقل و ضبط احاديث پيرامون مهدي موعود پرداخته اند بلكه ديگر انديشمندان و فرهيختگان شيعه و سني اعم از مفسران، مورخان و... پيرامون ابعاد وجودي مهدي موعود پرداخته اند.
هنگامي كه كتابها و منابع و مآخذ اهل تسنن به دقت مورد مطالعه قرار گيرد ملاحظه مي شود كه پيرامون مسئله موعود احاديث نبوي مستفيضه بلكه متواتره وارد شده است.
تحقيقا مي توان ادعا كرد كه يكي از مسائل بسيار حائزاهميت كه مي تواند در انسجام جوامع اسلامي موثر باشد طرح مسئله موعود آخرالزمان است.
احاديث پيرامون مهدي(عج) را عده اي از صحابه گرامي امهات مؤمنين (يعني همسران پيامبر گرامي«ص» اسلام).
با اندك اختلافي در اجمال و تفصيل از پيغمبر گرامي اسلام نقل كرده اند:
از جمله پيشوايان اهل سنت كه احاديث مهدي منتظر را بطور اجمال و تفصيل نقل كرده اند: بخاري، مسلم، ترمذي، نسائي، ابوداود و ابن ماجد است.
از جمله بزرگان اهل تسنن كه حافظ و ناقل احاديث پيرامون مهدي موعود(عج) بوده اند:
امام احمد حنبل، ابوالقاسم طبراني، ابونعيم اصفهاني، حمادبن يعقوب روجني و حاكم صاحب مستدرك است.
از جمله علماء اهل سنت كه احاديث مهدي(عج) را نقل كرده اند:
كنجي: سبط بن جوزي، خوازمي، ابن حجر عسقلاني، ملاعلي متقي صاحب كنزالعمال، قندوزي برخي از علما اهل تسنن كتاب مستقل درباره مهدي موعود(عج) تاليف كرده اند از قبيل:
جلال الدين سيوطي در كتاب علامات مهدي(عج)- ملاعلي متقي صاحب كنزالعمال در كتاب برهان درباره صاحب الزمان.
نگاهي اجمالي به آيات قرآن كريم پيرامون مهدي موعود(عج)
در ذيل آيه شريفه:
«و نريدان نمن علي الذين استضعفوا في الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثين»
مي خواهيم كه منت بگذاريم بر آنان كه در زمين ضعيف داشته شدند و آنان را پيشوا و وارث قرار دهيم. «ابن ابي الحديد مي گويد: علماء ما اهل تسنن مي گويند: اين آيه اشاره اي است به آن امامي كه مالك زمين و مسلط بر ممالك خواهد شد.»
اين آيه نيز، طبق پاره اي از سخنان امام علي بن ابيطالب(ع) در «نهج البلاغه» و رواياتي از ديگر امامان، به گونه اي، ناظر به مستضعفان محروم و پيروان راه حق است، كه سرانجام، جهان از آن شايستگان ايشان خواهد شد. و اين امر، در زمان ظهور حجت بالغه است؛ چنانكه شيخ بزرگوار ابوجعفر صدوق، در «امالي» روايت كرده است كه علي(ع) فرمودند:«اين آيه مربوط به ماست».
«ولقد كتبنا في الزبور، من بعدالذكر، ان الارض يرثها عبادي الصالحون»
ما در زبور داود، از پس ذكر (تورات)، نوشته ايم كه سرانجام، زمين را بندگان شايسته ما ميراث برند و صاحب شوند.
«امام باقر(ع) فرموده: اين بندگان شايسته كه وارثان زمين شدند، اصحاب مهدي هستند، در آخرالزمان شيخ طبرسي، پس از نقل اين حديث، مي گويد:
حديثي كه شيعه و سني، از پيامبر(ص) روايت كرده اند، بر گفته امام باقر دلالت دارد. حديث اين است: «اگر از عمر دنيا باقي نماند مگر يك روز، خداوند همان يك روز را آن قدر دراز كند، تا مردي صالح، از اهل بيت من، برانگيزد، و او جهان را، همانگونه كه از جور و ستم لبريز شده باشد، از داد و دادگري لبريز سازد.» و امام ابوبكر احمدبن حسيني بيهقي، در كتاب «البعث و النشور»، اخبار بسياري در اين باره آورده است. و آن اخبار را، نواسه او، ابوالحسن عبيدالله بن محمد بن احمد، در سال 815، براي ما روايت كرد.»
«وعدالله الذين آمنوا منكم و عملوا الصالحات، ليستخلفنهم في الارض، كما استخلف الذين من قبلهم، وليمنكنن لهم دينهم، الذي ارتضي لهم، وليبدلنهم من بعد خوفهم امنا...»
خداوند، آنان را كه گرويدند از شما و نيكيها كردند، وعده داده كه به يقين ايشان را خليفه كند در زمين- چنانكه آنان كه از پيش بودند خليفه ساخت- و دينشان را بگستراند، آن دين كه بپسنديد براي آنان، و هم آنان را از پس بيمي كه دارند، بي بيمي دهد و ايمني...
«شيخ طبرسي نوشته است : از امامان اهل بيت روايت شده است كه اين آيه، درباره مهدي آل محمد(ص) است. شيخ ابوالنضر عياشي، با اسناد خود، از حضرت امام زين العابدين(ع) روايت كرده است كه اين آيه را خواند و فرمود:
«اينان به خدا سوگند شيعه ما هستند، خدا اين كار را در حق آنان به دست مردي از ما خواهد كرد. و اين مرد مهدي اين امت است. و همان كسي است كه پيامبر(ص) فرموده است: اگر از عمر دنيا جز يك روز باقي نماند، خدا همان يك روز را چنان دراز كند تا مردي از خاندان من حاكم جهان گردد. اسم آن مرد اسم من (محمد) است. او زمين را از عدل و قسط لبريز سازد، همانگونه كه از ظلم و جور لبريز شده باشد و همچنين مطلبي درباره اين آيه، از امام محمد باقر(ع) و امام جعفر صادق(ع) نيز روايت شده است.»
منبع:www.keyhannews.ir
/س
اين بشارتها و اشارت ها درميان پيامبران بزرگ الهي از عمق و وسعت فرهنگي بيشتري برخوردار بوده است. و از رهگذر فرهنگ وعده ها و بشارت ها در ذهنيت تاريخي و عينيت اجتماعي هر يك از امتها موعودي مورد انتظار با فلسفه اي رو به آينده شكل مي يافته است.
بشارت ها و اشارتها كه درباره موعود و ظهور منجي و عدل گستر جهاني، در منابع اديان آسماني و ديگر آثار حكماي قديم، رسيده است پيوسته بدنبال تبيين افق انتظار بعنوان فلسفه اي رو به آينده جهت تحقق آرمان هاي انساني و الهي بوده است.
«اصولا فتوريسم يعني اعتقاد به دوران آخرالزمان، انتظار ظهور منجي، عقيده اي است كه در كيشهاي آسماني يهوديت (جودايسم)، و زرتشتي (زواستريانيسم) و مسيحيت (در سه مذهب عمده آن: كاتوليك، پروتستان و ارتدوكس)، و مدعيان نبوت عموما، و دين مقدس اسلام خصوصا، به مثابه يك اصل مسلم قبول شده است. و درباره آن در مباحث تئوريك مذاهب آسماني، اين رشته، كاملا شرح و بسط داده شده است.» نگارنده مقاله در اين بحث در مقام تبيين افق انتظار به عنوان يك آرمان انساني و الهي برآمده كه اينك آنرا با هم از نظر مي گذرانيم.
بشارت مهدويت در كتب انبيا
«و لقد كتبا في الزبور من بعدالذكر ان الارض يرثها عبادي الصالحون»
ما به حقيقت در كتاب زبور (داود) اين بشارت عظيم را ثبت نموده ايم كه در آينده، وراثت و حكومت تمامي عالم انساني ويژه بندگان برگزيده و درستكار خواهد بود.
در آيه فوق چنانكه مبرهن است، بشارت از آينده اي مي دهد كه نظام سلطه استكبار جهاني و هرگونه شر و فسادي بكلي از جامعه بشريت رخت بر بسته و تار و پود جهل، ظلم، فساد و تبعيض از هم گسسته و محو گشته است. و وراثت زمين به دست انسان هاي شايسته و صالح انتقال خواهد يافت.
«مضمون آيه فوق در مرموز (73) زبور داود مكرراً ذكر شده و اين بشارت عظيم را بالحان گوناگون بيان كرده و پس از تسلي و دلداري به حضرت داوود كه از شريران رنجيده مشو زيرا همچون علف زود بريده مي شوند بر خداوند توكل نماي و از او متلذذ باش به او آرام گير و در انتظارش بسر بر و...
و نيز در بشارت سي و سوم آمده است:
«زيرا كه شريران منقطع مي شوند، اما متوكلان به خداوند وارث زمين خواهند شد.»
آيين زرتشتيان
«لشگر اهريمنان با ايزدان دائم در روي خاكدان محاربه و كشمكش دارند، و غالباً پيروزي با اهريمنان باشد اما نه بطوريكه بتوانند ايزدان را محو و منقرض سازند، چه: در هنگام تنگي از جانب اورمزد كه خداي آسمانست به ايزدان كه فرزندان اويند ياري مي رسد و محاربه ايشان نه هزار سال طول مي كشد، آنگاه فيروزي بزرگ از طرف ايزدان مي شود و اهريمنان را منقرض مي سازند، تمام اقتدار اهريمنان در زمين است و در آسمان راه ندارند، و بعد از پيروزي ايزدان و برانداختن تبار اهريمنان عالم كيهان بسعادت اصلي خود رسيده، بني آدم بر تخت نيك بختي خواهد نشست.»
آيين هندی
«همه اديان معتقدند كه در پايان هر دوره اي از تاريخ، بشر از لحاظ معنوي و اخلاقي رو به انحطاط مي رود، و چون طبعاً و فطرتاً، در حال هبوط و دوري از مبداء است، و مانند احجار به سوي پايين حركت مي كند، نمي تواند به خودي خود به اين سير نزولي و انحطاط معنوي و اخلاقي خاتمه دهد. پس ناچار روزي يك شخصيت معنوي بلندپايه، كه از مبداء وحي و الهام سرچشمه مي گيرد، ظهور خواهدكرد، و جهان را از تاريكي جهل و غفلت و ظلم و ستم نجات خواهد داد. در اين مورد، در تعاليم هر ديني، به صورت رمز، به حقايقي اشاره شده است، كه با معتقدات آيينهاي ديگر توافق و هماهنگي كامل دارد... مثلا در كيش هندو، در كتاب پورانا، شرح مفصلي، درباره دوران آخر عصر كالي، يعني: آخرين دورأ قبل از ظهور دهمين اواتاراي و يشنو درج گرديده است.»
آيين يهوديان
آيين مسيحيت
جهت مطالعه و بررسي مي توانيد به كتاب «بشارات عهدين» مراجعه نمائيد.
اعتقاد به مسئله موعود در فرهنگ اسلامي
اين نوشته ها كه به اصول مدونه شهرت يافتند، اساس كتاب هاي قرن چهارم و پنجم درباره غيبت مهدي موعود را تشكيل مي دهند و عناوين اين كتاب ها نيز مانند اصول مدونه، «كتاب الغيبه» است.
مسئله موعود و اعتقاد به دوره آخر زمان، انتظار ظهور منجي هنگامي كه به حوزه هاي فكري و عقيدتي اسلام مي رسد، جلوه و تبلور خاصي پيدا مي كند.
در حوزه انديشه اسلامي مسئله موعود و ظهور مصلح جهاني با ويژگي ها و مشخصه هاي معيني معرفي شده است.
زيرا كه پيامبر گرامي اسلام خاتم پيامبران و دين مبين اسلام آخرين دين الهي است.
و آن وجود شريف و عدل گستر جهاني، از اسلام است، از اين رو يكي از مهم ترين و عميق ترين مطالب در حوزه فكري عقيدتي اسلامي مسئله موعود و بيان خصوصيات و ماهيت و فلسفه ظهور آن حضرت است.
از اين جهت در اسلام مسئله موعود و اعتقاد به دوره آخر زمان صرفا به اشارات پيشينيان اكتفا نشده است، بلكه در اسلام خصوصيات مهدي(ع) تبيين شده است:
پدر، مادر سلسله نسب تا پيامبر(ص)- اوصاف و شمائل- نشانه هاي آن حضرت-علائم تشريفي و تكريمي قائميت- كيفيت تشكيل حكومت الهي- عدالت اجتماعي در عصر آن حضرت و تعالي و تكامل انسان، وظايف و تكالف منتظران در ايام غيبت و ظهور همه و همه در مآخذ اسلامي، اعم از سني و شيعه آمده است.
پدر، مادر، سلسله نسب تا پيامبر(ص)
كنيه: ابوالقاسم و ابوصالح نيز معروف است.
لقب: از جمله القاب آن حضرت مهدي، منظور، قائم بامرالله، حجت الله، ولي الله، صاب الامر، بقيه الله.
پدر و سلسله آباء: الحسن العسگري(ع) بن علي الهادي بن محمد الجواد بن علي الرضا بن موسي الكاظم ابن جعفر الصادق بن محمد الباقربن علي زين العابدين بن الحسين الشهيد بن علي بن ابي طالب اميرالمؤمنين(ع).
مادر: نرجس.
ساعت و روز تولد: در سحر شب نيمه شعبان شب جمعه.
دعبل خزاعي، در قصيده تائيه معروف گفته است:
«خروج امام لا محاله خارج
يقوم علي اسم الله و البركات
يميز فينا كل حق و باطل
و يجزي علي النعما و النقمات
امامي از آل محمد(ص) به يقين، خروج خواهد كرد،
او به تأييد اسم اعظم الاهي و بركات نصر آسماني به پا مي خيزد
او حق و باطل را از هم جدا مي كند،
و همه را، بر شادخواري ها و كين توزي ها، كيفر مي دهد.
دعبل مي گويد:
چون اين ابيات را نزد امام رضا(ع) خواندم، آن امام به شدت گريست. آنگاه فرمود: «اي دعبل! روح القدس به زبان تو سخن گفته است. آيا مي داني اين امام چه كسي خواهد بود؟»
گفتم: نه (شخص او را نمي شناسم)، ليكن شنيده ام كه امامي از شما آل محمد(ص) خروج مي كند و زمين را از عدل و داد مي اكند. امام رضا(ع) فرمود: «پس از من، فرزندم محمد امام است. پس از محمد فرزندش علي امام است. پس از علي (هادي) فرزندش حسن امام است. و پس از حسن (عسگري) فرزندش حجت قائم خواهد بود. اوست كه در زمان غيبت چشم به راه اويند، و در زمان ظهور همه مطيع او گردند. او زمين را پر از قسط و عدل مي كند، پس از آنكه پر از جور و ستم شده باشد...»
از اوصاف آن حضرت:
2- محدث باشد تا هنگامي كه از دنيا برود، يعني ملائكه با وي حديث گويند؛
3- مستجاب الدعوه باشد حتي اينكه اگر بر سنگي دعا كند دو نيم گردد؛
4- سلاح و شمشير پيغمبر نزد او باشد؛
5- مصحف فاطمه(س) نزد او باشد؛
6- جامعه نزد او باشد و آن صحيفه اي است كه طولش هفتاد ذراع است و دروي آنچه بني آدم محتاج است مضبوط است؛
7- از همه مردم عالمتر، حليم تر، عابدتر، پرهيزگارتر، شجاع تر، سخي تر، باشد؛
8- از همه تواضعش براي خدا بيشتر باشد؛
9-از همه حاكم تر يعني حكمش از همه بهتر باشد؛
و...»
علائم تشريفي و تكريمي قائميت
آثار و مواريث انبياء
نشانه هايي كه از پيامبر گرامي اسلام دارد:
بيرقي كه جبرئيل در روز بدر آورد- پيراهني كه در روز احد پوشيده بود و علامت خون هنوز در وي هست، عمامه سحاب، زره پيغمبر، انگشتر پيغمبر، عصاي پيغمبر و...
علائم تشريفی
«خداوند به دو دست وي شرق و غرب جهان را خواهد گرفت تا آن كه در زمين، جايي نماند مگر آنكه در آن فرياد اذان برآورند و همه دين از آن خدا گردد. او همان مهدي است كه پيامبر(ص) خبر داده است كه هرگاه خروج كند عيسي بن مريم فرود مي آيد و پشت سرش نماز مي گزارد و آن كه بر وي اقتدا كند، مانند كسي است كه پشت سر پيامبر خدا نماز گزارده است؛ چرا كه او خليفه خداست.»
بررسي ابعاد وجودي منجي عالم بشريت و انتظار با فلسفه اي رو به آينده جهت تحقق آرمانهاي متعالي اسلامي تنها محدود به يك مذهب از مذاهب اسلامي نيست، بلكه در همه مذاهب اسلامي اعم از شيعه و اهل تسنن منابع فراوان و گسترده سرشار از روايات و احاديث نبوي است كه پيرامون مهدي موعود و ظهور آن حضرت مطرح گرديده است.
بنابراين مستندات و روايات نبوي پيرامون ابعاد وجودي مهدي موعود و فلسفه ظهور آن حضرت محدود به مآخذ و پژوهشهاي يك مذهب از مذاهب اسلامي نيست، بلكه روايات نبوي و مستندات اسلامي، درباره وجود شريف آن حضرت، در ميان همه مسلمانان اعم از شيعه و اهل سنت وجود دارد.
نكته قابل تأمل ديگر اين است كه نه تنها محدثان مذاهب شيعه و اهل سنت به نقل و ضبط احاديث پيرامون مهدي موعود پرداخته اند بلكه ديگر انديشمندان و فرهيختگان شيعه و سني اعم از مفسران، مورخان و... پيرامون ابعاد وجودي مهدي موعود پرداخته اند.
موعود اسلام
هنگامي كه كتابها و منابع و مآخذ اهل تسنن به دقت مورد مطالعه قرار گيرد ملاحظه مي شود كه پيرامون مسئله موعود احاديث نبوي مستفيضه بلكه متواتره وارد شده است.
تحقيقا مي توان ادعا كرد كه يكي از مسائل بسيار حائزاهميت كه مي تواند در انسجام جوامع اسلامي موثر باشد طرح مسئله موعود آخرالزمان است.
احاديث پيرامون مهدي(عج) را عده اي از صحابه گرامي امهات مؤمنين (يعني همسران پيامبر گرامي«ص» اسلام).
با اندك اختلافي در اجمال و تفصيل از پيغمبر گرامي اسلام نقل كرده اند:
از جمله پيشوايان اهل سنت كه احاديث مهدي منتظر را بطور اجمال و تفصيل نقل كرده اند: بخاري، مسلم، ترمذي، نسائي، ابوداود و ابن ماجد است.
از جمله بزرگان اهل تسنن كه حافظ و ناقل احاديث پيرامون مهدي موعود(عج) بوده اند:
امام احمد حنبل، ابوالقاسم طبراني، ابونعيم اصفهاني، حمادبن يعقوب روجني و حاكم صاحب مستدرك است.
از جمله علماء اهل سنت كه احاديث مهدي(عج) را نقل كرده اند:
كنجي: سبط بن جوزي، خوازمي، ابن حجر عسقلاني، ملاعلي متقي صاحب كنزالعمال، قندوزي برخي از علما اهل تسنن كتاب مستقل درباره مهدي موعود(عج) تاليف كرده اند از قبيل:
جلال الدين سيوطي در كتاب علامات مهدي(عج)- ملاعلي متقي صاحب كنزالعمال در كتاب برهان درباره صاحب الزمان.
نگاهي اجمالي به آيات قرآن كريم پيرامون مهدي موعود(عج)
در ذيل آيه شريفه:
«و نريدان نمن علي الذين استضعفوا في الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثين»
مي خواهيم كه منت بگذاريم بر آنان كه در زمين ضعيف داشته شدند و آنان را پيشوا و وارث قرار دهيم. «ابن ابي الحديد مي گويد: علماء ما اهل تسنن مي گويند: اين آيه اشاره اي است به آن امامي كه مالك زمين و مسلط بر ممالك خواهد شد.»
اين آيه نيز، طبق پاره اي از سخنان امام علي بن ابيطالب(ع) در «نهج البلاغه» و رواياتي از ديگر امامان، به گونه اي، ناظر به مستضعفان محروم و پيروان راه حق است، كه سرانجام، جهان از آن شايستگان ايشان خواهد شد. و اين امر، در زمان ظهور حجت بالغه است؛ چنانكه شيخ بزرگوار ابوجعفر صدوق، در «امالي» روايت كرده است كه علي(ع) فرمودند:«اين آيه مربوط به ماست».
«ولقد كتبنا في الزبور، من بعدالذكر، ان الارض يرثها عبادي الصالحون»
ما در زبور داود، از پس ذكر (تورات)، نوشته ايم كه سرانجام، زمين را بندگان شايسته ما ميراث برند و صاحب شوند.
«امام باقر(ع) فرموده: اين بندگان شايسته كه وارثان زمين شدند، اصحاب مهدي هستند، در آخرالزمان شيخ طبرسي، پس از نقل اين حديث، مي گويد:
حديثي كه شيعه و سني، از پيامبر(ص) روايت كرده اند، بر گفته امام باقر دلالت دارد. حديث اين است: «اگر از عمر دنيا باقي نماند مگر يك روز، خداوند همان يك روز را آن قدر دراز كند، تا مردي صالح، از اهل بيت من، برانگيزد، و او جهان را، همانگونه كه از جور و ستم لبريز شده باشد، از داد و دادگري لبريز سازد.» و امام ابوبكر احمدبن حسيني بيهقي، در كتاب «البعث و النشور»، اخبار بسياري در اين باره آورده است. و آن اخبار را، نواسه او، ابوالحسن عبيدالله بن محمد بن احمد، در سال 815، براي ما روايت كرد.»
«وعدالله الذين آمنوا منكم و عملوا الصالحات، ليستخلفنهم في الارض، كما استخلف الذين من قبلهم، وليمنكنن لهم دينهم، الذي ارتضي لهم، وليبدلنهم من بعد خوفهم امنا...»
خداوند، آنان را كه گرويدند از شما و نيكيها كردند، وعده داده كه به يقين ايشان را خليفه كند در زمين- چنانكه آنان كه از پيش بودند خليفه ساخت- و دينشان را بگستراند، آن دين كه بپسنديد براي آنان، و هم آنان را از پس بيمي كه دارند، بي بيمي دهد و ايمني...
«شيخ طبرسي نوشته است : از امامان اهل بيت روايت شده است كه اين آيه، درباره مهدي آل محمد(ص) است. شيخ ابوالنضر عياشي، با اسناد خود، از حضرت امام زين العابدين(ع) روايت كرده است كه اين آيه را خواند و فرمود:
«اينان به خدا سوگند شيعه ما هستند، خدا اين كار را در حق آنان به دست مردي از ما خواهد كرد. و اين مرد مهدي اين امت است. و همان كسي است كه پيامبر(ص) فرموده است: اگر از عمر دنيا جز يك روز باقي نماند، خدا همان يك روز را چنان دراز كند تا مردي از خاندان من حاكم جهان گردد. اسم آن مرد اسم من (محمد) است. او زمين را از عدل و قسط لبريز سازد، همانگونه كه از ظلم و جور لبريز شده باشد و همچنين مطلبي درباره اين آيه، از امام محمد باقر(ع) و امام جعفر صادق(ع) نيز روايت شده است.»
منبع:www.keyhannews.ir
/س
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}