کشتار مسلحانه و غفلت جامعه آمريکا


 

نويسنده: جني پرايس(Jenny Price)، روزنامه نگار آمريکايي




 

چکيده :
 

آمار بالاي قتل در امريکا، موضوعي است که بارها در موردش شنيده يا خوانده ايم. سالانه دوازده هزار قتل، يعني دو سوم کل قتل ها در اين کشور، با استفاده از سلاح گرم صورت مي گيرند. به عقيده نويسنده، جامعه آمريکا هنوز حاضر به پذيرش اين واقعيت تلخ نشده است که قتل و کشتار مسلحانه به يک امري عادي و هر روزه در اين کشور تبديل شده است. در کشوري که دويست و هشتاد و سه ميليون سلاح گرم وجود دارد، از اين که هر روز سي و سه نفر بر اثر شليک گلوله از پا در مي آيند، نبايد شوک زده شويم، بلکه بايد خشمگين شويم.
«قتل، اهالي دانشگاه ايروين را شوک زده کرده است.» اين عبارت، پس از اين که اخيراً مردي همسر خود را با شليک گلوله به قتل رساند، به تيتر روزنامه «لوس آنجلس تايمز » تبديل شد. مقاله اين روزنامه ضمن اشاره به بهت و شوک ايجاد شده در جامعه آمريکا، بر اين نکته تأکيد مي کرد که چنين فاجعه اي مي توانست در ايروين در کاليفرنيا رخ دهد. از خواندن اين مقاله به من احساس اندوه و يأس دست داد؛ اما احساس شوک، هرگز !
در آمريکا هر ساله دوازده هزار قتل، يعني دو سوم کل قتل ها، به وسيله سلاح گرم صورت مي گيرند.به عبارت ديگر، هر روز به طور متوسط، سي و سه هزار نفر به وسيله اسلحه کشته مي شوند. همچنين روزانه دويست و چهل نفر بر اثر اصابت گلوله زخمي مي شوند. دويست و هشتاد و سه ميليون اسلحه گرم در اختيار سيصد و شصت و پنج ميليون آمريکايي است. آيا واقعاً تصور مي کنيد که تنها در جاهايي که باندهاي تبهکاران فعالند و آمار جرم بالاست، افراد از اسلحه استفاده مي کنند؟ اين يک اشتباه فاحش و اسف بار است که همگان نسبت به آمار فوق العاده بالاي قتل در محله هاي فقير نشين شهرهايمان، ابراز بهت و شگفتي مي کنند. البته با توجه به انکار گسترده شيوع فزاينده جرائم مسلحانه در شهرهاي آمريکا، طبيعي است که شاهد چنيني واکنشي از سوي عموم باشيم.در روزهاي آينده، رسانه هاي خبري به تجزيه و تحليل روان شناسانه اين واقعه خواهند پرداخت. همگان بايد در جريان جزئيات علت وقوع آن قرار گيرند، چرا که به تصور آنها، اين يک واقعيت بهت آور و نادر بوده است ! اين گزارش ها شخصيت قاتل را چنان توصيف خواهند کرد که اگر شما وي را مي شناختيد، از اين که چنين عمل وحشتناکي از چنين شخصي سرزده است، کاملاً شوک زده مي شديد. البته بدون توجه به اين تحليل هاي روان شناسانه، توضيح علت اين واقعه براي ما بسيار ساده است : قاتل، عصباني و احتمالاًروان پريش بوده است.خيلي از مردم اين گونه اند. او يک اسلحه گرم در اختيار داشته که از هر سلاح ديگري پر قدرت تر است و ارتکاب قتل به وسيله آن، چه با قصد قبلي و چه به صورت تصميم آني در لحظه اوج هيجان يا عصبانيت، از هر نوع سلاح ديگر، آسان تر است. طبق آمار پليس، در صورت حمله به وسيله اسلحه، احتمال بروز قتل، پنج برابر بيشتر از حمله با استفاده از چاقو خواهد بود. من خود شخصاً سه نفر را مي شناسم که مورد شليک گلوله قرار گرفتند. برادرم به همراه نامزدش، در جريان يک جر و بحث بر سر آپارتماني در سن پدرو در کاليفرنيا به وسيله مادر نامزدش به ضرب گلوله به قتل رسيدند.همچنين يکي از دوستان مادرم در جريان تير اندازي در جلسه شوراي شهر در حومه سنت لوئيس در 2008 زخمي شد. هر فرد معمولي آمريکايي چند نفر را مي شناسد که اصابت گلوله را تجربه کرده اند. از جمله قربانيان سلاح گرم در لس آنجلس از ماه دسامبر به بعد، مردي بود که در محله کره اي ها با شخصي مواجه شد که يک قوطي مشروب به سمت اتوميبل وي پرتاب کرد. همچنين زني در خانه خود در بربانک، برادر يک بازيگر مشهور در بورلي هيلز، ونه عضو يک خانواده در يک مهماني عيد کريسمس در کونيا مورد اصابت گلوله قرار گرفتند.در ماه آوريل، سيزده تن در تيراندازي در يک کلاس آموزش شهروندي در بينگهامتون در نيويورک کشته شدند. همچنين دو نفر در يک بيمارستان در لانگ بيچ در کاليفرنيا، سه نفر به وسيله يک استاد درس بازاريابي در ايالات جورجيا، چهار تن در منزل خود در موروبي در کاليفرنيا، دو نفر در يک اعتکاف مذهبي در کاليفرنيا، پنج کودک به وسيله پدرشان در گراهام واشنگتين و نيز دو نفر در يک خوابگاه در دانشگاه همپتون در ويرجنيا هدف گلوله قرار گرفتند.
در اخبار رسانه ها، پس از هر يک از اين قتل ها عنوان شد که جامعه در شوکي عميق فرو رفته است. نمونه اين حوادث شوک آور بسيارند! از جمله قتل عام وحشتناک و فجيع سي و دو نفر در ويرجنياتک و پنج نفر در مرکز خريد سالت ليک سيتي، چنين وقايعي باز هم رخ خواهند داد. هر روز، در آينده اي نزديک و به احتمال بسيار همين امسال، شخصي در يک محوطه دانشگاهي، شخص ديگر در يک دبيرستان و ديگري شايد در يک رستوران به روي مردم آتش خواهد گشود. برخي از اين مجرمان ممکن است سوابق کيفري داشته باشند و خيلي از آنها خير. هر دفعه پنج يا شش نفر کشته خواهند شد. يک روز چهارده نفر و روز بعد هفده نفر. چنين فجايعي رخ خواهند داد. مطمئن باشيد.
اگر شما موافق برخورداري از حق حمل يک تپانچه اتوماتيک نه ميليمتري و يا يک تفنگ، به قيمت هر ساله از دست رفتن جان هزاران نفر هستيد که هيچ! اما آن دسته از مردم ما که مخالفند،چطور پس از هر واقعه اي اين چنيني ابراز بهت و شوک زدگي مي کنند؟! ما مي بايست از بهت زدگي پس از وقوع هر قتل مسلحانه در اين جامعه «امن »دست برداريم و به جاي آن، ابراز عصبانيت کنيم.شوک زدگي ما تنها باعث تداوم معضل جرائم مسلحانه خواهد شد.شايد سرانجام بتوانيم حمايت عموم براي تصويب قوانين ممنوعيت تملک و حمل اسلحه را جلب کنيم که اين حقيقت تلخ را بپذيريم که هر روز هزاران نفر در سراسر محله ها و شهرهاي ما بر اثر اصابت گلوله اي شليک شده از اسلحه هاي مجاز، جان مي سپارند.
منبع :www. CommonDreams.org.
منبع:نشريه سياحت غرب شماره 79