دانستنی های قرآن
دانستنی های قرآن
نویسنده : رسول داستانپورحسین آبادي
مقدمه
مقاله حاضر، با نام دانستنيهاي قرآن شامل پژوهشي در 114 سوره قرآن و علوم قرآني و شناسايي آيات و سوره ها از نظر زمان و مكان نزول ظاهر و باطن محكم و متشابه و ناسخ و منسوخ بودن آيات و ... و همچنين معجزات قرآني مي باشد كه با خصوصيات زير گردآوري و تأليف گرديده است.
1 – در جمله بندي و نگارش آن سعي شده است در حد امكان از جملات ساده و روان استفاده گردد تا موجبات بهره مندي گروه سني جوان و نوجوان از علوم قرآني را فراهم آورد.
2 – خلاصه گويي و كوتاهي توضيحات ،
3 – استفاده از پاورقي هم به صورت زيرنويس و هم ذكر منابع در پايان كتاب،
4 – استفاده از منابع معتبر و مورد قبول در فقه شيعي ،
كه انشاء الله مورد قبول خوانندگان گرامي مخصوصاً گروه سني نوجوان و جوان قرار گيرد.
قرآن در كلام معصوم علیهم السلام
سخني شيوا از مولاي پرهيزكاران و راستگويان . بدانيد كه اين قرآن ، نصيحت كننده اي راستين و راست پرداز است و راه نماياننده اي است كه گمراه نمي سازد ، خبر دهنده اي است كه دروغ نمي گويد كسي با قرآن همنشين و مأنوس نشد مگر آنكه هم زيادت يافت و هم چيزي از دست داد ؛ زيادتي در هدايت و از دست دادن نابينايي و كور بيني. بدانید ، كه كسی بعد از راهیابی به قرآن ، نیازمندی و پیش از راه خواهی از آن به نیازمندی نخواهد رسید . درمان دردهای خود را از قرآن بخواهید و در راه بهبود خویش از او كمك بگیرید كه در قرآن شفایابی از بزرگترین دردها كه عبارت است از : كفر ، نفاق و ضلالت است ، وجود دارد . بوسیلهی آن از خدا مسألت نمایید و با دوستی آن ، رو به خدا آورید . آنرا وسیلهای برای تقرب به خدا ، راهی به نجات توان یافت و گواهی است كه گواهی او پذیرفته است كه به همراهی آن ، راهی به نجات توان یافت و گواهی است كه گواهی او پذیرفته است . هر كسی با قرآن باشد ، روز برپاخیزی ، نجات و كمال خواهد یافت . هر كسی به اتكاء قرآن، عملی را انجام دهد ، راستی و درستی عمل او در روز حساب مورد گواهی خواهد گرفت . ندا دهنده ای در آن روز ، ندا خواهد داد كه : (هر كشت كنندهای در گرو كشته های خویش است و گرفتار آن ، غیر از كسی كه به دنبال فراگیری قرآن رفته باشد ، كه چنین شخصی در هر حال ، سود برده است . )
بنابراین شما از نگهبانان و پیروان قرآن باشید و براساس آن ، دیگران را به پروردگارتان دلالت نمایید و خود را با آورده های قرآن ، به راه درست بیندازید. آراء خود را بر آن عرضه نموده و آنها را با میزان قرآن ، تصحیح نمایید. خواستههای خود را به وسیلهی آن از غش و آمیختگی حق و باطل ، پیراسته سازید.(1)
بخش اول: نامها و صفات قرآن
كتاب الهي ما مسلمانان داراي نامهاي متعددي مي باشد كه مهمترين آن قرآن مي باشد. برخي نام هاي قرآن را پنجاه مورد و حتي بيشتر ذكر نموده اند كه برخي از آنها را انتخاب نموده و با شمارة آيات در ذيل مي آوريم:
1 – قرآن: به معناي خوانده شده
الف – (شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِيَ أُنزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِّلنَّاسِ وَبَيِّنَاتٍ مِّنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ فَمَن شَهِدَ مِنكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ وَمَن كَانَ مَرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِّنْ أَيَّامٍ أُخَرَ يُرِيدُ اللّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَلاَ يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ وَلِتُكْمِلُواْ الْعِدَّةَ وَلِتُكَبِّرُواْ اللّهَ عَلَى مَا هَدَاكُمْ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ)
(روزه، در چند روز معدودِ) ماهِ رمضان است؛ ماهى که قرآن، براى راهنمايى مردم ، و نشانههاى هدايت، و فرق ميان حق و باطل، در آن نازل شده است. پس آن کس از شما که در ماه رمضان در حضر باشد، روزه بدارد! و آن کس که بيمار يا در سفر است، روزهاى ديگرى را به جاى آن، روزه بگيرد! خداوند، راحتى شما را مىخواهد، نه زحمت شما را! هدف اين است که اين روزها را تکميل کنيد؛ و خدا را بر اينکه شما را هدايت کرده، بزرگ بشمريد؛ باشد که شکرگزارى کنيد! (سورة بقره / آية 185)
ب – (وَإِذَا قُرِىءَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُواْ لَهُ وَأَنصِتُواْ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ)
هنگامى که قرآن خوانده شود، گوش فرا دهيد و خاموش باشيد؛ شايد مشمول رحمت خدا شويد! (سورة اعراف / آية 204)
ج – (إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ)
آن، قرآن کريمى است، (سورة واقعه / آية 77)
2 – فرقان: به معناي جدا كننده (جدا كنندة حق از باطل)
الف- (مِن قَبْلُ هُدًى لِّلنَّاسِ وَأَنزَلَ الْفُرْقَانَ إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ بِآيَاتِ اللّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ وَاللّهُ عَزِيزٌ ذُو انتِقَامٍ)
پيش از آن، براى هدايت مردم فرستاد؛ و (نيز) کتابى که حق را از باطل مشخّص مىسازد، نازل کرد؛ کسانى که به آيات خدا کافر شدند، کيفر شديدى دارند؛ و خداوند (براى کيفرِ بدکاران و کافران لجوج،) توانا و صاحب انتقام است. (سوره آل عمران / آيه 4)
ب- (تَبَارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعَالَمِينَ نَذِيرًا)
زوال ناپذير و پر برکت است کسى که قرآن را بر بندهاش نازل کرد تا بيمدهنده جهانيان باشد. (سوره فرقان / آيه1)
به معناي تورات:
الف- (وَإِذْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَالْفُرْقَانَ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ)
و (نيز به خاطر آوريد) هنگامى را که به موسى، کتاب و وسيله تشخيص (حق از باطل) را داديم؛ تا هدايت شويد. (سوره بقره / آيه53)
ب- (وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى وَهَارُونَ الْفُرْقَانَ وَضِيَاءً وَذِكْرًا لِّلْمُتَّقِينَ)
ما به موسى و هارون، «فرقان» [= وسيله جدا کردن حق از باطل] و نور، و آنچه مايه يادآورى براى پرهيزگاران است، داديم. (انبیاء / 48)
3 – الكتاب: به معناي نوشته شده
الف – (ذَلِكَ الْكِتَابُ لاَ رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِينَ)
آن کتاب با عظمتى است که شک در آن راه ندارد؛ و مايه هدايت پرهيزکاران است. (سورة بقره آية 2)
ب - (تَنزِيلُ الْكِتَابِ لَا رَيْبَ فِيهِ مِن رَّبِّ الْعَالَمِينَ)
اين کتابى است که از سوى پروردگار جهانيان نازل شده، و شک و ترديدى در آن نيست! (سورة سجده / آية 2)
4 – كلام الله: به معناي سخن خداوند متعال
الف – (أَفَتَطْمَعُونَ أَن يُؤْمِنُواْ لَكُمْ وَقَدْ كَانَ فَرِيقٌ مِّنْهُمْ يَسْمَعُونَ كَلاَمَ اللّهِ ثُمَّ يُحَرِّفُونَهُ مِن بَعْدِ مَا عَقَلُوهُ وَهُمْ يَعْلَمُونَ)
آيا انتظار داريد به (آئين) شما ايمان بياورند، با اينکه عدهاى از آنان، سخنان خدا را مىشنيدند و پس از فهميدن، آن را تحريف مىکردند، در حالى که علم و اطلاع داشتند؟! (سورة بقره / آية 75)
ب –( وَإِنْ أَحَدٌ مِّنَ الْمُشْرِكِينَ اسْتَجَارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّى يَسْمَعَ كَلاَمَ اللّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لاَّ يَعْلَمُونَ)
و اگر يکى از مشرکان از تو پناهندگى بخواهد، به او پناه ده تا سخن خدا را بشنود (و در آن بينديشد)! سپس او را به محل امنش برسان، چرا که آنها گروهى ناآگاهند! (سورة توبه / آية 6)
ج – (سَيَقُولُ الْمُخَلَّفُونَ إِذَا انطَلَقْتُمْ إِلَى مَغَانِمَ لِتَأْخُذُوهَا ذَرُونَا نَتَّبِعْكُمْ يُرِيدُونَ أَن يُبَدِّلُوا كَلَامَ اللَّهِ قُل لَّن تَتَّبِعُونَا كَذَلِكُمْ قَالَ اللَّهُ مِن قَبْلُ فَسَيَقُولُونَ بَلْ تَحْسُدُونَنَا بَلْ كَانُوا لَا يَفْقَهُونَ إِلَّا قَلِيلًا)
هنگامى که شما براى به دست آوردن غنايمى حرکت کنيد، متخلّفان (حديبيّه) مىگويند: «بگذاريد ما هم در پى شما بيائيم، آنها مىخواهند کلام خدا را تغيير دهند؛ بگو: «هرگز نبايد بدنبال ما بياييد؛ اين گونه خداوند از قبل گفته است!»آنها به زودى مىگويند: «شما نسبت به ما حسد مىورزيد!» ولى آنها جز اندکى نمىفهمند! (سورة فتح / آية 15)
5 – نور: به معناي روشنايي
الف – (الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِندَهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَالإِنْجِيلِ يَأْمُرُهُم بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنكَرِ وَيُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَاتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَآئِثَ وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالأَغْلاَلَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ فَالَّذِينَ آمَنُواْ بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُواْ النُّورَ الَّذِيَ أُنزِلَ مَعَهُ أُوْلَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ)
همانها که از فرستاده (خدا)، پيامبر «امّى» پيروى مىکنند؛ پيامبرى که صفاتش را، در تورات و انجيلى که نزدشان است، مىيابند؛ آنها را به معروف دستور مىدهد، و از منکر باز ميدارد؛ اشيار پاکيزه را براى آنها حلال مىشمرد، و ناپاکيها را تحريم مى کند؛ و بارهاى سنگين، و زنجيرهايى را که بر آنها بود، (از دوش و گردنشان) بر مىدارد، پس کسانى که به او ايمان آوردند، و حمايت و ياريش کردند، و از نورى که با او نازل شده پيروى نمودند، آنان رستگارانند. (سورة اعراف / آية 157)
ب – (يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءكُم بُرْهَانٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَأَنزَلْنَا إِلَيْكُمْ نُورًا مُّبِينًا)
اى مردم! دليل روشن از طرف پروردگارتان براى شما آمد؛ و نور آشکارى به سوى شما نازل کرديم. ( سورة نساء / آية 174)
ج – (يَا أَهْلَ الْكِتَابِ قَدْ جَاءكُمْ رَسُولُنَا يُبَيِّنُ لَكُمْ كَثِيرًا مِّمَّا كُنتُمْ تُخْفُونَ مِنَ الْكِتَابِ وَيَعْفُو عَن كَثِيرٍ قَدْ جَاءكُم مِّنَ اللّهِ نُورٌ وَكِتَابٌ مُّبِينٌ)
اى اهل کتاب! پيامبر ما، که بسيارى از حقايق کتاب آسمانى را که شما کتمان مىکرديد روشن مىسازد، به سوى شما آمد؛ و از بسيارى از آن، (که فعلاً افشاى آن مصلحت نيست،) صرف نظر مىنمايد. (آرى،) از طرف خدا، نور و کتاب آشکارى به سوى شما آمد. (سورة مائده / آية 15)
د – (آمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالنُّورِ الَّذِي أَنزَلْنَا وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ)
حال که چنين است، به خدا و رسول او و نورى که نازل کردهايم ايمان بياوريد؛ و بدانيد خدا به آنچه انجام مىدهيد آگاه است! (سورة تغابن /آية 8)
ه - (وَكَذَلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ رُوحًا مِّنْ أَمْرِنَا مَا كُنتَ تَدْرِي مَا الْكِتَابُ وَلَا الْإِيمَانُ وَلَكِن جَعَلْنَاهُ نُورًا نَّهْدِي بِهِ مَنْ نَّشَاء مِنْ عِبَادِنَا وَإِنَّكَ لَتَهْدِي إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ)
همان گونه (که بر پيامبران پيشين وحى فرستاديم) بر تو نيز روحى را بفرمان خود وحى کرديم؛ تو پيش از اين نمىدانستى کتاب و ايمان چيست (و از محتواى قرآن آگاه نبودى)؛ ولى ما آن را نورى قرار داديم که بوسيله آن هر کس از بندگان خويش را بخواهيم هدايت مىکنيم؛ و تو مسلّماً به سوى راه راست هدايت مىکنى. (سورة شوري / آية 52)
6 - تنزيل: به معناي به تدريج نازل شده
الف – (حم تَنزِيلٌ مِّنَ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ)
(سورة فصلت / آية 1)
ب -(لَا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِنبَيْنِ يَدَيْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ تَنزِيلٌ مِّنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ )
(سورة فصلت / آية 42)
ج -(لَا يَأْتِيهِالْبَاطِلُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ تَنزِيلٌ مِّنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ )
( سورة /شعرا آية 192)
7 - روح: به معناي اساس و بنياد
(وَكَذَلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ رُوحًا مِّنْ أَمْرِنَا مَا كُنتَ تَدْرِي مَا الْكِتَابُ وَلَا الْإِيمَانُ وَلَكِن جَعَلْنَاهُ نُورًا نَّهْدِي بِهِ مَنْ نَّشَاء مِنْ عِبَادِنَا وَإِنَّكَ لَتَهْدِي إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ )
(سورة شوري / آية 52)
« صفات قرآن »
صفت |
معنا |
آيه و سوره |
احسن الحديث |
بهترين سخن |
زمر / 23 |
امر |
فرمان |
طلاق / 5 |
آيات |
نشانه ها |
فصّلت / 3 |
برهان |
دليل روشن |
نساء / 174 |
بشري |
مژده دهنده |
نحل / 89 |
بشير |
مژده دهنده |
فصّلت / 4 |
بصائر |
روشني بخش دلها |
انعام / 104 |
بلاغ |
سخن رسا |
ابراهيم / 52 |
بيان |
سخن روشن |
آل عمران / 138 |
بيّنه |
سخن آشكار |
انعام / 157 |
تبيان |
بيان كننده و واضع |
نحل / 89 |
تذكره |
يادآوري |
طه / 3 |
تصديق |
تأييد كننده حقيقي |
يونس / 37 |
تفصيل |
هر چيز بزرگ و قسمت شده |
يوسف / 111 |
مفصّل |
هز چيز بزرگ و قسمت شده |
انعام / 114 |
حق |
حقيقت |
يونس / 94 |
حكم |
فرمان و دستور |
رعد / 37 |
حكمت |
محكم و معقول |
يونس / 1 |
حكيم |
داراي عقل و حكمت |
يس / 2 |
ذكري |
يادآوري |
اعراف / 2 |
رحمت |
نعمت |
انعام / 157 |
شفاء |
درمان |
فصّلت / 44 |
صدق |
راستي و درستي |
انعام / 115 |
عَجَب |
شگفت |
جن / 29 |
عدل |
برابري |
انعام / 115 |
عربي |
زبان عربي |
شوري / 7 |
عظيم |
بزرگ و با عظمت |
حجر / 87 |
عِلم |
دانش |
بقره / 145 |
عَليّ |
بلند مرتبه |
زخرف / 4 |
فصل |
جدا و جدا كننده |
طارق / 13 |
كريم |
سخاوتمند |
واقعه / 76 |
كتب قيّمه |
نوشته هاي ارزشمند |
بيّنه / 3 |
مبين |
واضح |
يوسف / 1 |
متشابه |
همانند |
زمر / 23 |
مثاني |
مكرر و مايل به يكد |
زمر / 23 |
مجيد |
بزرگوار |
ق / 1 |
ثقيل |
سنگين و گرانبها |
مزمل / 5 |
مكنون |
پوشيده و محفوظ |
واقعه / 78 |
مُنَزل |
به تدريج فرود آمده |
انعام / 114 |
مهيمن |
برتر و مسلط بر ديگران |
مائده / 42 |
نذير |
بيم دهنده |
فصّلت / 4 |
نور |
روشنايي |
نساء / 174 |
هدي |
هدايت |
نحل / 89 |
بخش دوم: نزول قرآن
نزول در لغت به معناي انتقال از جاي بلند به جايي پست تر مي گويند و در اصطلاح علوم قرآني به فرود آمدن آيات قرآني از جانب خداوند متعال بر قلب پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله اطلاق مي شود. نزول قرآن به دو صورت می باشد:
الف – نزول تدريجي
ب – نزول دفعي
الف – نزول تدريجي: به نزولي گفته مي شود كه به خاطر رويدادهاي مختلف به صورت تدريجي و پراكنده بر قلب نبي مكرم صلی الله علیه و آله نازل مي شدند.
نزول تدريجي قرآن، همزمان با بعثت حضرت پيامبر صلی الله علیه و آله آغاز گشت و به مدت 20 يا 23 سال ادامه پيدا نمود.
سال بعثت پيامبر صلی الله علیه و آله بي شك در سال چهلم بعد از عام الفيل يعني 6203 سال پس از هبوط آدم در سال 608 ميلادي مطابق با 13 قبل از هجرت آن حضرت از مكّه به مدينه مي باشد(2) ولي در روز و ماه بعثت، اقوال مختلف است مِن جمله:
17 رمضان
18 رمضان
24 رمضان
12 ربيع الاول
و 27 رجب كه اين روز مورد قبول شيعيان مي باشد و روايات ائمه علیهم السلام هم مؤيد همين روز مي باشد و در همين روز بود كه اوّلين آيات قرآن نازل گشت.
« اولين و آخرين آيات و سوره ها »
آيات اول تا پنجم از سورة مباركه علق، اولين آياتي بود كه در كوه حرا (كه امروزه به جبل النور معروف است) توسط جبرئيل از سوي خداوند متعال بر قلب حضرت محمد صلی الله علیه و آله وحي شد.
(اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ - خَلَقَ الْإِنسَانَ مِنْ عَلَقٍ - اقْرَأْ وَرَبُّكَ الْأَكْرَمُ - الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ - عَلَّمَ الْإِنسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ)
آخرين آية نازل شده، مورد اختلاف است كه برخي آن را آيه ي 3 سورة مائده كه در حجه الوداع خم نازل شده، مي دانند:
(الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْوَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِيوَرَضِيتُ لَكُمُالإِسْلاَمَ دِينًا)
و بعضي هم آية 218 سورة بقره را به عنوان آخرين آية نازل شده مي دانند:
(وَاتَّقُواْ يَوْمًا تُرْجَعُونَ فِيهِ إِلَى اللّهِ ثُمَّ تُوَفَّى كُلُّ نَفْسٍ مَّا كَسَبَتْ وَهُمْ لاَ يُظْلَمُونَ)
البته به نظر مي رسد آية 3 سورة مائده آخرين آيه نازل شده باشد. زيرا بر كمال دين دلالت دارد و تا دستورات و آيات الهي كاملاً نازل نشده باشد، اكمال دين هم نباشد. ولي ممكن است منظور از اكمال دين، پايان يافتن دستورات فقهي باشد.
اما اولين و آخرين سوره هايي كه به طور كامل نازل شدند:
اولين سورة كامل را بعضي مدثر و بعضي ديگر سورة (ن و القلم) مي دانند.
آخرين سوره هم سورة نصر مي باشد.
نزول دفعي: يعني نزول كامل قرآن به صورت يكباره و همزمان
نزول دفعي قرآن در شب قدر مي باشد و برخي نظر به اين دارند كه نزول قرآن به صورت دفعي و يكباره نبوده بلكه در هر شب قدر در هر 20 سال يا 23 سال بعد از بعثت نازل ميشد و سپس نبي مكرم صلی الله علیه و آله در رويدادها و مناسبت هايي كه در آن سال پيش مي آمده، آيات تازه را بر مردم مي خواندند و همينطور تا سال آخر نزول ادامه مي يافت و نظرات مختلفي در اين باب فراهم است كه البته قول به نزول در شب قدر به صورت كامل فقط در يك شب و يكسال (كه سال بعثت مي باشد) از اقوال و نظريات ديگر بهتر و تأييد شده از سوي امامان علیهم السلام مي باشد گرچه قول به نزول در طي سالهاي نبوّت هم با روايات مخالفت ندارد و هم جمع نزول تدريجي و دفعي مي باشد.
«آياتي كه بر نزول تدريجي دلالت دارند»
(وَقُرْآناً فَرَقْنَاهُ لِتَقْرَأَهُ عَلَى النَّاسِ عَلَى مُكْثٍ وَنَزَّلْنَاهُ تَنزِيلاً)
و قرآن را جدا جدا نازل ساختيم تا با درنگ آنرا بر مردم بخواني و آنرا بتدريج نازل ساختيم. (سوره اسراء / آيه 106)
(وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْلَا نُزِّلَ عَلَيْهِ الْقُرْآنُ جُمْلَةً وَاحِدَةً كَذَلِكَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤَادَكَ وَرَتَّلْنَاهُ تَرْتِيلًا)
(كافران گفتند: چرا قرآن يكجا بر او فرود نمي آيد؟ اين چنين مي كنيم تا بدين وسيله تو را استوار سازيم و آنرا به صورت ترتيل (تدريجي) بر تو مي فرستيم. (فرقان / آيه32)
علاوه بر اين دو آية شريف و آيات ديگر، صفاتي از قرآن كه در بخش اول به آن اشاره شد، مانند: مُنَزِّل، مفصِّل و تفصيل نيز بر نزول تدريجي دلالت دارند.
«آياتي كه بر نزول دفعي دلالت دارند»
(شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِيَ أُنزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ)
ماه رمضان ماهي است كه قرآن در آن نازل شد. (سورة بقره / آية 185)
(إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةٍ مُّبَارَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنذِرِينَ)
به درستي كه ما قرآن را در شب مباركي نازل كرديم.( سورة دخان / آية 3)
(إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ)
ما آن [= قرآن] را در شب قدر نازل کرديم! ( سورة قدر / آية اول)
«علل نزول قرآن به صورت تدريجي»
نزول قرآن به صورت تدريجي كه از روايات و تفاسير مستفاد ميشود به علل زير مي تواند باشد.
الف – هماهنگي با سنّت الهي كه هدايت و تدبير امور به صورت تدريجي است.
ب – تأثير پذيري و همراه شدن عمل مردم با دستورات قرآن كه به اقتضاي نيازها، نازل مي شد.
ج – نماياندن مقام پيامبر صلی الله علیه و آله در اينكه مورد تكلم دائم و خطاب مستمر با مبدأ وحي مي باشد.
د – استوار سازي و تقويت قلبي پيامبر صلی الله علیه و آله در مقابل حوادث مختلف.
هـ - فراگيري راحت تر آيات
و – آشكار سازي هر چه بيشتر اعجاز اين كلام الهي كه در طول اين سالهاي مختلف، داراي هماهنگي يكسان بوده است.
ز – تأثير هر چه بيشتر آيات به خاطر بروز حوادث مقارن با معاني آيات نازل شده
«سخني از علّامه طباطبايي قدس سره»
ايشان مي فرمايند: نزول تدريجي و نجومي آيات قرآن، به صورت سوره سوره و آيه آيه، به حساب بلوغ و رسيدن استعداد آرمان به حدّي است كه توان دريافت معارف اصلي اعتقادي و احكام فرعي عملي را داشته باشد و مصالح هم همين را ايجاب مي كند تا علم با عمل، مقارن گردد و به وسيلة دريافت نوبتي و يكي پس از ديگري احكام الهي، طبيعت مردم از پذيرش آئين و آيات، روي برنتابد(3).
«قرآن از مبدأ تا مقصد»
قرآن از جانب خداوند متعال كه پيك آن جبرائيل علیه السلام بود و سخنان خداوند را بر قلب پيامبر صلی الله علیه و آله نازل مينمود و پيامبر صلی الله علیه و آله آن را بر مردم ميخواندند و كاتبان خاصّ حضرت، آنرا براي آيندگان مكتوب مي نمودند.
بخش سوم: نگارش قرآن
طريقه ضبط و جمع آوري آيات قرآن به اين ترتيب بوده است كه پس از نزول هر آيه پيامبر صلی الله علیه و آله آنرا بر مردم ميخواندند و افراد قوي ذهن و مستعد و با سواد به نوشتن آيات مبادرت مي نمودند و رسول گرامي صلی الله علیه و آله هم ترتيب قرار گرفتن آيات كه در كدام سوره و كدام آيه از سوره قرار بگيرد را مشخص مي نمودند.
نام برخي از حافظان و كاتبان وحي:
1 – حضرت علي علیه السلام (حافظ و كاتب وحي)
2 – معاذبن جبل (حافظ و كاتب)
3 – ابي بن كعب (حافظ و كاتب)
4 – عبدا... بن مسعود( حافظ و كاتب)
5 – زيدبن ثابت (حافظ و كاتب)
6 – عبادة بن صامت (حافظ)
7 – يعد بن عبيد (حافظ)
8 – ابو زيد (حافظ)
9 – عثمان بن عفان (حافظ)
10 – ابو ايوب انصاري (حافظ)
11 – ابوالدر داء (حافظ)
نگارش و حفظ قرآن در زمان نزول آن، كار پر مشقت و سختي بوده، زيرا اولا قرآن به صورت تدريجي بر مردم عرضه مي شد و در مواقعي ممكن بود كه هيچ يك از حفاظ و كتاب در هنگام وحي حاضر نباشند و به همين جهت پيامبر صلی الله علیه و آله آنرا دوباره بر ايشان مي خواندند و ثانياً كتابت قرآن هم كار دشواري بود زيرا مجبور بودند آنرا بر روي چرم و پوست يا بر چوب يا سنگ يا استخوان شتر و يا پارچه بنويسند و ثالثاً مي بايست يك نسخه را به عنوان نسخه اصلي مورد بررسي دوباره پيامبر صلی الله علیه و آله قرار ميگرفت تا از تخريب و تغيير در امان باشد و رابعاً تعداد افراد باسواد در آن زمان بسيار كم و انگشت شمار بودند، علاوه بر آن، به همه اين افراد نمي شد اعتماد نمود و بايد از افراد با سوادي كه از خيانت دور بودند در اين امر خطير و مهم، كمك گرفته مي شد و خامساً پس از نزول كامل آيات كليه آيات بايد با هماهنگي پيامبر صلی الله علیه و آله در جاي خود كمك مي گرفتند و دوباره نوشته مي شدند.
با توجه به مطالب فوق، متوجه زحمات طاقت فرساي نبي مكرم صلی الله علیه و آله و كاتبان و حافظان وحي بالاخص اميرمؤمنان علي علیه السلام مي شويم، زيرا حضرت علي علیه السلام علاوه بر حفظ و نگارش قرآن، شأن نزول، زمان نزول، باطن آيه، تفسير آيات و هر آنچه براي درك كامل قرآن لازم بود را مي كوشيدند از پيامبر صلی الله علیه و آله فرا بگيرند، همچنانكه در روايتي از امام صادق علیه السلام آمده است كه فرمودند: (حضرت امام علي علیه السلام فرمود: از من پيرامون كتاب الهي بپرسيد؛ چرا كه به خدا سوگند، هيچ آيه اي چه در شب يا روز و چه در سفر يا غير از سفر نازل نشد مگر آن كه خود پيامبر صلی الله علیه و آله برايم خواندند و معاني حقيقي آن را به من آموختند.) و هم چنين خود حضرت علیه السلام در جايي ديگر مي فرمايند: (4) (ما نزلت آيه الاّ و انا عملت في من انزلتا و اين انزلت و علي من نزلت، إنّ ربي وهب لي قلبا عقولا و لسانا حلقا)، (هيچ آيه اي نازل نشد، مگر اينكه مي دانم كه درباره چه كسي و كجا و كي و به چه مناسبتي نازل شده است. خداي من، به من قلبي با ادراك و زباني گويا بخشيده است.
« قرائات هفتگانه »
1 – قرائت (ابن عامر) قاري شام
راويان: (هشام بن عمار) و (ابن زكوان)
2 – قرائت (ابن كثير) قاري مكه
راويان: (البزي) و (قنبل)
3 – قرائت (عاصم) راوي كوفه
راويان: (حفص) و (شعبه)
4 – قرائت (ابوعمر) قاري بصره
راويان: (الدوري) و (السوسي)
5 – قرائت (حمزه) قاري كوفه
راويان: (خلف) و (خلار)
6 – قرائت (نافع) قاري مدينه
راويان: (قالون) و (ورش)
7 – قرائت (كسايي) قاري كوفه
راويان: (ليث) و (الدوري)
(نكاتي در مورد قرائات هفتگانه)
نكته اول: آنچه از قرائات فوق مورد قبول شيعه است فقط قرائت عاصم به روايت حفص مي باشد.
نكته دوم: بايد توجه نمود آنگونه كه برخي تصور نموده اند كه تمام اين قرائات هفتگانه منسوب به پيامبر صلی الله علیه و آله است، چنين نيست. زيرا قرآن كه معجزه اي از سوي خداوند متعال است، براي اعجاز بودنش بايد يه يك صورت بر پيامبر صلی الله علیه و آله نازل شده باشد، و اگر بر هفت قرائت نازل شده باشد، اعجاز آن را چه بسا دچار اشكال نمايد. علت اين تصور باطل، اين حديث شريف نبوي صلی الله علیه و آله ميباشد كه، پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله فرمودند: (نزل القرآن علي سبعه احرف) (قرآن بر هفت حرف نازل شد.) كه عده اي با توجه به حديث فوق، مراد از سبعه احرف را هفت قرائت مي دانند ولي مراد از هفت احرف در اين حديث همچنانكه در كتاب البيان آمده يا هفت لهجه است يعني قرآن مطابق لهجه هاي عرب نازل شده است و يا ممكن است مقصود از آن، هفت نوع از اقسام آيات مانند قصص و امثال و مناظرات ديني و تهديد و تشويق و امر و نهي بر شمرد.
علل قرائات هفتگانه
1 - خط عربي در زمان صدر اسلام فاقد نقطه بوده و حروف نقطه دار مانند حروف بي نقطه نوشته مي شدند.
2 – اعراب و حركت گذاري حروف و كلمات در زمان حضرت علي علیه السلام و به سفارش ايشان انجام گرفت و قبل از آن يعني در زمان نزول قرآن، بدون حركت نوشته مي شدند.
3 – وجود لهجه هاي مختلف باعث مي شد كه كسانيكه آن را غير مستقيم و از ديگران مي شنيدند هم در شنيدن و هم در رساندن آن به ديگران دچار اشتباه شوند.(5)
« آداب تلاوت »
1 – شمرده و روان خواندن همراه با تدبر در آيات، چنانكه در قرآن آمده است (و رتل القرآن ترتيلا)، قرآن را با ترتيل (آرامش و شمرده) بخوانيد. (6)
و در روايتي از امام صادق علیه السلام آمده است كه مي فرمايند:
(در حين قرائت، سزاوار است كه ترتيل صورت گيرد و در نتيجه وقتي به آيه اي مي گذرد كه در آن بهشت و دوزخ ياد شده، از خداوند بهشت را تقاضا كند و از آتش دوزخ به خدا پناه برد و استعاذه نمايد و وقتي به (ايها الناس) و (يا ايها الذين آمنوا) مي گذرد بگويد: (لبيك ربنا))
2 – زيبا نمودن صوت، امام رضا علیه السلام از پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله نقل نموده اند كه:
قرآن مي افزايد. و از روايات معلوم مي شود كه ائمه اطهار علیهم السلام ، خوش صداترين اشخاص در قرائت قرآن بودند، بالاخص امام سجاد و امام باقر و امام كاظم علیهما السلام. (7)
(حسنوا القرآن باصواتكم، فان الصوت الحسن، يزيد القرآن حسنا) قرآن را با صداهايتان زيبا نموده و با صوتي زيبا بخوانيد، زيرا يقيناً صداي زيبا، بر زيبايي
نكته: بايد توجه نمود كه نيكو نمودن صوت در حال تلاوت آيات الهي، با شيوه هاي سبك و ترانه مانند منافات دارد و از اين شيوه ها نهي ملزم شدهاست.
3 – خشوع در حال تلاوت، در روايتي پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله ، بهترين قرائت را قرائتي شمرده اند كه با حالت خشيت و ترس الهي همراه باشد.(8)
4 – اخلاص، پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله فرمودند: (كسي كه قرآن را براي آن بخواند كه خود نمايي و شهرت كسب نمايد يا از مردم چيزي طلب كند، در روز قيامت در حالي به ديدار الهي مي رود كه گوشت صورتش از بين رفته و تنها استخواني باقي مانده باشد، در اين حال قرآن به پشت گردنش زده و او را در جهنم مي افكند، و كسي كه قرآن را براي خدا بخواند و فهم دين را از آن بخواهد، ثوابي مثل ثواب تمام فرشتگان و پيامبران خواهد داشت.) (9)
و نيز امام صادق علیه السلام فرمودند: (بعضي از مردم به قرائت قرآن مي پردازند تا ديگران بگويند او قاري قرآن است و برخي قرآن مي خوانند تا با آن دنيا طلبي و ثروت اندوزي كنند، اما در اين قرائت ها خيري نيست.) (10)
5 – طهارت و نظافت قبل از قرائت، حضرت علي علیه السلام فرموده اند: (لا يقرأ العبد القرآن اذا كان علي غير طهور حتي يتطهر، بنده وقتي پاك و داراي وضو نيست قرآن نمي خواند، مگر آن كه خود را پاك ساخته و وضو بگيرد.) همچنين از پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله نقل شده كه فرموده اند: (راه قرآن را نظافت كنيد، اصحاب عرض كردند: راه قرآن چيست؟ حضرت فرمودند: دهانهايتان را با مسواك زدن نظافت كنيد.)
بخش چهارم: اصطلاحات قرآني
تأويل
تنزيل
شأن نزول
ظاهر و باطن
تفاوت ظاهر و باطن و تأويل و تنزيل در اين است كه معاني تأويل ممكن است مخالف معناي تنزيلي باشد و حتي معناي تنزيلي را رد نمايد ولي معناي باطني با معناي ظاهري مخالفت نمي كند، بلكه معناي ظاهري و باطني در طول هم قرار دارند و همديگر را نيز تقويت مي كنند.
محكم و متشابه
ناسخ و منسوخ
نمونه آيه مانند: (فاعفوا و اصفحوا حتي ياتي الله بامره، پس عفو نماييد تا امر خداوند بيايد) ولي پس از مدتي اين آيه نازل گشت كه اعلام داشت عفو و بخشش و مسالمت را كنار گذاشته و بر آنها بتازند. (قاتلوا الذين لا يؤمنون بالله و باليوم و لا يحرمون ما حرم الله و رسوله و لايدينون دين الحق من الذين اوتوالكتاب، جنگ كنيد با كسانيكه به خدا و روز آخرت ايمان ندارند و آنچه خدا و پيغمبر حرام مي كند، حرام نمي كنند و دين حق را براي خود دين نميگيرند كه اينان همان اهل كتاب مي باشند.) (توبه آيه 99)
تفسیر قرآن به قرآن
(وَ أمطَرنا علیهم مَطَرا )
(وبارانی بر آنها فرستادیم چه بارانی) (سوره شعرا /173) که این آیه درباره عذاب قوم لوط می باشد و آیه مفسر آن آیه 39 از سوره فرقان می باشد:
(علی القریه الّتی اُمطِرَت مَطَرَ السّوءِ )
(بر ایشان باران بد فرو فرستادیم) که باز این آیه توسط آیه دیگری تفسیر می شود:
(وَ امطَرنا علیهِم حِجارَةً مِن سِجّیل)
(برآنها سنگهایی از سجّیل- سنگ وگل- بارانیدیم) (سوره حجر /74)
البته باید توجه نمود که روش تفسیر به تفسیر (طبق روایات رسیده ) تنها روش ائمه اهل بیت علیهم السلام میباشد.
بخش پنجم :
معجزات قرآني
معجزة پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله ، اعجازي است براي مردم تمام زمان ها، و اعجازي است مطابق تمام علوم حقيقي و يقيني، اعجازي است فصيح و بليغ، اعجازي است رافع نيازهاي دنيوي و ديني و خلاصه اينكه اعجاز قرآن، نه فقط اعجاز مثبت رسالت و نبوت حضرت محمد صلی الله علیه و آله ، بلكه معجزه اي است كه پاسخگوي نيازهاي بشري اعم از جسمي، مادي و معنوي. دستورات و قوانين الهي در زمينة بهره گيري از نعمت هاي حلال و پرهيز از محرمات كه هم در قرآن و هم در كلام مفسران واقعي قرآن يعني ائمة اطهار علیهم السلام آمده، جسم و روح ما را شاداب و استوار نگه مي دارد. احكام فقهي در زمينه هاي مالي مانند پرداخت خمس و زكات و استجاب پرداخت صدقه و ... در صورت عمل بندگان به آن دستورالعملها موجب رونق اقتصادي در جامعة اسلامي و محو فواصل طبقاتي مالي مي شود.
قوانين قضايي قرآن مانند پيروي مردم از حاكمان و اجراي حدود و قصاص و مساوات، همه در برابر قانون باعث تكامل اجتماعي و سفارش به نماز و روزه و حج و ... باعث رشد معنوي و روحي و اخلاقي امت اسلام مي شود.
خلاصه اينكه هر دستوري هر سفارشي، هر جمله و كلمه و حرفي كه در كتاب خدا آمده است، ماية رشد و خير است. علاوه بر اين بسياري از بركات قرآن، هنوز براي ما ناشناخته است.
همانطور كه بسياري از علوم و اسرار آن براي گذشتگان نامعلوم بود ولي امروزه به خواست نازل كننده اش بعضي از آنها براي محققين و طالبان علم، آشكار گشته و شايد تقدير الهي چنين باشد كه اين چشمة رحمت به مرور زمان و مطابق با مكان و زمان مناسبش جاري شود، و ا... أعلَم.
« اعجاز قرآن از ديدگاه ادبي »
اول: از نظر فصاحت و بلاغت، يعني اينكه قرآن از نظر چينش حروف در كنار يكديگر و ترتيب كلمات و جملات و اينكه كدام آيه در كجاي قرآن قرار بگيرد در نهايت فن ادبي و گفتاري مي باشد و كسي نتوانسته و نخواهد توانست همانندي مانند قرآن، حتي يك سوره يا آيه از قرآن بياورد.
دوم: آياتي كه خود بر بي نظير بودن آيات قرآني دلالت دارند و به آيات تحدي ناميده مي شوند. در اعجاز ادبي قرآن اين نكته قابل تأمل است كه در زمانيكه قرآن نازل شد، سرودن اشعار و گفتن سخنان فصيح و بليغ افتخار اعراب بود و همين امر باعث پرورش اساتيد بزرگ زبان عرب مي شد ولي با نزول قرآن اين سلاطين زبان عربي از عظمت و شيوايي و دقت كلام آيات وحي الهي به كنار رفتند و اشعار خود را در برابر قرآن، پوچ يافتند.
«آيات تحدي (مبارزه طلبي و درخواست همانند آوري)»
در چهار آيه مردم دعوت به تحدي شده اند كه در يك آيه از انسانها خواسته است اگر مي توانند همانند قرآن را بياورند و در آية ديگر دعوت شده است، اگر مي توانند ده سوره نظير قرآن بياورند و در دو آية ديگر فقط خواسته شده كه يك سوره همانند قرآن را حتي با مشورت و اجتماع تمام انسان ها بياورند.
1 – (قُل لَّئِنِ اجْتَمَعَتِ الإِنسُ وَالْجِنُّ عَلَى أَن يَأْتُواْ بِمِثْلِ هَذَا الْقُرْآنِ لاَ يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ كَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيرًا )
بگو اگر تمام افراد انس و جن براي آوردن مانند قرآن اجتماع كنند، موفق نخواهند شد اگر چه بعضي پشتيبان بعضي ديگر باشند. (اسراء/ 88)
2 - (أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُواْ بِعَشْرِ سُوَرٍ مِّثْلِهِ مُفْتَرَيَاتٍ وَادْعُواْ مَنِ اسْتَطَعْتُم مِّن دُونِ اللّهِ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ )
آيا مي گويند (پيامبر صلی الله علیه و آله) اين آيات را از خودش ساخته و به خدا نسبت داده است؟ بگو اگر راست مي گوييد، شما هم از همين قبيل سوره ها، ده تا بياوريد و در اين كار، غير از خدا، از هر كسي مي توانيد ياري جوئيد، اگر راست مي گوييد. (هود / 13)
3 – (وَإِن كُنتُمْ فِي رَيْبٍ مِّمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّن مِّثْلِهِ وَادْعُواْ شُهَدَاءكُم مِّن دُونِ اللّهِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ )
و اگر دربارة كتابي كه بر بندة خود فرستاده ايم شك داريد، پس يك سوره مانند آن را بياوريد و تمام گواهان خود را به غير از خدا، براي اين كار دعوت كنيد، اگر راست مي گوييد. (بقره / 23)
4 - (أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّثْلِهِ وَادْعُواْ مَنِ اسْتَطَعْتُم مِّن دُونِ اللّهِ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ )
آيا مي گويند اين آيات را خودش ساخته و به خدا نسبت داده است؟
بگو پس شما هم اگر راست مي گوييد، يك سوره مانند آن را بياوريد و در اين كار غير از خدا، از هر كسي كه مي خواهيد كمك بگيريد. (يونس / 38)
((نمونه اي از فصاحت و بلاغت))
(وَأَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِيهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِّ وَلَا تَخَافِي وَلَا تَحْزَنِي إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ )
و به مادر موسي وحي نموديم كه طفلت را شير ده و چون از آسيب فرعونيان بر او بترسي، به دريا افكن و ديگر بر او هرگز مترس و محزون مباش كه ما او را به تو باز مي گردانيم و هم از پيغمبران مرسلش گردانيم. (قصص / 7) آية فوق كه نمونه اي از آيات بسيار جالب و فصيح و بليغ مي باشد كه در ذيل ذكر مي نماييم، در اين آية شريفه دو فعل ماضي (اوحينا – خفت) دو فعل امر (ارضعيه – القيه) دو فعل نهي(لاتخافي – لاتحزني) دو وزن از اسم فاعل (رادوه – جاعلوه) دو وزن از اسم مفعول (موسي – المرسل) دو اسم خاص (موسي – ام موسي) دو بار فاء جواب (فاذا – فالقيه) دو وعده (رادوه اليك – جاعلوه من المرسلين) آمده است كه زيبايي و دقت آيات را مي رساند.
« اعجاز قرآن از ديدگاه علمي »
اهم علومي كهدر قرآن آمده است را اختصاراً به بعضي ازآنها اشاره مينماييم:
1 – اشاره به جاذبة زمين
خداوند آسمان ها را بدون ستوني كه بتوانيد آن را ببينيد، خلق كرده است. (سوره لقمان / آية 10) و (سوره رعد / 2)
2 – اشاره به حركت انتقالي زمين: (حركت زمين به دور خورشيد)
آن خدايي كه زمين را براي شما نرم و هموار گردانيد. (سوره ملك / آية 15)
كه منظور از ذلول هر چيزي است كه به آرامي حركت كند و در لغت به شتري كه به نرمي و با آرامش حركت كند گفته مي شود.
3 – اشاره به حركت وضعي زمين (حركت زمين به دور خودش)
همان خداوندى که زمين را براى شما محل آسايش قرار داد؛ و راههايى در آن ايجاد کرد؛ و از آسمان، آبى فرستاد!» که با آن، انواع گوناگون گياهان را (از خاک تيره) برآورديم. (طه / 53)
(َلَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ مِهَادًا )
آيا زمين را محل آرامش (شما) قرار نداديم؟! (نبأ / 6)
(أَلَمْ تَرَ إِلَى رَبِّكَ كَيْفَ مَدَّ الظِّلَّ وَلَوْ شَاءَ لَجَعَلَهُ سَاكِنًا ثُمَّ جَعَلْنَا الشَّمْسَ عَلَيْهِ دَلِيلًا )
آيا نديدى چگونه پروردگارت سايه را گسترده ساخت؟! و اگر مىخواست آن را ساکن قرار مىداد؛ سپس خورشيد را بر وجود آن دليل قرار داديم! (فرقان / 45 )
4 – اشاره به كروي بودن زمين
سوگند به پروردگار مشرقها و مغربها که ما قادريم.(معارج / 40)
(رَبُّ الْمَشْرِقَيْنِ وَرَبُّ الْمَغْرِبَيْنِ )
و پروردگار دو مشرق و پروردگار دو مغرب است! (الرحمن / 17)
5 – اشاره به اينكه كوهها عامل استحكام زمين هستند.
کوهها را ميخهاى زمين (نبأ / 7)
6 – پيدايش دريا
از آسمان، آبى به اندازه معيّن نازل کرديم؛ و آن را در زمين (در جايگاه مخصوصى) ساکن نموديم؛ و ما بر از بين بردن آن کاملاً قادريم! (مؤمنون / 18)
7 – وجود درياي شور و شيرين
دو دريا يکسان نيستند: اين يکى دريايى است که آبش گوارا و شيرين و نوشيدنش خوشگوار است، و آن يکى شور و تلخ و گلوگير؛ (امّا) از هر دو گوشتى تازه مى خوريد و وسايل زينتى استخراج کرده مىپوشيد؛ و کشتيها را در آن مىبينى که آنها را مىشکافند (و به سوى مقصد پيش مىروند) تا از فضل خداوند بهرهگيريد، و شايد شکر (نعمتهاى او را) بجا آوريد!(فاطر / 12)
8 – زوجيت يا وجود بارهاي مثبت و مفي در هر چيز
و او کسى است که زمين را گسترد؛ و در آن کوهها و نهرهايى قرار داد؛ و در آن از تمام ميوهها دو جفت آفريد؛ (پرده سياه) شب را بر روز مىپوشاند؛ در اينها آياتى است براى گروهى که تفکر مىکنند! (رعد / 3)
(سُبْحَانَ الَّذِي خَلَقَ الْأَزْوَاجَ كُلَّهَا مِمَّا تُنبِتُ الْأَرْضُ وَمِنْ أَنفُسِهِمْ وَمِمَّا لَا يَعْلَمُونَ )
منزه است کسى که تمام زوجها را آفريد، از آنچه زمين مىروياند، و از خودشان، و از آنچه نمىدانند! (يس / 36)
(وَمِن كُلِّ شَيْءٍ خَلَقْنَا زَوْجَيْنِ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ )
و از هر چيز دو جفت آفريديم، شايد متذکّر شويد! (ذاريات / 49)
9 – نظرية نسبيت:
اين نظريه گرچه فقط حدود يكصد سال از طرح آن مي گذرد ولي در قرآن كريم در هزار و چهارصد سال پيش آمده است:
(...وَإِنَّ يَوْمًا عِندَ رَبِّكَ كَأَلْفِ سَنَةٍ مِّمَّا تَعُدُّونَ )
... و يك رزو به حساب پروردگارت برابر با هزار سال است، از آن گونه كه شما مي شماريد.) (حج / 47)
(...ثُمَّ يَعْرُجُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كَانَ مِقْدَارُهُ أَلْفَ سَنَةٍ مِّمَّا تَعُدُّونَ )
... سپس در روزي كه مقدارش هزار سال از سالهايي است كه شما مي شمريد (همه چيز) به سوي او بالا مي رود. (سجده / 5)
(تُعْرُجُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كَانَ مِقْدَارُهُ خَمْسِينَ أَلْفَ سَنَةٍ )
فرشتگان و روح الامين در روزي كه مدتش پنجاه هزار سال خواهد بود (براي اخذ فرمان) به سوي (عرش) او بالا مي روند.) (معارج / 4)
10 – اشاره به وزن داشتن ابر يا هوا
او کسى است که بادها را بشارت دهنده در پيشاپيش (باران) رحمتش مىفرستد؛ تا ابرهاى سنگينبار را (بر دوش) کشند؛ (سپس) ما آنها را به سوى زمينهاى مرده مىفرستيم؛ و به وسيله آنها، آب (حياتبخش) را نازل مىکنيم؛ و با آن، از هرگونه ميوهاى (از خاک تيره) بيرون مىآوريم؛ اين گونه (که زمينهاى مرده را زنده کرديم،) مردگان را (نيز در قيامت) زنده مىکنيم، شايد (با توجه به اين مثال) متذکّر شويد! (اعراف / 57)
(هُوَ الَّذِي يُرِيكُمُ الْبَرْقَ خَوْفًا وَطَمَعًا وَيُنْشِىءُ السَّحَابَ الثِّقَالَ )
او کسى است که برق را به شما نشان مىدهد، که هم مايه ترس است و هم مايه اميد؛ و ابرهاى سنگينبار ايجاد مىکند! (رعد / 12)
11 – اشاره به اينكه بادها مقدمه ابر و باران مي باشند.
کسى که شما را در تاريکيهاى صحرا و دريا هدايت مىکند، و کسى که بادها را بعنوان بشارت پيش از نزول رحمتش مىفرستد؛ آيا معبودى با خداست؟! خداوند برتر است از آنچه براى او شريک قرارمىدهند! (نمل / 63)
12 – وجود ابرهاي مختلف
و از ابرهاى بارانزا آبى فراوان نازل کرديم، (نبأ / 14)
13 – جزئيات تشكيل ابر و بارش باران
خداوند همان کسى است که بادها را مىفرستد تا ابرهايى را به حرکت در آورند، سپس آنها را در پهنه آسمان آن گونه که بخواهد مىگستراند و متراکم مىسازد؛ در اين هنگام دانههاى باران را مىبينى که از لا به لاى آن خارج مىشود،هنگامى که اين (باران حياتبخش) را به هر کس از بندگانش که بخواهد مىرساند، ناگهان خوشحال مىشوند... (روم / 48)
(أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُزْجِي سَحَابًا ثُمَّ يُؤَلِّفُ بَيْنَهُ ثُمَّ يَجْعَلُهُ رُكَامًا فَتَرَى الْوَدْقَ يَخْرُجُ مِنْ خِلَالِهِ وَيُنَزِّلُ مِنَ السَّمَاءِ مِن جِبَالٍ فِيهَا مِن بَرَدٍ فَيُصِيبُ بِهِ مَن يَشَاءُ وَيَصْرِفُهُ عَن مَّن يَشَاءُ يَكَادُ سَنَا بَرْقِهِ يَذْهَبُ بِالْأَبْصَارِ )
آيا نديدى که خداوند ابرهايى را به آرامى مىراند، سپس ميان آنها پيوند مىدهد، و بعد آن را متراکم مىسازد؟! در اين حال، دانههاى باران را مىبينى که از لابهلاى آن خارج مىشود؛ و از آسمان -از کوههايى که در آن است [=ابرهايى که همچون کوهها انباشته شدهاند]- دانههاى تگرگ نازل مىکند، و هر کس را بخواهد بوسيله آن زيان مىرساند، و از هر کس بخواهد اين زيان را برطرف مىکند؛ نزديک است درخشندگى برق آن (ابرها) چشمها را ببرد! (نور / 43)
14 – آفرينش جنين از عنصر خاك
و ما انسان را از عصارهاى از گِل آفريديم؛ (مؤمنون / 12)
(وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَكُم مِّن تُرَابٍ ثُمَّ إِذَا أَنتُم بَشَرٌ تَنتَشِرُونَ )
از نشانههاى او اين است که شما را از خاک آفريد، سپس بناگاه انسانهايى شديد و در روى زمين گسترش يافتيد! (روم / 20)
15 – رشد تدريجي جنين (مؤمنون / 14 – 12)
و ما انسان را از عصارهاى از گِل آفريديم؛ - سپس او را نطفهاى در قرارگاه مطمئن [= رحم] قرار داديم؛ - سپس نطفه را بصورت علقه [= خون بسته]، و علقه را بصورت مضغه [= چيزى شبيه گوشت جويده شده]، و مضغه را بصورت استخوانهايى درآورديم؛ و بر استخوانها گوشت پوشانديم؛ سپس آن را آفرينش تازهاى داديم؛ پس بزرگ است خدايى که بهترين آفرينندگان است!
16 – اشاره به بافت هاي كامل و ناقص در جنين
اى مردم! اگر در رستاخيز شک داريد، (به اين نکته توجّه کنيد که:) ما شما را از خاک آفريديم، سپس از نطفه، و بعد از خون بسته شده، سپس از «مضغه» [= چيزى شبيه گوشت جويده شده]، که بعضى داراى شکل و خلقت است و بعضى بدون شکل؛ تا براى شما روشن سازيم (که بر هر چيز قادريم)! و جنينهايى را که بخواهيم تا مدّت معيّنى در رحم (مادران) قرارمىدهيم؛ (و آنچه را بخواهيم ساقظ مىکنيم؛)بعد شما را بصورت طفل بيرون مىآوريم؛ سپس هدف اين است که به حدّ رشد و بلوغ خويش برسيد. در اين ميان بعضى از شما مىميرند؛ و بعضى آن قدر عمر مىکنند که به بدترين مرحله زندگى (و پيرى) مىرسند؛ آنچنان که بعد از علم و آگاهى، چيزى نمىدانند! (از سوى ديگر،) زمين را (در فصل زمستان) خشک و مرده مىبينى، اما هنگامى که آب باران بر آن فرو مىفرستيم، به حرکت درمىآيد و مىرويد؛ و از هر نوع گياهان زيبا مىروياند! (حج / 5)
17 – تخمك و سلول تخم انسان
ما انسان را از نطفه مختلطى آفريديم، و او را مىآزماييم؛ (بدين جهت) او را شنوا و بينا قرار داديم! (انسان / 2)
18 – تشكيل تودة سلولي
سپس بصورت خون بسته در آمد، و خداوند او را آفريد و موزون ساخت. (قيامت / 38)
19 – وجود پرده هاي سه گانه (شكمي، رحمي، آلانتوكوريون) يا (آمينوس، كوريون الانتوئيد) در اطراف جنين
(خَلَقَكُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَأَنزَلَ لَكُم مِّنْ الْأَنْعَامِ ثَمَانِيَةَ أَزْوَاجٍ يَخْلُقُكُمْ فِي بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ خَلْقًا مِن بَعْدِ خَلْقٍ فِي ظُلُمَاتٍ ثَلَاثٍ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لَهُ الْمُلْكُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ فَأَنَّى تُصْرَفُونَ)
او شما را از يک نفس آفريد، و همسرش را از (باقيمانده گِل) او خلق کرد؛ و براى شما هشت زوج از چهارپايان ايجاد کرد؛ او شما را در شکم مادرانتان آفرينشى بعد از آفرينش ديگر، در ميان تاريکيهاى سه گانه، مىبخشد! اين است خداوند، پروردگار شما که حکومت (عالم هستى) از آن اوست؛ هيچ معبودى جز او نيست؛ پس چگونه از راه حق منحرف مىشويد؟! (زمر / 6)
20 – آب در ساختمان جنين
و کسى است که از آب، انسانى را آفريد؛ سپس او را نسب و سبب قرار داد (و نسل او را از اين دو طريق گسترش داد)؛ و پروردگار تو همواره توانا بوده است. (فرقان / 54)
21 – بهترين مدت شير خوارگي
مادران، فرزندان خود را دو سال تمام، شير مىدهند. (اين) براى کسى است که بخواهد دوران شيرخوارگى را تکميل کند. و بر آن کس که فرزند براى او متولّد شده [= پدر]، لازم است خوراک و پوشاک مادر را به طور شايسته (در مدت شير دادن بپردازد؛ حتى اگر طلاق گرفته باشد.) هيچ کس موظّف به بيش از مقدار توانايى خود نيست! نه مادر (به خاطر اختلاف با پدر) حق ضرر زدن به کودک را دارد، و نه پدر. و بر وارث او نيز لازم است اين کار را انجام دهد [= هزينه مادر را در دوران شيرخوارگى تأمين نمايد]. و اگر آن دو، با رضايت يکديگر و مشورت، بخواهند کودک را (زودتر) از شير بازگيرند، گناهى بر آنها نيست. و اگر (با عدم توانايى، يا عدم موافقت مادر) خواستيد دايهاى براى فرزندان خود بگيريد، گناهى بر شما نيست؛ به شرط اينکه حق گذشته مادر را به طور شايسته بپردازيد. و از (مخالفت فرمان) خدا بپرهيزيد! و بدانيد خدا، به آنچه انجام مىدهيد، بيناست! (بقره / 233)
22 – نقش مرد در تعيين جنس جنين
و اوست که دو زوج نر و مادّه را آفريد -ز نطفهاى هنگامى که خارج مىشود (و در رحم مىريزد) (نجم / 46 – 45)
(أَلَمْ يَكُ نُطْفَةً مِّن مَّنِيٍّ يُمْنَى - ثُمَّ كَانَ عَلَقَةً فَخَلَقَ فَسَوَّى - َجَعَلَ مِنْهُ الزَّوْجَيْنِ الذَّكَرَ وَالْأُنثَى)
آيا او نطفهاى از منى که در رحم ريخته مىشود نبود؟! - سپس بصورت خون بسته در آمد، و خداوند او را آفريد و موزون ساخت - و از او دو زوج مرد و زن آفريد! (قيامت / 39 – 37)
23 – به كار افتادن حس شنوايي قبل از بينايي
و خداوند شما را از شکم مادرانتان خارج نمود در حالى که هيچ چيز نمىدانستيد؛ و براى شما، گوش و چشم و عقل قرار داد، تا شکر نعمت او را بجا آوريد! (نحل / 78)
24 – اعجاز اثر انگشت
آرى قادريم که (حتّى خطوط سر) انگشتان او را موزون و مرتّب کنيم! (قيامت / 4)
25 – درمان موضعي و سطحي بسياري از بيماري هاي پوستي در سرما
(به او گفتيم:) پاى خود را بر زمين بکوب! اين چشمه آبى خنک براى شستشو و نوشيدن است! (ص / 42)
26 – تأثير رواني رنگ سبز
اين در حالى است که بهشتيان بر تختهايى تکيه زدهاند که با بهترين و زيباترين پارچههاى سبزرنگ پوشانده شده است. (الرحمن / 76)
(عَالِيَهُمْ ثِيَابُ سُندُسٍ خُضْرٌ وَإِسْتَبْرَقٌ وَحُلُّوا أَسَاوِرَ مِن فِضَّةٍ وَسَقَاهُمْ رَبُّهُمْ شَرَابًا طَهُورًا)
بر اندام آنها [= بهشتيان] لباسهايى است از حرير نازک سبزرنگ، و از ديباى ضخيم، و با دستبندهايى از نقره آراستهاند، و پروردگارشان شراب طهور به آنان مىنوشاند! (انسان / 21)
(أُوْلَئِكَ لَهُمْ جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهِمُ الْأَنْهَارُ يُحَلَّوْنَ فِيهَا مِنْ أَسَاوِرَ مِن ذَهَبٍ وَيَلْبَسُونَ ثِيَابًا خُضْرًا مِّن سُندُسٍ وَإِسْتَبْرَقٍ مُّتَّكِئِينَ فِيهَا عَلَى الْأَرَائِكِ نِعْمَ الثَّوَابُ وَحَسُنَتْ مُرْتَفَقًا)
آنها کسانى هستند که بهشت جاودان براى آنان است؛ باغهايى از بهشت که نهرها از زير درختان و قصرهايش جارى است؛ در آنجا با دستبندهايى از طلا آراسته مىشوند؛ و لباسهايى (فاخر) به رنگ سبز، از حرير نازک و ضخيم، دربر مىکنند؛ در حالى که بر تختها تکيه کردهاند. چه پاداش خوبى، و چه جمع نيکويى! (كهف / 31)
27و28– خاصيت شفا بخشي عسل و گرد آوري شهد و ساختن عسل توسط زنبورعسل
(ثُمَّ كُلِي مِن كُلِّ الثَّمَرَاتِ فَاسْلُكِي سُبُلَ رَبِّكِ ذُلُلاً يَخْرُجُ مِن بُطُونِهَا شَرَابٌ مُّخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ فِيهِ شِفَاءٌ لِلنَّاسِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَةً لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ)
سپس از تمام ثمرات (و شيره گلها) بخور و راههايى را که پروردگارت براى تو تعيين کرده است، براحتى بپيما! «از درون شکم آنها، نوشيدنى با رنگهاى مختلف خارج مىشود که در آن، شفا براى مردم است؛ به يقين در اين امر، نشانه روشنى است براى جمعيّتى که مىانديشند. (نحل / 69)
29 – اينكه مورچه ها داراي ملكه هستند
تا آنجا كه (سليمان) به وادي مورچگان رسيد و ملكة مورچگان چون جلال سليمان و سپاه عظيم آنان را مشاهده كرد، گفت: اي موران همه به خانه هاي خود رويد، مبادا سليمان و سپاهيانش ندانسته شما را پايمال كنند. (نمل / 18)
در اين آيه شريفه (قالت نملهٌ به صيغة مؤنث آمده است كه چون مورچة ماده به مورچگان ديگر در مقام دستور و فرمان به داخل شدن به خانه هاي خود است، اين مطلب را مي رساند كه مورچه ها داراي ملكه هستند و اين مسأله در زمان رسول گرامي اسلام صلی الله علیه و آله آمده است در صورتي كه دانش بشري بيش از چند دهه نيست كه از راه غير قرآن به اين مطلب پي برده است.
30 – تفاوت ستاره و سياره
او کسى است که خورشيد را روشنايى، و ماه را نور قرار داد؛ و براى آن منزلگاههايى مقدّر کرد، تا عدد سالها و حساب (کارها) را بدانيد؛ خداوند اين را جز بحق نيافريده؛ او آيات (خود را) براى گروهى که اهل دانشند، شرح مىدهد! (يونس / 5)
(تَبَارَكَ الَّذِي جَعَلَ فِي السَّمَاءِ بُرُوجًا وَجَعَلَ فِيهَا سِرَاجًا وَقَمَرًا مُّنِيرًا)
جاودان و پربرکت است آن (خدايى) که در آسمان منزلگاههائى براى ستارگان قرار داد؛ و در ميان آن، چراغ روشن و ماه تابانى آفريد(فرقان / 61)
31 – گردش خورشيد، ماه، زمين و سيارگان در مدارهاي مشخص
و خورشيد (نيز براى آنها آيتى است) که پيوسته بسوى قرارگاهش در حرکت است؛ اين تقدير خداوند قادر و داناست-و براى ماه منزلگاههايى قرار داديم، (و هنگامى که اين منازل را طى کرد) سرانجام بصورت «شاخه کهنه قوسى شکل و زرد رنگ خرما» در مىآيد-نه خورشيد را سزاست که به ماه رسد، و نه شب بر روز پيشى مىگيرد؛ و هر کدام در مسير خود شناورند. (يس / 40 – 38)
(وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ)
او کسى است که شب و روز و خورشيد و ماه را آفريد؛ هر يک در مدارى در حرکتند! (انبياء / 33)
(َفلَا أُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ-الْجَوَارِ الْكُنَّسِ)
سوگند به ستارگانى که بازمىگردند-حرکت مىکنند و از ديدهها پنهان مىشوند.(تكوير / 16 – 15)
32و33– پيش بيني مسافرت به فضا و عبور از جو و وضعيت جسمي و نبود اكسيژن در خارج جو
(يا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ إِنِ اسْتَطَعْتُمْ أَن تَنفُذُوا مِنْ أَقْطَارِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ فَانفُذُوا لَا تَنفُذُونَ إِلَّا بِسُلْطَانٍ)
اى گروه جنّ و انس! اگر مىتوانيد از مرزهاى آسمانها و زمين بگذريد، پس بگذريد، ولى هرگز نمىتوانيد، مگر با نيرويى (فوق العاده)!(رحمن / 33)
(فَمَن يُرِدِ اللّهُ أَن يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلإِسْلاَمِ وَمَن يُرِدْ أَن يُضِلَّهُ يَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَيِّقًا حَرَجًا كَأَنَّمَا يَصَّعَّدُ فِي السَّمَاء كَذَلِكَ يَجْعَلُ اللّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ)
آن کس را که خدا بخواهد هدايت کند، سينهاش را براى (پذيرش) اسلام، گشاده مى سازد؛ و آن کس را که بخاطر اعمال خلافش بخواهد گمراه سازد، سينهاش را آنچنان تنگ مىکند که گويا مىخواهد به آسمان بالا برود؛ اين گونه خداوند پليدى را بر افرادى که ايمان نمىآورند قرار مىدهد! (انعام / 125)
34 – سقوط سنگ هاي آسماني
شعلههايى از آتش بىدود، و دودهايى متراکم بر شما فرستاده مىشود؛ و نمىتوانيد از کسى يارى بطلبيد! (الرحمن / 35)
35 – مطالبي در مورد سيارة زهره
سوگند به آسمان و کوبنده شب!-و تو نمىدانى کوبنده شب چيست!- همان ستاره درخشان و شکافنده تاريکيهاست! (طارق / 3 – 1)
36 – وجود ساكنين ديگر در كرات آسماني
و از آيات اوست آفرينش آسمانها و زمين و آنچه از جنبندگان در آنها منتشر نموده؛ و او هرگاه بخواهد بر جمع آنها تواناست! (شوري / 29)
چند نكته :
ابليس 11 بار و استعاذه 11 بار
سيئات 180 مرتبه و صالحات 180 مرتبه
دين 92 مرتبه و مساجد 92 بار
نفع 50 مرتبه و فساد 50 مرتبه
الناس 368 مرتبه و الرسل 368 مرتبه
و يا جناب دكتر ابو زهرا نجدي واژة سجده در قرآن
را 34 مرتبه ذكر نموده اند، يعني به تعداد سجده هاي در نمازهاي يوميه (11)
يا فرموده اند كه كلمة شهر (به معناي ماه) 12 مرتبه تعداد ماههاي سال يوم 365 مرتبه (به تعداد روزهاي سال) و كلمة ساعه (كه قبل از آن يا اسم باشد يا فعل)
24 مرتبه (به تعداد ساعات شبانه روز) آمده است.
يا نظريات ديگري كه از علماي سرشناس يا ناشناس ديگر آمده است كه تلاش نموده اند يك نظم متناسب و نظم رياضي را بر كلمات و آيات قرآن برقرار سازند و عمري را در اين راه صرف نموده اند كه در تحقيقات علماء فن و نابغه و حتي در دلايلي كه خود جناب نجدي و نوفل براي تناسب برخي كلمات و آيات آورده اند اثبات مي شود كه نظم رياضي قرآن ساخته و پرداخته خود آنان است زيرا اولاًقرآن براي اعجاز بودنش نياز به نظم رياضي داشتن ندارد و ثانياً همانگونه كه برخي از موارد اعجاز قرآن در همين كتاب اشاره شد اعجازهاي قرآن بسيار فراوان استو نسبت دادن تناسباتي كه نه براي بشريت مفيد است و نه اثبات كنندة اعجاز قرآن است بلكه در بسياري از موارد خطاهاي معتقدين به تناسب و عدم دقت در شمارش و يا ويژگي هايي كه اين اشخاص در جهت متناسب نمودن كلمات آورده اند مانند تعداد كلمات ساعة كه قبل از آن اسم يا فعل باشد در كتاب من الاعجاز البلاغي و العددي القرآن الكريم كه جناب زهري براي اينكه تعداد كلمات ساعه در قرآن را به تعداد ساعات شبانه روز برساند در حاليكه تعداد كلمة ساعه در قرآن 484 مرتبه مي باشد فرموده اند:
تعداد كلمة ساعه كه قبل از آن اسم يا فعل باشد 24 مرتبه است در حاليكه اين صت (ما قبل فعل يا حرف باشد) هيچ ارتباطي با موضوع ندارد و دليلي است بي ربط و ثالثاً اين روش كه هر جا براي اثبات مدعايمان كم آورديم از دلايل بي ارتباط با موضوع استفاده نماييم كه كاملاً غلط و اشتباه مي باشد و رابعاً قرآن كتابي است كه براي پيشرفت و تكامل حقيقي انسانها آمده است و سرگرمي رياضي و معما نيست كه نياز به تناسبات بين كلمات داشته باشد و علماء بايد فكر و تلاش خود را در راه علومي به كار ببرند كه سعادت بشريت را تضمين نمايد و از فرسوده نمودن و هدر دادن عقل و كوشش خود در راههايي كه مفيد نيست پرهيز نمايد. و خامساً اين نظريات ممكن است موجب سوء استفادة دشمنان اسلام قرار بگيرد كه اگر قرآن داراي تناسب رياضي نيست پس از جانب خداوند نمي باشد و يا دچار تحريف و تغيير شده است. خلاصه اينكه قرآن كلام الهي است و براي هدايت بشر باقي باشد تا هم حجت و اعجازي بر نبوت پيامبر اسلام صلی الله علیه و آله باشد و هم تكامل حقيقي انسان ها را باعث شود و گرچه همانطور كه در بخش اعجاز قرآني آمد، قرآن اشاراتي به علوم مختلف و پيشگوييها نيز دارد، اين پيشگوييها و اشارات هم تاكنون با علم يقيني بشر مخالفت ننموده است بعضي از اشارات قرآن مانند وجود موجودات ديگر در كرات آسماني هنوز معلوم نشده و فراتر از علم انسان است و شايد روزي آنها نيز كشف شوند ولي نبايد اين موضوع باعث شود تا به قرآن به عنوان كتاب پيشگو و فقط علمي نظر نموده و در اين راه اساس نزول قرآن را كه هدايت بشري است زير سؤال برد. (12)
پی نوشت ها :
1- نهج البلاغه:احادیث امام علی علیه اسلام /گر اورنده سید شریف رضی(ره) / ترجمه محمد دشتی
2-- منتهي الآمال / شيخ عباس قمي /ج اول/ چاپ هجرت / چاپ نهم/ 1387 / صص30 الی 43
3-- المیزان/علامه طباطبايي/ج3/ص236/چاپ اسلامیه / چاپ سوم
4- تفسير برهان/شيخ مهدى آصفى/ج1/ص17/ چاپ بعثت / چاپ دوم
5- سید ابوالقاسم خویی / ترجمه البیان / مترجم سیدجعفر حسینی /ص191/ سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد / چاپ سوم / 1379
6- مزمل/4
7 – کلینی / اصول کافی / ج4 /ص420/انتشارات اسوه/چاپ نهم/ 1382
8 –کلینی / اصول کافی /ج4 /ص449
9- عقاب الاعمال/شيخ صدوق / ص51/ انتشارات شريف رضي قم / چاپ هفتم
10-کلینی / اصول کافی / ج4 / ص410
11- دکتر حمید نجدی / ترجمه کتاب من الإعجاز البلاغی و العددی للقرآن الکریم /مترجم محمود عاشوری /انتشارات محمدي / چاپ دوم/1359
12- دکتر حمید نجدی / ترجمه کتاب من الإعجاز البلاغی و العددی للقرآن الکریم / مترجم محمود عاشوری
قرآن
احادیث و ترجمه نهج الفصاحه / راهنمای انسانیت /مرتضی مزید تنکابنی /دفتر نشر فرهنگ اسلامی /چاپ سوم 1377
نهج البلاغه/ ترجمه محمد دشتی / موسسه فرهنگی تحقیقاتی امیرالمومنین علیه السلام/چاپ اول-بهار1379
تفسير الميزان / علامه طباطبايي/چاپ اسلاميه / چاپ سوم
تفسير نمونه /آيت الله مكارم شيرازي و جمعي از فضلا/ / انتشارات دارالکتاب الاسلامیه / چاپ پنجاهم / سال 85
تفسير برهان/شيخ مهدى آصفى/ج1/ص17/ چاپ بعثت /چاپ دوم
المعجزه / ناصر بکرویه/ چاپ الاشاره / چاپ اول / 1429 ه.ق
اعجاز العددي في القرآن كريم/ سید جمیلی /انتشارات محمدي
ترجمه کتاب من الإعجاز البلاغی و العددی للقرآن الکریم/ دکتر حمیدی نجدی/مترجم محمود عاشوری /انتشارات محمدي
ترجمه البیان/سیدابوالقاسم خوئی/مترجم سیدجعفر حسینی /ص191/ سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد /چاپ سوم / 1379
منتهي الآمال/شيخ عباس قمي / انتشارات هجرت / چاپ نهم – تابستان75
اصول كافي/کلینی/ انتشارات اسوه / چاپ نهم 1383
وسائل شيعه / شيخ حرّ عاملي / انتشارات رسالت / چاپ چهارم
عقاب الأعمال / شيخ صدوق/انتشارات شريف رضي قم / چاپ سوم
آداب التلاوه / صابر جمال/ چاپ الربیع / چاپ اول
علل القرائات / الهاشمی / نشر البلاد / چاپ دوم
نوابغ جهان / دکتر فرشاد موسس / 3جلدی / انتشارات قلم / چاپ اول
اطلاعات عمومی پیام / دکتر سیدمحمود اختریان / انتشارات تابش / چاپ شانزدهم – بهار88
سایت التبیان /www.tebyan.com
میدلاین / نرم افزارalmobin2-1008
میدلاین / نرم افزارجوامع التفاسیر
/ن
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}