چرا دین؟ چرا اسلام؟ چرا تشیع؟
چرا دین؟ چرا اسلام؟ چرا تشیع؟ فایده دین چیست؟چرا دین اسلام و چرا مذهب شیعه را انتخاب کنیم؟ پاسخ را در این مقاله راسخون مطالعه بفرمائید.
اولین سوالی که برای انسان های بخصوص کسانی که عرق دینی دارند این است که: دین چه فایده و لزومى دارد؟ چرا باید دیندار بود؟
در مرحله ی بعد، براى یک مسلمان این سؤال پدید مىآید که آیا دین برتر همان اسلام است؟ کدامین دلیل پشتیبان این مدعاست و چگونه مىتوان آن را با سنجههاى عقلى آزمود؟
در مرحله ی سوم .این سؤال خودنمایى مىکند که در جهان اسلام نیز فرقههاى مختلفى پدید آمدهاند. به کدامین دلیل، آن مذهب حق، «تشیع» است؟
الف: چرا نیاز به دین داریم؟
تعریف دیندر مجموع مىتوان گفت جامعترین تعریف دین عبارت است از: مجموعهاى از آموزههاى اعتقادى، اخلاقى و عملى که پیامبران از سوى خداوند جهت راهنمایى و هدایت بشر آوردهاند. اعتقاد و التزام به این آموزهها موجب کمال و سعادت انسان در این جهان و سراى پایدار آخرت است.[1]
رابطه انسان و دین چگونه است
استاد مطهرى: «یعنى ایمان مهمترین سرمایه زندگى است». به نظر وى مردم به برخى از سرمایههاى زندگى مانند سلامت، امنیت، ثروت و رفاه وتوجه دارند، اما به یک سرمایه بزرگ که نامش ایمان است توجه ندارند؛ چرا که آنان اصولًا محسوسات و مادیات را بیش از معقولات و معنویات مىشناسند.[2]
همه آنچه گفته آمد را در یک آیه زیباى قرآن مىتوان یافت که رمز دینگرایى انسان را چنین ترسیم کرده است: «فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدّینِ حَنِیفًا فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِى فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا» «پیوسته رو به سوى دین پاک خداوند داشته باش که انسانها را بر آن سرشته است و آفرینش الهى دگرگون نخواهد شد».
کارکردهاى روان شناختی دین
1. معنا بخشیدن به حیات؛
از مهمترین کارکردهاى اساسى دین، تبیین معناى زندگى است. هر انسانى از خود مىپرسد که زندگى براى چیست.
2. انسجام و تعادل شخصیت؛
دین نقش مهمى در هویت بخشى، ایجاد تعادل بین امیال و غرایز، اولویتگذارى و برقرارى نظام طولى بین آنها، رهایى از آشفتگى و هماهنگسازى افکار و احساسات دارد و در نتیجه به ایجاد وحدت و انسجام شخصیت مىانجامد.[3]
3. بهداشت، سلامت و آرامش روان؛
الف. دیندارى و تحمل فشارهاى روانى
ب. دیندارى و افسردگى
ج. دیندارى و کاهش بزهکارى
د. دیندارى و کاهش مصرف الکل و مواد مخدر؛ براساس تحقیقات انجام شده توسط «ادلف»[4]،
و. دیندارى، رضایت از ازدواج و کاهش طلاق
ه. دیندارى و کاهش خودکشى؛
4. سازگارسازى جهان درون و برون؛ کاهش رنجها؛
حضرت اباعبداللَّه الحسین علیه السلام در سرزمین سوزان کربلا و دیدن آن همه رنج و مصیبت و زخمهاى بسیار بر جان و توان خویش فرمود: «رضا اللَّه رضانا اهلالبیت» [5]
5. هدف بخشى و ایدهآلپرورى؛
«میلر بروز» از قول «اینشتین» مىگوید: «علم، ما را از آنچه هست آگاه مىکند و دین (وحى) است که ما را به آنچه که سزاوار است که باشد مطلع مىکند».[6]
6. پاسخ به احساس تنهایى؛
منظور از احساس تنهایى در اینجا تنهایى فیزیکى یعنى جدایى از دیگران نیست؛ بلکه گونههاى دیگرى هم چون ناتوانى دیگران در پاسخدهى به برخى از نیازهاى انسان.
عدم درک دیگران از شخص و یا سرگرمى دیگران به کار خود و جستجوى منافع خویش و عدم توجه عمیق، جدى، خیرخواهانه و دیگرخواهانه در جهت تأمین خواستهها و نیازهاى شخص است.[7]
7. تقویت قدرت کنترل غرایز؛
آن عامل نیرومندى که انسان را از اسارت هواهاى نفسانى آزاد ساخته و قدرت رویارویى با طغیانهاى زندگىسوز نفس اماره را مىبخشد، ایمان استوار دینى است.
8. بهداشت و سلامت جسمانى، طول عمر، پایدارى در فعالیتهاى فیزیکى، تقویت سیستم ایمنى و دفاعى بدن، تسریع در بهبودى و کوتاه کردن دوران درمان.[8]
9. ایجاد خضوع، تعبد و تسلیم در جهانى آکنده از سرگردانى و تعارضات فکرى.[9]
10. عشق و محبت، پاسخ به غرایز فرامادى بشر و ایجاد لذتهاى فراجسمانى،[10] تصفیه غمها و جذب شادىها.[11]
11. کاهش اضطراب، ترسها و وحشتها؛ به ویژه ترس از مرگ.[12]
12. افزایش قدرت کنترل و مدیریت ذهن (سایکو سیبرنتیک)[13]
13. شجاعتآفرینى و افزایش قدرت پایدارى در برابر دشمنان و زورمندان.[14]
14. بهداشت و سلامت روح و حقیقت برین وجود آدمى.[15]
15. ایجاد وقار و سنگینى و دورى از جلفى و سبکى.[16]
16. کاهش عملیات جنسى.[15]
17. انگیزش، پرورش و تفسیر تجربههاى دینى[18].
کارکردهاى معرفتى دین
کلیات این عرصه از معارف دینى عبارت است از:
1. خداشناسى: اسماء حسنى و اوصاف ذاتى و فعلى خداوند و تبیین رابطه او با انسان و جهان؛
2. هستى شناسى: مشتمل بر سنتها و قوانین عام حاکم بر هستى، عوالم هستى و درجات و مراتب آن؛
3. جهان شناسى: معرفى جهانى که ما در آن زندگى مىکنیم، جایگاه آن در کل هندسه هستى و قوانین فرا طبیعى حاکم بر جهان.
4. انسانشناسى: چیستى، جایگاه، ارزش و راز هستى آدمى، ساحتها و مراتب وجودى انسان، نیازهاى ثابت و متغیر آدمى، آینده بشریت، مسئولیت و نقش انسان در ساختن هویت و سرنوشت خود و دیگران.5. فرجام شناسى: غایت جهان و انسان، چگونگى حیات پسین و عوامل مؤثر بر آن.
6. راه شناسى: نمایاندن راه سعادت و نیکفرجامى انسان در این جهان و در زندگى جاوید آخرت، بازشناسى آن ازکژ راههها و عوامل نگونبختى و بدفرجامى، بیان موانع راه و چگونگى فراز آمدن در برابر آنها.
کارکردهای علمی دین
بخشى از معارف دین را آموزهاى علمى آن تشکیل مىدهد.
1. انگیزش و به تعبیر دیگر تقویت انگیزه کاوشهاى علمى. در اسلام این مسأله بیش از هر دینى نمایان است و بخشى عظیمى از ادبیات دینى را به خود اختصاص داده است.
2. جهت دهى و سمت و سو بخشى به علم و کاوشهاى علمى؛
3. ارائه پیش فرضهاى متافیزیکى علوم؛
4. ارائه پارهاى از گزارههاى علمى؛
5. ایجاد روحیه علمى؛
ب: چرا از بین ادیان، دین اسلام را برمی گزینیم. ؟
در بررسى چرایى اسلام ابتدا نگاهى به دیگر ادیان بزرگ موجود افکنده و سپس امتیازات اسلام را بررسى خواهیم کرد.
آیین زرتشت
اطلاع دقیقى پیرامون زمان پیدایش و ظهور زرتشت به عنوان پیامبر آیین مزدیسنى وجود ندارد. قول مشهور آن است که او 660 سال پیش از میلاد پا به جهان گذاشته و سى سال بعد دعوى نبوت کرده و به سال 583 ق. م در آتشکده بلخ به دست تورانیان کشته شده است.[19]
یهودیت
یهودیان کتاب آسمانى خود را «تَنَخ) مىنامند. تنخ بخشى از کتاب آسمانى مسیحیان نیز مىباشد که از آن به «عهد عتیق» یاد مىکنند و بخش دیگر (انجیل) را «عهد جدید» گویند.
عهد عتیق مشتمل بر 39 کتاب (قسمت) است که 17 کتاب آن بخش تاریخى است و 5 کتاب اول آن «تورات» نامیده مىشود. نام دیگر تورات پِنتاتوک (Pentatouch) یا «اسفار خمسه» است.
تحریف تورات از نظر تاریخى و علمى قطعى است، در میان فرقههاى مختلف یهودى تفاوتهایى در رابطه با تورات وجود دارد. [20]
مسیحیت
براساس گزارشهاى معتبر و مستند تاریخى کتابهاى مقدس مسیحیان، در طول 1500 سال تألیف و گردآورى شده است و مجموع 46 کتاب عهد عتیق یهود و 27 کتاب عهد جدید یعنى انجیل، براساس نوعى توافق، حاصل شده است.[21]
طرح مؤلف بشرى در تدوین کتاب مقدس و در نتیجه تحریف آن، باعث گردید که پیامدهاى ناگوارى براى کتاب مقدس، به وجود آید که گزارش آن در این مجال اندک ممکن نیست.[22]
امتیازات برتری اسلام نسبت به ادیان دیگر چیست؟
دین مبین اسلام در میان دیگر ادیان ویژگىهاى ممتاز و منحصر به فردى دارد. بررسى جامع و گسترده این امتیازات در گرو بررسىهاى گسترده و فراخى است.
1- خردپذیرى و خردپرورى
«فَبَشِّرْ عِبادِ الَّذِینَ یسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ»[23]؛ «پس بشارت ده بندگانم را، آنان که به سخنان [مختلف] گوش فرا داده و برترین را بر مىگزینند».
و «لا إِکْراهَ فِى الدِّینِ قَدْ تَبَینَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَى»[24]؛ «هیچگونه تحمیل و اجبار در امر دین روا نیست؛ [زیرا] به خوبى راه هدایت از ضلالت روشن شد».
2- اسلام و علم
به رغم آنچه در تعارض و ناسازگارى مسیحیت با علم و معرفت بیان شد، دین اسلام با دانش و معرفت، پیوندى نزدیک و ناگسستنى دارد. وفاق و آشتى دین و دانش در اسلام در سه حوزه چشمگیر و در خور توجه است:
1. تشویق به فراگیرى دانش؛
چنانکه پیامبراکرم صلى الله علیه و آله فرمود:«ان طلب العلم فریضة على کل مسلم»[25]؛ «همانا علم آموزى بر هر مسلمانى واجب است».
2. تقویت روحیه علمى؛
قرآن مجید آواى تحقیق و جستوجوى آزاد و گزینش رهاورد معقول پژوهش را صلا داده و فرموده است: «بشارت ده بندگانى را که به سخنان گوش فرا داده و برترین آنها را برمىگزینند».[26]
3. دارا بودن مضامین علمى؛
غناى فراوان قرآن در حوزه مسائل علمى؛ در حالى که عهد قدیم (تورات) و عهد جدید (انجیل) نسبت به بسیارى از آنها ساکت و فاقد اطلاعات و دادههاى مشخصى هستند.[27]
3- کتاب معصوم الهى
قرآن مجید، از چند جهت بر کتابهاى دیگر ادیان امتیاز دارد. برخى از این جهات عبارت است از:
1. کلام الهى؛
قرآن مجید کتابى است که تماماً از سوى خداوند، بر پیامبر صلى الله علیه و آله نازل شده و تمام الفاظ و کلمات به کار رفته در آن، عیناً کلام الهى است.
به دیگر سخن، اسلام تنها دینى است که مستقیماً کلام خدا را در دسترس بشر قرار مىدهد و انسان را با سخن او آشنا مىسازد؛ در حالى که دیگر ادیان، از چنین امر مهمى تهى بوده و حتى ادعاى آن را ندارند.
2. تحریف ناپذیرى؛
«عصمت» امرى افزون بر اصل الهى بودن پیام قرآن است و براى آن مىتوان مراحل زیر را ذکر کرد:
1. عصمت از ناحیه حاملان وحى و فرشتگان رساننده به پیامبر صلى الله علیه و آله؛[28]
2. عصمت در دریافت وحى از سوى پیامبر صلى الله علیه و آله؛[29]
3. عصمت در ابلاغ وحى به مردم از سوى پیامبر صلى الله علیه و آله؛[30]
3. معجزه جاوید و سند رسالت؛
اما قرآن خود معجزه است؛ یعنى هم کتاب رسالت است و هم برهان صدق آن.از طرف دیگر این کتاب معجزهاى جاودان و باقى و سندى زنده بر رسالت است که قرنها و عصرها را در مىنوردد و همگان را به تحدّى مىطلبد.
در حالى که معجزات پیامبران پیشین، فقط نزد حاضرین مشهود بوده و اثرى از آن باقى نیست و جوامع بشرى از مشاهده آن محرومند.[31]
4- جامع بودن
از دیگر ویژگىهاى اسلام در برابر دیگر ادیان، جامع بودن آن است.اسلام برنامه تکاملى بشر تا پایان تاریخ را به ارمغان آورده است.
5- نظام حقوقى اسلام
از جمله امتیازات انحصارى اسلام بر دیگر ادیان، نظام حقوقى اصیل آن است. این مسئله بسیارى از اندیشمندان غرب را به تحسین و اعجاب وا داشته است.
اگر چه این مسئله در ذیل نظام رفتارى و بحث از «جامعیت اسلام» قابل بررسى است، لیکن به جهت اهمیت ویژهاى که دارد بهطور مستقل مورد بررسى قرار مىگیرد. اولین نکته قابل توجه، نقش بىبدیل اسلام در بنیانگذارى و توسعه حقوق بینالملل است.
6- خاتمیت
اسلام دین خاتم است و این خاتمیت، ارکان و لوازمى دارد؛ از جمله:نسخ شرایع پیشین؛ هر پیامبرى که شریعتى به ارمغان آوَرْد، شریعت پیشین را نسخ کرد و اسلام- به عنوان آخرین شریعت و برنامه کامل سعادت بشر از سوى خداوند- ناسخ همه شریعتهاى پیشین است.
نسخ ناپذیرى؛ دین و شریعت اسلامى به لحاظ خاتم بودنش، از پایایى و ماندگارى برخوردار است. این دین هرگز نسخ نخواهد شد و شریعت دیگرى جایگزین آن نمىشود.
ج: چرا از بین مذاهب تشیع را برمی گزینیم؟
ملاک مسلمانى چیست؟
شاخص و ملاک اصلى مسلمان بودن و شرط رستگارى امت ختمیه از نظر قرآن مجید عبارت است از ایمان به خدا و رسول و هر آنچه بر پیامبر نازل شده است، همراه با پیروى بىقید و شرط از فرامین و دستورات خدا و پیامبر.
پارهاى از آیات قرآن در این باره عبارت است از: لزوم پیروى از خدا و پیامبر:
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُول و اولى الامر منکم»[32]؛ «اى مؤمنان خدا و پیامبرو اولو الامر از میان خود را فرمان برید»
«مَا آتَاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا»[33]؛ «آنچه را که پیامبر به شما عرضه کرد برگیرید و آنچه را نهى کرد فرو گذارید».
2. مرجعیت نهایى خدا و پیامبر
«... فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِى شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ»[34]؛ «پس اگر در چیزى اختلاف کردید آن را به خدا و پیامبر عرضه کنید».
3. اطاعت از پیامبر مساوى با اطاعت از خدا
«مَنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ»[35]؛ «هرکس پیامبر را اطاعت کند همانا خدا را فرمان برده است».
4. بنیاد وحیانى سخن پیامبر
«وَمَا یَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى. إِنْ هُوَ إِلا وَحْیٌ یُوحَى»[36]؛ «و او (پیامبر) از خود سخن نمىگوید، آنچه مىگوید همه وحى است که به او فرو فرستاده شده است».
اطلاق آیات یاد شده و همسنگ بودن اطاعت خدا و پیامبر، به علاوه خاتمیت آیین آن حضرت، هر یک به تنهایى دلالت بر جاودانگى و همیشگى بودن لزوم اطاعت از پیامبر دارد.
5. لزوم شناخت اولى الامر
اولىالامر کیست و چگونه مىتوان او را باز شناخت؟ به ویژه آن که اطاعت از اولىالامر همسنگ با اطاعت از خدا و رسول آمده و قطعاً باید کسى باشد که پیروى از او هیچ تفاوتى با پیروى از خدا و رسول نداشته و تضمینکننده سعادت و رستگارى امت باشد.
شناخت ویژگىها و شرایط اساسى و مصادیق عینى اولىالامر نیاز به بررسى دقیق و دلایل و مستندات قوى دارد. دلایل قطعى عقلى، آیات قرآن و سنت قطعى پیامبر صلى الله علیه و آله منابع اصلى شناخت اولى الامر مىباشد.
تمایز بین شیعه و سنی چیست؟
مرجع و حجت وضعى شرعى نزد شیعه عبارت است از:«قرآن+ سیره پیامبر+ سیره اهلبیت علیهم السلام»
مرجع و حجت وضعى شرعى سنی عبارت است از:«قرآن+ سیره پیامبر+ سیره خلفاى راشدین و عمل اصحاب»
بنابراین تفاوت این دو گروه منحصراً در رهبرى سیاسى پس از پیامبر نیست، بلکه حجت و مرجع معتبر دینى از وجوه اساسى تمایز آن دو است.
اصل راهبردى پیامبر صلى الله علیه و آله
قرار دادن قرآن و اهلبیت در کنار یکدیگر و تأکید بر لزوم پیروى و انفکاک ناپذیرى آن دو آشکارا بر عصمت اهلبیت علیهم السلام دلالت دارد.
چرا که قرآن کتاب معصوم خداست و ابتلا به هر گناه و آلودگى انفکاک و جدایى از قرآن مىباشد و هماهنگى و انطباق کامل با کتاب معصوم الهى مساوى با عصمت است.
آیة اللَّه مکارم شیرازى نیز بر آن است که: «اهلبیت علیهم السلام معصومند، زیرا جدایىپذیر بودن آنها از قرآن از یک سو، و لزوم پیروى بىقید و شرط از آنان از سوى دیگر، دلیل روشنى بر معصوم بودن آنها از خطا و اشتباه و گناه است،.
چرا که اگر آنها گناه یا خطایى داشتند از قرآن جدا مىشدند، و پیروى از آنان مسلمانان را از ضلالت و گمراهى بیمه نمىکرد و اینکه مىفرماید با پیروى از آنان در برابر گمراهىها مصونیت دارید، دلیل روشنى بر عصمت آنهاست»[37].
کیستى اهلبیت علیهم السلام
پیامبر صلى الله علیه و آله در مواقع مختلف اهل بیت علیهم السلام و امامان ایشان را معرفى کردهاند.پارهاى از این روایات عبارتند از:
«کار مردم پیوسته مىگذرد تا آنکه دوازده مرد بر آنان فرمان برانند».[38]
«شمار جانشینان من به تعداد نقباى موسى (دوازده نفر) است».[39]
امام على علیه السلام در توضیح انحصار امامت در قریش مىفرماید: «امامان از قریش، تنها از نسل هاشم هستند و امامت بر غیر آنان شایسته نیست ...».[40]
امتیازات برتری تشیع نسبت به مذاهب دیگر چیست؟
1. اصالت در خاستگاه
تشیع اصیلترین جریان همراه با ظهور اسلام، مدافع مسلمات دین حنیف، مولود طبیعى آن و مورد تأیید پیامبر اسلام است.
علامه طباطبایى مىنویسد:«حقیقت این است که شیعه طایفهاى از مسلمین است که به واسطه مخالفتهایى که از اکثریت، نسبت به مسلمات کتاب و سنت مشاهده کرده، در مقام اعتراض و انتقاد برآمده و به ملازمت مسلمات کتاب و سنت برخاسته و دعوت کرده است.
غرض آنها از این انتقاد، دفاع از یک دسته نصوص مسلمهاى بود که به موجب آنها، ولایت عموم مسلمین به دست امیرالمؤمنین على علیه السلام سپرده شده بود.
نصوصى که به موجب آنها اهلبیت پیغمبر، پیشوایان دین و مرجع جمیع شئون علمى و عملى اسلام معرفى شده بودند و همین نصوص هماکنون نیز به نحو تواتر در دست فریقین- اهلسنت و شیعه- موجود مىباشد».[41]
2. قوت استنادپذیرى
از جمله امتیازات شیعه، درجه استنادپذیرى آن به منابع اصیل اسلامى است.علماى شیعه در طول تاریخ در اثبات مبانى اعتقادى خویش به همه ادله معتبر همچون دلیل عقلى، قرآن مجید و سنت قطعیه تمسک جستهاند.
3. مصونیتپذیرى حداکثرى
استاد مطهرى در این باره معتقد است: «شیعه از نعمتهایى برخوردار است که دیگر فرق اسلامى فاقد آنند. از جمله آنها استمرار دوران عصمت است.
عصمت براى اهلسنت منحصر به بیست و سه سال و براى شیعه 273 سال است»[42] یعنى براى آنها دوران عصمت تنها زمان پیامبر است، اما شیعه افزون
4. جامعیت و اجتهاد
استمرار نص در تشیع تا اواخر قرن سوم و بهرهگیرى وافر از روایات معصومین علیهم السلام جامعیت آیین خاتم را به بهترین وجه به نمایش گذاشته و جریان اجتهاد را به گونهاى ممتاز از اهلسنت سامان داده است.
بنیاد نظرى اجتهاد در شیعه بر اساس باور جامعیت اسلام و مردودانگارى خلأ تشریع است. اخبار و احادیث فراوانى در متون روایى آمده است که حکم هر چیزى بهطور کلى در کتاب و سنت موجود است.
5. عقلانیت
از جمله امتیازات برجسته تشیع عقلانیت بالاى آن است. عقلانیت شیعه نه در هیچ یک از مذاهب اسلامى مانندى دارد و نه در دیگر ادیان.
در مکتب تشیع براساس روایات رسیده از معصومان علیهم السلام عقل و خرد، حجت و پیامبر باطنى است و پیامبر حجت بیرونى؛ از این رو شیعه بنیادىترین مسائل اعتقادى خویش را بر پایه عقل و براهین قطعى عقلى استوار مىسازد و آن را یکى از ادله چهارگانه در استنباط فقهى قرار داده است.
عقلانیت شیعه ویژگىهایى دارد که ممیز اساسى آن با دیگر فرق اسلامى است، از جمله اینکه عقل فلسفى عمدتاً در میان شیعه رشد کرد و فیلسوفان بزرگ اسلامى نوعاً شیعه بودهاند.[43]
6. اندیشه سیاسى مضبوط
از ویژگىهاى تشیع برخوردارى از اندیشه سیاسى ضابطهمند و معیارگراست. در نظر شیعه امامت منصبى، الهى است و امام داراى شرایطى مشخص شده در شریعت مىباشد.
این شرایط عبارتند از: عصمت، مشروعیت الهى و تعیین از جانب خداوند و ابلاغ آن از طریق نص نبوى و یا امام بر حق پیشین. در اهلسنت این مسئله شکل دیگرى مىیابد. آنان امامت را از آسمانى بودن و وابستگى به تعیین و نصب الهى به زمین منتقل کرده و آن را کاملًا بشرى و به تعبیرى سکولارگونه کردند.
نتیجه:
1- دین حق، تنها اسلام است. اسلام همان آیین توحیدى به معناى کامل کلمه و در همه ابعاد آن است که دین همه پیامبران الهى بوده و آنان، همگان را به سوى آن دعوت کردهاند. بنابراین آموزههایى چون تثلیث، ثنویت و ... هرگز بنیاد و اساس درستى ندارد.
3- جامعیت دین، هماهنگى اسلام با علم و عقل، اجتهاد زنده و پویا، هماهنگى دین با فطرت ثابت بشرى، وجود قوانین ثابت براى نیازهاى ثابت و قوانین متغیر براى نیازهاى متغیر و بسیارى از عوامل دیگر، حاجت به عصرى شدن و لجامگسیختگى در تفسیر دین را مسدود مىسازد.
آنچه در اینجا لازم است تنها شناخت نیازهاى نو شونده در طول زمان و عرضه آنها بر منابع دینى و گرفتن پاسخ از دین بر اساس متدلوژى فهم دین است.
4- اجتهاد در شیعه به معناى تلاش و کوشش عالمانه و تدبر و تعقل در فهم ادله شرعیه و تفریع و استنباط حکم فروع از اصول است.
حدیث غدیراحادیث دوازده خلیفه، حدیث ولایت، حدیث وصایت، حدیث منزلت، حدیث خلافت، حدیث ثقلین، حدیث سفینه، حدیث و دهها حدیث دیگر در فضایل اهلبیت که شایستگى انحصارى آنان در مرجعیت دینى و رهبرى سیاسى را نشان مىدهد.
پی نوشت:
1. جهت آگاهى بیشتر بنگرید: حمید رضا شاکرین، دین شناسى، قم: معارف، 1387
2. شهید مطهرى، یادداشتها، ج 4، ص 151، تهران: صدرا
3. جهت آگاهى بیشتر: شهید مطهرى، حکمتها و اندرزها، ص 47؛ همو، یادداشتها، ج 4، ص 123 و 158 و 159
4. اسلام و بهداشت روان( مجموعه مقالات)، ج 2، ص 23، قم: معارف، چاپ اول، 1382.
5. بحارالانوار، ج 44، ص 367
6. الثقافة الاسلامیة، ق: شهید مطهرى، یادداشتها، ج 4، ص 188، تهران: صدرا، دوم، 1382
7. بنگرید: جوادى آملى، انتظار بشر از دین، ص 47- 46، قم: اسراء، چاپ اول، 1380
8. اسلام و بهداشت روان، مجموعه مقالات اولین همایش بینالمللى؛
9. شهید مطهرى، یادداشتها، ج 4، ص 196، قم و تهران: صدرا، چاپ دوم، 1382.
10. شهید مطهرى، یادداشتها، ج 4، ص 158 و 159؛
11. مجموعه مقالات اولین همایش نقش دین در بهداشت روان، ص 167، قم: نوید اسلام، چاپ اول، 1377.
12. همان.
13. شهید مطهرى، یادداشتها، ج 4، ص 122.
14. همو، یادداشتها، ج 4، ص 123 و 158- 159
15. همان، ص 154
16. ویلیام جیمز، دین و روان، ترجمه مهدى قائنى.
17. مجموعه مقالات اولین همایش نقش دین در بهداشت روان، ص 167
18. بنگرید: حمیدرضا شاکرین، دینشناسى، ص 30- 32
19. دین ایران باستان، ص 185
20.حسین توفیقى، آشنایى با ادیان بزرگ، ص 117، قم: سمت، چاپ هفتم، 1384
21. توماس میشل، کلام مسیحى، ترجمه حسین توفیقى، ص 51، قم: مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، چاپ اول، 1377 ش
22. در این باره نگا: محمدرضا کاشفى، غرب بر امواج مسیحیت و فرهنگ،( مبحث کتاب مقدس در فصل دوم)، تهران: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامى
23. زمر( 39)، آیات 17 و 18
24. بقره( 2)، آیه 256
25. الشیخ المفید، الامالى، ص 292
26. فبشر عباد الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه»،( زمر( 39)، آیه 18)
27. موریس بوکاى، عهدین، قرآن و علم، ترجمه: حسن حبیبى، بىتا، ص 12، تهران: حسینیه ارشاد
28. شعراء( 16)، آیه 193
29. نجم( 53)، آیه 3 و 4؛ تکویر( 81)، آیه 2319، بینه( 98)، آیه 2
30.همان
31.سید رضا مودب، تأملى در آفاق اعجاز قرآن، نشریه معارف، ش 20 آبان 1384.
32 محمد( 47)، آیه 33، نیز بنگرید؛ نساء( 4)، آیه 59؛ تغابن( 64)، آیه 12؛ مائده( 5)، آیه 92؛ آل عمران( 3)، آیه 32؛ انفال( 8)، آیه 1 و 20 و 24 و 27؛ حجرات( 49)، آیه 1
33. حشر( 59)، آیه 59
34. نساء( 4)، آیه 59
35. نساء( 4)، آیه 80
36. نجم( 53)، آیه 30
37. آیةاللَّه مکارم شیرازى، پیام قرآن، ج 9، ص 75 و 76.
38. صحیح مسلم، به شرح نووى، ج 12، ص 202.
39. کنزالعمال، ح 14971
40. نهج البلاغه، خطبه 142
41. شیعه( مذاکرات و مکاتبات پروفسور هانرى کربن با علامه سیدمحمدحسین طباطبایى)، ص 17 و 20
42. در اینجا مراد از دوران عصمت دوران ظهور امام معصوم است، اما اصل وجود امام معصوم در شیعههمیشگى است و پایانى ندارد
43. جهت آگاهى بیشتر بنگرید: حمیدرضا شاکرین، حکمت احکام( مجموعه چلچراغ حکمت)، تهران: کانون اندیشه جوان
منبع:
شاکریان، حمیدرضا، چرا دین؟ چرا اسلام؟ چرا تشیع؟ تعداد جلد: 1، نوبت چاپ: سوم، مکان چاپ: قم، سال چاپ: 1390
https://lib.eshia.ir/12467/1/9
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}