تفسیر آیه 27 سوره اعراف
در این مطلب به تفسیر آیه 27 سوره اعراف که به لباس ظاهر و لباس معنوی انسانها اشاره دارد . می پردازیم. با راسخون همراه شوید.
بیان و تفسیر آیه 27 سوره اعراف به این مطلب اشاره دارد که خداوند در این آیه به یک سلسله دستورات و برنامه هاى سازنده ، براى همه فرزندان آدم ، بیان می کند، که در حقیقت دنباله اى است از برنامه هاى آدم در بهشت است
نخست به همان مساله لباس و پوشانیدن بدن که در سرگذشت آدم نقش مهمى داشت ، اشاره کرده می فرماید: اى فرزندان آدم ، ما لباسى بر شما فرو فرستادیم ، که (اندام شما را میپوشاند و) زشتیهاى بدنتان را پنهان میسازد. (یا بنى آدم قد انزلنا علیکم لباسا یوارى سوآتکم ).
ولى فایده این لباس که براى شما فرستادهایم ، تنها پوشانیدن تن و مستور ساختن زشتیها نیست بلکه لباس تجمل و زینت که اندام شما را زیباتر از آنچه هست نشان میدهد، براى شما نیز فرستاده ایم.
در این مطلب راسخون در تفسیر آیه 27 سوره اعراف از سه تفسیر المیران و نمونه ونور استفاده شده است.
آیه 27 سوره اعراف
یَا بَنِی آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنَا عَلَیْکُمْ لِبَاسًا یُوَارِی سَوْآتِکُمْ وَرِیشًا ۖ وَلِبَاسُ التَّقْوَىٰ ذَٰلِکَ خَیْرٌ ۚ ذَٰلِکَ مِنْ آیَاتِ اللَّهِ لَعَلَّهُمْ یَذَّکَّرُونَ
ترجمه آیه: 27 سوره اعراف
ای فرزندان آدم، محققا ما لباسی که ستر عورات شما کند و جامههایی که به آن تن را بیارایید برای شما فرستادیم، و لباس تقوا نیکوترین جامه است. این سخنان همه از آیات خداست (که به بندگان فرستادیم) شاید خدا را یاد آرند.
معانی کلمات: آیه 27 سوره اعراف
ریشا: ریش: زینت. طبرسى فرموده: ریش آن است که در آن زینت و زیبایى بوده باشد و از آن است: «ریش الطائر» پرهاى پرنده. ظاهرا آن به زینت طبیعى مثل مو و مصنوعى مثل لباس و غیره شامل است.[۱]
«ریش»، به معناى پر پرندگان است که براى آنها، هم پوشش است و هم وسیلهى زیبایى، همچنین به لباسى که براى انسان نوعى زینت به حساب آید، ریش گفته مىشود.
محل نزول: آیه 27 سوره اعراف
این آیه در مکه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۲]
شأن نزول: آیه 27 سوره اعراف
سبب نزول آیة چنین بوده که مشرکین عرب از طوایف ثقیف و بنىعامر بن صعصعة و خزاعة و بنى مدلج و جماعت دیگر را عادت بر آن بود که با حالت برهنگى خانه کعبه را طواف مینمودند.
مردان در همه اوقات و زنان در اوقات شب و طواف با حالت برهنگى و جامه کندن را نوعى از عبادت محسوب میداشتند و به گمان خود چنین مى گفتند: لباسى را که با آن به گناه پرداخته ایم،
روا نباشد که با آن به طواف خانه کعبه پردازیم. سپس خداوند این آیه را فرستاد و آنان را از طواف خانه کعبه با برهنه بودن بازداشته و به آنها فهمانید که پوشانیدن عورت و پرهیزکاربودن و کار نیک انجام دادن بهتر از جامه کندن و با برهنگى طواف خانه کعبه کردن است[۳].[۴]
تفسیر آیه 27 سوره اعراف از تقسیر نور
یا بَنِی آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنا عَلَیْکُمْ لِباساً یُوارِی سَوْآتِکُمْ وَ رِیشاً وَ لِباسُ التَّقْوى ذلِکَ خَیْرٌ ذلِکَ مِنْ آیاتِ اللَّهِ لَعَلَّهُمْ یَذَّکَّرُونَ «26»
اى فرزندان آدم! همانا بر شما لباسى فروفرستادیم تا هم زشتى (برهنگى) شما را بپوشاند و هم زیورى باشد، و (لى) لباس تقوا همانا بهتر است. آن، از نشانههاى خداست، باشد که آنان پند گیرند (و متذکّر شوند).
نکته ها
پس از نقل داستان حضرت آدم، خداوند در این سوره چهار بار (در این آیه و آیات 27، 31 و 35)، فرزندان آدم و نسل بشر را خطاب قرار داده و به امورى همچون: حفظ لباس تقوا، فریب شیطان را نخوردن، در خوراکىها و آشامیدنىها و تجمّلات اسراف نکردن و پذیرفتن دعوت انبیا، سفارش کرده است.
همهى نعمتها به دست خداوند است و از خزینهى غیب الهى سرازیر مىشود، چنانکه خداوند مىفرماید:
«وَ إِنْ مِنْ شَیْءٍ إِلَّا عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ» [5] هیچ چیز نیست، جز آنکه گنجینههاى آن نزد ماست و جز به اندازهى معلوم، فرو نمىفرستیم. و مىفرماید: «وَ أَنْزَلْنَا الْحَدِیدَ» [6]، وَ أَنْزَلَ لَکُمْ مِنَ الْأَنْعامِ ... [7]
پس مراد از نزولِ لباس از سوى خداوند، آفرینش و قرار دادن آن در اختیار انسان است. «أَنْزَلْنا عَلَیْکُمْ لِباساً»
مراد از «لِباسُ التَّقْوى»، لباسى است که بر اساس تقوا، تواضع، پاکى و پاکدامنى باشد و به هر یک از خشیت، طاعت، عفّت، حیا و عمل صالح نیز تعبیر شده است. [8] [9]
تفسیر آیه 27 سوره اعراف از تقسیر نمونه
بعضى از مفسران و اهل لغت نیز آن را به معنى وسیع ترى گرفته اند و آن، هر گونه اثاث و وسائل مورد نیاز انسان است، اما مناسب تر در آیه فوق همان لباس هاى زینتى و جالب است.
به دنبال این جمله، که درباره لباس ظاهرى سخن گفته، قرآن بحث را به لباس معنوى کشانده و آن چنان که سیره قرآن در بسیارى از موارد است، هر دو جنبه را به هم مى آمیزد و مى فرماید: «لباس پرهیزکارى و تقوا از آن هم بهتر است» (وَ لِباسُالتَّقْوى ذلِکَ خَیْرٌ).
تشبیه تقوا و پرهیزکارى به ماده اى که از آن لباس تهیه مى کنند، تشبیه بسیار رسا و گویائى است; زیرا همان طور که لباس تهیه شده از اجناس مادّى، هم بدن انسان را از سرما و گرما حفظ مى کند، و هم سپرى است در برابر بسیارى از خطرها، هم عیوب جسمانى را مى پوشاند .
و هم زینتى است براى انسان، روح تقوا و پرهیزکارى نیز علاوه بر پوشانیدن بشر از زشتى گناهان و حفظ از بسیارى از خطرات فردى و اجتماعى، زینت بسیار بزرگى براى او محسوب مى شود. زینتى است چشمگیر که بر شخصیت او مى افزاید.
در این که، منظور از لباس تقوا چیست؟ در میان مفسران گفتگو بسیار شده است:
بعضى آن را به معنى «عمل صالح»،
بعضى «حیاء»،
بعضى «لباس عبادت»،
و بعضى به معنى «لباس جنگ» مانند زره و خود و حتى سپر گرفته اند; [10] زیرا تقوا از ماده «وقایة» به معنى نگاهدارى و حفظ است، و به همین معنى در قرآن مجید نیز آمده است .
چنان که در سوره «نحل» آیه 81 مى خوانیم: وَ جَعَلَ لَکُمْ سَرابیلَ تَقیکُمُ الْحَرَّ وَ سَرابیلَ تَقیکُمْ بَأْسَکُمْ...: «و براى شما پیراهن هائى قرار داد که شما را از گرما حفظ مى کند و هم پیراهن هائى که شما را در میدان جنگ محفوظ مى دارد».
ولى بارها گفته ایم: آیات قرآن غالباً معنى وسیعى دارد که مصداق هاى مختلف را در بر مى گیرد، در آیه مورد بحث نیز مى توان تمام این معانى را از آیه استفاده کرد.
و از آنجا که لباس تقوا در مقابل لباسى که جسم را مى پوشند قرار گرفته، به نظر مى رسد منظور از آن همان «روح تقوا و پرهیزکارى» است، که جان انسان را حفظ مى کند و معنى «حیاء» و «عمل صالح» و امثال آن در آن جمع است.
فرود آمدن لباس!
در آیات متعددى از قرآن مجید، به جمله أَنْزَلْنا: «فرو فرستادیم» برخورد مى کنیم که ظاهراً، با مفهوم فرستادن از طرف بالا به سمت پائین، سازش ندارد، مانند آیه مورد بحث; زیرا خداوند در این آیه مى فرماید: «لباسى براى شما فرو فرستادیم که اندام شما را مى پوشاند».
در حالى که مى دانیم: لباس یا از پشم حیوانات گرفته مى شود، و یا از مواد گیاهى و مانند اینها که همه از زمین است.
در سوره «زمر» آیه 6 نیز مى خوانیم: وَ أَنْزَلَ لَکُمْ مِنَ الأَنْعامِ ثَمانِیَةَ أَزْواج: ««براى شما هشت زوج از چهار پایان فرو فرستاد».
و در سوره «حدید» آیه 25 مى خوانیم: وَ أَنْزَلْنَا الْحَدیدَ...: «آهن را فرو فرستادیم...».
بسیارى از مفسران، اصرار دارند: این گونه آیات را به معنى نزول مکانى، یعنى از طرف بالا به پائین، تفسیر کنند مثلاً بگویند چون آب باران از بالا به زمین نازل مى شود، و گیاهان و حیوانات از آن سیراب مى گردند.
بنابراین، مواد لباس ها به یک معنى از آسمان به زمین فرستاده شده است. در مورد آهن نیز سنگ هاى عظیم آسمانى که ترکیبات آهن در آن وجود داشته به سوى زمین جذب شده است.
ولى با توجه به این که نزول گاهى به معنى نزول مقامى آمده، و در استعمالات روزانه نیز، زیاد به کار مى رود مثلاً مى گویند: از طرف مقام بالا چنین دستورى صادر شده و یا مى گوئیم: رَفَعْتُ شَکْواىَ إِلَى الْقاضِى: «شکایتم را به سوى قاضى بالا بردم» هیچ لزومى ندارد که ما اصرار بر تفسیر این آیات به نزول مکانى داشته باشیم.
و از آنجا که نعمت هاى پروردگار از طرف مقام والاى ربوبیت به بندگان ارزانى شده، تعبیر به نزول در آن، کاملاً مفهوم و قابل درک است.
نظیر این موضوع، در الفاظ اشاره به قریب و بعید نیز دیده مى شود که گاهى یک موضوع مهم که از نظر مکانى در دسترس ما است، ولى از نظر مقامى بسیار بلندپایه است، با «اسم اشاره بعید» از آن تعبیر مى کنیم.
مثلاً در فارسى مى گوئیم: به آن جناب چنین معروض مى دارم، با این که طرف نزدیک ما نشسته است و در قرآن مجید مى خوانیم: ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فیهِ: «آن کتاب پر عظمت و بلندپایه (یعنى قرآن) جاى شک و تردیدى ندارد».[11]
لباس در گذشته و حال
تا آنجا که تاریخ نشان مى دهد، همیشه انسان لباس مى پوشیده است، ولى البته در طول تاریخ و با گذشت زمان و با تفاوت امکنه، لباس ها فوق العاده متنوع و متفاوت بوده است.
در گذشته بیشتر لباس به عنوان حفظ از سرما و گرما و همچنین زینت و تجمل مورد استفاده قرار مى گرفته است، و جنبه ایمنى و حفاظت آن در درجه بعد بوده.
اما در زندگى صنعتى امروز، نقش ایمنى لباس و جنبه حفاظت آن در بسیارى از رشته ها در درجه اول اهمیت قرار دارد، فضانوردان، مأموران آتش نشانى، کارگران معادن، غواصان، و بسیارى دیگر، از لباس هاى مخصوص براى حفظ خود در برابر انواع خطرها استفاده مى کنند.
وسائل تولید لباس، در عصر ما به قدرى متنوع شده و توسعه یافته که با گذشته اصلاً قابل مقایسه نیست.
نویسنده تفسیر «المنار» در جلد هشتم در ذیل آیه مورد بحث، چنین مى نویسد: «یکى از رؤساى کشور آلمان روزى از یک کارخانه پارچه بافى دیدن مى کرد، هنگام ورود در کارخانه گوسفندانى را به او نشان دادند که مشغول چیدن پشم از آنها بودند.
پس از بازدید به هنگامى که مى خواست از کارخانه خارج شود، پارچه اى به عنوان هدیه به او دادند و به او گفتند: این پارچه از پشم همان گوسفندانى است که به هنگام ورود در برابر شما، چیده شد، یعنى یکى دو ساعت بیشتر طول نکشید که پشم از بدن گوسفند فرود آمد و پارچه جالبى براى پوشش رئیس کشور شد»!
اما متأسفانه در عصر ما، جنبه هاى فرعى و حتى نامطلوب و زننده لباس به قدرى گسترش یافته که دارد فلسفه اصلى لباس را تحت الشعاع خود قرار مى دهد.
لباس عاملى شده براى انواع تجمل پرستى ها، توسعه فساد، تحریک شهوات، خودنمائى، تکبر، اسراف و تبذیر و امثال آن، حتى گاه لباس هائى در میان جمعى از مردم به خصوص «جوانان غرب زده» دیده مى شود که جنبه جنون آمیز آن بر جنبه عقلانیش برترى دارد و به همه چیز شباهت دارد جز به لباس.
اصولاً چنین به نظر مى رسد که کمبودهاى روانى، عاملى براى به نمایش گذاردن این گونه انواع لباس هاى عجیب و غریب است، افرادى که نمى توانند با کار چشمگیرى خود را به جامعه نشان دهند، سعى دارند با لباس هاى نامأنوس و غریب و عجیب وجود و حضور خود را در جامعه اثبات کنند.
و به همین دلیل، ملاحظه مى کنیم، افراد با شخصیت و آنها که داراى عقده حقارتى نیستند، از پوشیدن این گونه لباس ها متنفرند.
به هر صورت، ثروت هاى عظیمى که از طریق لباس هاى گوناگون و مُدپرستى هاى مختلف و چشم هم چشمى ها در مسأله لباس، نابود مى شود، رقم بسیار مهمى را تشکیل مى دهد که اگر صرفه جوئى مى شد، بسیارى از مشکلات اجتماعى را حل مى کرد و مرهم هاى مؤثرى بر زخم هاى جانکاه جمعى از محرومان جامعه بشرى مى گذارد.
مسأله مُدپرستى در لباس، نه تنها ثروت هاى زیادى را به کام خود فرو مى کشد، بلکه قسمت مهمى از وقت ها و نیروهاى انسانى را نیز بر باد مى دهد.
از تاریخ زندگى پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) و سایر پیشوایان بزرگ استفاده مى شود که: آنها با مسأله تجمل پرستى در لباس، سخت مخالف بودند، تا آنجا که در روایتى مى خوانیم:
هیأتى از مسیحیان نجران به خدمت پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) رسیدند در حالى که لباس هاى ابریشمین بسیار زیبا که تا آن زمان در اندام عرب ها دیده نشده بود در تن داشتند.
هنگامى که به خدمت پیامبر(صلى الله علیه وآله) رسیدند و سلام کردند، پیامبر(صلى الله علیه وآله)پاسخ سلام آنها را نگفت، حتى حاضر نشد یک کلمه با آنها سخن بگوید.
از على(علیه السلام) در این باره چاره خواستند، و علت روى گردانى پیامبر(صلى الله علیه وآله) را از آنها جویا شدند.
على(علیه السلام) فرمود: من چنین فکر مى کنم که اینها باید این لباس هاى زیبا و انگشترهاى گران قیمت را از تن بیرون کنند، سپس خدمت پیامبر(صلى الله علیه وآله)برسند،
آنها چنین کردند، پیامبر(صلى الله علیه وآله) سلام آنها را پاسخ داد و با آنها سخن گفت، سپس فرمود:
وَ الَّذِی بَعَثَنِی بِالْحَقِّ لَقَدْ أَتَوْنِی الْمَرَّةَ الأُولى وَ إِنَّ إِبْلِیسَ لَمَعَهُمْ: «سوگند به خدائى که مرا به حق فرستاده است، نخستین بار که اینها بر من وارد شدند، دیدم شیطان نیز به همراه آنها است».(12)
تفسیر آیه 27 سوره اعراف از تقسیر المیزان
جمیع موجودات و آثار و اعمال طبیعى و اختیارى آنها منتهى به ذات پروردگارند
البته همه مى دانیم که (لباس ) به معناى چیزى است که انسان آن را براى پوشیدن تهیه مى کند، نه مواد اصلى آن از قبیل پنبه، پشم، ابریشم و غیره که پس از انجام عملیاتى از قبیل رشتن، بافتن، بریدن و دوختن به صورت لباس در مى آید. بنابراین، آیه مورد بحث که لباس را با اینکه عمل خود انسان است .
مخلوق خدا شمرده نظیر آیه (و الله خلقکم و ما تعملون ) است، که عمل انسان را هم مخلوق خدا شمرده است. و جهتش این است که از نظر تکوین فرقى میان نسبتى که عمل انسان به خدا دارد، و نسبتى که عمل طبایع از قبیل زردى طلا و شیرینى عسل و روئیدن گیاهان به وى دارد، نیست، زیرا جمیع علل و اسباب و قدرت آنها همه منتهى به خداى سبحان است، و خداوند به همه آنها و آثارشان احاطه دارد.
البته اینکه گفتیم جمیع موجودات و آثار و اعمال طبیعى و اختیارى آنها منتهى به ذات پروردگارند، معنایش این نیست که نسبت خلقت به همه اشیا یکنواخت است، به طورى که نواقص و قبائحى که در آنها دیده مى شود مخلوق خدا باشد، نه، چنین نیست.
زیرا هر چیزى که معناى نقص و قبح را دارا باشد چه مانند گناهان از مقوله عمل اختیارى بوده باشد و چه مانند گزیدن عقرب عمل غریزى باشد برگشت حقیقیش به فقدان کمال و نداشتن تمامیت و زیبایى در خلقت است، و همه اینها امورى است عدمى که خلقت به آن تعلق نمى گیرد.
جمله (یوارى سواتکم ) که وصف براى (لباس ) است دلالت دارد بر اینکه لباس پوشش واجب و لازمى است که کسى از آن بى نیاز نیست، و آن پوشش عضوى است که برهنه بودنش زشت و مایه رسوایى آدمى است، به خلاف ریش که به معناى پوشش زاید بر مقدار حاجت و باعث زینت و جمال است.
خداى تعالى در این جمله بر آدمیان منت مى گذارد که به پوشیدن لباس و آرایش خود هدایت شان کرده است. و به طورى که بعضى گفته اند این آیه دلالت بر اباحه لباس زینت دارد.
مراد از (لباس تقوى) و بهتر بودن لباس تقوى از لباس ظاهر
ولباس التقوى ذلک خیر...در اینجا از ذکر لباس ظاهر و پوشاندن عورت ظاهرى به ذکر لباس باطن و چیزى که سیئات باطنى را مى پوشاند، و آدمى را از شرک و گناه که باعث رسوایى او است باز مى دارد منتقل شده است. آرى، آن تاءثر و انفعالى که از کشف عورت به آدمى دست مى دهد در عورت ظاهرى و باطنیش از یک سنخ است.
با این تفاوت که تاءثر از بروز معایب باطنى بیشتر و ناگوارتر و دوامش زیادتر است، زیرا حسابگر آن مردم نیستند، بلکه خداى تعالى است و نتیجه اش هم اعراض مردم نیست، بلکه شقاوت و بدبختى دائمى و آتشى است که به دلها سرایت مى کند، و به همین دلیل لباس تقوى نیز از لباس ظاهر بهتر است.
براى تتمیم این نکته بدنبال جمله مزبور فرمود: (ذلک من آیات الله لعلهم یذکرون ). در این جمله لباسى را که انسان به استفاده از آن هدایت شده آیتى الهى شمرده که اگر انسان به دقت در آن بنگرد خواهد فهمید که در باطن او معایب و نواقصى است که آشکار شدنش باعث رسوایى او است.
و آن معایب عبارت است از رذایل نفس که اهمیتش به مراتب بیشتر از معایب ظاهرى و پوشاندنش واجب تر از پوشاندن عیب و عورت ظاهرى است، و نیز خواهد فهمید که همانطورى که براى پوشاندن معایب ظاهرى لباسى است، براى پوشاندن معایب درونى نیز لباسى است، و آن همان لباس تقوا است که خداوند به آن امر فرموده و به زبان انبیاى بزرگوار براى بشر آن را بیان کرده است.
البته در تفسیر (لباس تقوى ) مفسرین را اقوال و نظریات دیگرى است بعضى آن را به ایمان به خدا و عمل صالح، و بعضى دیگر به حسن ظاهر، و برخى هم آن را به حیا تفسیر کرده اند.
عده اى دیگر گفته اند مقصود از آن، لباس هاى پشمینه و خشنى است که پارسایان از در تواضع و افتادگى به تن مى کنند، بعضى هم آن را به اسلام، و بعضى به لباس جنگ، و بعضى به ساتر عورت و بعضى به ترس از خدا معنا کرده اند. عده اى هم آن را به لباسى که پرهیزکاران در قیامت مى پوشند تفسیر کرده و گفته اند:
معناى اینکه فرمود: (لباس تقوا بهتر است ) این است که لباس تقواى قیامت بهتر از لباس هاى دنیا است. و خواننده عزیز به خوبى مى داند که هیچ یک از این اقوال آنطور که باید منطبق با سیاق آیه نیست.
نتیجه:
پیام ها و نکته ها و برداشت های استاد قرائنی از آیه 27 سوره اعراف
1- توجّه به نعمتهاى الهى، عامل عشق به خدا و دورى از غفلت است. قَدْ أَنْزَلْنا عَلَیْکُمْ ... لَعَلَّهُمْ یَذَّکَّرُونَ
2- لباس، زمانى نعمت الهى است که بدن را بپوشاند. «یُوارِی سَوْآتِکُمْ»
3- گرچه در تهیّهى لباس، علاوه بر عوامل طبیعى انسانها نیز تلاش مىکنند، ولى همهى اینها به دست خداست. «أَنْزَلْنا عَلَیْکُمْ لِباساً»
4- پوشش وپوشاندن کار خداست، «أَنْزَلْنا عَلَیْکُمْ لِباساً یُوارِی»، ولى برهنگى و برهنه کردن کار شیطان است. فَوَسْوَسَ ... لِیُبْدِیَ لَهُما ما وُورِیَ عَنْهُما مِنْ سَوْآتِهِما
5- لباس، نعمت الهى است، «لِباساً یُوارِی» و برهنگى و خلع لباس، کیفر گناه. «فَلَمَّا ذاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما»
6- پوشش و آراستگى با پوشاک و لباسهاى زیبا، مطلوب و محبوب خداوند است. «قَدْ أَنْزَلْنا عَلَیْکُمْ لِباساً ... وَ رِیشاً» آراستن و زینت و بهرهبردن از لباسهاى زیبا تا آنجا که به اسراف کشیده نشود، مانعى ندارد.
7- معنویّت در کنار مادّیت، تقوا در کنار زینت لازم است. «رِیشاً وَ لِباسُ التَّقْوى»، و گرنه لباس مىتواند وسیلهى: اسراف، تکبّر، فساد، خودنمایى، مدپرستى، شهوترانى، فخرفروشى و امثال آن شود.
8- آن گونه که در لباس مادى، پوشش عیوب، حفاظت از سرما و گرما و زیبایى مطرح است، تقوا هم عامل پوشش عیوب است، هم نگهدارنده از گناه و هم مایهى زیبایى معنوى انسان مىباشد. «لِباسُ التَّقْوى»
9- از خاک، پنبه مىروید، از حیوان، پشم تولید مىشود و از آب دهان کرم، ابریشم، اینها همه از آیات الهى است که مىتواند مایهى تذکّر و بیدارى انسان باشد. «ذلِکَ مِنْ آیاتِ اللَّهِ لَعَلَّهُمْ یَذَّکَّرُونَ»( تفسیر نورج3، ص: 45)
پی نوشت:
1.تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
2.طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 4، ص 608.
3.تفسیر کشف الاسرار.
4. محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه، ص 355.
5. سوره حجر، آیه .21
6. سوره حدید، آیه 25.
7.. سوره زمر، آیه 6.
8.. تفسیر منهج الصادقین.
9.تفسیر نورجلد 3 - صفحه 44
10 ـ «بحار الانوار»، جلد 34، صفحات 66 و 67، جلد 65، صفحه 357، و جلد 83، صفحه 327
11 ـ بقره، آیه 2.
12 ـ «سفنیة البحار»، جلد 2، صفحه 504، ماده «لبس» ـ «بحار الانوار»، جلد 21، صفحه 337
منابع:
نفسیر المیزان، علامه طبا طبائی:.(https://quran.anhar.ir/tafsirfull-14052.htm)
تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی : (https://www.makarem.ir/quran/?lid=0&view)
تفسیر نور، محسن قرائتی:.(https://wiki.ahlolbait.com)
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}