چوب کاري زنانه


 

نويسنده: مرجان حاجي رحيمي




 

چند خانم ايراني تصميم گرفته اند هم خودشان چوگان بازي کنند و هم اين ورزش ايراني را دوباره احيا کنند و به فرزندان ايران تحويل دهند
 

چند تا خانم ورزشکار تصميم گرفته اند قسمتي از خرابکاري هاي قاجاريه را درست کنند. آنها برنامه هايشان را ريخته اند، عزمشان را جزم کرده اند و قرار است تا چند سال ديگر به اين هدف برسند. حق هم داريد تعجب کنيد. لابد فکرتان رفته سمت عهدنامه ترکمنچاي، گلستان و تحريم تنباکو اما واقعاً خرابکاري هاي قاجاريه به اينها محدود نمي شود. قسمتي از گندکاري هايشان هم به ورزش بر مي گردد، آن هم قديمي ترين ورزش دنيا؛ چوگان . بله، هماني که سوار اسب مي شوند و چوب و توپ هم دارد. مي دانيد اين ورزش اول جهان بوده؟ مي دانيد اين ورزش در اکثر کتاب هاي شعر ما حضور دارد و از زمان هخامنشي ها انجام مي شده؟ مي دانيد در کتب تاريخي اروپا هم اين ورزش به نام ايران ثبت شده؟ اما اين قجرها حال ورزش اول جهان را در دو مرحله گرفتند: اول اينکه چوگان بازي کردن را کنار گذاشتند( چوگان ورزشي سلطنتي و نظامي به حساب مي آمد)، بعد هم در زمان ناصرالدين شاه کاري کردند که حتي نامش ديگر به ياد کسي نيايد. حالا چند خانم جوان در فدراسيون چوگان مي خواهند کاري کنند کارستان.
خانم ها و چوگان؟ واقعاً کسي حق ندارد آنها را دست کم بگيرد. هر چند اسب ترسناک است، هرچند استفاده از چوب روي اسب، آن هم براي زدن توپ مي تواند هر کسي را روي زمين بيندازد، ولي اين دليل نمي شود که خانم ها در اين ورزش جدي تر از آقايان نباشند. هاله هم مانند همه ورزشکاران اين رشته بارها به زمين افتاده ولي از آنجا که هيجان اين رشته را دوست داشته آن را ادامه داد. اميرابراهيمي حالا مي داند اگر قرار است زمين بخورد چطور زمين بخورد تا کمترين آسيب را ببيند. او مي گويد:« چوگان جزء ورزش هاي هيجان انگيزي است که اگر کسي بخواهد در آن موفق شود بايد هم خودش و هم اسب هايش آموزش هاي لازم را براي اين بازي ديده باشند.»
او يکي از کساني است که مي خواهد چوگان را به جايگاهش برساند. اميرابراهيمي الان هم عضو تيم ملي است و هم نايب رئيس فدراسيون چوگان. او و 11 خانم ديگر همه دارايي هايي ايران در بخش بانوان هستند.
البته چوگان از سال 1381 در ايران احيا شده و از سال 1384 هم دختران ايراني مجوز رسمي حضور در اين ورزش را داشته اند:« از آنجا که ورزش سنگيني است، بعد از اتمام هر چوکه بايد اسب ها عوض شوند تا خسته نشوند. اسب هاي چوگان هم آموزش هاي خاص خود را مي بينند چرا که اسب به طور معمول وقتي مقابل مانعي قرار مي گيرد، فرار مي کند اما اسب چوگان به سمت مانع رفته و خود را در شرايطي قرار مي دهد که سوار چوگان بزند.» اما اين دليل نشد که اگر اسب آموزش ديد ديگر سوار کار مشکل نداشته باشد.
بالاخره سوار هم به جز آموزش سوارکاري بايد آموزش هاي ديگر هم ديده باشد. فکرش را بکنيد، در حالي که دهنه اسب را محکم نگه داشته ايد و هدايتش مي کنيد و بايد پاهايتان محکم باشد که نيفتيد و حواستان هم باشد که توپ و يارتان کجاست. واي به وقتي که تيم مقابل حمله مي کند که دفاع کردن هم به اينها اضافه مي شود. هرچند شرايط بازي چوگان زنان و مردان تفاوتي با هم ندارد اما خودشان که با همديگر فرق مي کنند:« اين ورزش در گذشته بيشتر توسط سرداران جنگ و دلاوران بازي مي شده. بايد بگويم که خانم ها کمي محتاط تر بازي مي کنند، چون اغلب خانم ها در کل دنيا به خاطر توانايي فيزيکي و روحياتي که دارند اهل ريسک هاي خطرناک نيستند و سعي مي کنند امنيت خود و طرف مقابلشان را رعايت کنند؛ در صورتي که آقايان اين طور نيستند و برايشان فقط گل زدن مهم است، خارج از اينکه چه اتفاقاتي ممکن است بيفتد. به همين دليل داوران در بازي چوگان نقشي اساسي دارند».
وقتي فقط 35 ملي پوش داريم که يکي شان عضو فدراسيون است، پس نبايد اوضاع چندان خوبي باشد و معلوم است که مربي هم نداريم:« نه فقط زنان ما نتوانسته اند مربي شوند بلکه براي تيم ملي مردان هم از کشور استراليا مربي دعوت مي شود که خانم ها نيز از آن کلاس استفاده مي کنند چرا که هنوز چوگان ايران به سطحي نرسيده که بتوانيم مربي هاي درجه يک داشته باشيم و با کشورهاي قدرتمندي چون آرژانتين، استراليا، انگلستان، آفريقاي جنوبي و ... رقابت کنيم. به همين دليل فعلاً بهتر است مربي خارجي دعوت کنيم».
اما تصميم اصلي شان مهم تر است. آنها مي خواهند اين قدر خوب باشند که اين ورزش 2500 ساله را دوباره زنده کنند. وقتي مسئولان کشور همه موافق اين ورزش هستند، وقتي که رئيس سازمان تربيت بدني قول هاي مالي خوبي به آنها داده، دختران چوگان هم اميدوارند که اوضاع بهتري نسبت به آنچه امروز دارند داشته باشند؛ اوضاعي که چوگان را زنده کند؛ « چوگان را دوباره ايراني مي کنيم؛ چوگاني که از 2500 سال پيش، از آن ما بوده».

عرب هاي خليج فارس اين ورزش را مي خواهند
 

ظاهراً يکي از کشورهاي عربي که احتمالاً قطر است، براي ثبت چوگان به نام خودشان اقدام کرده؛ اين در حالي است که چوگان از زمان ساسانيان در ايران رواج داشته. بسياري بر اين باورند که پيشينه اين ورزش به زمان هخامنشيان بر مي گردد؛ زماني که کوروش کبير در تخت جمشيد مي نشسته و بازي چوگان سربازان خود را تماشا مي کرده است. پيغامي که داريوش سوم به اسکندر داد در تاريخ بلعمي چنين آمده:« تو کودکي، اينک چوگان و گوي فرستادم، بازي کن و ز ملک دست بازدار...». مدرک تاريخي هم در اين مورد کتاب اردشير بابکان است که به آن اشاره مستقيم دارد و بعد از آن تقريباً همه شاعران ايراني از جمله حکيم ابوالقاسم فردوسي، مولوي، نظامي، سعدي، جامي، عطار و ميرداماد به اين ورزش اشاره کرده اند. فردوسي در شاهنامه اشاره اي مستقيم به چوگان بازي کردن سياوش در برابر افراسياب دارد و نظاني هم در افسانه خسرو و شيرين اشاره اي کامل به اين بازي دارد. البته شاعران ديگر هم از گوي و چوگان براي تمثيل استفاده کرده اند. هرچند چوگان در ايران قدمتي بيش از 2600 سال دارد اما امروزه اين ورزش طرفداران زيادي ندارد و حتي بايد گفت که خيلي از جوان ها هم نمي دانند که زادگاه اين ورزش مهيج ايران بوده است. به همين دليل تلاش هاي زيادي از سوي فدراسيون نوپاي چوگان صورت گرفته تا اين ورزش هرچه زودتر به جايگاه تاريخي خود در کشور برسد. « حمزه ايلخاني زاده» - رئيس فدراسيون چوگان- در اين باره مي گويد:« در جلسه هاي متعددي که با کارشناسان ميراث فرهنگي داشتيم، آنها چوگان را واجد شرايط ثبت در ايران و جهان دانسته اند و به نظر مي رسد امسال آن را در فهرست ميراث معنوي کشور ثبت کرده اند ولي هنوز شماره ثبتي اي براي آن اعلام نکرده اند تا ما اطلاع رساني کنيم». او ادامه مي دهد:« هنگامي که مقام معظم رهبري نظر مساعدي روي اين رشته ورزشي دارند، به معناي تأييد آن به عنوان يک رشته مقبول ايراني است. حالا اگر اين رشته در جهان به نام کشور ديگري ثبت شود، نتيجه کم کاري فدراسيون، سازمان ميراث فرهنگي و ديگر نهادهاي مسؤول است». اين در حالي است که تا 20 سال پيش در هر کشوري که مسابقه چوگان برگزار مي شد، پرچم ايران به عنوان مادر اين ورزش به اهتزاز در مي آمد و فدراسيون جهاني نيز اين ورزش را به نام ايران مي شناسد:« اگر در شناساندن و ثبت چوگان به عنوان يک بازي ايراني کوتاهي کنيم ممکن است همان طور که ابن سينا و ابوريحان عرب شدند و مولانا و نظامي ترک، چوگان نيز به نام کشور ديگري در جهان ثبت و شناخته شود».

ورزش متوسط ها
 

کجا چوگان بازي کنيم با چه هزينه اي؟
 

چوگان ورزش پولدارهاست، البته نه به اين شوري شور. اغلب چوگان بازان حرفه اي بين چهار تا شش اسب دارند که مال خودشان است ولي در ايران اين طور نيست؛ حتي ممکن است بازيکن تيم ملي اسبي از خودش نداشته باشد. در ايران هزينه يادگيري و بازي چوگان نسبت به کل جهان خيلي ارزان تر است و حتي در ايران از ورزش هايي مانند تنيس و گلف که اين روزها خيلي هم طرفدار دارند ارزان تر است و اين سوبسيدي است که از طرف شخص رئيس فدراسيون چوگان، براي معرفي و فراگيري چوگان به همه داده مي شود. برخلاف تمام دنيا، بازيکنان چوگان هزينه مربي، عضويت در باشگاه و زين را در ايران نمي دهند و هزينه چوگان سواري با سوارکاري برابر است و آنها تنها بايد وسايل شخصي مانند لباس، چکمه، زانوبند، دستکش، کلاه و چوگان و گوي را بپردازند که آنها هم مصرفي نيستند که مدام نياز به تعويض داشته باشند. خلاصه، سر جمعش يعني اينکه اگر دوست داشته باشيد و پول نداشته باشيد مي توانيد پولش را آرام آرام جمع کنيد.
براي کساني هم که در تهران بخواهند چوگان ياد بگيرند، دو باشگاه نوروزآباد و شهدا وجود دارد. کلاً دو ورزشگاه ديگر هم در کرج هست و همين. حالا چطور انتظار داريد که از اين ورزش در ايران استقبال هم بشود؟ ضمن اينکه تماشا کردن اين ورزش خيلي مؤثر تر از خواندن درباره آن است ولي صدا و سيما براي نشان دادن مسابقات اين ورزش کلاً همکاري نمي کند و منتظر باز شدن شبکه ورزش است. زمين چوگان هشت برابر زمين فوتبال است و وقتي از تلويزيون مي روند، فقط دو دوربين با خودشان مي آورند که اين دو دوربين هرگز نمي توانند هيجان اين بازي را نشان دهند. اگر اين ورزش معرفي شود، به طور حتم مي توان براي مسابقات آن اسپانسر گرفت و تبليغ کرد اما خب، پخش نمي شود و تبليغ هم ندارد، به همين راحتي. با اين حال استقبال زنان از چوگان با آنکه در داشتن اسب محدوديت دارند، بد نيست. در تهران 14 نفر آماده انتخاب براي تيم ملي هستند و سه تيم بانوان وجود دارد. در قزوين و اصفهان با آنکه زمين خاکي است، تعدادي مشغول تمرين و آموزش هستند و به طول کلي 35 نفر در کل کشور بازي مي کنند ولي متأسفانه در طول سال فقط دو مسابقه براي بانوان برگزار مي شود، در صورتي که مردان هر هفته مسابقه دارند. خلاصه، براي ديده شدن، کمک سازمان تربيت بدني و صدا و سيما لازم است. ان شاءالله کمک مي کنند.

چوکه اول يک بر صفر
 

چوگان را چطور بازي مي کنند؟
 

اگر بگوييم که انگليسي ها فوتبال را از روي چوگان مدل سازي کرده اند به نظر غير منطقي نمي رسد. قوانين بازي چوگان شباهت هاي زيادي به فوتبال دارد و البته چون قديمي تر از فوتبال بوده، مصدر به حساب مي آيد، با اين تفاوت که براي چوگان اسب و چوب لازم است اما در فوتبال به اين دو تا نيازي نيست. با اين همه، در مواردي چون گل زدن به دروازه و چند وقته بودن بازي به همراه عوض کردن دروازه ها، خطاها و ساير قوانين شباهت زيادي به فوتبال دارد و در ميدان هاي چمن که اندازه آنها 146×270 متر( شش برابر زمين فوتبال) است، بازي مي شود. در اين بازي ها قطر گوي که از چوب يا پلاستيک ساخته شده 8 سانتي متر و وزن آن 140 گرم است. بازي ها در چهار يا شش بخش زماني که هريک را « چوکه» مي نامند انجام مي گيرد و در صورت برابري گل ها بازي به چوکه اضافه کشيده مي شود. در هر زمان چهار بازيکن از هر تيم در ميدان به بازي مي پردازند که مي توانند با بازيکن هاي ديگر تيم جانشين شوند. بازيکنان سوار بر اسب با « چوگان» که از خيزران بسيار خوب در اندازه هاي بزرگ و کوچک متناسب با بلندي اسب و سوار ساخته شده است« گوي» را مي رانند تا از دروازه هاي دو سوي ميدان بگذرد. از آنجا که شرايط جوي و کمبود زمين هاي استاندارد چوگان در هواي آزاد باعث بروز مشکلات در انجام بازي مي شود، در کشورهاي آمريکاي شمالي گونه اي از اين بازي در ميدان هاي سرپوشيده( مانژ) که اندازه هاي آن(90×50 متر) انجام مي شود که در آن از هر تيم سه سوار به ميدان مي آيند و براي پيشگيري از آسيب هايي که برخورد گوي چوبي مي تواند به بازيکنان و تماشاگران برساند. در اين ميدان ها با گوي هاي چرمي اي که همانند توپ هاي ورزشي و کمي از گوي چوبي بزرگ ترند، بازي مي شود.
منبع: نشريه همشهري جوان، شماره 271