آخرين روايت از يک داربي ديده نشده


 

نويسنده: رسول بهروش




 

داستان 6 تايي ها و کارگردان خوش اقبال
 

16 شهريور امسال، سي و هفتيمن سالگرد يکي از عجيب ترين مسابقات تاريخ فوتبال ايران است. عدد «6» از روزي براي پرسپوليسي ها عزيز شد که در ميانه هاي آخرين ماه تابستان 52، سرخپوشان در يک مسابقه باورنکردني به همين تعداد دروازه دشمني ديرينه را باز کردند و يک روز فراموش نشدني را براي هوادارن پرشمار خود رقم زدند. اين گونه؛ اگر استقلالي ها به پشتوانه دو قهرماني شان در آسيا سوژه اي مناسب براي کل کل با پرسپوليسي هايي دارند که هرگز مگر يک نوبت در مسابقات جام در جام قاره؛ طعم چنين عنواني را نچشيده اند، قرمزها هم صاحب يک دستاويز عالي و استثنايي در کري خواني هايشان براي رقيب شدند. به اين ترتيب وقتي عقب شيپورهاي بريده بريده پرسپوليسي ها و آواز معروف «شيش، شيش، شيش تايي هاي» آنها را مي گيريم و به تاريخ برمي گرديم؛ به ضيافتي مي رسيم که عصر 16 شهريور 52 در ورزشگاه تازه تاسيس آزادي برپا شد و البته عاقبتي حيرت انگيز داشت.

حسرت يک فيلم و هزار شايعه
 

اگر چه در بيش از سه دهه اخير در محافل فوتبالي پيرامون داربي سال 52 بسيار حرف به ميان آمده؛ اما هيچ گاه فيلم يا مجموعه کاملي از تصاوير آن مسابقه از سوي هيچ کدام از رسانه ها ارائه نشده است. همان طور که حتما مي دانيد، دليل اصلي اين اتفاق هم به کمبود امکانات در سازمان صدا و سيماي وقت مربوط مي شود؛ آن جا که مسئولان ذيربط مجبور شدند همه دوربين هايشان را براي پوشش دادن مسابقات جهاني کشتي که به طور همزمان در حال برگزاري بود به ورزشگاهي ديگر بفرستند و بنابراين داربي را بدون روايت تصويري باقي بگذارند! بنابراين يکي از مهم ترين شهرآوردهاي تاريخ فوتبال ايران و حتي آسيا تصويربرداري نشد تا فضا براي شايعه سازي کاملا مهيا شود. از سويي اين زمزمه به گوش مي رسيد که خسرواني؛ پايه گذار تاج سابق و يکي از متنفرترين شخصيت هاي دربار از شدت خشمش فيلم اين بازي را نابود کرده است، در حالي که چنين چيزي صحت نداشت و اگر چه تيمسار عصباني دق و دلي اش را از آن نتيجه سر استقلالي ها و به خصوص جواد الله وردي خالي کرد؛ اما اصلا فيلمي وجود نداشت که او بخواهد نابودش کند. از سوي ديگر حتي هر ازگاهي برخي از هوادارن تيم آبي به صورت جسته و گريخته کوشيده اند اصل برگزاري اين بازي را زير سوال ببرند و نفي کنند!

روزنه اميدي به سوي قالپاق ها!
 

اين اما نقطه پايان افسانه «6 تاييها» نبود. درست در روزي که تلويزيون وقت و هيچ دوربيني را براي پوشش دادن اين مسابقه به استاديوم آزادي نفرستاده بود، عوامل تهيه يک فيلم فارسي در ورزشگاه مستقر شدند تا ندانسته و کاملا تصادفي تنها تصاوير موجود از يکي از مهم ترين مسابقات تاريخ فوتبال ايران را ضبط کنند. موضوع به روزي برمي گردد که شاپور قريب- کارگردان- و همکارانش براي کليدزدن فيلم شان راهي استاديوم آزادي شدند و برخي از گل هاي بازي را ضبط کردند. در اين فيلم بازيگر نقش اول بايد مشغول بازکردن قالپاق ماشين هاي مردمي مي شد که در استاديوم در حال تماشاي بازي بودند. بنابراين يک دوربين اين آکتور سينما را مي گرفت و دوربيني ديگر در حال ضبط بخشي از تصاوير مسابقه بود. به اين ترتيب، دوربين تا گل چهارم بازي را گرفت که اتفاقا هنوز هم 3 گل از آنچه ضبط شده، در لحظات ابتدايي فيلم قابل رويت است! اين تنها سند باقي مانده تصويري از آن مسابقه معروف به شمار مي رود. جالب اين که طي اين سال ها؛ بارها خبرنگاراني براي جمع آوري اسناد و مدارک باقي مانده از آن بازي اقدام کرده اند که البته هيچ کدامشان موفق نبوده اند. کار حتي به تقاضا از مرحوم روبيک منصوري- تدوينگر فيلم-هم رسيد، اما هرگز تصاوير فوتبالي ضبط شده براي فيلم جدا نشد تا حسرت هواداران فوتبال دوچندان شود. اخيرا فيلمي مستند به نام «6 تايي ها» وارد شبکه نمايش خانگي کشورمان شد که سروصداي زيادي هم به پا کرد و خيلي ها گمان کردند شايد حرف تازه اي براي گفتن داشته باشد؛ اما اين فيلم هم چيزي بيشتر از مشتي مصاحبه صد بار خوانده شده نبود.

«تماشاگر» به دنبال کارگردان
 

از ميان عوامل تهيه آن فيلم، فيلمي که 37 سال پيش توليد شد؛ خيلي ها از دنيا رفته اند و ديگر کمکي از دست شان براي حفظ ميراث محدود تصويري آن داربي معرف برنمي آيد. با اين حال وقتي با خبر شديم از «شاپور قريب» کارگردان بنام اين فيلم دعوت شده تا يکي از اپيزودهاي يک فيلم جديد سينمايي را بسازد، به صرافت پيداکردن کارگردان «روزگار جواني» افتاديم تا شايد او حرفي تازه براي گفتن داشته باشد. تلاش هايمان بعد از يکي، دو روز جواب داد و به شماره تلفن منزلي در کرج رسيديم. برقرار شدن تماس اوليه نشان داد شايعات تلخي که در مورد اوضاع نه چندان رو به راه قريب مي شنيديم، چندان دور از واقعيت نبوده است. او از بيماري رنج مي برد و حتي کارگرداني اش در يکي از اپيزودهاي فيلم سينمايي «ملاقات» بيشتر شکلي نمادين و در راستاي تجليل از وي بوده است. اوضاع حتي جوري پيش نرفت که بتوانيم براي مصاحبه و تهيه عکس و گزارش از اين هنرمند راهي محل زندگي اش شويم. با اين حال همسر شاپور قريب براي آن که کمکي به ما کرده باشد، شماره تلفن کارگرداني ديگر را در اختيار ما قرار داد؛ کسي که در حال تهيه يک فيلم مستند از قريب است و خيلي از اسناد زندگي حرفه اي آقاي کارگردان را بررسي کرده است. سراغ او مي رويم به اين اميد که شايد از رازهاي غبارگرفته «6 تايي 52» رمرگشايي شود...

پايان اميد، آغاز اندوه!
 

مهدي راشدي نام کارگردان مستندسازي است که فيلم زندگي شاپور قريب را در دست تهيه دارد و به قول خودش هنوز نامي براي آن انتخاب نکرده است. کارگردان اين فيلم که در مرحله تدوين است، بعد از آگاهي از ماجرا اندکي زمان مي خواهد تا سراغ، «راش» هاي قديمي فيلم فارسي موصوف برود تا شايد از لا به لاي فيلم هاي تديون نشده آن پروژه، سوغات غافلگير کننده اي براي مان داشته باشد. اما پاسخ او هم خيلي زود «منفي» از کار درآمد؛ چرا که فيلم هاي مورد نظر هم در اين سال هاي طولاني از ميان رفته بود و از آنچه باقي مانده هم صحنه فوتبالي مربوط به آن مسابقه در بين نيست. پاسخ راشدي به ما، در واقع نقطه پايان اميدي بود که در دل مان براي يافتن اسناد تازه از داربي ديده نشده پايتخت شکل گرفت. حالا باز هم ما مانده ايم با مسابقه معروفي که فقط قصه هايش را مي شنويم، بدون آنکه بتوانيم بر عطش مان براي تمايش غلبه کنيم؛ رقابت عجيبي که مي گويند در آن حجازي به خاطر مشکلات مالي اش از ترکيب اصلي استقلال بازماند، اما بعد از آن که رشيدي 4 گل خورد جاي او در درون دروازه ايستاد...!
منبع: همشهري تماشاگر 183