دندان شيري


 






 
دندان شيري من
لق شد ولي نيفتاد
انگشت شستم آرام
آن را تکان تکان داد
دندان لق دوباره

هم بازيم شد اينجا
آهسته مي نشينم
من در کنار بابا
وقت ناهار خوردن
يک دفعه کنده شد او
افتاد توي بشقاب
شادي و خنده شد او