تفسیر آیه 86 سوره هود
در تفسیر آیه 86 سوره هود به موضوع کم فروش و گران فروشی و معنای مختلف بَقِیَّتُ اللَّهِ پرداخته می شود. با راسخون همراه شوید.
در تفسیر آیه 86 سوره هود به این نکته ی کلی اشاره می کنیم که آیات قرآن هر چند در مورد خاصی نازل شده باشد مفاهیم جامعی دارد که میتواند در اعصار و قرون بعد بر مصداقهای کلیتر و وسیعتر، تطبیق شود.
لذا در آیه مورد بحث، گرچه مخاطب قوم شعیبند، و منظور از «بَقِیَّتُ اللَّهِ» سود و سرمایه حلال و یا پاداش الهی است، ولی هر موجود نافع که از طرف خداوند برای بشر باقی مانده و مایه خیر و سعادت او گردد، «بَقِیَّتُ اللَّهِ» محسوب میشود.
و از آنجا که مهدی موعود (عج) آخرین پیشوا و بزرگترین رهبر انقلابی پس از قیام پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله است یکی از روشنترین مصادیق «بقیة اللّه» میباشد و از همه به این لقب شایستهتر است، بخصوص که تنها باقیمانده بعد از پیامبران و امامان است و در روایات متعددی به آن اشاره شده است.
آیه 86 سوره هود
بَقِیَّتُ اللَّهِ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ ۚ وَمَا أَنَا عَلَیْکُمْ بِحَفِیظٍ
ترجمه آیه 86 سوره هود
(و بدانید که) آنچه خدا بر شما باقی گذارد برای شما بهتر است (از آن زیادتی که به خیانت و کم و گران فروشی به دست میآورید) اگر واقعا به خدا ایمان دارید. و من نگهبان شما (از عذاب خدا) نیستم.
محل نزول آیه 86 سوره هود
این آیه در مکه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است
معنای کلمات : آیه 86 سوره هود
«بَقِیَّةِ اللهِ»: مراد سودی است که پس از به تمام و کمال پرداختن پیمانه و ترازو برای مؤمن میماند. اعمال صالحه و ثواب معنوی (نگا: کهف / ، مریم / ). طاعت و عبادت خدا و انتظار پاداش آن. «حَفِیظٍ»: مراقب احوال و افعال. نگهدارنده از بزهکاریها و زشتکاریها.
بقیت: بقاء: باقى ماندن. بقیة: باقى مانده .مراد از آن، منفعت کسب حلال است.(1)
تفسیر آیه 86 سوره هود از تفسیر نور
«بَقِیَّتُ اللَّهِ» در این آیه به معناى درآمد و سودى است که از یک سرمایهى حلال و خداپسندانه براى انسان باقى مىماند و صد در صد حلال است. امّا در روایات به هر وجود مبارکى که به ارادهى خداوند براى بشریّت باقى مىماند، «بَقِیَّتُ اللَّهِ» گفته مىشود
. از جمله به سربازان مؤمنى که پیروزمندانه از جبههى جنگ برمىگردند، زیرا به ارادهى الهى باقى ماندهاند. به امام عصر (عجّل اللَّه تعالى فرجه الشریف) نیز «بَقِیَّتُ اللَّهِ» مىگویند، چون آن وجود شریف به خواست خداوند براى هدایت مردم ذخیره و باقى نگهداشته شده است.
در روایات مىخوانیم که یکى از نامها و اسامى مبارک آن حضرت «بَقِیَّتُ اللَّهِ» است (2) و ما بر او به این نام سلام مىکنیم:
«السلام علیک یا بقیة اللَّه فى ارضه». وقتى آن حضرت در مکّه ظهور فرمایند، این آیه را تلاوت کرده و مىفرمایند: من آن «بقیّة اللَّه» هستم. البتّه به سایر معصومین علیهم السلام نیز لقب «بقیةاللَّه» داده شده است. (3)(4)
تفسیر آیه 86 سوره هود از تفسیر نمونه
ثروت نا مشروع بی برکت است
سرانجام در آیه 86 سوره هود به آنها گوشزد کرد که افزایش کمیت ثروت - ثروتى که از راه ظلم و ستم و اسـتـثـمار دیگران بدست آید - سبب بى نیازى شما نخواهد بود.
بلکه (سرمایه حلالى کـه بـراى شـمـا بـاقـى مـى مـاند هر چند کم و اندک باشد اگر ایمان به خدا و دستورش داشته باشید بهتر است ) (بقیة الله خیر لکم ان کنتم مؤ منین ).
تـعـبـیـر بـه (بـقـیـة الله ) یـا بـه خـاطـر آن اسـت کـه سـود حلال اندک چون به فرمان خدا است (بقیة الله ) است .
و یـا ایـنـکـه تـحـصـیـل حلال باعث دوام نعمت الهى و بقاى برکات مى شود.
و یا اینکه اشاره به پاداش و ثوابهاى معنوى است که تا ابد باقى مى ماند هر چند دنیا و تـمـام آنـچه در آن است فانى شود، آیه 46 سوره کهف و الباقیات الصالحات خیر عند ربک ثوابا و خیر املا نیز اشاره به همین است .
و تعبیر به ان کنتم مؤ منین (اگر ایمان داشته باشید) اشاره به این است که این واقعیت را تنها کسانى درک مى کنند که ایمان به خدا و حکمت او و فلسفه فرمانهایش داشته باشند.
منظور از بقیة الله در آیه 86 سوره هود
در روایـات متعددى میخوانیم که بقیة الله تفسیر به وجود مهدى (علیهالسلام ) یا بعضى از امامان دیگر شده است ، از جمله در کتاب اکمال الدین از امام باقر (علیه السلام ) چنین نقل شده :
اول ما ینطق به القائم علیه السلام حین خرج هذه الایة بقیة الله خـیـر لکـم ان کـنتم مؤ منین ، ثم یقول انا بقیة الله و حجته و خلیفته علیکم فلا یسلم علیه مسلم الا قال السلام علیک یا بقیة الله فى ارضه :
(نـخستین سخنى که مهدى (علیه السلام ) پس از قیام خود مى گوید این آیه است (بقیة الله خـیـر لکـم ان کـنتم مؤ منین ) سپس مى گوید منم بقیة الله و حجت و خلیفه او در میان شـما، سپس هیچکس بر او سلام نمى کند مگر اینکه میگوید: السلام علیک یا بقیة الله فى ارضه ).
بـارهـا گـفـتـه ایـم آیـات قـرآن هـر چـنـد در مـورد خـاصـى نازل شده باشد مفاهیم جامعى دارد که مى تواند در اعصار و قرون بعد بر مصداقهاى کلى تر و وسیع تر، تطبیق شود.
درسـت اسـت کـه در آیـه مـورد بحث ، مخاطب قوم شعیبند، و منظور از (بقیة الله ) سود و سـرمـایـه حـلال و یـا پـاداش الهـى است ،
ولى هر موجود نافع که از طرف خداوند براى بشر باقى مانده و مایه خیر و سعادت او گردد، (بقیة الله ) محسوب مى شود.تمام پیامبران الهى و پیشوایان بزرگ (بقیة الله )اند.
تـمـام رهـبـران راسـتین که پس از مبارزه با یک دشمن سر سخت براى یک قوم و ملت باقى میمانند از این نظر بقیة الله اند.هـمـچـنـیـن سربازان مبارزى که پس از پیروزى از میدان جنگ باز مى گردند آنها نیز بقیة الله اند.
و از آنجا که مهدى موعود (علیه السلام ) آخرین پیشوا و بزرگترین رهبر انقلابى پس از قـیـام پیامبر اسلام (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) است یکى از روشنترین مصادیق (بقیة الله ) مى باشد و از همه به این لقب شایسته تر است ، بخصوص که تنها باقیمانده بعد از پیامبران
و امامان است .
در پـایـان آیـه مـورد بـحـث از زبان شعیب مى خوانیم که مى گوید: وظیفه من همین ابلاغ و انـذار و هـشـدار بـود کـه گـفـتـم و (مـن مـسـئول اعـمـال شما و موظف به اجبار کردنتان بر پذیرفتن این راه نیستم ) این شما و این راه و این چاه ! (و ما انا علیکم بحفیظ).
تفسیر روایی آیه 86 سوره هود از تفسیر اهل بیت علیهم السلام
«عن الباقر(ع): ... نحن والله بقیة الله فى أرضه ...;(5) از امام باقر(ع) روایت شده است: ... به خدا سوگند ما «بقیة الله» در زمین هستیم».
امام صادق (علیه السلام)- عمربنزاهر گوید: مردی از امام صادق (علیه السلام) پرسید: «[آیا] به امام قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) با عنوان امیرمؤمنان سلام میکنند»؟ فرمود: «نه! خداوند آن نام را مخصوص امیرالمؤمنین (علیّ بنابیطالب (علیه السلام)) نهاده است،
پیش از او کسی به این نام، نامیده نشده و بعد از او هم جز کافر آن نام را برخود نبندد». عرض کردم: «قربانت شوم! پس چگونه بر او سلام کنند»؟ فرمود: میگویند: «السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا بَقِیَّةَ الله»! سپس این آیه را قرائت فرمود: بَقِیَّةُ الله خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِین.(6)
الباقر (علیه السلام)- فَإِذَا خَرَجَ قَائِمُنا (عجل الله تعالی فرجه الشریف) أَسْنَدَ ظَهْرَهُ إِلَی الْکَعْبَهْ وَ اجْتَمَعَ إِلَیْهِ ثَلَاثُمِائَهْ وَ ثَلَاثَهْ عَشَرَ رَجُلًا وَ أَوَّلُ مَا یَنْطِقُ بِهِ هَذِهِ الْآیَهْ بَقِیَّتُ اللهِ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ ثُمَّ یَقُولُ أَنَا بَقِیَّهْ اللَّهِ فِی أَرْضِه.(7)
امام باقر (علیه السلام)- وقتی قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ما ظهور کند به کعبه تکیه میکند و سیصدوسیزده نفر نیز، دور او جمع میشوند و اوّلین سخنی که میگوید این آیه است: بَقِیَّةُ الله خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ سپس میگوید: «من، «بقیّة الله» در روی زمینش هستم».
الباقر (علیه السلام)- عَنْ أبیبَکر خَضرَمی قَالَ: ... قَال أَبُوجَعْفَرٍ (علیه السلام) بِأَعْلَی صَوْتِهِ یَا أَهْلَ الْمَدِینَهًِْ الظَّالِمِ أَهْلُهَا أَنَا بَقِیَّهًُْ اللَّهِ یَقُولُ اللَّهُ بَقِیَّتُ اللهِ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ وَ ما أَنَا عَلَیْکُمْ بِحَفِیظٍ.(8)
امام باقر (علیه السلام)- ابوبکر حضرمی میگوید: امام باقر (علیه السلام) با صدای بلند فرمود: «ای مردم شهر شام که اهلش ستمگرند! (نساء/۷۵) من بقیة الله هستم. خداوند میفرماید: بَقِیَّةُ اللهِ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ وَ ما أَنَا عَلَیْکُمْ بِحَفِیظٍ».
الباقر (علیه السلام)- عَن الصَّادقِ (علیه السلام) قَالَ: ثُمَّ نَادَی أَبِی (علیه السلام) بِأَعْلَی صَوْتِهِ وَ إِلی مَدْیَنَ أَخاهُمْ شُعَیْباً إِلَی قَوْلِهِ بَقِیّةُ اللهِ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ نَحْنُ وَ اللَّهِ بَقِیَّهًُْ اللَّهِ فِی أَرْضِه.(9)
امام باقر (علیه السلام)- امام صادق (علیه السلام) میفرماید: پدرم با صدای بلند فریاد زد: وَ إِلیَ مَدْیَنَ أَخَاهُمْ شُعَیْبًا قَالَ یَاقَوْمِ اعْبُدُواْ اللهَ مَا لَکُم مِّنْ إِلَاهٍ غَیرْهُ وَ لَا تَنقُصُواْ الْمِکْیَالَ وَ الْمِیزَانَ إِنیِّ أَرَئکُم بخِیرٍْ
وَ إِنیِّ أَخَافُ عَلَیْکُمْ عَذَابَ یَوْمٍ محُّیط. وَ یَاقَوْمِ أَوْفُواْ الْمِکْیَالَ وَ الْمِیزَانَ بِالْقِسْطِ وَ لَا تَبْخَسُواْ النَّاسَ أَشْیَاءَهُمْ وَ لَا تَعْثَوْاْ فیِ الْأَرْضِ مُفْسِدِین. بَقِیَّتُ اللهِ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ؛ و فرمود: «به خدا ما در روی زمین، باقی گذاردهی خداییم».
امام عسکری (علیه السلام)- احمدبناسحاق گوید: «امام حسنعسکری (علیه السلام) پیش ما آمد و بر روی شانهاش کودکی بود که صورتش مانند ماه تمام میدرخشید و در حدود سه سال از عمرش میگذشت؛ پس [امام (علیه السلام)] فرمود:(10)
«ای احمدبناسحاق! اگر شرافت و منزلت تو نزد خدای عزّوجلّ و نزد حجّتهایش نبود، هرگز این پسرم را به تو نشان نمیدادم، او همنام رسول خدا (صلی الله علیه و آله) است...». کودک به زبان عربی فصیح سخن گفت: و فرمود:
«من بقیّهْ الله در روی زمینش و انتقامگیرنده از دشمنانش هستم». بعد از دیدن حقیقت [با چشمان خودت]، دیگر دنبال آثار و نشانهها [برای اثبات آن نگردد]
تفسیر آیه 86 سوره هود از تفسیر المیزان
سودهاى حاصل از کم فروشى
سودهاى حاصل از کم فروشى و تضییع حقوق دیگران براى مؤ منین، خیر بشمار نمى رود. بلکه بهره خدایى و رزق حلال (بقیة اللّه ) براى مؤمنان بهتر است
بقیة اللّه خیر لکم ان کنتم مؤمنین و ما انا علیکم بحفیظ
کلمه (بقیه ) به معناى باقى است و مراد از آن، سودى است که از معامله براى فروشنده بعد از تمام شدن معامله باقى مى ماند و آن را در مصارف زندگى و در حوایجش خرج مى کند.
گو اینکه مبادله در اولین بار که باب شد براى این نبود که صاحب کالا در معامله چیزى اضافه بر ارزش کالا بگیرد، و به اصطلاح سود ببرد،.
الان هم قصد اولى متعاملین این نیست بلکه قصد اول این است که مثلا زارعى که حاصل خود را برداشته زاید بر مقدار احتیاج خود و خانواده اش را بدهد و در ازاى آن چیزهایى که دیگران به دست آورده و بیش از مقدار حاجتشان دارند بگیرد.
تا در نتیجه همه افراد مجتمع همه حوایج ضرورى خود را دارا شوند قصد اولى از مبادله این بوده و اکنون نیز همین است ولى رفته رفته عمل دادوستد حرفه اى شد به نام تجارت، و افرادى این را کار رسمى و ممر معیشت خود کردند.
یعنى یک کالا و یا انواع مختلفى کالا را از دیگران مى خرند (نه اینکه خود بسازند و تولید کنند) و آنگاه آن را با بهایى بیشتر در اختیار دیگران (که به آن متاعها احتیاج دارند) قرار مى دهند و از بهاى بیشتر هر کالا مقدارى به سرمایه خود مى افزایند، دیگران نیز به دادن آن بهاى بیشتر راضى هستند.
زیرا او در تهیه انواع مختلف کالا (از نقاط دور و نزدیک و همچنین در نگهدارى و توزیع آن بین مشترى هایش ) زحمت مى کشد، مشتریان نیز بهاى بیشتر را بخاطر همین زحمات او مى دهند چون او با این عمل خود امر دادوستد را براى آنان آسان مى سازد.
پس تاجر در تجارتش ربحى مشروع دارد، ربحى که مجتمع به مقتضاى فطرتش به دادن آن راضى است زیرا همانطور که گفتیم او از نقاط مختلف، اجناس مختلف و کالاهاى مورد حاجت مجتمع را گرد مى آورد و راه افراد مجتمع را نزدیک مى کند.
پس منظور جمله مورد بحث این است که اگر به خداى تعالى ایمان دارید ربحى که بقیه اى است الهى و خداى تعالى شما را از طریق فطرتتان بسوى آن بقیه هدایت فرموده بهتر است از مالى که شما آن را از طریق کم فروشى و نقص مکیال و میزان به دست مى آورید.
آرى مؤمن تنها از راه مشروع از مال بهره ورى مى کند، از راهى که خداى تعالى او را از طریق حلال به آن راهنمایى کرده و اما مالهاى دیگر که خدا آن را نمى پسندد و مردم نیز آن را به حسب فطرتشان نمى پسندند، خیرى در آن نیست و انسان با ایمان احتیاجى به چنین مالى ندارد.
بعضى از مفسرین گفته اند: اشتراط به ایمان در جمله (ان کنتم مؤمنین - اگر ایمان دارید) براى این است که بفهماند اشتراط ایمان تنها براى علم به صحت کلام خداى تعالى است نه براى اصل آن کلام، یعنى در حقیقت خواسته است بفرماید:
اگر ایمان داشته باشید علم پیدا مى کنید و مى فهمید که سخن من درست است و بقیة اللّه برایتان بهتر است.بعضى دیگر گفته اند : معناى آیه این است که ثواب اطاعت خدا براى شما بهتر است اگر مؤمن باشید.
و معلوم است که این مفسر بقیة اللّه را به معناى ثواب آخرتى خداى تعالى گرفته، و نیز معلوم است که خداى تعالى به کسى ثواب اطاعت مى دهد که ایمان داشته باشد. بعضى دیگر نیز معانى دیگرى براى شرط مورد بحث کرده اند.
(و ما انا علیکم بحفیظ) - یعنى هیچ چیز شما به قدرت من بستگى ندارد، نه جانتان، نه عملتان، نه طاعتتان و نه رزق و نعمتتان، براى اینکه من تنها و تنها رسولى براى شما هستم و جز ابلاغ رسالت هیچ کار و مسؤ ولیت دیگرى ندارم.
این خود شمایید که پس از دریافت رسالتم درباره خود تصمیم بگیرید یا روشى را انتخاب کنید که رشد و خیر شما در آن است و یا روشى را که منتهى به سقوط شما در ورطه هلاکت مى گردد.
و اما من نه قادر به آنم که خیر را بسوى شما جلب کنم و نه اینکه شرى را از شما دفع نمایم، در نتیجه جمله مورد بحث نظیر جمله زیر خواهد بود که مى فرماید: (فمن ابصر فلنفسه و من عمى فعلیها و ما انا علیکم بحفیظ).
نتیجه:
پیام ها و نکته ها و برداشت ها از آیه 86 سوره هود
1- رزق اندک ولى حلال و پاک، بهتر از درآمدهاى بسیار، امّا حرام است. «بَقِیَّتُ اللَّهِ خَیْرٌ»
2- دنیا، فانى و آخرت باقى است، لذا آخرتگرایى بهتر از دنیاطلبى است. «بَقِیَّتُ اللَّهِ خَیْرٌ لَکُمْ»
3- اگر کم فروشى نکنیم، مشتریان بیشتر و در نتیجه سود ما در آینده، زیادتر و گواراتر خواهد گردید. «بَقِیَّتُ اللَّهِ خَیْرٌ»
4- کسى که حرام را بهتر از حلال بداند، در ایمان خود شک کند. «إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ»
5- انسانها در عقاید خود آزادند و حتّى انبیا هم بر آنان تحمیلى ندارند. «وَ ما أَنَا عَلَیْکُمْ بِحَفِیظٍ»
6- اگر به خاطر حرامخوارى، دارایى و زندگیتان تباه شد، من ضامن نیستم. «وَ ما أَنَا عَلَیْکُمْ بِحَفِیظٍ»
7- منافع به دست آمده از کسب و تجارت عادلانه و بدون اجحاف ، منافعى حلال و نیکوست. (بقیّت الله خیر لکم) سخن از مبادله و رعایت قسط در معاملات ، مى تواند قرینه بر این باشد که مراد از «بقیت» (باقى مانده) سودهایى باشد که از معاملات و مبادلات عادلانه براى فروشندگان باقى مى ماند.
8- منافع حلال و به دست آمده از تجارتهاى عادلانه و خالى از ظلم و اجحاف ، عطاى الهى است. (بقیّت الله خیر لکم) برداشت فوق ، از اضافه شدن «بقیّت» به «الله» استفاده مى شود.
9- تنها اهل ایمان ، نیکویى منافع حلال و عادلانه و نادرست بودن منافع حرام و ظالمانه را باور خواهند کرد. (بقیّت الله خیر لکم إن کنتم مؤمنین) چون خیر بودن منافع حلال و عادلانه مشروط به ایمان نیست; یعنى، چه جامعه مؤمن باشد و چه نباشد، قسط و عدالت براى آنان خیر است، گفته شده «إن کنتم مؤمنین» شرطِ باور کردن و فهمیدن است; یعنى، اگر مؤمن شوید، مى فهمید که منافع حلال خیر است و گرنه باور نخواهید کرد.
10- خیر بودن منافع حلال و تجارتهاى عادلانه و سعادت آفرینى معارف و احکام الهى ، از تعالیم شعیب(ع) به مردم خویش (یقوم ... بقیّت الله خیر لکم)
11- خیر و سعادت امتها ، در ایمان و باور به معارف الهى و عمل به احکام دین است. (بقیّت الله خیر لکم) برخى از مفسران مراد از «بقیّت الله» را اطاعت از خدا و برخى مقصود از آن را احکام و معارف دانسته اند. برداشت فوق، براساس این نظریه است.
12- شعیب(ع)، به مردم مدین ابلاغ کرد که هرگز درصدد اجبار آنان به پذیرش تعالیمش نخواهد بود. (و ما أنا علیکم بحفیظ) «حفیظ» به معناى مراقب و نگهبان است و چون به «على» متعدى شده، معناى تسلط نیز در آن اشراب شده است. بنابراین «و ما أنا...»; یعنى، من موظف نیستم از سر جبر شما را از اعمال ناروا باز دارم و به اعمال شایسته سوق دهم.
13- پیامبران ، مأمور به واداشتن مردم و اجبار آنان به پذیرش معارف و احکام الهى نیستند. (و ما أنا علیکم بحفیظ)
پی نوشت:
1.تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
2. بحار، ج 46، ص 259.
3. تفسیر کنزالدقائق.
4.تفسیر نور.جلد 4 - صفحه 108
5.بحارالأنوار ، ج ۶۹ ، ص ۱۸۸ ، ح ۹;
6. الکافی، ج۱، ص۴۱۱/ وسایل الشیعهْ، ج۱۴، ص۶۰۰
7.کمال الدین، ج۱، ص۳۳۰/ إعلام الوری، ص۴۶۳/
8.المناقب، ج۴، ص۱۸۹/ نور الثقلین
9.الکافی، ج۱، ص۴۷۱/
10.تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۶، ص۷۷۲ کشف الغمهًْ، ج۲، ص۵۲۶ / نور الثقلین
منابع:
تفسیر المیزان(https://quran.anhar.ir/tafsirfull-8043.htm)
تفسیر نمونه(http://www.makarem.ir/quran)
تفسیر نور(https://wiki.ahlolbait.com/)
تفسیر اهل بیت علیهم السلام(http://alvahy.com/)
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}