تالاب گاوخوني از آغاز تا امروز


 

نويسنده:مهندس مريم اميدي (1)




 

مقدمه
 

تالاب ها از مفيدترين و درعين حال بدبيارترين اکوسيستم هاي طبيعت به شمار مي روند، زيرا هيچ يک از اکوسيستم هاي جهان به اندازه ي تالاب ها صدمات ناشي از کوته انديشي بشر و تمايلات خودخواهانه ي انسان – محوري را تجربه نکرده اند. بشر با نابودي تالاب ها، سطح پايين معرفت و دانش خود را در ابعاد مختلف علمي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي نشان داده است و متأسفانه هنوز روند تخريب اين سيستم هاي طبيعي بي همتا که ده ها کارکرد متفاوت و موزون را يک جا در خود دارند، متوقف نشده است.
نخستين گام در زمينه ي حفاظت از تالاب ها و کارکردهاي آن ها برگزاري همايش کشورهاي جهان براي امضاي معاهده ي حفظ و حمايت از تالاب هاي با اهميت جهاني بوده است که در سال 1972 در شهر رامسر در کشور ايران برگزار گرديد و بدين ترتيب کنوانسيون " رامسر " پا به عرصه ي وجود نهاد [2].
به نظر مي رسد در حمايت جدي از تالاب ها، همه ي کشورها از نظر پيشينه ي فرهنگي داراي ضعف هاي کم و بيش يکساني هستند، به طوري که با وجود پيامدهاي ماندگار تخريب تالاب ها، روند نابودي آنها هنوز متوقف نشده است. در سال هاي اخير گرچه موضوع زهکشي به عنوان " روشي براي اصلاح و بهبود اراضي نامناسب شور و شيرين " کاهش يافته، ولي کاربري هاي ديگري که پيامدهاي آنها کمتر از خشکاندن نيست بر اين زيستگاه ها تحميل شده است. معرفي گونه هاي غيربومي براي توليد آبزيان، فعاليت به ظاهر مفيدي است که پيامدهاي آن زياد جلب توجه نمي کند، در حالي که در نابودي گونه هاي آندميک و کاهش ارزش هاي تالاب ها نقش مؤثري دارد.
تالاب ها به عنوان اکوسيستم هاي حاصل خيز، غني و منحصربه فرد مي توانند در برنامه هاي راهبردي اقتصادي – اجتماعي نقش تعيين کننده داشته باشند، اما اين مفهوم در تقابل و تضاد با تصور سنتي و مرسوم از تالاب ها قرار دارد.
تصور رايج از تالاب ها، هنوز اين اکوسيستم ها را اراضي خيس يا آبي با حاشيه هاي لجني و دور از دسترس، و کانوني براي رشد و نمو حشرات و شيوع بيماري ها مي داند که اغلب با واژه هاي " مرداب " يا " باتلاق " تعريف مي شود. به همين لحاظ رهايي از چنين اراضي از طريق زه کشي و تبديل آنها به اراضي زراعي، نه تنها نخستين هدف جوامع روستايي و نهادهاي دولتي بوده است، بلکه در الگوهاي رايج توسعه ي اقتصادي و نزد تصميم گيران سياسي به عنوان نوعي توسعه تلقي مي شود [2].
طبق تعريف کنوانسيون رامسر، تالاب عبارتست از: " مناطق مردابي، آبگير، تورب زار (پيت زار)، طبيعي يا مصنوعي، دائم يا موقت، با آب ساکن، جاري، شيرين، لب شور يا شور، مشتمل بر آن دسته از آب هاي زيرزميني که عمق آب در کشند پايين از 6 متر تجاوز نکند " [5].
در سال هاي اخير برخي موفقيت ها در تنوير افکار عمومي در زمينه ي حفاظت از تالاب ها شکل گرفته است، اکنون دست کم اين آگاهي به وجود آمده است که نسبت به فايده مندي دگرگون سازي تالاب ها براي ساير کاربري ها با ترديد و احتياط برخورد شود [2].
اما آنچه مسلم است، خواست و اراده ي سياسي دولت ها و آگاهي تصميم گيران و لحاظ نمودن اهميت تالاب ها در سياست گزاري ها مي تواند نقش بسيار تعيين کننده اي در بقاي اين اکوسيستم هاي حساس و شکننده داشته باشد.

حوضه ي آبخيز زاينده رود – گاوخوني
 

رودخانه ي زاينده رود
 

رودخانه ي زاينده رود يکي از مهم ترين رودخانه هاي ايران است که از رشته ي زردکوه بختياري در استان چهارمحال و بختياري و کوه هاي غرب اصفهان واقع در شهرستان هاي فريدون شهر و فريدن سرچشمه مي گيرد.
زاينده رود مهم ترين جريان دائمي آب شيرين در فلات مرکزي ايران محسوب مي شود که نقش مهمي در توسعه ي اين بخش از سرزمين ما دارد. آب زاينده رود در تمامي طول سال براي مصارف گوناگون قابل استفاده است. سواحل اين رودخانه به ويژه از سرچشمه تا شهر اصفهان از چشم انداز و زيبايي خاصي برخوردار است [4] و [1].
اين رودخانه زيست گاه مناسبي براي رشد و تکثير انواع ماهيان است. همچنين در طول سال به ويژه در فصول پاييز و زمستان، تعداد قابل توجهي از انواع پرندگان مهاجر – که براي زمستان گذراني از نقاط سردسير به سمت نواحي جنوبي مهاجرت مي کنند – در زاينده رود مشاهده مي شوند [4].

تالاب گاوخوني
 

زاينده رود پس از طي مسير پرپيچ و خم خود به تالاب گاوخوني منتهي مي شود.
تالاب گاوخوني در تاريخ 23 ژوئن 1975 به عنوان يکي از تالاب هاي مهم بين المللي در فهرست تالاب هاي کنوانسيون رامسر معرفي و ثبت شد.
اين تالاب در جنوب شرقي اصفهان در جوار سياه کوه و 20کيلومتري شهر ورزنه قرار دارد. مساحت آن حدود 47000 هکتار است که با در نظرگرفتن اراضي محدوده ي تالاب، وسعت آن بالغ بر 60000 هکتار مي شود. از منابع آب تالاب مي توان به آب رودخانه ي زاينده رود، نزولات آسماني، آبراهه هاي فصلي و سيلاب هاي حاصل از کوه هاي مجاور اشاره نمود. اين تالاب زيست گاه مناسبي براي انواع پرندگان مهاجر به خصوص در فصل زمستان محسوب مي شود [4] و [1].

حيات وحش
 

با توجه به مطالعات انجام يافته، تعداد 229 گونه جانور متعلق به 147 جنس و 70 خانواده از 5 رده ي مهره داران شامل: 49 گونه پستاندار، 125 گونه پرنده، 42 گونه خزنده، يک گونه دوزيست و 12 گونه ماهي در حوضه ي آبخيز زاينده رود شناسايي گرديده است [4].
در محدوده ي تالاب گاوخوني نيز انواع پستانداران، پرندگان، خزندگان و ماهيان زندگي مي کنند.

پوشش گياهي
 

در حوضه ي آبخيز زاينده رود – گاوخوني بيش از 910 گونه گياهي از 390 جنس و 83 خانواده شامل انواع گياهان اندميک، با ارزش ژنتيکي، دارويي، زينتي، خوراکي و صنعتي شناسايي شده است [4].
از مهم ترين گياهان حاشيه ي تالاب گاوخوني مي توان گز، کاسني، شب بو، قيچ، خارشتر، گون، کاروانکش، کهورک و شيرين بيان را نام برد. خانواده ي اسفناج با داشتن بيش از 17 گونه ي گياهي، بيش ترين فراواني و تنوع گياهي را در اين منطقه داراست [1].

اقليم
 

منشاء اصلي بارندگي هاي حوضه هاي آبريز محور زاينده رود سيستم هاي باران زايي است که به تناوب از اوايل پاييز تا اواسط بهار، اين حوضه را تحت تأثير خود قرار مي دهند و موجب ريزش هاي جوي مي شوند. رژيم بارندگي اين حوضه، مديترانه اي است و بدين ترتيب حجم اصلي ريزش هاي جوي سالانه در پاييز و زمستان متمرکز است و در فصل خشک سالي که از اواسط ارديبهشت ماه تا اوايل مهرماه ادامه دارد، کمتر از 7 درصد بارندگي سالانه نازل مي شود [4] و [1].
محدوده ي تالاب گاوخوني نيز داراي آب و هواي خشک کويري است و به علت تبخير زياد از سطح تالاب در فصل هاي خشک، حاشيه ي پيرامون آن نيز زير پوشش پوسته هاي نمکي قرار مي گيرد. وجود ارتفاعات، اثر کوير و گسترش گونه هاي مختلف گياهي در مناطق مختلف حوضه ي آبريز اين تالاب، موقعيت اقليمي خاصي به آن بخشيده است، به طوري که در بلندي هاي غربي آن، سرماي شديد، و در بخش شرق، گرماي شديد روز و شب هاي نسبتاً سرد را مي توان انتظار داشت [4].
متوسط دماي سالانه 14/3 درجه سانتي گراد، متوسط بارندگي سالانه کمتر از 75 ميلي متر و ميزان تبخير سالانه 3000 تا 3200 ميلي متر مي باشد [4].

وضعيت توپوگرافي و زمين شناسي
 

حوضه ي زاينده رود – گاوخوني در بخش مياني فلات مرکزي ايران واقع شده است و مساحت کل حوضه هاي آبريزي که آب آنها وارد تالاب گاوخوني مي شود در حدود 41347 کيلومترمربع برآورد گرديده است.
بخش غربي اين حوضه سرزمين کوهستاني و مرتفع است و قسمتي از رشته کوه هاي زاگرس و دامنه هاي آن را در برمي گيرد و بخش شرقي، شمالي و مرکزي اين حوضه، سرزمين پست و هموار است. شيب عمومي حوضه از سمت غرب به شرق کاهش مي يابد و هرچه به سمت شرق برويم از ارتفاع زمين کاسته مي شود، تا جايي که مرز شرقي حوضه در نزديکي دشت هاي کوير قرار مي گيرد [4].
تالاب گاوخوني از نظر نحوه ي تشکيل، جزئي از يک فرونشست ناپيوسته است که در شکل گيري آن گسل هاي پرشيب نقش اساسي داشته اند و تلماسه هاي اطراف آن و نهشته هاي تبخيري نمکي اطراف تالاب از جمله پتانسيل هاي باارزش زمين شناسي محسوب مي شود و در حال حاضر در روستاهاي اطراف اين تالاب، بهره برداري نمک صورت مي گيرد [4].

تهديدات
 

1-خشک سالي تالاب

در سال هاي اخير بخش اعظمي از تالاب به دلايلي از قبيل: کاهش نزولات جوي و کاهش آب ورودي به تالاب خشک شده است [1].
دلايل کاهش آب ورودي به تالاب نيز عبارتند از:
- رشد جمعيت و مهاجرت به استان اصفهان و درنتيجه افزايش مصرف آب؛
- توجه شبکه هاي آب رساني و انتقال آب به شهرها و استان هاي مجاور از قبيل يزد و کاشان؛
- افزايش سطح اراضي کشاورزي حاشيه ي زاينده رود و استفاده از روش هاي غلط آبياري که هدرروي آب در آنها زياد است؛
- توسعه ي فضاهاي سبز شهري؛
- افزايش مصارف جديد از جمله مصارف صنعتي و توسعه ي صنايع بزرگ از جمله فولادسازي؛
2- بالارفتن غلظت فلزات سنگين در آب تالاب بيش از حد استاندارد که در اثر ورود زهکش هاي کشاورزي حاوي علف کش ها، آفت کش ها و کودهاي شيميايي به تالاب است. اين موضوع تأثيري نامطلوب بر خاک و پوشش گياهي گذاشته است و ادامه ي بقاي جانداران تالاب را با مشکل مواجه مي سازد و در واقع زنگ خطري براي حيات اين اکوسيستم ارزشمند تلقي مي شود [4] و [1].
3- برداشت نمک از تالاب باعث تخريب اين اکوسيستم مي شود و کاهش امنيت براي جانداران آن و کاهش ارزش زيباشناختي منطقه را به دنبال دارد [4].
4- تخريب پوشش گياهي حاشيه ي تالاب به دلايل: چراي بي رويه ي دام، آتش سوزي هاي عمدي و غيرعمدي.
5- شکار غيرمجاز [4] و [1].
$ارزش ها و کارکردها
$1- تاريخي
حوضه ي آبخيز زاينده رود – گاوخوني که در دو استان اصفهان و چهارمحال و بختياري قرار دارد يکي از نواحي مهم طبيعي و فرهنگي – تاريخي ايران زمين محسوب مي شود. از لحاظ تاريخي و باستاني، اين منطقه يکي از قديمي ترين نواحي ايران است که زندگي در آن شکل گرفته است [4].
$2- طبيعي
به لحاظ طبيعي نيز وجود طبيعت شگفت انگيز و ارتفاعاتي همچون زردکوه، کوه کلار، شيدا، و نيز رودخانه ي زاينده رود، چشمه ها و آبشارها، گونه هاي متنوع گياهي و جانوري، اکوسيستم هاي ارزشمند طبيعي، از زمينه ها و استعدادهاي اين ناحيه محسوب مي شوند [4].

3- گردشگري
 

بررسي وضعيت گردشگري منطقه نشان مي دهد اين ناحيه يکي از مقاصد عمده براي تورهاي ورودي به ايران است. شهر اصفهان در اين ميان سهم به سزايي دارد. تنوع آب و هوايي و وجود چشم اندازهاي منحصربه فرد طبيعي در اين منطقه باعث شده طبيعت گردان داخلي و خارجي به اين ناحيه روي آورند.
وجود تپه هاي ماسه اي اطراف تالاب گاوخوني، جاذبه هاي فرهنگي و تاريخي شهرهاي مختلف مسير حوضه ي زاينده رود تا تالاب گاوخوني، جاذبه ي مربوط به تجمع انواع پرندگان در مسير رودخانه ي زاينده رود تا تالاب، و علاقه مندي به تماشاي پرندگان باعث شده گردشگران زيادي از اين ناحيه ديدن نمايند [4] و [1].

ساير ارزش هاي تالاب گاوخوني
 

- يک نمونه ي منحصر به فرد از اکوسيستم باارزش در فلات مرکزي ايران؛
- زيستگاه زمستان گذراني و جوجه آوري بسياري از انواع پرندگان آبزي و کنار – آبزي؛
- حفظ پوشش گياهي و جلوگيري از فرسايش خاک و تثبيت شن هاي روان؛
- کنترل سيلاب و تغذيه ي سفره هاي آب زيرزميني؛
- ارزش هاي تفرجگاهي تالاب به دليل دارا بودن قابليت هاي توأم طبيعت گردي و ارزش هاي تاريخي و اجتماعي؛
- استفاده ي مردم محلي از تالاب از قبيل: تأمين علوفه دام، برداشت نمک و..؛
- اهميت پژوهشي و آموزشي.

بحث
 

با توجه به خشک سالي هاي اخير در کشور به خصوص در استان اصفهان، بسياري از زيست گاه هاي آبي و تالاب ها در معرض خشکي کامل قرار گرفته اند. اين در حالي است که عدم توجه تصميم گيران و مسئولان به چنين زيست گاه هاي ارزشمندي، روند تخريب و نابودي آنها را سرعت بخشيده است. با توجه به ارزش ها و کارکردهاي هر تالاب از جمله تالاب گاوخوني، تخريب آن باعث از بين رفتن تمامي آن ارزش ها مي شود. به طوري که تأثير آن در تمامي ابعاد اجتماعي – فرهنگي – اقتصادي و حتي سياسي قابل لمس خواهد بود.
به عنوان مثال سال ها قبل هزاران پرنده از انواع گونه هاي مهاجر زمستان گذران براي تغذيه و تجديد قوا و گذراندن تعدادي از روزهاي سال به تالاب گاوخوني مراجعت مي نمودند. در حالي که طبق آمار در سال هاي اخير جمعيت پرندگان مهاجر در اين تالاب بسيار کاهش يافته که دليل عمده ي آن خشک شدن کامل تالاب است.
بر اساس آمار موجود در سال 1387 کمتر از 200 قطعه، در سال 86 حدود 500 قطعه و در سال 85 حدود 1200 قطعه پرنده در اين تالاب مشاهده شده است که اين تنوع و تعداد در مقايسه با سال هاي پرآبي تالاب بسيار ناچيز و جزئي محسوب مي گردد [3].
با توجه به موارد مطرح شده چنانچه توجهي به اين زيست گاه ارزشمند صورت نگيرد، در آينده اي نزديک اين اکوسيستم منحصربه فرد براي هميشه به خاطره ها خواهد پيوست. اميد آن که با ارائه ي روش هاي مديريتي مناسب و مطلوب، راهکارهاي مؤثري براي حفظ اين زيستگاه باارزش انديشيده شود.

پي نوشت
 

1-کارشناس ارشد زيستگاه و تنوع زيستي، اداره ي کل حفاظت محيط زيست استان اصفهان.
 

منابع
1-مجموعه مقالات پذيرفته شده در اولين همايش منطقه اي حوضه ي زاينده رود، تالاب گاوخوني و توسعه ي پايدار، سازمان عمران زاينده رود، مرداد 1383.
2- مجنونيان، هنريک، تالاب ها طبقه بندي و حفاظت تالاب ها- ارزش ها و کارکردها، سازمان حفاظت محيط زيست، 1377.
3-مجموعه ي آمار سرشماري پرندگان در سال هاي مختلف، اداره ي کل حفاظت محيط زيست اصفهان، 1387.
4-مطالعات گردشگري حوضه ي زاينده رود – گاوخوني، مهندس مشاور امکو، منتشر نشده.
5-سايت کنوانسيون رامسر www.Ramsar.org
منبع: ماهنامه فني تخصصي دانش نما شماره 175-174