معماري مراکز اطلاع رساني از ديروز تا امروز
معماري مراکز اطلاع رساني از ديروز تا امروز
چکيده
به اين منظور، مقاله بعد از نگاهي گذرا به انقلاب اطلاعاتي و پيامدهاي آن بر فضاي کليِ شکل داده در پيرامون خود، بررسي درباره ي معماري مراکز اطلاع رساني را در دو بخش به پيش مي برد. در گام نخست به بررسي ساختار فضايي (سازمان دهي فضايي) و کالبد معماري مراکز اطلاع رسانيِ موجود مي پردازد. سپس چالش هاي جديدي را در پرتو نظام نوين اطلاعاتي مطرح نموده و دستيابي به سازمان دهي فضاييِ نوين با ويژگي هاي پويايي و سياليت را راه گشاي اين چالش ها معرفي مي کند. در بخش دوم، با بهره گيري از يافته هاي اطلاعاتي، نظريه هايي به منظور دستيابي به چارچوبي کلي براي ساختارهاي فضاييِ سيال، که مي تواند جواب گوي نيازهاي معماري مراکز اطلاع رساني نوين باشد، به دست مي دهد.
مقدمه
سخن از متأخرترين اين تحولات يا انقلاب ها، يعني انقلاب اطلاعات و انفورماتيک است؛ انقلابي که در آغاز پيدايي، بسيار مورد نظر قرار گرفت و به عقيده ي برخي به اتهام جمود و ماشينيزه بودن، تهديدکننده ي هنر و معنويت قلمداد گرديد. اما با گذر زمان حتي اين دسته از منتقدان نيز با مشاهده ي تأثير شگرف اين انقلاب بر زندگي اجتماعي بشر، با لحني آرام تر به تحليل راهکارهاي تعاملي با اين انقلاب پرداختند.
انقلاب انفورماتيک که در اواخر هزاره ي دوم ميلادي آغاز شد، ابعاد اين ملک خاکي را نه تنها از شش جهت مکاني گسترش داده و مي دهد، بلکه به لايه هاي ناشناخته ي ديگري نيز رسوخ مي کند، و ابعاد ديگري را در برابر انسان مي گشايد. زماني که زندگي انسان رو به تمدن گذاشت، تفکر انسان تنها منبع موجود براي عمل آوريِ اطلاعات بود. اما امروز و در عصر انقلاب اطلاعات و انفورماتيک، ظرفيتِ عمل آوري اطلاعات يک تريليون برابر بيش تر شده است، و بيش ترِ اين رشد مربوط به الکترونيک است.(6)
اکنون اين انقلاب چند سالي ست که پا به هزاره ي سوم گذاشته است. بحث عصر اطلاعات و انفورماتيک در هزاره ي سوم، در مقياس بزرگ و با ابعادي ويژه، از مدت ها پيش بحث روز بوده است. اين بحث، بحثي نيست که با اين توجيه که ما جهان سومي هستيم، بتوانيم آن را ناديده بگيريم و به سادگي از کنار آن بگذريم. چه بخواهيم يا نخواهيم، حتي اگر نتوان گفت که ما نيز در تحولاتي که در جهان پيش رو است، سهمي داريم، به هر حال بي تأثير از آن نخواهيم بود يا به بيان ديگر، دست کم تحت تأثير برخي از آن رويدادها و تحولات قرار داريم.
در اين عصر، سرعت تحولات، رشد جمعيت، عرض زمان و حجم اطلاعات با سيري تصاعدي، دنيا را به لبه اي نزديک مي کنند؛ نقطه اي که اليا بريگوژين (7) در کتاب خود با نام «نظم در اوج اغتشاش»، آن را نقطه ي چرخش مي نامد. معلوم شده که تحولات صد سال اخير بيش از تحولات کل تاريخ تمدن بشر بوده است. اما اين لبه، طبق پژوهش هاي بريگوژين، همواره به پرتگاه منتهي نمي شود؛ بلکه نظم نويني در شرايط بحراني جايگزينِ آن مي شود؛ نظم نويني که براي مقوله ي توليد و تبادل اطلاعات، اطلاع رساني و اطلاع گيري و ساير پديده هاي اين عصر، بايدها و نبايدها، هنجارها و نظام جديدي را پايه گذاري مي کند. نظريه ي جديد اطلاعات و پيرو آن، نظام نوين اطلاعات رساني، امکان ورود به جهاني را فراهم مي سازد که در آن هم نظم و هم بي نظمي وجود دارند، و استخراجِ چيزي تازه، يا به عبارتي خودِ اطلاعات را ممکن مي کند.
پيامدها
انقلابي ترين خصيصه ي وسايل ارتباطيِ جديد آن است که بسياري از آنان داراي قابليت کنشِ متقابل هستند؛ بدين معنا که به هر يک از پيام گيران امکاني مي دهند تا همان طور که پيام مي گيرند، پيام نيز بسازند و بفروشند. انقلاب ارتباطي به هر فردي تصوير پيچيده تري از خودش مي دهد و باعث مي شود هويت افراد تنوع بيش تري پيدا کند.
مراکز اطلاع رساني ديروز يا ...
در عصر انقلاب هاي کشاورزي و صنعتي جريان دانش و اطلاعات يک سويه بود؛ يعني از «منابع» و «مخازن»، اطلاعاتي به «مراجع» و يا «مخاطب» مي رسيد. روزگاري مراکز اطلاع رسانيِ سنتي از جمله کتابخانه ها با فضايي نامنعطف و عملکرد سنتي و با مجموعه اي از داده هاي منفعل، توانايي عهده داريِ اين وظيفه را داشتند. اما پيدايش انقلاب اطلاعاتي و انفورماتيک، که در آن فرستنده و گيرنده ي اطلاعات، يا توليدکننده و مصرف کننده ي دانش، در جريان دوسويه اي در هم ادغام شده اند، نحوه ي عملکرد و سازمان فضاييِ مراکز اطلاع رساني سنتي را زيرسؤال بُرد.(9)
تمامي شواهد حاکي از آن است که نظام نوين اطلاع رساني با تمامي باورها و هنجارهاي خود که تا آن جا ذکر شد، در کالبد فضايي مراکز اطلاع رساني سنتي نمي گنجد. اين نظام در جست و جوي دستيابي به ساختاري فضايي ست که تمامي قيد و بندهاي فضا را درهم بشکند؛ و اين خواسته در حصارهاي تودرتوي مخازن اطلاعاتيِ مراکز اطلاع رسانيِ گذشته که صرفاً در انحصار دانشمندان بوده است، يافت نمي شود.
در ابتدا کتابخانه هاي سنتي سعي کردند با ايجاد تغييراتي در نحوه ي اداره و ارائه ي خدماتِ خود، مسأله را حل کنند؛ اما ديري نپاييد که دريافتند اين کافي نيست. فضايي که ما از آن صحبت مي کنيم، فضايي ست که ديگر نمي تواند با روش هاي معمول و سنتي سازمان دهي شود. سازمان دهي فضا نيز در نظام نوين اطلاع رساني بايد چيزي درخور عملکرد جديد باشد.
باور به اين نکته که ذهن انسان از طريق مشارکت عمل مي کند و تعامل اطلاعات با ايده افزايش نقش مشارکتي مخاطب، جهانِ به اشتراک گذاشته شده اي از شبکه هاي اطلاعاتي را براي تصورات آفرينندگي خلاقانه در زمينه ي فن آوري و تکنولوژي فراهم مي آورد، تأکيد بيش تري بر اهميت تبادل فکر و انديشه است. بديهي ست که اين تبادل و تعامل نيازمندِ پايگاه ها و جايگاه هايي به عنوان بستري مناسب براي اين منظور است.(10) در چنين بستري ست که امکان آفرينشِ تمام عيارِ جديد براي مجموعه اي ادراکات انسان فراهم مي گردد.
اما يادآوري اين نکته لازم به نظر مي رسد که صرفاً سخن از يک فضاي مجازي نيست؛ بلکه سخن از «جايي» است، با ساختار فضايي نوين، که مي توان به «آن جا» رفت و فعاليت هايي را به انجام رساند. زيرا دنياي انفورماتيک در حال راندن انسان ها به خانه ها و پشت رايانه هاي شخصي ست؛ در حالي که يکي از اهداف خلق چنين فضاهايي، گرد هم آوردن و حضور انسان ها، يا اگر بهتر بگوييم، رسيدن به ايده ي مشترک است.
معماري مراکز اطلاع رساني نوين (ساختارهاي فضايي سيال)
توصيف فضاي سيال از جايي آغاز مي شود که نقطه اي نياز به حرکت داشته باشد. انسان به عنوان اين نقطه و به منظور درک فضا نياز به حرکت در بُعد زمان دارد. اما خصلت اين فضا چيست؟ فضاي سيالِ مصنوعِ بشر بايد از چنان ويژگي هاي فضاهاي طبيعي برخوردار باشد، که بدون محصور شدن، محدوده هايي متفاوت با فواصل نرم و ارتباطات سيال به وجود آورد؛ محدوده هايي که نمي توان براي آن ها آغاز و پاياني مطلق متصور بود. در واقع در هر زماني و با توجه به شرايط مي توان اين محدوده هاي فضايي را بسط داد، يا از آن کاست؛ فضاهايي که انسان در هر لحظه از زمان به گونه اي متفاوت با آن ها روبه روست؛ حتي اين تفاوت مي تواند تا آن جا پيش رود که انسان لحظه اي خود را در درون و لحظه اي خود را در بيرونِ آن بيابد. اما عرصه ي بيروني نيز انسان را رها نمي سازد و پيوستار فضاييِ بيرون و درون نيز در اين فضاها حفظ شده است. چه بسا بدين لحاظ است که امروزه با توجه بيش تري به هندسه ي توپولوژي و فضاي شکل گرفته در سطح معطوف شده است. در اين گونه فضاها هيچ مسير بن بست و بريده اي وجود ندارد و همان گونه که ذکر شد، حرکت انسان حتي در عرصه هاي بينابين نيز ادامه دارد. اين نوع ساختار فضاييِ سيال را مي توان «ساختار فضايي ممتد» ناميد.
در چنين ساختار فضايي که حرکت جاي پايداري و ثبات را مي گيرد، مفاهيمي همچون نرمي و انعطاف پذيري نيز جانشين مفاهيمي نظير سختي، ثبات و تغييرناپذيري و دوام مي شوند. انعطاف پذيري و نرمي نه تنها جزئي از خصلت فضاييِ چنين ساختارهايي ست، بلکه از ويژگي هاي عملکرديِ چنين فضاهايي نيز به شمار مي رود. عملکردهاي مراکز اطلاع رساني با چنين ساختارهاي فضايي و بنابر آنچه تا به حال در زمينه ي هم زماني در مقوله ي اطلاعات ذکر شد، غالباً چندمنظوره طراحي مي گردد. رجوعي مجدد به ايده ي پلان آزاد، التبه نه از آن دست که لوکوربوزيه به آن اشاره داشت، بلکه از نوع هزاره ي سوميِ آن در طراحي مراکز اطلاع رساني نوين، مهر تأييدي بر اين مدعاست. پلان آزاد از نوع هزاره ي سوميِ آن در پرتو خود مقاطع آزاد را نيز مي پروراند و اين يعني آزادي فضا. فضاهاي نفوذيافته در درونِ هم با عملکردهاي نامحدود و بدون هيچ محصوريتي را مي توان از ويژگي هاي معماري مراکز اطلاع رساني نوين دانست. اين انعطاف تا به آن جا پيش مي رود که اين مراکز علاوه بر پاسخ گويي به نيازهاي مدنظر، به فضاهايي در خدمت شهر يا به عبارتي فضاهاي شهري تبديل مي شوند.
آنچه مسلم است، هر فضايي داراي ساختار است و ايجاد تغيير در آن، از تغيير در ساختار اوليه ي آن حادث مي شود. بنابراين، دستيابي به ساختارهاي سيال مستلزم رسيدن به الگوها و اصول اوليه اي براي تعريف ساختارهاي سيال است؛ اصولي همچون آزاد کردنِ فضا از هر نوع قيد و بند فيزيکيِ اضافي (پلان و مقطع آزاد از نوعي که به آن اشاره شد)، دستيابي به الگويي فضايي براي رسيدن به الگوهاي عملکرديِ چندمنظوره و ايجاد پيوستار فضايي چه در فضاي پُر و چه در فضاي خالي. تا به حال براي رسيدن به اين اصول و مفاهيم، برخوردهاي مختلفي را در معماري مراکز اطلاع رساني نوين شاهد بوده ايم و بدون شک در آينده نيز شاهد خواهيم بود. در حقيقت، فضا و ساختارِ آن ابداعِ رابطه اي، ناممکن ميان پديده ها و از اين حيث قضاوت پذير و پُرجواب است؛ هر چند نياز به زمان براي درک داشته باشد.
سيال بودنِ فضا نيز در گروي ايجاد ساختار آزاد است و آن نيز در بديع بودنِ اين رابطه مي باشد، آزادي، شکستن مرز و محدوديت هاي پيشين با انگيزه ي ايجاد مرز و محدوديتِ جديد است، که اين مرز تازه نمي تواند تکراري باشد، چون در اين صورت مرزي شکسته نشده و محدوديتي برداشته نشده و ساختاري هم تغيير نيافته است.
پي نوشت
1-اين مقاله گزيده اي از پايان نامه ي کارشناسي ارشد اينجانب (حامد فتوت) با عنوان «طراحي مرکز اطلاع رساني برتر فن آوري و صنعت (بر مبناي الگويي سيال) است.
2- دانشجوي نيم سال پايانيِ کارشناسي ارشد معماري و شهرسازي دانشگاه آزاد اسلامي واحد خوراسگان، اصفهان، h- fotovvat@yahoo.com
3- استاد راهنما.
4- استاد مشاور.
5- پلشير، مدياتک يا کتابخانه، 1385.
6- عربي، کژال، «معماري هزاره ي سوم»، مجله ي معماري و شهرسازي، شماره ي 79 – 77، ص 71.
7- Hya Prigogine
8- عربي، کژال، «معماري هزاره ي سوم»، مجله ي معماري و شهرسازي، شماره ي 79 – 78، ص 71
9- پليشر، مدياتک يا کتابخانه، 1385.
10- جورابچي، کيوان، مقدمه اي بر معماري مجازي، فصل نامه ي معماري ايران، شماره هاي 22+21
11- عربي، کژال، «معماري هزاره ي سوم»، مجله ي معماري و شهرسازي، شماره ي 79 – 78، ص 74.
12- همان، ص 75.
1-جورابچي، کيوان، 1384، «مقدمه اي بر معماري مجازي»، فصلنامه ي معماري ايران، شماره ي 22+21، صص 5 تا 35.
2- عربي، کژال، «معماري هزاره ي سوم»، مجله ي معماري و شهرسازي، شماره ي 79 – 78، ص 71 تا 75.
3- فتوت، حامد، 1387، «طراحي مرکز اطلاع رساني برتر فن آوري و صنعت (بر مبناي الگويي سيال)»، پايان نامه ي کارشناسي ارشد، دانشگاه آزاد اسلامي واحد خوراسگان، گروه معماري و شهرسازي.
4- کولهاس، رم، 1385، کولهاس، اس، ام، ال، ايکس، ال، گزيده ي ترجمه ي ايمان رييسي، نشر خاک، اصفهان.
5- مزيني، منوچهر، 1376، «از زمان و معماري»، مرکز مطالعات و تحقيقات شهرسازي و معماري ايران، تهران، فصل سوم.
6- مهندس مشاور پلشير، 1385، مدياتک يا کتابخانه.
منبع: ماهنامه فني – تخصصي دانش نما 175 – 174.
/ن
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}