از قرن 19 میلادی به بعد در دنیای غرب به ویژه آمریکا، گروهی از زنان و مردان با شعار دفاع از حقوق زن و مرد، خواستار برابری و همانندی زن و مرد در عرصه‌های مختلف حیات فردی و اجتماعی شدند. این جریان در طول زمان، حرکت‌ها و جنبش‌های اجتماعی گروه‌های مختلفی از زنان را به دنبال داشت.

افزون بر حرکت‌ها و تلاش‌های سازمان یافته، تفکر و اندیشه‌ی تشابه و برابری زن و مرد در همه‌ی عرصه‌ها به مرور زمان به یک جریان فکری تبدیل شد. امروزه در جهان غرب، به حرکت‌ها و جنبش‌های داعیه‌دار دفاع از حقوق زنان و اندیشه‌هایی که در این مسیر حرکت می‌کنند «فمینیسم» گفته می‌شود.

به عبارت دیگر فمینیسم، نهضتی اجتماعی یا ایدئولوژی و تفکری است که ادعای دفاع از حقوق زنان را در قالب اعتقاد به برابری زن و مرد در زمینه‌های فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی دنبال می‌کند. فمینیسم یکی از اهداف اساسی خود را از بین بردن سلطه‌ی مردان بر جامعه می‌داند.(1)

در گذشته، زن و مرد در خانواده، یکدیگر را یار و همراه و همدل می‌دانستند و غم هم را می‌خوردند و وجود خویش را نثار هم می‌کردند. مرد در کنار دفاع و حمایت از خانواده، خود را در اختیار همسر و فرزندان قرار می‌داد و حاصل دست رنج خویش را برای آنان هزینه می‌کرد.

زن نیز با تمام وجود، خود را در خدمت همسر و فرزندان قرار داده بود؛ اما امروزه در بسیاری از نقاط جهان که تفکر دنیا‌طلبی و خودمحوری و لذت‌گرایی حاکم شده است، خانواده بیشتر شبیه جایی برای رفع خستگی است و اعضای آن یکدیگر را رقیب خویش تلقی می‌کنند و هر کس به دنبال دستیابی به اهداف فردگرایانه‌ی خویش است.

شعار فمنیست ها

فمینیست‌ها با آنکه ستیز با مردان را سرلوحه‌ی حرکت‌های خود قرار داده اند، شعار دیگر آنان یعنی تشابه و برابری زن و مرد در همه‌ی عرصه‌های حیات بشری، بر برتری مردان دلالت دارد.

فمینیست‌ها از زنان می‌خواهند که در همه‌ی زمینه‌ها همانند مردان باشند و نشان دهند توانایی‌های زنان نیز مانند مردان است، غافل از آنکه این شعار بدین معناست که چون کارها و صفاتِ مردانه همگی ایده‌آل و ارزشمند است، بنابراین زنان باید همچون مردان شوند.

به بیان دیگر، آنان با سر دادن شعار برابری زن و مرد، زنانگی و روحیات زنانه را نشانه‌ی ضعف و مردانگی و روحیاتِ مردانه را نشان دهنده‌ی اقتدار و موفقیت می‌دانند و از زنان می‌خواهند که به سوی مردانگی بروند.

بنابراین فمینیست‌ها با این شعار ایده‌ی خود عملاً اعلام کرده‌اند که مرد موجود برتر است در حالی که در تفکر اسلامی‌ نه مرد موجود برتر است نه زن بلکه «هر چیز به جای خویش نیکوست» صفات و روحیات مردانه و زنانه هر کدام از حکمت الهی ناشی شده است و هریک برای تکامل بشر لازم و ضروری‌اند.

سؤال اساسی این است که آیا فمینیسم توانسته است از حقوق زنان به معنای واقعی آن دفاع کند؟ پاسخ منفی است. فمینیسم به دلیل آنکه دفاع از حقوق زنان را با اندیشه‌های مادّی و روشی نادرست دنبال کرده است، نه تنها نتایج قابل قبولی برای زنان نداشته است، آسیب‌های جبران ناپذیری نیز از خود بر جای گذاشته است.

می‌توان نقاط ضعف و نارسایی‌های فمینیسم را در موارد زیر برشمرد.
 

الف) نگاه مادی به انسان:

فمینیسم با نگاه مادی به انسان و تفسیری خودخواهانه و خودمدار از او، رقابتی سخت میان زن و مرد را به تصویر کشید. از نگاه مادی و الحادی فمینیست‌ها، انسان موجودی است که تنها باید در اندیشه‌ی لذت‌های دنیایی باشد.

ارزش و موفقیت انسان در شهرت، ثروت، موقعیت اجتماعی و لذت و رفاه مادی است؛ بنابراین زنان و مردان باید در مسابقه‌ دستیابی به رفاه و لذت دنیا از یکدیگر سبقت گیرند و در این تفکر، ایثار و گذشت در خانواده، عمل به وظیفه‌ی الهی و جلب رضایت پروردگار جایی ندارد. در این دیدگاه، آرامشِ روان تنها با کامیابی‌های مادی به دست می‌آید و بندگی و پرستش خداوند جایی در کسب آرامش واقعی ندارد.
 

ب) جنگ علیه مردان:

فمینیست‌ها بر اساس تفسیری غلط از حیات اجتماعی بشر، مرد را عامل همه‌ی ظلم‌ها و تبعیض‌ها بر ضد زن معرفی کرده‌اند و معتقدند برای رهایی زنان از ستم مردان باید مردسالاری از خانواده و جامعه حذف شود و زنان در همه‌ی ابعاد حیات فردی، خانوادگی و اجتماعی قدرت را از مردان بازستانند. فمینیست‌ها مردان را رقیب اصلی زنان می‌دانند و با این تفکر، درگیری و خصومت میان زنان و مردان را در جامعه و خانواده توسعه می‌دهند.
 

ج) مخالفت با خانواده:

برخی فمینیست‌های تندرو به منظور مخالفت با سلطه‌ی مردان بر زنان، شعار مخالفت با ازدواج و تشکیل خانواده را مطرح ساخته و ازدواج را عامل اسارت زنان قلمداد کرده‌اند. اینان به زنان توصیه کرده‌اند که به ازدواج تن ندهند.

البته بسیاری از فمینیست‌ها این ایده‌ی فمینیست‌های تندرو (رادیکال) را نپذیرفته‌اند و به همین جهت فمینیست‌های امروزی مخالفتی با تشکیل خانواده ندارند هرچند شعار برابری و تشابه زن و مرد در خانواده را با تمام توان دنبال می‌کنند.

تفکر فمینیستی در عصر حاضر، توسط نهادهای بین‌المللی به ویژه سازمان ملل دنبال می‌شود و این سازمان‌ها می‌کوشند فمینیسم را در سراسر جهان توسعه بخشند.

مهم‌ترین منبع و جریان فمینیستی در حال حاضر معاهده‌ای است با نام «کنوانسیون رفع همه‌ی شکل‌های تبعیض علیه زنان» که توسط بسیاری از کشورهای جهان به تصویب رسیده است و سازمان ملل می‌کوشد همه‌ی کشورها را به این معاهده ملحق سازد و آنان را به اجرای مفاد آن ملتزم و ترغیب کند.

بر اساس این کنوانسیون، دولت‌های عضو باید تمام تلاش خود را به کار برند تا همه‌ی‌ تفاوت‌ها و تمایزهایی که میان زن و مرد وجود دارد، با اقدامی ‌تحتِ عنوان «رفع تبعیض از زنان» برداشته شود و فرهنگ تشابه و همانندی زن و مرد، جایگزین فرهنگ تفاوت گردد و این تفکر در واقع، نفی همه‌ی احکام و قوانینی است که در تفکر اسلامی‌ در باب تفاوت‌های زن و مرد وجود دارد.
 
پی‌نوشت‌:
1- Feminine در زبان انگلیسی به معنای مونث می‌باشد و Feminist یعنی تفکر و اندیشه مؤنث‌گرایی و Feminism  (فمینیست) یعنی کسی که طرفدار تفکر زن‌گرایی و مؤنث‌گرایی است. ترجمه فارسی این واژه را می‌توان زن محوری و زن‌گرایی نامید. ر.ک: باقر ساروخانی، درآمدی بر دایرة المعارف علوم اجتماعی، ج 1، ص 281 و علی آقابخشی و دیگران، فرهنگ علوم سیاسی، ج 1، ص 251.
 
منبع:
مقام و جایگاه زن، سیدجعفر حق شناس، با همکاری پژوهشکده باقرالعلوم (علیه ‌السلام)، تهران: سازمان تبلیغات اسلامی، شرکت چاپ و نشر بین الملل، چاپ اول، پاییز 1390.