آیا زن می تواند امام جماعت باشد؟
آیا زن می تواند امام جماعت باشد؟ در صورت امام جماعت بودن زن چه دلیلی بر آن وجود دارد؟ در راسخون پاسخ را دنبال کنید.
دراین مقاله برآنیم به بررسی مسئله امامت زنان در نماز جماعت بپردازیم. میدانیم از آنجا که کثرت جمعیت زنان در جامعه و حضور جدی آنها در مراکز گوناگون آموزشی، پژوهشی و فرهنگی، جز لاینفک جامعه اسلامی می باشد.
در این نوشتار با استفاده از منابع فقهی به تبیین اهمیت مسئله و آثار آن، اشاره می کنیم تا روشن شود که آیا بانوان میتوانند به طور مستقل نماز جماعت برگزار کنند یا خیر؟
پرسش اصلى به این صورت مطرح شده است: آیا زن می تواند امام جماعت باشد؟ آیا مرد بودن امام جماعت در همه جا شرط است و یا ممکن است در مواردى، زن هم بتواند عهده دار امامت جماعت بشود؟
در پاسخ به پرسش یاد شده، به دو مسأله، باید پاسخ داده شود. بعد از پاسخگویی به آن دو سوال » این نتیجه به دست آمده که امامت زن، براى زنان در نمازهاى روزانه واجب، جایز است و در روزگار پیامبر اسلام(ص) نیز، این کار، انجام پذیرفته است.
پیش از ورود به اصل بحث، بیان چند نکته لازم است:
1- جماعت، عبارت است از گروهی که با یک هدف در کنار هم و با یکدیگرند و در اصطلاح، ویژگی و ارتباطی است که از اجتماع امام و مأموم پدید میآید. راغب مینویسد: «الجمع: ضم الشیئ بتقریب بعضه من بعض یقال جمعته فاجتمع»(1)
جمع و جماعت عبارت است از ضمیمه و نزدیک کردن برخی از چیزی به برخی دیگر، گفته میشود جمعآوری و ضمیمه کردم چیزی را، در کنار یکدیگر قرار گرفتند ...؛ الجماعه فی اللغه طائفه من الناس، یجمعها غرض واحد و یطلق علی القلیل و الکثیر و شرعاً: رابطه بین الامام و المأموم (2).
2. امامت: به کسی که مقتدا قرار گیرد و در کارهای نیک و بد از او پیروی شود امام گفته میشود. راغب مینویسد: «الامام المؤتم به انسانا کأن یقتدی بقوله او فعله او کتابا او غیر ذالک محقا کان او مبطلا» (3).
البته امامت بر دو نوع است: امامت کبری و صغری. امامت کبری عبارت است از ریاست عامه در دین و دنیا به نیابت از پیامبر اکرم، و امامت صغری عبارت است از امامت در نماز جماعت (4).
3. مذهب عبارت است از روش فهم دین و احکام که به وسیله علمای مذاهب تبیین و از آن دفاع شده و روش مخالف را باطل دانستهاند. روشهای دستیابی به احکام را مذاهب فقهی و روشهای تبیین عقاید را مذاهب کلامی و اعتقادی مینامند.
4. اسلام بر حیات طیبه و پاک برای زن و مرد تأکید دارد. در قرآن کریم آمده است: «من عمل صالحا من ذکر او انثی فلنحیینه حیاه طیبه» (5)؛ کرامت و آزادی در چارچوب دستورهای اسلامی برای زن و مرد به صورت مساوی قرار داده شده است.
از نگاه اسلام، زن باید در راستای کمال جامعه، به ویژه تربیت فرزندان شایسته و خوب تلاش کند؛ مردان نابغه و اصلاحگر در تاریخ از دامن زنها تربیت شدهاند. تحصیل علم، اخلاق، ایمان و خردورزی از ویژگیهای زن مسلمان است.
از نگاه اسلام، تنها زن برای مرد آفریده نشده و ابزار دست او نیست، بلکه هر دو برای یکدیگر و مکمل هم هستند. خداوند در قرآن میفرماید: «هن لباس لکم و انتم لباس لهن» (6)؛ زنها پوشش مردان و مردان پوشش زنان هستند.
نگرشهاى افراطى و تفریطى به حقوق زنان: بى گمان، زن و مرد در جوهر و ماهیت یکساناند و تفاوتى در انسانیت آن دو نیست. تفاوتهایى که وجود دارد، جوهرى نیستند به گوهر زن و مرد بر نمىگردند .
امّا تفاوتها به گونهاى هستند که شناخت آنها، ما را به شناخت دقیق جایگاه زن و مرد رهنمون مىشود و از فرو افتادن در وادى تفریط باز مىدارد. این که شمارى با نگاه و موضع اسلامى و به نام اسلام، زنان را کوچک و حقیر مىانگارند.
امام جماعت و مسئله عدالت
یکی از شرایط امام جماعت عدالت است. موسوی خمینی، درباره حقیقت عدالت میگوید: «عدالت، یک حالت درونی است که انسان را از ارتکاب گناهان کبیره، و تکرار و اصرار نسبت به گناهان صغیره باز دارد» (7). پاکی، تقوا، و دوری از گناه، از نشانههای عدالت است.
امام باقر (ع) درباره عدالت زنان میفرماید: «همین که اهل حجاب و از خانوادههای محترم بود و از شوهر خویش اطاعت میکرد و از کارهای ناپسند و جلوهگریهای ناروا پرهیز داشت، عادل است» (8).
در بعضی روایات، «فاسق» را کسانی میداند که به خاطر گناهان زشت علنی، در جامعه شلاق خورده، یا میان مردم مشهور به خلاف و بدکاری یا مورد سوءظن باشند (9).
البته معنای عدالت در یک نفر، آن نیست که در طول عمر، مرتکب هیچ گناهی نشده باشد، چراکه این ویژگی، تنها در انبیا و اولیای معصوم است، ولی همین که در ظاهر، از او گناه بزرگی ندیده باشیم و کسانی که با او معاشرت دارند تصدیق کنند، کافی است.
آنچه از شرایط درباره امام جماعت بیان شد اختصاص به مردان ندارد و شامل زنان نیز میشود. از اینرو اصل مشارکت زن و مرد در احکام در اینجا جاری میشود، جز در مورد اقتدای مرد به زن که فقهای اسلامی آن را انکار کردهاند؛ هرچند برخی از علما اقتدای زن به زن را نیز صحیح نمیدانند.
جواز اقتدا زن به زن در نمازهای مستحب و واجب
- شیخ طوسی در تهذیب از سماعة بن مهران روایت میکند که از امام صادق (ع) درباره امامت زنها پرسیدم، فرمود: اشکالی ندارد (10).
- شیخ طوسی به سند خود از امام صادق (ع) (در حدیثی) درباره امامت زنها فرمود: اشکالی ندارد ولی در هنگام جماعت، در وسط صف بایستد و جلوتر از مأمومین قرار نگیرد (11).
این حدیث افزون بر جواز اقتدا، چگونگی ایستادن را نیز بیان میکند. به این نحو که در وسط صف بایستد و مقدّم نباشد.
- در حدیث دیگری کلینی به سند خود از امام باقر (ع) روایت میکند که اگر مردی برای امامت خانمها نبود، یکی از خانمها جلو و در وسط بایستد و سایر خانمها در دست راست و چپ او قرار گیرند، به گونهای که امام در وسط باشد (12).
- شیخ صدوق به سند خود از حسن بن زیاد صیقل روایت میکند که از امام صادق (ع) درباره کیفیت نماز خواندن زنها بر اموات و همچنین درباره نمازهای واجب پرسیده شد که آیا زنها میتوانند امام جماعت خودشان باشند، حضرت فرمود: آری میتوانند (13). این روایت، جواز امامت را در نماز واجب ثابت میکند.
- شیخ طوسی، از امام باقر (ع) درباره امامت زن برای زنها و کیفیت و اندازه صدای آنها در قرائت و تکبیر پرسیدم، فرمود: به اندازهای که بشنود (همان: 407). این روایت به صورت مطلق امامت را برای زنها اثبات میکند. زیرا پرسش از کیفیت و اندازه صدا در قرائت پس از جواز امامت آنان است. سند آن تمام است (14).
آیت الله خویی مینویسد:
هیچ اختلافی در اقتدای زن به زن در نماز میت نیست. زیرا افزون بر اینکه این نماز در حقیقت ذکر تسبیح و تکبیر و تهلیل است، روایاتی بر جواز اقتدای زن به زن دلالت دارد.
از اینرو محل نزاع سایر نمازهای واجب و مستحبی است که جماعت آن مشروع میباشد، مثل نماز باران. البته نظر مشهور بر جواز اقتدای زن به زن در نماز واجب میباشد ولی با کراهت. بنابراین، محل نزاع نمازهای واجب است. اما نمازهای مستحب در صورتی که مشروعیت جماعت آن ثابت شده باشد مورد اتفاق است(15).
جواز امامت زن به زن، اما ثواب آن از جماعتی که مرد امامت کند کمتر است و از نماز تنهایی و فرادا خواندن بهتر میباشد که در اصطلاح فقهی از آن به کراهت یاد میشود (16).
درباره ذکوریت امام جماعت
»و یشترط الذکورة اذا کان المأموم ذکرانا او ذکرانا و اناثا و یجوز ان تؤمّ المرأه النساء... »(17)
براى بهتر روشن شدن مسأله، لازم است، دیدگاه علماى شیعه و سنى، درباره دو پرسش زیر بررسى شود:
1. اگر مأمومین مرد و یا مرد و زن، باشند، آیا زن مىتواند امام جماعت شود؟
2. اگر مأمومین همگى زن باشند، آیا زن مىتواند امام جماعت باشد؟
پاسخ پرسش نخست از نگاه همه علماى مذاهب اسلامى منفى است. همه مذاهب اسلامى: شیعه امامیه، حنفیان، شافعیان، حنبلیان بر آنند که: زن در صورتى که مأمومین مرد باشند و یا مرد و زن باشند، نمىتواند امام جماعت شود.
امّا پاسخ علماى اسلام به پرسش دوّم متفاوت است که به آنها اشاره مىکنیم و دلیلهایى را که ارائه دادهاند، یادآور مىشویم.
امامت زن براى مردان
فقهاى شیعه، با استناد به دلائل بسیار از جمله روایات، بر این نظرند که زن نمىتواند امام جماعت مردان و یا زنان و مردان باشد.
صاحب جواهر مىنویسد:
»یشترط فى الامام الذکورة اذا کان المأموم ذکرانا او ذکرانا و اناثا، فلا یجوز امامة المرأه لهم بلا خلاف اجده نقلاً و تحصیلا بل فى الخلاف و المنتهى و التذکرة و الذکرى و الروض و غیرها الاجماع علیه. »(18)
در امامت نماز جماعت، هنگامى که مأمومین مرد و یا مرد و زن باشند، مرد بودن شرط است. در این مساله اختلافى وجود ندارد. نقلاً و تحصیلاً اختلافى نیست، نه اختلافى نقل شده و نه خود به آن دست یافتهام، بلکه در کتاب خلاف، منتهى، تذکره، ذکرى، روض الجنان و دیگر کتابهاى فقهى، اجماع فقها بر این مسأله نقل شده است.
مذاهب چهارگانه اهل سنّت نیز، همین دیدگاه را دارند. آنان امامت زن را براى مردان و یا مردان و زنان باهم جایز نمىدانند، از باب نمونه، در کتاب الفقه على المذاهب الاربعه آمده است:
»و من شروط الامامة الذکورة فلا تصح امامة النساء... اذا کان المقتدى به رجال... »(19) از شرایط امامت جماعت، مرد بودن است، بنابراین، امامت زنان، در هنگامى که مأمومین مرد باشند، درست نیست.
ابن قدامه مىنویسد:»و ان صلى خلف مشرک او امرأة او خنثى مشکل اعاد الصلاة.»(20) اگر مردى به مشرک، یا زن و یا خنثاى مشکل، اقتدا کرد، باید نماز خود را اعاده کند.
در شرح عبارت بالا آمده است:
»مرد در هیچ حال، چه در نماز واجب و چه در نماز نافله، نمىتواند به زن اقتدا کند. این دیدگاه عموم فقهاست. و امّا »ابوثور» گفته است: اگر کسى به امامت زن نماز گزارد، اعاده لازم نیست. شمارى از اصحاب ما گفتهاند:
امامت زنان در نماز تراویح براى مردان جایز است. به دلیل این که نقل شده: پیامبر(ص) براى امّ ورقه، مؤذنى قرارداد و به او دستور داد که امامت اهل خانهاش را به عهده بگیرد. این روایت عامّ است، زن و مرد هر دو را شامل مىشود. »(21)
اما خود ابن قدامه، دیدگاه یاد شده را نمىپذیرد و در تایید دیدگاه مشهور فقهاى اهل سنّت، به روایاتى که خواهیم آورد، استناد کرده و در ضمن، به نقد روایت امّ ورقه پرداخته و یاد آورد شده است: پیامبر(ص) در آن حدیث، برابر نقل دارقطنى، اجازه داد که امّ ورقه، امامت زنان خانهاش را عهده دار شود.(22)
در حلیة الاولیاء آمده است: »و لا تصح امامة المرأه للرجال، و حکى عن ابى ثور و ابن جریر الطبرى، انّه یجوز امامتها فى صلاة التراویح، اذا لم یکن قارى غیرها و تقف خلف الرجال. »(23)
امامت زن براى مردان جایز نیست. از ابوثور و ابن یریر طبرى نقل شده است که امامت زن در نماز تراویح، زمانى که قارى غیر از او نباشد، جایز است امّا باید پشت سر مردان باشند.
نووى نیز، از جایز نبودن امامت زن، براى مردان، سخن به میان آورده است. در این باره به روایتى از پیامبر(ص) استناد کرده و در شرح آن، این مسأله را اتفاقى اهل سنّت دانسته، سپس یادآور شده است: ابوثور، مزنى و ابن جویر طبرى گفتهاند: که نماز مردان به امامت زنان جایز است.(24)
دلائل این دیدگاه(جایز نبودن امامت زن براى مردان یا مردان و زنان با هم)
معتقدان به این دیدگاه :جایز نبودن امامت زن براى مردان یا مردان و زنان با هم( افزون بر شهرت و اجماع، به دو دسته از روایات استدلال کردهاند. چون در این مسأله اختلافى وجود ندارد و مذاهب اهل سنّت نیز، باتوجه به روایات رسیده از پیامبر(ص) همین دیدگاه را پذیرفتهاند; از این رو، در این بحث، تنها به دلایل اشاره خواهیم کرد:
دسته اوّل روایات بر امام جماعت زنان
1. در منابع اهل سنّت از پیامبر(ص) نقل شده است:»لا تؤم امرأة رجلا»(25) زن نباید امامت هیچ مردى را به عهده بگیرد.
صاحب جواهر(26) و بسیارى از فقهاى شیعى نیز، به این روایت استناد کردهاند .2. در روایت دیگرى از اهل سنّت آمده است:
»اخروهن من حیث اخروهن الله»(27).زنان را از همان جهتى که خدا مؤخر داشته، مؤخر بدارید. به این روایت نیز در کتابهاى فقهى شیعه، براى دیدگاه یاد شده، استناد شده است.(28)
3.از على(ع) نیز نقل شده است: »لاتؤم المرئة الرجال... ، و لا الاخرس للمتکلمین، و لا المسافر للمقیمین»(29)
4. روایت دیگرى، نیز با مضمون روایت بالا و با تفاوت در برخى از فرازها مورد استناد معتمدان به این دیدگاه، به شرح زیر قرار گرفته است:
»لاتؤم المرئة الرجال و تصلى بالنساء و لا تتقدمهن، تقوم وسطا بینهن و یصلین بصلاتها. »(30)
زن براى مردان امامت نمىکند. امامت او براى زنان اشکالى ندارد در این صورت مقدم بر آنان نایستد، بلکه در وسط بایستد و با آنان نماز بگزارد.
مقصود از »تؤم وسطا» این است که در وسط صف اوّل بایستد.
دسته دوّم روایات بر امام جماعت زنان
معتقدان به این دیدگاه، به روایات مکان نمازگزار و شرایط آن نیز، استناد کردهاند. در بحث از مکان نمازگزار، روایات بسیارى وارد شده که از تقدم مکانى زن بر مرد و یا پهلوى یکدیگر ایستادن آن دو، نهى کردهاند. (31)
مضمون پارهاى از روایات یاد شده این است که زن، نباید به هنگام نماز، برابر مرد و یا جلوتر از او بایستد. در برخى دیگر تصریح شده که زن باید عقب تر از مرد، دست کم، یک وجب، بایستد. (32)
صاحب جواهر، پس از اشاره به روایات یاد شده یادآور مىشود: در صورتى مىتوان به این روایات استناد کرد که تقدم زن بر مرد را به هنگام نماز، حرام و یا مکروه بدانیم. (33)
سیره مسلمین در مورد امام جماعت زنان
یکى دیگر از دلیلهاى این دیدگاه، سیره مسلمین است. باورمندان این دیدگاه، یادآور شدهاند که در طول تاریخ در هیچ دوره و در هیچ سرزمینى از سرزمینهاى اسلامى سراغ نداریم که زنى امام جماعت مردان ویا مردان و زنان را، به عهده گرفته باشد.
اگر چنین چیزى روى داده بود و در دورهاى از تاریخ و در نقطهاى از سرزمینهاى اسلامى، نمونهاى از آن دیده شده بود، بى گمان بر سرزبانها بود و در کتابهاى تاریخى، ثبت و ضبط شده بود و اکنون، همگان از آن آگاه بودند.
افزون بر این، مطلوبیت حیاء و در پرده بودن زنان، با امام جماعت شدن آنان براى مردان، که مستلزم حضور در میان نامحرمان است، سازگارى ندارد. (34)
اصل عدم سقوط قراءت امام جماعت زنان
افزون بر دلیلهاى یاد شده، در جواهر آمده است: »و لاصالة عدم سقوط القرائة».
توضیح این که: در نماز جماعت، خواندن حمد و سوره از مأمومین بر داشته شده است; امّا در صورتى امام جماعت زن و مأمومین مرد و یا مرد و زن باشند، شک مىکنیم که خواندن حمد و سوره از مردان برداشته مىشود یا خیر؟
به هنگام شکّ، اصل عدم سقوط قراءت است. روشن است، نمازى که بدون قرائت باشد، صحیح نیست. و اگر بگوییم که مردان موظفاند که حمد و سوره را بخوانند، در این صورت نماز، دیگر جماعت نیست.
امامت زن براى زنان
امامت جماعت زن براى زنان، بنا بر نظر بیش تر علماى شیعه، رواست.صاحب جواهر و بسیارى از دیگر فقها، این دیدگاه را دیدگاه مشهور میان فقهاى شیعه دانستهاند.
علاّمه حلّى در مختلف الشیعه، مىنویسد:»المشهور انّ المرأة یجوز ان توّم النساء فى الفرائض. »(35)
مشهور در میان فقها این است که امامت زن در نمازهاى واجب براى زنان، جایز است.
صاحب ریاض، پس از نقل اقوال، همین دیدگاه را پذیرفته و یادآور شده است که متأخرین همین دیدگاه را پذیرفتهاند. (36)
صاحب جواهر، پس از اشاره به شهرت این دیدگاه در میان اصحاب و نقل سخنان صاحب ریاض و دیگران، نقل اجماع کرده و یادآور شده که ظاهر »معتبر» و »منتهى» نیز بیان گر اجماع در مسأله است. (37)
آیت الله سید محمدکاظم یزدى در عروة الوثقى با حاشیه 12 نفر از مراجع، همگى امامت زن را براى زنان جایز دانستهاند. البته از میان فقهاى یاد شده، امام خمینى، آیت الله گلپایگانى و اصفهانى، مرد بودن امام جماعت را، بنابر احتیاط واجب، شرط دانستهاند.
همه علماى اهل سنت نیز، معتقدند که امامت زن براى زنان جایز است.(38) براى اثبات نظر خود، به دو روایت از پیامبر(ص) تمسک جستهاند که در بحث دلایل، به آنها خواهیم پرداخت.
دلائل جواز امامت زن براى زنان
عالمان و فقهایى که امامت زن را براى زنان پذیرفتهاند، چند دلیل آوردهاند که عمده و مهم ترین آن روایات است. از باب نمونه، علماى اهل سنّت، از دو روایت زیر به عنوان مستند این دیدگاه یاد کردهاند:
1.عایشه، امّ سلمه و عطاء، از پیامبر(ص) نقل کردهاند: »إن المرأة تؤمّ النساء»(39) زن مىتواند براى زنان امامت کند.
2.دار قطنى از امّ ورقه نقل کرده است که پیامبر(ص) به او اجازه داد که براى زنان خانه خود، امامت نماید.
»اذن لها ان تؤمّ نساء دارها » ام ورقه، ملقب به »شهیده» از قاریان و معلمان قرآن در عصر رسول خدا(ص) بود.
پبامبر اکرم(ص) گاهى با اصحاب به دیدار او مىرفتند و او را »شهیده» مى نامیدند.
وقتى پیامبر(ص) آهنگ جنگ بدر کرد، امّ ورقه به حضرت گفت: اجازه بدهید، تا در رکاب شما به جنگ بیایم و به مداواى مجروحان و پرستارى بیماران بپردازم، شاید خداوند شهادت را روزى من کند. پیامبر(ص) به او فرمودند:
»قرّى فى بیتک فانّ الله یرزقک الشهاده»(40) در خانه ات بمان خداوند شهادت را روزى تو خواهد کرد. در »الاصابه» آمده است: امّ ورقه از پیامبر(ص) اجازه خواست که در خانهاش مؤذنى اذان بگوید و او نماز را به جماعت گزارد.
پیامبر(ص) به او اجازه داد. و در روایتى دیگر آمده است: خود پیامبر(ص) مؤذنى براى او تعیین کرد.(41)
3. علماى شیعه نیز به همین روایت ام ورقه، استناد کرده و یادآور شدهاند:
چون پیامبر(ص) به امّ ورقه اجازه داد امامت جماعت زنان خانهاش را بر عهده داشته باشد، و براى او مؤذنى قرار داد، امامت زنان براى زنان جایز است. (42)
4.سئل ابوعبدالله(ع) کیف تصلّى النساء على الجنائز اذا لم یکن معهن رجل؟ قال: یَقُمْنَ جمیعا فى صف واحد و لا تتقد مهن المرأة. قیل ففى صلاة مکتوبه ایوّم بعضهن بعضا؟ قال: نعم.» (43)
حسن بن زیاد صیقل مىگوید: از امام صادق(ع) پرسیده شد: چگونه زنان بر جنائز نماز بگزارند، هنگامى که در بین آنان مردى نباشد؟
امام فرمودند: همگى یک صف بایستند و نماز بگزارند کسى جلو نایستد. پس از آن از امام پرسیده شد که آیا در نمازهاى واجب، مىتوانند شمارى از زنان بر شمارى دیگر امامت کنند؟ امام فرمود: بله.
5. سماعة بن مهران مىگوید: از امام صادق(ع) پرسیدم: »عن المرأة تؤمّ النساء؟ فقال لا باس به»(44)
از زنى که امامت مىکند زنان نمازگزار را؟ حضرت فرمود: اشکالى ندارد. این روایت موثقه و اطلاق دارد و دلالت دارد که امامت زن، چه در نمازهاى واجب و چه در نمازهاى مستحب جایز است.
آیت الله حکیم پس از استناد به روایت صیقل، مىنویسد: »المعتضد باطلاق موثقه سماعه»(45)
و پس از آن به نقل روایت پرداخته و آن را یکى از مستندهاى این دیدگاه قرار داده است.
6.مرسله ابن بکیر، در این روایت نیز، از امام سوال شده است:
»فى المرأة تؤمّ النساء؟ قال: نعم، تقوم وسطا بینهن و لا تَتَقَدَّمهن. »(46)درباره زنى که امامت زنان نماز گزار را بر عهده دارد که آیا این کار درست است؟حضرت مى فرماید: بله. ولى نبایستى جلوتر از زنانى که به او اقتداء کردهاند، بایستد، بلکه در بین آنان بایستد.
به اطلاق این روایت نیز، در آثار فقهى استناد شده است.
7. راوى مىگوید از امام پرسیدم: عن المرأة تؤمّ النساء ما حدّ رفع صوتها با لقرأة و التکبیر؟ فقال: قدر ما تسمع. از مقدار بلندى صداى زنى که امامت زنان را بر عهده دارد. امام پاسخ داد: به اندازهاى که صداى او را بشنوند.
این روایت صحیحه است و مسأله جواز امامت زنان براى زنان، مفروغ عنه فرض شده است.در توضیح روایت بالا یادآورى این نکته لازم است که: در پارهاى از نمازها: همانند: نماز صبح، مغرب و عشاء، مردان باید حمد و سوره را بلند بخوانند; امّا زنان، بین بلند و آهسته خواندن این نمازها مخیر هستند.
بنابراین، در روایت بالا که از امام نقل شد که مىفرماید: »قدر ما تسمع» یا در صورتى است که زنى که امام جماعت شده باشد، بخواهد حمد و سوره نمازهاى یاد شده را بلند بخواند و یا این که اگر زن، امام جماعت شد، بایستى حمد و سوره را در این نمازها، بسان مردان، بلند بخواند.
پارهاى از روایات، فرض دوم را تأیید مىکنند، از باب نمونه: در قرب الاسناد آمده است:»سألته عن النساء، هل علیهن الجهر بالقرأة فى الفریضه؟
قالا: لا، الاّ ان تکون امرأة تؤمّ النساء فتجهر بقدر ما تمسع قراءتها.»(47) راوى مىگوید از امام پرسیدم: آیا بر زنان واجب است بلند خواندن حمد و سوره در نمازهاى واجب؟
امام فرمود: نه، مگر زنى که امامت زنان را بر عهده داشته باشد، در این صورت، باید به اندازهاى که زنان صداى او را بشنوند، صدایش را بلند کند.
دلیل اجماع بر امامت زن براى زنان
اجماع، روایاتى که به نماز جماعت تشویق مى کنند و اجماع. همان گونه که اشاره کردیم، صاحب جواهر از خلاف، غنیه، ارشاد جعفریه، نقل اجماع کرده بود و یادآور شده بود که ظاهر معتبر و منتهى نیز همین است.(48)
صاحب ریاض نیز یادآور شده: صریح خلاف و تذکره، ظاهر معتبر و منتهى این است که مسأله اجماعى است.(49)
از باب نمونه شیخ طوسى مىنویسد: »یستحب للمرأة ان تؤم النساء فیصلین فى الفرائض و النوافل... دلیلنا اجماع الفرقه... . »(50)مستحب است که زن امامت زنان را در نمازهاى مستحب و واجب عهده دار شود... و د لیل ما، اجماع فقهاى شیعه است.
علامه حلّى در تذکرة مىنویسد:»یستحب للنساء ان یصلین جماعة و ان لم یکن معهن رجل فى الفرض و النّفل، کالرجال عند علمائنا اجمع... »(51)مستحب است براى زنان که نماز را، چه واجب و چه مستحب، با جماعت بخوانند، همانند مردان، اگر با آنان مردى نباشد. این حکم اجماعى علماى شیعه است.
علاّمه در منتهى نیز چنین آورده است:»لیس الذکورة شرطاً فى الجماعه فیجوز ان تؤمّ المرئه بالنساء فى الفرض و النفل الذّى یسّن فیه الجماعه ذهب الیه اکثر علمائنا.»(52)مرد بودن، در امامت نماز جماعت شرط نیست.
بنابراین، جایز است که زن، امام جماعت زنان شود، در نمازهاى واجب و نمازهاى مستحبى که جماعت در آنها جایز است. بیش تر علماى ما همین دیدگاه را پذیرفته اند.
افزون بر همه اینها، برخى از روایات دیدگاه نخست، همانند روایت نبوى:»امر »امّ ورقه» ان تؤمّ اهل دارها» و حدیث صیقل »ففى صلاة مکتوبه ایؤمّ بعضهن بعضا؟ قال: نعم... » و روایت قرب الاسناد، دلالت آنها بر دیدگاه نخست صریح است و تخصیص بردار نیست.
ممکن است از جهت سندى به پارهاى از این روایات اشکال شود که عمل اصحاب به آن ضعف را جبران مى کند.باتوجه به آن چه آوردیم روشن شد که امامت زن براى زنان در نمازهاى روزانه جایز است
نظر علما و مجتهدین معاصر در مورد امام جماعت شدن زنان
سوال: آیا زن می تواند امام جماعت برای زنان دیگر شود؟
1- امام خمینی (ره):احتیاط واجب آن است که امام زن نیز مرد باشد.(53)
2- آیت الله اراکی (ره):جایز است.(54)
3- آیت الله بهجت (ره):اشکال ندارد.(55)
4- آیت الله تبریزی(ره):اشکال ندارد. ولی واجب است در صف مأمومین باشد و از صف آن ها جلوتر نباشد.(56)
5- آیت الله خامنه ای (دام ظلّه):امامت زن برای زن جایز است.(57)
7- آیت الله خوئی (ره):اشکال ندارد. ولی واجب است در صف مأمومین باشد و از صف آن ها جلوتر نباشد.(58)
8- آیت الله سیستانی (دام ظلّه):در صورتی که امام زن باشد احتیاط واجب آن است که امام زن در صف مأمومین باشد و از صف آن ها جلوتر نباشد.(59)
9-آیت الله شبیری زنجانی (دام ظلّه):جایز است.(60)
10- آیت الله صافی گلپایگانی (دام ظلّه):امامت زن برای زن کراهت دارد.(61)
11- آیت الله فاضل لنکرانی (ره):بنابر احتیاط واجب امام جماعت زن هم باید مرد باشد.(61)
12- آیت الله گلپایگانی (ره):در غیر نماز میت احتیاط لازم آن است که زن امامت نکند هر چند مأموم زن باشد.(66)
13- آیت الله مکارم شیرازی (دام ظلّه):امامت زن برای زن مانعی ندارد.(64)
14- آیت الله نوری همدانی (دام ظلّه):امامت زن زنان در صورتی که دارای شرایط نماز جماعت باشند مانع ندارد.(65)
15- آیت الله وحید خراسانی (دام ظلّه):امامت زن برای زن صحیح است.(66)
نتیجه:
آنچنان که رسول اکرم صلى الله علیه وآله فرمودند: «بهشت زیر پاى مادران است».به هر صورت باید توجه داشت که امامت جماعت یا جمعه، امتیازى نیست .
که عدم آن نشانه نقص باشد، چنان که بسیارى از مردان نیز چه بسا در تمام دوره زندگى خود امامت جمعه و یا امامت جماعت را برعهده نداشته باشند زیرا همانطور که خداوند متعال فرمود، یگانه ارزش نزد خداوند متعال، در پرتو کسب تقواى الهى است،
که براى همگان میسّر است و هیچ پیش شرط جنسیّتى یا قومى و نژادى ندارد و راه کسب آن نیز عبودیت و بندگى خداوند است.
علاوه بر اینکه نفى جواز امامت جماعت توسط بانوان، امر مسلّم نزد همه فقهاء نیست، بلکه بعضى از فقهاء از جمله مقام معظم رهبرى معتقدند که امامت جماعت بانوان براى بانوان منعى ندارد.
گذشته از همه اینها حفظ عفاف و پاکدامنى زن و مرد، و رعایت حریم در نظام اسلامى یک اصل است، چرا که هر اندازه، روابط بیشتر و تماس ها نزدیک تر باشد.
زمینه تحریکات، هیجان ها و وسوسه ها فراهم تر مى شود و خطرات احتمالى دیگرى را در پى دارد. اگر زن امام جماعت شود به طور طبیعى اندام زنانه در جلو مردان و شنیدن صداى زنان تحریک کننده است.
و با روح عبادت و پرستش الهى که همان ذکر و یاد خداوند و مبارزه با وسوسه شیطان و هواهاى نفسانى باشد، سازگار نیست. از همین رو، رسول گرامى اسلام فرمود: «میان زنان و مردان نامحرم فاصله قرار دهید
زیرا بر اثر ملاقات و اختلاط، گرفتار دردى مى شوید که درمان ندارد. بر شما باد که از اختلاط با زنان اجتناب نمایید»
بنابراین، آموزه هاى دینى توجه ویژه به عفاف و حریم شخصى زنان و مردان دارد و این مسأله با اختلاط زن و مرد و پیش نماز بودن زن سازگار نیست.
پی نوشت:
1. اصفهانی، بیتا: 24.
2. سالم العمرانی الشافعی، بیتا: 2/361
3. اصفهانی، بیتا: 24
4. سالم العمرانی الشافعی، بیتا: 2/361
5.سوره نحل: آیه 97
6. بقره: 187
7. موسوی خمینی، 1406: 1/274
8. سوره همان: آیه 13
9. حر عاملی، 1396: 18/295.
10 طوسی، بیتا: 3/31
11. حر عاملی، 1396: 5/408
12. همان
13. همان: 406
14. مجلسی، محمدتقی، 1406ب: 5/504
15. خویی، 1370، 4/3
16. همان: 5/403
17. شرایع الاسلام، ج 124/1.
18. جواهر الکلام، ج 550549/13.
19. الفقه على المذاهب الاربعه، عبدالرحمن الجزیرى، ج 391/1.
20. مغنى ابن قدامه، ج 34/2.
21. المغنى و الشرح الکبیر، ج 26/2، المغنى شرح »مقنع» در فقه احمد حنبل است.
22. همان مدرک، ج 37/2.
23. حلیة الاولیاء فى معرفة مذاهب العلماء، قفال، ج 199/2.
24. المجموع، ج 223/4.
25. سنن، ابن ماجه، ج 434/1 ح 1081.
26. جواهر الکلام، ج 336/13.
27. المصنف عبدالرزاق، ج 149/3، المعتبر/ 244، خشتى.
28. جواهر الکلام، ج 336/13.
29. بحارالانوار، ج 110/88.
30. دعائم الاسلام، ج 152/1; مستدرک الوسائل، ج 468/6.
31. وسائل الشیعه، ج 427/3، باب 5 از ابواب مکان مصلّى.
32. همان.
33. جواهر الکلام، ج 337/13.
34. همان مدرک، 337.
35. مختلف الشیعه، ج 486/2.
36. ریاض المسائل، ج 336/4.
37. جواهر الکلام، ج 337/13.
38. المغنى، ابن قدامه، ج 34/2، الشرح الکبیر، ج 52/2; الامّ، شافعى، ج 164/1; الفقه الاسلامى و ادلته، ج 175/2.
39. همان مدرک.
40. الاصابه فى تمییز الصحابه، ج 489/8 کتاب النساء. ام ورقه تا زمان خلافت عمر زنده بود. ولى غلام و کنیزى داشت و به آن دو اعلام کرده بود که پس از مرگ او، آزاد هستند. آن دو تبانى کردند و براى این که زودتر به آزادى دست یابند او را کشتند. خلیفه دوّم پس از آن که از کشتن ام ورقه با خبر شد، گفت: چه راست فرمود رسول خدا(ص) که مىفرمود: برویم شهیده را زیارت کنیم. » خلیفه آن دو را دستگیر و به دار آویخت.
41. همان.
42. جواهر الکلام، ج 338/3.
43. وسائل الشیعه، ج 406/5، ح 2.
44. همان، 408، ح 11.
45. مستمسک العروة الوثقى، ج 321/7.
46. وسائل الشیعه، ج 408/5 ح 10.
47. وسائل الشیعه، ج 772/4، ابواب القرأة فى الصلاة.
48. جواهر الکلام، ج 337/13.
49. ریاض المسائل، ج 335/4.
50. کتاب الخلاف، شیخ طوسى، ج 562/2 مسأله 113.
21. تذکرة الفقهاء، علامه حلّى، ج 236/4 مسأله 538.
52. منتهى المطلب، ج 368/1، چاپ قدیم.
52.تحریرالوسیله 1408هـ ق، ص 274، القول فی شرایط الامام سطر سوم
54.عروة الوثقی، 1383، ص 629، م8،
55.وسیلة النجاة 1423هـ ق، ج1، ص 292، شرایط امام جماعت، م 1059
56.المسائل المنتخبه ، 1382 ، ص 137 ،
57.اجویة الاستفتائات، 1383، ص 120، م 546.
58.منهاج الصالحین، ج1، ص 213، الفصل الثالث،
59.منهاج الصالحین، ج1، 1426هـ ق، ص 265،
60.توضیح المسائل، 1384، ج1، ص 341، با استفاده از م 1462 و 1467
61.هدایة العباد، ج1، 1416 هـ ق، ص 211، م 1242
62جامع المسائل، 1379، ج1، ص 115، س 406
63.هدایة العباد، 1413 هـ ق، ص 249، با استفاده از م 1243
64.تعلیقه بر عروة الوثقی، 1413 هـ ق، ص 238
65.تعلیقه بر عروة الوثقی، ص157، فصل فی الشرایط الامام الجماعة
66.منهاج الصالحین، ج2، ص 242، الفصل الثالث، شرایط امام جماعت
منابع:
https://hawzah.net/fa/Magazine/View/4518/7934/103287
https://www.farsnews.ir/news/13950723000774
https://www.porseman.com/article//110277
https://jh.isca.ac.ir/article_530.html
https://article.tebyan.net/219492
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}