چرا به پیامبر اکرم(ص) امی میگفتند؟
چرا به پیامبر اکرم(ص) امی میگفتند؟ آیا امی بودن پیامبر(ص) مربوط به قبل بعثت بوده است؟ آیا دلیلی بر با سواد بودن پیامبر(ص) وجود دارد؟ راسخون پاسخ می دهد.
پیامبر اُمّی توصیفی قرآنی برای حضرت محمد(ص) و به معنای پیامبری که درس نخوانده و ناآشنا به خواندن و نوشتن بوده است. قرآن، اُمی بودن را از صفاتی میداند که پیامبر اسلام در تورات و انجیل به آنها معرفی شده است.
اُمی بودن را فضیلتی برای پیامبر اسلام دانستهاند؛ زیرا پیامبر با اینکه سوادی برای خواندن و نوشتن نداشت تا علم بیاموزد، اما دارای علم آسمانی بود و عوامل هدایت و رستگاری را برای انسانها فراهم کرد.
هیچ مانعی ندارد که پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) به تعلیم الهی، خواندن یا خواندن و نوشتن را بداند، بیآنکه نزد انسانی فراگرفته باشد، زیرا چنین اطلاعی بدون تردید از کمالات انسانی است و مکمل مقام نبوت است.
محققان معتقدند آوردن قرآنی که مشتمل بر علوم و حکمتهای مختلف است توسط فردی که نوشتن و خواندن را فرانگرفته، از معجزات الهی به حساب میآید.
در این مطلب ابتدا به کلمه امی بودن و معنای آن و کاربرد آن در قرآن و روایات اشاره خواهیم کرد و در ادامه.به ادله ی باسواد بودن پیامبر (ص) در روایات اشاره خواهیم کرد.
معنای لغوی امی
کلمه امی از ماده «ام» است. به معنای مادر و «امی» در لغت به معنای، «درس نخواندن و ننوشتن» [1]است و «ی» در این کلمه به معنای نسبت است مانند ایرانی.
معانی مختلف امی
دانشمندان اسلامی معانی مختلفی را برای این واژه ارائه دادهاند. [2]
1- درس ناخوانده و ناآشنا به نوشتن
اُمی را به معنای درس ناخوانده دانستهاند.[3] به این صورت که شخص همانگونه که از مادر متولد شده و خواندن و نوشتن را نمیداند، در ادامه زندگی نیز سواد نیاموخته و توانایی خواندن و نوشتن ندارد.[4]
شیخ طوسی عالم شیعی قرن پنجم، پیامبر اُمی را به معنای کسی که نمیتواند بنویسد، معنا کرده است.[5] علامه طباطبایی نیز امی را به معنای فردی که نه میتواند بخواند و نه میتواند بنویسد معنا کرده است.[6]
رشید رضا از مفسران اهل سنت، امی را به معنای کسی که چیزی را نخوانده و چیزی را آموزش ندیده، دانسته است.[7] شهید مطهری معتقد است اکثریت علماء طرفدار این نظریه هستند و یا این نظر را ترجیح میدهند.[8]
برخی مفسران به این نکته نیز توجه دادهاند که علاوه بر کلمه اُمی، برخی آیات دیگر[9] صریح در این مطلب هستند که پیامبر قدرت خواندن و نوشتن نداشت.[10]
بسیاری از مورخان و مستشرقان غربی -همچون جان دیونپورت،[11] توماس کارلایل،[12] ویل دورانت[13] و کونستان ورژیل گیورگیو[14] نیز امی بودن پیامبر(ص) را پذیرفتهاند.
فردی منسوب به ام القری
شهر مکه با نام «أُمُّ الْقُری» نیز شناخته میشود.[15][ مکه را به این جهت «ام القری» دانستهاند که دحو الارض از آنجا شروع شده است.] برخی مفسران معتقدند «پیامبر امی» به معنای این است که این پیامبر منسوب به شهر مکه است.[16]
هُوَ الَّذِی بَعَثَ فی الْأُمِّینَ رَسُولًا مِّنهُْمْ یتْلُواْ عَلَیهِْمْ ءَایاتِهِ وَ یزَکیهِمْ وَ یعَلِّمُهُمُ الْکتَابَ وَ الحِْکمَةَ؛ او خدایی است که در میان مردم امّی پیامبری بزرگوار مبعوث ساخت تا آیات خدا را بر آنان تلاوت کند و آنها را تزکیه نفس بخشد و شریعت و کتاب آسمانی و حکمت به آنان بیاموزد
روایتی از امام باقر(ع) نقل شده که نبی اُمی را به معنای پیامبری از مکه دانسته است.[17] در روایت دیگری نیز امام باقر(ع) مخالف تفسیر نبی اُمی به فردی که نمیتواند بخواند، است.
ایشان این تفسیر از امی را در تعارض با آیه دوم سوره جمعه[و خدایی است که در میان مردم امّی پیامبری بزرگوار مبعوث ساخت تا آیات خدا را بر آنان تلاوت کند .
و آنها را تزکیه نفس بخشد و شریعت و کتاب آسمانی و حکمت به آنان بیاموزد.] دانسته و معتقد است امی به معنای فردی منسوب به مکه میباشد.[18]
قومی که کتاب آسمانی نداشتند
برخی معتقدند امی به کسانی گفته میشود که از اهل کتاب نیستند.[19] و پیامبر امی به این معنا است که خداوند آن پیامبر را در میان قومی که صاحب کتاب و شریعت نیستند، مبعوث کرده است.[20]
به همین جهت تعبیر «اُمیون» که جمع کلمه اُمی است در قرآن در مورد قوم عرب استفاده شده که کتاب آسمانی نداشتهاند.[21] و این تعبیر، عربهای با سواد که قدرت خواندن و نوشتن را داشتند را نیز شامل میشود.[22]
خلاصه سه احتمال فوق
در کتب تفسیری در مورد تعبیر «أمّى» برای پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) سه احتمال بیان شده:
1. «أمّى» از ماده «أم»، به معناى مادر؛ یعنى کسى که به همان حالتى که از مادر متولد شده باقى است و مکتب و استاد ندیده و درس نخوانده است؛
2. «أمّى» از ماده «امّت»؛ یعنى کسى که از میان توده مردم برخاسته است و از اشراف و ستمگران نیست؛
3. «أمّى» منسوب به «امّ القُرى» (مکه) است؛ یعنى کسى که اهل مکه است.
1- قول اول مشهورتر و معروف تر است.
2- این اقوال و احتمال ها با هم قابل جمع هستند. در «تفسیر نمونه» آمده: مانعى ندارد که کلمه «أمى»، به هر سه مفهوم، اشاره داشته باشد.
زیرا استعمال یک لفظ در چند معنا، هیچ گونه مانعى ندارد و در ادبیات عرب شواهد فراوانى براى این موضوع وجود دارد. [23]
تفاوت بی سوادی و جهل
و سؤال دیگری که مطرح است؛ آیا امی به معنای بی سوادی است؟ درست است که امی بودن بهمعنای درس نخواندن است، ولی میان درس نخواندن و بیسواد بودن با جاهل بودن ملازمهای نمیباشد؛.
درست است که راه متعارف برای کسب دانش درس خواندن است، ولی علم پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ از این روش متعارف و معمول به دست نیامده است،
بلکه علم و دانش پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ از طریق وحی الهی بوده که کاملترین و عالیترین روش هاست. به قول حافظ نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت به غمزه مسئلهآموز صد مدرس شد.
دیدگاه شهید مطهری(ره)
در اینباره شهید مطهری (ره) مینویسد: یکی از نکات روشن زندگی رسول اکرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ این است که درس نخوانده و مکتب ندیده است، نزد هیچ معلمی نیاموخته و با هیچ نوشته و دفتر و کتابی آشنا نبوده است،
احدی از مورخان، مسلمان و یا غیر مسلمان مدعی نشده است که آن حضرت در دوران کودکی یا جوانی چه رسد به دوران کهولت و پیری که دوران رسالت است، نزد کسی خواندن یا نوشتن آموخته است.
مردم عرب بالاخص عرب حجاز در آن عصر به طور کلی مردمی بی سواد بودند افرادی از آنها که می توانستند بخوانند و بنویسند
انگشت شمار بودند، امکان نداشت کسی که در آن زمان و محیط این فن را بیاموزد و در میان مردم به این صنعت معروف نشود. [24]
فلسفه امی بودن پیامبر(ص)
فلسفه درس نخواندن پیامبر همانطوری که قرآن، به آن در سوره عنکبوت [25] اشاره کرده است که اگر پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ میتوانست بخواند و بنویسد مورد تهمت قرار میگرفت.
و میگفتند که این آیاتی که برای مردم میخواند، وحی الهی نیست؛ بلکه یا آنها را از خود میگوید یا کسی به او آموخته است، که این خود میتوانست در اذهان مردم شک و تردید ایجاد کند، که قرآن این را از زبان مخالفان بیان کرده است «و لقد نعلم انهم یقولون انما یعلمه بشر» [26]
ولی نخواندن و ننوشتن پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ این تهمت را خنثی کرد.
سخن امام رضا(ع) خطاب به عالم یهودی
چنانچه امام رضا ـ علیهالسلام ـ در مناظره با علما ی ادیان مختلف خطاب به رأس الجالوس (عالم یهودی) فرمودند: «از جمله دلایل صدق پیغمبر ما آن است که او شخصیتی یتیم، تهیدست و چوپان بود، هیچ کتابی نخوانده و نزد هیچ استادی نرفته؛ با این حال کتابی آورد که حکایت پیامبران و خبر گذشتگان و آیندگان در آن آمده بود.» [27]
چرا وصف امی برای پیامبر (ص) فضیلت است.
کمال بودن این وصف برای پیامبر را از این جهت دانستهاند که پیامبر با اینکه نه سوادی برای خواندن داشت و نه توانایی برای نوشتن تا بتواند کسب علم کند، دارای علم آسمانی بود.[28]
مفسران معتقدند پیامبر با وجود امی بودن، مردم را از جهالت به سمت هدایت و رستگاری راهنمایی کرده است[29].
و آوردن قرآنی که مشتمل بر علوم و حکمتهای مختلف است، توسط فردی که نوشتن و خواندن را فرانگرفته، از معجزات الهی به حساب میآید.[30] در نتیجه برخی محققان، اُمی بودن را از دلائل نبوت پیامبر دانستهاند.[31]
اُمیبودن و عدم توانایی در خواندن و نوشتن در عین حالی که برای پیامبر اسلام فضیلت میباشد، برای دیگران مذمت حساب شده است. قرآن این صفت را برای مذمت یهودیها و عربها استفاده کرده است.[32]
برخی در مقام تشبیه، صفت امی و نسبی بودن فضیلت و مذمت بودن آنرا به مانند صفت تکبر دانستهاند که در مورد خداوند کمال است و برای غیر او، مذمت حساب میشود.[33]
علامه طباطبایی در المیزان در بحث اعجاز قرآن بخشی را به عنوان (التحدی بمن أنزل علیه القرآن) «تحدی به کسی که قرآن بر وی نازل شده است» اختصاص داده است.
و تصریح کرده که قرآن کریم مردم را برای اثبات معجزه بودن قرآن از این راه به مبارزه(تحدی ) طلبیده که خداوند کتابى را که هم الفاظش معجزه است.
و هم معانیش، بر شخصى اُمّى و درس نخوانده و مربى ندیده نازل کرده است. پیامبری که سالیانی در میان همین مردم زندگی می کرد و نه سخنى از علم به میان آورده بود، حتى یک نفر از معاصرینش یک بیت شعر و یا نثر هم از او نشنید. [34]
روایت امی بودن پیامبر(ص)
«عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصُّوفِیِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ (علیه السلام) مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ الرِّضَا (علیه السلام) وَ قُلْتُ لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ لِمَ سُمِّیَ النَّبِیُّ الْأُمِّیَّ قَالَ مَا یَقُولُ النَّاسُ قَالَ قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ یَزْعُمُونَ إِنَّمَا سُمِّیَ النَّبِیُّ الْأُمِّیَّ لِأَنَّهُ لَمْ یَکْتُبْ فَقَالَ کَذَبُوا عَلَیْهِمْ لَعْنَةُ اللَّهِ أَنَّى یَکُونُ ذَلِکَ وَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى یَقُولُ فِی مُحْکَمِ کِتَابِهِ "هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولًا مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ" فَکَیْفَ کَانَ یُعَلِّمَهُمْ مَا لَا یُحْسِنُ وَ اللَّهِ لَقَدْ کَانَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) یَقْرَأُ وَ یَکْتُبُ بِاثْنَیْنِ وَ سَبْعِینَ أَوْ بِثَلَاثَةٍ وَ سَبْعِینَ لِسَاناً وَ إِنَّمَا سُمِّیَ الْأُمِّیَ لِأَنَّهُ کَانَ مِنْ أَهْلِ مَکَّةَ وَ مَکَّةُ مِنْ أُمَّهَاتِ الْقُرَى وَ ذَلِکَ قَوْلُ اللَّهِ تَعَالَى فِی کِتَابِهِ "لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرى وَ مَنْ حَوْلَها"»
«جعفر بن محمد صوفی» گوید: از امام جواد (علیه السلام) پرسیدم: ای فرزند رسول خدا (صلی الله علیه و آله)! چرا پیامبر (صلی الله علیه و آله) اُمّی نامیده شد؟ فرمود: مردم چه می گویند؟
گفتم: آن ها می پندارند که پیامبر (صلی الله علیه و آله) به دلیل آن که قادر به نوشتن نبود، امّی نامیده شد. ایشان فرمود: دروغ می گویند؛ لعنت خدا بر آن ها باد!
چگونه چنین چیزی ممکن است در حالیکه خداوند در قرآن می فرماید: «هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولًا مِّنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَ الْحِکْمَةَ»
چگونه میتوانست چیزی را آموزش دهد که خود آن را فرانگرفته است؟ به خدا قسم! رسول خدا (صلی الله علیه و آله) می خواند و به هفتاد و دو و یا فرمود:
به هفتاد و سه زبان می نوشت؛ ایشان به این دلیل امّی نامیده شد که از اهل مکّه بود و مکّه از اُمّهات قُرَی بود و این همان چیزی است که خداوند می فرماید: تا «أمّ القری» [مکّه] و مردم پیرامون آن را انذار کنی. [35]
بررسی و تحلیل روایت
1. این روایت را صاحب «بصائر الدرجات» (متوفی 290 ق) نقل کرده است. بقیه از ایشان نقل کرده اند.
2. ایشان سند کامل را نیاورده اند.
3. این روایت در کتب طراز اول روایی شیعی (کتب اربعه) نیامده است.
4. با این که «کلینی»، «صدوق» و «شیخ طوسی»(صاحبان کتب اربعه) بعد از صاحب «بصائر الدرجات» می زیسته اند و قطعا این روایت را دیده اند، ولی در کتابشان نیاورده اند؛ این معنایش این است که در این روایت اشکالی و ایرادی می دیده اند که آن را نیاورده اند.
5. این که راوی شک دارد امام فرموده اند 72 یا 73، می تواند قرینه باشد که راوی حافظه قوی ای نداشته است.
این ها می تواند روایت را در موضع ضعف قرار دهد.البته چون با دیگر آموزه ها، قابل جمع است، کنار گذاشته نمی شود.
امی درقرآن کریم
در قرآن کریم در دو آیه، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) با تعبیر «النَّبِیَّ الْأُمِّیَ»؛ پیامبر درس نخوانده [36] یاد شده است.
هم چنین در سوره «جمعه» آمده: «هُوَ الَّذی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولاً مِنْهُمْ»؛ و [خداوند] کسى است که در میان جمعیت درس نخوانده، رسولى از خودشان برانگیخت. [37]
و نیز در معرفی پیامبر (صلی الله علیه و آله) در قبل از رسیدن به مقام نبوت، آمده: «وَ ما کُنْتَ تَتْلُوا مِنْ قَبْلِهِ مِنْ کِتابٍ وَ لا تَخُطُّهُ بِیَمینِکَ»؛ تو هرگز پیش از این، کتابى نمى خواندى و با دست خود چیزى نمى نوشتى.[38]
بنابر این،پیامبر (صلی الله علیه و آله) با معرفی قرآن کریم، «أمی» بودند و تا قبل از مبعث نیز کتابی را نخوانده و چیزی نمی نوشتند.
امی بودن پیامبر (ص) قبل از بعثت و بعد بعثت
اکثر علما قائلند که پیامبر اکرم تا قبل از بعثت نه می توانسته بخواند و نه بنویسد اما بعد از بعثت هم آیا اینگونه بوده است؟
اندیشمندان اسلامی در خصوص بی سواد و با سواد بودن پیامبر(ص) بعد از رسالت اختلاف نظر دارند.
بعضی باور دارند که حضرت در دوران رسالت هم می خوانده و هم می نوشته است. برخی مانند سید مرتضی از طرفداران این نظریه است. [39]
طرفداران این رویکرد با بهره گیری از آیات و روایات قایل شده اند چگونه ممکن است وحی - که همه چیز را می آموخته است - خواندن و نوشتن را نیاموخته باشد؟![40]
برخی عقیده دارند که پیامبر بعد از رسالت می خواند، ولی نمی نوشت. [41]بعضی احتمال داده اند حضرت بعد از رسالت نه می خوانده و نه می نوشته است. البته این احتمال ضعیف بوده و فاقد دلیل معتبر می باشد.
ما در ادامه ثابت خواهیم کرد که قول اول صحیح است و پیامبر بعد از بعثت هم می خواند و هم می نوشت.
دلایل با سواد بودن پیامبر
در پاسخ به شبهه بیسوادی پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، باید گفت که پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) دارای علم الهی بوده است و قطعاً هم خواندن میدانستند .
و هم نوشتن و حتی در طول عمر شریفشان بارها اتفاق افتاده است که ایشان هم خواندهاند و هم نوشتهاند. این مطلب هم از کتابهای شیعه و هم از کتابهای اهلسنت قابل اثبات است.
منابع و روایات شیعه
مرحوم شیخ صدوق (رضواناللهتعالیعلیه) در معانی الاخبار مینویسد: عن جعفر بن محمد الصوفی قال: سالت ابا جعفر محمد بن علی الرضا (علیهمالسّلام) فقلت: یا ابن رسول الله لم سمی النبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) الامی؟ فقال: ما یقول الناس قلت: یزعمون انه سمی الامی لانه لم یکتب. فقال (علیهالسّلام): کذبوا، علیهم لعنة الله، انی ذلک والله (عزّوجلّ) یقول فی محکم کتابه: " هو الذی بعث فی الامیین رسولا منهم یتلوا علیهم آیاته ویزیکیهم ویعلمهم الکتاب والحکمة " فکیف کان یعلمهم ما لا یحسن والله لقد کان رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) یقرء ویکتب باثنین وسبعین - او قال، بثلاثة وسبعین - لسانا وانما سمی الامی لانه کان من اهل مکة ومکة من امهات القری، وذلک قول الله (عزّوجلّ) " لتنذرام القری ومن حولها ". [42]
از امام جواد (علیهالسّلام) سؤال کردند:
ای فرزند رسول خدا! چرا به پیامبر اسلام «امی» میگفتند؟ حضرت سؤال کرد: " مردم (مخالفین شیعه) چه میگویند؟ گفتند: مردم فکر میکنند که آن حضرت به این خاطر امی نامیده شده بود؛ چون نمیتوانست بنویسد. امام جواد در جواب فرمود:
دروغ میگویند! لعن بر آنها باد. چطور نمیتوانستند بنویسند؛ در حالی که خداوند در آیات محکم قرآنش میفرماید:
او خدای است که رسولش را در میان بیسوادان برانگیخت تا برای آنها آیات خداوند را تلاوت و آنها را پاکیزه سازد و کتاب و حکمت به آنها بیاموزد.
چطور کسی که نمیتواند بنوسید، میتواند کتاب را به دیگران بیاموزد؟ به خدا قسم رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به هفتاد و دو یا هفتاد و سه زبان میخواندند و مینوشتند.
به این دلیل به آن حضرت «امی» میگفتند؛ چون او از اهل مکه بود و مکه در آن زمان «ام القری» محسوب میشده است، چنانچه خداوند در قرآنش میفرماید:ما تو را فرستادیم تا اهل «ام القری» (مکه) را و کسانی که در اطراف آن زندگی میکنند، انذار کنی.
روایت عبدالرحمن باز نظیر این روایت را عبدالرحمن بن الحجاج از آقا امام صادق (علیهالسّلام) نقل میکند:قال ابو عبدالله (علیهالسّلام) ان النبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) کان یقرا ویکتب و یقرا ما لم یکتب. [43]
پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) هم میخواندند و هم مینوشتند و حتی چیزهایی را که هنوز نوشته نشده بود، میخواندند.با این بیان امام جواد و امام صادق (علیهماالسّلام) شکی باقی نمیماند که رسول گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) هم خواندن بلد بودند و هم مینوشتند.
منابع و روایات اهلسنت
از علمای اهلسنت نیز، عامر شعبی که در نزد اهل سنت جایگاه ویژهای دارد در اینباره مینویسد:انه قد قرا صحیفة لعیینة واخبر بمعناها. [44]پیامبر اکرم نامه شخصی به نام عیینه را شخصاً مطالعه کرد و از آنچه در آن نوشته شده بود، خبر داد.
روایت شب معراج
بسیاری از علمای اهل سنت این روایت را نقل کردهاند:رایت لیلة اسری بی علی باب الجنة مکتوبا: الصدقة بعشر امثالها. والقرض بثمانیة عشر. [45]متبادر از این «رایت» این است که خود پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) قرائت فرمودهاند نه این که مضمونش را از طریق خداوند فهمیده باشند.
دیدگاه آلوسی
آلوسی از علمای بزرگ اهل سنت در تفسیرش [46]بعد از نقل این حدیث مینویسد:والقدرة علی القراءة فرع الکتابة... ویشهد للکتابة احادیث فی " صحیح البخاری ". وغیره کما ورد فی صلح الحدیبیة فاخذ رسول الله صلی الله علیه وسلم الکتاب ولیس یحسن یکتب فکتب هذا ما قاضی علیه محمد بن عبدالله الحدیث،
قدرت بر خواندن، فرع بر کتاب است... روایاتی در صحیح بخاری و... نیز تایید میکند که رسول خدا میتوانستند بنویسند. چنانچه در قضیه صلح حدیبیه خود رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) شخصاً عقد نامه را گرفت و نوشت:هذا ما قاضی علیه محمد بن عبدالله.
روایات دیگر معراج
روایات دیگری نیز این مطلب را تایید میکند، از جمله:الف: عن ابی هریرة قال: قال رسول الله (صلی الله علیه وسلم): رایت لیلة اسری بی الی السماء علی العرش مکتوبا: لا اله الا انا وحدی لا شریک لی، ومحمد عبدی ورسولی ایدته بعلی. فذلک قوله: (هو الذی ایدک بنصره وبالمؤمنین). [47]
ب: عن ابی الحمراء خادم النبی صلی الله علیه وسلم قال سمعت رسول الله صلی الله علیه وسلم یقول لما اسری بی الی السماء دخلت الجنة فرایت فی ساق العرش مکتوبا لا اله الا الله محمد رسول الله ایدته بعلی ونصرته هلال السلمی الاسلمی. [48]
ج: واخرج ابن عدی وابن عساکر عن انس رضی الله عنه قال قال رسول الله صلی الله علیه وسلم لما عرج بی رایت علی ساق العرش مکتوبا لا اله الا الله محمد رسول الله ایدته بعلی. [49]
د: عن جابر بن عبدالله قال: قال رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم): مکتوب علی باب الجنة قبل ان یخلق السماوات والارض بالفی عام: لا اله الا الله، محمد رسول الله، ایدته بعلی. [50]
هـ: رایت لیلة الاسراء مکتوبا علی باب النار " اذل الله من اهان الاسلام، اذل الله من اهان اهل بیت نبی الله، اذل الله من اعان الظالمین علی المظلومین ". [51]
دیدگاه سیوطی
باز سیوطی نقل میکند:ما مات النبی صلی الله علیه وسلم حتی قرا وکتب. [52]پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از دنیا نرفت، مگر اینکه مینوشت و میخواند.
نوشتن عقدنامه توسط پیامبر
محمد بن اسماعیل بخاری در صحیحترین کتاب اهل سنت اعتراف میکند که رسول خدا در جریان صلح حدیبیه که میان مسلمین و کفار قریش بر سر نوشتن کلمه «رسول الله» در عقد نامه اختلاف شده بود، پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) شخصاً عقد نامه را گرفت و متن عقد نامه را نوشت:
فاخذ رسول الله صلی الله علیه وسلم الکتاب فکتب هذا ما قاضی محمد بن عبدالله لا یدخل مکة سلاح الا فی القراب. [53]پیامبر اسلام عقد نامه را گرفت و نوشت:هذا ما قاضی محمد...
نتیجه:
چنین نتیجه میگیریم که ـ پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) به طور قطع، نزد کسی خواندن و نوشتن را فرانگرفته بود و به این ترتیب یکی از صفات او این است که نزد استادی درس نخوانده است.
هیچگونه دلیل معتبری در دست نداریم که پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) قبل از نبوت یا بعدازآن عملاً چیزی را خوانده یا نوشته باشد. این موضوع منافاتی با آن ندارد که پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) به تعلیم پروردگار قادر بر خواندن یا نوشتن بوده باشد.
از کیفیت نزول وحی چنین استفاده می شود که پیامبر اکرم(ص) قبل از بعثت قادر بر خواندن و نوشتن نبوده و سلب این قدرت نه تنها نقیصه ای بوجود نمی آورد بلکه ارتباط قلبی او را با عالم غیب بیشتر ثابت می کند
بنابراین امز بودن پیامبر به این معناست که آن حضرت قبل از وحی خواندن و نوشتن بلد نبود و جزء افراد باسواد مکه نبود؛ ولز پس از وحی بهسبب وحی به سرچشمه علوم متصل شد.
پی نوشت:
1.فرهنگ الرائد، واژه «ام».
2.جمعی از نویسندگان زیر نظر آقای مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج ۱۴، ۱۳۷۱، ج ۶، ص ۳۹۶ و ۳۹۷.
3.قرشی، قاموس قرآن، ۱۳۷۱ش، ج۱، ص۱۱۹.
4.ابن منظور، لسان العرب، ۱۴۱۴ق، ج۱۲، ص۳۴.
5.شیخ طوسی، التبیان، بیروت، ج۴، ص۵۵۹.
6.طباطبائی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۲۱۵.
7.رشید رضا، المنار، ۱۹۹۰م، ج۲، ص۳۸۵.
8.مطهری، پیامبر امی، ۱۳۸۱ش، ص۴۰.
9.سوره عنکبوت، آیه۴۸.
10.مطهری، پیامبر امی، ۱۳۸۱ش، ص۳۶-۴۰
11.دیونپورت، عذر تقصیر به پیشگاه محمد و قرآن، ۱۳۴۴ش، ص۱۷-۱۸.
12.مطهری، مجموعه آثار شهید مطهری، انتشارات صدرا، ج۳، ص۲۰۶-۲۰۷.
13.جواهری، پاسخ به شبهات اعجاز و تحدی، ۱۳۹۷ش، ص۲۲۶.
14.جواهری، پاسخ به شبهات اعجاز و تحدی، ۱۳۹۷ش، ص۲۲۷.
15.قرطبی، الجامع لأحکام القرآن، ۱۳۶۴ش، ج۷، ص۳۸.
16.فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۲۴۲؛حسینی شیرازی، تبیین القرآن، ۱۴۲۳ق، ص۱۸۲.
17.عیاشی، التفسیر، ۱۳۸۰ق، ج۲، ص۳۱.
18.صفار، بصائر الدرجات، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۲۲۶.
19.زمخشری، الکشاف، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۳۷۵.
20.طرابیشی، من اسلام القرآن الی اسلام الحدیث، ۲۰۱۰م، ۸۹-۹۰.
21.راغب اصفهانی، مفردات ألفاظ القرآن، ۱۴۱۲ق، ص۸۷.
22.قرطبی، الجامع لأحکام القرآن، ۱۳۶۴ش، ج۱۹، ص۹۱.
23. مکارم شیرازی و همکاران، تفسیر نمونه، انتشارات: دار الکتب الاسلامیه ـ تهران، ج 6، ص 397.
24.مطهری، مرتضی، پیامبر امی، تهران، انتشارات صدرا، چاپ ۱۶، ۱۳۸۱، ص ۹ ۱۰.
25.عنکبوت(۲۹)، آیه ۴۸؛ ما کنت تتلوا من قبله من کتاب و لا تخطه بیمینک اذاً لارتاب المبطلون.
26.نحل(۱۶)، آیه ۱۰۳.
طبرسی، الاحتجاج، بیروت، منشورات مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، چاپ ۲، ۱۴۰۳ هـ. ق.27
28.قرطبی، الجامع لأحکام القرآن، ۱۳۶۴ش، ج۱۹، ص۹۱.
29.ربیعنیا، «امی»، ص۴۰۰.
30.مغنیه، تفسیر الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۳، ص۴۰۴.
31.ربیعنیا، «امی»، ص۴۰۰.
32.قرشی، قاموس قرآن، ۱۳۷۱ش، ج۱، ص۱۲۰.
33.ربیعنیا، «امی»، ص۴۰۰.
34.طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۳ق، ج۱، ص۶۳.
35. صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمّد صلّى الله علیهم، محقق/مصحح: کوچه باغى، محسن بن عباسعلى، ناشر: مکتبة آیة الله المرعشی النجفی ـ قم، 1404ق، چاپ دوم، ج 1، ص 225، ح 1.
36. اعراف: 7/ 157و158.
37. جمعه: 62/ 2.
38. عنکبوت: 29/ 48.
39. مرتضی مطهری، همان، ص 212.
40.بحار الانوار، ج 16،ص 133.
41. بحارالانوار، ج 16، ص 135.
42.صدوق، محمد بن علی، معانی الاخبار، ص۵۳ - ۵۴.
43.صفار قمی، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، ص۲۴۷.
44. ابنعطیه اندلسی، عبدالحق بن غالب، المحرر الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز، ج۴، ص۳۲۲.
45. قزوینی، محمد بن یزید، سنن ابن ماجة، ج۲، ص۸۱۲.
46. آلوسی، محمود بن عبدالله، تفسیر آلوسی، ج۱۱، ص۶.
47. حاکم حسکانی، شواهد التنزیل، ج۱، ص
48. طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، ج۲۲، ص۲۰۰.
49. سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبکر، الدر المنثور، ج۵، ص۲۱۹.
50 .حاکم حسکانی، شواهد التنزیل، ج۱، ص۲۹۵ - ۲۹۶.
51. قندوزی، سلیمان بن ابراهیم، ینابیع المودة لذوی القربی، ج۲، ص۳۷۸.
52. سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبکر، الدر المنثور، ج۳، ص۵۷۴.
53. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، ج۳، ص۱۶۸.
منابع:
https://www.x-shobhe.com/,quran/9574.html
https://www.hawzahnews.com/news/869348
https://hawzah.net/fa/Note/View/72538/
https://hawzah.net/fa/Note/View/72538
https://www.pasokhkadeh.ir/239141
http://www.javabcity.ir/node/2954
https://article.tebyan.net/469195
https://fa.wikishia.net/view
https://wikiporsesh.ir
https://fa.wikifeqh.ir
www.jc313.
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}