چرا یکی از نامهای روز قیامت یوم الحساب است؟
چرا یکی از نامهای روز قیامت یوم الحساب است؟منظور قرآن از عبارات «یوم الحساب» در مورد رستاخیز چیست؟ پاسخ را در راسخون مشاهده بفرمائید.
فهرست اسامی قیامت در قرآن مجموعه اسمها یا صفات یادشده در قرآن برای نامگذاری و وصف قیامت است. هر کدام از این اسامی اطلاعاتی درباره یکی از ابعاد قیامت عرضه میکند.
نام «یوم الحساب» به خاطر آن است که تمام اعمال آدمى اعم از صغیر و کبیر، معنوى و مادى، جوارحى و جوانحى (بدنى و روحى) بدون استثناء در آن روز محاسبه مى شود.
اطلاق شده یا به خاطر آن است که در مقابل آن باید مطیع بود یا اینکه جزا مولود اطاعت است.
در بعضى از روایات نیز به معناى روز حساب تفسیر شده که در حقیقت از قبیل ذکر علّت و اراده معلول است؛ زیرا حساب، مقدمه اى براى جزاست.
در این مقاله به سوال : چرا یکی از نامهای روز قیامت یوم الحساب است؟ با اشاره به اسامی نام های قیامت و یوم الحساب در قرآن، حساب و حسابرسى در قیامت، سؤال از همه کس از همه کس و همه چیز، پرسش هاى اساسى، حسابگر کیست؟ پاسخ می دهیم.
نام ها و اسامی قیامت
منظور از «فهرست اسامی قیامت در قرآن» مجموعه صفات یا اسمهایی است که بهروشنی در قرآن برای نامگذاری و بیان ویژگیهای قیامت آمده است.
هر کدام از این اسامی و صفات، یکی از ویژگیهای قیامت را بیان میکند.[۱] به نوشته فیض کاشانی، هر یک از نامهای قیامت، رازی دارد که باید برای کشف آن کوشید.[۲]
آیتالله ناصر مکارم شیرازی تعداد ۷۰ نام از نامهای قیامت را در تفسیر موضوعی پیام قرآن ذکر کرده و توضیح داده است.[۳]
آیتالله جعفر سبحانی نیز در الإلهیات علی هدی الکتاب والسُّنة والعقل، تعداد ۴۰ نام از این اسامی را یاد کرده است.[۴]
ملامحسن فیض کاشانی در المحجة البیضاء، تعداد بیشتری از این اسامی و صفات را جمع کرده است.[۵]
بنابر گزارش آیتالله مکارم شیرازی، اسامی و صفاتی که فیض کاشانی آورده، تعداد ۱۰۰ مورد است،[۶]
ولی همه این ۱۰۰ مورد در قرآن نیامده و بخشی از آن در احادیث، ذکر شده و بعضی دیگر در هیچکدام از قرآن و روایات نیست؛ بلکه استنباطی است.[۷]
یوم الحساب چیست؟
یوم الحساب یکی از نام های روز قیامت است. قیامت یعنی برخاستن انسان از خاک و حضور در عالم پس از مرگ. روز قیامت بدین سبب به این نام نامیده میشود که روز حسابرسی تمام اعمال انسان است.
«حساب» به معنای شمردن است. علت نامگذاری آن، این است که هر مکلّفی به روز قیامت، نتیجه اعمال و افعال خویش را خواهد دید و خداوند به حساب یکایک آنها میرسد.
چرا یکی از نامهای روز قیامت یوم الحساب است؟
یکى دیگر از اسامى مشهور قیامت، «یوم الحساب» است که در پنج آیه از قرآن مجید آمده است .
و این نام به خاطر آن است که تمامى اعمال آدمى اعم از صغیر و کبیر، جزیى و کلّى، معنوى و مادّى، جوارحى و جوانحى (بدنى و روحى) بدون استثناء در آن روز مورد محاسبه قرار مى گیرد.
قرآن از زبان موسى بن عمران(علیه السلام) مى گوید: ( وَقَالَ مُوسَى إِنِّی عُذْتُ بِرَبِّی وَرَبِّکُمْ مِنْ کُلِّ مُتَکَبِّر لاَّ یُؤْمِنُ بِیَوْمِ الْحِسَابِ): «موسى گفت:
من به پروردگارم و پروردگار شما پناه مى برم از هر متکبّرى که به روز حساب ایمان نمى آورد.» [8]
و گاه از آن تعبیر به ( یَوْمَ یِقُومُ الْحِسابُ): «در آن روزى که حساب برپا مى شود» شده است. [9]
مقاییس اللّغة چهار ریشه براى ماده «حساب» ذکر مى کند:
شمردن، کفایت کردن، و «حسبان» به معناى بالش کوچک، و «اَحْسَبَ» به معناى کسى که بر اثر بیمارى پوست تنش سفید شده و موهاى او ریخته است.
بعضى از ارباب لغت معانى بیشترى براى آن ذکر کرده، و حتّى آن را به هفت معنا رسانده اند که از جمله آنها مجازات و عذاب است. [10]
ولى ظاهر این است که همه معانى فوق آن گونه که اجمالا از مفردات راغب بر مى آید به یک معنا باز مى گردد، و آن حسابرسى کردن است;
و اگر در معناى کفایت کردن به کار مى رود به خاطر آن است که محاسبه اى براى رسیدن به کفایت صورت مى گیرد;
و همچنین در مورد مجازات به خاطر آن است که بعد از حسابرسى انجام مى شود. معانى دیگر نیز به نحوى بازگشت به این معنا مى کنند.
(مثلا اطلاق آن بر نوعى از بیمارى جلدى به خاطر شباهت با مجازات الهى است که بعد از حساب واقع مى شود; و شاید بالش کوچک را از این رو «حسبان» نامیده اند که حسابگران در موقع حساب به آن تکیه مى کنند)
به هر حال یکى از روشن ترین برنامه هایى که در قیامت انجام مى گیرد، و اصولا قیام قیامت به خاطر آن است، مسأله حساب الهى است که شرح چگونگى آن به خواست خدا در بحث هاى مربوط به منازل آخرت خواهد آمد.
یوم الحساب در قرآن
به قیامت «یوم الحساب» نیز اطلاق شده است. گرچه خداوند همیشه حسابرس است و «حسیب» از نام های مقدّس اوست، جز این که در قیامت که روز حساب است این نام مقدّس به ظهور کامل می رسد.
خداوند در قرآن مجید هشت بار خود را «سریع الحساب» معرّفی کرده است؛ مانند: «لیجزی اللهُ کلَّ نفس ما کسبتْ إنّ الله سریع الحساب»[11] و گاهی خود را «أسرع الحاسبین» [12] دانسته است.
همچنین در مواردی قیامت را یوم الحساب خاطرنشان ساخته است، مانند: «إنّ الّذین یَضلّون عن سبیل الله لهم عذابٌ شدیدٌ بما نسوا یوم الحساب[13].
[بر آنان که از راه خدا منحرف شدند عذاب سختی است؛ زیرا روز حساب را فراموش کردند] همچنین می فرماید: «هذا ما توعدون لیوم الحساب»[14].
[این نعمت های بهشتی، مانند باغ های پر از میوه، تخت های مرصّع و حوران جوان و با عفّت همان چیزی است که شما برای روز حساب به آنان وعده داده می شوید.] [15]
حساب و حسابرسى در قیامت
برپایى قیامت و معاد و زنده شدن مردگان و بهم خوردن نظام موجود و تشکیل یک نظام دیگر، به خاطر حسابرسى و رسیدگى به اعمال دنیوى انسان است که در قیامت مورد پرسش و بازخواست قرار مىگیرد. با توجّه به آیات و روایات در این زمینه، مطالبى را بیان مىکنیم:
سؤال از همه کس
قرآن مىفرماید: فَلَنَسئَلَنَّ الَّذینَ اُرسِلَ اِلَیهِم وَلَنَسئَلَنَّ المُرسَلِینَ[16] ما حتماً هم از مردمى که برایشان پیامبر فرستاده ایم سؤال خواهیم کرد و هم از خود انبیا در باره اینکه آیا مطالب را به مردم رسانده اند یا نه، سؤال مى نماییم.
آرى، سؤال در قیامت عمومى است و از همه افراد صورت خواهد گرفت.
سؤال از همه اعمال
در قیامت از همه اعمال انسان بازخواست و سؤال مىشود، وَلَتُسئَلُنَّ عمّا کُنتُم تَعمَلُون [17] از آنچه انجام داده اید حتماً بازخواست مىشوید.
حتىّ اگر بسیار اندک و ناچیز باشد، فَمَن یَعمَلْ مِثقالَ ذَرَّةٍ خَیرً یَرَهُ وَمَن یَعمَل مِثقالَ ذَرَّةٍ شَرا یَرَه [18]هر کس به هم وزن ذرّه اى [19] خیر یا شرّى انجام دهد، در روز قیامت همان را خواهد دید.
البتّه این آیه قانون کلّى براى کارهاى خیر و شرّ است، ولى در میان اعمال انسان بعضى از کارها به قدرى عالى است که حتّى گناهان را به خوبى ها تبدیل مىکند.
و یا بعضى گناهان به قدرى خطرناک است که سبب مىشود کارهاى خوب هم از بین رفته و حبط گردد.
سؤال از هر حالت
در قیامت خداوند گناهانى را که صورت ظاهرى هم ندارد، نظیر گناه بزرگ شرک و ریا و یا کتمان حقّ، مورد حساب و سؤال قرار خواهد داد.
قرآن در این باره مىفرماید: اِن تُبدوا ما فِى اَنفُسِکُم اءو تُخفُوهُ یُحاسِبکُم بِهِ اللّه [20] اگر آنچه در دل دارید آشکار سازید یا پنهان کنید، خداوند طبق آن شما را محاسبه مىکند.
حتّى افکار و نیّات ما را به حساب مىآورد. مثلا اگر به فقیرى کمک کردیم ولى هدف ما خدا نبود، بلکه شهرت طلبى و یا امثال آن باشد، باز هم بخاطر همان هدف و انگیزه مورد سؤال قرار مىگیریم.
حضرت لقمان در ضمن وصایاى خود به فرزندش چنین مىفرماید: یا بُنَىَّ اِنَّها اِن تَکُ مِثقالَ حَبَّةٍ مِن خَردَلٍ فَتَکُن فى صَخرَةٍ اءو فِى السّمواتِ اءو فِى الاَرضِ یَاءتِ بِهَا اللّهُ اِنّ اللّهَ لَطیفٌ خَبِیرٌ([21]
فرزندم! هر گاه به مقدار وزن یک دانه خردل هم کار نیک یا بدى انجام دهى، خواه در آسمان هاى بلند و خواه در قعر زمین و یا در شکاف کوه ها و سنگ ها باشد، خداوند در روز قیامت آن عمل را در برابر تو حاضر کرده و پاداش نیک و بد کارت را خواهد داد.
آرى، هیچ یک از عوامل خفا و پنهان کارى، نه ریز بودن کار و نه دور بودن آن و نه پنهانى و نه تاریکى، مانع علم و آگاهى او نیست. واین بخاطر آن است که خداوند هم لطیف است و هم خبیر، یعنى عالم به امور دقیق و ظریف است.
سؤال یا عدم سؤال در قیامت
تاکنون از آیات استفاده کردیم که در قیامت از همه کس وهمه اعمال و حالات او سؤال خواهد شد، ولى قرآن در یک جا مىفرماید: لا یُسئَلُ عَن ذُنُوبِهِمُ المُجرِمون [22] .
و در آیه اى دیگر مىفرماید: فَیَومَئِذٍ لایُسئَلُ عَن ذَنبِه اِنسٌ و لا جانّ[23] که ما از گناهکاران بازخواست وسؤال نمى کنیم، حال چگونه این آیات قابل جمع است و چرا یک جا مىفرماید: سؤال در کار است و در جاى دیگر مىفرماید: سؤالى در کار نیست
پاسخ: اوّلا آیه اوّل مربوط به قیامت نیست. چون آیه بیانگر داستان قارون و سرانجام هلاکت اوست که هشدار مىدهد:
اى قارون هاى زمان! تا مهلت دارید به خود آیید و از راه کج خود برگردید، زیرا هنگام قهر و غضب ما دیگر مهلت توبه و عذرخواهى نخواهید داشت .
و ما به هنگام هلاک کردن فاسدان، از گناهانشان سؤال نمى کنیم و فرصت سؤال و جوابى براى آنها باقى نمى گذاریم تا آنها براى توبه و توجیه و عذرتراشى و التماس، تلاش کنند.
ثانیا گاهى سؤال براى شناسایى است، یعنى انسان براى شناخت و آگاهى خود سؤال مىکند، که خداوند متعال از آن بى نیاز است .
و همچنین ملائکه و مؤمنان نیز مجرم و گناهکار را به سیما مىشناسند، چنانکه قرآن مىفرماید: یُعرَفُ المُجرِمونَ بِسیماهُم[24]
ثالثا مراحل و توقفگاه هاى قیامت متعدّد است. چنانکه علامه طباطبایى با توجه به روایات مىفرماید: در قیامت مواقف و توقفگاه ها متعدّد است و انسان در بعضى مراحل مورد سؤال قرار مىگیرد و در بعضى دیگر مورد سؤال و بازخواست واقع نمى گردد.
بنابراین آیاتى که بیانگر سؤال و پرسش در قیامت است، مربوط به مرحله اى و این آیات مربوط به مرحله و وقفى دیگر است. [25]
پرسش هاى اساسى
گرچه سابق بر این گفتیم که از تمام اعمال و افکار و حالات انسان سؤال مىشود، ولى چون در آیات و روایات نسبت به بعضى مسائل حساسیّت و ویژگى خاصّى در کار است و امامان مردم را به آن موارد بخصوص متوجّه کرده اند، ما هم در اینجا گوشه اى از آن موارد را نقل مىکنیم:
* قرآن مىفرماید: ثُمَّ لَتُسئَلُنَّ یَومَئِذٍ عَنِ النَّعِیمِ[26]در قیامت حتماً از نعمتى که به شما داده شده مورد سؤال قرار مىگیرید.
در روایات مىخوانیم که مراد از نعمت در آیه، ولایت امام معصوم است، [27] علامه طباطبائى مىفرماید: اگر از نعمت نان و آب هم سؤال مىشود.
به خاطر آن است که نیرویى که از این نعمت ها باید در راه رضاى خدا و خط پیامبران خدا صرف شود، بجاى خود مصرف شده است یا نه و گرنه نعمت نان و آب به خودى خود مورد سؤال قرار نمى گیرد.
[28] مثلاً پدرى که براى درس خواندن فرزندش امکاناتى را تهیه کرده و غذا و پوشاک او را تاءمین کرده، اگر فرزندش درس نخواند، از تمام آن امکانات بازخواست مىشود.
بنابراین سؤال از نعمت هاى مادّى و جزئى براى آن است که چرا این نعمت ها در راهى که باید قرار گیرد که همان بندگى خدا و اطاعت اولیاى معصوم است، قرار نگرفته و گرنه کسانى که از نعمت هاى مادّى در راه خدا بهره گرفته باشند، هرگز مورد سؤال قرار نخواهند گرفت.
* در روایات متعدّد مىخوانیم: در قیامت انسان از جاى خود حرکت نمى کند، تا اینکه از عمر، جوانى، مال، ولایت و حبّ اهل بیت علیهم السّلام سؤال شود. [29]
* در قرآن مىخوانیم: اِنَّ السَّمعَ وَالبَصَرَ والفُؤادَ کُلُّ اولئِکَ کانَ عَنهُ مَسئولا(498) هر یک از گوش و چشم و دل، مورد سؤال قرار مىگیرند. گوش از شنیدنى ها و چشم از دیدنى ها و دل از فکر و عقیده. [30]
* در روایات مىخوانیم که در قیامت اوّلین سؤالى که از انسان مىشود درباره نماز است، هرگاه نماز قبول شد، سایر اعمال هم مورد قبول قرار مىگیرد و اگر نماز رد شد، سایر اعمال نیز بى اثر مىماند. [31]
* در سوره نحل آیه 56 و سوره عنکبوت آیه 13 مىخوانیم که در قیامت از افتراهایى که در دنیا نسبت به مکتب و دین زده مىشود، سؤال مىشود.
* در قرآن مىخوانیم که در قیامت از یک سرى موهوماتى که بدون دلیل به ذات مقدّس خداوند نسبت داده شده، بازخواست مىشود.
مثلاً درباره کسانى که ملائکه را دختران خدا مىدانستند، مىخوانیم: سَتُکتَبُ شَهادِتُهُم وَیُسئَلونَ[32] ما این حرفهاى یاوه آنان را ضبط و در قیامت مورد سؤال قرار خواهیم داد.
* طبق بعضى روایات، انسان در قیامت حتّى از ظلمى که به حیوانات نموده است مورد سؤال قرار مىگیرد.
پیامبر صلّى الله علیه وآله شترى را دید که زیر بار بسته شده است، فرمود: صاحب این حیوان براى حساب قیامت، خودش را آماده کند. [33]
* در قرآن مىخوانیم که از والدین نسبت به دخترانى که زنده بگور کرده اند مىپرسند: وَاِذَا المَوؤدَةُ سُئِلَت بِاءىّ ذَنبٍ قُتِلَت [34] چرا و به چه گناهى این اطفال معصوم را کشتید؟
شاید آیه شامل سقط جنین و کسانى که در دنیاى علم و صنعت ومتمدّن امروز با عمل کورتاژ اولاد خود را سقط مىکنند نیز باشد.
سؤالات بى جواب
در قیامت گاهى سؤالاتى از انسان مىشود که از پاسخ آن عاجز است و در واقع این نوعى عذاب و شکنجه روحى است، زیرا جز شرمندگى پاسخى براى آنها نیست، از جمله:
سؤال از مشرکین
در آیات متعدّد قرآن مىخوانیم: روز قیامت خداوند از مشرکان و کسانى که اطاعت و پیروى قوانین غیر خدا را نموده اند.
و یا به قدرتى غیر از قدرت بى نهایت الهى چشم دوخته بودند، سؤال مىفرماید: اءینَ شُرَکائِى [35] کجا هستند کسانى که شما در دنیا شریک من قرار مىدادید؟
و یا مىفرماید: قِیلَ ادعُوا شُرکائَکُم فَدَعوهُم فَلَم یَستَجیبُوا لَهم [36] روز قیامت به مشرکان گفته مىشود: آن شریک هایى که براى خدا تصوّر مىکردید را به فریادرسى خود بخوانید! آنها هم مىخوانند، ولى پاسخى نمى شنوند.
سؤال از فرصت ها
یکى دیگر از سؤالاتى که در قیامت انسان پاسخى براى آن ندارد این است که گناهکاران و کفّار در جهنّم، مراجعت خود را به دنیا از خداوند درخواست مىکنند و مىگویند:
خدایا! ما را از این آتش نجات بده تا کار صالح انجام دهیم. خداوند در پاسخ مىفرماید: اء وَلَم نُعَمِّرکُم ما یَتذَکَّرُ فِیه مَن تَذَکَّرَ... [37]
آیا ما به مقدار پند گرفتن شما را عمر ندادیم تا هر که اهل عبرت و پند گرفتن است در آن مدّت پند گیرد؟
ولى انسان در برابر این سؤال پاسخى ندارد، چون مىبیند که دهها سال عمر کرده و مىتوانست تنها در چند دقیقه آن به خود آید و از انحراف و گناه دست کشیده و توبه کند.
سؤال از پیروى شیطان
قرآن مىفرماید: در روز قیامت خداوند از کسانى که در دنیا فرمان هاى شیطان را پیروى و اطاعت کرده اند، مىپرسد: اءلَم اءعْهَد اَلیکُم یا بَنى آدَمَ اءنْ لاتَعبُدوا الشَّیطانَ[38]
آیا با شما عهد نکردم که بندگى شیطان را نکنید؟ ولى این سؤال هم پاسخى جز خجالت و شرمندگى ندارد.
حسابگر کیست
امّا در اینکه چه کس و یا چه کسانى در قیامت انسان را مورد محاسبه قرار مىدهند و اعمال او را بررسى مىنمایند؟ با توجّه به آیات وروایات مىگوییم:
خداوند
در قیامت حسابگر خداوند است، خداى عالم و عادل و عزیز که به احدى ظلم نمى کند و حساب او از هر حسابگر دیگرى کفایت مىکند. و کَفى بِنا حاسِبِینَ[39] حسابگرى که مهربان است و به تمام ریز و درشت کار و افکار ما آگاهى دارد،[40]
حسابگرى که در یک چشم بهم زدن به حساب همه خلایق مىرسد[41] و سریع ترین حسابگر است. و هُوَ اَسرَعُ الحاسِبینَ[42]
شخصى از حضرت على علیه السّلام پرسید: خداوند چگونه این همه خلائق را حسابرسى مىکند؟ امام فرمود: همان گونه که همه آنها را روزى مىدهد، به حساب همه آنان نیز مىرسد.
پرسید: چگونه حسابرسى مىکند در حالى که آنان خدا را نمى بینند؟ حضرت فرمود: کما یَرزُقهم و لایَرونَه [43] همان گونه که روزیشان مىدهد و آنان او را نمى بینند.
سؤال: اگر خداوند سریع الحساب است و در حدیث مىفرماید: به اندازه دوشیدن شیر یک حیوان بیشتر طول نمى کشد،[44] یا به مقدار یک چشم بهم زدن است، پس چرا در مواردى آمده است که حساب عدّه اى مانند ثروتمندان یا مسئولان، مدّت ها به طول مىانجامد؟
پاسخ: طولانى شدن حسابرسى، به خاطر طولانى بودن جواب و پاسخ به سؤالات است، نه بخاطر ضعف حسابگر.
رهبران امّت
در روایات مىخوانیم که خداوند حساب هر امّت را به عهده امام و رهبر آسمانى آن امّت گذارده است، که به چند نمونه از آنها اشاره مىکنیم:
* امام صادق علیه السّلام فرمود: اذا کانَ یَومُ القیامَةِ وَکَّلَنَا اللّهُ بِحِسابِ شِیعَتِنا[45] در روز قیامت خداوند متعال حساب شیعیان ما را به خودما واگذار مىکند.
* امام کاظم علیه السّلام فرمود: حساب مردم با ماست[46]
* از مرحوم صدوق نقل شده است که خداوند حساب پیامبران را خود عهده دار شده و حساب جانشینان انبیا را به انبیا و حساب امّت ها را به امامان واگذار مىفرماید. [47]
مرحوم علامه طباطبائى در ذیل آیه اِنَّ عَلَینا حِسابَهُم [48] با توجّه به روایات متعدّد از ائمّه معصومین علیهم السّلام مىفرماید: حساب هر گروهى مربوط به امام زمان همان گروه است[49] چنانکه تفسیر صافى نیز ذیل آیه 46 سوره اعراف، روایاتى را در این باره بیان فرموده است.
وجدان انسان
یکى دیگر از محسابه گران در قیامت، وجدان انسان است، چنانکه قرآن مىفرماید: کَفى بِنَفسِکَ الیَومَ عَلیکَ حَسیباً[50] امروز وجدان شمابراى حسابگرى خودتان کافى است.
امام صادق علیه السّلام مىفرماید: در قیامت انسان آنچنان متذکّر اعمال خویش مىشود که گویى همین الا ن انجام داده و فریاد مىزند: ما لِهذا الکِتابِ لا یُغادِرُ صَغِیرَةً و لا کَبِیرَةً اِلاّ اَحصاها[51] این چه کتابى است که ریز و درشت اعمال مرا ضبط کرده است
آرى، حسابگرى خداوند به قدرى عادلانه و منصفانه است که وجدان خود ما نیز با یک تذکّر و یادآورى به کرده ها، همان قضاوت را داشته و خود را در دادگاه وجدان محکوم مىکنیم.
انواع حساب در قیامت
در قیامت هر دسته اى به گونه اى حسابرسى مىشوند:
الف: گروهى خیلى ساده و آسان محاسبه مىشوند
قرآن مىفرماید: فَسَوفَ یُحاسَبُ حِساباً یَسیراً[52] از روسفیدان وکسانى که نامه عملشان را به دست راستشان داده اند، حساب آسان کشیده مىشود.
رسول خدا صلّى الله علیه وآله فرمود: اگر عطا و بخشش کنى به آن کسى که او بخل ورزیده و تو را محروم کرده است.
و رفت و آمد کنى با کسى که از تو جدا شده و عفو نمایى آن کسى را که به تو ستم روا داشته است، در قیامت خداوند بخاطر این کمالات، حساب تو را آسان مىگیرد. [53]
در حدیث دیگرى از امام صادق علیه السّلام فرمود: اِنّ صِلَةَ الرَّحِمِ تُهَوِّنُ الحِسابَ[54]صله رحم در دنیا، سبب آسانى حساب در قیامت است.
گروهى بسیار سخت حسابرسى مىشوند
قرآن در وصف مردان خدا مىفرماید: یَخافُونَ سُوءَ الحِسابِ[55] آنان از حساب هاى سخت قیامت مىترسند.
راستى مگر خداوند بد حساب است که آنان از بد حسابى او هراس دارند؟
پاسخ این سؤال را ما در روایات مىیابیم، آنجا که مىفرماید: انّما یُداقُّ اللّهُ العِبادَ فِى الحِسابِ یَومَ القِیامَةِ عَلى قَدرِ ما آتاهُم مِنَ العُقولِ فِى الدُّنیا .
خداوند روز قیامت حساب مردم را طبق میزان عقلى که در دنیا داشته اند مورد سؤال قرار مىدهد، هر کسى که در دنیا عقل ودرکش بیشتر است در قیامت هم حسابش سخت تر خواهد بود.
آرى، افراد زیرک که در دنیا مىتوانند از زرنگى خود استفاده ها کنند باید به فکر حساب هاى سخت خود هم باشند.
امام صادق علیه السّلام به یکى از یاران که در گرفتن طلب خود از مردم بسیار سختگیر بود فرمود: کسانى که در دنیا در داد وستدها با مردم سختگیر و تنگ نظر باشند، خداوند هم در قیامت با آنان به سختى حساب خواهد کشید. [56]
بنابراین طبق روایات متعدّد،[57] معناى بد حسابى در قیامت، همان دقّت در حساب است، نه ظلم در آن. زیرا خداوند به هیچ کس ظلم نمى کند. وَ لایَظلِمُ رَبِّکَ اَحداً[58]
گروهى بدون حساب به دوزخ مى روند
اینها همان مشرکانى هستند که با دیدن و شنیدن صدها آیه و دلیل و معجزه دست از لجاجت خود برنداشتند، بنابراین در قیامت هم وضع آنان روشن است و نیازى به سؤال و جواب ندارند. لذا امام سجادعلیه السّلام فرمود: اِنّ اهلَ الشِّرکِ لاتُنصَبُ لَهُمُ المَوازِینُ[59] براى اهل شرک در قیامت میزان بر پا نمى شود.
در حدیث دیگرى امام رضاعلیه السّلام از رسول خدا صلّى الله علیه وآله نقل مىفرماید که خداوند تمام بندگانش را به جز مشرکان پاى میزان حساب مىآورد. [60]
قرآن نیز به این حقیقت اشاره کرده و مىفرماید: فَلانُقیمُ لَهم یَومَ القِیامَةِ وَزناً[61] ما براى گروهى در قیامت میزانى به پا نمى داریم، یعنى آنان وزن و ارزشى ندارند و یا کار خیرى انجام نداده اند و یا با اعمال خلاف خود کارهاى پسندیده خود را نابود نموده اند.
در بعضى روایات مىخوانیم: رهبر ظالم و فاجر و دروغگو و پیرمرد زناکار و ثروتمند بخیل و عالم حسود، بدون حساب به دوزخ مىروند. [62]
گروهى بدون حساب به بهشت مىروند
در حدیث مفصّلى مىخوانیم که گروهایى در قیامت بدون حساب به بهشت مىروند:
1 کسانى که در انجام دستورات الهى و دورى از گناهان استقامت مىورزند.
2 کسانى که از کنار برخوردهاى بد و نیش و نوش دیگران با بلندنظرى و عفو مىگذرند و اهل کینه و عقده و انتقام نیستند.
3 گروهى که علاقه ها و پول خرج کردن هاى خود را جز در راه محبّت به خدا قرار نمى دهند و در کارهاى خودشان هدفى جز خدا ندارند. [63]
چیزهایى که حساب ندارند
در روایات متعدّد مىخوانیم: خداوند متعال در قیامت از نان و غذا و آن پولى که صرف ازدواج و جهاد و حج مى شود، بازخواست و سؤال نمى فرماید
حقّ النّاس
در روایات مىخوانیم: در قیامت بدهکار را احضار مىکنند و کارهاى نیک او را به طلبکار مىدهند تا راضى شود، و اگر بدهکار عمل نیکى نداشت تا بجاى بدهى خود بدهد، گناهان طلبکار را بر گناهان او اضافه مىنمایند و بدین وسیله خداوند قصاص مىفرماید. [64]
حضرت على علیه السّلام گناهان را به چند دسته تقسیم کرده و فرمودند:...امّا الّذى لایُغفَرُ فَظُلمُ العِبادِ بَعضُهُم لِبَعضٍ... وَ عِزَّتِى وَ جلالِى لا یَجُوزُنى ظُلمُ ظالِمٍ... [65]
یک نوع گناه را خدا نمى بخشد و آن ظلمى است که مردم نسبت به یکدیگر مرتکب مىشوند، سپس امام فرمود: خداوند به عزّت و جلال خود سوگند یاد فرموده که در آن روز هرگز از ظلم ستمگرى چشم پوشى نخواهد کرد، گرچه کم و جزئى باشد. آرى، درباره حقّالنّاس خداوند با کمال دقّت به حساب ها مىرسد.
حضرت على علیه السّلام فرمود: خداوند در روز قیامت َلیومَ اَحکُمُ بَینَکُم بِعَدلى وَ قِسطِى لایُظلَمُ الیَومَ عِندى اَحدٌ اَلیَومَ آخِذُ لِلضَّعیفِ مِنَ القَوىّ بِحَقّه و لِصاحِبِ المَظلَمَةِ بِالمَظلِمَة بالقِصاصِ مِنَ الحَسَناتِ و السّیئاتِ... اِلاّ مَظلَمَةٌ یَهبُها لِصاحِبِها[66]
امروز در میان شما به عدالت حکم مىکنم و به هیچ کس در دادگاه من ظلم نمى شود، امروز حقّ ضعیف را از قوى مىگیرم.
امروز به نفع مظلوم از ظالم (یا از طریق گرفتن کارهاى نیک ظالم و قراردادن آن در پرونده مظلوم و یا از طریق برداشتن گناهان مظلوم و اضافه نمودن آنها به گناهان ظالم) دادخواهى مىکنم.
تا اینکه فرمودند: تنها آن دسته از ظالمان امروز نجات مىیابند که مظلوم و کسى که به او ظلم کرده اند، از حقّ خودش بگذرد.
گفتگوها در حال حساب
امام صادق علیه السّلام در تفسیر آیه فَلِلّهِ الحُجَّةُ البالِغَة [67] مىفرماید: روز قیامت به انسان گناهکار خطاب مىشود: آیا مىدانستى که راه تو کدام بود و وظیفه تو چه بود؟
اگر بگوید: مىدانستم، از او مىپرسند: چرا عمل نکردى و اگر بگوید: نمى دانستم، به او گفته مىشود: چرا یاد نگرفتى[68]
در حدیث دیگرى مىخوانیم: خداوند با وجود حتّى یک نفر صالح و باتقوا که در یک محلّه و منطقه اى زندگى مىکند، بر سایر افراد آن محل احتجاج کرده و مىفرماید:
مگر فلان مؤمن که گرفتار کار خلاف نشد، در میان شما و در همسایگى شما نبود؟ و مگر شما حرف او را نشنیدید و گریه هاى او را در دل شب و اعمالش را در روز ندیدید؟[69] چراشما مانند او و در راه او نبودید؟
در دادگاه عدل الهى بعضى براى نجات خود مىگویند: خدایا! تو به ما مال و زیبایى و یا گرفتارى دادى که وسیله گناه و انحراف ما شد! خداوند در آن هنگام بندگان صالحى را که مال و زیبایى و یا شدائد و گرفتارى ها آنان را گمراه نکرده به عنوان نمونه شاهد مىآورد و مىفرماید:
مگر حضرت یوسف و مریم زیبایى نداشتند؟ و مگر ایّوب گرفتار سخت ترین بیمارها نشد؟ و بدین نوسیله انسان در دادگاه قیامت محکوم شده و بهانه ها و عذرهایش بى نتیجه مىماند.
قرآن مىفرماید: نمونه انسان با ایمان، زن فرعون است که در کاخ و دربار فرعون زندگى مىکرد، امّا هرگز به آن نظام و طاغوت آلوده نشد و اراده محکم تر از فولاد او برتمام شرایط محیطى و زمانى و اقتصادى حاکم شد.
همان گونه که نمونه انسان کافر را همسران حضرت لوط ونوح معرّفى مىکند که در خانه وحى و بر سر سفره وحى و در کنار تربیت کنندگان معصوم آن هم براى مدّتى بس طولانى زندگى کردند.
ولى بخاطر آنکه تصمیم بر اصلاح و هدایت خود نداشتند، همچنان در کفر باقى ماندند و هنگام قهر خداوند آنان نیز عذاب شدند.بنابراین در هر زمانى افرادى وجود دارند که در قیامت برمردم حجّت باشند.
خجالت و شرمندگى
امام صادق علیه السّلام فرمودند: اگر در قیامت و در دادگاه عدل الهى هیچ کیفرى نباشد مگر همین شرمندگى و خجالت در پیشگاه خداوند، سزاوار است که انسان از خواب و خوراک و استراحت دورى و به حال خود فکر کند. [70]
گناهانى که حتّى حاضر نبوده والدین و همسرش بفهمند، روز قیامت در برابر همه خلائق و اولیاى خدا نشان داده مىشود. (البتّه در صورتى که گناه از حدّ بگذرد و توبه نکند و قابل عفو نباشند)
در روایات متعدّدى سفارش شده که براى رهایى از حساب قیامت، در دنیا هر شخصى خودش را محاسبه و حسابرسى کند، یعنى در هر شبانه روز چند دقیقه و ساعتى را به فکر در عملکرد خود بپردازد تا اگر کار نیکى انجام داده خدا را شکر کند و اگر کار خلافى مرتکب شده است، توبه و عذرخواهى و جبران نماید.
در حدیث مىخوانیم: کسى که خودش را محاسبه کند، خداوند در قیامت دوباره از او حساب نمى کشد و خداوند بالاتر از آن است که به حساب کسى برسد که او خود به حسابش رسیده است.
امام کاظم علیه السّلام فرمود: از ما نیست کسى که در دنیا از خود غافل باشد و به حساب کار خودش در هر روز رسیدگى نکند. [71]
حساب گری از نظر روایات
در روایات اسلامی و گفتار پیامبر (ص) و امامان (ع) از حساب رسی و مساله حساب و کتاب، بسیار سخن به میان آمده است، به عنوان نمونه نظر شما را به چند مورد جلب می کنیم:
رسول خدا (ص) فرمود: «حاسبوا انفسکم قبل ان تحاسبوا; قبل از آن که شما را به پای حساب رسی بکشانند، خودتان را به حساب بکشید.» [72]
امیرمؤمنان علی (ع) می فرماید: «قیدوا انفسکم بالمحاسبة; خود و رفتار خود را با حساب رسی کنترل کنید.» [73]
و از سخنان رسول خدا (ص) است: «اکیس الکیسین من حاسب نفسه; زیرک ترین زیرک ها کسی است که خود را حساب رسی کند. » [74]
امام صادق (ع) فرمود: «حق علی کل مسلم یعرفنا ان یعرض عمله فی کل یوم و لیلة علی نفسه فیکون محاسب نفسه، فان رای حسنة استزاد منها، و ان رای سیئة استغفر منها لئلا یخزی یوم القیامة; به هر مسلمانی که ما را می شناسد،.
(و امامت ما را پذیرفته) سزاوار است که هر روز و هر شب، کردارش را نزد خود مورد بررسی قرار دهد، اگر آن را نیک یافت بر آن بیفزاید و اگر آن را گناه یافت، از آن استغفار و توبه کند تا در قیامت رسوا نگردد.» [75]
یکی از مسایل که در روایات متعدد آمده، مساله عرض اعمال بر پیامبر (ص) و امامان (ع) است که این موضوع نیز در جای خود بیانگر حساب و کتاب دقیق است.
به طوری که حتی اعمال ما را در طول هفته چند بار به محضر پیامبر (ص) و امامان معصوم (ع) عرضه می کنند.
دراین باره در اصول کافی شش روایت آمده است در روایت اول از امام صادق (ع) می خوانیم:
«تعرض الاعمال علی رسول الله، اعمال العباد، کل صباح ابرارها و فجارها فاحذروها، و هو قول الله تعالی: اعملوا فسیری الله عملکم و رسوله;
در هر بامداد، کردار بندگان نیکوکار و فاسق، بر رسول خدا (ص) عرضه می شود، پس (از کردار ناشایسته) برحذر باشید، و همین است معنی سخن خدا (در قرآن آیه 105 توبه) :
بگو عمل کنید، خداوند و فرستاده او و مؤمنان اعمال شما را می بینند.» [76]درباره عرض اعمال بر امامان (ع) نیز، در این باب، چند روایت ذکر شده است. [77]
در جلسه باشکوهی که در مکه بین هارون الرشید و امام کاظم (ع) برگزار شد، هارون در ضمن چند سؤال از امام پرسید: «دین چیست؟ حقیقت دین را برایم شرح بده؟»
امام کاظم (ع) اعدادی را برشمرد فرمود: دین یعنی همین اعداد! هارون خنده استهزاآمیزی کرد و گفت: من از شما درباره دین می پرسم، شما چند عدد ریاضی را ردیف کرده و برای من برمی شمری؟
امام کاظم (ع) فرمود: «اما علمت ان الدین کله حساب; آیا نمی دانی که همه دین، حساب است؟» سپس برای تایید سخنش آیه 48 سوره انبیاء را قرائت فرمود، که آن آیه قبلا ذکر شد.
نتیجه:
از مجموع آیات متعدد قرآن و سخنان پیامبر اسلام و امامان شیعه که در این مقاله به اختصار به آنها اشاره شد، چنین استنباط میشود که اسلام به صراحت به ضرورت حسابرسی و نقش آن در اصلاح امور اقتصادی و اجتماعی اشاره میکند.
از آنجا که همهی آنچه بشر در زندگی خود از آن برخوردار است، نعمتهای الهی محسوب میشوند، بنابراین همهکارهای او مورد سوال واقع خواهد شد.
چرا که همه کارهایی که انسان انجام میدهد، به گونهای تصرف در نعمتهای الهی است. لذا با این توجیهات بایستی در خصوص همه آنها پاسخگو بوده و چه بهتر که از هم اکنون بفکر آخر و عاقبت کارهایمان باشیم
پی نوشت:
1.مکارم شیرازی، پیام قرآن، ۱۳۸۶ش، ج۵، ص۴۴.
2.فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۱۴۱۷ق، ج۸، ص۳۳۱.
3.مکارم شیرازی، پیام قرآن، ۱۳۸۶ش، ج۵، ص۴۴- ۱۰۲.
4.سبحانی، الإلهیات علی هدی الکتاب والسُّنة والعقل، ۱۴۱۲ق، ج۴، ص۱۶۶.
5.فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۱۴۱۷ق، ج۸، ص۳۳۱- ۳۳۲.
6.مکارم شیرازی، پیام قرآن، ۱۳۸۶ش، ج۵، ص۴۴.
7.مکارم شیرازی، پیام قرآن، ۱۳۸۶ش، ج۵، ص۴۵.
8.سوره غافر، آیه 27.
9.سوره ابراهیم، آیه 41.
10.النهایة فی غریب الحدیث و الأثر، ابن اثیر جزرى، مبارک بن محمد، محقق / مصحح: طناحى، محمود محمد، زاوى، طاهر احمد، موسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، قم، 1367شمسی، چاپ چهارم، ج 1، ص 381، ماده: (حسب)؛ لسان العرب، ابن منظور، محمد بن مکرم، دار صادر، بیروت، 1414 قمری، چاپ سوم، ج 1، ص 310، ماده: (حسب)
11.سوره ابراهیم/51 ؛
12.سوره.انعام/62
13.سوره ص/26؛
14.سوره ص/53 ؛
15. آیة الله جوادی آملی،تفسیر موضوعی قرآن ج 4 (معاد در قرآن)
16. سوره اعراف، آیه 6.
17. سوره نحل، آیه 93.
18. سوره زلزال، آیه 7.
19. ذرّه به موجودات بسیار ریزى گفته مىشود که در شعاع آفتابى که از روزنه اى باریک مىتابد، به چشم مىخورند.
20. سوره بقره، آیه 284.
21. سوره لقمان، آیه 16. نظیر این آیه در سوره انبیاء آیه 47 نیز آمده است.
22. سوره قصص، آیه 78.
23. سوره الرّحمن، آیه 39.
24. سوره الرّحمن، آیه 41.
25. تفسیرالمیزان، ج 19، ص 121.
26. سوره تکاثر، آیه 8.
27. بحار، ج 7، ص 272.
28. تفسیرالمیزان، ج 20، ص 499.
29. بحار، ج 7، ص 258.
(498). سوره اسراء، آیه 36.
30. تفسیر صافى.
31. بحار، ج 7، ص 267.
32. سوره زخرف، آیه 19.
33. بحار، ج 7، ص 276.
34. سوره تکویر، آیات 8 9. موؤدة به دختر زنده بگور شده گفته مىشود.
35. این تعبیر چهارمرتبه در قرآن آمده است: نحل، 27، قصص، 62 و74 و فصّلت، 47.
36. سوره قصص، آیه 64.
37. سوره فاطر، آیه 37.
38. سوره یس، آیه 60.
39. سوره انبیاء، آیه 47.
40. سوره کهف، آیه 49.
41. تفسیرمجمع البیان، ذیل آیه 202 بقره.
42. سوره انعام، آیه 62.
43. نهج البلاغه، کلام 300.
44. تفسیر مجمع البیان.
45. بحار، ج 7، ص 264.
46. بحار، ج 7، ص 274.
47. بحار، ج 6، ص 251.
48. سوره غاشیه، آیه 26.
49. تفسیرالمیزان، ج 20، ص 403.
50. سوره اسراء، آیه 14.
51. سوره کهف، آیه 49.
52. سوره انشقاق، آیه 8.
53 تفسیر مجمع البیان، ذیل آیه.
54. بحار، ج 7، ص 273.
55. سوره رعد، آیه 21.
56. بحار، ج 7، ص 266.
57. بحار ج 7، ص 266 به بعد.
58. سوره کهف، آیه 49.
59. بحار، ج 7، ص 259.
60. بحار، ج 7، ص 260.
61. سوره کهف، آیه 105.
62. میزان الحکمه، حساب.
63. بحار، ج 7، ص 171.
64. بحار، ج 7، ص 274.
65. بحار، ج 7، ص 265.
66. بحار، ج 7، ص 268.
67. سوره انعام، آیه 149.
68. بحار، ج 7، ص 285.
69. بحار، ج 7، ص 285.
70. بحار، ج 68، ص 365.
71. جامع السعادات، ج 3، باب محاسبه.
72. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 70، ص 73.
73. غرر الحکم، میزان الحکمة، ج 2، 405.
74. بحار، ج 70، ص 70.
75. همان، ج 78، ص 279.
76. محدث کلینی، اصول کافی، ج 1، ص 219.
77. همان، ص 219 و 220.
منابع:
معاد حجت الاسلام قرائتی. محسن قرائتی. انتشارات: مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن.
https://www.ghbook.ir/index.php?option=com_dbook&task=viewbook&book_id=197&lang=fa
https://makarem.ir/main.aspx?typeinfo=42&lid=0&mid=318667&catid=27265
https://hawzah.net/fa/Magazine/View/89/3426/16212
https://makarem.ir/maaref/fa/article/index/403883
https://library.tebyan.net/fa/Viewer/Text/82260/8
http://tadbirbartar.com/news_102418-utab
https://quran.abdulazim.com/content
https://fa.wikishia.net/view
https://fa.wikifeqh.ir
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}