مقدمه:
در مورد ماهیت روح حیوانات در میان متکلمان و حکمای اسلامی اقوال مختلفی مطرح شده و در آیات و روایات نیز مطالبی اجمالی در این مورد ارائه شده است.

 
در این مقاله برآنیم تا ازنگاه دین و فالسفه اشاره به بعضی سوالاتی که در مورد روح حیوانات مطرح گردیده است. پاسخ دهیم، سوالاتی نظیر : آیا حیوانات روح دارند؟
 
آیا حیوانات روح (نفس) دارند و اگر دارند، روح (نفس) آنها با انسان چه فرقى دارد؟ چه حیواناتی وارد بهشت می‌شوند و صاحبان آنها چه کرده‌اند که اینها وارد بهشت می‌شوند؟
 

روح چیست؟

"روح" یک کلمه است، با معنی واحدی که از آن درک می‌کنیم، اما باید دقت نماییم که روح نیز انواع و اقسام دارد و هر کدام از آنها نیز دارای شدت و ضعف مرتبه هستند.
 
 که یا در یک موجود از ضعف به شدت خود می‌رسند و یا در موجودی مراتب آن نسبت به موجودات دیگر ضعیف‌تر و شدیدتر است.

در مثل می‌توانیم  به "نور" مثال بزنیم. نور الکتریسته‌ی برق [مثل رعد و برق]، یا نور خورشید، یا نور آتشی که از سوختن چوب ساطع می‌گردد.
 
 یا نور آتش از سوختن مواد فسیلی و خلاصه نور سوختن شمع، همه نور است، اما هم متفاوت هستند و هم دارای ضعف و شدت مراتب در تابش. روح نیز همین‌طور است.
 

انواع روح در روایات

در اینجا فقط به این روایت بسنده می کنیم ،امام على علیه السلام ـ درباره آیه «و پیشتازانِ سبقت گیرنده همان مقرّبانند»[1] فرمود :
 
أمّا ما ذَکَرَهُ اللّه جلّ و عزّ مِنَ السابِقِینَ السابِقِینَ ، فإنّهم أنبیاءٌ مُرسَلُونَ و غیرُ مُرسَلِینَ ، جَعَلَ اللّه ُ فیهِم خَمسَةَ أرواحٍ : رُوحَ القُدُسِ ، و رُوحَ الإیمانِ ، و رُوحَ القُوَّةِ ، و رُوحَ الشَّهوَةِ ، و رُوحَ البَدَنِ . [2]
 
و اما سخن خداوند عزّ و جلّ درباره پیشتازان سبقت گیرنده ؛ آنان پیامبرانِ مرسل و غیر مرسل هستند . خداوند در آنان پنج روح نهاده است :
1- روح القدس.( انبیا و اوصیای الهی)
 2- روح ایمان .
3- روح قدرت .
4. روح شهوت .
5- روح بدن .
 

حالات قابل درک روح چگونه است؟

امام على علیه السلام :إنّ لِلجِسمِ سِتَّةَ أحوالٍ: الصِّحّةُ ، و المَرضُ ، و المَوتُ ، و الحَیاةُ ، و النَّومُ ، و الیَقَظَةُ ، و کذلکَ الرُّوحُ ، فحیاتُها عِلمُها ، و مَوتُها جَهلُها ، و مَرَضُها شَکُّها ، و صِحَّتُها یَقِینُها ، و نَومُها غَفلَتُها ، و یَقَظَتُها حِفظُها[3]
 
بدن را شش حالت دست مى دهد : سلامت ، بیمارى ، مرگ ، زندگى ، خواب و بیدارى . روح نیز چنین است . زندگىِ آن ، دانش اوست و مرگش ، نادانى او و بیمارى اش ، شکِّ او و سلامتش ، یقین او و خوابش ، غفلت او و بیدارى اش ، هشیارى او .
 
برای "روح" تقسیم‌بندی‌های گوناگونی از منظرهای متفاوت صورت پذیرفته است و بهترین تعاریف که امروزه علم به بخشی از آن دست یافته، همان تعاریف اهل عصمت علیهم السلام می‌باشد.
 

آیا حیوانات روح دارند؟

اثبات روح در حیوانات

بدیهی است که حیوانات از سه روح «حیات، قوه (قدرت) و شهوت» برخوردار می‌باشد و "انسان" می‌تواند به "روح ایمان" نیز زنده و مجهز گردد و برای همین اگر ایمان نیاورد «کَالانعام = مانند چهارپایان» می‌باشد. پس حیوانات نیز روح دارند.
 
پس در روایات تصریح شده که حیوانات که حیوانات دارای روح هستند . لذا محشور می شوند و مورد حسابرسی قرار می گیرند و برای آنها بهشت و جهنّمی متناسب خودشان وجود دارد.
 

حشر و رستاخیز عمومی تمام موجودات زنده

در خصوص این مسئله بین علمای اهل فن اختلاف است، گروهی قائل‌اند به این‌که قیامت مخصوص جن و انس است و حیوانات در قیامت محشور نخواهند شد؛
 
 لیکن براساس ظاهر بعضی آیات و روایات، مشهور بین بزرگان و مفسران این است که حیوانات هم مثل انسان‌ها در قیامت مبعوث شده و به ‌اندازه درک و شعورشان جزا داده خواهند شد.
 

رستاخیز حیوانات درکلام خداوند

و صریح‌ترین آیه که این منظور را می‌رساند این آیه است: «وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِی الْاَرْضِ وَ لا طائِرٍ یَطِیرُ بِجَناحَیْهِ اِلاَّ اُمَمٌ اَمْثالُکُمْ ما فَرَّطْنا فِی الْکِتابِ مِنْ شَیْ‌ءٍ ثُمَّ اِلی رَبِّهِمْ یُحْشَرُونَ». [4]
 
دابّه به معنای همه جنبندگان روی زمین است و طائر به هرگونه پرنده‌ای گفته می‌شود. بنابراین آیه شریفه از یک رستاخیر عمومی برای تمام موجودات زنده خبر داده می‌فرماید:
 
 هیچ جنبده‌ای در زمین و هیچ پرنده‌ای که با دو بال خود پرواز می‌کند نیست مگر این‌که امت‌هایی همانند شما هستند، ما هیچ‌چیز را در این کتاب فروگذار نکردیم، سپس تمام آنها به سوی خداوند در رستاخیز جمع می‌شوند».
 
به عقیده بیشتر مفسران، ضمیر «هم» در عبارت «ثُمَّ اِلی رَبِّهِمْ» به انواع و اصناف جنبندگان و پرندگان برمی‌گردد و به این ترتیب قرآن برای همه موجودات جنبنده قائل به رستاخیز شده است. [5]
 
پس طبق شواهد قرآنی حیوانات هم روح دارند؛  و لذا هنگام مرگ، قبض روح می شوند.این آیه ی شریفه به وضوح نشان می دهد که تمام جنبندگان مثل انسانها در عالم آخرت محشور خواهند شد.
 
  و برای آنها بهشت و جهنّمی متناسب خودشان وجود دارد. کما اینکه طبق صریح آیات و روایات، آنها در دنیا تکالیف مخصوص خودشان را هم دارند. خداوند متعال می فرماید:
 
«أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ یُسَبِّحُ لَهُ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الطَّیْرُ صَافَّاتٍ کُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلاتَهُ وَ تَسْبیحَهُ وَ اللَّهُ عَلیمٌ بِما یَفْعَلُونَ؛ وَ لِلَّهِ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ إِلَی اللَّهِ الْمَصیرُ.
 
 آیا ندیدی تمام آنان که در آسمانها و زمینند برای خدا تسبیح می کنند، و همچنین پرندگان به هنگامی که بر فراز آسمان بال گسترده اند!؟ هر یک از آنها نماز و تسبیح خود را می داند؛ و خداوند به آنچه انجام میدهند داناست؛ و از برای خداست حکومت و مالکیّت آسمانها و زمین؛ و بازگشت بسوی اوست.» [6]
 
وَلِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ  وَإِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ و آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، برای اوست؛ و همه ی امور به سوی او باز می گردند.» [7]
 
در این آیه سخن از حشر و رستاخیز عمومی تمام موجودات زنده ، و تمام انواع حیوانات به میان آمده  است .
 

ملاک و شرایط حشر حیوانات

ملاک حشر، فهم، شعور، اراده و اختیار است که تکالیفی را مترتب می‌کند و تمامی این ویژگی‌ها در حیوانات نیز وجود دارد، اگر چه در مرتبه‌ی پایین‌تر و ضعیف‌تر.
 
شعور - ما تقسیم‌بندی‌های گوناگونی در مورد حیوانات داریم که از جمله آنها «اهلی و تربیت پذیر - و - غیر اهلی و تربیت ناپذیر»، پس تربیتی پذیری، گروه کثیری از حیوانات، آنان را در مرتبه‌ی بالاتری از شعور قرار می‌دهد، هر چند که غیر اهلی‌ها نیز (روباه، مار و ...) هوش و شعور دارند.
 
اختیار - حیوانات نیز اراده و اختیار دارند، منتهی در مرتبه‌ای بسیار ضعیف. حیوان حتی اگر درنده باشد نیز اختیار می‌کند که حمله کند یا خیر و انتخاب می‌کند که در میان یک گله‌ی انبوه، کدام را شکار کند؟
 
فهم و علم - حیوانات نیز فهم و حتی علم دارند. علم برخی ساده و تماماً غریزی است، برخی دیگر ابزارسازی نیز می‌کنند، برخی دیگر تقلید می‌کنند، برخی دیگر تربیت پذیر هستند.
 
احساسات - برخی از حیوانات [به ویژه آنان که زندگی جمعی] دارند، از احساسات قوی‌تر از سایرین نیز برخوردارند. آیا غصه و خرسندی سگ‌ها، یا حتی عزاداری فیل‌ها، یا جانفشانی غزال‌ها برای حفظ فرزند را ندیده‌اید؟ خود را به ببر و پلنگ نشان می‌دهد، به مسیر دیگری می‌رود تا شکارچی را از کره‌اش دور کند!
 
پس مشاهده می‌شود که تمامی ملزومات "حشر"، با شدت و ضعف مرتبه‌اش، برای حیوانات نیز وجود دارد.
 

تکلیف بر اساس سطح فهم و شعور حیوانات

شک نیست که نخستین شرط حساب و جزا مسئله عقل و شعور و بدنبال آن تکلیف و مسئولیت است ، طرفداران این عقیده می‏گویند مدارکی در دست است که نشان می‏دهد حیوانات نیز به اندازه خود دارای درک و فهمند ،
 
 از جمله : زندگی بسیاری از حیوانات آمیخته با نظام جالب و شگفت‏انگیزی است که روشنگر سطح عالی فهم و شعور آنها است کیست که درباره مورچگان و زنبور عسل و تمدن عجیب آنها و نظام شگفت‏انگیز لانه و کندو ، سخنانی نشنیده باشد ، و بر درک و شعور تحسین آمیز آنها آفرین نگفته باشد ؟
 

افعال حیوانات الهام غریزی است یا از روی درک و عقل است؟

گرچه بعضی میل دارند همه اینها را یک نوع الهام غریزی بدانند ، اما هیچ دلیلی بر این موضوع در دست نیست که اعمال آنها به صورت ناآگاه ( غریزه بدون عقل ) انجام می‏شود .
 
چه مانعی دارد که این اعمال همانطور که ظواهرشان نشان می‏دهد ناشی از عقل و درک باشد ؟ بسیار می‏شود که حیوانات بدون تجربه قبلی در برابر حوادث پیش‏بینی نشده دست به ابتکار می‏زنند.
 
مثلا گوسفندی که در عمرش گرگ را ندیده برای نخستین بار که آن را می‏بیند به خوبی خطرناک بودن این دشمن را تشخیص داده و به هر وسیله که بتواند برای دفاع از خود و نجات از خطر متوسل می‏شود .
 
علاقه‏ای که بسیاری از حیوانات تدریجا به صاحب خود پیدا می‏کنند شاهد دیگری برای این موضوع است ، بسیاری از سگهای درنده و خطرناک نسبت به صاحبان خود و حتی فرزندان کوچک آنان مانند یک خدمتگزار مهربان رفتار می‏کنند .
 

حیوانات و قصاص آنها

داستانهای زیادی از وفای حیوانات و اینکه آنها چگونه خدمات انسانی را و در روایتی از طرق اهل تسنن از پیامبر نقل شده که در تفسیر این آیه فرمود .
 
ان الله یحشر هذه الامم یوم القیامة و یقتص من بعضها لبعض حتی یقتص للجماء من القرناء : خداوند تمام این جنبندگان را روز قیامت برمی‏انگیزاند و قصاص بعضی را از بعضی می‏گیرد ، حتی قصاص حیوانی که شاخ نداشته و دیگری بی‏جهت باو شاخ زده است از او خواهد گرفت . [8]
 
در این آیه می خوانیم " وَ إِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَتْ " هنگامیکه وحوش محشور میشوند اگر معنی این آیه را حشر در قیامت بگیریم ( نه حشر و جمع بهنگام پایان این دنیا ) یکی دیگر از دلائل نقلی بحث فوق خواهد بود . [9]
  

مرحله ساده و پائین از تکلیف برای حیوانات

سؤال مهمی که در اینجا پیش می‏آید و تا آن حل نشود تفسیر آیه فوق روشن نخواهد شد این است که آیا میتوانیم قبول کنیم که حیوانات تکالیفی دارند با اینکه یکی از شرائط مسلم تکلیف عقل است.
 
 و بهمین جهت کودک و یا شخص دیوانه از دایره تکلیف بیرون است ؟ آیا حیوانات دارای چنان عقلی هستند که مورد تکلیف واقع شوند ؟
 
 و آیا میتوان باور کرد که یک حیوان بیش از یک کودک نابالغ و حتی بیش از دیوانگان درک داشته باشد ؟ و اگر قبول کنیم که آنها چنان عقل و درکی ندارند چگونه ممکن است تکلیف متوجه آنها شود .
 
در پاسخ این سؤال باید گفت که تکلیف مراحلی دارد و هر مرحله ادراک و عقلی متناسب خود می‏خواهد ، تکالیف فراوانی که در قوانین اسلامی برای یک انسان وجود دارد بقدری است که بدون داشتن یک سطح عالی از عقل و درک انجام آنها ممکن نیست و ما هرگز نمی‏توانیم چنان تکالیفی را برای حیوانات بپذیریم ،
 
 زیرا شرط آن ، در آنها حاصل نیست ، اما مرحله ساده و پائین‏تری از تکلیف تصور می‏شود که مختصر فهم و شعور برای آن کافی است ، ما نمی‏توانیم چنان فهم و شعور و چنان تکالیفی را بطور کلی در باره حیوانات انکار کنیم .
 
حتی در باره کودکان و دیوانگانی که پاره‏ای از مسائل را می‏فهمند انکار همه تکالیف مشکل است مثلا اگر نوجوانان 14 ساله که به حد بلوغ نرسیده ولی کاملا مطالب را خوانده و فهمیده‏اند در نظر بگیریم .
 
 اگر آنها عمدا مرتکب قتل نفس شوند در حالی که تمام زیانهای این عمل را می‏دانند آیا میتوان گفت هیچ گناهی از آنها سرنزده است ؟ ! قوانین کیفری دنیا نیز افراد غیر بالغ را در برابر پاره‏ای از گناهان مجازات می‏کند ، اگر چه مجازاتهای آنها مسلما خفیف‏تر است
 
بنابراین بلوغ و عقل کامل شرط تکلیف در مرحله عالی و کامل است ، در مراحل پائین‏تر یعنی در مورد پاره‏ای از گناهانیکه قبح و زشتی آن برای افراد پائین‏تر نیز کاملا قابل درک است بلوغ و عقل کامل را نمی‏توان شرط دانست .
 
با توجه به تفاوت مراتب تکلیف ، و تفاوت مراتب عقل اشکال بالا در مورد حیوانات نیز حل می‏شود . [10]
 

حیوانات امت‌هایی مثل انسان دارند.

 زندگی دسته‌جمعی، مستلزم فهم، شعور، علم و نظم و انضباطی دقیق است، خداوند می‌فرماید آنها نیز مثل شما، امت هستند؛ هر چند که نوع، مرتبه وجودی، کمالات و زندگی جمعی آنها با انسان‌ها متفاوت است:
 
تسبیح و علم به آن - در قرآن کریم، آیات متعددی در خصوص حیوانات وجود دارد، از دسته‌بندی آنها بر اساس نوع حرکت گرفته تا تسبیح و شعور و علم‌شان به آن تسبیحی که می‌کنند، اگر چه نوع تسبیح آنان با انسان متفاوت است:
 
أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ یُسَبِّحُ لَهُ مَن فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالطَّیْرُ صَافَّاتٍ کُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلَاتَهُ وَتَسْبِیحَهُ وَاللَّهُ عَلِیمٌ بِمَا یَفْعَلُونَ [11]
 
آیا ندانسته‏اى که هر که [و هر چه‏] در آسمانها و زمین است براى خدا تسبیح مى‏گویند، و پرندگان [نیز] در حالى که در آسمان پر گشوده‏اند [تسبیح او مى‏گویند]؟ همه ستایش و نیایش خود را مى‏دانند، و خدا به آنچه مى‏کنند داناست.
 
نطق و سخن گفتن: نطق و سخن گفتن نیز مستلزم برخورداری از شعور و نیز اراده و انتخاب در گفتن است، و حیوانات دارند (هر چند که مرتبه‌ی آن نازل‌تر از انسان است).
 
 زمانی که خداوند متعال در کلام وحی تصریح نمود که "مور"ها با یک دیگر سخن گفتند، یا هُدهُد خبر آورد، یا سلیمان "منطق الطیر" داشت،
 
به نظر برخی عجیب و حتی قصه و حکایت آمد، اما امروزه علم کشف کرده است که حیوانات نیز سخن می‌گویند و دانشمندان در تلاش هستند تا کلام (منطق) آنها را یاد بگیرند تا بتوانند ارتباط بیشتری با آنان برقرار کنند.
 
«وَوَرِثَ سُلَیْمَانُ دَاوُودَ وَقَالَ یَا أَیُّهَا النَّاسُ عُلِّمْنَا مَنطِقَ الطَّیْرِ وَأُوتِینَا مِن کُلِّ شَیْءٍ إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْفَضْلُ الْمُبِینُ» [12]
 
ترجمه: و سلیمان از داوود میراث یافت و گفت: «اى مردم، ما زبان پرندگان را تعلیم یافته‏ایم و از هر چیزى به ما داده شده است. راستى که این همان امتیاز آشکار است
 

چه حیواناتی وارد بهشت می‌شوند و صاحبان آنها چه کرده‌اند که اینها وارد بهشت می‌شوند؟

براساس ظاهر بعضی آیات و روایات، مشهور بین بزرگان و مفسران این است که حیوانات هم مثل انسان‌ها در قیامت مبعوث شده و به ‌اندازه درک و شعورشان جزا داده خواهند شد.
 
بر فرض صحت اسناد برخی روایات و اعتبار آنها ـ که در ذیل می‌آید ـ در‌می‌یابیم که بعضی حیوانات که عمل ویژه‌ای در راه خدا از آنها سر زده یا توسط صاحب خود، در راه خدا به کار گرفته شده‌اند، وارد بهشت می‌شوند نه همه حیوانات.
 
نکته مهم در اینجا این است که قیامت و احوالات آن کلاً از دسترس عقل، حس و تجربه ما خارج است؛ لذا اظهارنظر کردن در مورد جزئیات قیامت خارج از درک و عقل انسان‌هاست و برای این منظور باید تسلیم وحی شد و از اظهارنظر کردن بی‌مورد و احیاناً خرافی اجتناب کرد، تا در اخذ معارف دینی دچار لغزش و انحراف نشویم.
 
لازم است قبل از پاسخ به سؤال به عنوان مقدمه به این نکته توجه کرد که: آیا حیوانات در قیامت محشور می‌شوند یا نه؟ و آن‌گاه ورود آنها به بهشت چگونه است؟
 

استناد به روایات

در روایات متعددی هم به رستاخیز حیوانات اشاره شده است؛ از جمله:
حدیث اول:
از ابوذر نقل شده که می‌گوید، ما خدمت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) بودیم که در پیش روی ما دو بُز به یکدیگر شاخ زدند، پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) فرمود:
 
 می‌دانید چرا اینها به یکدیگر شاخ زدند؟ حاضران عرض کردند: خیر! پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) فرمود: لیکن خداوند می‌داند و به‌زودی در میان آنها داوری خواهد کرد. [13]
 
حدیث دوم
و در حدیث دیگری از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) نقل شده که فرمود: «استفرهوا ضحایاکم فاِنّها مَطایاکم علی الصراط»؛ [14]
 
«به حیوانات قربانی (حیواناتی که در راه خداوند ذبح کرده می‌شوند) نیکی و احسان کنید؛ زیرا آنها وسیله عبور شما از صراط هستند».
 
حدیث سوم
و هم‌چنین روایات دیگری وجود دارند که حکایت از رستاخیز حیوانات می‌کنند ـ به طوری که هر حیوانی که مورد ستم و ظلم واقع شده باشد، چه از جانب صاحبش یا از سوی حیوانات دیگر، در قیامت به حقوق او رسیدگی می‌شود، که در ذیل آیه شریفه سوره انعام.
 
حدیثی از پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) نقل شده است که بعض از مفسرین هم آن را نقل کرده‌اند که فرمود: خداوند تمام این جنبندگان را روز قیامت بر‌می‌انگیزاند و قصاص بعضی را از بعض می‌گیرد، حتی قصاص حیوانی را که شاخ نداشته و دیگری بی‌جهت به او شاخ زده است، از او خواهد گرفت. [15]
 
 
از مطالبی که از ظاهر آیات و روایات فهمیده می‌شود این است که اجمالاً می‌توان وجود رستاخیز را برای حیوانات اثبات کرد.
 
سرانجام حیوانات
اما در پاسخ بخش دوم سؤال که چه حیواناتی به بهشت می‌روند؟ باید گفت اینکه بعد از قیامت عاقبت کار حیوانات به کجا می‌رسد، آیا به بهشت می‌روند؟ یا به جهنم ... یا نابود می‌شوند؟
 
 و در قیامت فقط برای احقاق حق محشور می‌شوند، در این باره دلیل روشنی از آیات و احادیث معتبر در دسترس نیست و باید گفت و الله العالم.
گرچه در همین مورد هم روایاتی وجود دارد، لیکن نمی‌توان به طور قطع به آنها استناد کرد؛ از جمله:
 
حدیثی از امام صادق
قال الصادق (علیه‌السلام): «ایُّ بَعیرٍ حُجَّ عَلَیهِ ثَلاثَ حجج، یُجعَلُ مِن نَعَمِ الجَنَّةِ»؛ [16]امام صادق (علیه‌السلام) فرمود: «کسی که با شتری سه بار به حج شرف‌یاب شود، مرکبش بهشتی خواهد بود».
 
حدیثی از رسول خدا
قال رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم): «اَنّ خُیُولُ اَلْغُزَاةِ فِی اَلدُّنْیَا خُیُولُهُمْ فِی اَلْجَنَّةِ»؛ [17]رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) فرمودند:
 
«اسبان عرصه جنگ (جنگ‌هایی که برای اعتلای اسلام بوده است) اسبان بهشت خواهند بود».و هم‌چنین روایات دیگری که در مورد سگ اصحاب کهف یا حمار بلعم باعورا و ... نقل شده است.
 

واکنش مثبت حیوانات

چه مانعى دارد که این اعمال حیوانات همانطور که ظواهرشان نشان مى دهد ناشى از عقل و درک باشد؟ بسیار مى شود که حیوانات بدون تجربه قبلى در برابر حوادث پیش بینى نشده دست به ابتکار مى زنند.
 
مثلاً گوسفندى که در عمرش گرگ را ندیده براى نخستین بار که آن را مى بیند به خوبى خطرناک بودن این دشمن را تشخیص داده و به هر وسیله که بتواند براى دفاع از خود و نجات از خطر متوسل مى شود.
 
علاقه اى که بسیارى از حیوانات تدریجا به صاحب خود پیدا مى کنند شاهد دیگرى براى این موضوع است، بسیارى از سگهاى درنده و خطرناک نسبت به صاحبان خود و حتى فرزندان کوچک آنان مانند یک خدمتگذار مهربان رفتار مى کنند.
 
داستانهاى زیادى از وفاق حیوانات و اینکه آنها چگونه خدمات انسانى را جبران مى کنند در کتابها و در میان مردم شایع است که همه آنها را نمیتوان افسانه دانست.
 
و مسلم است آنها را به آسانى نمى توان ناشى از غریزه دانست، زیرا غریزه معمولاً سرچشمه کارهاى یکنواخت و مستمر است،
 
اما اعمالى که در شرایط خاصى که قابل پیش بینى نبوده بعنوان عکس العمل انجام مى گردد به فهم و شعور شبیه تر است تا به غریزه.
 
هم امروز بسیارى از حیوانات را براى مقاصد قابل توجهى تربیت مى کنند، سگهاى پلیس براى گرفتن جنایتکاران، کبوترها براى رساندن نامه ها،.
 
 و بعضى از حیوانات براى خرید جنس از مغازه ها، و حیوانات شکارى براى شکار کردن، آموزش مى بینند و وظائف سنگین خود رابا دقت عجیبى انجام مى دهند، (امروز حتى براى بعضى از حیوانات رسما مدرسه افتتاح کرده اند!)
 
از همه اینها گذشته، در آیات متعددى از قرآن، مطالبى دیده مى شود که دلیل قابل ملاحظه اى براى فهم و شعور بعضى از حیوانات محسوب مى شود.
 
 داستان فرار کردن مورچگان از برابر لشکر سلیمان، و داستان آمدن هدهد به منطقه «سبا و یمن» و آوردن خبرهاى هیجان انگیزبراى سلیمان شاهد این مدعا است.
 

تفاوت نفس حیوان و انسان از منظر فلسفه

براساس تحقیقات فلاسفه اسلامى، گیاهان و حیوانات نیز روح وبه تعبیر دیگر نفس دارند. البته روح یا نفس آنها متفاوت با نفس انسان است و نفس گیاه نیز متفاوت با نفس حیوان است.
 
از دید فلسفى، تکوین عالم ماده به صورت مرحله‌اى است که در هر مرحله، بساطت و پیچیدگى ماده و قابلیت‌هاى آن فرق می‌کند.
 
به این ترتیب، هر چند ماده حیوان داراى ترکیبى معتدل‌تر از نبات است و آن‌را شایسته پذیرش نفس حیوانى می‌سازد، اما همین ماده باید به درجه‌اى کاملاً نزدیک به اعتدال برسد، تا پذیراى نفس انسانى گردد و موجود انسانى پدید آید.
 
موجودى که مقدر شده تا تمامى موجودات دیگر را به خدمت خود درآورد[18] و وجود او هدف و غایت خلقت باشد.[19] انسان با آن‌که به لحاظ منطقى و فلسفى، از جنس حیوان است .
 
و یکى از انواع حیوان به شمار می‌آید، اما آنچه که او را به نوعى خاص از حیوان تبدیل کرده، چنان عمیق است که گویى اگر تمام انواع حیوانى در یک کفّه قرار گیرند .
 
و نوع انسان در کفّه دیگر، وزانت انسان را با هیچ محکى نتوان سنجید و نشان داد. انسان سخن می‌گوید[20] و آنچه را در روح و فکرش می‌گذرد، با استفاده از ترکیب حروف و کلمات – که شکل و نوع ترکیبات آن قابل احصا نیست – به هم‌نوعانش انتقال می‌دهد.
 
اما توانایى حیواناتى مثل طوطى، در به کاربردن کلمات، محدود و صرفاً از روى تقلید، و بدون تأمل درونى است.
 
 یا آنچه در حیواناتى مثل زنبور عسل، مورچه و… ثابت شده، که پیام خود را با استفاده از بعضى صداها یا علامات به یکدیگر می‌رسانند، باز همگى با روشى یک نواخت در طول عمر آنها صورت می‌گیرد.
 
در حالی که انسان هر چند بسیارى از مهارت‌هاى گفتاریش در اثر تقلید ساخته می‌شود، اما هر یک از افراد انسان براى خود روشى خاص در بیان و انتقال مفاهیم دارد.
 
تأثّرات روانى انسان در مقابل محیط، که به شکل حالاتى در جسم یا روح وى جلوه‌گر می‌شود، مثل تعجب و خنده در مقابل امور نادر و ملایم، ناراحتى و گریه در برابر ناملایمات، خجالت از انجام کار ناشایست، خوف و رجاء[21]
 
نسبت به گذشته و حال و آینده و بر اساس آن، تصمیم‌گیرى و برنامه‌ریزى، امورى منحصر به فرد می‌باشند و هر چند کار مورچه را مثلاً، در جمع‌آورى آذوقه، بتوان نوعى آینده‌نگرى دانست.
 
اما چون همیشه به یک شیوه و در زمانى خاص انجام می‌گیرد، بیشتر جنبه غریزى و اجبارى پیدا می‌کند تا آن‌که از روى آگاهى و اختیار باشد. حتى باید گفت: این حالات انفعالى انسان یا دست کم، بروز آنها مثل: خنده، گریه و… نیز کاملاً اختیارى است و بر اساس مصلحت سنجى در موقعیت‌هاى مختلف، قابل کنترل است.
 
فن و هنر و صنعت و خلاقیّت و به قول ملاصدرا، صنایع عملى عجیب[22] که در طول تاریخ زندگى انسان به ظهور رسیده و وى با دست خویش، چهره دنیا را عوض کرده و در تمامى اجزا و ذرات عالم، یا دست برده یا در صدد دست بردن است، ذره‌اى از آن در عالم حیوانات مشاهده نمی‌شود.
 
تمامى حیات و وجود حیوان را حرکت، آن هم از نوع مکانى آن، تشکیل می‌دهد و مبدأ و مقصد و مسیر او را قوه خیال و وهم او تعیین می‌کند.
 
 محاسبات خیالى و وهمى او نیز بر محور کمال یا سود شخصى و نوعى صورت می‌گیرد.
 
 حیوان با حفظ بدن از آفات و امراض، تلاش براى تأمین آب و غذا و ارضاى غریزه جنسى از یک طرف، در حفظ شخص خود و از طرف دیگر در بقاى خود تلاش می‌نماید.[23]
 
به همین دلیل، نفس حیوان را «نفس خیالى» نامیده‌اند،[24] که نهایت درجه آن نقطه شروع فطرت انسانى است.
 
حیوان تنها تا جایى می‌تواند پیش رود که انسانیت انسان از آن‌جا آغاز می‌شود. پایان رتبه خیالى نفس و شروع جنبه عقلى آن، اولین قدم در عالم انسانیت است.
 
 که براى آخرین درجه‌اش، حدّى متصور نیست. انسان، با عقل، انسان می‌شود و انسان‌هایى که از عقل استفاده نکرده‌اند، در حد حیوانیت باقى مانده‌اند..[25]
 
با جنبه نظرى عقل، انسان به درک معانى کاملاً مجرد نایل می‌شود و مجهولات را از معلومات خود در می‌یابد.[26] از هر آنچه که احساس می‌کند، مفهوم می‌گیرد.
 
 و از رهگذر این مفاهیم گرفته شده از خارج، مفاهیم درجه دومى را اخذ می‌کند که به دلیل کلیت و تجرّد بیشتر، قدرت خلاقیّت ذهن بالاتر می‌رود.
 
 و با استفاده از آنها، احکام و قضایا و استدلالات، تدوین و با کنار هم قرار دادن آنها به حوزه فکر و فلسفه و علوم وارد می‌شود.[27]
 
انسان اگر به این تلاش‌هاى خود ادامه دهد، روز به روز افق دید و شناخت خود را وسیع می‌سازد،
 
 تا این‌ که از رتبه انسانیت، که ترکیبى از جسم و روح و آمیخته‌اى از اقتضائات جسمانى و قواى روحانى عقلى و غیر عقلى است، به رتبه عقلانیت محض و اتحاد با عقل فعال ارتقا می‌یابد که همه معلومات عالم را همواره در خود حاضر می‌بیند. .[28]
 
انسان واقعى در بُعد عمل نیز مبدأ تمامى حرکات و سکناتش عقل عملى است[29] که راه‌کارهاى خود را بر اساس شناخت حاصل از عقل نظرى انتخاب می‌کند.
 
عقل نظرى و عملى انسان در بُعد مادى و معنوى، از توانایى فوق العاده بی‌نهایت برخوردار است. این انسان است که با توانایی‌هاى عقلى خود به شناخت غیر قابل وصفى از پدیده‌ها دست یافته، بر اساس این شناخت، چهره جهان را عوض کرده و هیچ نقطه‌اى از دسترس او دور نمانده یا نخواهد ماند.
 
باطن عالم نیز با همین شدت و حدّت براى او قابل شناخت است، چنان‌که بعضى از انسان‌هاى کامل به این مهم دست یافته‌اند.
 
 و با این شناخت عمیق – که نام «عرفان» بیشتر گویاى حقیقت آن است – مسیر حرکت خود را تا قرب الى الله رقم زده‌اند؛ یعنى عالم ملک و عقل و ملکوت و جبروت را درنوردیده و به آخرین نقطه قابل تصور براى انسان رسیده‌اند.
 

نتیجه:

با توجه به مطالب فوق اثبات می شود که:
1- حیوانات در آخرت محشور مى شوند.
2- همه جنبدگان و از جمله حیوانات روح دارند و محشور می‌شود، هر چند که حشر آنها مانند انسان نیست.
 
3- زیرا قیامت صحنه حسابرسی و بهره گیری از مسؤولیت هاست. که این به انسانها بر می گردد.
4- بر اساس «قانون بقاء ماده و انرژی»  هیچ موجود معدوم نمی شود
 
5- حیوانات از قوای لازمه عقل، شعور، اختیار و بالتبع تکلیف، به حد انسان برخوردار نمی‌باشند.
6- در خصوص این که حشر حیوانات چگونه است، و پس از حشر چه اتفاقی برایشان می‌افتد، اطلاعات دقیقی از قرآن و احادیث در
اختیار نداریم.
7- بر فرض صحت اسناد بعضی روایات و اعتبار آنها، در‌می‌یابیم که بعضی حیوانات که عمل ویژه‌ای در راه خدا از آنها سر زده یا توسط صاحب خود، در راه خدا به کار گرفته شده‌اند، وارد بهشت می‌شوند نه همه حیوانات.
 

پی نوشت:

1.سوره واقعه ،آیه
2. تحف العقول : ۱۸۹.
3. بحار الأنوار : ۶۱/۴۰/۱۰ .
4.سوره انعام ، آیه ۳۸.   
5.مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۵، ص۲۲۱، دارالکتب الاسلامیه، چ۱۲، ۱۳۶۸ش.   
6.سوره نور النور: آیات ۲۴ و ۲۵.
7. سوره آل عمران: ۱۰۹.
8.تفسیر المنار ذیل آیه مربوطه.
9.سوره تکویر ایه 5
10. تفسیر نمونه ج : 5  ص :  226 و 227 .
11.سوره النّور، آیه41.
2.سوره النّمل، آیه 16.
13.طبرسی، فضل بن حسن، مجمع‌البیان، ج۳۴، ص۴۶۱، دارالمعرفة، چ۲.   
14.حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۴، ص۲۰۹، آل‌البیت، چ۱.   
15.مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۵، ص۲۲۶، چ۱۲.   
16.شیخ صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۱۹۱، ح۸۷۲، دارالکتب.   
17.مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۷، ص۲۷۶.   
18.المبدأ و المعاد، ص 365.
19.شواهد الربوبیه، ص 245.
20.المبدأ و المعاد، ص 366؛ خواجوى، محمد، ترجمه اسفار اربعه ، ص 75 – 76.
21. المبدأ و المعاد، ص 367؛ ترجمه اسفار، ص 77.
22.ترجمه اسفار، ص 77.
23.المبدأ و المعاد، ص 340 – 42؛ شواهد الربوبیه، ص 189 – 190.
24. شواهد الربوبیه، ص 213.
25.همان، ص 203.
26. همان، ص 20.
27. مطهرى، مرتضی، شرح منظومه، ج 1، ص 122 – 123.
28.شواهد الربوبیه، ص 245.
29.المبدأ و المعاد، ص 340.
 

منابع:

روح در حیوانات/https://www.porseman.com/article
https://www.islamquest.net/fa/archive/fa2380
https://www.hawzahnews.com/news/916329
روح حیوانات/https://www.porseman.com/article
https://www.x-shobhe.com/view/6432.html
https://hawzah.net/fa/Question/View/7428
https://www.pasokhgoo.ir/node/12677
http://hakimemehr.ir/fa/news/59507
حیوانات در بهشت/https://wikiporsesh.ir/
https://www.pasokhkadeh.ir/93083
https://ahlolbait.com/article/3635
https://wikiporsesh.ir
https://gahar.i