عرفان هاي نوظهور (6)
عرفان هاي نوظهور (6)
عرفان هاي نوظهور (6)
تهيه كننده : محمود كريمي شروداني
منبع : راسخون
منبع : راسخون
نقش رسانه در مبارزه با عرفان هاي نوظهور
راهكارهاي ترويج عرفان اسلامي
در حالي كه اگر تمام آنها به ميدان بيايند و براي روشن كردن خرد و معنويت مردم بكوشند، هنوز بسيار كمتر از جبهة مقابل نيرو داريم. اما به هر حال بايد به اندازة توان تدبير كنيم و بردبار باشيم كه خداوند وعده داده است إِنْ يكنْ مِنْكمْ عِشْرُونَ صابِرُونَ يغْلِبُوا مِائَتَينِ وَ إِنْ يكنْ مِنْكمْ مِائَةٌ يغْلِبُوا أَلْفًا مِنَ الَّذينَ كفَرُوا بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يفْقَهُونَ "انفال/65 "
نخست اينكه بايد يك كار علمي جدي را آغاز كنيم و عرفان و معنويت اسلامي را در عين اوجي كه دارد در مراتب پايينتر كه بتواند نيازها و انتظارات فوريتر بشر را پاسخگويد، ارائه دهيم و راه مستقيم تا والاترين مراحل معنوي را ترسيم كنيم. به انسان امروز بايد توضيح دهيم كه معنويت ديني ميتواند آرامش، اميد، شادماني، عشق، نيروهاي عظيم دروني و صفات عالي الاهي را كه در جان فرزندان آدم به وديعه نهاده شده، كشف و شكوفا سازد. خلاقيت و نوآوري، موفقيت، زندگي شادمان بارزترين پيامدهاي روياوري به معنويت ديني است كه عزت و آزادگي و بينش درست و طراوت پاكي و پرهيزكاري و روشنايي را نيز به ارمغان ميآورد و خشنودي خداوند را به جانهاي آرام بندگان بيدريغ ميبخشد.
يكي از آسيبهاي علمي در اخلاق و عرفان اسلامي كم توجهي به نتايج ملموس و پيامدهاي اين جهاني زندگي معنوي و اخلاقي زيستن است. با توجه به منابع ديني و صريح آيات و روايات ميتوانيم مباحث جديدي را ذيل عناوين معنويت و موفقيت، مباني معنوي خلاقيت، تأثير اخلاق و معنويت در شادزيستن و. . . مطرح كنيم كه براستي در سطوحي بسيار عميقتر و در صورتي بسيار جذابتر از آنچه امروزه ارائه ميشود، مطالب ارزندهاي را به دست خواهد داد. رويكرد پيامدگروانه يا نتيجهگروانه بسيار جذابتر، انگيزهسازتر و براي شروع كارآمدتر است.
دوم - مسئلة ديگر اين است كه معنويت و عرفان در فرهنگ ما به نوعي رازمگو تبديل شده و همين موضوع سبب حبس و مانع ترويج و گسترش آن بوده است. در حاليكه با جريان بخشيدن به معنويت آن را در درون خود پويا و بالنده ميسازيم و در صورت حبس به ركود و فرسايش آن دامن زدهايم. اگر افراد معنوي و شخصيتهاي بارز در اين وادي به راحتي از آن صحبت كنند و جان مردمان را نديده نگيرند و آنها را نامحرم ندانند، قلبهاي خفته بيدار شده و رانده شدگان و گمگشتگان، راه مييابند و بازميگردند.
چرا بايد مواردي نظير حضرت ايت الله شاهابادي كه عرفان را به سرمنبر مسجد و بازار فرياد زدند بينظير باشند. اگر اساتيد و استوانههاي عرفان رويكردي اجتماعي اتخاذ كنند، در شاگردانشان هم كساني برميآيند كه ترانة عرفان را در دنيا طنين اندازند و انقلابهاي بزرگ معنوي و اجتماعي را بر شالودة عرفان و معنويت بنيان گذارند. عرفان تا آنجا كه به زبان ميآيد و رازي برملاست، شاهد بازاري است. آن افقي از عرفان و معنويت كه شاهد پرده نشين است، نه به زبان ميآيد و نه از عرش لاهوت در آسمان ملكوت و مثال مينشيند. آنچه گفتني است بايد گفت و اين گونه شيدايي و شعلهور شدن شيوة عشاق راستيني است كه بيپروا پروانگي را بر گزيدند و از سوختن و باختن پرهيز نكردند. كسي كه شرارهاي از عشق الاهي بر دل و دامنش نشسته ديگر از هيچ چيز هراسي ندارد و در اين كه فاش بگويد "منم كه شهرة شهرم به عشق ورزيدن" شائبة ريا پيدا نميكند.
عرفان ما به بند كشيده شده و به جانهاي بلندي تبعيد شده كه با مهارتي ستودني شوريدگي و دلدادگي خود را مهار ميكنند و وقار خود را از دست نميدهند. در حالي كه توسعة عرفان اسلامي نيازمند مولويها و عطارهايي است كه از شوريدگي پروا ندارند و وقار و سجاده نشيني را در راه عشق ميبازند و بازيچة كودكان كوي ميشوند.
عرفان بايد در صحنه عمومي جامعه ظاهر شود و خودنمايي كند، بايد از ابزارهاي هنري و فرهنگي براي ترويج عرفان اسلامي بهره برد. براي گسترش عرفان اسلامي بايد نمادسازي كرد، در اين زمينه هنوز اقدامي نشده است. نماد عرفان اسلامي در بهترين حالت؛ مردي با لباس سفيد، كلاه كشيده و در حالت سماع است. كه اصلا ربطي به عرفان اسلامي ندارد.
آيندة معنوي جهان در دست كساني است كه ميتوانند انديشههاي معنوي خود را در فرهنگ عمومي جامعه تثبيت كنند. بايد معاني بلند به سهولت تبيين شوند تخيل پاك دركار آيد و دستان هنرمند حركت كنند تا براي دريافت معاني عرفاني نمادهايي به وجود بيايد. البته نبايد از دولت انتظار و توقع داشت، خيرين و دلسوزان اسلام حقيقي بايد وارد عرصه شوند. حوزه علميه ميتواند در اين زمينه پشتيباني علمي و معنوي را برعهده بگيرد و مردم نيز وارد عرصه شوند و سرمايهگذاري كنند و فرصتها و مهارتها و هنر خود را به تبليغ و ترويج بپردازند، هنرمندان فعاليتهاي خود را در عرصههاي ادبيات، موسيقي، فيلم و . . . آغاز كنند.
بايد عرفان اسلامي را به صورت كاربردي ارائه دهند، نمادسازي كنند. براي عرفان اسلامي ميتوان رمانهاي فراواني نوشت، براي مثال، پائلو كوئيلو ميآيد و يكي از داستانهاي مثنوي معنوي را به يك رمان تبديل ميكند كه به برترين رمان دنيا تبديل ميشود، در حال حاضر رمان كيمياگر در مدارس و دانشگاهها تدريس ميشود. نوشتههاي عطار، حافظ و ديگر مشاهير ايراني قابليت اينچنيني دارند. نبايد از ذهن آگاه و خلاق نويسندگان امروز نيز بهسادگي گذشت. در اين زمينه كارهاي فراواني ميتوان انجام داد. سرمايهگذاري لازم بايد در اين عرصه صورت بگيرد.
نگاهي اجمالي به تاريخچه شيطان پرستي گواه خوبي است؛ با حضور و مشايعت ثروتمندان در كنار شيطانپرستي و سرمايهگذاري در نمادهاي آن ضمن بهرهبرداري مالي، در مدت حدود چهل سال موجب ترويج جهاني اين توهمات منحط شدند، آنان با مطرح ساختن خوانندهاي چون مرلين منسون سودهاي هنگفتي را به جيب ميزنند.
اگر عرفان اسلامي به درستي تبيين و ترويج شود، روي ديگر عرفانها را در دنيا سياه خواهد كرد. براي گسترش عرفان اسلامي نيازمند يك دعوت همگاني هستيم، همه بايد برخيزند.
هر كس به اندازهاي كه ميداند و مييابد، مسئول است تا دست ديگران را بگيرد. اگر انسجام ميان آموزههاي ديني را در نظر بگيريم آنگاه روشن ميشود كه امر به معروف تنها سرگردان كوچه پس كوچههاي فقه و احكام شريعت نيست، بلكه پادشاه ملك معرفت است. معروف از نامهاي خداست و هر كس به اندازهاي كه او را مييابد و ميبيند و از جام تجلي مينوشد بايد به ديگران هم بنمايد و بچشاند.
اگر بناي ما براين نبود كه عرفان و معنويات را مستور و محبوس نگهداريم، عرفان اسلامي اين طور محجور نميشد كه حكمتهاي مثنوي با آميزهاي از عشق مسيحي و سحر كابالايي و در قالب رمان به قلم نويسندهاي معلوم الحال به فرهنگ ما بازگردد و كيمياگر دلهاي معنويتجو شود. اگر فطرتهاي مردمان را تبديل ناپذير و زنده ميدانستيم، متون و تعاليم عرفاني زباني چنين پيچيده و دشوار پيدا نميكرد و ادبيات عرفاني سرشاري كه قرنها پيش، از آن برخوردار بوديم و امروز جهان به آن فخر ميكند و از آن بهره ميبرد، از دست نميرفت.
سوم - با توجه به كاستيهايي كه در حوزة تعليم و تربيت در اين موضوع وجود دارد. مؤسسات آموزشي و پژوهشي بايد شكل بگيرد كه به طور اختصاصي به اين موضوعات بپردازند. از آن رو كه اين مؤسسات با كمي تأخير، ميتوانند كارهاي بزرگي انجام دهند و نيازمند فرصت مطالعاتي و تربيت پژوهشگر توانمند در اين زمينه هستند، بايد مورد حمايتهاي اوليه قرار گيرند و سپس به مرحلة خود كفايي برسند. چنين طرحي در پژوهشگاههاي موجود با توجه به اهداف و برنامههاي رايج و معمول در اين مجموعهها قابل اجرا نيست.
موضوع ديگري كه حمايت از اين مؤسسات مستقل و تخصصي را ضروري ميسازد، گذشته از نياز به كار محض و اختصاصي، ضرورت كاربردي بودن اين تحقيقات است. در صورتي كه پژوهشكدهاي نوع سوم در اين موضوع شكل گيرد هم از تواناييهاي مراكز علمي و آموزشي موجود استفاده شده است و هم تحقيقات به طور انتزاعي و غير كاربردي و صرفاً آكادميك صورت نميگيرد. پژوهشكدههاي نوع سوم در متن يا كنار مراكز علمي و آموزش شكل گرفته و از سوي سازمانها و مؤسسات اجرايي و دولتي در قالب پروژهها حمايت ميشود. اين نوع پژوهشكدهها در حوزه علوم فني مهندسي ايجاد شده، اما با توجه به اينكه در ايران حكومت اسلامي وجود دارد در حوزة علوم اسلامي نيز بايد نظير اين پژوهشكدهها ايجاد گردد.
نهادها به مفهوم جامعهشناختي در قبال نيازهاي يك جامعه پديد ميآيند، وقتي در جامعهاي با معضل و نيازي نو مواجه ميشويم و نهادهاي مناسب با آن را تأسيس نميكنيم، در واقع دچار ناهوشياري مديريتي و كندي تدبير هستيم پس نتيجهاي جز مزمن شدن مشكلات فرهنگي و اجتماعي نخواهيم داشت. لازم است كه هر چه زودتر سازمانها و نهادهاي فرهنگي به فكر تأسيس يا حمايت از نهادهاي مناسب و مستقل در اين حوزه باشند.
چهارم - مديران اجرايي و مسئولان باور كنند كه اگر كاري با تكيه بر پشتوانههاي علمي و پژوهشي صورت گيرد، هزينههاي پژوهشي در نهايت بسيار كمتر از هزينههاي بيهوده كاري يا اصلاح اشتباهات خواهد شد. به خصوص در حوزة مسائل فرهنگي و در بين مسائل فرهنگي حساسترين و ژرفترين موضوعات كه به امور معنوي مربوط ميشود. چه بسا تأخير يا خطا در اين زمينهها ماهيت و اهداف انقلاب بزرگ اسلامي را تهديد كند و پسروي جبران ناپذيري را در حيات معنوي مردم ايران رقم زند.
در صورتي كه از سوي نهادهاي نظارتي (نظير مجلس) از سازمانهاي فرهنگي خواسته شود كه برنامههاي خود را در زمينة معنويتهاي نوظهور بر اساس پروژههاي كارشناسي انجام دهند، براي اين كار بودجه و وقت مناسب در نظر بگيرند، اهتمامي در مديران براي رعايت اصل مسبوقيت اجرا بر پژوهش ايجاد خواهد شد. اين مسئله هم ابهامات و ترديدهاي موجود در مديران را برطرف ميسازد و هم كندي، كليشههاي و ارائة برنامههاي شعاري را اصلاح ميكند. به طوري كه ميتوان گروندگان و علاقهمندان به اين فرقهها را نيز در گروه مخاطب تعريف كرد. نه اين كه برنامهها تنها با هدف ايمن سازي ديگران از نزديك شدن و پيوستن به نحلههاي معنويتگرا انجام شود. كه صد البته تأثير گذاري آنها نيز محل ترديد است.
پنجم - مدلها شيوههاي معين عملي كردن راهكارهاي طرح شده است. مدلهاي پيشنهادي در قالب يك الگوي كلان ارائه ميشود كه براي سهولت اجرا انسجام داشته و تاحدودي ثقل طراحي از آن برگرفته شده باشد.
يك بنياد فرهنگي - پژوهشي با محوريت تعدادي از كارشناسان و پژوهشگران ممحض در اين موضوع بدون وابستگي ساختاري به سازمانهاي دولتي و به طور خصوصي تأسيس شود. نخست كارهاي نيمه و ناتمام سازمان ملي جوانان در موضوع معنويتهاي نوظهور به سرانجام رسيد و با استفاده از تحقيقات ميداني انجام شده، طرح كلان رويارويي با آنها و جايگزيني معنويت اسلامي طراحي شود. اين طرح پس از بررسي در شوراي عالي انقلاب فرهنگي به نهادها و سازمانهاي فرهنگي كشور ابلاغ شود. و سازمانها و نهادهاي دولتي كشور باشند كه برنامههاي خود را در مراحل بعد نيز با پشتيباني پژوهشي و سفارش پروژه به اين بنياد دنبال كنند.
تأسيس يك مؤسسة غير دولتي و ممحض در فعاليتهاي پژوهشي ميتواند در كيفيت اين تحقيقات تأثير بسزايي داشته باشد. گذشته از اين فضاي موجود نشان ميدهد كه نياز به وجود مراكز غير دولتي براي ترويج معنويت اسلامي است، و به اين ترتيب گروه مخاطبان توسعه خواهند يافت. و افرادي كه نميپذيرند در اين امور مخاطب سازمانهاي دولتي باشند، امكان بيشتري براي گرايش به اين مجموعهها خواهند داشت.
بنياد معنويت نوين در بخش پژوهش خود لزوماً متخصصان گوناگوني را به كار خواهد گرفت. در برنامه ريزيها كارشناسان استراتژيستي كه بتوانند با رويكردهاي آينده پژوهانه روند تحولات معنوي را پيشبيني كنند و ضرورتهاي مديريت اين تحولات را شناسايي نمايند. روانشناساني كه شيوههاي مؤثر ارائة مطالب به مخاطب را طراحي كنند. و براي مخاطبان گوناگون از لحاظ سن، جنسيت، تحصيلات و غيره شيوههاي مناسب انتقال پيام معنوي دين را بيابند. در اين مجموعه حضور جامعه شناسان نيز در كنار متخصصان عرفان و اديان و اسلام شناسان ضروري است.
در شاخة فرهنگي اين بنياد گروههاي حرفهاي براي استفاده از بهترين قالبهاي نشر، گروههاي قوي اجرايي براي برگزاري مراسمهاي معنوي به صورتهاي جديد و استفاده از شيوههاي هنري و مؤثر در برنامهها و نيز گروه ادبيات براي نگارش و ويرايش مناسب و آراستة توليدات ضروري است. در شاخة فرهنگي بايد افراد فعال سخنرانان و نويسندگان و معلمان موفقي در زمينههاي معنوي هستند شناسايي شده و دعوت به همكاري شوند. در اين ميان افرادي هستند كه ميكوشند معنويت اسلامي را ارائه دهند هنوز آسيب خاصي در كارهايشان ديده نشده است. اين افراد شامل نويسندگان موفق معنوي و اساتيد و سخنرانان معنوي و غير روحاني بعضاً با تحصيلات متوسط ولي مطالعات خوب وجود دارند. كه گاهي تقيدات ظاهري شرعي آنها كمرنگ است. اين افراد بايد در يك برنامة حساب شده مورد حمايت و بدون اين كه حساستها برانگيخته شود در قالب همانديشيهاي اختصاصي و محدود اساتيد معنوي و در بحثهاي علمي و معنوي اصلاح شوند. و در صورت عدم تغيير، مقاومت يا . . . از دور خارج شوند و از فعاليتشان ممانعت شود.
در بين سخنرانان و نويسندگان فعال اين حوزه افرادي هستند كه كاملاً با استفاده از منابع غير اسلامي ولي با موفقيت به ترويج معنويتهاي نادرست پرداختهاند. اين گروه نيز در قالب هم انديشي اساتيد معنوي بنياد معنويت نوين راهنمايي ميشوند. و در صورتي كه از پذيرش تمركز بر معنويت اسلامي و پرهيز از ترويج معنويتهاي غير اسلامي استنكاف كردند از دور خارج شوند و از پس از اين از فعاليتهايشان ممانعت شود. بدين ترتيب حالت برزخي و سردرگمي سربازان گمنام امام زمان در رابطه با اين افراد كه زير نظر هستند اما اقدامي براي كنترل شان نميشود، بر طرف شده و مغرض از غير مغرض جدا ميشوند.
ششم - نشرياتي كه به صورت ماهانه و فصلانه منتشر ميشوند يك روند ملايم و مستمر تأثيرگذاري را دنبال ميكنند و پس مدتي اين جريان به رسوب آموزهها و پيدايش جهتگيريهاي فكري و تحولات رفتاري و بينشي منجر ميشود.
در نشريات با فضاها و رويكردهاي گوناگون سلايق مختلف جذب ميشوند. نشريهاي كه روي ادبيات معنوي كارميكند و ادبيات كلاسيك و جديد را در دستور كار خود قرار ميدهد. نشريهاي در حوزة تفكر و انديشة معنوي، نشريهاي در موضوع معنويت و خانواده كه به روابط معنوي زن و شوهر و والدين و فرزندان در تربيت و رفتارهاي عادي ميپردازد. و نمونههاي بسياري كه ميتواند معنويت را به متن زندگي بكشد. شكوه زندگي معنوي را آنطور كه اسلام در نظر دارد به مردم نشان داده و شيريني آن را به كامشان بچشاند.
هفتم - گنجينة بزرگ شريعت كه هر عمل كوچكي در آن گوهري گرانبها، مراقبهاي بزرگ و پلي به سوي عالم غيب و معنا و ملكوت عالم است، با تأسف و سوگ بسيار دست نخورده مانده و كساني كه به آن عمل ميكنند به اين گنجينه دست ميكشند و گوهري برنميدارند.
قرائت قرآن و تكرار كلمات خداوند، واژگان و معاني بلندي كه از حقيقت نامتناهي نور و قدرت و عشق و زيبايي جاري شده، اگر با كمي توجه و آمادگي انجام شود، اگر چه به اندازة يك سطر خوانده شود، انسان را از تاريكيها خارج كرده و از عشق و روشنايي سرشار ميسازد.
وضو از دلانگيزترين مراقبههايي است كه رحمت بيكران خداوند را در صورت آب كه مظهر رحمت و لطافت است به حس بشر ميچشاند و هستي او را در پاكي و صفا غرق ميكند. همچنين سجده و ساير اجزاي نماز، عشقبازي زن و مرد در نهاد خانواده كه سرشار از آيات مودت و رحمت الاهي است، نگريستن به پرندگان و ستارگان و گياهان و روز و شب و آسمان و زمين كه همه و همه نشانههاي قابل تفكر خداوند است مراقبههاي تحول آفريني را رقم ميزند كه براي بهرهبري از آنها بايد برنامههاي آموزش مؤثر و دلپذيري طراحي شود و در دورههاي آموزشي ارائه گردد.
دورههاي آموزشي اين مراقبهها را ميتوان به صورت همايشهاي بزرگ در مناطق زيباي طبيعي و يا تالارهاي بزرگ با استفاده از نور و صوت مناسب در حين آموزش و اجرا برگزار كرد. مثلاً آموزش مراقبة تفكر در آفرينش و نمودهاي خلقت يا مراقبة عشق براي همسران به ويژه زوجهاي جوان در محيط باز طبيعي و مراقبههاي نيايش، نماز و غيره در تالارهاي مناسب قابل اجراست.
مباحثي نظير معنويت و شادي، معنويت و خلاقيت، معنويت و موفقيت و غيره نيز در قالب همايش و به طور فاخر و هنرمندانه قابل اجراست.
هشتم - بنياد معنويت نوين ميتواند با انگيزهسازي و هدايت مخاطبان خود آنها را به فعاليتهاي ترويجي در حوزهها و شاخههاي خاص با گرايش به معنويت و در قالب NGO ها و سازمانهاي مردم نهاد دعوت كند و به شكلگيري حركتهاي خودجوش نظير گروههاي هنري معنويتگرا، طرفداران معنويتگراي محيط زيست، گروههاي اخلاق فنآوري اطلاعات، گروههاي ورزش و معنويت، خانوادة معنوي و غيره كه ميكوشند رويكرد اخلاقي و معنوي را به عرصههاي مختلف زندگي تسري دهند، كمك كند.
نقش يابي و مسئوليت پذيري در نشر معارف حق و معنويت موجب تثبيت هويت معنوي ميشود. شخصي كه نقش مروج معنوي را پيدا ميكند گذشته از اينكه با جاري ساختن معنويت خويش به شكوفايي و بالندگي و زندگي معنوي خويش كمك كرده، خود را به عنوان يك فرد معنوي درك ميكند و مفهوم خود كه در روابط اجتماعي و در آيينة رابطه با ديگران وتصور آنها از "من" شكل ميگيرد در تعميق و تثبيت معنويت در جان خويش اثر بيبديلي داشته و به تحول معنوي شخصيت فرد دامن ميزند.
همچنين اين روندها ميتواند در جذب مردم به معنويت ناب اسلامي و شكوفايي و كاربردي كردن آموزههاي عرفاني اسلام بينجامند. برخواستن چنين موجي در جامعه باعث ميشود كه ساير مردم گمان كنند كه اگر حركتي معنوي را آغاز نكنند و نگاهي معنوي نسبت به زندگي پيدا نكنند، از حقيقتي گران قدر محروم شدهاند. اگر چه در آغاز متوجه ژرفاي معنويت و نيازشان به آن نباشند ولي اين احساس آنها را به سوي حقيقتي راهنمايي ميكنند كه بسيار بيش از آنكه در ابتدا تصور ميكردند، ارجمند است. اين مدل مردمي ترويج معنويت بيتفاوتيها يا احتمال در خدمت قدرت بودن معنويت را منتفي كرده و گروههايي از مردم را كه در مدلهاي رسميتر و دولتي به معنويات اقبال نشان نميدهند، جذب ميكند.
بدون شك تمام لحظات ابعاد زندگي انسان از ديدگاه اسلامي، معنوي و در راستاي بندگي و دلدادگي به خداوند و عشق به اوست. پس با ايمان راسخ و هوشمندي و پشتكار و فعال كردن افراد و گروههاي مختلف با استعدادهاي و ذائقههاي متنوع بايد در كشف اين حقايق كوشيد.
انقلاب اسلامي يك الگوي بزرگ سرچشمة جاري و زلال معنوي در جهان است و بايد به روي تمام ابعاد و اجزاء زندگي انسان نگاهي معنوي بگشاييم و اين نگرش را به جهان صادر كنيم. دنيا تشنة معنويت است و اگر پاسخ درست و پاك و زلالي نيابد از مردابها و لجنزارها خواهد نوشيد. و اگر نگاه معنوي اسلامي را بيابد بيشك در ابعاد سياسي و اجتماعي زندگي خود همين منظر معنوي را خواهد گشود و آنگاه پايان ستم و استضعاف و بازگشت به آزادي و عزت و عدالت را خواهد خواست و بدين سان زمينة ظهور خورشيد هدايت و ولايت فراهم خواهد شد.
نقش رسانهها در ترويج عرفان اسلامي
اما كارهايي را كه ميتوان انجام داد و رسانهها در ترويج آن نقش بسياري دارند به اين شرح قابل تعريف است:
1. برنامههاي فرهنگي
- الگوسازي و بازنمايي شخصيتهاي برجسته اخلاقي و معنوي و انتشار زندگي نامه آنها و تهيه فيلم زندگي ايشان.
- توليد كتب و نشريات معنوي جذّاب در سطح كودكان، نوجوانان، جوانان، و عموم مردم.
- استفاده از رسانه ملي(صداوسيما) در توسعه معنويت در جامعه اسلامي با توليد و پخش برنامههايي با مضامين معنوي و زير نظر كارشناسان زبده و پرهيز از پخش هرگونه برنامهاي كه الگوسازي منفي به دنبال دارد.
- استفاده از ابزار پرنفوذ هنر در ارتقاي سطح معنوي جامعه و دعوت از هنرمندان (شاعران، طراحان، داستان سرايان، فيلم سازان، خوشنويسان) براي توليد فيلم، رمان، داستان، تابلوهاي نقاشي، طراحي، خوشنويسي، پويانمايي (انيميشن) و سرود با موضوعات معنوي.
- مشاركت فعال آموزش و پرورش از طريق بازآموزي معنوي پدران، مادران و مربيان توسط نهاد انجمن اولياء و مربيان.
- جهتدهي معنوي به اوقات فراغت جوانان با همكاري سازمان ملي جوانان در طراحي و سازمانها و نهادهاي مربوط به امور جوانان.
- بهره گرفتن از فنون روانشناسي اجتماعي و تكنيكهاي تبليغاتي براي ترويج معنويت اسلامي.
- غنيسازي برنامههاي معنوي مراكز رسمي و غير رسمي آموزش و پرورش از مهد كودك تا مراكز آموزش عالي و حوزههاي علميه.
- بهينه سازي متون درسي اخلاق و عرفان اسلامي در دانشگاهها.
- تدوين منشور اخلاق براي سازمانها و نهادها و تلاش براي اجراي آن و التزام بدان.
- ايجاد مجتمعهاي بزرگ فرهنگي - تفريحي با جهتگيري معنوي و تربيتي براي جوانان.
- تأسيس موسسات و مراكز مطالعاتي و حمايت از هستههاي مطالعات معنوي.
- بهرهگيري از ظرفيتهاي بينظير مساجد، هيآت و مراسم مذهبي براي ترويج و تعميق هرچه بيشتر هنجارهاي معنويت ناب اسلامي.
- برگزاري دورههاي تربيت مربي عرفان و اخلاق براي ائمه جماعات و تأكيد بر جهتدهي بيش از پيش ظرفيتهاي محراب و منبر به سوي تربيت اخلاقي و تزكيه نفوس.
- سرمايهگذاري بيشتر براي تأسيس مراكز مشاوره اسلامي با مديريت كارشناسان متخصص و متعهد.
- بسترسازي براي ارادتورزي بيش از پيش مردم به اهلبيت عصمت و طهارتعليهم السلام و بيان شيوه سلوك ايشان.
- ترويج و حمايت از نقاط قوت در فرهنگ ملّي مثل فضائل راسخ و نهادينه شده عشق به خدا، عبادت، حيا، احترام به بزرگتر، مهرباني، غيرت، مهماننوازي و. . . .
- اجراي مسابقات كتابخواني، مقاله نويسي، عكاسي، شعر و. . . با مضامين معنوي.
- تهيه سبد فرهنگي (مشتمل بر كتاب و اسلايد و نرمافزار و كاست) با مضمون تجربههاي عيني و قصههاي مستند و معتبر در رابطه با مسائل معنوي و توزيع آنها در ميان نوجوانان و جوانان.
- بازآفريني و انتشار قصههاي معنوي موجود در ادبيات كهن فارسي به زبان روز.
2. برنامههاي اجتماعي
- آسيبشناسي فرهنگ عمومي در عرصه رفتار و باورهاي معنوي.
- ترويج فرهنگ امر به معروف و نهي از منكر و نظارت عمومي، ايجاد حساسيت ارزشي و پرورش روحيه مواجهه با عوامل آسيبزاي بهداشت رواني و اسباب تهديد سلامت معنوي جامعه از طريق تشكيل تيمهاي گسترده كارآمد و آموزش ديده امر به معروف و نهي از منكر در بين مردم به ويژه جوانان.
- شناسايي و برنامه ريزي براي جايگزيني سرگرميهاي غفلتزا.
- مقابله با سياست گذاريهاي اقتصادي، فرهنگي، تبليغي و. . . كه منجر به كمرنگ شدن ارزشهاي اخلاقي در جامعه ميشود از قبيل تبليغ تجملگرايي و مصرف زدگي و دامن زدن به روحيه تكاثر، چشم همچشمي و. . . .
- توجه بيشتر مادي و معنوي به مراكز گروهي مانند پادگانها و زندانها و مراكز بازپروري با به كارگيري مديران دلسوز، تأمين بودجه مناسب فعاليتهاي فرهنگي و ايجاد ساختار كارآمد تربيتي- معنوي.
- تجليل از شخصيتهاي اخلاقي و معنوي در هر مجموعه كاري يا صنفي و معرفي افراد نمونه با ذكر شاخصههاي برتري آنان.
- بهرهگيري از مقبوليت و محبوبيت شخصيتهاي اخلاقي، معنوي و نقش فراوان آنها در گسترش فرهنگ معنوي.
- اطلاعرساني مناسب به جوانان در خصوص جلوههاي حيات اخلاقي و معنوي هنرمندان و ورزشكاران محبوب و متعهد.
مهمترین فرقه های جدید معنوی فعّال در ایران
اوشو (باگوان شری راجینش)
اکنکار (سفر باستانی روح) (پال توئیچل؛ هارولد کلمپ)
سرخپوستی (کارلوس کاستاندا)
فالون دافا (لی هنگجی)
دالایی لاما (دالایی= اقیانوس؛ لاما= پیر)
رامالله (پیمان فتاحی؛ با اسم معنوی م. م. رامالله)
عرفان کیهانی یا عرفان حلقه (محمدعلی طاهری)
پائلو کوئلیو
مدیتیشن متعالی (تی. ام) (ماهاریشی ماهاش یوگی)
تی اس ام(تولدی دوباره وحرکت به روسپیدی)
فرقههای صوفی فعال در ایران
فرقههای اهل سنت:
نقشبندیه (شمسیه (سیدعبدالله نقشبندی مجددی؛ مشهد، تایباد، ترتبت جام، سرخس، بجنورد، گنبدکاوس، آزاد شهر، بندرترکمن، ...)
شاذلیه
فرقههای شیعی:
ذهبیه (احمدیه (دزفولیها: دکتر گنجویان)، مهدویه (محسنی))
خاکساریه ( جلالی غلامعلیشاهی، دوده معصومعلیشاهی، دوده نورائی، دوده عجم)
اویسیه (نادرعلی عنقا در آمریکا)
کمیلیه
منابع تحقیق :
www.shia-online.ir
سایت جبش سرخ حسینی
newerfan.parsiblog.com
Bashgah.net
www.findfa.com
مرکز خبر حوزه
haqiqat.mihanblog.com
خبرگزاری فارس
پايگاه حوزه
www.jamejamonline.ir
ايكنا
porsojoo.com
خردنامه همشهري
در اين سلسله مقالات از گفت و گو هاي حجت السلام مظاهري سيف با سايت ها و رسانه هاي مختلف نيز استفاده شده است.
كتب
اسکان سیتون، متافیزیک، پست مدرنیسم و وضعیت جامعه فرهنگی آمریکا، مترجم؛ آزاده باقری
آفتاب و سایه ها- محمد تقی فعالی
جریان شناسی انتقادی عرفانهای نوظهور - حمید رضا مظاهری سیف
سیری در آفاق ، زندگی ایت الله بهاء الدینی - حیدری کاشانی
عبدالعظيم رضايی، تاريخ اديان در جهان، ج 2، تهران: انتشارات علمی و فرهنگي، 1380، ص 280.
كدارناث تيواری، دينشناسی تطبيقی، ترجمه مرضيه شنكايی، تهران : انتشارات سمت، 1381، ص 85.
زرين كوب، عبدالحسين، ارزش ميراث صوفيه، انتشارات علمي و فرهنگي، ص 100.
سجادي، سيد جعفر، فرهنگ اصطلاحات و تعبيرات عرفاني، تهران : انتشارات طهوري، چاپ هفتم، 1383، ص633 و روزبهان بقلي شيرازي، شرح شطحيات، ص118.
ابراهيمي ديناني، غلامحسين، شعاع انديشه و شهود در فلسفه سهروردي، ص 464.
ابن عربي، فتوحات مكيه، ج 1، انتشارات مولي، ص 166.
مجتهد شبستري، محمد، ايمان و آزادي، تهران : انتشارات طرح نو، 1378، ص54 و افراسياب پور، علي اكبر، زيبايي پرستي در عرفان اسلامي، تهران: انتشارات طهوري، 1380، ص 281.
هارولد اچ بلوفيلد، تی ام، دانش هوشياری خلاق، ترجمه فرخ سيف بهزاد، تهران: نشر خاتون،1376 ، ص 48.
شهامی پور، شروین؛ «ستیز یک نسل با جنگ»؛ گلستانه، شماره 57 تیر ماه 1383 ص 10
مولانا جلال الدین بلخی؛ کلیات شمس تبریزی، موسسه مطبوعاتی امیر کبیر، تهران 1366 ص 667
عراقی، شیخ فخرالدین ابراهیم همدانی؛ کلیات، به کوشش سعید نفیسی، انتشارات کتابخانه سنایی، تهران 1366 ص 98
George Stephen Spinks: psycologie et religion 1963
سعدی، مصلح الدین؛ دیوان، به کوشش خلیل خطیب رهبر، نشر سیمرغ، تهران 1373
کسمایی، علی اکبر؛ جهان امروز در تنگنای تمدن صنعتی، انتشارات موسسه اطلاعات، تهران 1370 ص 52
نقوی، رضا؛ تأملات فرهنگی، انتشارات نخیل، تهران 1385 ص 36
مجموعه آثار، مرتضی مطهری، تهران، صدرا، پنجم، 1380، ج 14، ص550-551.
در جستجوی عرفان اسلامی، محمد تقی مصباح یزدی، قم، مؤسسه امام خمینی، 1386ش، ص 36-37.
سهروردی در کتاب عوارف المعارف، نظرات مختلف دربارة تصوف را بیش از هزار مورد می داند (عوارف المعارف، عمر بن محمد سهروردی، بیروت، دارالکتاب العربی، 1403ق، ص 57).
تذکره الاولیاء، فرید الدین عطار نیشابوری، تصحیح رینولد آلن نیکلسون، تهران، اساطیر، دوم، 1383ش، ص 327.
اسرار التوحید، محمد بن منور، تصحیح محمد رضا شفیعی کدکنی، تهران، آگاه، ششم، 1385، ص 292.
الفروع من الکافی، محمد بن یعقوب کلینی، قم، دار الکتب الاسلامیه، پنچم، 1384ش، ج 5، باب دخول الصوفیة علی ابی عبدالله علیه السلام، ص 65-70.
ر.ک: عصر امام خمینی، میر احمد رضا حاجتی، قم، بوستان کتاب، دهم، 1383ش، ص 84.
راهی به رهایی، مصطفی ملکیان، تهران، مؤسسه نگاه معاصر، 1380ش، ص 376.
مشتاقی و مهجوری؛ مصطفی ملکیان، تهران، نگاه معاصر، دوم، 1386ش، ص 276.
/ن
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}