گل واژه هايي براي گل هاي زندگي
گل واژه هايي براي گل هاي زندگي
گل واژه هايي براي گل هاي زندگي
نويسنده:زهره قاسمي
*اگر مي خواهيد فرزندتان در برابر مسئوليت هاي خود بي توجه نباشد، در قبال مسئوليت هاي او بيش از حد حساسيت نشان ندهيد.
*اگر مي خواهيد زودتر به هدف هاي تربيتي تان برسيد، آهسته و تدريجي حرکت کنيد.
*معمولاً پدر ومادر براثر حمايت و محبت، نمي توانند کودک را به قدر کافي به خود واگذارند.در محبت کردن، ميانه رو باشيد؛ زيرا بناي تربيت متعالي براساس محبت متعادل پايه ريزي مي شود.
*ما نبايد کودک را «دانش اندوز» بار آوريم، بلکه بايد او را در برابر صحنه ها وتجربه هايي قرار دهيم که خود بينديشد و دريابد وگاه با احتياط و به اندازه، او را راهنمايي کنيم تا به جاي «انديشه آموزي»، «انديشه ورزي»را پيشه کند.
*ژرف ترين و پايدارترين آثار تربيتي، در غير مستقيم ترين روش هاي تربيتي است.
*در تربيت اصيل، الگوهاي عملي، مؤثرتر از آموزش هاي گفتاري هستند.
*اصيل ترين روش هاي تربيتي، طبيعي ترين، ساده ترين وصميمي ترين آنهاست.
*تربيت واقعي کودک، بايد خود انگيخته به جاي دگر انگيخته، طبيعي به جاي تصنعي ، اکتشافي به جاي اکتسابي، تدريجي به جاي دفعي، دروني به جاي بروني و تجربي به جاي ذهني باشد.
*کودک بايد به گونه اي تربيت شود که کار خوب به آساني از او سر بزند، نه اينکه با اکراه به آن تن دهد.
*هر فردي به همان اندازه موفق است که مي خواهد. خواستن و نياز به موفقيت را در کودک زيادکنيد؛ زيرا احساس نياز به پيشرفت، مهم تر از دست يابي به پيشرفت است.
*کيفيت ارائه مفاهيم تربيتي، مهم تر از کميت آن است. پيام هاي تربيتي اثر گذار حتي اندک، بهتر از پيام هاي طولاني و پي درپي است.
*هدف تربيت، پرورش و تقويت حس کنجکاوي کودک است. اين حس در فطرت کودک به وديعه نهاده شده است. مربي با تحريک آن، زمينه پيدايش و تقويت آن را فراهم مي آورد.
*يکي از هنرهاي اصلي در تربيت کودک، انتقال مهارت خويشتن داري به اوست تا بتواند در ميانه بحران ها، بي ثباتي ها و سختي هاي زندگي، يک پارچگي ،پايداري و تعادل خويش را حفظ کند.
*کودک بايد در دوران کودکي به قدر کافي کودکي کند. هر گونه شتاب زدگي براي خروج زودرس از اين مرحله، به تأخير در رشد يافتگي و بزرگ منشي او مي انجامد.
*تربيت کودک يکي از کهن ترين هنرها و جديد ترين دانش هاست. ترکيب اين هنر سنتي با دانش مدرن، مهارتي ظريف را مي طلبد.
*تربيت کودک بايد براساس دو محور متفاوت و در عين حال وحدت يافته شکل گيرد. يکي، سهل گيري و واگذاري و ديگري، سخت گيري و کنترل با رعايت حد اعتدال. رمز بزرگ و هنر ظريف در برقراري ارتباط ميان اين دو شيوه متضاد، پرورش متعادل کودک در دست يابي به شخصيت رو به کمال است.(1)
*زندگي در گذر است .کودکان اين گل هاي باغ زندگي زاده مي شوند و لحظه لحظه رشد مي کنند و تو اي مادر!اي پدر! اي باغبانان عشق! اگر نسيم مهرتان برآنان نوزد؛ اگر دست محبتتان اين گل ها را ننوازد؛ اگر پر و بالتان برايشان گشوده نشود و اگر از سرچشمه زلال عشقتان سيراب نشوند، خواهند پژمرد و آن روز اشک جان سوز باغبان خواهد بود که با دست هاي خود، گل هاي زندگي اش را پرپر مي کند. شما را به خدا به اين گل ها برسيد. فردا ديراست!(2)
/ن
*اگر مي خواهيد زودتر به هدف هاي تربيتي تان برسيد، آهسته و تدريجي حرکت کنيد.
*معمولاً پدر ومادر براثر حمايت و محبت، نمي توانند کودک را به قدر کافي به خود واگذارند.در محبت کردن، ميانه رو باشيد؛ زيرا بناي تربيت متعالي براساس محبت متعادل پايه ريزي مي شود.
*ما نبايد کودک را «دانش اندوز» بار آوريم، بلکه بايد او را در برابر صحنه ها وتجربه هايي قرار دهيم که خود بينديشد و دريابد وگاه با احتياط و به اندازه، او را راهنمايي کنيم تا به جاي «انديشه آموزي»، «انديشه ورزي»را پيشه کند.
*ژرف ترين و پايدارترين آثار تربيتي، در غير مستقيم ترين روش هاي تربيتي است.
*در تربيت اصيل، الگوهاي عملي، مؤثرتر از آموزش هاي گفتاري هستند.
*اصيل ترين روش هاي تربيتي، طبيعي ترين، ساده ترين وصميمي ترين آنهاست.
*تربيت واقعي کودک، بايد خود انگيخته به جاي دگر انگيخته، طبيعي به جاي تصنعي ، اکتشافي به جاي اکتسابي، تدريجي به جاي دفعي، دروني به جاي بروني و تجربي به جاي ذهني باشد.
*کودک بايد به گونه اي تربيت شود که کار خوب به آساني از او سر بزند، نه اينکه با اکراه به آن تن دهد.
*هر فردي به همان اندازه موفق است که مي خواهد. خواستن و نياز به موفقيت را در کودک زيادکنيد؛ زيرا احساس نياز به پيشرفت، مهم تر از دست يابي به پيشرفت است.
*کيفيت ارائه مفاهيم تربيتي، مهم تر از کميت آن است. پيام هاي تربيتي اثر گذار حتي اندک، بهتر از پيام هاي طولاني و پي درپي است.
*هدف تربيت، پرورش و تقويت حس کنجکاوي کودک است. اين حس در فطرت کودک به وديعه نهاده شده است. مربي با تحريک آن، زمينه پيدايش و تقويت آن را فراهم مي آورد.
*يکي از هنرهاي اصلي در تربيت کودک، انتقال مهارت خويشتن داري به اوست تا بتواند در ميانه بحران ها، بي ثباتي ها و سختي هاي زندگي، يک پارچگي ،پايداري و تعادل خويش را حفظ کند.
*کودک بايد در دوران کودکي به قدر کافي کودکي کند. هر گونه شتاب زدگي براي خروج زودرس از اين مرحله، به تأخير در رشد يافتگي و بزرگ منشي او مي انجامد.
*تربيت کودک يکي از کهن ترين هنرها و جديد ترين دانش هاست. ترکيب اين هنر سنتي با دانش مدرن، مهارتي ظريف را مي طلبد.
*تربيت کودک بايد براساس دو محور متفاوت و در عين حال وحدت يافته شکل گيرد. يکي، سهل گيري و واگذاري و ديگري، سخت گيري و کنترل با رعايت حد اعتدال. رمز بزرگ و هنر ظريف در برقراري ارتباط ميان اين دو شيوه متضاد، پرورش متعادل کودک در دست يابي به شخصيت رو به کمال است.(1)
*زندگي در گذر است .کودکان اين گل هاي باغ زندگي زاده مي شوند و لحظه لحظه رشد مي کنند و تو اي مادر!اي پدر! اي باغبانان عشق! اگر نسيم مهرتان برآنان نوزد؛ اگر دست محبتتان اين گل ها را ننوازد؛ اگر پر و بالتان برايشان گشوده نشود و اگر از سرچشمه زلال عشقتان سيراب نشوند، خواهند پژمرد و آن روز اشک جان سوز باغبان خواهد بود که با دست هاي خود، گل هاي زندگي اش را پرپر مي کند. شما را به خدا به اين گل ها برسيد. فردا ديراست!(2)
پي نوشت:
1. زهير خوشگو تهراني، من کودکم را دوست دارم، انتشارات مهر اميرالمؤمنين ، ص 100.
2. حسين دهنوي، نسيم مهر، پشت جلد کتاب.
/ن
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}