20 مهر 1389 / 4 ذیقعده 1431 / 12 اکتبر 2010


 

 
حكيم ابوالقاسم فردوسي در سال 313 شمسي مصادف با 329 هجري قمري برابر با 940 ميلادي در روستاي "باژ" از ناحيه طائران طوس متولد شد. وي در خانواده‏اي مرفه و ممتاز رشد و نمو كرد و در دوران جواني به تحصيل علوم پرداخت. وي همچنين به ادبيات فارسي و تاريخ و ساير علوم رايج زمان خود آشنايي كافي داشت. آنچه كه از متون مختلف مشخص مي‏شود، او مسلمان و شيعه بوده است و به پيامبر(ص) و اهل بيت(ع) عشق و علاقه وافر داشت. اثر جاويدان فردوسي، شاهنامه نام دارد و در شمار بهترين آثار حماسي عالم است. شاهنامه بر اثر نفوذ شديدي كه در ميان طبقات مختلف ايرانيان يافت، در همه ادوار تاريخي بعد از قرن پنجم هجري مورد توجه بود و همه شاعران حماسه گوي ايراني تا قرن اخير تحت تأثير آن بوده‏اند. فردوسي در حفظ جانب امانت به هنگام نقل مطالب، به كار بردن نهايت مهارت در وصف مناظر طبيعي و ميدان‏هاي جنگ و قهرمانان منظومه خود و نظاير اين‏ها و نيز ذكر مواعظ دلپذير كمال توانايي را نشان داده است. حكيم ابوالقاسم فردوسي سرانجام در سال 411 هجري قمري برابر با سال 1020 ميلادي در هشتاد سالگي درگذشت و در طوس به خاك سپرده شد.
 
با امضاي قراردادي بين حاكم گرجستان و امپراتور روسيه، گرجستان تحت نفوذ روسيه قرار گرفت. چون بسياري از ساكنان اين منطقه مسلمان بودند و تبعيت از يك حكومت غيرمسلمان را ننگ مي‏دانستند به ايران كوچ كردند. افزون براين، برادر حاكم گرجستان كه از اين قرارداد ناراضي بود به دربار فتحعلي شاه آمد و دولت ايران را به جنگ با روس‏ها دعوت كرد. در پي اين حوادث قواي روس با يورش به شهرهاي گنجه، شوش و ايروان، آن مناطق را مورد تعرض قرار دادند. پس از اين حملات بسياري از علما، مردم را به مبارزه با كفار روس دعوت كردند. بدين ترتيب بود كه دوره اول جنگ‏هاي ايران و روس آغاز شد و پس از گذشت ده سال از شعله‏ور شدن آتش جنگ، قواي هر دو دولت چنان ضعيف شد كه طرفين آمادگي خود را براي پايان جنگ اعلام كردند. بر همين اساس و با دخالت دولت انگلستان، عهدنامه گلستان ميان دو كشور ايران و روسيه به امضاء رسيد. به موجب اين قرارداد، تمامي شهرهايي كه تا آن تاريخ به تصرف روسيه در آمده بود، جزو خاك روسيه باقي ماند و مالكيت روسيه بر شهرهاي قره باغ، باكو، دربند، لنكران و بخشي از تالش نيز پذيرفته شد. ايران نيز پذيرفت از همه دعاوي خود در مورد مناطق داغستان، گرجستان و ارمنستان چشم بپوشد. همچنين حق كشتيراني در درياي خزر از ايران سلب گرديد و در عوض، دولت روسيه تعهد سپرد كه تنها نيابت سلطنت عباس ميرزا وليعهد را پذيرفته و به قدرت رسيدن او را تضمين كند. در اين قرارداد، مرزهاي دو كشور دقيقاً معين نشد و همين نامعلوم بودن مرزهاي دو كشور و مقررات عهدنامه گلستان موجب شد كه دولت ايران از اين عهدنامه سربتابد و روسيه را به نيرنگ متهم سازد. اين عوامل باعث شد كه جنگ دوم ايران و روسيه در سال‏هاي بعد شكل گيرد و عهدنامه سياه ديگري با نام تركمان‏چاي به ايران تحميل شود.
 
پس از پيروزي انقلاب اسلامي، با پشتوانه عظيم مردم، در نهم ارديبهشت ماه 1358 ش رهبر كبير انقلاب اسلامي، طي فرماني به شوراي انقلاب توصيه كردند كه آيين نامه تدوينِ شوراهاي اسلامي را تنظيم كرده تا اصل حضور و مشاركت مردم در عرصه‏هاي تصميم‏گيري تأمين گردد. از اين رو مردم مسلمان ايران در 20 مهر 1358ش، با حضور در حوزه‏هاي رأي‏گيري، نمايندگان خود را براي عضويت در شوراي شهر انتخاب كردند تا اداره شهرها را به مردم بسپارند. اين انتخابات در حالي برگزار شد كه تنها هشت ماه از پيروزي شكوهمند انقلاب اسلامي ايران گذشته بود. اما به علت نقص در قوانين، اين شوراها، فعالانه به كار خود ادامه ندادند. ولي سرانجام پس از نوزده سال، در هفتم اسفند 1377، بار ديگر انتخابات شوراهاي اسلامي شهر و روستا به صورت قانونمند و فراگير برگزار شد.
 
محمود رياضي در سال 1312 ش در شهرستان دره گز به دنيا آمد. وي همزمان با وقايع ملي شدن صنعت نفت براي ادامه تحصيل راهي مشهد گرديد و از اين زمان وارد مبارزات سياسي شد. محمود رياضي پس از كودتاي 28 مرداد 1332ش مدتي به دانشكده افسري رفت و سپس وارد دانشكده فني شد. در 1341ش فارغ‏التحصيل گرديد و مطالعات خود را در صنعت برق ادامه داد. محمود رياضي در اواخر عمر، ترجمه داستان تمدن جهان از آغاز تا سال 1990 م را شروع كرده بود كه اجل مهلتش نداد. ترجمه آثاري همچون ظهور و سقوط قدرت‏هاي بزرگ، روسيه، غرب و چين، بحران انرژي و نيز تأليف تحليلي كوتاه از امپرياليسم از اوست. استاد رياضي در مهرماه 1372ش بر اثر سانحه هوايي در شصت سالگي درگذشت.
 
خواجه شمس‏الدين محمد حافظ شيرازي در حدود سال 726 ق در شيراز به دنيا آمد. وي پس از فراگرفتن دانش‏هاي متداول عصر خود، ديوان شعراي گذشته و معاصر خود را به دقت مطالعه كرد و نخست معنا را از لفظ جدا نمود و لفظ را به دور افكند. آن‏گاه معنا را در كوره ذهن فروزنده خود ريخت و از آن زيوري گوهر آگين ساخت. كمال هنر حافظ در اين است كه از همان عناصر در دسترس همگان، معجوني شفابخش و مفرّح تهيه كرده و استادانه و سِحرآفرينانه، آنها را به خدمتِ ابلاغ پيام خود در آورده است. او تفسير قرآن، حكمت و ادبيات عرب را به خوبي مي‏دانست و چون قرآن را با چند روايت و قرائت حفظ كرده بود، به حافظ شهرت يافت. حافظ با الهام گرفتن از آموزه‏هاي اسلامي و مفاهيم قرآني و بكارگيري استعارات و كنايات منحصر به فرد، توانست ناب‏ترين غزل‏هاي تاريخ ادبيات ايران را بسرايد. اهميت حافظ در آن است كه توانست مضامين عرفاني و عشقي را به نحوي در هم آميزد كه از دو شيوه غزل عارفانه و عاشقانه، سبك واحد و جديدي به وجود آيد. اين شاعر استاد، افكار خود را با الفاظ بسيار زيبا و با توجه به صنايع لفظي بيان كرده و بر اثر قدرت فراوان خود در سخنوري، غالباً مضامين عالي و معاني بسيار در ابيات كوتاه گنجانيده است. تركيباتي كه حافظ در اشعار خود آورده، غالباً تازه، بديع و بي‏سابقه است و حافظ در ساختن اين تركيبات، نهايت قدرت و كمال ذوق و لطافتِ طبع خود را نشان داده كه كمتر شاعري از اين حيث با او قابل مقايسه است. شعر حافظ در فضاي اسلامي غوطه‏ور است و ديوان حافظ مملو از الفاظ و تعابير قرآني مي‏باشد. علاوه بر اين، در اشعار او، اصطلاحات مربوط به تصوف، عرفان، فلسفه، كلام، تفسير، حديث و فقه و... به مقدار فراوان به چشم مي‏خورَد.
 
مهلبي، درنظم و نثر و خط خوش سرآمد دانشمندان عصر خود بود، به طوري كه ابن خلكان، مورخ مشهور درباره‏ي او گفته است: "با او ملاقات كردم و بيش از آن چه كه شنيده بودم، ديدم". اين كاتب و اديب مسلمان، در سرودن شعر نيز توانا بود و ديوان اشعار ارزنده‏اي از او به جاي مانده است. تمامي اشعار او لطيف و ساده است و از آن جا كه ديوان اشعارش مورد پسند مردم قرار دارد، بارها درمصر و بيروت به چاپ رسيده است.
 
ابوالمظفَّر عطامَلِك علاءالدين بن بهاءالدين محمد بن محمد جُويني در سال 623 ق در جوين از توابع خراسان متولد شد. پس از خاتمه‏ي تحصيل وارد كارهاي ديواني شد، زيرا پدر و برادر وي از ديوانيان بودند. وي پيش از حمله‏ي هلاكوخان به ايران، سفرهايى به مغولستان نمود. در سال 657 ق، هلاكوخان پس از فتح بغداد، حكومت عراق را به عطاملك واگذاشت و او تا سال 680 در اين شغل باقي بود. با حضور عطاملك جويني در دستگاه اداري مغولان، اقدامات بي‏رحمانه‏ي آنان عليه مردم تا حدودي كاهش يافت و ازتباه شدن آثار فرهنگي ايران تا اندازه‏اي جلوگيري به عمل آمد. او 24 سال، اداره‏ي عراق را به عهده داشت اما دشمنانش به تدريج، خان مغول را به او بدبين كردند. بدين ترتيب اقتدار عطاملك تدريجاً افول كرد و خان مغول بر او چندان سخت گرفت كه در اثر اين فشارها وفات يافت. عطاملك جويني مؤلف تاريخ معروف جهانگشاي فارسي است كه شامل تاريخ چنگيز خان و هلاكوخان مغول و شرح جنايات آنان مي‏باشد. از آثار خيريه‏ي جويني احداث نهر نجف است. او در آن سرزمين مقدس، نهري حفر كرده و با صرف هزينه‏اي فراوان، آبِ رودِ فرات را به حوالي نجف اشرف جاري نمود. وفات جويني را در سال 681 ق نوشته‏اند.
 
سپاهيان اسپانيا به فرماندهي فرانسوآ پيزارو حمله خود را براي تصرف كشوركنوني پروآغازكردند. درآن زمان قوم اينكا براين سرزمين حكومت مي كردند اما آنان به حملات پيزارو توجهي نكردند و تدابير لازم را درنظرنگرفتند. پيزارو ابتدا از امپراتوراينكا خواست كه تحت الحمايه اسپانيا شود اما چون به درخواستش اعتنايي نشد يكي از فجيع ترين كشتارهاي تاريخ را درپرو به راه انداخت. وسعت اين كشتار به حدي بود كه به سقوط تمدن اينكا منجرشد.
 
آناتول فرانس اديب، شاعرو نويسنده فرانسوي درگذشت. آناتول فرانس درپاريس متولد شد و سراسرعمرخود را در راه اعتلاي ادبيات فرهنگ فرانسه صرف كرد. او درسال1931ميلادي جايزه نوبل ادبي را بدست آورد. ازآثارآناتول فرانس «فرشتگان، عصيان و باغ اپيكور» را مي توان نام برد.
 
در سوم اوت 1492م كريستوفر كُلُمبوس معروف به كريستف كُلُمْبْ كه دريانوردي ايتاليايى و در خدمت اسپانيا بود، سفر دريايى خود را به وسيله يك كشتي به اندازه قايق‏هاي امروزي، از بندر پالوس اسپانيا آغاز كرد و به سمت اقيانوس اطلس حركت نمود. در آن زمان، اعراب، اقيانوس اطلس را درياي سبز ظلمات، مي‏خواندند و كُلُمْبْ نخستين كسي بود كه بدين اقيانوس ناشناس گام مي‏نهاد. دريانوردان آن روز، كمتر حاضر بودند طوري در دريا پيش روند كه ساحل را نبينند. با اين حال كريستف كلمب در اين مورد، دست به ريسك خطرناكي زده بود. كلمب برخلاف بسياري از مردم زمان خود معتقد بود كه زمين گرد است و اطمينان داشت كه با سفر دريايى به سوي غرب مي‏تواند راهي تازه را براي تجارت سودآور اروپاييان به خاور دور پيدا كند. اين نقشه خوبي بود ولي دو نقطه ضعف داشت. اول اينكه او تصور نمي‏كردكه دنيا به آن بزرگي باشد كه ما امروزه آن را مي‏شناسيم؛ دوم آنكه نمي‏دانست و نمي‏توانست هم بداند كه دو قاره بزرگ امريكاي شمالي و جنوبي در سر راه او قرار گرفته‏اند. لذا هنگامي كه در دوازدهم اكتبر 1492م پس از هفتاد روز دريانوردي، از دور خشكي‏هاي مربوط به قاره امريكا را ديد، تصور كرد كه به خاك آسيا نزديك شده است و لذا جزايري را كه كشف كرده بود، هند غربي نام نهاد. او سه سفر ديگر هم به هند غربي انجام داد و هنوز هم مي‏پنداشت كه اين جزاير، قسمتي از خاك آسيا هستند. اين سفر و شناسايي باعث شد كه در سال‏هاي بعد، نيروهاي استعمارگر اسپانيايي به اين سرزمين رفته و قرن‏ها به استثمار و چپاول اين منطقه بزرگ بپردازند.
 
ژان باتيسْتْ آنتوان لامارْكْ، طبيعي‏دان معروف فرانسوي در 6 مه 1744م در خانواده‏اي اشرافي در فرانسه به دنيا آمد. وي در ابتدا به تحصيل علوم ديني در كليسا پرداخت ولي پس از چندي وارد نظام شد و سپس به تحصيل در رشته پزشكي روي آورد. لامارك دراين زمان،به شيمي، هواشناسي و به ويژه گياه‏شناسي علاقه‏مند شد و در34 سالگي كتابي درباره گياهان نگاشت. وي در اين كتاب، گياهان را طبقه‏بندي نمود كه اين كار، وسيله ساده‏اي براي تشخيص هويت گياهان را فراهم ساخت. لامارك به جهت تاليف اين كتاب، وارد آكادمي علوم فرانسه شد و از آن پس، تحقيقات گياه‏شناسي و جانورشناسي را دنبال كرد. وي در سال‏هاي بعد به عنوان يك گياه شناس به كشورهاي اروپايى مسافرت نمود و در بازگشت، كتاب‏هاي فرهنگ گياه‏شناسي و... را نوشت. لامارك در باب جانورشناسي نيز اصطلاح بي‏مهرگان را براي حشرات و كرم‏ها وضع كرد و تحقيق مفصّلي درباره بي‏مهرگان زنده و فسيل به انجام رساند. تاكيد لامارك درباره تكامل موجودات زنده، بر دو اصل تاثير محيط و وراثتِ صفاتِ اكتسابي بنا شده است. از اين ميان، نظريه وراثت صفات اكتسابي، موجب اختلاف و نزاع فراوان ميان دانشمندان علوم طبيعي گرديده است. و طرفداران اين نظريه، به لامارْكيسْمْ معروف شدند. اختلاف عمده چارلْزْ داروين طبيعي‏دان شهير انگليسي و لامارك در اين است كه لاماركْ تاثيرات خارجي و محيط را عامل عمده تاثير بر انسان مي‏داند ولي داروين به عامل دروني يا اصل انتخاب طبيعي معتقد است. دو اثر بزرگ لامارك به نام‏هاي فلسفه جانورشناسي و تاريخ جانوران بي‏مهره، مبناي فريضه تكامل تدريجي و تاريخي طبيعت زنده به شمار مي‏آيند. ژان لامارك سرانجام در 12 اكتبر 1829م در 85 سالگي درگذشت.
 
جورج استيفنسون، مبتكر انگليسي در 26 مارس 1781م در انگلستان به دنيا آمد. وي از كودكي به كارهايى از قبيل گاوچراني و غيره پرداخت تا اين‏كه در يك كارگاه تعمير ماشين‏هاي دستي كشاورزي، به امور صنعتي آشنا و علاقه‏مند شد. در اين هنگام بود كه علاقه شديد خود را به مكانيك بروز داد و پس از تحصيل در اين رشته، موفق به اخذ دانش‏نامه مهندسي گرديد. استيفنسون از آن پس به فكر اين افتاد تا با استفاده از نيروي بخار، وسيله‏اي براي حمل و نقل اختراع نمايد. اين فكر و تلاش خستگي‏ناپذير او طي پانزده سال، در نهايت باعث اختراع اولين لوكوموتيو بخار در 25 ژوئيه 1814م گرديد. اساس اين لوكوموتيو، يك ماشين بخار و ديگ بخار بود. بخارِ تحت فشار، از ديگ وارد استوانه‏ها مي‏شد و فشار آن، پيستون‏ها را به پيش مي‏رانْد. اين حركت با ميله‏هايى به چرخ‏هاي لوكوموتيو منتقل مي‏گرديد و آن‏ها را به گردش درمي‏آورْد. استيفنسون هم‏چنين براي مسير حركت اين دستگاه، ريل راه آهن را طرح‏ريزي كرد و براي اولين بار، خط آهني بين دو شهر انگلستان داير نمود. پيش از آن، ريل‏ها با چوب ساخته مي‏شد كه واگن‏هاي اسبي بر آن‏ها حركت مي‏كردند. استفاده از ريل‏هاي چدني، دامنه استعمال راه آهن را به كارهايي غير ازكارهاي معدن نيز كشاند و در سال‏هاي بعد براي حمل بار و مسافر نيز مورد استفاده قرار گرفت. استيفنسون سرانجام در دوازدهم اكتبر 1848م در شصت و هفت سالگي درگذشت.
 
سرزمين گينه استوايى در قرن پانزدهم ميلادي كشف شد و پس از چندي كاملا به اشغال پرتغالي‏ها درآمد. پس از آن، اين منطقه، تحت سيطره انگلستان، فرانسه و بار ديگر اسپانيا قرار گرفت كه اين مرحله از حاكميت اسپانيا تا نيمه دوم قرن بيستم به طول انجاميد. با تغيير روند استعمار در بعد از جنگ جهاني دوم، ابتدا در سال 1963 گينه استوايى به نوعي از خود مختاري داخلي دست يافت. با شكل‏گيري احزاب و سپس با فشارهاي مردمي و حزبي سرانجام در 12 اكتبر 1968م اين منطقه به استقلال دست يافت و از آن پس تحت سلطه رژيم‏هاي ديكتاتوري قرار گرفته است. 12 اكتبر، تاريخ استقلال اين كشور، از اسپانيا، به عنوان روز ملي نيز قلمداد مي‏گردد. كشور جمهوري گينه استوايى با بيش از 28 هزار كيلومتر مربع مساحت در غرب قاره افريقا، در كنار خليج گينه و در همسايگي كشورهاي گابن و كامرون واقع شده است و جمعيت گينه استوايى بيش از 450 هزار نفر است كه اكثريت سياه پوست بوده و پيرو آيين مسيحيت و عمدتاً كاتوليك اند. زبان رسمي در گينه استوايي، اسپانيايي است. پايتخت اين كشور افريقايي مالابو و واحد پول آن، فرانك سي اف آ مي‏باشد. پيش‏بيني مي‏شود تا سال 2025م جمعيت گينه استوايي در حدود 800 هزار نفر خواهد بود. نظام سياسي حاكم بر اين كشور جمهوري با يك مجلس قانون‏گزاري مي‏باشد.
 
ارتشبد پرويز مشرف رئيس ستاد مشترك ارتش پاكستان در 12 اكتبر 1999م در كودتايى بدون خون‏ريزي، محمد نواز شريف، نخست‏وزير قانوني اين كشور را خلع نمود و قدرت را در دست گرفت. اين كودتا زماني صورت گرفت كه يك روز پيش از آن، نوازشريف، ارتشبد مشرَّف را كه براي ديداري رسمي به بنگلادش سفر كرده بود، از كار بركنار كرد. نواز شريف پس از بازداشت شدن توسط كودتاچيان، به فساد مالي، ناتواني در برقراري امنيت و توطئه براي ربودن هواپيماي حامل مشرف متهم شد. نخست وزير بركنار شده پاكستان چند ماه بعد در دادگاه، محاكمه و به اتهام هواپيما ربايى، به حبس ابد محكوم گرديد. اما چندي بعد به درخواست مقامات عربستان سعودي، آزاد و به آن كشور تبعيد شد. مشرف در اقدامي ديگر، رئيس جمهور قانوني پاكستان را از كار بركنار نمود و خود را رئيس جمهور ناميد. وي هم‏چنين در نبودِ مجالس ملي و ايالتي، تمام اختيارات حكومت پاكستان را در امور لشكري و كشوري به دست گرفت. مشرف در آخرين اقدام خود در انتخابات سراسري در ماه مه 2002م به عنوان رئيس جمهور اين كشور برگزيده شد.
 
كشور اسپانيا با 504/782 كيلومتر مربع مساحت در جنوب غربي اروپا، در كنار اقيانوس اطلس و درياي مديترانه و در همسايگي كشورهاي پرتغال، آندورا و فرانسه واقع شده است. جمعيت آن بيش از 39 ميليون نفر كه از نژاد سفيد و مذهب كاتوليك مي‏باشند. با توجه به صفر بودن رشد جمعيت در اين كشور، پيش‏بيني شده است جمعيت اسپانيا تا سال 2025 به كمتر از 37 ميليون نفر كاهش يابد. پايتخت اين كشور، مادريد و شهرهاي مهم آن بارسلونا، والنسيا، ويِگو و بيلبائو مي‏باشد. واحد پول اين كشور پستابود كه با پيوستن اسپانيا به اتحاديه اروپا، يورو جاي‏گزين آن گرديده است. اسپانيا از مناطقي است كه از قديم‏الايام، محل سكونت اقوام مختلفي بوده و در قرون قبل از ميلاد، فينيقي‏ها و كارتاژها نيز در آن سكني گزيدند. زماني جزئي از امپراتوري روم بودو در قرن هفتم ميلادي پذيراي لشكريان اسلام شد و از اين زمان، دوره اسلامي تاريخ اسپانيا آغاز شد. دوره جديد اسپانيا با كشف قاره امريكا توسط كريستف كلمب در سال 1492 آغاز مي‏شود. اسپانيا در طي قرون بعدي به امپراتوري وسيع و قدرت‏مندي تبديل شد كه در بسياري از نقاط جهان مستعمره داشت. در قرن نوزدهم، اين امپراتوري رو به انحطاط نهاد. تا بعد از جنگ جهاني اول حكومت سلطنتي در اين كشور ادامه داشت تا اينكه در سال 1931 جمهوري‏خواهان به پيروزي رسيدند. در سه دهه مياني قرن بيستم، حكومت ديكتاتوري ژنرال فرانكو در اسپانيا برقرار بود. حكومت اسپانيا، مشروطه سلطنتي با دو مجلس قانون‏گزاري است. دوازدهم اكتبر 1492 سال‏روز كشف امريكا توسط كريستف كلمب روز ملي اسپانيا نام گرفته است.