21 مهر 1389 / 5 ذیقعده 1431 / 13 اکتبر 2010


 

 
استاد حسين بهزاد از استادان برجسته هنرمينياتور بدرود حيات گفت. بهزاد در18سالگي پس از چند سال شاگردي نزد پدرش و ديگراستادان، بطورمستقل كارخود را آغاز كرد. اما بتدريج با تغييرات و ابداعاتي كه درمينياتور پديد آورد خود هنرمندي صاحب سبك دراين زمينه شد. اتاسد بهزاد بي ترديد بزرگترين و پرآوازه ترين مينياتوريست معاصرايران بشمارمي رود. زدودن چهره هاي قالبي مغولي ازمينياتور ايران، جايگزيني صورتها و چهره هايي با ساختار ايراني، رعايت دروي و نزديكي بصورت قياسي و ابداع تصاويري با رنگ سفيد برزمينه سياه، استفاده آزاد از رنگ و انعكاس حالات روحي و دروني چهره ها ازجمله نوآوريهاي استاد بهزاد در هنرمينياتور ايران محسوب مي شوند. استاد حسين بهزاد شاعررنگها بود و با رنگ، شادي مي آفريد و غم و اندوه را القا مي كرد. «تابلوي شاهنامه فردوسي دربرگيرنده 49مجلس فردوسي و ايوان مداين» ازآثارارزشمند استاد حسين بهزاد بشمارمي روند.
 
درپي صدورفرمان امام خميني(ره) شوراي عالي دفاع جمهوري اسلامي ايران اداره امورجنگ تحميلي را برعهده گرفت. دربخشي ازدستورحضرت امام دراين باره آمده بود كه « اين شورا موظف است كه تمام قواي مسلح را هماهنگ نمايد و هيچ گروه يا شخصي تخلف از اوامرشوراي مذكورننمايد». فرمان رهبرفقيد انقلاب اسلامي مبني برهماهنگي دراين شورا و واگذاري اداره امورجنگ به آن، تغييرات عميقي درجبهه هاي جنگ به سود جمهوري اسلامي ايران ايجاد كرد.
 
استاد محمدتقي شوريده شيرازي فرزند عباس، در سال 1236 ش در شيراز زاده شد و در هفت سالگي بر اثر آبله، از نعمت بينايي محروم گرديد. وي پس از مرگ پدر در نه سالگي، تحت سرپرستي دايي قرار گرفت و از آنجا كه داراي هوش سرشاري بود، در مدتي كوتاه به وسيله اشعارش بلندآوازه گرديد و شعرش بر زبان‏ها افتاد. محمدتقي پس از آن راهي تهران شد و مورد توجه ناصرالدين شاه قاجار قرار گرفت و لقب فصيح‏الملك دريافت كرد. محمدتقي شوريده آن‏گاه به شيراز عزيمت نمود و تا پايان عمر در آنجا بود. شوريده شيرازي در اواخر عمر، توليت افتخاري مقبره سعدي را پذيرفت و در تعمير آن كوشش فراواني كرد. سرانجام اين شاعر شيرازي، در شصت و نه سالگي وفات يافت و در جوار مزار شيخ اجل سعدي شيرازي مدفون گرديد. شوريده شيرازي، در قصيده سرايي، غزل، طنز و مطايبه نبوغي بسزا داشت. او به ويژه در سرودن اشعاري كه متضمن كلمات عاميانه و اصطلاحات اهالي فارس است، مهارت فراواني از خود نشان داده است. از شوريده شيرازي آثاري برجاي مانده است كه ديوان غزليات، آذر، كشف المواد و نامه روشندلان از آن جمله‏اند.
 
پس از آن كه كابينه اسداللَّه عَلَم، به دستور شاه، پيشنهاد آمريكا مبني بر اعطاي مصونيت قضايي به اتباع آمريكايي را به صورت يك لايحه قانوني در دولت تصويب كرد، اين لايحه در نهايت در يك جلسه پر سر و صداي مجلس شوراي ملي با نطق موافقين و مخالفين علي‏رغم رأي بالاي مخالفان، به تصويب رسيد. با تصويب اين قانون، مستشاران نظامي آمريكا در ايران از مصونيت‏ها و معافيت‏هاي قضايي بهره‏مند شدند. اين مصوبه كه به صورت قانوني، سند اسارت ملت و دولت ايران را به دست آمريكا امضا مي‏نمود، در حقيقت، روح و جان انقلاب شاه و آمريكا بود كه اينك برملا مي‏گرديد. تصويب اين لايحه در مطبوعات اعلام نشد ولي پس از مدتي كه از تصويب آن گذشت، حضرت امام خميني(ره) از آن مطلع شدند. با آگاهي امام از مفاد اين مصوبه، ايشان با درايت و دورانديشي خاص خود، در سخنراني رسواگرانه‏اي، عواقب شوم اين لايحه را مطرح ساخته و از دولت خواستند كه آن را ملغي نمايد. رهبر نهضت در اين سخنراني طوفان‏زا، نفوذ آمريكا را به همه اعلام خطر كردند و فرمودند: "امروز تمام گرفتاري ما از آمريكا و اسراييل است" به دنبال اين سخنراني، اعلاميه امام نيز در تيراژ بسيار زياد و در سطح گسترده‏اي با شيوه‏اي ابتكاري در يك زمان پخش گرديد. امام در اين اعلاميه، تصويب كاپيتولاسيون را اقرار به مستعمره بودن ايران ناميدند و راي ننگين مجلسين را مخالف اسلام و قرآن شمردند. اين سخنراني امام در چهارم آبان 1343 و نيز صدور اعلاميه توسط آن حضرت، به رژيم بسيارگران آمد و پس از چند روز در زمان دولت حسنعلي منصور، حضرت امام را در سيزدهم آبان 1343 به تركيه تبعيد كردند. اين قانون خفت بار و ننگين سرانجام با پيروزي انقلاب اسلامي براي هميشه لغو شد.
 
استاد دكتر رجبعلي مظلومي در سال 1306 ش در نيشابور به دنيا آمد. تحصيلات مقدماتي را در زادگاهش و در مشهد مقدس به پايان برد و سپس تحصيلات عالي را در زمينه روانشناسي و ادبيات ادامه داد. مطالعات متنوع و گسترده ايشان در زمينه‏هاي قرآن‏شناسي، حديث‏شناسي، حكمت و عرفان، تاريخ و هنر اسلامي و به ويژه امور تربيتي، منجر به نگارش بيش از نود جلد كتاب و پانصد مقاله در طول نزديك به نيم قرن تلاش و پژوهش توسط اين محقق برجسته گرديد. استاد مظلومي ساليان طولاني در دانشگاه هنر، دانشكده هنرهاي زيبا و دانشكده هنرِ تربيت مدرس اشتغال داشت و ضمن اين كه دو مركز تحقيقاتي تأسيس كرد، توسط شوراي علمي كشور به عنوان پژوهشگر نمونه برگزيده شد. برخي از آثار قلمي ايشان بدين قرارند: راه و رسم سخن گفتن، جوان و دين، علي(ع) معيار كمال، زنان با فضيلت، سرگذشت قرآن و فهم قرآن در دو جلد. استاد مظلومي در سال 1374 ش پس از ايراد يك سخنراني در اثر عارضه سكته مغزي در منزل بستري شد و سرانجام در 21 مهر 1377 در 71 سالگي درگذشت و در بهشت زهرا به خاك سپرده شد.
 
آيت‏اللَّه شيخ هادي روحاني در سال 1302 ش (1342 ق) در يكي از روستاهاي توابع بابلسر به دنيا آمد و در ابتدا به دليل درگذشت پدرش به كشاورزي پرداخت. وي پس از سقوط رضاخان پهلوي و رونق دوباره حوزه‏هاي علميه، به تحصيل علوم ديني روي آورد. آيت‏اللَّه روحاني پس از چندي راهي حوزه علميه قم و مشهد شد و پس از طي سطوح عاليه، در درس خارج و فلسفه حضرات آيات: سيد حسين بروجردي، امام خميني، سيد شهاب الدين مرعشي نجفي و علامه طباطبايي حاضر گرديد. وي در سال 1343، به زادگاهش بازگشت و به تأليف و تدريس سطوح عاليه و اقامه جماعت اشتغال جست و همزمان به مبارزه عليه رژيم ستمشاهي و هدايت افكار مردم و پشتيباني از نهضت امام خميني(ره) پرداخت. فعاليت‏هاي ضدطاغوتي آيت‏اللَّه روحاني باعث شد كه در سال 1357 توسط ساواك دستگير و به تهران منتقل شود ولي با تحصن و اعتراض علما و مردم بابل، به زودي آزاد گرديد. آيت‏اللَّه روحاني پس از پيروزي انقلاب اسلامي به نمايندگي امام خميني و امامت جمعه بابل منصوب و براي سه دوره پياپي، به نمايندگي مجلس خبرگان رهبري از سوي مردم استان مازندران برگزيده شد. آيت‏اللَّه روحاني پس از ارتحال امام خميني نيز به نمايندگي ولي فقيه در استان مازندران و امامت جمعه بابل برگزيده شد و در اين سنگر، منشأ خدمات فراواني گرديد. اين عالم مجاهد در سال‏هاي سخت جنگ تحميلي، بارها به جبهه‏ها رفت و مدت‏هاي بسيار دركنار رزمندگان اسلام به سر برد و بازسازي شهر سوسنگرد را بر عهده گرفت. اين فقيه فرزانه در كنار فعاليت‏هاي سياسي و اجتماعي، از امور علمي غافل نماند و آثار متعددي به يادگار گذاشت. برخي از آثار وي عبارتند از: نگاهي به مسأله ولايت، قطره در تفسير سوره حمد و معاد در اسلام. وي سرانجام پس از عمري خدمت به اسلام و انقلاب اسلامي در 21 مهر 1378 ش برابر با سوم رجب 1420 ق در 76 سالگي بدرود حيات گفت و در بابل در مدرسه خاتم الانبياء كه خود از نو، بنياد نهاده بود، به خاك سپرده شد.
 
آيت‏اللَّه شيخ ابوالفضل خوانساري در سال 1295 ش (1334ق) در اصفهان به دنيا آمد. پدرش از شاگردان با سابقه آخوند خراساني و شيخ حسن ممقاني بود. آيت‏اللَّه خوانساري پس از فراگيري مقدمات در زادگاهش، در 20 سالگي به دليل آزار و اذيت حكومت پهلوي، براي تحصيلِ سطوح بالاتر، راهي نجف اشرف گرديد. ايشان در نجف از محضر درس آيات عظام: سيدابوالقاسم خويي، سيدمحسن حكيم، محمدحسين غروي اصفهاني و ميرزا باقر زنجاني بهره‏مند گرديد و پس از 16 سال اقامت، در 36 سالگي به علت بيماري ريوي به ايران مراجعت نمود. آيت‏اللَّه خوانساري سپس در محضر آيت‏اللَّه بروجردي به شاگردي نشست و به مدارج بالايي در علم دست يافت. اين عالم بزرگوار با آغاز دوران مبارزه امام خميني(ره) عليه طاغوت، به پشتيباني از نهضت اسلامي پرداخت و نقش مؤثري در سال‏هاي تبعيد حضرت امام ايفا نمود. آيت‏اللَّه خوانساري پس از پيروزي انقلاب اسلامي به عنوان نماينده امام و امام جمعه اراك، راهي آن شهر گرديد و به مدت سيزده سال در اين سنگر خدمت كرد. اين عالم فرزانه سرانجام در 21 مهر 1380 برابر با 25 رجب 1422 ق در 85 سالگي دار فاني را وداع گفت و در حرم مطهر حضرت معصومه(س) دفن گرديد.
 
رضي الدين سيد علي بن موسي بن جعفر معروف به سيد بن طاووس در سال 589 ق در شهر حلّه در عراق به دنيا آمد. وي در ابتدا از محضر پدر دانشمند خود، سعدالدين ابوابراهيم ونيز جد بزرگوارش وَرّام ابن ابي فراس استفاده كرد و بعدها از افادات ديگر بزرگان حلّه، بهره‏ي وافي بُرد. شهره‏ي سيد به زودي در سراسر عراق پيچيد و او پس از مدتي راهي بغداد گرديد. سيد در مدت پانزده سالي كه در پايتخت بود، بارهابه قضاوت، وزارت و ديگر امور دولتي فرا خوانده شده بود كه هر بار به طريقي آن مشاغل را نمي‏پذيرفت. سال‏هاي پاياني عمر شريف سيد در زادگاهش سپري شد و به تدريس و تاليف پرداخت. او از دانشمندان پر كار مسلمان به شمار مي‏رفت، چنانكه آثار متنوعي در علم كلام، اخلاق، فقه، حديث از او به جاي مانده است. يكي ازتاليفات مهم ابن طاووس به نام اَللُّهُوف، درباره‏ي وقايع روز عاشورا است كه از كتب معتبر تاريخ اسلام به شمار مي‏رود. كتاب مهم ديگر او المَلاحِمُ و الفِتَن في ظهور آثار الحُجّه نام دارد كه در مورد رويدادهاي قبل و هنگام ظهور حضرت مهدي(عج) است. سيدبن طاووس، شاگردان فاضلي پرورش داد كه پدر علامه حلي و علامه حلي از آن جمله‏اند. در اواخر عمر سيدبن طاووس و حضور او در بغداد، اين شهر در محاصره‏ي لشكريان متوحش مغول قرار گرفت. هلاكوخان مغول در اين هنگام سيد را فراخوانده، امان نامه‏اي براي او و يارانش صادر كرد. سيد كه در پي راهي براي بيرون بُردن مؤمنان از پايتخت بود، هزار تن را گرد آورده، با حمايت سربازان هلاكوخان، آنان را به حِلّه رساند. پس از آن بار ديگر به بغداد بازگشت تا شايد مؤمني را از دردي برهاند يا بي‏گناهي را از كيفر رهايى بخشد. سرانجام سيد بن طاووس، سرور فقيهان عراق در 5 ذيقعده‏ي سال 664 ق دعوت حق را لبيك گفت و به ديدار معبود شتافت. سيد قبلاً كفن خود را تهيه كرد و آن را در حج بيت اللَّه الحرام، لباسِ احرام خود قرار داد. همچنين آن كفن را در كعبه‏ي معظّمه و روضات مطهّره‏ي پيامبر اكرم(ص) و ائمه‏ي بقيع(ع) و عراق متبرك كرد و آن را وسيله‏ي شفاعتِ آن بزرگواران قرار داده بود. وفات سيد بن طاووس در 75 سالگي در بغداد روي داد و بدنِ وي را به نجف اشرف منتقل كرده، به خاك سپردند.
 
ابومحمد عبداللَّه بن يوسف بن عبداللَّه ملقب به جمال الدين و مشهور به ابن هشام و علامه، از بزرگان و دانشمندان نامدار نحو و ادبيات قرن هشتم هجري در ذي‏القعده‏ي سال 708 ق در قاهره به دنيا آمد. وي از شاگردان تاج الدين تبريزي و عبداللطيف بن مُرحَّل بوده و دركثرت احاطه بر بسياري از قواعد و تحقيقات وسيع و مباحث دقيق، مشهور و محل مراجعه‏ي جمع زيادي از طلاب و افاضل بوده است. ابن هِشام در ابتدا شافعي مذهب بوده و سپس حنبلي را برمي‏گزيند. ابن هشام به زودي در نحو شهرتي عظيم به دست آورد و سرآمد همگان شد. او حتي بر استادانش برتري يافت و آثارش در فراسوي مرزهاي مصر و شام به دست دانش‏پژوهان و انديشمندان افتاد. معروف‏ترين كتاب ابن هشام مُغني اللَّبيب مي‏باشد. اين كتاب از همان آغاز مورد توجه بسيارِ علما قرار گرفت و هم اكنون نيز پس از گذشت قرن‏ها، هم‏چنان در زمره‏ي كتاب‏هاي درسي مدارس علميه است. هم‏چنين كتاب التَّذكِرَه، الجامِعُ الصَّغير و قطرالنَّدي نيز از جمله آثار اوست. وفات اين عالم و محدث شهير در 53 سالگي در مصر واقع گرديد.
 
مِسروب ماش دورتس از روحانيان ارمني حروف ارمني را ابداع كرد. ازآن پس 13اكتبرروزفرهنگ و ادبيات ارمني ناميده شد. تا قبل از اين تاريخ به علت سلطه فرهنگي كليساي روم و بيزانس برارامنه حروف زبان ارمني وجود نداشت و سروده ها و مراسم مذهبي ارامنه به زبان يوناني اجرا مي شد.
 
نيروهاي ارتش سرخ شوروي شهربلگراد را به تصرف خود درآوردند. شهربلگراد درجنگ جهاني دوم به اشغال قواي آلمان نازي درآمده بود. دراين روز ارتش شوروي قواي آلمان نازي را شكست داد و با كمك ميهن پرستان يوگسلاوي بلگراد را آزاد ساخت.
 
كوروش هخامنشي، مؤسس سلسله پادشاهي هخامنشيان، از ساليان قبل، در ناحيه انشان در شرق شوشتر و حوالي رود كارون (در خوزستان فعلي) دولت كوچكي داشت و مي‏خواست همه آريايى‏هاي ايراني را با هم متحد سازد. از اين‏رو با مخالفان خود به جنگ برخاست و بر متصرفات خود افزود. كوروش پس از فتوحاتي در شرق ايران و افزايش دادن حدود سرزمين ايران باستان، به فكر تسخير بابل قديم افتاد. در اين زمان، علي‏رغم اينكه پادشاه بابِل، پيش از آن با كوروش پيمان اتحاد بسته بود، اما كوروش اعتمادي به دوستي او نداشت. از آن طرف، در بابل فساد اخلاق و ظلم و ستم، رواج فراوان داشت و مردم بابل به اسيراني كه از ممالك اطراف گرفته بودند ظلم زيادي مي‏كردند. چون موجبات سقوط بابل از هر جهت فراهم بود، كوروش در بهار سال 539 قبل از ميلاد از رود دجله گذشت و براي آنكه از سد بزرگي كه در شمال بابل بين رود دجله و فرات ساخته بودند، بگذرد، فرمان داد تا مسير فرات را تغيير دادند و از آن عبور كردند. كوروش پس از آن به سوي بابِل تاخت و پس از جنگي كوتاه، اين شهر را در سيزدهم اكتبر 539 ق.م به تصرف خود درآورد. كوروش سپس با جلال و شكوه وارد بابل شد و فرداي آن روز، در همان شهر تاج‏گذاري كرد.
 
ژوزف آرتور كنت دو گوبينو نويسنده و فيلسوف فرانسوي در 14 ژوئيه 1816م در نزديكي پاريس به دنيا آمد و تحصيلات خود را در فرانسه، آلمان و سوئيس پشت سر نهاد. وي در اين زمان به روزنامه‏نگاري و نيز نگارش رمان‏هاي پرماجرا پرداخت و پس از انتشار آثاري از خود، شهرت يافت. گوبينو هم‏چنين ضمن علاقه به ادبيات و صنايع آلمان، با شيفتگي تمام به اين نتيجه رسيد كه اقوام آريايى، در قدرت، جمال و هوش، سرآمد ديگرانند، پس بايد آنها را برتر از ساير نژادهاي بشر دانست. گوبينو براي خود رسالتي الهي قائل بود، اما چون در كشور خودش، به او اعتنايى نكردند به آلمان رفت و به اثبات برتري آلمان‏ها بر اقوام ديگر پرداخت. او انديشه‏هاي خود را در كتابي به نام مقاله درباره نابرابري نژادهاي انسان، در چهار جلد بيان داشت. اين كتاب، در سال‏هاي بعد به شعله‏هاي برتري نژاد آريايى در آلمان بسيار دامن زد و ده‏ها سال پس از مرگ گوبينو، به عنوان يكي از الگوهاي آدولف هيتلر رهبر آلمان نازي درآمد. به نظر گوبينو، مسئله نژادي نه تنها بر همه مسائل ديگر تاريخ برتري دارد، بلكه محور اصلي آن به شمار مي‏آيد. گوناگوني نژادها كه ملت‏ها را مي‏سازد، خود مبيّن سرنوشت مختلف اين ملت‏هاست. گوبينو كه به نژاد قوي و ضعيف معتقد است، انحطاط نژادهاي قوي را بر اثر اختلاط با ملت‏هاي ضعيفي مي‏داند كه در جنگ مغلوبشان گشته‏اند. گوبينو در اين راستا، منظومه بلند آماديس را در سه جلد و شامل دو هزار بيت سرود. اين منظومه بلند و استعاري، فرضيه نژادي شاعر را عرضه مي‏كند. آماديس مظهر نژاد سفيد، خاصه آريايى‏هاست كه با دشمنان تمدن مي‏جنگد. با اين حال گوبينو در كنار اين امور، به كارهاي سياسي و علمي نيز مشغول بود و پس از آنكه به سمت دبير اول و سپس وزير مختار فرانسه در دربار ايران منصوب شد، زبان‏هاي شرقي از جمله فارسي، عربي و نيز خطوط ميخي را فرا گرفت. او ضمن حضور در ميان مردم، با عقايد، آداب، رسوم، تاريخ، مذهب و متون فكري طبقات مختلف مردم آشنا گرديد. گوبينو در اين زمينه، به تاليف آثاري پرداخت كه كتب سه سال در آسيا، تاريخ ايران و اديان و فلسفه‏هاي آسياي مركزي، نتيجه اين حضور و دقت در متن جامعه است. ژوزف آرتور دو گوبينو سرانجام پس از 66 سال زندگي در سيزدهم اكتبر 1882م درگذشت.
 
با پايان جنگ جهاني دوم، انتخاباتي در اكتبر 1945 در فرانسه براي تشكيل مجلس مؤسسان برگزار شد تا طرح قانون اساسي جديد آن كشور را بريزد. مجلس مزبور اندكي بعد ژنرال دو گل را به عنوان رئيس دولت موقت فرانسه اعلام كرد، ولي دوگل پس از مدت كوتاهي در ژانويه 1946م استعفا داد. سرانجام قانون اساسي تدوين شده مجلس، در ماه اكتبر 1946م به همه‏پرسي گذاشته شد و با تاييد مردم، جمهوري چهارم فرانسه به وجود آمد. پس از آن حزب كمونيست فرانسه برنده اول انتخابات شد و به صورت بزرگ‏ترين حزب فاتح در پارلمان فرانسه ظاهر گشت. اما اوضاع داخلي فرانسه به دليل اقتصاد نابسامان، اعتصابات كارگري و ادامه جنگ استعمارگري در مستعمراتي هم‏چون الجزاير، روز به روز بدتر مي‏شد. به همين جهت، دوران ده سال بعدي، دوران ناآرامي و بي‏ثباتي سياسي فرانسه بود كه طي آن ده‏ها كابينه روي كار آمده و پس از مدت كوتاهي كنار رفتند. در نهايت با روي كار آمدن دوباره ژنرال دوگل، قانون اساسي تغيير كرد و با پايان جمهوري چهارم فرانسه، از هشتم ژانويه 1958، جمهوري پنجم فرانسه آغاز شد.