منجی با فرم پاندا (1)
منبع : اختصاصی سایت راسخون
چکیده :
خلاصه :
این داستان به ظرافت های خاصی که در داستان و انیمیشن خود دارد، ذهن مخاطب را با گزاره های منجی گرایی، هزاره گرایی، تقابل خیر وشر و... در مکتب کنفسیوسی چنین آشنا می نماید و در نهایت برخی از مفاهیم مشترک با مهدویت در اسلام را مورد تحریف قرار می دهد.
در این مقاله سعی داریم به پرسش های زیر پاسخ گوییم.
1- آیا فضای انیمیشن برای کودکان، بدور از مفاهیم فلسفی و کلامی می باشد؟
2- آیا انیمیشن هایی چون پاندای کونگ فوکار، در جهت ایجاد فضای آخرالزمانی تلاش می نمایند؟
3- آیا مفاهیم آخرالزمانی و منجی گرایی که در این انیمیشین ارائه می گردد، با مبانی اعتقادی شیعه در مهدویت سازگار است؟
4- آیا کارتونی که برای کودکان ساخته می شود، تنها یک داستان سرگرم کننده است، یا دارای ابعاد پیچیده تری می باشد؟
این پژوهش دارای ابعاد زیر می باشد.
الف - خلاصه داستان پاندای کونگ فو کار
ب- مفاهیم و نکات داستان
بعد از کشف اسرار هماهنگی و تعادل و اسرار کونگ فو توسط استاد ادوی (لاک پشت)، نزدیک به هزار سال است که معبد چی و مردم شهر منتظر انتخاب شدن و ظهور جنگ جوی اژدها هستند تا تقدیر زندگی را کامل کند و آنها را به آرامش برساند. یکی از شاگردان معبد چی (تای لانگ) پس از آموزشهای فراوان کونک فو ، نامزد جنگ جوی اژدها می گردد، اما استاد ادوی ، قلب او را تاریک می بیند و او را انتخاب نمی کند. تای لانگ برای تصاحب طومار اژدها که به فرد قدرت جنگ جوی اژدها را می دهد دست به شرارت می زند اما استاد ادوی با او مقابله می کند و او به زندان می افتد.
پس از تای لانگ ، 5 نفر برای رسیدن به مقام جنگ جوی اژدها ، آموزش می بینند تا یکی از آنها انتخاب گردد. زمانی که تای لانگ، پس از بیست سال، احتمال فرارش از زندان مطرح می گردد، مسابقه انتخاب جنگ جوی اژدها از میان گروه پنج ( ببر ، میمون ، لک لک ، مار و مانیتس ) آغاز می گردد اما با حادثه ای غیر منتطره ، پاندا که یک شاگرد آشپز بوده است به وسط میدان می افتد و توسط استاد ادوی به عنوان جنگ جوی اژدها انتخاب می گردد. استاد چیفو و گروه 5 با انتخاب پاندا مخالف هستند. با فرار کردن تای لانگ از زندان، گروه 5 برای مقابله با او می روند و استاد ادوی هدایت معبد را به استاد چیفو (راکن) می سپارد و می میرد.
استاد چیفو به آموزش پاندا می پردازد. گروه 5 از تای لانگ شکست می خورند و تای لانگ به شهر می رسد و استاد چیپو را شکست می دهد، اما در نهایت پاندا در مقابل تای لانگ می ایستد بخاطر ویژگی های خاص جسمی اش، بر او غلبه می نماید و تای لانگ را شکست می دهد وآرامش را به شهر و معبد باز می گرداند.
ب - مفاهیم و نکات داستان
دراین قسمت بدلیل کثرت نکاتی که در این انیمیشن وجود دارد، بطور خلاصه به این نکات اشاره می نماییم تا خواننده محترم با آنها اشنا گردد و برای تحقیق بیشتر هر یک از این نکات را بطور تخصصی مورد بررسی قرار دهد.
1- تیتراژ ابتدایی فیلم :
رسالت اصلی بازی هایی همچون پاسور و امثال آن، سرگرم نمودن انسانها می باشد. سرگرم نمودن به معنای مشغول شدن به امور لغو و بیهوده که فایده ای جز اتلاف وقت و غافل شدن از مسیر حرکت بندگی ندارد. بازی هایی همچون پاسور و امثال آن رسالت اصلی آنها، ایجاد غفلت وبی توجهی نسبت به خداوند و مسیر بندگی او می باشد. شیطان برای ایجاد غفلت میان بندگان خداوند روشها و ابزارهای مختلفی را تولید نموده است که بازی ها و مسابقات و ورزشها و فیلم ها و... از انواع آن می باشند. رسالت اصلی سینمای هالیودی که باعث آگاهی و بیداری انسان ها نمی شود نیز در راستای غفلت زایی و دوری یاد خدا می باشد.
نماد فرد رزمی کار بر روی ماه نیز یادآور ماهیت غفلت زایی این کارتون ها و فیلم ها است که اگر فرد متوجه آن نباشد در غفلت و سرگرمی غرق می گردد.
2- انتخاب پاندا به عنوان قهرمان داستان :
3- طراحی اندام پاندا، چاقی، بی قواره گی، بی دست و پایی، تنبلی و رخوت، آرامش :
مکاتب شرقی، جهان را از مقابل و تبدیل دو انرژی یین و یانگ یا انرژی مثبت و انرژی منفی می دانند، انرژی یین مظهر آرامش ، نرمی ، انعطاف پذیری می باشد و انرژی یانگ مظهر سختی ، شدت و قدرت می باشد. طراحی شخصیت و اندام پاندا، او را سمبل انرژی یین ، یعنی نرمی ، آرامش و انعطاف پذیری قرار داده است.
4- علاقه پاندا به کونگ فو در خواب و بیداری :
5- پنج قهرمان رزمی کار ( ببر ، میمون ، لک لک ، مار ، مانتیس) :
در واقع منجی در جایگاه حجت خداوند بر روی زمین و برای موجودات در حفظ زمین و حفظ حیات و بقاء بر روی زمین نقش دارد، به همین دلیل دیگر موجودات نیز نسبت به آن مسئولیت دارند. هر چند داستان پاندای کونگ فوکار بر مبانی شیعه ساخته نشده است اما به برخی از آنها اشاره شده است.
می توان این اشاره را بطور تصادفی دانست یا این که میان مبانی تفکر شیعی در مهدویت با تفکر کنفسیوسی در چین مشترکاتی وجود داشته باشد. همچنین این احتمال وجود دارد که از مبانی تفکر شیعه به نام خود استفاده نموده باشند.
6- شهروندان شهر تنها سه حیوان هستند : اردک ، خرگوش و خوک :
خوک بدلیل نجاست خواری جزء حرام گوشتان می باشد و ویژگی ای که دارد، فاقد غیرت و تعصب نسبت به جفت خود می باشد خوک تنها حیوانی است که اگر خوک دیگری با جفتش نزدیکی نماید، واکنشی نشان نمی دهد. به همین دلیل مصرف گوشت خوک باعث بی غیرتی و بی تفاوتی نسبت به ناموس می گردد، و به همین دلیل در اسلام حرام شده است. استفاده از این حیوانات در داستان پاندا، سمبل بی تفاوتی، مصرف گرایی، سطحی نگری، لذت طلبی جامعه انسانی می باشد که تنها به دنبال لذت های دنیایی و مصرف گرایی می باشد. از تفکر و تعمق در موضوعات و امور عالم فاصله گرفته است.
این جامعه سمبل جامعه لیبرال دموکراسی می باشد که اصالت را بر اباحی گری و لذت طلبی می داند و نسبت به حوادث و مشکلات و مسئولیت های آفرینشی، بی تفاوت می باشد. شاید سازندگان پاندای کونگ فوکار ، مبانی اسلامی را نسبت به شخصیت پردازی حیوانات ندانسته باشند، اما برای نشان دادن فرهنگ اباحه گری، بی تفاوتی، سطحی نگری، فانتری منشی، لذت طلبی و مصرف گرایی، بهترین حیواناتی که می توانستند انتخاب نمایند ، خوک و خرگوش و اردک می باشد.
7- شخصیت استاد ادوی ( لاک پشت ) :
در واقع ادوی پیامبری است که منجی را پیش بینی می کند و ویژگی های او را بیان می کند و در نهایت منجی اصلی ( جنگ جوی اژدها ) را معرفی می نماید.
استاد ادوی در ابتدای داستان ، پس از یک مراقبه ، آمدن تای لانگ ( نیروی شر ) را پیش بینی می کند و می گوید: به من الهام شده است که تای لانگ باز می گردد. این نوع الهام شبیه پیش گویی هایی است که توسط پیامبران گذشته پیرامون ظهور و خروج دجال در آخرالزمان بیان شده است. (2)
استاد ادوی در داستان ، نقش هدایت کننده اصلی و پیرو مرشد را ایفا می نماید و انتخاب لا ک پشت برای این شخصیت به خاطر نزدیک بودن عملکرد طبیعی آن با این شخصیت پردازی می باشد.
8- شخصیت تای لانگ ، نماد نیروی شر :
نکته دیگر اینکه تای لانگ یک بچه سر راهی می باشد که اصل و نسب درستی ندارد ، چه کسی او را جلوی در معبد می گذارد؟ تای لانگ چگونه متولد شده است؟ آیا گذاشتن او در جلوی معبد ، هدف مند بوده است؟ آیا استاد چیفو دچار غفلت نشد که یک بچه سر راهی را که معلوم نیست فطرتش پاک است یا ناپاک ، به معبد آورد و تعلیم داد؟
آیا این یکی از روشهای شیطان نیست که افراد تاریک دل را به روشهای مختلف وارد جبهه حق می کند تا در مسیر حبهه حق مشکل ایجاد کنند؟ آیا جبهه شر برای مقابله با جبهه خیر به لباسهای مختلف در نمی آید تا بتواند در آن نفوذ نماید؟ جریان نفوذ جبهه باطل در جبهه حق ، همواره در طول تاریخ بوده است و جبهه حق همواره از این قسمت آسیب های جدی خورده است.
انتخاب امیه به فرزند خواندگی عبدالشمس و خریده شدنش در شام توسط عبدالشمس و سپس شکل گیری دودمان بنی امیه در قریش و اسلام ، از این نمونه است. این نفوذ و آسیب تا آخرالزمان ادامه دارد و در مقابل حضرت حجت ، سفیانی قرار می گیرد که از دودمان ابوسفیان و بنی امیه می باشد.
جبهه باطل از غفلت جبهه حق سوء استفاده می کند و در آن نفوذ می نماید. تای لانگ نماد نیروی شر می باشد که در دل جبهه خیر لانه می کند و هنگامی که به اوج می رسد ، خروج می نماید.
9- تقابل میان خیر وشر :
داستان پاندا با استفاده از این تقابل تاریخی، موضوع و محوریت داستان خود را بر این مطلب می گذارد و پاندا به عنوان نماد نیروی خیر و تای لانگ به عنوان نماد نیروی شر در برابر یکدیگر قرار می گیرند و در نهایت پاندا پیروز می گردد.
اساس فلسفه کنفسیوس چین بر این تقابل و تعامل میان خیر و شر بنا شده است. این فلسفه حرکت عالم را از تقابلات میان این دو می داند و دو انرژی یین و یانگ را نماد این دو عالم می داند.
این تقابل در اکثر ادیان و مکاتب آمده است و پیرامون آینده آن پیشگویی هایی شده است. (3)
10- شکل گیری خیر و شر از معبد و مدرسه کونگ فو :
معبد به عنوان سمبل دین ، زادگاه خیر و شر معرفی می گردد. این نوع نگاه در واقع سیاه نمایی پیرامون دین و رسالت آن می باشد. آیا معبد به عنوان تربیت و تزکیه در دین ، می تواند محل رشد و آموزش و تربیت افراد شرور و جبهه باطل باشد؟ دین ، معبد و مسجد ، برای مقابله با شرارت و جبهه باطل است. دین و معبد نمی توانند هم پرورش دهنده شرارت باشند هم پرورش دهنده خیر و صلاح . ذات دین ، ضدیت با شر و باطل است و از متن دین خیر و صلح بیرون می آید.
داستان پاندا در این قسمت دارای تناقض می باشد. اگر باطن و قلب تای لانگ سیاه می باشد ، چرا استاد ادوی در ابتدای آموزش و پذیرش تای لانگ با آمدن او مخالفت نکرد؟ چرا اجازه رشد و پیشرفت تای لانگ را داد و اسرار کونگ فو را در اختیار او قرار داد؟ در حقیقت در داستان پاندا ، نگاهی که به دین می شود ، نگاهی خنثی می باشد. دین هم می تواند منبع خیر باشد و هم منبع شر گردد و این از نکات انحرافی این داستان می باشد.
11- زندانی شدن تای لانگ و از بین نبردن آن :
این نکته گویای این مطلب است که باطل هیچ گاه بطور کامل از بین نمی رود بلکه شکست می خورد و ضعیف می گردد، در طول تاریخ نیز تقابل میان حق و باطل اینگونه بوده است. اما اگر بپذیریم که باطل هیچ گاه از بین نمی رود و همواره وجود دارد، جنگ میان خیر و شر و حق و باطل، تا کی ادامه خواهد داشت؟ آیا عاقبت جهان با غلبه حق و از بین رفتن باطل همراه خواهد بود؟ آیا برای جهان عاقبت و پایانی وجود دارد که بدون باطل و شرارت باشد؟ آنچه از مبانی اعتقادی شیعه بر می آید، در زمان ظهور حضرت ، با مقابله ایشان با منابع اصلی شرارت مانند شیطان ، سفیانی ، یهود ، غرب و... اصل شر از میان می رود و جامعه بشری دیگری شاهد منابع شرارت زا نخواهد بود. (4)
با از بین رفتن شیطان به عنوان ابر استراتژیست جبهه باطل ، دنیا شاهد گسترش و فراگیری صلاح و آرامش خواهد شد و اندکی از مفسدین که باقی می مانند در ضعف و ذلت قرار می گیرند و برای همیشه خیر و صلح بر جهان حاکم می گردد. اما در داستان پاندای کونگ فوکار، شر و بدی کامل از بین نمی رود و منبع شر تنها شکست می خورد و در زمان دیگر با قدرت گرفتن دوباره شروع به فتنه انگیزی می نماید.
یکی از نکات انحرافی این داستان همین می باشد که تقابل میان خیر و شر تمام نمی شود و اهل شر نابود نمی شوند. در واقع جبهه خیر ، وجود افراد شرور و جبهه شر را پذیرفته اند و در تعامل با آنها قرار می گیرند. این نکته ، ضعف فلسفه کنفسیوسی چین را نمایان می سازد، که اگر نیرو و انرژی منفی در جهان نباشد، حرکت و جریان انرژی و جهان چگونه خواهد بود؟ چون فلسفه یین و یانگ ، لازمه اش وجود دو نقطه متضاد و مقابل در این جهان می باشد.
در واقع فلسفه چین برای دوره ظهور که انرژی مثبت و خیر مطلق بر جهان حاکم است ، توضیحی ندارد.
12- سخن استاد ادوی : وقتی سرنوشت این را رقم زده ، نمی شود مانع آن شد.
جمله فلسفی و تامل برانگیز او در بردارنده مباحث عمیق جبر و اختیار ، قضا و قدر ، قدر حتمی و غیر حتمی و علم الهی و اراده الهی می باشد. خروج تای لانگ جزء کدامیک از این موارد است؟ آیا قضا و قدر حتمی است و غیر قابل برگشت است؟ آیا اراده انسانی در عدم وقوع یا وقوع آن دخالتی ندارد؟ به نظر می رسد در این جمله برای اراده انسان و وظیفه بشری جایگاهی قائل نشده است و نوعی جبرگرایی را القاء می نماید. اراده انسان ها می تواند با عمل پیش گیرانه و تلاش بسیار قضا و قدر غیر حتمی را تغییر دهد و سرنوشت را عوض نماید. آنچه در دستورات دینی پیرامون عمل صالح و دعا بیان شده است در جهت تغییر قضا و قدر غیر حتمی می باشد.
پیش گویی خروج تای لانگ ، بسیار شبیه پیش گویی های خروج سفیانی و دجال می باشد. حتی خروج سفیانی که جزء علائم حتمی ظهور حضرت حجت (عج) می باشد، امکان بداء را دارد و ممکن است که بدون خروج سفیانی ظهور محقق گردد ، که این به عمل انسان ها ، خصوصاً مسلمانان بستگی دارد. (5)
آنچه از مقدرات و علم الهی می باشد ، در دو لوح قرار دارد :
1- لوح محفوظ: که آن لوحی است که هر چه در آن نوشته شود، پاک نشده و مقدرات آن تغییرنمی یابد؛ چرا که مطابق با علم الهی است: «بل هو قرآن مجید فی لوح محفوظ» (6)
«بلکه آن قرآن مجیدی است که در لوح محفوظ ثبت گردیده است»: مانند مسئله ظهور.
2- لوح محو و اثبات: بنابر شرایطی، سرنوشتی که برای یک فرد یا جریان مطرح شده است بواسطه تغییر برخی امور یا انجام برخی کارها تغییر می کند. مانند طول عمر.
مسئله خروج سفیانی، یا خروج تای لانگ در این داستان ، جزء مواردی است که در لوح محو واثبات قرار دارد و امکان تغییر و بداء در آن می باشد. اصولا یکی از دلایل صدور روایاتی که خروج سفیانی را پیش گویی نموده و یا از فتنه های آخرالزمان گفته است، آگاهی ما برای پیشگیری از آن می باشد. در واقع نباید نسبت به حوادث آخرالزمان ، حالت منفعل داشت و منتظر منفعل بود ، بلکه انتظار پویا و واقعی انتظاری است که برای ظهور حضرت زمینه سازی می نماید و برای زمینه سازی با جریانات مخالف ، مقابله می نماید. به همین دلیل تلاش برای عدم شکل گیری جریان سفیانی و خاموش کردن آن در نطفه از الزامات نهضت زمینه ساز می باشد.
بنابراین جمله فلسفی که استاد ادوی بیان می کند ، القاء کننده انفعال نسبت به شکل گیری حوادث و فتنه های آینده است و نوعی جبرگرایی را در سرنوشت تأیید می کند.
ادامه دارد ...
تماس مستقیم با نویسنده :
atoom_12@yahoo.comایمیل :
شماره تلفن همراه : 09382385747
/ن
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}