26 مهر 1389 / 10 ذیقعده 1431 / 18 اکتبر 2010


 

 
روز اول مهر 1349، دانش‏آموزان سال ششم دبيرستان‏هاي تهران به عنوان اعتراض به آيين‏نامه امتحانات نهايي سال ششم متوسطه، تصميم به اعتصاب دسته جمعي گرفتند و بيست و ششم مهر را روز اعتصاب محصّلين ناميدند. دانشجويان دانشگاه‏هاي تهران نيز به حمايت از دانش‏آموزان معترض كه در روز موعود به سمت دانشگاه تهران دست به راهپيمايي زده بودند، به جمع آنان پيوستند. در اين حال، حمله وحشيانه دژخيمان رژيم به دانش‏آموزان، مردم حاضر در صحنه و دانشجويان را بر آن داشت كه با مهاجمان به زد و خورد پرداخته و دانش‏آموزان را از چنگال مأموران نجات دهند. ولي ناگهان مهاجمان مسلح به روي مردم آتش گشودند و ده‏ها نفر را زخمي و صدها تن را دستگير نمودند.
 
در اين روز شهيد محمدعلي رجايي، نخست وزير وقتِ جمهوري اسلامي ايران، در شوراي امنيت سازمان ملل متحد حضور يافت و درباره جنگ تحميلي عراق عليه ايران، سخناني مبسوط، ايراد كرد. وي با بيان جنايات وحشيانه متجاوزان بعثي در مناطق اشغالي و كشتار مردم بي‏دفاع شهرها و روستاها بر اثر بمباران و موشك باران‏هاي ارتش عراق، عزم راسخ ملت مسلمان ايران را در دفاع از استقلال، آزادي، انقلاب اسلامي و تماميت ارضي خود، اعلام كرد و مسؤوليت مهم و تاريخي سازمان ملل متحد و شوراي امنيت اين سازمان را در دفاع از مظلومان و اقدام مؤثر بر ضد متجاوزان، يادآور شد. ايشان، حمله سازماندهي شده عراق به خاك جمهوري اسلامي ايران، نقض حقوق انساني، و كمك‏هاي غرب به دولت عراق را تشريح كرد و افزود كه زير چكمه‏ها و رگبارهاي دشمن، نمي‏توان و نبايد با آتش بس موافقت كرد. شهيد رجايي همچنين درباره مسائل مهم جهان به ويژه اشغال فلسطين به دست صهيونيست‏هاي نژادپرست و تجاوز ارتش سرخ شوروي به افغانستان و توطئه‏هاي استعمارگران و مستكبران در سراسر جهان، نكاتي مهم را بيان كرد. پس از اين سخنراني، نمايندگاني از سوي دولت آمريكا، خواستار ديدار و مذاكره با نخست‏وزير ايران شدند، اما شهيدرجايي به علت سياست‏هاي سلطه‏جويانه امريكا و جناياتش در جهان، با اين درخواست موافقت نكرد.
 
هفته تربيت بدني همه ساله از 26 مهر تا دوم آبان به منظور آشنايي جامعه با اهميت و اثرات كاربرد ورزش در زندگي فردي و اجتماعي، اشاعه و توسعه و ترويج ورزش در خانه و خانواده و هدايت و ارشاد جامعه به ورزش‏هاي همگاني برگزار مي‏شود. ورزش و فعاليت فيزيكي در سلامت روان نيز مؤثر است. مطالعات نشان مي‏دهد كه موارد افسردگي، اضطراب و... در اثر فعاليت فيزيكي بهبود يافته و ورزش به عنوان يك عامل حمايتي در درمان بيماري رواني پذيرفته شده است. ورزش و فعاليت جسماني به همراه رژيم غذايي مناسب، عدم استعمال مشروبات الكلي و دخانيات و انجام مراقبت‏هاي دوره‏اي، در پيشگيري از بيماري‏ها و رسيدن به بالاترين سطح سلامتي و بازدهي اقتصادي و اجتماعي نقش دارند. ورزش‏هاي سبك مانند پياده‏روي، باعث مصرف انرژي شده و سهم بسيار مهمي در كنترل وزن و كاهش چربي در بدن دارد. همچنين فعاليت فيزيكي سبك و منظم از طريق تقويت كاركردهاي ايمني، باعث افزايش سطح فعاليت سيستم ايمني در بدن شده و در پيشگيري از سرطان مؤثر مي‏باشد.
 
بر اثر نفوذ بيش از حد غلامان تُرك در دربار سامانيان و دخالت آنان در تمام امور، حاكميتِ اين سلسله رو به انحطاط نهاد. پادشاهان ساماني در دوره‏ي اقتدار خود به آباداني شهرهاي قلمرو خود پرداختند. آن‏ها به ويژه به گسترش علم و ادب و تكريم عالمان، اديبان و شعرا توجه‏ي زيادي داشتند، به گونه‏اي كه مراكز علمي متعددي در شهرهاي مختلف آسياي مركزي و خراسان در شمال شرقي ايران تاسيس كردند. سرانجام اين سلسله پس از 128 سال حكومت بر خراسان، ماوراء النهر و بخشي ازمناطق مركزي ايران، توسط ايلك خان كه از غلامان ترك و صاحب نفوذ بود،منقرض گرديد. همزمان با اضمحلال سامانيان، خاندان آل بويه و سلسله‏اي از تركان به نام غزنويان در ايران قدرت يافتند.
 
سبط مارديني در دمشق به دنيا آمد. او نزد دانشمندان برجسته‏ي زمان خود به كسب دانش و معارف گوناگون به ويژه ستاره‏شناسي و رياضيات پرداخت و در اين علوم از مهارت بسيار بهره‏مند گرديد. مارديني، سال‏هاي طولاني از عمر خود را به تحقيق و تاليف كتاب و تدريس گذراند. مورخان، حدود چهل و دو كتاب و رساله را به نام اين دانشمند بزرگ مسلمان ثبت كرده‏اند كه نسخه‏هاي خطي برخي از آن‏ها موجود است. از جمله آثاري كه به مارديني نسبت داده‏اند، كتاب دقايِقُ الحَقايِق مي‏باشد كه در دانش رياضيات نگاشته شده است.
 
شيخ ابوجعفر محمد بن حسن بن شهيد ثاني ملقب به فخرالدين است كه پدرش شيخ حسن، صاحب كتاب معروف معالم الاصول و جدش، شهيد ثاني و صاحب كتاب شرح لُمعه مي‏باشد. وي فقيه، محدث، متكلم، اديب و شاعر و از شاگردان پدر و نيز ميرزا محمد استرآبادي بوده است. شيخ فخرالدين تاليفات بسياري دارد كه كتابِ اِستِقصاء الاعتبار في شرحِ الاستِبصار، تزكيةُ الرّاوي، حاشيه‏ي من لا يحضرُهُ الفَقيه و ديوان اشعار از آن جمله‏اند. اين عالم رباني در پنجاه سالگي در مكه‏ي معظمه وفات يافت ودر نزديكي استاد خود، ميرزاي استرآبادي و در جوارمرقد حضرت خديجه(س) مدفون گرديد.
 
فيليپين مجمع الجزايري است در جنوب شرقي آسيا با 300 هزار كيلومتر مربع مساحت و در همسايگي چين و مالزي قرار گرفته است. كاشفين اروپايى نخستين بار در 6 اوت سال 1521م به جزاير فيليپين قدم نهادند. ماژلان، دريانورد اسپانيايى به عنوان اولين اروپايى از اين منطقه ديدن نمود و آن را به نام فيليپ پادشاه اسپانيا، فيليپين ناميد. با اين حال تصرف اين منطقه توسط اسپانيا تا سال 1565 به طول انجاميد. در 18 اكتبر اين سال، فيليپين رسماً ضميمه متصرفات اسپانيا گرديد كه به مدت 3 قرن ادامه داشت ولي مسلمانان اين منطقه كه قبل از قرن سيزدهم وارد اين منطقه شده بودند، هيچ‏گاه به همكاري و سلطه جويى اروپايي‏ها تن در ندادند. در اواخر سده نوزدهم، جنبش‏هاي استقلال‏طلبانه درگوشه و كنار كشور پديد آمد و در پي آن در سال 1896م به يك شورش عمومي ضداستعماري تبديل گرديد و ادامه يافت و سرانجام به استقلال فيليپين در دوازدهم ژوئن سال 1898م منجر گرديد. (ر.ك: 12 ژوئن)
 
ويلهِلْمْ هايْنْريشْ فُن كِلايسْتْ نويسنده معروف آلماني در 18 اكتبر 1777م در فرانْكْفورت آلمان به دنيا آمد. وي در جواني وارد مدرسه نظام شد و مدتي نيز در رشته فلسفه تاريخ به تحصيل پرداخت اما هر دو را نيمه كاره رها كرد و از اين زمان به بعد، يك زندگي توام با آوارگي را در پيش گرفت. كِلايسْتْ در جواني به پاريس رفت و در آن‏جا به فكر بروز استعداد و قريحه خويش افتاد از اين رو از آغاز قرن نوزدهم به نويسندگي روي آورد و با نوشتن نمايش‏نامه خانواده شروفِنِشتايْنْ، سال‏هاي درخشان حيات ادبي خود را آغاز كرد. اين نمايش‏نامه كه يك تراژدي غم‏انگيز است، انسان را گرفتار و محبوس در دست تقدير ترسيم مي‏كند كه گريز از آن عملي نيست. در واقع، وسوسه‏هاي اساسي كه در وجود كلايست پنهان مانده بود، به صورت آثار نمايشي و با قدرتي غير ارادي تجلي كرد كه موضوع عدم اعتماد و بيماري روح در آن منعكس مي‏گرديد. كلايست هم‏چنين مجموعه آثارش را در سال 1810م به چاپ رسانيد كه شامل داستان‏هاي مشهور او بود. آثار اين نمايش‏نامه نويس و شاعر آلماني در ادبيات رمانتيك آلمان مقام شامخي دارد. آثار او نمونه‏اي از كوشش‏هاي نويسنده‏اي خوش قريحه است كه براي فرار از هرج و مرج ابهام‏آميز هستي و رسيدن به وضوح و روشني تلاش مي‏كند. كلايست نيز مانند بسياري از نويسندگان آن عصر سعي داشت آثاري درباره زندگي مردان شجاع و فداكار به رشته تحرير درآورد تا بدين وسيله الگوهايى جهت روحيه افراد كشورش ترسيم نمايد و روح قهرماني را در مردم برانگيزد. كلايست از نمايش‏نامه‏نويسان كم نظيري است كه مي‏توان او را به طور قاطع با ويليام شكسپير، نمايش‏نامه‏نويس شهير انگليسي سنجيد. داستان‏هاي كوتاه او در تاريخ ادبيات آلمان، در قرن نوزدهم مقامي والا و ممتاز دارد كه به رغم همه كوشش‏هايى كه نويسندگان ديگر در تقليد از سبك او به كار برده‏اند، بي‏همتا مانده است. به طور كلي زندگي كلايست، مملو از يأس، تشويق و آشفتگي‏هاي دروني بوده است و او بارها در آثار خود، تلاش بشر و اعمال پاك و روشن آدمي را بي‏نتيجه دانسته است چرا كه انسان، خود تحت تاثيرِ قدرتي ناپيدا مي‏باشد. از كلايست نمايش‏نامه‏هاي متعددي بر جاي مانده كه داستان‏هاي كوتاه، پنتِه زيلئا، جنگ هرمان، كوزه شكسته و شاهزاده هامبورگ از آن جمله است. نام كلايسك با نهضت ادبي رمانتيسم پيوند خورده است. در اين مكتب ادبي، احساسات بر عقل ترجيح داده مي‏شد. بنابراين داراي جلوه‏هاي منفي نيز بود؛ حسّ درماندگي و ناسازگاري با محيط، رنج و پريشاني ناشي از مواجهه با ماديّت جهان و سرسختي جهانِ مادي در برابر احساساتِ رقيق، بسياري از رمانتيك‏ها كه قادر به برقراري سازشي در ميان واقعيت و ذهنيت نشدند را به خودكشي وادار مي‏نمود. آنها در ميان امرِ واقع و امرِ آرماني قرار گرفته و در نتيجه اين كشمكش، دچار درماندگي مي‏شدند. ويلهلم كلايست نيز سرانجام در نوامبر 1811م در 35 سالگي بر اثر مشكلات و آشفتگي‏هاي روحي و عصبي خودكشي كرد.
 
آلاسكا سرزميني است به وسعت قريب به يك ميليون و پانصد هزار كيلومتر مربع در شمال غربي امريكا كه اكنون يكي از ايالات امريكاست. آلاسكا تا سال 1867م متعلق به روسيه بود، ولي در اين زمان، پادشاه وقت روسيه نگاهداري اين سرزمين دور افتاده و يخ‏بندان را به صرفه نمي‏دانست. از اين‏رو، پيشنهاد امريكايى‏ها براي خريد اين سرزمين را پذيرفت و به اين ترتيب از 18 اكتبر 1867م، سرزمين آلاسكا به تصرف و مالكيت نيروهاي امريكا درآمد. آلاسكا هم اكنون يكي از زر خيزترين ايالات امريكاست و از آغاز دهه 1960م به اين طرف منابع نفتي مهمي در آن كشف شده و مورد بهره‏برداري قرار گرفته است. (ر.ك: 30 مارس)
 
چارلْزْ بِبيج، دانشمند انگليسي، در 26 دسامبر 1792م در يكي از ايالت‏هاي جنوبي انگلستان به دنيا آمد. وي از كودكي به فراگيري رياضيات علاقه داشت و در اين رشته معلومات فراواني كسب كرد به طوري كه پس از ورود به كالج به زودي دريافت كه اطلاعات وي در رياضيات بيش از استاد مي‏باشد. اين در حالي بود كه چارلز در آن زمان تنها نه سال داشت. وي در سال 1812م انجمن تحليلي را براي پيشبرد رياضي تأسيس كرد و در 24 سالگي به عضويت انجمن سلطنتي انگلستان برگزيده شد. ببيج در سال‏هاي بعد درصدد برآمد دستگاهي بسازد كه از عهده انجام هرگونه اعمال محاسبات رياضي برآيد و هزار عدد پنجاه رقمي را در حافظه نگاه دارد. از اين‏رو تلاش خود را به كار بست تا اينكه در سال 1833م، ماشين محاسبه‏اي را كه به نام ماشين تفاضلي ببيج مشهور است، ساخت. وي تمام عمر و ثروت خود را صرف ساخت اين دستگاه نمود و آن را به دنياي علم عرضه كرد. در طرح ببيج، هيچ جايى براي استفاده از جريان برق و لوله‏هاي الكترونيكي منظور نشده بود و در مرحله بعد، او در نظر داشت كه با وسايل مكانيكي، ماشين تحليلي و حساب خود را بسازد. هرچند ببيج موفق به اين امر نگرديد ولي در حدود يك قرن بعد، دانشمندان ديگري طرح‏هاي ببيج را كاملتر كردند و با استفاده از نيروي الكتريسيته، آن را به صورت دقيق‏تر ساختند. از اين روست كه ببيج به عنوان پدر حسابگرهاي جديد به شمار مي‏رود. وي علاوه بر آن، نخستين سرعت‏نما را ساخت، سپر جلوي لوكوموتيو را طراحي كرد و وسيله‏اي براي ديدن شبكيه چشم را اختراع نمود. چارلز ببيج مردي پركار و جامع الفنون بود. او در كتابي كه به عنوان در باب اقتصاد كارخانه‏ها و ماشين‏ها نوشت، آن‏چه را امروزه پژوهش‏هاي پيش از عمل نام دارد پيش‏بيني كرد. او مقالات مفصل درباره فيزيك، زمين‏شناسي، نجوم و باستان‏شناسي دارد كه از اهميت زيادي برخوردارند ولي با اين حال، مهم‏ترين كار علمي او، اختراع ماشين حساب مي‏باشد. چارلز ببيج سرانجام در 18 اكتبر 1871م در 79 سالگي درگذشت.
 
ارتش ايتاليا در سال 1911م به ليبي حمله كرده بود و با وجود پيروزي‏هاي اوليه نيروهاي عثماني در برابر اين هجوم وحشيانه، سرانجام ارتش ايتاليا، پس از كشتار گسترده مردم مسلمان اين سرزمين و ويران كردن شهرها و آبادي‏هاي آن، ليبي را به اشغال خود درآورد. در اين ميان، امپراتوري عثماني تلاش وسيعي براي باز پس‏گيري سرزمين ليبي از ايتاليا به عمل آورد اما در پي بروز نشانه‏هاي آغاز جنگِ اول بالكان برضد امپراتوري عثماني، در سال 1912م، حاكمان اين دولت مجبور شدند از ليبي صرف‏نظر كرده و در هجدهم اكتبر 1912م با انعقاد قرارداد صلحي، با ارتش متجاوز با ايتاليا مصالحه نمايند. با اين حال مردم مسلمان ليبي با اشغال‏گران ايتاليايي جنگيدند و پس از تحولات جنگ جهاني دوم و اداره ليبي به دست فرانسه و بريتانيا، كشور ليبي در نهايت، در سال 1951م به استقلال رسيد.
 
توماس آلوا اديسون دانشمند شهير امريكايى در 11 فوريه سال 1847م در ايالت اوهايو در امريكا به دنيا آمد. او تنها سه ماه براي تحصيل به مدرسه رفت و از آن پس تحت تربيت مادرش قرار گرفت. اديسون از كودكي، فكري خلاق و پشتكاري فراوان داشت. از اين‏رو تصميم گرفت كه مسير زندگي خود را در راه ارتقاء علم و دانش قرار دهد. تحقيقات علمي اديسون از ده سالگي او آغاز شد و او وقتش را در مطالعات و اختراعات علمي صرف مي‏كرد. وي از طريق چاپ و انتشار روزنامه در قطار، هزينه آزمايش‏هاي خود را به دست مي‏آورد. اديسون مردي شگفت‏آور، پركار و كم خواب بود. چون از كار روزانه دست مي‏كشيد، مطالعات علميش را درباره برق دنبال مي‏كرد و گاه تا سپيده‏دم بيدار بود. دامنه فعاليت و كار او آنچنان گسترده و زياد بود كه گاهي 20 ساعت در روز كار مي‏كرد و بر اين عقيده بود كه حداقل در هر ده روز يك اختراع جديد عرضه نمايد. اين اعتقادْ سرانجام جامه عمل پوشيد و او در طي عمر پربار علمي خود، صدها اختراع را به انجام رساند. اديسون در سال 1879م نخستين لامپ را اختراع كرد و در سال‏هاي بعد، اولين مركز توليد و توزيع شبكه برق را براي روشنايى به وجود آورد. وي قبل از آن كه چراغ برقِ خود را اختراع كند، يك شبكه ايستگاه‏هاي مركزي و هم‏چنين كنتوري براي اندازه‏گيريِ مقدارِ مصرف برق اختراع كرد. اديسون در تكميل راديو نيز كوشيد و اختراعات ديگران از جمله تلفن، ماشين‏تحرير، سينما، ژنراتورهاي برق و ترن‏هاي برقي را كامل كرد. شكست، هرگز اديسون را نا اميد نمي‏كرد و او سرانجام پس از ده هزار بار آزمايش براي ذخيره برق در باتري، به نتيجه دلخواه رسيد. از اين مخترع شهير كه به دليل كثرت اختراع، به پدر اختراعات مشهور است، بيش از 1300 اختراع به ثبت رسيده كه موارد ثبت نشده، بيشتر است. آن‏چه در زندگي اديسون مهم بود آن كه وي به معناي مصطلح علمي، دانشمند و صاحب تحصيلات عالي نبود، اما دست‏آوردهاي فكري او، زمينه ساز ترقي دانشمندان و انديشمندان در سال‏هاي بعد از او گرديد. اديسون موفق شد مرز ميان علم و اختراع را بردارد و راه را براي شركت همگان در پيشرفت علوم و بهره‏برداري از آن آماده سازد. اديسون در تعريف نبوغ گفته است: يك درصد الهام و نود و نه درصد كوشش و تلاش. توماس آلوا اديسون سرانجام در نهايتِ شهرت و محبوبيت در 18 اكتبر 1931م، در 84 سالگي درگذشت.