28 مهر 1389 / 12 ذیقعده 1431 / 20 اکتبر 2010


 

 
درادامه حركتهاي مردم دراعتراض به دستگاه ستمشاهي پهلوي كارمندان وزارت دارايي نيزبه جمع اعتصابيون پيوستند. كاركنان وزارت دارايي قصد داشتند كه با وارد ساختن فشارهاي اقتصادي سقوط رژيم طاغوت را تسريع كنند.
 
عمليات والفجر4 با رمز ياالله ياالله ياالله براي آزادسازي بخشي ازميهن اسلامي آغازشد. عمليات والفجر4 ازمحورهاي شمال غربي سردشت تا غرب مريوان شروع شد و با آزادسازي ارتفاعات مهم و استراتژيك رستم آلان، مارو، جاده مرزي سردشت به بانه و پاسگاه چومان خاتمه يافت. عده كشته شدگان و مجروحان دشمن را درعمليات والفجر4 بيش از 18000تن اعلام كردند.
 
آيت‏اللَّه شيخ جعفر نزاري نقدي در سال 1265ش (1303ق) به دنيا آمد و از خردسالي، شوق فطري طبيعي به علم و ادب و تحصيل كمالات داشت. از اين‏رو در ابتدا اصول قرائت و خط عربي و فارسي را فرا گرفت و در چهارده سالگي براي ادامه تحصيل عازم حوزه علميه نجف اشرف گرديد. پس از تكميل مقدمات و سطوح، در درس خارج حضرات آيات عظام: آخوند ملامحمد كاظم خراساني، سيد محمد كاظم يزدي و شيخ احمد كاشف الغطا و ديگر استادان عصر حاضر شد و مراتب عالي علمي را پيمود. در اينحال با اصرار جمعي از مؤمنان يكي از مناطق شيعه‏نشين جنوب عراق و به دستور استادش، علامه يزدي، جهت تبليغ دين و نشر علوم اسلامي و حل دعاوي شرعي راهي منطقه العماره گرديد. آيت‏اللَّه نزاري پس از حدود ده سال اقامت در العماره، به عضويت دادگاه شرعي بغداد منصوب شد اما پس از مدت كوتاهي از اين مقام كناره‏گيري كرد و در نجف اشرف به تاليف و تدريس و ارشاد مردم همت گماشت. از اين فقيه اصولي آثار متنوعي به جاي مانده كه الانوارُالعلويه و الاسرارُ المُرتَضَويه، القوانينُ المَنطقيه و نيز حواشي بر شرايع و معالم و شرح شمسيه از آن جمله‏اند. آيت‏اللَّه جعفر نزاري نقدي سرانجام در بيست و هشتم مهر 1329ش برابر با هفتم محرم الحرام 1370ق در 64 سالگي در نجف اشرف درگذشت و در تاسوعاي حسيني در آن شهر به خاك سپرده شد.
 
در حالي كه موج اعتصاب عمومي، بسياري از نقاط كشور را فراگرفته بود، كارمندان وزارت دارايي نيز به اعتصاب كنندگان پيوستند و دست از كار كشيدند. آنان ضمن ادامه اعتصاب، اعلاميه‏اي منتشر كرده و اخراج كامل مستشاران خارجي و تحريم مبادلات بازرگاني بين ايران و رژيم صهيونيستي را خواستار شدند. در اين تاريخ، دامنه اعتصاب، به حدي رسيده بود كه مي‏توان گفت سراسر كشور را به صورت يكپارچه و به گونه‏اي بي سابقه و كم نظير فراگرفته بود.
 
در پي دستگيري بيست نفر از جمله شانزده يهودي در ماه‏هاي بهمن و اسفند 1377 و محاكمه آنان به اتهام جاسوسي براي آمريكا و اسرائيل در دادگاه ايران، آلبرايت، وزير خارجه وقت آمريكا، در يك موضع‏گيري مداخله‏جويانه در امور داخلي كشورمان، محاكمه جاسوسان يهودي دستگير شده را غيرقابل قبول خواند. وي همچنين گفت: تهران بايد از حمايت تروريسم بين‏المللي، مخالفت با روند سازش خاورميانه و تلاش براي دستيابي به سلاح‏هاي كشتار جمعي دست بردارد. در پي اين اتهامات آمريكا عليه ايران، وزارت خارجه جمهوري اسلامي ايران، اين اظهارات را مردود خواند و با تقبيح اين گونه ادعاهاي بي‏اساس، اين امر را نمونه بارز ديگري از دخالت آمريكا در امور داخلي ايران خواند و اضافه كرد: اينگونه ادعاهاي بي اساسِ مسؤولان آمريكايي، ناشي از نگراني دولت آمريكا از موفقيت سياست‏هاي تنش‏زدايي و اعتمادسازي جمهوري اسلامي ايران در منطقه است تا آن كشور نتواند با سوء استفاده از اختلافات و تشتت كشورهاي منطقه از منافع تجارت تسليحاتي منتفع گردد.
 
شيخ محمدتقي فرزند ملامحمد آملي در تهران ديده به جهان گشود و در محضر عالماني چون شيخ عبدالنبي نوري و ميرزا حسن كرمانشاهي تلمذ نمود. مدتي در نجف اشرف از محضر درس ميرزاي نائيني، آقا ضياء عراقي و آقا سيدابوالحسن اصفهاني بهره گرفت. سپس به تهران بازگشت و به مدت بيش از چهل سال به تصنيف و تدريس اشتغال ورزيد. او فقيه و فيلسوفي گوشه‏نشين بود و از پذيرفتن مسؤوليت رياست خودداري مي‏نمود. آيت اللَّه محمدتقي آملي، تا پايان عمر از نوشتن رساله‏ي عمليّه خودداري كرد. حاشيه بر شرح اشارات، دُرَرُالفوائد، رسالةٌ في قاعدةِ لاضَرَر و... از جمله تاليفات اين فقيه و عارف بزرگوار مي‏باشند. سرانجام اين حكيم الهي در آخرين روز ماه شوال سال 1391 ق در 87 سالگي دار فاني را وداع گفت و در تهران به خاك سپرده شد.
 
شيخ عبدالجواد اديب نيشابوري، شاعر ايراني در سال 1281 ق در نيشابور به دنيا آمد. در سنين كودكي به علت ابتلا به بيماري آبله، يك چشم او نابينا شد ولي با پشتكار و علاقه‏ي فراوان، به تحصيل و فراگيري علم و دانش پرداخت. اديب، پس از مهارت يافتن در ادبيات عرب وديگر علوم متداول زمان، به مدت بيش از چهل سال در مدارس مشهد به تدريس پرداخت. اديب نيشابوري به تدريج شاعري چيره دست و داراي سبكي مخصوص شد. انتخاب الفاظ مناسب و انسجام تركيبات و معاني دقيق از مزاياي شعر اوست. ديوان اشعار اديب، حاوي اشعار نغز وشيوايي به فارسي و عربي است كه در حدود 6 هزار بيت از آن جمع آوري شده است. وي علاوه بر فنون ادبي، از علوم رياضي، نجوم و فقه و اصول نيز بهره داشت. اديب نيشابوري سرانجام در 63 سالگي در مشهد درگذشت و در حرم مطهر امام رضا(علیه السلام) به خاك سپرده شد.
 
نخستين مجلس قانونگذاري جهان درايسلند تشكيل شد. اين مجلس كه آلتينگ نام داشت موظّف بود درمواقع ضروري دولت را ياري كند و كمكهاي لازم را دراختيار دولت بگذارد. مجلس ايسلند درسال1800ميلادي منحل شد اما 43سال بعد مجدداً به نام «انجمن رايزني» كارخود را از سرگرفت.
 
جنگ دريايي ناوارَن ميان ناوگان دريايي كشورهاي روسيه، فرانسه و انگليس و ناوگان دريايي عثماني روي داد. اين جنگ دريايي دربندري بنام ناوارن دركشوريونان بوقوع پيوست. درنبرد دريايي ناوارن حدود60كشتي جنگي غرق شدند و جنگ به نفع استقلال طلبان يوناني خاتمه يافت.
 
لئون تولستوي رمان نويس بزرگ روسي بدرود حيات گفت. تولستوي بعد ازاتمام تحصيلات، چندي وارد خدمت نظام شد اما پس از مدت كوتاهي ارتش را رها كرد و به سيرو سياحت پرداخت. تولستوي بسياري ازكشورهاي اروپايي ديدن كرد و پس ازبازگشت به وطن در زادگاه خود مدرسه اي براي كودكان دايركرد و خود به تربيت كودكان اهتمام ورزيد. تولستوي معتقد بود كه فقط محبت بايد درميان مردم حكومت كند. ازآثار ارزشمند تولستوي جنگ و صلح را مي توان نام برد كه شاهكار جاويدان اوست. همچنين «رستاخيز و دوران كودكي» ازديگركتابهاي خواندني تولستوي محسوب مي شوند.
 
جنبش آزاديبخش مردم كنيا برضد بريتانيا آغازشد. مردم كنيا به رهبري اتحاديه افريقايي كنيا مبارزه خود را آغازكردند و هدفشان ازاين مبارزه براندازي تبعيض نژادي درقاره افريقا بود. درمبارزه آزاديبخش مردم كنيا بسياري ازسران اتحاديه افريقايي كنيا دستگير و زنداني شدند. اما درنهايت موفق شدند كه به آزادي دست يابند.
 
پروفسور گوتريد آخن وال رياضي‏دان معروف آلماني در 20 اكتبر 1719م، در آلمان متولد شد و پس از طي مدارج تحصيلي خود، به عنوان يك استاد برجسته رياضي مطرح گرديد. وي با مطالعه و تحقيق در علم رياضيات، علم آمار را كه در فراهم كردن اطلاعات كمي و تحليل اين اطلاعات به كار مي‏رود، بنيان گذارد. آخن وال با طرح لفظ "ستاتيستيك" در مقدمه كتاب خود درباره آمار، اين مسئله را مورد توجه قرار داد. وي علاوه بر رياضي، در فلسفه و قوانين فلسفي مطالعات زيادي داشت و به عنوان يك صاحب‏نظر در اين رشته آثار متعددي از خود به جاي گذاشته است. پروفسور گوتريد آخن وال سرانجام در اول ماه مه 1771م در 52 سالگي درگذشت.
 
جان آدامْزْ دومين رئيس جمهور ايالات متحده امريكا، در بيستم اكتبر 1735م در ايالت ماساچوست امريكا به دنيا آمد. وي در دوران تحصيلات دانشگاهي و پس از آن وارد فعاليت‏هاي سياسي شد و رفته رفته به ايده و خط مشي فدراليست‏ها متمايل گشت. جان آدامز يك حقوقدان بود كه در دوران زمام‏داري جورج واشينگتن اولين رئيس جمهور امريكا، به معاونت وي دست يافت و سپس رياست مجلس نمايندگان امريكا را عهده‏دار گرديد. آدامز در نهايت در انتخابات سال 1796م، با اكثريت فوق‏العاده ضعيف و تنها با سه راي اضافه در 62 سالگي به رياست جمهوري امريكا انتخاب شد و يك دوره چهار ساله در اين مقام باقي ماند. آدامْزْ شيفته قدرت و مقام بود. او كاخ مجللي را مقرّ رياست خود قرار داد و آن را به شكل دربارهاي پرزرق و برق اروپا درآورد. وي هم‏چنين علاقه خاصي به تقليد از تكبر و غرور سلاطين اروپايى در آداب و رفتار و در برخورد با هيأت‏ها و افراد خارجي داشت. دوران حكومت آدامز با خونين‏ترين حوادث انقلاب فرانسه هم‏زمان بود، انقلابي كه هرگز مطلوب ثروت‏مندان امريكايى و همراهان و همفكران آدامز نبود. اساس عملكرد آدامز، در دست حزب متبوع او، يعني حزب فدراليست قرار داشت و اين حزب بود كه براي او تعيين تكليف مي‏كرد. وي تحت تاثير اطرافيان خود، به انگلستان گرايش يافت و اين گرايش تا جايى پيش رفت كه آدامز تحت فشار انگليسي‏ها، معاهده‏اي با آنان امضا كرد كه به موجب آن، امريكا بر طرح محاصره دريايى فرانسه توسط انگلستان كه آن زمان برضد ناپلئون بُناپارت امپراتور فرانسه در جريان بود، صحّه مي‏گذاشت. اين معاهده، واكنش ناپلئون را برانگيخت و دستور حمله به كشتي‏هاي امريكايى در اقيانوس اطلس را صادر كرد. جان آدامز كه هرگز تصور نمي‏كرد پيمان كشورش با انگليس به اين سرعت امريكاي تازه استقلال يافته را وارد عرصه نبرد كند، فوراً هيأت صلحي به پاريس فرستاد اما دولت فرانسه اين گروه را با توهين بسيار باز گرداند. اين امر موجبات آغاز تبليغات وسيع و دامنه‏دار حزب مخالف دولت امريكا را فراهم آورد. از اين‏رو، دولت آدامز يك رشته اقدامات خشن پليسي بر ضد نشريات و روزنامه‏هاي مخالف دولت و مردم معترض به اجرا گذارد. از سوي ديگر، ناپلئون كه نمي‏خواست با ادامه سرسختي در برابر حكومت آدامز، بيش از پيش جبهه امريكا و انگليس را مستحكم ببيند، در سال 1799م به آدامز اطلاع داد كه مايل است روابط دو كشور را بهبود بخشد. آدامز نيز برخلاف نظر بزرگان حزب، در برقراري جو تفاهم ميان امريكا و فرانسه كوشيد تا بتواند براي انتخابات رياست جمهوري به نفع خود بهره‏برداري كند. اما شكست نيروي دريايى امريكا در جنگ با فرانسه و نيز وضع مقررات سركوب‏گرايانه آدامز عليه مردم و مطبوعات در داخل كشور، دو عامل مهم نارضايتي مردم از حكومت فدراليست‏ها بود كه همين امر نيز شكست فاحشي را براي آدامز و حزب متبوعش به ارمغان آورد. از رويدادهاي عمده دوران حكومت جان آدامز، انتقال پايتخت امريكا از نيويورك به واشينگتن بود. آدامز در واقع طرفدار قشر اعيان و اشراف جامعه امريكا بود و از آن طرف نيز اشراف و ثروت‏مندان، در دولت آدامز و تصميمات آن نفوذ داشتند. جان آدامز پس از شكست سنگين در انتخابات رياست جمهوري امريكا در سال 1800م، از صحنه سياست كنار رفت و سرانجام در چهارم ژوئيه 1826م در 91 سالگي درگذشت.
 
از سال 1821م كه قيام مردم يونان براي استقلال از امپراتوري عثماني آغاز شد، دولت‏هاي اروپايى بارها به حمايت از يوناني‏ها برخاستند كه جنگ دريايى ناوارون يكي از نمونه‏هاي آن بود. در اين جنگ كه در بيستم اكتبر 1827م در خليج كوچك ناوارون واقع در آب‏هاي شمالي درياي مديترانه روي طر داد، كشتي‏هاي جنگي انگلستان، روسيه و فرانسه در حمايت از يونان، به ناوگان امپراتوري عثماني حمله برده و شصت فروند كشتي جنگي عثماني را منهدم كردند. هم‏چنين در اين جنگ شش هزار نفر از سربازان عثماني كشته شدند. در نهايت، جنگ با شكست عثماني و نابودي نيروي دريايي آن در غرب يونان پايان يافت. اين جنگ‏ها تا 1829م ادامه پيدا كرد و در اين سال، با انعقاد قرارداد آدرِيانُوپُل، به پايان رسيد و يونان به استقلال دست يافت.
 
جان ديويى، فيلسوف بزرگ معاصر امريكايى در بيستم اكتبر 1859م در ورمونت امريكا به دنيا آمد. وي بيست سال آغازين زندگي را در روستايى در ورمونت گذراند و اين حضور، تاثير عميقي در ديويى نهاد كه تا پايان عمر در او باقي ماند. ديويى پس از پايان تحصيلات خود، به تدريس در دانشگاه كلمبيا مشغول گرديد و در طي ساليان تدريس، نظرات متعددي در باب تعليم و تربيت، روان‏شناسي و فلسفه ارائه داد. او هم‏چنين مدتي در چين به سر برد و در آن سرزمين، به تدريس طريقه تعليم و تربيت جديد پرداخت. خلاصه فلسفه ديويى در اين جمله فشرده شده است كه: "بحث نكن، به فكر چاره‏اي باش" هدف ديويى آن بود كه فلسفه را به صورت علم درآورد، علمي كه با حقايق و واقعيات فردي زندگي روزانه سرو كار داشته باشد نه قبول حقايق كلي. جان ديويى اعلام داشت كه در واقع، حقيقت كلي‏اي وجود ندارد. آن‏چه براي شما حقيقت است ممكن است براي من نباشد و آن‏چه ديروز براي من حقيقت بوده است، ممكن است امروز ديگر حقيقت نداشته باشد. بنابراين نظر ديويى، فلسفه يعني يادگيري و آموزش مداوم. از نظر ديويى، مدرسه بايد به كودك، فكر كردن بياموزد، بايد به او ياد بدهد كه چگونه، خود را با دنياي متحول پيرامونش سازگار كند و رابطه ميان خود و اجتماع را كشف كند. به اين ترتيب، دستگاه تربيتي ديويى براي آن است كه مردان و زنان، از راه عمل، دانش و معلوماتي به دست آورند كه براي بهتر كردن زندگي باشد. از نظر او، دموكراسي، يك زندگي سرشار از همبستگي، رد و بدل كردن بدون گرفت و گير انديشه‏ها، فارغ از سانسور و تهديد و حكومتِ متشكل ازهوش و عقل است. جان ديويى، طرفدار آزادي فردي بود اما بر اين قاعده كه هر كس براي ساختن دنياي آزادتري براي همه، كمك كند. جانِ كلام فلسفه ديويى اين است: تغيير و دگرگوني از راه رشد عقلاني است. هدف ماجراي زندگي ما، رسيدن به كمال ناگهاني نيست، بلكه پيمودن مدارج كمال و رشد و تهذيب با تانّي و بردباري مي‏باشد. راه رسيدن به بهشت، زورگويى و جنگ نيست، آهسته رو و مواظب قدم‏هاي خود باش. تجربه كن. در دفع شر و كسب نيكي محتاط باش و دقت به خرج ده. بر آن مباش كه دنيا را صاحب شوي. بلكه بكوش تا دنيا را جاي بهتري براي آسايش سازي و آزادي فردي را براي آن خواستار شو كه تو را به آزادي‏خواهي براي افراد ديگر برانگيزد. از ديويي آثار متعددي برجاي مانده كه طرح يك نظريه انتقادي در اخلاق، مطالعاتي در نظريه منطقي، تجربه و طبيعت و اجتماع و مشكلات آن، از جمله تاليفات مهم اوست، جان ديويي سرانجام در اول ژوئن 1952 در 93 سالگي درگذشت.
 
پس از تأسيس سازمان ملل متحد، بحث درباره انتخاب پرچم اين سازمان مطرح شد. در نهايت در 20 اكتبر 1947م، بيرق رسمي سازمان ملل متحد كه در حقيقت، يك پرچم بين‏المللي است به تصويب رسيد. اين پرچم داراي زمينه آبي آسماني بوده و آرم سازمان ملل متحد با رنگ سفيد در وسط آن قرار گرفته است.
 
هِربِرتْ هووِر، سي و يكمين رئيس جمهور امريكا، در دهم اوت 1874م در اين كشور به دنيا آمد. وي از جواني وارد فعاليت‏هاي سياسي شد و مدارج حزبي را پشت سر نهاد. هوور، مدتي وزير بازرگاني بود و زماني به معاونت رئيس جمهور نيز دست يافت تا اين‏كه در سال 1929م در 55 سالگي، در يكي از فلاكت بارترين ادوار تاريخ اقتصادي امريكا، به عنوان سي و يكمين رئيس جمهور امريكا وارد كاخ سفيد شد. در دوران حكومت چهار ساله هوور، سقوط بهاي سهام مؤسسات صنعتي امريكا، ضربه هولناكي به اقتصاد اين كشور و جهان وارد آورد. اين دوره كه از 24 اكتبر 1929م هم‏زمان با سقوط بازار بورس امريكا معروف به والْ استريت آغاز شد، تا پايان سال 1932م، جهان را با بحران عجيبي روبرو كرد. اين پديده اگر چه ارتباطي به سياست‏هاي هربرت هوور نداشت، اما دموكرات‏ها از اين پيشامد استفاده‏هاي تبليغاتي زيادي براي شكست دادن هوور در دور جديد انتخابات رياست جمهوري كردند. هربرت هوور كه خود با سرمايه‏گذاري مالي و تبليغاتي جناح سرمايه‏داران عمده و صاحبان صنايع صنعتي و نظامي و روشن‏فكران وابسته به آن‏ها به قدرت رسيده بود و تحت سيطره كامل آنان قرار داشت، از يك سو موج بيزاري مردم امريكا از سياست توسعه‏طلبي و بحران‏هاي اقتصاديِ محصول سياست برتري‏طلبي امريكا را مشاهده مي‏كرد و از جانب ديگر نمي‏توانست قدمي برخلاف نظر كارتل‏ها و سرمايه‏داران عظيمي كه در پشت صحنه، معركه گردان اصلي سياست جمهوري خواهان بودند، بردارد. هوور كه خود عضو حزب جمهوري خواهان بود، هرچند عامل سقوط اقتصادي امريكا نبود، اما هنگامي كه اين مسئوليت را برعهده گرفت، مردم بيش از پيش از كوتاهي مسئولان امر در مهار اين بحران ناراضي بودند و همين امر و نيز عدم استقلال راي هوور، موجبات شكست وي را در انتخابات پاييز 1932م فراهم آورد. از اين جهت، اين انتخابات فقط شكست هوور در برابر فرانكْلين روزولت نبود بلكه شكست جمهوري‏خواهان در برابر دموكرات‏ها محسوب مي‏شد. از آن مهم‏تر، اين شكست و آن پيروزي نه به خاطر تبليغات انتخاباتي بلكه به خاطر همين نارضايتي مردمي از جمهوري‏خواهان بود. از اين‏رو، هربرت هووِر در انتخابات رياست جمهوري 1932م امريكا از رقيب دموكرات خود، فرانكلين روزولت به شدت شكست خورد و از گردونه قدرت خارج شد. هربرت هوور سرانجام در 20 اكتبر 1964م در نود سالگي درگذشت.