ابعاد عرفاني و سياسي مهدويت در انديشه امام (ره) (3)


 

نویسنده : قدرت الله قرباني




 

ج ـ اصلاح تلقي‌هاي غلط از انتظار
 

يكي از نگرانيهايي كه امام خميني درباره ظهور حضرت مهدي دارند، رواج نگرش‌هاي انحرافي درباره انتظار براي ظهور آن حضرت است. ايشان ابتدا بر نگرش فعالانه در امر انتظار تأكيد مي‌كنند، يعني انتظار آن است كه منتظران ضمن اينكه منتظر آمدن آن حضرت باشند، براي تحقق عدالت و از بين رفتن ظلم تلاش و مجاهده كنند. لذا مي‌گويد:
«اين طور نيست كه حالا كه ما منتظر ظهور امام زمان ـ سلام‌الله عليه ـ هستيم پس ديگر بنشينيم تو خانه‌هايمان، تسبيح را دست بگيريم و بگوييم: عَجّل عَلي فرجه. عجّل با كار شما بايد تعجيل بشود، شما بايد زمينه را فراهم كنيد براي آمدن او، و فراهم كردن اينكه مسلمين را با هم مجتمع كنيد همه با هم بشويد، ان‌شاءالله ظهور مي‌كند ايشان»19
پس انتظار فرض يك كنش و فعل و كارگر بودن است نه يك انفعال و صرف منتظر چيزي بودن، تا آن واقع شود. زيرا انفعال و دست از فعاليت كشيدن در واقع سلب مسئوليت در قبال جامعه و انسانهاي آن است كه عواقب جبران‌ناپذيري در پي خواهد داشت. از اين رو در ديد امام خميني انتظار واقعي براي ظهور حضرت صاحب به دعا و سكوت يا دست از فعاليت كشيدن به اميد آمدن او نيست، بلكه تلاش مجدانه براي برقراري عدالت و ريشه‌كني ظلم در هر زمان و مكان با اميد به آمدن آن حضرت است. لذا امام خميني به شدت با نگرش‌هاي انحرافي درباره انتظار به مقابله برمي‌خيزد.

1ـ نگرش اول درباره انتظار فرج :
 

بر اساس اين نگرش انتظار فرج يعني مؤمنان در مسجدها و حسينيه‌ها بنشينند و تنها براي ظهور امام زمان دعا كنند و البته امر به معروف و نهي از منكر زباني هم بكنند ولي در مسائل جامعه دخالت نداشته باشند. 20

2ـ نگرش دوم درباره انتظار فرج :
 

اين نگرش بر آن است كه كاري به اينكه در جهان و دنيا چه مي‌گذرد نداشته باشيد. شما تنها منتظر باشيد تا حضرت صاحب بيايند و خودشان جامعه را اصلاح نمايند، 21 پس طبق اين نگرش ما در قبال مردم جهان تكليفي نداريم و تنها تكليف ما دعا كردن و انتظار كشيدن براي ظهور آن حضرت است تا ايشان خودشان امور را ساماندهي كنند.
امام خميني اين دو نگرش را ديدگاه افرادي مي‌داند كه مي‌خواهند از زير مسئوليت اجتماعي و ديني خود شانه خالي كنند و تن به سختي‌هاي مبارزه و تلاش در جامعه ندهند. لذا يك روايت جعلي يا دروغين پيدا مي‌كنند و آن را مستمسك خود قرار مي‌دهند و با اين كار وجود ظلم و ظالم را در دنياي خود و ديگران مشروع قلمداد مي‌كنند. ايشان ضمن رد اين دو ديدگاه و نفي ظلم در هر زمان و مكان به حديث معروف استناد مي‌كنند كه مي‌گويد: مسلمان اگر بخواهد اهتمام به امور مسلمين نداشته باشد كه مسلمان نيست. 22 پس براي مسلمان در هر زمان و مكاني مبارزه عليه ظلم و ظالم واجب است و او نمي‌تواند انتظار براي فرج را توجيهي براي فرار خود از اين مسئوليت قرار دهد.

3 و 4ـ نگرش سوم و چهارم درباره انتظار :
 

اين دو ديدگاه بر آن هستند كه چون حضرت صاحب، زماني ظهور خواهند كرد كه ظلم و فساد جهان را پر كرده باشد، پس بهترين كار براي ما منتظران آن است كه به گسترش ظلم و فساد در جهان كمك كنيم تا زمينه ظهور حضرت زودتر فراهم شود، يا اگر در گسترش ظلم كاري نمي‌توانيم انجام دهيم حداقل، به گسترش ظلم و معصيت كاري نداشته باشيم تا اينكه حضرت صاحب خودشان بيايند و تمامي ظلم و فساد را ريشه‌كن كنند. بنابراين طبق اين ديدگاه‌ها وظيفه ما جلوگيري از گسترش ظلم نيست بلكه كمك به گسترش آن و يا حداقل مانع نشدن در مقابل آن مي‌باشد. 23
امام خميني در رد اين ديدگاهها، آنها را انحراف اساسي از مسير اسلام و هدايت دانسته و طرفداران آنها را خطاب قرار مي‌دهند كه آيا آنها تمام واجبات ديني خود را نيز تعطيل كرده‌اند تا امام زمان بيايد، يا اينكه واجباتي مثل نماز را از آن جدا كرده‌اند. 24 به نظر مي‌رسد اين ديدگاه منطق كساني است كه با سكوت خود در مقابل ظالم و گسترش ظلم، در واقع منافع خاصي را براي خود دنبال مي‌كنند يا اينكه دچار سطحي‌نگري و انحرافات اساسي در دين هستند. انحراف گروه سوم و چهارم تا آنجاست كه در شكل افراطي آن حتي خود را موظف به كمك به گسترش ظلم در جهان مي‌دانند و اين را براي خود خدمت بزرگي به منظور تعجيل در ظهور حضرت صاحب قلمداد مي‌كنند.

5ـ نگرش پنجم درباره انتظار :
 

اين نگرش بر آن است كه تشكيل هرگونه حكومت در زمان غيبت امام زمان باطل مي‌باشد و از اين رو اينها در زمان غيبت تلاش براي تشكيل حكومت را حرام تلقي مي‌كردند. امام خميني انجمن حجتيه‌ها را مصداق اين گروه دانسته و درباره آنها مي‌گويد:
«يك دسته ديگري بودند كه مي‌گفتند كه هر حكومتي اگر در زمان غيبت محقق بشود، اين حكومت باطل است و برخلاف اسلام است. آنها مغرور بودند، آنهايي كه بازيگر نبودند مغرور بودند به بعض رواياتي كه وارد شده است بر اين امر كه هر علمي بلند بشود قبل از ظهور حضرت، آن علم، علم باطل است.»25
امام خميني اين فكر را يك انديشه داراي ريشه استعماري مي‌داند يعني توسط استعمارگران انديشه جبر و انفعال را از اين طريق در ميان دينداران ترويج مي‌دهند تا به راحتي سلطه خود را ادامه دهند. و لذا امام خميني اين را يك فكر تزريقاتي و وارداتي مي‌داند كه دينداران را اسير خود كرده است. امام مي‌گويند:
«اما مسأله اين است كه دست سياست در كار بوده، همان‌طوري كه تزريق كرده بودند به ملتها، به مسلمين، به ديگر اقشار جمعيتهاي دنيا كه سياست كار شماها نيست، برويد سراغ كار خودتان و آن چيزي كه مربوط به سياست است بدهيد به دست امپراطورها. خوب! آنها از خدا مي‌خواستند كه مردم غافل بشوند و سياست را بدهند دست حكومت و به دست ظلمه.»26
امام خميني مصداق واقعي اين سياست را استعمار ملت مستضعف جهان توسط امريكا و شوروي مي‌داند كه با اين كار هستي مسلمين را به غارت بردند و آنها را به خودشان مشغول كردند.
از سوي ديگر امام استدلال طرفداران ديدگاه پنجم را مبني بر باطل بودن هرگونه حكومتي در زمان غيبت كه آن را به معصوم نسبت مي‌دهند با اين بيان رد مي‌كند كه اگر كسي در زمان غيبت با علم مهدي و با عنوان مهدويت قيام كند يعني خودش را مهدي موعود بنامد، اين قيام باطل است و عمل او حرام و ضد اسلام، نه ما مسلمانان در زمان غيبت براي تشكيل حكومت و اداره امور خودمان.

پی نوشت ها :
 

19. صحيفه امام، ج 18، ص 269.
20. صحيفه امام، ج 21، ص 14 ـ 13.
21. همان.
22. وسايل الشيعه، ج 11، ص 559، كتاب الامر بالمعروف، حديث 1.
23. صحيفه امام، ج 17، ص 534 و ج 21، ص 14.
24. صحيفه امام، ج 21، ص 447 و امام خميني، ولايت فقيه، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني، چاپ اول، 1373، ص 58.
25. صحيفه امام، ج 21، ص 14.
26. همان، ص 16ـ15.

منبع: www.bashgah.net