مقدمه:

استعمار، امپریالیسم و سلطه‌گری از گذشته دور تا کنون نشان‌ داده‌اند که هزاران چهره آشکار و نهان دارند که همچون تارهای عنکبوت بر تمام جوانب زندگی جوامع تحت سلطه تنیده شده‌اند. این چهره‌ها در بیشتر موارد، با ظاهر بشردوستی، صلح‌طلبی، آزادی‌گرایی، ترویج عمران و آبادی و مانند آن به صورت دام‌های خطرناک، فرا راه ملت‌ها گسترده شده‌اند.

قرآن کریم برای تبیین شاخصه های مقاومت، در مقابل استعمار سیاسی بعنوان تنها روش مقابله با دشمنان دین خدا و در نتیجه، پیروزی در برابر جبهه باطل، راه کارها و شیوه هایی را معرفی کرده است.

در این پژوهش، با استناد به بخشی از آیات مرتبط و التفات به شأن نزول و تفسیر آیات و با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، نمونه هایی از این شاخصه ها (نظیر وعده قطعی الهی برای هزیمت جبهه باطل و پیروزی جبهه حق، حمایت همه جانبه الهی از اهل ایمان، التزام به هزینه های مقاومت، لزوم بسیج امکانات و مشارکت همگانی، اجتناب از هرگونه سستی و نومیدی در مسیر مقاومت و...)، از منظر قرآن، مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است.

معنای لغوی و مفهومی استعمار

استعمار از لحاظ لغوی به معنای مهاجرت گروهی از افراد کشورهای متمدن به سرزمین‌های خالی از سکنه یا کم‌رشد به‌منظور عمران یا متمدن کردن آن سرزمین است.
 
 لکن واقعیت پدیده‌ی استعمار با معنای لغوی آن متفاوت است و در عمل به معنای تسلط جوامع و کشورهای قدرتمند بر جوامع و سرزمین‌های دیگر به منظور استثمار و بهره‌کشی از آن‌ها در آمد. (1)
 
بنابراین استعمار از لحاظ سیاسی به معنای حاکمیت گروهی از قدرت‌های خارجی بر مردم یا بر سرزمین دیگر است. مارکسیست‌ها به جای کلمه‌ی استعمار از کلمه‌ی مشابهی تحت عنوان «امپریالیسم» استفاده می‌کنند.
 
اِستِعمار واژه‌ایست عربی و در بُن به معنای آبادی خواستن است. ولی امروزه استعمار معنای نفوذ و دخالت کشورهای زورمند در کشورهای ناتوان به بهانه آبادی و سازندگی است.ولی معمولاً استعمار در جستجوی به تاراج بردن دارایی کشورهای دیگر بوده‌است.
 
استعمار عبارت است از سیاست دول امپریالیستی که هدفش برده کردن و بهره کشی از خلق‌های کشورهای دیگر، خلق‌های کشورهای از نظر اقتصادی کم رشد است.
 
امپریالیسم در حقیقت به حکومتی اطلاق می‌شود که در آن یک حاکم نیرومند بر بسیاری از سرزمین‌های دور و نزدیک حکومت داشت، (همانند امپراطوری‌ها) ولی بعدها به هرگونه حاکمیت مستقیم و غیرمستقیم کشورهای قدرتمند و کشورهای دیگر عنوان امپریالیسم داده شد. (2)
 
ر دوران قرون وسطی، امپراتوری‌های مختلفی همچون رومیان، پرتغالیان، اسپانیایی‌ها و انگلیسی‌ها به دنبال توسعه و گسترش قدرت و تجارت خود بودند.
 
این امپراتوری‌ها تلاش می‌کردند تا مناطق جدیدی را کشف کنند و آن‌ها را در برابر دسترسی به منابع ثروتمند و بازارهای جدید پیشرو کنند.
 
در این دوره، شروع تجارت عرفانی با آفریقا، آسیا و آمریکا نیز اتفاق افتاد. مهمترین عواملی که استعمار را ترویج دادند، شامل تکنولوژی پیشرفته، کشف منابع ثروتمند، توسعه ناوبری و تجارت بین‌المللی بود.
 

پدیده استعمار

استعمار در عصر خود پدیده‌ای چنان فراگیر بود که تا پایان قرن نوزدهم میلادی تقریبا تمامی کشورهایی که امروزه در قاره‌های آسیا، افریقا و امریکای لاتین به نام کشورهای جهان سوم، موجودیت سیاسی مستقل دارند مستقیم یا غیرمستقیم تحت سلطه‌ی کشورهای استعمارگر غربی درآمده بودند.
 
 تا پایان این قرن فقط تعداد معدودی از کشورهای جهان سوم به‌طور مستقیم ضمیمه‌ی امپراطوری‌های استعماری نشدند که معمولا از ایران، ترکیه (عثمانی سابق)، چین، ژاپن، تایلند، حبشه و افغانستان نام برده می‌شود؛
 
 اما این کشورها نیز به صورت‌های دیگری عرصه‌ی حضور و نفوذ استعمارگران غربی بودند.(3)
 

فرآیند استعمار چگونه است؟

 فرایند شامل به تصرف گرفتن منابع طبیعی، فرهنگ‌ها، تجارت و سیاست‌های داخلی کشور مورد استعمار می‌شود. استعمار معمولاً توسط یک قدرت امپریالیستی انجام می‌شود که به دنبال افزایش قدرت و ثروت خود است
 
این فرایند عموماً با سرکوب و ظلم به جامعه مورد استعمار همراه است و می‌تواند دست‌خوش تغییرات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی گسترده‌ای شود.
این فرایند شامل چند مرحله مهم است که می‌توان آن‌ها را به صورت زیر خلاصه کرد:
 
1- کشف و کاوش:
 اروپایی‌ها در جستجوی مسیرهای تجاری جدید و منابع ثروتمند به سفرهای کشفی و کاوش‌های جغرافیایی روی آوردند. این سفرها به کشف سرزمین‌های جدیدی مانند آمریکا، آفریقا و آسیا منجر شد.
 
2-تسلط و تصرف:
 پس از کشف سرزمین‌های جدید، قدرتمندترین امپراتوری‌ها و کشورها، مانند اسپانیا، پرتغال، انگلستان و فرانسه، سعی در تسلط و تصرف این سرزمین‌ها و منابع آن‌ها داشتند. این تسلط معمولاً با استفاده از نیروی نظامی و تشکیل استواره‌ها در این مناطق صورت می‌گرفت.
 
3- استغلال منابع:
هدف اصلی این قدرتمندترین کشورها در استعمار، به دست آوردن منافع اقتصادی بود. آن‌ها به منابع ثروتمند مانند طلا، نقره، معادن، محصولات کشاورزی و دیگر منابع طبیعی روی آوردند و آن‌ها را به سود خود بهره‌برداری کردند. همچنین، تجارت با این مناطق و صادرات محصولات آن‌ها نیز برای قدرتمندترین کشورها سودآور بود.
 
4- تغییرات فرهنگی و اجتماعی:
 استعمار نه تنها به تغییرات اقتصادی و سیاسی در مناطق مورد تسلط منجر شد، بلکه تغییراتی در فرهنگ، زبان، مذهب و نظام اجتماعی این مناطق نیز به همراه داشت. این تغییرات ممکن است به تلاش برای مسخره کردن و فرهنگ‌آمیزی جوامع محلی منجر شود.
 
5- مقاومت و مبارزه:
در بسیاری از موارد، جوامع محلی به استعمار مقاومت کردند و تلاش کردند تا استقلال خود را حفظ کنند. این مبارزات می‌تواند شامل جنگ‌ها، سرکوب و مبارزات مسلحانه باشد.
 
در این بخش به قسمت اخر اشاره خواهیم داشت. که در مقابل استعمار چگونه باید ایستاد و قران در این مورد چه برنامه و شتاخصه هایی دارد؟
 

شکست‌ پذیری قطعی دشمنان

سؤال این است که این همه دستور به مقاومت، با واقعیت بیرونی مطابقت ندارد. مگر می‌شود دشمن ابر قدرت را شکست داد؟
اصلاً او مگر شکست می‌خورد که ما بخواهیم در برابر آن مقاومت کنیم؟ قرآن کریم در آیات متعددی به این سؤال نیز پاسخ می‌دهد و تأکید می‌کند که دشمنان قطعاً شکست پذیرند و اگر مقاومت کنید بی‌تردید شکست می‌خورند و شما پیروز می‌شوید. خداوند در یکی از آیات می‌فرماید:
 
«الَّذینَ کَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبیلِ اللَّهِ أَضَلَّ أَعْمالَهُمْ.»(4)
خداوند برنامه‌ها و اهداف دشمنان کافر را و کسانی که در مسیر خدا سنگ‌اندازی می‌کنند، بی‌اثر می‌سازد و آنها را با شکست مواجه میکند.
 
تعبیر «أَضَلَّ أَعْمالَهُمْ» به صراحت بیان می‌کند که تمام نقشه‌های دشمنان با شکست مواجه می‌شود و راه به جایی نمی‌برند.
 
همچنین خداوند در آیه‌ی دیگری ضمن سرزنش کافران، به پیامبر اطمینان می‌دهد که توطئه‌های دشمنانش بر ضد ایشان، اثر نخواهد گذاشت.
 
«اَم یُریدونَ کَیدًا فَالَّذینَ کَفَروا هُمُ المَکیدون.»( 5) آیا آنان می‌خواهند با طرح این گفتارها و پندارهای باطل بر ضدّ تو مکر کنند تا دعوت تو را خاموش کنند؟ ولی کافران خود گرفتار نیرنگ خویش شده‌اند.
 
برگشت توطئه‌ی دشمنان به خودشان معانی مختلف دارد، حضرت آِیت‌الله خامنه‌ای درباره‌ی این موضوع می‌فرمایند: «آن که در واقع دارد فریب میخورد، آن که دارد حرکت میکند به خیال اینکه به سمت قلّه میرود در حالی که دارد به سمت حضیض میرود،
 
 او "اَلَّذینَ کَفَروا" است؛ یعنی ترامپ، یعنی همین شیاطین، اشرار و احمقهای دُور و بَر نظام حاکمه‌ی آمریکا؛ اینها هستند.»(6) خداوند در آیه‌ی دیگری می‌فرماید:
 
«إِنَّ الَّذینَ یَکْفُرُونَ بِآیاتِ اللَّهِ... أُولئِکَ الَّذینَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ وَ ما لَهُمْ مِنْ ناصِرینَ.»(7)
 
خدا برنامه‌ها و رفتارهای دشمنان کافر را همیشه بی‌اثر می‌کند. نه در دنیا نتیجه‌ای دارد و نه در آخرت. هیچ‌کس هم نیست که آنها را کمک کند تا نقشه‌های خود را عملی کنند.
 
«حبط» یعنی باطل و بى‌اثر شدن عمل. در زبان عرب به چهار پایی که زیاد علف می‌خورد و به تدریج شکمش باد می‌کند و می‌میرد، «حبط» می‌گویند.(8)
 
 تعبیر «حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ» در آیه، این حقیقت را می‌فهماند که شکست دشمنان، یک افول تدریجی است. آنان به گمان اینکه در حال پیشرفت هستند، دشمنی می‌کنند اما در حقیقت مانند چهارپایی که تنها همّ و غمش خوردن است، به نابودی تدریجی خود کمک می‌کنند.
 

نمونه‌های شکست دشمنان ابر قدرت

خداوند می‌داند بعد از پاسخ به سؤال قبل و تأکید بر شکست‌پذیری دشمنان، ممکن است هنوز عده‌ای دچار تردید باشند و هنوز در فکر مقاومت نباشند و چنین سؤال کنند که اگر دشمنان شکست‌پذیرند،
 
 آیا تاکنون چنین اتفاقی افتاده است و چنین شکست‌هایی خورده‌اند؟ آیا جوامع دینی قبل، تجربه‌ی چنین شکست دادن دشمن و پیروزی بر آنان را داشته‌اند؟
 
 قرآن کریم در آیات مختلفی به این سؤال نیز پاسخ می‌دهد و برخی شکستهای تاریخی دشمنان را ذکر می‌کند. خداوند در آیات متعددی به مطالعه‌ی تاریخ و نگاه به تجربه‌ی دیگر ملت‌ها توصیه کرده است. در آیه‌ای می‌فرماید:
 
«أَ فَلَمْ یَسیرُوا فِی الْأَرْضِ فَیَنْظُرُوا کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ دَمَّرَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ وَ لِلْکافِرینَ أَمْثالُها.»(9)
چرا در زمین و تاریخ ملتها نمی‌گردند و مطالعه نمی‌کنند تا با نگاه عبرت‌آموز ببینند عاقبت ملت‌های ظالم گذشته چگونه رقم خورد؟ خداوند آنها را با هرچه به آنان وابسته بود نابود ساخت. اى پیامبر، نظیر این عقوبت‌ها براى کافران و دشمنان عصر تو هم هست.
 
خداوند به کسانی که مرعوب دشمنان‌اند و در مسیر اسلام طاقت نمی‌آورند، می‌فرماید به سابقه‌ی امت‌های گذشته نگاه کنید، ببینید من با آنها چه کردم. «تدمیر» به معنای هلاک کردن است.
 
 اما وقتی با حرف «علی» می‌آید، به معنای هلاکت شدید است. به این معنا که هر چه داشتند (از خود و خانواده و خانه و ملک) خدا بر سرشان خراب کرد. زیرا در زبان عرب «دَمر» یعنی هلاک کردن و  «دَمَرَ عَلى» یعنی نابود کردن همه چیز حتى فرزندان و خانواده و اموال مخصوص انسان بر سرش.
 
مبارزه بین جریان حق و باطل، یکی از سنت های دیرین الهی است و طبق آموزه های دینی، پیروزی جبهه حق بر باطل، الزاماتی دارد و جز در سایه مبارزه و ایستادگی، دست یافتنی نیست. پایداری و مقاومت، از اصول اولیه­ای است که انبیای الهی(ع) بدون التزام به آن، هرگز موفق به انجام رسالت خویش نمی شدند
 
. پیامبران(ع) با مقاومت در برابر سنت های غلط و مناسبات نادرست اجتماعی، و با پایداری و از خودگذشتگی در این راه، به اصلاح جامعه پرداخته و بدون هیچ ترس و واهمه­ای از سختی ها و مشکلات فراروی، رسالت های سنگین الهی خود را به انجام رسانیدند تا آنجا که خداوند در باره ایشان می فرماید:
 
«الَّذینَ یُبَلِّغُونَ رِسالاتِ اللَّهِ وَ یَخْشَوْنَهُ وَ لا یَخْشَوْنَ أَحَداً إِلاَّ اللَّهَ وَ کَفى‏ بِاللَّهِ حَسیباً؛ (پیامبران) کسانی بودند که تبلیغ رسالت های الهی می کردند و (تنها) از او می ترسیدند و از هیچ کس جز خدا واهمه نداشتند و همین بس که خداوند حسابگر (و پاداش دهنده اعمال آنها) است.»(10)
 
از این آیه فهمیده می شود که اگر پیامبران(ع) بخواهند کمترین ترس و وحشتى در مسیر ابلاغ رسالت آسمانی خویش و مبارزه با سنت های جاهلی و باطل، به خود راه بدهند، هرگز، پیروز نخواهند شد.
 
 فلذا باید با اتکال به نصرت الهی، قاطعانه مقاومت کنند و بى اعتنا به جوسازیهای بدخواهان و توطئه مفسدان، برنامه‏هاى خود برای مقابله با باطل را ادامه دهند، چرا که همه حسابها به دست خدا است. (11)
 
قرآن کریم، در آیات زیادی، به تبیین این الگوی قرآنی می پردازد که سنت جاری و جاودان همه انبیاء(ع)، برای تبلیغ رسالت الهی، مقاومت در مقابل دشمنان و بدخواهان و تسلیم نشدن در برابر زیاده خواهی کافران و مفسدان، است.
 
یکی از نمونه‌های مهم آن، جریان مبارزه طالوت (فرمانده بنى‌اسرائیل) با جالوت (ابر قدرت ستمگر) است:
 
«وَ لَمَّا بَرَزُوا لِجالُوتَ وَ جُنُودِهِ قالُوا رَبَّنا أَفْرِغْ عَلَیْنا صَبْراً وَ ثَبِّتْ أَقْدامَنا وَ انْصُرْنا عَلَى الْقَوْمِ الْکافِرینَ؛ هنگامی که سپاه طالوت با لشکر جالوت روبه‌‌رو شدند، گفتند: پروردگارا،
 
«مقاومت» در برابر دشمن را بر ما سرازیر کن و گام‌هایمان را استوار دار، و ما را بر این دشمنان کافر پیروز بگردان.»(12)
 
از این آیه استفاده می شود که سپاه طالوت برای مقابله با سپاه قدرتمند جالوت، سه چیز از خداوند طلب کردند، نخست صبر و شکیبایى و استقامت، در آخرین حد آن (نکره بودن" صبر" تاکیدى به این مطلب است).
 
 دومین تقاضاى آنها از خدا این بود که گامهاى ما را استوار بدار تا از جا کنده نشود و فرار نکنیم، در حقیقت دعاى اول جنبه باطنى و درونى داشت و این دعا جنبه ظاهرى و برونى دارد و مسلما ثبات قدم از نتائج روح استقامت و صبر است.
 
سومین تقاضاى آنها این بود که" ما را بر این قوم کافر یارى فرما و پیروز کن" که در واقع هدف اصلى را تشکیل مى‏دهد و نتیجه نهایى صبر و استقامت و ثبات قدم است.
 
خداوند در دوران مبارزه‌ی پیامبر اسلام(ص) نیز همین راهکار را توصیه می‌فرماید و هشدار می‌دهد که از مقاومت کردن، دست برندارید:
 
«فَاسْتَقِمْ کَما أُمِرْتَ وَ مَنْ تابَ مَعَکَ وَ لا تَطْغَوْا إِنَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصیرٌ؛ پس همان‏گونه که فرمان یافته‏اى، استقامت کن و همچنین کسانى که با تو بسوى خدا آمده‏اند (باید استقامت کنند) ! و طغیان نکنید، که خداوند آنچه را انجام مى‏دهید مى‏بیند.» (13)
 
مطابق این آیه، خداوند به پیامبر اسلام(ص) دستور می دهد که بر طریق دینداری و مقابله با معارضین شریعت اسلامی، پایداری کند و همچنین کسانى هم که از شرک، توبه کرده .
 
و به آن حضرت ایمان آورده‌اند نیز باید در این مسیر پایدارى کنند و مبادا دست از مقاومت بردارند و طغیان کنند و از بندگى خدا منحرف شوند، که او به کارهای همه بیناست و در صورت عقب‌نشینی، همگی را مؤاخذه خواهد کرد.
 
راز سخن پیامبر که فرمود «شیَّبَتنی هود و أخَواتُها»(14) «سوره هود و مانندهای آن مرا پیر کرد.» نیز همین دستور به «مقاومت» است.
 
نکته حائز اهمیت اینکه خداوند در آیات متعددی، جامعه‌ی اسلامی را به شدت از «سازش» منع می‌کند و «سازشکاران» را توبیخ کرده است که نمونه آیات آن در ادامه بحث، ذکر می شود.
 
در فرهنگ قرآن کریم، شاخصه هایی برای مقوله مهم «مقاومت»، تعریف و تبیین شده است که در این نوشتار، با تدبّر در بخشی از آیات مرتبط و با استناد به تفسیر آیات، به معرفی مهمترین این شاخصه ها، پرداخته می شود.
 

شاخصه های قرآنی مقاومت در مقابل استعمارگران

نابودی قطعی دشمنان الهی

قرآن کریم در آیات متعددی بر این مطلب تأکید می‌کند که در صورت پایداری و مقاومت لشکر اسلام، شکست دشمنان قطعی خواهد بود و پیروزی از آن جبهه حق خواهد بود.
 
خداوند در یکی از آیات می‌فرماید:
 
«الَّذینَ کَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبیلِ اللَّهِ أَضَلَّ أَعْمالَهُمْ؛ کسانى که کافر شدند و (مردم را) از راه خدا بازداشتند، (خداوند) اعمالشان را نابود مى‏کند.» (15)
 
 
از این آیه استفاده می شود که خداوند برنامه‌ها و اهداف دشمنان کافر و کسانی که در مسیر خدا، سنگ‌اندازی می‌کنند را بی‌اثر می‌سازد و آنها را با شکست مواجه می‌کند.
 
تعبیر «أَضَلَّ أَعْمالَهُمْ» به صراحت بیان می‌کند که تمام نقشه‌های دشمنان با شکست مواجه می‌شود و راه به جایی نمی‌برند.
 
 همچنین خداوند در آیه‌ی دیگری ضمن سرزنش کافران، به پیامبر اعظم(ص) اطمینان می‌دهد که توطئه‌های دشمنانش بر ضد ایشان، اثر نخواهد گذاشت:
 
«اَم یُریدونَ کَیدًا فَالَّذینَ کَفَروا هُمُ المَکیدون؛ آیا مى‏خواهند نقشه شیطانى براى تو بکشند؟! ولى بدانند خود کافران در دام این نقشه‏ها، گرفتار مى‏شوند.» (16)
 
خداوند در این آیه تاکید می کند که کافران و بدخواهان رسولخدا(ص) که با طرح گفتارها و پندارهای باطل، می خواهند بر ضد پیامبر اسلام(ص) و مسلمانان، مکر کنند تا چراغ پرفروغ اسلام، خاموش شود، خودشان گرفتار نیرنگ خویش می شوند.
 
برگشت توطئه‌ی دشمنان به خودشان، معانی و جلوه های مختلف دارد، از جمله اینکه اهل کفر(اَلَّذینَ کَفَروا) میپندارند که به جلو حرکت میکنند و به سمت قلّه میروند در حالی که به سمت حضیض، گام برمیدارند »
 
خداوند در آیه‌ی دیگری می‌فرماید:
 
«إِنَّ الَّذینَ یَکْفُرُونَ بِآیاتِ اللَّهِ... أُولئِکَ الَّذینَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ وَ ما لَهُمْ مِنْ ناصِرینَ؛
 
خدا برنامه‌ها و رفتارهای دشمنان کافر را همیشه بی‌اثر می‌کند. نه در دنیا نتیجه‌ای دارد و نه در آخرت. هیچ‌کس هم نیست که آنها را کمک کند تا نقشه‌های خود را عملی کنند.» (17)
 
 
«حبط» یعنی باطل و بى‌اثر شدن عمل. در زبان عرب به چهار پایی که زیاد علف می‌خورد و به تدریج شکمش باد می‌کند و می‌میرد،
 
«حبط» می‌گویند.(18) تعبیر «حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ» در آیه، این حقیقت را می‌فهماند که شکست دشمنان، یک افول تدریجی است. آنان به گمان اینکه در حال پیشرفت هستند، دشمنی می‌کنند اما در حقیقت مانند چهارپایی که تنها همّ و غمش خوردن است، به نابودی تدریجی خود کمک می‌کنند.
 
قرآن کریم، ضمن تاکید بر شکست پذیری قطعی دشمنان دین خدا، در برخی آیات به ذکر نمونه هایی از شکستهای تاریخی دشمنان، می پردازد و در آیات متعددی، به مطالعه‌ی تاریخ و نگاه به تجربه‌ی دیگر ملت‌ها توصیه کرده است. در آیه‌ای می‌فرماید:
 
«أَ فَلَمْ یَسیرُوا فِی الْأَرْضِ فَیَنْظُرُوا کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ دَمَّرَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ وَ لِلْکافِرینَ أَمْثالُها؛
 
 چرا در زمین و تاریخ ملتها نمی‌گردند و مطالعه نمی‌کنند تا با نگاه عبرت‌آموز ببینند عاقبت ملت‌های ظالم گذشته، چگونه رقم خورد؟ خداوند آنها را با هرچه به آنان وابسته بود نابود ساخت. اى پیامبر، نظیر این عقوبت‌ها براى کافران و دشمنان عصر تو هم هست.» (19)
 
خداوند به کسانی که مرعوب دشمنان‌اند و در مسیر اسلام، طاقت نمی‌آورند، سفارش می­کند که به سابقه‌ی امت‌های گذشته نگاه کنند. «تدمیر» به معنای هلاک کردن است. اما وقتی با حرف «علی» می‌آید، به معنای هلاکت شدید است.
 
 به این معنا که هر چه داشتند (از خود و خانواده و خانه و ملک) خدا بر سرشان خراب کرد. زیرا در زبان عرب «دَمر» یعنی هلاک کردن و  «دَمَرَ عَلى» یعنی نابود کردن همه چیز حتى فرزندان و خانواده و اموال مخصوص انسان بر سرش.
 
خداوند متعال در آیه 141سوره نساء، تاکید می فرماید که هرگز کافران بر مؤمنین، پیروز نخواهند شد:«...لَن یجَْعَلَ اللَّهُ لِلْکَافِرِینَ عَلىَ المُْؤْمِنِینَ سَبِیلا؛ «خداوند هرگز کافران را بر مؤمنان تسلّطى نداده است.» (20)
 
 
ابهامی که در اینجا ممکن مطرح شود این است که آیا هدف از این جمله، تنها ناکامی کفار از نظر"منطق" بر افراد با ایمان است و یا شکست کافران در عرصه های نظامى، سیاسی، اقتصادی و... مانند آن را نیز شامل مى‏شود؟
 
در پاسخ باید گفت: از آنجا که کلمه" سبیل" به اصطلاح از قبیل" نکره در سیاق نفى" است و معنى عموم را میرساند از آیه استفاده میشود که کافران نه تنها از نظر منطق بلکه از نظر نظامى و سیاسى و فرهنگى و اقتصادى و خلاصه از هیچ نظر بر افراد با ایمان، چیره نخواهند شد .
 
و اگر پیروزى آنها را بر مسلمانان در میدانهاى مختلف با چشم خود مى‏بینیم، به خاطر آن است که بسیارى از مسلمانان، مؤمنان واقعى نیستند و راه و رسم ایمان و وظائف و مسئولیتها و رسالتهاى خویش را به کلى فراموش کرده‏اند،.
 
 نه خبرى از اتحاد و اخوت اسلامى در میان آنان است و نه جهاد به معنى واقعى کلمه، انجام میدهند، و نه علم و آگاهى لازم را که اسلام آن را از لحظه تولد تا لحظه مرگ، بر همه لازم شمرده است، دارند.
 
قاعده موسوم به «نفی سبیل» از این آیه استنباط شده است و بسیاری از فقهاء، در مسائل مختلف به این آیه براى عدم تسلط کفار بر مومنان، از نظر حقوقى و حکمى، استدلال کرده‏اند. (21)
 
خدواند متعال، در برخی از آیات، به تبیین برخی از دلائل شکست ابرقدرتها در طول تاریخ و دلائل پیروزی جبهه‌ی حق، می­پردازد.
 
در همین راستا، در آیه‌ای، بعد از ذکر شکست دشمنان، علت آن را این‌گونه بیان می‌کند:
 
«ذلِکَ بِأَنَّ الَّذینَ کَفَرُوا اتَّبَعُوا الْباطِلَ وَ أَنَّ الَّذینَ آمَنُوا اتَّبَعُوا الْحَقَّ مِنْ رَبِّهِم؛ دلیل شکست آنها این است که کافران از باطل پیروى می‌کنند و مؤمنان از حق پیروی می‌کنند.» (22)
 
دشمنان، پیرو باطل و به دنبال گسترش باطل‌اند و مؤمنان، پیرو حق و به دنبال گسترش حق‌اند؛ لذا دشمنان شکست می‌خورند و مؤمنان پیروز می‌شوند. خداوند در این آیه می‌فرماید :
 
اگر جامعه‌ای مسیر حق را انتخاب کند، به نتیجه رساندن کارهای آن جامعه نیز، به عهده‌ی خداست. روشن است وقتی کارها در دست خدا باشد قطعاً به نتیجه می‌رسد و آنجا جامعه به پیروزی می‌رسد.
 
 اما اگر جامعه‌ای مسیر باطل را انتخاب کند، به نتیجه رساندن کارهای آن جامعه‌ی باطل، دیگر به عهده‌ی خدا نیست و آن جامعه قطعاً با شکست مواجه می‌شود.
 

همراهی و حمایت همه جانبه خداوند از جبهه حق

یکی از شاخصه های قرآنی مقاومت، همراهی و حمایت مستمر خداوند از جبهه حق، است. به بیان دیگر، در بخشی از آیات قرآن، به تبیین حمایت همه جانبه باریتعالی از جبهه حق، در مسیر مبارزه با باطل، بعنوان رمز پیروزی اهل ایمان، پرداخته شده است.
 
قرآن کریم در آیاتی، ضمن اتمام حجت بر مؤمنین، بر نصرت همیشگی اهل ایمان از جانب خداوند متعال، تاکید می ورزد و می فرماید که خدا با شماست و اقتدار شما بر دشمن، مرهون همین معیت و همراهی «خدا» با شماست. بعنوان مثال، در آیه­ای می‌فرماید:
 
«فَلا تَهِنُوا وَ تَدْعُوا إِلَى السَّلْمِ وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ وَ اللَّهُ مَعَکُمْ وَ لَنْ یَتِرَکُمْ أَعْمالَکُمْ؛ پس هرگز سست نشوید و (دشمنان را) به صلح (ذلّت‏بار) دعوت نکنید در حالى که شما برترید، و خداوند با شماست و چیزى از (ثواب) اعمالتان را کم نمى‏کند» (23)
 
در این آیه خداوند به مؤمنین هشدار می دهد که در مبارزه با دشمن، کوتاهی نکنند و تن به سازش ندهند و در این صورت، مطمئن باشند که نتیجه مقاومت، بی کم و کاست، به آنان خواهد رسید.
 
مراد از معیّت و همراهى خداوند با مؤمنان (وَ اللَّهُ مَعَکُمْ) معیّت عمومى خداوند (چنانکه فرموده است: «هُوَ مَعَکُم أینَ ما کُنتُم»؛ (24) نیست، بلکه معیّت و همراهی خاص خداوند است.
 
 که در اینجا به معناى عزّت و نصرت و هدایت ویژه الهى نسبت به مجاهدان راه اوست، چنانکه در آیات دیگری نیز ( نظیر آیه «إنَّ اللّهَ لَمَعَ المُحسِنین»، (25)
 
 به این همراهى خاص اشاره شده است. (26)
 
قرآن در آیه‌ی دیگری، اینچنین می‌فرماید:
 
«قالا رَبَّنا إِنَّنا نَخافُ أَنْ یَفْرُطَ عَلَیْنا أَوْ أَنْ یَطْغى‌، قالَ لا تَخافا إِنَّنی‌ مَعَکُما أَسْمَعُ وَ أَرى؛ (موسى و هارون) گفتند:
«پروردگارا! از این مى‏ترسیم که بر ما پیشى گیرد (و قبل از بیان حق، ما را آزار دهد) یا طغیان کند (و نپذیرد)!»* فرمود: «نترسید! من با شما هستم (همه چیز را) مى‏شنوم و مى‏بینم!» (27)
 
وقتی خدا به حضرت موسی و هارون (علیه‌السّلام) دستور داد به سوى ابر قدرت دوران خود؛ یعنی فرعون بروند و پیام خدا را با زبان نرم، به او ابلاغ کنند، حضرت موسی و هارون به خداوند عرض کردند:
 
 پروردگارا، مى‌ترسیم قبل از آن‌که پیام تو را ابلاغ کنیم، ما را کیفر کند یا سر به طغیان بردارد و بیش از پیش بر بنى‌اسرائیل ستم کند و علیه تو آشفته‌گویی کند.
 
 خداوند در پاسخ فرمود: نگران نباشید، من با شما هستم. به همه چیز احاطه دارم. هر چه گفته شود، می‌شنوم و هر کاری انجام بگیرد، مى‌بینم. شما به مصاف فرعون بروید و از هیچ قدرتی نترسید؛ چون قدرت برتر یعنی خدا، با شماست.
 

وعده قطعی الهی بر پیروزی جبهه حق

خداوند در آیات متعدد و با ذکر نمونه ها و شواهدی، برای تبیین یکی دیگر از شاخصه های قرآنی مقاومت، پیروزی حتمی حقیقت و حق جویان را در برابر اهل باطل، وعده داده است.
 
«فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَ لا یَسْتَخِفَّنَّکَ الَّذینَ لا یُوقِنُونَ؛ (اکنون که چنین است) صبر پیشه کن که وعده خدا حق است و هرگز کسانى که ایمان ندارند تو را خشمگین نسازند (و از راه خود منحرف نکنند)» (28)
 
خداوند در این آیه به پیامبر دستور می‌دهد در برابر برخوردهاى کافران که حق را باطل مى‌شمرند، مقاومت کند؛ چرا که خدا وعده پیروزى داده است و وعده‌ی خدا حق است و قطعاً به آن وفا مى‌کند.
 
اهمیت آیه در این است که در ابتدای سوره، وعده پیروزی رومیان را داد و به وعده‌اش وفا کرد و الآن وعده پیروزی مسلمانان بر دشمنانش را می‌دهد و با بیان داستان رومیان می‌خواهد به مسلمانان بفهماند که خدا قطعاً به وعده‌ی خود وفا خواهد کرد.
خداوند متعال، در آیه‌ی دیگری، با تاکید بر مقاومت، وعده‌ی پیروزی می دهد:
 
«فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَ اسْتَغْفِرْ لِذَنْبِکَ وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ بِالْعَشِیِّ وَ الْإِبْکارِ؛ پس (اى پیامبر!) صبر و شکیبایى پیشه کن که وعده خدا حقّ است، و براى گناهت استغفار کن، و هر صبح و شام، تسبیح و حمد پروردگارت را بجا آور.» (29)
 
در این آیه رسولخدا(ص) مورد خطاب است که اى پیامبر، اکنون که دانستى عاقبت ستمکاران به کجا مى‌انجامد، در برابر فشارها و مخالفت‌های مشرکان مقاومت کن؛ زیرا وعده خدا راست است.
 
 و به آن وفا مى‌کند و بدان با این مقاومت کردن، تو در نزد دشمنان، گنهکار قلمداد می‌شوی، پس از خدا بخواه تا پیامدهای این مقاومت و دعوت تو را که بر آنان ناگوار آمده، از تو بزداید و همراه با ستایش پروردگارت، در هرعصر و بامداد او را تسبیح گوى.
 
قرآن کریم در آیات فراوانی، التزام به فرهنگ مقاومت و پایداری در مقابل دشمن را رمز پیروزی مسلّم اهل ایمان بر جبهه کفر، معرفی می­کند.
 
خداوند متعال در آیه 65 از سوره انفال پس از آن که از پیامبرش می خواهد مؤمنین را برای جنگ با دشمنان ترغیب کند، می فرماید: «... إِنْ یَکُنْ مِنْکُمْ عِشْرُونَ صابِرُونَ یَغْلِبُوا مِائَتَیْنِ وَ إِنْ یَکُنْ مِنْکُمْ مِائَةٌ یَغْلِبُوا أَلْفاً مِنَ الَّذینَ کَفَرُوا بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا یَفْقَهُون؛
 
 اگر شما صبور و مقاوم باشید بیست نفر از شما می توانند بر دویست نفر از دشمنان غلبه کنند و صد نفر از شما بر هزار نفر غالب می­شوند به خاطر این که آنان (کفار) مردمی هستند که نمی فهمند.»(30)
 
علامه طباطبایی، ذیل این آیه شریفه، آورده است:
«... سرّش این است که مؤمنان در هر اقدامی که می کنند اقدامشان ناشی از ایمان به خداست و ایمان به خدا، نیرویی است که هیچ نیروی دیگری، معادل آن نبوده و در برابر آن تاب مقاومت نمی آورد...
 
چنین کسانی اطمینان و یقین دارند به این که به هر تقدیر، چه کشته شوند و چه بکشند، پیروزی با آنان است. زیرا پاداش هر دو تقدیر، بهشت است و این افراد، در خود مصداقی برای مرگ به آن معنایی که کفار معتقدند و آن را نابودی می پندارند نمی بینند.»(31)
 

توجه به هزینه‌های مقاومت و سازش

قرآن کریم، در بخشی از آیات، هزینه های مقاومت و سازش را مورد توجه قرار داده و ضرورت التفات به این مهم، را متذکر می­گردد.
 
بعنوان نمونه، در آیه زیر، گوشه­ای از هزینه های مقاومت را یادآوری، می کند:
 
«وَ الَّذینَ قُتِلُوا فی‌ سَبیلِ اللَّهِ فَلَنْ یُضِلَّ أَعْمالَهُمْ، سَیَهْدیهِمْ وَ یُصْلِحُ بالَهُمْ، وَ یُدْخِلُهُمُ الْجَنَّةَ عَرَّفَها لَهُمْ؛ و کسانى که در راه خدا کشته شدند، خداوند هرگز اعمالشان را از بین نمى‏برد! * بزودى آنان را هدایت نموده و کارشان را اصلاح مى‏کند و آنها را در بهشت (جاویدانش) که اوصاف آن را براى آنان بازگو کرده وارد مى‏کند.» (32)
 
تعبیر «وَ الَّذینَ قُتِلُوا فی‌ سَبیلِ اللَّهِ» ناظر بر گوشه ای از هزینه های مقاومت (شهادت در راه خدا) است و تعبیر «فَلَنْ یُضِلَّ أَعْمالَهُمْ» نشان­دهنده به ثمر نشستن این هزینه ها و ضایع نشدن آنهاست.
 
از تعبیر « سَیَهْدیهِمْ وَ یُصْلَحَ بالَهُمْ» استفاده می شود که خداوند برنامه‌های شهیدان راه حق را به نتیجه و پیروزی می‌رساند؛
 
نابسامانى‌هاى آنان را جبران مى‌کند؛ لغزش‌های آنان را بخشیده و عیب‌های آنان را نادیده می گیرد.33)
 
در آیات مهم دیگری، خداوند به گوشه هایی از گستردگی عوارض و هزینه‌های سازش اشاره میکند. چنانکه می فرماید:
 
«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَ عَدُوَّکُمْ أَوْلِیاءَ تُلْقُونَ إِلَیْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَ قَدْ کَفَرُوا بِما جاءَکُمْ مِنَ الْحَقِّ یُخْرِجُونَ الرَّسُولَ وَ إِیَّاکُمْ أَنْ تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ رَبِّکُمْ إِنْ کُنْتُمْ خَرَجْتُمْ جِهاداً فی‌ سَبیلی‌ وَ ابْتِغاءَ مَرْضاتی‌ تُسِرُّونَ إِلَیْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَ أَنَا أَعْلَمُ بِما أَخْفَیْتُمْ وَ ما أَعْلَنْتُمْ وَ مَنْ یَفْعَلْهُ مِنْکُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبیلِ؛
 
 اى کسانى که ایمان آورده‏اید! دشمن من و دشمن خودتان را دوست نگیرید! شما نسبت به آنان اظهار محبّت مى‏کنید، در حالى که آنها به آنچه از حقّ براى شما آمده کافر شده‏اند.
 
 و رسول اللَّه و شما را به خاطر ایمان به خداوندى که پروردگار همه شماست از شهر و دیارتان بیرون مى‏رانند اگر شما براى جهاد در راه من و جلب خشنودیم هجرت کرده‏اید (پیوند دوستى با آنان برقرار نسازید!)
 
شما مخفیانه با آنها رابطه دوستى برقرار مى‏کنید در حالى که من به آنچه پنهان یا آشکار مى‏سازید از همه داناترم! و هر کس از شما چنین کارى کند، از راه راست گمراه شده است.» (34)
 
در این آیه، خداوند از هرگونه برقراری روابط اهل ایمان با دشمنان دین، که اقتدار و عزت مؤمنین را از بین ببرد، نهی کرده و خطاب به مسلمانان، می فرماید:
 
با دشمنان من و دشمنان خودتان دوست نشوید و مدیریت خودتان را به دست آنها نسپارید. شما مخفیانه با آنان طرح دوستى مى‌ریزید و می‌خواهید با آنان سازش کنید. مگر نمی‌بینید با اعتقادات شما و با قرآن سر سازش ندارند؟
 
 مگر همین‌ها نبودند که پیامبر و رهبرتان و خودتان را از شهر و دیارتان بیرون کردند؟ فقط به خاطر ایمانتان. اگر واقعاً به خاطر من و رضایت من مبارزه می‌کنید، با دشمنان سازش نکنید و دوست نشوید. شما مخفیانه به آنها ابراز مودّت مى‌کنید،
 
 در صورتى که من هم به مخفی‌کاری‌هایتان آگاهم، هم به کارهای آشکارتان. بدانید هرکس از شما با دشمنان سازش کند و طرح دوستی بریزد، قطعاً به بیراهه رفته و راه راست را گم کرده است.
 
و در ادامه همین آیه، نتیجه سازش با دشمنان را بیشتر روشن می‌کند و می‌فهماند که سازش با آنها، چه هزینه‌های سنگین و جبران ناپذیری دارد:
 
«إِنْ یَثْقَفُوکُمْ یَکُونُوا لَکُمْ أَعْداءً وَ یَبْسُطُوا إِلَیْکُمْ أَیْدِیَهُمْ وَ أَلْسِنَتَهُمْ بِالسُّوءِ وَ وَدُّوا لَوْ تَکْفُرُونَ، لَنْ تَنْفَعَکُمْ أَرْحامُکُمْ وَ لا أَوْلادُکُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ یَفْصِلُ بَیْنَکُمْ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصیرٌ؛ اگر آنها بر شما مسلّط شوند، دشمنانتان خواهند بود و دست و زبان خود را به بدى کردن نسبت به شما مى‏گشایند، و دوست دارند شما به کفر بازگردید! * هرگز بستگان و فرزندانتان روز قیامت سودى به حالتان نخواهند داشت میان شما جدایى مى‏افکند و خداوند به آنچه انجام مى‏دهید بیناست.» (35)
 
در این دو آیه، خداوند سازش اهل ایمان با کافران را مورد نکوهش قرار می دهد و به برخی هزینه های آن، اشاره می کند و خطاب به مؤمنین می فرماید: ای سازشکاران!
 
 بدانید همان کسانی که شما با آنها سازش کردید، اگر دستشان به شما برسد، به شدت با شما دشمنی می‌کنند؛ هرچند دست دوستى به آنان داده باشید!
 
 وقتی دستشان به شما برسد به دوستی‌هایشان نگاه نمی‌کنند؛ شما را مى‌کشند یا اسیر مى‌کنند و شکنجه مى‌دهند و به شما ناسزا مى‌گویند و تحقیرتان می‌کنند و در نهایت می‌خواهند با این کارها، شما را از اعتقادتان برگردانند و کافر شوید...
 
ای سازشکاران! اگر به خاطر رفاه خویشاوندان و فرزندانتان با دشمنان سازش می‌کنید و طرح دوستی می‌ریزد، بدانید هیچ‌کدام از آنها روز قیامت به داد شما نمی‌رسند و برای شما فایده‌ای ندارند و شما را نمی‌توانند از عذاب الهی رها کنند.
 

التزام به شرایط مقاومت و اهتمام برای رفع موانع

قرآن کریم در آیات متعددی به تشریح شرایط، الزامات و راهکارهای مقاومت در برابر دشمن، می پردازد.
 
در برخی آیات، یکی از شرایط و لوازم مهم برخورداری از نصرت خدا برای مقاومت در برابر کفر را یاری کردن دین خدا، معرفی می­کند:
 
«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُمْ وَ یُثَبِّتْ أَقْدامَکُم؛ «اى کسانى که ایمان آورده‏اید! اگر (آیین) خدا را یارى کنید، شما را یارى مى‏کند و گامهایتان را استوار مى‏دارد.» (36)
 
در این آیه خداوند اهل ایمان را مورد خطاب قرار داده و می فرماید: اگر خدا را یارى کنید و براى خشنودى او با کافران بجنگید و از دینش حمایت کنید، او نیز با فراهم آوردن اسباب پیروزى، شما را یارى مى‌کند و گام‌هایتان را در میدان نبرد استوار می‌سازد.
 
اولین اثر یاری خدا و رسولش، نصرت الهی و ثابت قدم ساختن مؤمنان است. منظور از اینکه خدا مؤمنان را یاری می‌کند؛.
 
 یعنی اسباب پیروزی بر دشمن را برایشان فراهم مى‌سازد. به هر وسیله‌ای؛ با انداختن ترس در دل دشمنان، دادن قدرت اراده به مؤمنان، برنامه‌ریزی دقیق، یاری فرشتگان، تغییر مسیر حوادث به نفع مؤمنان، جذب مردم به مؤمنان.
 
این تعبیر، بهترین تشویق و ترغیب برای مقاومت و مبارزه است. چون مؤمنان را به قدرت نامحدود خداوند، متصل می‌کند.
 
همین تعبیر را در آیه‌ی دیگری می بینیم که می‌فرماید:
 
«وَ لَیَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِیٌّ عَزیزٌ؛ قطعا خدا کسانى را که او را یارى مى‌دهند یارى خواهد کرد، چرا که خدا نیرومند و شکست‌ناپذیر است.» (37)
 
تاکید قرآن کریم بر نصرت قطعی حامیان دین الهی، برای آن است که مدافعان خط توحید تصور نکنند در این میدان مبارزه حق و باطل، و در برابر انبوه عظیم دشمنان سر سخت تنها و بدون تکیه‏گاهند.
 
و از پرتو همین وعده الهى بود که مدافعان راه خدا در میدانهاى جنگ با دشمنان با اینکه در بسیارى از صحنه‏ها از نظر نفرات و ساز و برگ جنگى در اقلیت بودند بر آنها پیروز مى‏شدند، آن چنان پیروزى که جز از طریق نصرت و یارى الهى قابل تفسیر و توجیه نبود.
 
خداوند در آیه دیگری به یکی دیگر از موانع استقامت در برابر دشمنان اشاره می‌کند: «إِنَّ الَّذینَ تَوَلَّوْا مِنْکُمْ یَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعانِ إِنَّمَا اسْتَزَلَّهُمُ الشَّیْطانُ بِبَعْضِ ما کَسَبُوا وَ لَقَدْ عَفَا اللَّهُ عَنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ حَلیم؛
 
 کسانى که در روز روبرو شدن دو جمعیت با یکدیگر (در جنگ احد)، فرار کردند، شیطان آنها را بر اثر بعضى از گناهانى که مرتکب شده بودند، به لغزش انداخت و خداوند آنها را بخشید. خداوند، آمرزنده و بردبار است.» (38)
 
در این آیه، خداوند به مقاومت نکردن بخشی از سپاه اسلام در جنگ احد، پرداخته و علت اصلی آن را سوء رفتار و گناهان قبلی آنان و وسوسه های شیطانی، معرفی می کند.
 
این آیه حقیقت دیگرى را براى مسلمانان بازگو مى‏کند و آن اینکه: لغزشهایى که بر اثر وسوسه‏هاى شیطانى به انسان دست مى‏دهد و او را به گناهانى مى‏کشاند،
 
 نتیجه زمینه‏هاى نامناسب روحى است که بر اثر گناهان پیشین در انسان فراهم شده و راه را براى گناهان دیگر هموار ساخته است و به این ترتیب به آنها مى‏آموزد که براى کسب پیروزى در آینده باید بکوشند نخست خود را تربیت کنند و دل را از گناه بشویند.
 

مقاومت مقتدرانه و بسیج امکانات

یکی از شاخصه های قرآنی مقاومت، مشارکت همگانی و بسیج امکانات، برای مقابله مقتدرانه در برابر معارضان شریعت الهی است است. در آیات متعددی، از عموم مسلمانان خواسته شده است حداکثر توان خود را برای جهاد با دشمن، آماده کنند.
 
 بعنوان نمونه: 60 سوره انفال، می فرماید: «وَ أَعِدُّواْ لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ وَ مِن رِّبَاطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّکُمْ وَ ءَاخَرِینَ مِن دُونِهِم...؛
 
 «و برای [کارزار با] آنها آنچه می توانید، نیرو و اسبان بسته [و زین کرده] آماده سازید تا بدین وسیله دشمن خدا و دشمن خودتان و دیگرانی جز اینان را که شما نمی شناسید، بترسانید...». (39)
 
از دیدگاه های مفسران ذیل این آیه، برمی­آید که در اجرای دستور کلی آیه، مسلمانان باید برای مقاومت در مقابل دشمن، همه نیروهای مادی و معنوی و هرگونه قدرت های اقتصادی، فرهنگی و سیاسی را بسیج کنند
 
دستور کلی آیه، هرگونه اقتدار روحی و روانی جبهه حق، برای مواجهه با جبهه باطل را نیز شامل می شود، تا جاییکه مطابق روایتی، رسول خدا(ص) در یکی از جنگ ها به مسلمانان دستور داد با رنگ سیاه خضاب کنند تا به این وسیله، بر مشرکان قوت بگیرند و قوی تر بنمایند.
 

اجتناب از هرگونه سستی و ناامیدی، در عرصه پایداری

یکی دیگر از شاخصه های قرآنی مقاومت، اجتناب از هرگونه سستی و ناامیدی، در مقابله با دشمن است. قرآن کریم، در آیاتی، با متذکر شدن این نکته که شکست ظاهری اهل ایمان در یک برهه، نباید موجب افسرگی آنان شود، تفوّق همیشگی آنان را در سایه ایمان واقعی، گوشزد می کند
 
«وَ لا تَهِنُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنین؛ «و سست نشوید و غمگین نگردید، و شما برترید، اگر ایمان داشته باشید»(40)
 
 
جمله « وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنین » چنین می رساند که شکست آدمی در حقیقت به دلیل از دست دادن روح ایمان و آثار آن بوده؛ اما با این همه، خداوند می فرماید باز هم غمگین نباشید؛.
 
 اگر بر مسیر ایمان ثابت بمانید، پیروزی نهایی از آن شماست. شکست در یک میدان، هیچ گاه به معنای شکست نهایی در جنگ نیست.
 
اینکه قرآن کریم جمله «و انتم الاعلون...» را مطلق آورد و بالادست بودن مسلمانان را به هیچ قیدی به جز ایمان مقید نکرد، برای این بود که به ما بفهماند شما مسلمانان اگر ایمان داشته باشید،
 
 نباید در عزم خود سست شوید و نباید از آن رو که بر دشمنان ظفر نیافته و نتوانسته­اید از آنان انتقام بگیرید، اندوهگین گردید.
 

مقاومت برای تحقق وعده حاکمیت صالحان بر زمین

یکی از سؤالات اساسی این است که تا چه زمانی، باید مقاومت کرد؟ این همه مقاومت چه زمانی به پیروزی نهایی خواهد رسید؟ در نهایت این مبارزه چه کسی پیروز نهایی و حاکم بر دنیا می‌شود؟ اسلام یا کفر؟
 
خداوند این سؤال را نیز با آیات مهمی پاسخ فرموده است که آینده این جهان از آن صالحان و شایستگان است و قطعاً پیروزی با جبهه حق و مقاومت، است:
 
«وَ نُریدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثینَ؛ «ما مى‏خواهیم بر مستضعفان زمین منّت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روى زمین قرار دهیم!» (41)
 
آرى، فرعون براى انقراض بنى‌اسرائیل تلاش مى‌کرد، در حالى‌که ما مى‌خواستیم کسانى را که در زمین به استضعاف کشیده شده بودند نعمتى گرانسنگ عطا کنیم؛
 
 آنان را پیشوایانى قرار دهیم که از ایشان پیروى شود و مواهبى را که در اختیار فرعونیان بود از آن ایشان کنیم‌.
 
در روایات بسیار، حضرت مهدى(علیه السلام) و حکومت آن بزرگوار در آخرالزمان، مصداق اتمّ این آیه معرّفى شده است. (42)
خداوند در آیه‌ی دیگری، همین مطلب را به تعبیر دیگری می‌فرماید:
 
 
«وَ لَقَدْ کَتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصَّالِحُونَ؛ «در «زبور» بعد از ذکر (تورات) نوشتیم: «بندگان شایسته‏ام وارث (حکومت) زمین خواهند شد!» (43)
 
خداوند در این آیه با تصریح بر حاکمیت صالحان بر زمین، می فرماید: و به یقین، در زبور، کتاب آسمانى داود، پس از تورات، آن یادواره الهى نوشتیم که زمین را از شرک و گناه پاک خواهیم ساخت و بندگان شایسته من آن را به ارث خواهند برد.
 
این آیات که بندگان صالح الهی را وارثان و حکمرانان زمین، معرفی می کند، به روشنی نظریه‌ی پایان تاریخ برخی نظریه‌پردازان غربی را باطل می‌کند
 
. چنانکه بسیاری از این نظریه‌پردازان، بعد از سالها، خود زبان به اعتراف گشوده و ناکارآمدی نظام لیبرال دموکراسی را اعلام کرده اند.
 

نتیجه

تدبّر در آیات جهاد و مقاومت، همانند آیاتی که مورد بحث قرار گرفت، نوید بخش آن است که جبهه حق، با تمام فراز و نشیب‌ها و مشکلات و گرفتاریها، در مسیر پیشرفت و پیروزی، قرار دارد و این امر، وظیفه‌ی ما را برای مقاومت در برابر دشمنان مکتب اسلام، دوچندان می کند
 
و طبق تعالیم جاودانه قرآن کریم، تنها راه غلبه بر معاندین و بدخواهان دین و قرآن، مقاومت آگاهانه و خالصانه، با اتکال بر نصرت بی بدیل الهی و پرهیز از تعاملات و روابط ذلیلانه و خفت بار، با مدعیان قدرت جهانی و صاحبان زر و زور، است. مهمترین شاخصه های مقاومت، از دیدگاه قرآن کریم، که در این نوشتار، مورد بررسی قرار گرفته است،
 
عبارتند از: هزیمت قطعی دشمنان الهی، همراهی و حمایت همه جانبه خداوند از جبهه حق، وعده قطعی الهی بر پیروزی جبهه حق، توجه به هزینه‌های مقاومت و سازش، التزام به شرایط مقاومت و اهتمام برای رفع موانع، مقاومت مقتدرانه و بسیج امکانات، اجتناب از هرگونه سستی و ناامیدی، در عرصه پایداری، مقاومت برای تحقق وعده حاکمیت صالحان بر زمین.
 
 

پی نوشت:

۱.رهنما، مجید، مسائل کشورهای آسیایی و افریقایی، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ دوم، ۱۳۵۰، ص۱۵.
۲.ولفگانگ، ج. مومسن، نظریه‌های امپریالیسم، ترجمه احمد ساعی، تهران، قومس، ‌۱۳۷۶، ص۱۲ ـ‌۷.
۳. ساعی، احمد، مسائل سیاسی اقتصادی جهان سوم، تهران، سمت، چاپ چهارم، ۱۳۸۰، ص۴۵.
4.سوره‌ی محمد، ۱
5. سوره‌ی طور، ۴۲
6. بیانات در دیدار جمعی از پاسداران و خانواده‌های آنان ۱۳۹۸/۰۱/۱۹
7. سوره‌ی آل عمران، ۲۱و۲۲
8. حبط: هو أن تکثر الدابة أکلا حتى ینتفخ بطنها. (مفردات راغب)
9. سوره‌ی محمد، ۱۰
10.احزاب:39
11. مکارم شیرازی، 1374،  ج17، ص331، همراه با تغییراتی
12. بقره:250.
13. هود:112
14. طبرسی، 1372، ج5، ص212
15. محمد:1
16. طور:42
17. آل عمران:21و22
18. راغب اصفهانی، 1412ق
19. محمد:10
20. نساء:141
21. مکارم شیرازی، 1374،  ج4، ص176، همراه با تغییراتی
22. محمد: 3
23. محمد: 35
24. حدید:4.
25. سوره عنکبوت: 69.
26. قرائتی، 1383، ذیل آیه 35 سوره محمد، همراه با تغییراتی
27.طه: 45
28. روم:60
29. غافر:55
30. نفال: 65
31. طباطبایی، ج9، ص122
32. محمد: 4-5-6
33. (قرائتی، 1383، ذیل آیه 5و6 سوره محمد، همراه با تغییراتی
34. ممتحنه: 1.
35. ممتحنه: 2و3
36.محمد:7.
37. حج:40
38. آل عمران:155
39. انفال:60
40. آل عمران:139
41. قصص:5
42. قرائتی، 1383ش، ج9، ص17
43. انبیاء:105
 

منابع:

https://farsi.khamenei.ir/others-note?id=42799
https://lamtakam.com/dictionaries/azad/33404
https://quran.isca.ac.ir/fa/Article/Detail/24362
https://quran.isca.ac.ir/fa/Article/Detail/24402
https://www.khabaronline.ir/news/326676
https://kayhan.ir/fa/news/1820
https://fa.wiki.khomeini.ir
https://fa.wikifeqh.irاستعمار