قرآن وتاريخ


 






 
تاريخ، به قواعد و سنن حاکم بر زندگي هاي گذشته گفته مي شود که از مطالعه، بررسي و تحليل حوادث و وقايع گذشته به دست مي آيد. (جامعه و تاريخ، 70) قرآن کتاب تاريخي نيست، اما به عنوان يک کتاب جامع و متقن براي تمام ابعاد زندگي انسان نازل شده است. پس از آن که قرآن نازل شد، تمام علوم تحت تاثير آن قرار گرفته است.
يکي از حوزه هايي که تأييدات متقابل با هم داشته اند، حوزه قرآن و تاريخ است. البته قرآن کلام وحي و کتابي آسماني است و متأثر از تاريخ نيست، بلکه قرآن مشرف بر تاريخ است و تاريخ تحت تأثير قرآن قرار است. در اين مقاله برآنيم تا رابطه قرآن را با تاريخ بررسي کنيم.
قرآن با تاريخ ارتباط تنگاتنگي دارد و در موضوعات متعددي اين ارتباط به چشم مي خورد. تأثير و ارتباط قرآن با تاريخ از دو جهت مورد بررسي قرار مي گيرد: 1- نگارش تاريخ؛ 2- حوادث تاريخي در قرآن و تحليل آن ها.

نگارش تاريخ
 

از آغاز مبعث و نزول قرآن و اعلام رسمي دين اسلام، تاريخ نگاري اسلام آغاز شد. در متون تاريخي، مبدأ تاريخ را بر اساس قرآن قرار داده اند. يعني آغاز تاريخ را از خلقت و آفرينش زمين و آسمان و خلقت آدم و حوا، قرار داده اند. براي نمونه، تاريخ طبري، يعقوبي، مسعودي و... به اين سبک است.
تاريخ نگاري سيره نبوي و قصص انبياء هم يکي از ابتکارات و اختراعات قرآن است که به داستان انبياء و وقايع مهم تاريخي اهميت داده است. اساساً خود تاريخ پس از نزول قرآن به يک انسجام و چارچوب منظم علمي بيش از پيش، دست يافت و به حد بسيار بالاتري از مرحله علميت و حجيت ارتقا يافت.
قرآن با ذکر حوادث تاريخي و علل پيدايش و سقوط تمدن ها و داستان انبياي الهي قانون مندي و غايت مندي تاريخ را به ثبوت رسانيده و آن را داراي ابتدا و غايت مي داند.

حوادث تاريخي در قرآن و تحليل قرآن
 

قرآن اهميت زيادي به ذکر حوادث تاريخي داده است و اگر بگوييم دو سوم از کل آيات قرآني با حوادث تاريخي مرتبط است يا به طور مستقيم به ذکر حوادث و وقايع تاريخي پرداخته و يا غيرمستقيم مرتبط با جريانات تاريخي است، حرف گزافي نگفته ايم. چرا که قرآن بر اساس روندي که به صورت منطقي و جهت دار در درون خود دارد و تمام آيات به اين نتيجه گرايش دارد، با شروع بيان حوادث از نقطه اي به صورت تکاملي، تا رسيدن به هدف، پيش مي برد.

چند پرسش و پاسخ
 

1- آيا قرآن قائل به جبر تاريخي است؟
 

خير، ارتباط قرآن با تاريخ عيني است و اگر چه بسياري از صاحب نظران مکاتب فلسفي و اقتصادي جهان مانند کمونيسم به جبر تاريخي قائل شده اند، قرآن نظريات جبر تاريخي را رد مي کند.

2- آيا اساساً جبر تاريخي امري معقول است؟
 

خير، زيرا اولاً اگر چنين باشد هيچ نيازي به بعثت انبياي الهي نيست؛ ثانياً بعد از بعثت انبياي الهي هيچ برخوردي بين انسان ها و انبياء بر سر تعليم الهي و اجراي قوانين خداوند ديده نمي شد، که سراسر قرآن از آن خبر مي دهد.

3- قرآن علت اصلي انحطاط تمدن ها را چه امري مي داند؟
 

قرآن علت اصلي سقوط تمدن هاي مختلف، که هر يک در ساختن تاريخ، نقشي داشته اند را برخورد و تضاد آن ها در نوع نگاه به جهان مي داند. نوع نگاه تمدن ها در حوزه مادي و تسلط بر هر يک از امکانات مادي غالباً باعث مي شد تا به خاطر بهره برداري بيشتر از امکانات با يکديگر درگير و به جنگ و خون ريزي کشيده شوند.

4- نگاه قرآن به عمران و آباداني ها و تخريب و ويراني چگونه است؟
 

از داستان هاي قرآن اين حقيقت به خوبي به اثبات مي رسد که در تاريخ، علت حاکم است. در عين حال ميان اجزاي تشکيل دهنده حوادث و علل پيوستگي وجود دارد. بنابراين قرآن براي آباداني ها و تخريب ها، علت ها را ذکر مي کند.
وَ تِلکَ القُرَي أَهلَکنَاهُم لَمَّا ظَلَمُوا وَ جَعَلنَا لِمَهلِکِهِم مَّوعِدًا کهف/59؛ اين شهرها و آباداني هايي است که ما آن ها را هنگامي که ستم کردند هلاک نموديم؛ و براي هلاکت شان موعدي قرار داديم! (آن ها ويرانه هايش را با چشم مي بينند، و عبرت نمي گيرند!)
وَ قَومَ نُوحِ لَّمَّا کَذَّبُوا الرُّسُلَ أغرَقنَاهُم وَ جَعَلنَاهُم لِلنَّاسِ آيَةً وَ أعتَدنَا لِلظّالِمِينَ عَذَابًا أَلِيمًا فرقان/37؛ و قوم نوح را هنگامي که رسولان (ما) را تکذيب کردند غرق نموديم، و آنان را درس عبرتي براي مردم قرار داديم؛ و براي ستم گران عذاب دردناکي فراهم ساخته ايم!

5- تاريخ از منظر قرآن چه فلسفه اي دارد؟
 

تاريخ از منظر قرآن، در حقيقت درسي هايي است که بايد آن را بياموزيم و از آن عبرت بگيريم. لَقَد کَانَ فِي قَصَصِهِم عِبرَةٌ لِّأُولِي الأَلبَابِ يوسف/111؛ در سرگذشت آن ها درس عبرتي براي صاحبان انديشه بود!

6- چه درس هايي را مي توان از تاريخ گرفت؟
 

الف. اين که بشر ريشه اي واحد دارد و نسبت هاي مشترکي بين آن ها وجود دارد.
ب. از زمان آدم و فرزندان او صفات و اسباب مشترک و نتايج مشابهي در بين انسان ها وجود داشته است. اگر چه در ظاهر عين هم نيستند، اما دست کم در جوهره مشابه هم هستند.
ج. تحول نژاد بشري در تاريخ به گونه اي نبوده که پيوند خويشاوندي ميان او و گذشتگان را قطع کند.

7- آيا از نظر قرآن بين گذشته و حال پيوندي وجود دارد؟
 

قرآن کريم انگشت روي نقاطي مانند درمان و عوامل پيروزي و شکست مي گذارد و زمان حال و گذشته را پيوند مي دهد. هم چنين قرآن پيوند فکري، مذهبي، اجتماعي نسل حاضر با نسل هاي گذشته را ضروري مي داند؛ چرا که سنت هاي الهي در اقوام گذشته جنبه عمومي دارد و منحصر به قوم و قبيله خاص نيست.
فَجَعلنَاها نَکَالاً لِّمشا بَينَ يَدَيهَا وَ مَا خَلفَهَا وَ مَوعِظَةً لِّلمُتَّقينَ بقره/66؛ ما اين کيفر را درس عبرتي براي مردم آن زمان و نسل هاي بعد از آنان، و پند و اندرزي براي پرهيزکاران قرار داديم.
أَوَلَم يَهدِ لِلَّذينَ يَرثُون الأَرضَ مِن بَعد أَهلهَا أَن لَّو نَشَاءُ أصبنَاهُم بيذُنُوبهِم وَ نَطبَعُ عَلَي قُلُوبِهِم فَهُم لَا يَسمَعُونَ اعراف/100؛ آيا کساني که وارث روي زمين بعد از صاحبان آن مي شوند، عبرت نمي گيرند که اگر بخواهيم، آن ها را نيز به گناهان شان هلاک مي کنيم و بر دل هايشان مهر مي نهيم تا (صداي حق را)نشنوند؟!
فَاليَومَ نُنجِّيک بِبَدنکَ لِتکُونَ لِمن خَلفَکَ آيَةً وَ أِنَّ کثيرًا مِّن النَّاسِ عَن آياتِنَا لَغافِلُونَ يونس/92؛ ولي امروز، بدنت را (از آب) نجات مي دهيم، تا عبرتي براي آيندگان باشي! و بسياري از مردم، از آيات ما غافلند!
منبع: نشريه نسيم وحي، شماره 22