مقدمه:

سَنگْسار یا رَجْم، مجازاتی است که در آن، محکوم را تا کمر یا سینه در زمین قرار می‌دهند و سپس به او سنگ می‌زنند تا بمیرد. سنگسار از حدود به شمار می‌رود و مجازات زنای محصنه،
 
 یعنی زنای مرد یا زنی که دسترسی به همسر دارند، و همچنین در صورت تشخیص حاکم شرع مجازات لواط است. اثبات و اجرای سنگسار شرایطی دارد؛ ازجمله داشتن همسر دائم و امکان آمیزش زناکار با همسر خود در زمان زنا.
 
برخی از مراجع تقلید، به‌سبب آنکه امروزه اجرای سنگسار به مصلحت اسلام نیست، به اجرای مجازات جایگزین آن فتوا داده‌اند.
 
همچنین در تورات مجازات جرائمی همچون قربانی‌کردن فرزند برای بت‌ها، جادوگری، کفرگویی، حرمت‌شکنیِ روز شنبه و زنا سنگسار ذکر شده است.
 
در ایتدا این مطلب اشاره خواهیم کرد به اینکه آیا در قرآن آیه ای در این رابطه وارد شده است یا خیر؟ به بیان دیگر: آیه رجم چیست؟
 
آیا آیه رجم (سنگسار) از قرآن حذف شده است؟ مدعیان وجود این آیه چه دلیلی دارند؟ و در ادامه پاسخ هایی به مدعیان آیه رجم  و اشکلاتی که بر همین موضوع دارند اشاره ای خواهیم داشت.
 

آیا آیه رجم (سنگسار) از قرآن حذف شده است؟

دلیل مدعیان وجود آیهٔ  رجم( سنگسار)

1- ادعای عمر بن خطاب
آیهٔ رجم (به عربی: آیة الرجم) آیه‌ای است که خصوصاً به نقل از عمر بن خطاب ادعا شده در سورهٔ احزاب برای سنگسار زناکاران در قرآن نازل شده بوده اما بعدها از متن قرآن حذف شده است. [1]
 
متن آیهٔ  رجم (سنگسار) : الشَّیْخُ وَالشَّیْخَةُ إِذَا زَنَیَا فَارْجُمُوهُمَا الْبَتَّةَ نَکَالًا مِنَ اللهِ وَاللهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ.
 
ترجمه‌:«هنگامی که پیرمرد و پیرزنی زنا کنند پس آن‌ها را سنگسار کنید، و این عذابی است از سوی خدا، و خداوند، عزیز و حکیم است.» [2]
 
عمر هنگام بازگشت از حج در ضمن خطبه اى گفت:بپرهیزید که در مورد آیه رجم هلاک شوید و یکى بگوید ما دو حدّ در کتاب خدا نمى بینیم، پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) هم رجم کرد،.
 
 ما هم رجم و سنگسار کردیم. سوگند به آن که جانم به دست اوست، اگر مردم نمى گفتند که عمر بر کتاب خدا افزوده است چنین مى نوشتم: «الشیخ و الشیخة اِذا زنیا فارجموهما البتة»؛ (پیرمرد و پیرزن زناکار را حتماً سنگسار کنید)، ما این آیه را خوانده ایم. [2]
 
پس آیه رجم، آیه ادعایی مدعیان نسخ تلاوت، درباره سنگسار پیرمردان و پیرزنان زناکار می باشد. در این  نقل د عمر می‌گوید:
 
 به درستی که این آیه همراه آیات دیگری نازل شده بود و ما آن‌ها را در مصحف می‌خواندیم؛ لیکن با وفات پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم آیات زیادی از دست رفت.
 
2- ادعای استشهاد به خبر مجهول
یکی از موارد ادعایی مدعیان نسخ تلاوت، «آیه رجم» است. این عده به یک خبر مجعول در این باره استشهاد کرده‌اند که عمر معتقد بود از قرآن آیه رجم جا مانده که عبارت است از:
 
 «الشیخ و الشیخة اذا زنیا فارجموهما البتة نکالا من الله و الله عزیز حکیم؛ هرگاه پیرمرد و پیرزن زنا کنند قطعا آن‌ها را سنگسار کنید! و این عذابی است از سوی خدا، و خداوند، عزیز و حکیم است».
 
3- ادعای عمل به حکم آیه رجم
در نقل دیگری عمر می‌گوید: به درستی که این آیه همراه آیات دیگری نازل شده بود و ما آن‌ها را در مصحف می‌خواندیم؛ لیکن با وفات پیامبر (ص) آیات زیادی از دست رفت. دلیل آیه بودن رجم آن است که پیامبر (ص) ، ابوبکر و من به مقتضای آیه عمل، و حکم رجم را اجرا کردیم.
  
4- اثبات حکم رجم در روایات
فتوای مشهور از اهل سنت بر مشروعیت رجم و حتی انجام گرفتن آن در چند مورد توسط پیامبر(ص) و امام علی(ع) است، ولی شمار دیگری از فقها آن را رد کرده و خاص یهود دانسته‌اند که در شریعت اسلام و به ویژه در قرآن مجید تصریح یا اشاره‌ای بدان نشده است.[4]
 
برخی از روایات و احادیث شیعه می‌گویند که حد رجم در اسلام هست ولی اجرای آن فقط در حضور معصوم جایز است. نظر برخی دیگر از فقها این است که حد زنا در قرآن مشخص است و آن تازیانه است و چند خبر مربوط به رجم شدن افرادی مانند «ماعز» و «زن غامدیه» از منظر فن حدیث‌شناسی به سبب ابهامات و تنقضات فراوان مردود می‌باشد.[5]
 
روایات بسیاری در زمینه سنگسار وجود دارد.[6] ازجمله آنها روایت ابوبصیر از امام صادق(ع) است که برپایه آن سنگسار حد بزرگ خدا است و اگر کسی زنای مُحصَنه انجام دهد، سنگسار می‌شود.[7]
 
همچنین روایتی که در آن امام باقر(ع) بیان می‌کند که امام علی(ع) در قضاوت، درخصوص زنای محصنه به سنگسار حکم می‌داد.[8]
 
دلیل دیگر فقیهان در زمینه سنگسار، اجماع است.[9] شیخ طوسی در کتاب الخلاف نوشته است: همه فقیهان مسلمان، سنگسار را قبول دارند و تنها خوارج آن را به این دلیل که در قرآن و روایات متواتر نیامده است، رد کرده‌اند.[10]
 
1- رجم در روایات اهل سنت
در صحیح بخاری و صحیح مسلم از ابن‌عباس روایت شده که عمر بن خطاب بالای منبر نماز جمعه رفت و گفت: خدا پیامبر را به حق فرستاد؛

 و بر پیامبر آیهٔ رجم را نازل کرد و ما این آیه را خواندیم و فهمیدیم؛ و پیامبر رجم کرد و ما رجم کردیم و می‌ترسیم گذشت زمان باعث شود کسی بگوید در قرآن آیهٔ رجم را نمی‌یابیم؛
 
 و با ترک این واجب الهی گمراه شوند؛ اگر نمی‌ترسیدم که مردم بگویید عمر در کتاب خدا، قرآن، آیاتی افزوده من خودم این آیه را در قرآن می‌نوشتم.[11] [12] [13] منبع بهتری نیاز است]
 
در صحیح مسلم، آیهٔ یادشده را از عمر نقل می‌کند، و می‌افزاید که این آیه در اصل جزو قرآن بوده‌است و از سوی خدا به حضرت محمد(ص) نازل شده .
 
و پس از فرستادن این آیه وی حکم سنگسار (رجم) را اجرا کرد.[14] چرا حضرت محمد(ص)  نمی‌توانست بدون نزول آیه، رجم(سنگسار) را اجرا کند. [15]
 
در روایتی دیگر، عایشه همسر پیامبر، می‌گوید که آیهٔ رجم از جمله آیاتی بود که پس از درگذشت پیامبر از میان رفت. زیرا بُزی درون حجرهٔ عایشه شد – جایی که متن مکتوب این آیه وجود داشته‌ است – و برگه‌هایی را که روی آن آیهٔ رجم نوشته شده ‌بود، خورد.[۱6]
 
ابن‌ حزم اندلسى
ابن‌حزم اندلسى با آنکه فقیه با بصیرتى است، «رجم» را مستند به قرآن مى‌داند و در این‌باره به روایتى استناد مى‌کند که آن را از ابىّ بن‌کعب چنین نقل کرده است: «[ او روزی به کسی گفت:] سوره احزاب را چند آیه مى‌انگارید؟
 
 بدو گفتند: هفتاد و سه یا چهار آیه؛ گفت چگونه چنین است در حالى که این سوره با سوره بقره همسنگ، بلکه بزرگتر بوده است و در آن آیه رجم بدین مضمون موجود بوده است:
 
 «إذا زنى الشیخ أو الشیخة فارجموهما البتة نکالا من الله والله عزیز حکیم»؛ (هر گاه پیرمرد یا پیرزنى به فساد دامن آلاید او را سنگسار کنید که کیفر خداوند بر آنان است، همانا خداوند عزیز و حکیم است).
 
 ابن‌حزم مى‌گوید: «سند این روایت چون آفتاب روشن است و از اینرو قابل تردید نیست. آنگاه مى‌افزاید: هرچند این آیه از جمله آیاتى است که عبارت آن نسخ شده است؛ حکم آن باقى است».[۱7] [۱8]
 
1- رجم در روایات شیعه
روایات اثبات حکم رجم دو دسته اند..

دسته لول روایت:

عالمان شیعه معتقدند در قرآن آیه‌ای درباره سنگسار وجود ندارد[19] و حکم آن از احادیث و اجماع مسلمانان به‌دست می‌آید؛[۲0]
 
و موضوع نسخ تلاوت را رد می کنند که امروزه این نظر غالب و اکثر علمای شیعه است. [۲1] به این معنا که دلیلی بر وجودآیه ای به نام رجم و نسخ آن وجود ندارد. ولی حکم سنگسار صرفا از روایات ثابت می شود نه از قرآن.
  
گروه دوم روایات:

در کتاب کافی کلینی حدیثی از عبدالله بن سنان آمده‌است که آیهٔ رجم در قرآن بوده‌است.[22] محمدباقر مجلسی نیز در مرآة العقول این روایت را یک حدیث صحیح می‌داند. [23]

آیا شیخ کلینی و علامه مجلسی قائل به وجود آیه رجم (سنگسار) و منسوخ شدن آن هستند؟پاسخ این سوال را در ( پاسخ به روایات کافی و بحار در ذیل اشاره خواهیم کرد)

پاسخ به اشکالات و روایات رجم(سنگسار)
از اینجا به بعد اشاره ای خواهیم داشت به پاسخ های متعدد در پاسخ به سوالات متعددی که در  مورد حکم رجم بیان گردید.

1- پاسخ به روایات کافی و بحارالانوار
الف-کتاب بحار و کافی صرفا جمع آوری احادیث هستند.

محدث احادیثی را که از لحاظ سند به حداقل لازم از نظر او اعتبار دارند ، نقل می‌کند هر چند خودش به دلایل دیگری آن حدیث را قبول نداشته باشد.
 
مثلاً ممکن است مضمون حدیث را مخالف اصول قرآنی و روایی بداند ولی چون سند آن حدیث حداقل اعتبار را از نظر او دارد، آن را نقل می‌کند. یا احادیثی را نقل می‌کند که مضمونشان با هم منافات دارد. ولی چون هر دو حدیث منافی، سندشان حداقل اعتبار را دارد، هر دو را نقل می‌کند.
 
حالا این محدث گاهی در همان کتاب حدیث یا در کتابی دیگر، فقیهانه وارد بحث می‌شود و حدیثی را که خودش سند آن را دارای حداقل اعتبار می‌داند، به نقد می‌کشد و به ادله سندی یا متنی یا با قرائن دیگر آن را رد می‌کند یا اصلاً بحث فقیهانه نمی‌کند و آن را به فقیهان وا می‌گذارد.
 
عالمانی چون کلینی، مجلسی و... در کتاب کافی و بحارالانوار  به عنوان یک محدث سعی در جمع احادیث دارند.
 
البته کلینی در کافی سعی دارد روایاتی که به نظر او از سند معتبری برخوردار هستند، جمع‌آوری کند ولی مجلسی در بحارالانوار درصدد جمع‌آوری آثار منسوب به امامان است .
 
و هر خبر و حدیثی که حداقلی از اعتبار را داشته باشد، در آن کتاب جمع آورده تا بعد از او عالمان در مورد آن احادیث تحقیق کنند و معتبر و غیر معتبر را شناسایی کرده و روشن سازند.
 
ب- جمع آوری حدیث دال بر قبول حدیث نیست.
بنابراین کلینی به عنوان یک محدث وقتی یک حدیثی را معتبر می‌داند، آن حدیث را در کتابش می‌آورد. ولی آوردن یک حدیث در کتاب کافی به معنای اعتقاد کلینی به مضمون آن حدیث نیست.
 
زیرا همان کلینی در همان زمینه روایات و احادیث دیگر هم آورده که با این حدیث تفاوت دارد و باید آن احادیث را درمجموع دید و بررسی کرد و با توجه به مجموع آن‌ها نظر داد .
 
و اگر جایی کلینی جمع‌بندی خود از احادیث را ذکر کرده، آن جمع‌بندی را می‌توان نظر او شمرد.
 
یعنی ختی اگر تعداد احادیثی را که جمع آوری رده است در مورد ایه رجم باشد.این جمع آوری دلیل بر نظر او نخواهد بود.

ج- قائل به وجود آیه رجم باید قائل به تحریف قرآن باشد.
ما در مورد جمع‌بندی احادیث مربوط به تحریف قرآن از نگاه کلینی اطلاع نداریم و نمی‌دانیم. آیا ایشان موضع‌گیری صریحی کرده است یا نه و ظاهراً باید ایشان موضع صریحی دال بر تحریف قرآن نگرفته باشد.
 
 وگرنه مخالفان آن را در بوق و کرنا می‌کردند. بله روایاتی در کافی هست که بر تحریف و کم شدن قرآن دلالت دارد. ولی این‌ها را نمی‌توان اعتقاد کلینی شمرد. بلکه ایشان چون آن روایت را از لحاظ سندی معتبر دیده، آن را ذکر کرده همان‌گونه که روایاتی هم نقل کرده که تحریف را انکار می‌کند
 
ازجمله در باب حد زنا به حد رجم اشاره کرده و روایتی آورده که دلالت دارد آیه حد رجم جزو قرآن بوده است:
 
قال أبوعبدالله علیه‌السلام : الرجم فی القرآن قول الله عزوجل : إذا زنی الشیخ والشیخة فارجموهما البتة فإنهما قضیا الشهوة  [24]

اما نمی‌توان به‌صرف وجود روایاتی در کتاب یک عالم دال بر تحریف و بودن یک آیه در قرآن که الآن وجود ندارد، آن عالم را معتقد به تحریف قرآن شمرد.
 
به عنوان مثل اگر کلینی روایاتی از بودن آیه رجم را جمع آوری کرده است  یا روایات دیگری که بر تحریف و کم شدن قرآن  رادلالت دارند،

از طرف دیگر هم روایاتی بر عدم تحریف قران را هم جمع آوری کرده است مثل روایت زیر :
 
عن ابی بصیر قال: سألت ابا عبداللَّه علیه‌السلام عن قول اللَّه عز و جل: «أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُوْلِی الْأَمْرِ مِنکمْ» فقال: نزلت فی علی بن أبی طالب والحسن والحسین علیهم السلام. فقلت له: إن الناس یقولون: فما له لم یسمّ علیاً واهل بیته علیهم السلام فی کتاب اللَّه عز و جل؟ قال: فقال: قولوا لهم: ان رسول اللَّه صلی الله علیه و آله نزلت علیه الصلوة ولم یسمّ اللَّه لهم ثلاثاً ولا أربعاً حتی کان رسول اللَّه هو الذی فسرّ ذلک لهم  [25]
  
از امام صادق درباره آیه اطیعوا الله و اطیعوا الرسول پرسیدم که فرمود: درباره امامت امام علی و فرزندانش است.
 
پرسیدم: مردم می‌گویند: چرا خدا نام آنان را در کتابش ذکر نکرده است؟

فرمود: بگو مگر خدا که نماز را واجب کرده تعداد رکعات و این‌که هر نماز چند رکعت باشد را ذکر کرده است؟ نگر این را به بیان پیامبر واگذار نکرده است؟ در این مورد هم تفسیر و بیان مصداق‌ها به عهده رسول خدا نهاده شده است.

نتیجه اینکه این بزرگواران هیچکدانم با وجود این روایات اعتراف به تحریف بودن قران نکرده اند.

د- آیة اللَّه خوئی بعد از ذکر این حدیث می‏‌فرماید:
آیة اللَّه خوئی بعد از ذکر این حدیث می‏‌فرماید:
فتکون هذه الصحیحة حاکمة علی جمیع تلک الروایات وموضحة للمراد منهم وإن ذکر اسم أمیر المؤمنین علیه‌السلام فی تلک الروایات قد کان بعنوان التفسیر ... 

این روایت صحیح بر همه روایاتی که دلالت قوی و ضعیف بر تحریف و کم شدن قرآن دارند ، حاکم است و روشن می‌سازد که مراد آن روایات (برفرض صحیح بودن) و ذکر نام امام در آن‌ها از باب تفسیر و تأویل و بیان مصداق است (نه اینکه وجود این مصادیق جزئ وحی بوده است و در قران بیان شده است.). [26]
 
بنابراین وجود روایاتی که دلالت دارد آیه رجم یا مطالب دیگری در قرآن بوده که الآن نیست و به دستور خود پیامبر تلاوتشان و حکمشان نسخ شده یا بعد حذف گردیده، دلیل بر این نمی‌شود که آورنده حدیث به مضمون آن، اعتقاد هم دارد.
 
عالمان شیعه به اتفاق قرآن موجود را همان قرآن نازل بر رسول خدا می‌دانند که بدون کم و زیاد به دست ما رسیده و روایات دلالت کننده بر تحریف و حذف شدن قرآن را قبول ندارند و آن روایات را هر چند از لحاظ سند هم معتبر باشند، در برابر آیات و روایات دلالت کننده بر تحریف نشدن قرآن به چیزی نمی‌گیرند.
 
بله در اهل سنت بعضی معتقدند که این آیات در قرآن بوده و تلاوتشان نسخ شده ولی حکمشان جاری می‌باشد.
از نگاه عالمان شیعه قائل شدن به نسخ تلاوت آیات به همان قائل شدن به تحریف و کم شدن قرآن برمی‌گردد که قولی باطل است. (برای توضیح بیشتر به البیان آیت‌الله خویی باب نسخ تلاوت مراجعه کنید. )
 
2- نسخ آیات قرآن دلیل قطعی می خواهد
افزون بر ایراداتی که در سند این روایات در منابع شیعه وجود دارد، مشکلات جدی‌تری وجود دارند از جمله:
 
نسخ آیات قرآن همچون اثبات آنها مبتنی بر دلیل قطعی است و با خبر چند شخص پذیرفتنی نیست[27]
 
 حکم آیه یعنی سنگسار کردن پیرمرد و پیرزن به طور مطلق – بدون توجه به داشتن یا نداشتن همسر – برخلاف حکم سنگسار است که دربارهٔ افرادی قابل اجراست که محصن (دارای همسر با شرایطی) باشند. [28] [29]
 
هیچ یک از روایات موسوم به آیه رجم تصریحی به نسخ شدن تلاوت آن ندارند؛ بلکه این ادعا توسط علمای اهل سنت مطرح شده و برخی از عالمان شیعه نیز بر مبنای گسترش این دیدگاه در جامعهٔ علمی وقت، آن را پذیرفته‌اند. [30]
 
3- روایت عمربن خطاب اشکالات ریر را دارد.
روایت این بود:الشَّیْخُ وَالشَّیْخَةُ إِذَا زَنَیَا فَارْجُمُوهُمَا الْبَتَّةَ نَکَالًا مِنَ اللهِ وَاللهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ.

پاسخ اول:
۱. هرکس این عبارت را برای نخستین بار بشنود، یقین می‌کند که عبارتی ساختگی بوده، قابل مقایسه با کلام خداوند ( کلام در نهایت فصاحت و بلاغت است) نیست. برای نمونه در آیه ادعایی آمده است:
 
 «الشیخ والشیخة اذا زنیا فارجموهما» و «فاء» در «فارجموهما» فاقد هر نکته ادبی است؛ زیرا «فاء» در صورتی می‌آید که از جمله قبل شرطیت استفاده شود؛ نظیر آیه: (الزانیة و الزانی فاجلدوا کل واحد منهما مائة جلدة) [31]
 
 
که عبارت: «الزانیة و الزانی» مفید شرطیت است؛ گویا گفته شده است: «ان زنی الرجل وزنت المراة فاجلدوهما». در اینجا جای «فاء» است، اما وقتی به شرط تصریح شود، چنان که برخی گفته‌اند آوردن «فاء» فاقد هرگونه نکته ادبی است.
 
پاسخ دوم:
2. پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم برای نگارش قرآن، کاتبان مخصوصی داشت که آیات را نوشته، مصحف را تدوین می‌کردند؛ چطور این آیه از قلم آنان افتاد؟!
 
افزون بر این، تعدادی از صحابه در زمان رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم برای خود مصحف‌هایی تهیه کرده بودند و حافظانی نیز قرآن را جمع و حفظ کرده بودند و هیچ آیه‌ای از قلم آنان جا نمانده است؛ چطور شد تنها مجعوله رجم از ذهن و قلم آنان افتاد؟!
 
پاسخ سوم
۳. محتوای این عبارت به اصطلاح «آیه رجم» با احکام شرعی سازگاری ندارد؛ زیرا این عبارت می‌گوید: شیخ و شیخه یعنی افراد چهل سال به بالا (چون در لغت به فرد چهل سال به بالا تعبیر شیخ می‌شود)
 
 اگر زنا کنند رجم می‌شوند. ظاهرش این است که اگر همسر هم نداشته باشند و شرایط احصان فراهم نباشد، سنگسار می‌شوند؛ و این مخالف حکم فقهی غیرمحصن است.
 
پاسخ چهارم
۴. طبق روایتی، زنی به نام شراحه (یا: سراجه، سراقه) همدانی مرتکب فحشاء شد. حضرت امیرمؤمنان علیه‌السّلام او را در روز پنجشنبه تازیانه زد و در روز جمعه سنگسار کرد؛ آنگاه فرمود که من این زن را به دستور قرآن تازیانه زدم .
 
و به دستور سنت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم او را سنگسار کردم. براساس این روایت، اگر حکم سنگسار برگرفته از قرآن باشد، چنان که خلیفه دوم مدعی آن بود،
 
حضرت علی علیه‌السّلام نمی‌بایست میان حکم تازیانه و حکم سنگسار تفکیک کند و رجم را به سنت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم مستند سازد. [32][33]

4- پاسخی از عالم  مجتهد سیدمحمد موسوی بجنوردی
آیت‌ا... سیدمحمد موسوی بجنوردی، فرزند مرحوم آیت‌ا... العظمی میرزا حسن موسوی بجنوردی از مراجع تقلید دوره معاصر است
 
ایشان می فرمایند.درباره مساله رجم، همان‌طوری که می‌دانید در قرآن کریم راجع به زنا یک آیه داریم: