چرا در فرزندان آدم و حوا این همه تفاوت رنگ و زبان وجود دارد؟
چرا در فرزندان آدم و حوا این همه تفاوت رنگ و زبان وجود دارد؟ آیا این تعدد نژاد و رنگ و زبان دلیل بر این نیست که همه ی انسانها از یک پدر و نادر نیستند؟
مقدمه:
سوال و شبهه این است که اگر ما انسانها فرزنان آدم و حوا هستیم چرا از لحاظ رنگ اینقدر تفاوت بین انسانها ی سراسر جهان وجود دارد .رنگ های متفاوتی که انسان را وادار به تفکر می کند که اگر حضرت آدم و حوا هر زنگی هم که داشته باشند نباید در مرور زمان در فرزندان آنها اینقدر تفاوت رنگ مشاهده گردد.
از طرف دیگر این موضوع را می توان در تعداد زبان های فرزندان حضرت آدم و هوا هم بیان کرد که چطور ممکن است فرزندان حضرت آدم اینقدر در سراسر جهان اینقدر تفاوت زبانی داشته باشند.
عقل از این تفاوت همه نفاوت در زنگ و زبان متخیر می شود . و عقلا بعید است همه ی انسانهای کره زمین از یک پدر و مادر واحد باشند.
لذا این تفاوت در رنگ و زبان و نژاد های گوناگون برای انسان جای این سوال را در ذهن باقی می گذارد که: اگر ما فرزندان آدم و خوا هستیم این همه تفاوت در زنگ و زبان از کجا نشات گرفته است؟
در این مطلب به این سوال از زوایای دینی( قرآنی و روایی) و علمی پاسخ داده می شود.
تفاوتی در اسم حضرت آدم دیده نمی شود
آدم هم اسم جنس است و هم اسم ذات. در حالت اسم جنسى به معناى انسان و بشر استعمال مى شود و در معناى اسم ذاتى به شخصیت تاریخى حضرت آدم علیه السلام پدر بشر امروزى و اولین پیامبر الهى اطلاق مى شود.در قرآن کریم 15 بار نام آدم تکرار شده است که یک بار به صورت » ابنَى آدم; مائده 27« به معناى دو فرزند آدم - هابیل و قابیل و 6 بار به صورت » بنى آدم« - فرزندان آدم و یک بار هم به صورت »ذریه آدم« - نسل آدم - و مابقى به تنهایى آمده است و در تمام موارد هم به عنوان اسم ذات آمده است.
پس در قرآن در تمام موارد آدم به صورت اسم ذات - یا به تعبیر شما اسم خاص - آمده ا ست که اشاره به شخص حضرت آدم علیه السلام دارد.
چرا در فرزندان آدم و حوا این همه تفاوت رنگ و زبان وجود دارد؟
نژادهاى مختلف بشر، مانند: سفید و سرخ و سیاه و زرد و... در میان انسانها وجود دارد. در این میان نظریه های مختلفی در این موضوع وجود دارد که به بعضی موارد اشاره می گردد.1- تفاوت نژاد بخاظر مهاجرت ها بوده است.
کلیه این نژادها از یک ریشه بوده اند، ولى در پى جدا شدن از یکدیگر و مهاجرت به سرزمین هاى مختلف و ازدواج هاى داخلى، یک دسته صفات ژنتیکى به عنوان صفات برتر و فائق در آن مجموعه ها به وجود آمده است و ژن هاى دیگر در آن مناطق امکان بقا و رشد پیدا نکرده اند2- تفاوت نژاد بخاطر انسان هاى قبلى
نسل آدم ابوالبشر علیه السلام با باقى مانده نسل انسان هاى قبلى - که بر روى زمین ساکن بوده اند - مخلوط شده و تفاوت افراد بشر به همین جهت است.هر دو نظریه در حال حاضر طرفدارانى دارد و دلیل هایى نیز هر کدام از قرآن و روایات بر مدعاى خود ذکر مى کنند.
اگر چه با توجه به ظاهر آیات قرآن; نظریه دوم، کمتر قابل دفاع است و ظاهرا بشر امروزى (به طور کامل) از نسل حضرت آدم علیه السلام مى باشد.
زیرا قرآن در سوره نسأ آیه اول مى فرماید: » یا أَیُّهَا اَلنَّاسُ اِتَّقُوا رَبَّکُمُ اَلَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالاً کَثِیراً وَ نِساءً ; (1)
اى مردم (حق) پروردگار خود را رعایت کنید، کسى که شما را از یک نفس (حضرت آدم) خلق کرد و از او همسرش (حوا) را آفرید و از آن دو، مردان و زنان بسیارى را (در سراسر زمین) منتشر کرد«.
آیه خطاب به »الناس« یعنى; تمام مردم زمان نزول وحى و پس از آن تا قیامت است. همچنین در آیه 13 سوره مبارکه احزاب مى فرماید:
یا أَیُّهَا اَلنَّاسُ - باز خطاب به تمام مردم جهان است - إِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثى وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا ; (2)
اى مردم ما شما را از مرد و زن (آدم و حوا) آفریدیم و شما را خلق ها و قبیله هایى قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید«. با وجود این شواهد هنوز در این مورد نمى توان حکم قطعى صادر کرد.
ج - خدای متعال در قرآن فرموده اند : یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثى وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ (3)
ى مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم، و تیره ها و قبیله ها قرار دادیم، تا یکدیگر را بشناسید، ولى گرامى ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست، خداوند دانا و خبیر است.
3- تفاوت نژاد به دلیل تمایز انسانها از یکدیگر
اگر خداوند براى هر قبیله و طائفه اى ویژگیهایى آفریده براى حفظ نظم زندگى اجتماعى مردم است، چرا که این تفاوتها سبب شناسایى است،.و بدون شناسایى افراد، نظم در جامعه انسانى حکمفرما نمى شود، چرا که هر گاه همه یکسان و شبیه یکدیگر و همانند بودند، هرج و مرج عظیمى سراسر جامعه انسانى را فرا مى گرفت.
به عبارت دیگر معنای ایه این است که ما شما را به صورت شعبه ها و قبیله هاى مختلف قرار دادیم، نه براى اینکه طائفه اى از شما بر سایرین برترى و کرامت داشت، .
بلکه صرفا براى این که یکدیگر را بشناسید و امر اجتماعتان و مواصلات و معاملاتتان بهتر انجام گیرد، چون اگر فرض شود که مردم همگى یک جور و یک شکل باشند و نتیجتا یکدیگر را نشناسند، رشته اجتماع از هم مى گسلد، و انسانیت فانى مى گردد. (4)
4- تفاوت نژاد بخاطر بی نظمی و نابسامانی جامعه
اگر تمایزی میان افراد نبود یعنی همه یک شکل و رنگ بودند و قد و زبان و لهجه و رنگ مو و قیافه و شغل و محل زندگی همه انسانها یکسان بود.بدون شک زندگی اجتماعی با مخاطره مواجه می شد و بی نظمی و اشتباه مکرر و نابسامانی جامعه را فرا می گرفت زیرا چیزی که افراد را از یکدیگر جدا سازد وجود نداشت .
5- نفاوت نژاد به دلیل نسل فرزندان نوح
بنا به روایات اهل بیت (ع) وروایات تاریخی نسل کنونی بشر بعد از حضرت آدم (ع) از فرزندان حضرت نوح (ع) است.لذا حضرت نوح را ابو البشر ثانی می گویند . فرزندان آن حضرت هرکدام به منطقه ای از زمین هجرت کردند و از هر کدام نسلی پدید آمد؛ وچون ارتباطات در آن عصر بسیار دشوار بوده این نسلها سالیان درازی همدیگر را نمی دیدند ؛
6- تفاوت زبان به دلیل نیازها ی جدید
لذا ارتباط زبانی آنها بسیار اندک بود . در آن زمان نیازهای بشر نیز اندک بوده و به تبع آن کلمات اندکی نیز داشتند ؛ لذا اکثر کلمات فرزندان نوح بعد از جدا شدن از همدیگر ومتناسب با نیازهای جدید وبخصوص نیازهای محیطی بوجود آمد .این اولین دلیل کثزت زبانها بود . عامل پیدایش گویشها ی مختلف یک زبان نیز همین دوری اقوام از همدیگر است .
گویشها در بدو پیدایش تفاوت چندانی با زبان اصلی ندارند؛ ولی در طی هزاران سال این تفاوت بقدری زیاد می شود که زبانی جدید بوجود می آید .
برای مثال زبان کردی زمانی از گویشهای زبان فارسی بوده است؛ ولی الان یک فارس زبان تنها قادر به فهم برخی از کلمات کردی است .
یا یک لر درس نخوانده قادر به فهم زبان یک گیلکی نیست در حالی که هر دو گویشهای زبان فارسی هستند
7- تفاوت زبان به دلیل داد وستد زبان
عامل دیگری که باعث تغییر زبانها می شود دادوستد زبانهاست. اقوام به دلایل متعدی مثل مسافرتهای دسته جمعی به خاطر قحطی یا به سبب جنگها و... باهم آمیخته شده اند و به مرور زمان زبانهای آنها هم به هم آمیخته شده است؛8- تفاوت زبان به دلیل طولی شدن زمانها
از زمان حضرت آدم (ع) حدود ده هزار سال می گذرد واین زمان برای پدید آمدن زبانهای فعلی کفایت می کند .در عرض حدود دو هزار سال زبان فارسی بقدری تغییر کرده است که امروز ما قادر به فهم زبان پهلوی نیستیم؛ویکی از مهمترین عوامل این تغییر در زبان آمیخته شدن زبان فارسی با عربی است به طوری که حدود شصت درصد کلمات فارسی امروز، کلمات عربی است
یکی از واضحترین دلایل خویشاوندی زبانها کلمات مشابهی است که در آنها وجود دارد مثلاً کلماتی چون بابا ، پاپا، تاتا ، دادا ، آتا ،اَبا، آباء و... یا مثل مادر و Mother یا برادر و Brother یا پدر و Father یا یاشماق (ترکی ) و یاچماق (فرانسه) به معنی نقاب؛ یا جناح(عربی ) و گناه.
9- تفاوت زبان کاری به انسان های اولیه ندارد.
اما اینکه گفته شده انسانها ی اولیه حرف زدن بلد نبودند ربطی به آدم (ع) ونسل او ندارد .طبق روایات اهل بیت (ع) قبل از آدم (ع) در روی زمین انسانهای دیگری بوده اند که منقرض شده اند از روایات استفاده می شود که آدم (ع) کاملا قادر به تکلم بوده است.
از آیات قرآن نیز این مطلب قابل استفاده است (5)
امام صادق (ع) فرمودند : « خدا از زمانی که زمین را خلق کرده است در آن هفت نسل از عا لمیان آفریده است که از نسل آدم نبودند .
خدا آنها را از خاک روی زمین آفرید و یکی بعد از دیگری در زمین ساکن نمود همراه با عالم خودش ؛ و سپس خدا پدر این بشر را آفرید و نسل او را از او آفرید و...» (6)
تفاوت زبان و زنگ در قرآن
وَمِنْ آیَاتِهِ خَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافُ أَلْسِنَتِکُمْ وَأَلْوَانِکُمْ ۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَآیَاتٍ لِلْعَالِمِینَو یکی از آیات (قدرت) او خلقت آسمانها و زمین است و یکی دیگر اختلاف زبانها و رنگهای شما آدمیان، که در این امور نیز ادلهای (از صنع و حکمت حق) برای دانشمندان عالم آشکار است.
یکى از آثار و علائم قدرت و حکمت خداوند آنستکه آسمانها و زمین و آنچه را در آنها است از
موجودات سماویّه و ارضیّه خلق فرموده و زبانها و رنگهاى بنى آدم را که همه از خاک و از یک پدر و مادر بوجود آمدهاند.
10- تفاوت زبان و زنگ حکمت الهی است
بطورى مختلف فرموده که گفتار و رخسار دو نفر مثل هم نیست که نتوان تشخیص داد و هر قدر شبیه بیکدیگر باشند.باز ممتاز و شناخته میشوند با آنکه عمل طبیعت بیک منوال است ولى خداوند حکیم چنین اراده فرموده که مردم مشتبه بیکدیگر نشوند.
و نظم عالم مختل نگردد و بعضى اختلاف زبان را باختلاف لغات از قبیل فارسى و عربى و ترکى و اختلاف الوان را بسیاهى و سفیدى و سرخى و زردى و ما بین اینها که تمام آنها بامر و صنع خداوند است تفسیر فرمودهاند.
و علماء و دانشمندان میدانند که خلقت آسمانها و زمین و خورشید و ماه و اینهمه ستارگان ثوابت و سیّارات که با نظم و ترتیب محیّر العقولى در گردشند.
و اختلاف السنه و الوان که متضمّن حکم و مصالح بى پایانست از غیر خداوند عالم قدیر حکیم ممکن نیست ولى نادانان نمیدانند و همه را طبیعى مىپندارند و از درک حقایق گریزانند (8)
11- تفاوت زبان ازنشانه های قدرت الهی است
وَ اخْتِلافُ أَلْسِنَتِکُمْ: و دیگر از آیات قدرت الهى اختلاف زبانهاى شماست در لغات، چه هر صنفى را لغتى تعلیم فرموده یا الهام نموده وضع آن را از عربى و فارسى و ترکى و غیر آن.در لباب آورده که اصول تمام زبانها هفتاد و دو باشد از آن جمله: نوزده در اولاد سام بن نوح، و هفده در اولاد حام، و سى و شش در اولاد یافث . (9)
از این عجیبتر آنکه اهل یک لسان هم در تکلم ممتاز باشند به طورى که اگر عدهاى از آنها در پشت حائلى یک یک صحبت دارند، شنونده دریابد که صداى اولى غیر دومى، و دومى غیر سومى تا آخر، و حال
آنکه کلام تمام آنها مرکّب از حروفى است مشترک میان آنها؛ و این نیست مگر قدرت تامه خالق یکتا که هیچ دو منطق در کیفیت مساوى یکدیگر نیستند. (10)
12- تفاوت رنگ ازنشانه های قدرت الهی است
5- وَ أَلْوانِکُمْ: و دیگر اختلاف رنگهاى شما در سفیدى و سرخى و سیاهى و زردى، یا در هیئت و شکل آن بر وجهى که به سبب آن تمایز و تعارف در میان آنها واقع شده که هیچ چیز از آدمى مشابه آدمى دیگر نیست و ملتبس بهم نشوند،.حتى توامین که با وجود توافق مواد و اسباب و امور ملاقیه در تخلیق ایشان البته در بعضى چیزها مخالفند؛ و این نیست.
مگر به جهت تراکیب بدیعه و لطایف عجیبه دالّه بر کمال قدرت و حکمت الهى. و اگر این نوع اختلاف نمىبود، هر آینه به سبب تشاکل، اختلال در نظام نوع بشر و تنظیم امور عالم واقع مىگردید.
إِنَّ فِی ذلِکَ: بدرستى که در اختلاف زبان و رنگ آدمیان با وجود آن که از یک پدر و مادر باشند، لَآیاتٍ لِلْعالِمِینَ:
هر آینه نشانههاى قدرت ماست مر همه عالمیان را، یعنى بر هیچ عاقلى پوشیده نیست و همه مىدانند که در این اختلاف، حکمتها و مصلحتهاى بسیار خداوند عالمیان منظور داشته.
در قرائت حفص به کسر «ل» باشد، یعنى آیات بر اهل علم و دانش است که در آن نظر کنند و به تأمل دریابند. (11)
برخی از مفسران در تفسیر این آیه نوشته اند: "بی شک زندگی اجتماعی بشر بدون شناخت افراد و اشخاص ممکن نیست.
اگر یک روز همه انسان ها یک شکل و یک قیافه و دارای یک قد و قواره باشند، در همان یک روز شیرازه زندگی به هم می ریزد.
نه پدر و فرزند و همسر از بیگانه شناخته می شوند و نه مجرم از بیگناه ، یا بدهکار از طلبکار و یا فرمانده از فرمانبر و رئیس از مرئوس و میزبان از مهمان، چنان که دوست از دشمن شناخته نمی شود و جنجال عجیبی برپا خواهد شد.
بنابراین اختلاف رنگ که در قرآن به عنوان یکی از نشانه های الهی یاد شده . یکی از حکمت های آن شناسایی افراد است.(1)
13- تفاوت زنگ و زبان بخاظر تشخیص چشم و گوش
فخر رازی در ذیل آیه 22 روم می گوید: شناسایی انسان نسبت به آدم یا باید از طریق «چشم» حاصل شود یا به وسیله گوش.خداوند برای تشخیص چشم، رنگها و صورت ها و شکل ها را مختلف آفریده،
نیز برای تشخیص گوش، اختلاف آوازها و آهنگ ها را ایجاد کرده است، به طوری که در تمام جهان نمی توان دو انسان را پیدا کرد که از نظر چهره و آهنگ صدا از تمام جهات یکسان باشند.
صورت انسان (که عضو کوچکی است) و آهنگ صدای انسان، به قدرت پروردگار به میلیاردها شکل مختلف در می آید و این از آیات عظمت پروردگار است.(13)
14- تفاوت زنگ و زبان به دلیل شناخت
یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَأُنْثَىٰ وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا ۚ إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ.(14)ای مردم، ما همه شما را نخست از مرد و زنی آفریدیم و آن گاه شعبههای بسیار و فرق مختلف گردانیدیم .
تا یکدیگر را بشناسید، همانا بزرگوار و با افتخارترین شما نزد خدا با تقواترین شمایند، همانا خدا کاملا دانا و آگاه است.
شان نزول آیه
مقاتل و ابوملیکة گویند: علت نزول آیه چنین بوده که در روز فتح مکه رسول خدا صلى الله علیه و آله به بلال دستور فرمود که بر بالاى کعبه رود و اذان بگوید.عتاب بن اسید ابن العیص به خاطر تعصب جاهلیت گفت: خدا پدرم را بیامرزد که وفات یافت و این صدا را نشنید و نیز حارث بن هشام از روى مسخره گفت:
اى کاش محمد به جاى این کلاغ سیاه (مرادش بلال بوده) فرد دیگرى را براى گفتن اذان وامیداشت سپس این آیه نازل گردید.(15)
و نیز گویند: درباره ثابت بن قیس بن شماس نازل شده که به خاطر کرى گوش در مجالس نزد پیامبر مى نشست تا از سخنان پیامبر استفاده کند.
روزى از روزها دیر به مسجد آمد و جاى او را دیگران گرفته بودند لذا در نزد مردى براى خویش جائى تهیه دید.
آن مرد با مهربانى به ثابت گفت که بنشیند ثابت چون کر بود از حرف او برآشفت و پنداشت که به او بد مى گوید لذا با خشونت به وى گفت تو پسر آن زن نیستى؟
و او را به مادرش خواند و قصدش توهین به او بوده زیرا مادر او در جاهلیت از فواحش محسوب میشده است، آن مرد شرمگین شد.
پیامبر این موضوعات را مى شنید، فرمود: کیست که نام مادر را مى برد؟ ثابت برخاست و گفت: منم یا رسول اللّه سپس پیامبر فرمود: آیا این مردم را مى بینى که داراى رنگهاى مختلف مى باشند؟
گفت: بلى یا رسول اللّه. بعد فرمود: باید بدانى که تو را بر این اشخاص مزیت و برترى نیست سپس این آیه نازل گردید. (16)
ابن بشکوال به خط خود این حدیث را که در تفسیر ابوبکر ابن ابى داود ذکر شده نوشته است که این آیه درباره ابوهند نازل گردیده. بدین شرح که پیامبر به طائفه بنو بیاضة دستور فرمود که زنى از طائفه خویش را به حباله نکاح وى درآوردند ولى آنها گفته بودند یا رسول الله دختران ما با پسرعموهاى خود ازدواج مینمایند سپس این آیه نازل شد. (17)
15- تفاوت زنگ و زبان ملاک ارزش و برتری نیست
در حالی که در آیه مورد بحث مخاطب کل جامعه انسانی است و مهمترین اصلی را که ضامن نظم و ثبات است بیان میکند، و میزان واقعی ارزشهای انسانی را در برابر ارزشهای کاذب و دروغین مشخص میسازد.میفرماید: «ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم، و شما را تیرهها و قبیلهها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید» اینها ملاک امتیاز نیست (یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثی وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا).
منظور از آفرینش مردم از یک مرد و زن همان بازگشت نسب انسانها به «آدم» و «حوّا» است، بنابر این چون همه از ریشه واحدی هستند معنی ندارد که از نظر نسب و قبیله بر یکدیگر افتخار کنند و اگر خداوند برای هر قبیله و طائفهای ویژگیهایی آفریده برای حفظ نظم زندگی اجتماعی مردم است، چرا که این تفاوتها سبب شناسائی است. و بدون شناسایی افراد نظم در جامعه انسانی حکمفرما نمیشود.
به هر حال قرآن مجید بعد از آن که بزرگترین مایه مباهات و مفاخره عصر جاهلی یعنی نسب و قبیله را از کار میاندازد، به سراغ معیار واقعی ارزشی رفته میافزاید: «گرامیترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست» (إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ). (18)
به این ترتیب قلم سرخ بر تمام امتیازات ظاهری و مادی کشیده، و اصالت و واقعیت را به مسأله تقوا و پرهیزکاری و خدا ترسی میدهد، و میگوید: برای تقرب به خدا و نزدیکی به ساحت مقدس او هیچ امتیازی جز تقوا مؤثر نیست.
و از آنجا که تقوا یک صفت روحانی و باطنی است که قبل از هر چیز باید در قلب و جان انسان مستقر شود، و ممکن است مدعیان بسیار داشته باشد و متصفان کم، در آخر آیه میافزاید: «خداوند دانا و آگاه است» (إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ).
پرهیزکاران را به خوبی میشناسد، و از درجه تقوا و خلوص نیت و پاکی و صفای آنها آگاه است، آنها را بر طبق علم خود گرامی میدارد و پاداش میدهد مدعیان دروغین را نیز میشناسد و کیفر میدهد.(19)
18- تفاوت رنگ وزبان از منظر علامه طباطبایی
مفسر حکیم علام طباطبایی در این باره اظهار داشته است: چه بسا گفته می شود که اختلاف رنگ پوست بدن انسانها نشانه این است که شاید همه بشر از یک مبدء (آدم و حوا) متولد نشدهاند.اما این تصور صحیح نیست، زیرا اختلاف خونها و به دنبالش اختلاف رنگها هیچ دلالتی بر مدعای یاد شده ندارد، به خصوص آن که ره آورد علمی امروز اساس خود را بر این پایه نهاده که انواع کائنات در حال دگرگونی و تحولند .
با چنین مبنایی چگونه اطمینان پیدا میشود به این که اختلاف خونها و به دنبالش اختلاف رنگها مستند به دگرگونی در این نوع نباشد؟
با این که دانشمندان جزم و قطع دارند بر این که تحول در بسیاری از انواع جانداران واقع شده، علاوه بر این دانشمندان امروز هیچ اعتنایی به اختلاف رنگها ندارند حتی بسیاری تلاش دارند از طریق طیب جدید رنگ پوست بدن انسان را مثلا از سیاه به سفید تبدیل کنند. (20)
طبق این تحلیل معلوم میشود تفاوت رنگها هرگز نباید موجب تردید در این حقیقت بشود که همه بشر موجود نسلشان به آدم و حوا برمیگردد. چه این که در قرآن کریم به این مسئله تصریح شده است. (21)
اکنون بسیارند کسانی که از یک پدر و مادر به دنیا میآیند، ولی از نظر رنگ صورت و قیافه و حتی رفتار و اخلاق کاملا متفاوت بلکه متضادند، بنابراین اختلاف رنگها هرگز دلیل بر آن نیست که در مبدء نسل بشر غیر از آدم و حوا کسی و یا کسانی دیگر نیز نقش داشتهاند.
19- تفاوت رنگ از جهت علمی
دانشمندان وجود رنگ دانه های قهوه ای در بدن را که در افراد مختلف بروز و نمودی مختلف دارد، علت این تمایزات می دانند.در این رابطه «هانری والوا» می نویسد: «در بین صفات نژادی مهم تر از همه رنگ پوست است و روی همین پایه، قدیمی ترین تقسیم بندیها که مصریهای قدیم نیز بدان اشاره کرده اند.
به همین ویژگی مربوط می شد. رنگ بدن مربوط به وجود دانه هایی است به نام دانه های رنگین که رنگ آنها قهوه ای زرد رنگ بوده و در طبقات عمیق بدن وجود دارد و تعداد آنها متغیر می باشد،
اگر تعداد رنگ دانه ها زیاد باشد، پوست تیره شده و رنگ بدن قهوه ای یا سیاه خواهد بود مثل سیاهان و اگر دانه ها کم باشد،.
رنگ بدن زرد قهوه ای یا زرد روشن خواهد بود. مثل بیشتر مردم قاره آسیا و اگر اساساً این رنگ دانه ها وجود نداشته باشد یا فوق العاده کم باشد، پوست بدن، رنگ سفید مایل به قرمز خواهد داشت مثل مردمان اروپای شمالی»(22) .
در همین رابطه «میخائیل نستورخ، نیز می نویسد: «شدت رنگ پوست به مقدار و اندازة رنگ دانه های قهوه ای رنگ است که در بدن به شکل متبلور و محلول وجود دارد.
سیاه های آفریقایی و استرالیایی رنگ دانه های زیادتری دارند»(23) همین نویسنده سپس ذکر می کند که: «شرایط جغرافیایی، عوامل اجتماعی و وضع بهداشت در رنگ پوست تأثیر فوق العاده ای می گذارند.»(24)
الف: تفاوت رنگ بخاطر ژن های متفاوت
آن ها بدون دلیل خاصی تغییر می کنند و می توانند یک مجموعه ویژگی کاملاً جدید در نسل های آتی ایجاد کنند – یا حتی نکنند. این بدان معنی است که آن ها می توانند در یک نسل ظاهر شوند و در نسل بعدی ناپدید.
ب: میزان ملانین تولیدی در پوست
ملانین هم ۲ نوع است: یوملانین و فئوملانین. این ژن ها هستند که تعیین می کنند پوست شما بیشتر یوملانین داشته باشد یا فئوملانین. یوملانین پوست را تیره تر می کند.
ج "آلبینیسم یا زالی
آلبینیسم یا زالی می تواند یک دلیل دیگر تفاوت آشکار میان رنگ پوست فرزند و والدین باشد. در آلبینیسم پوست آنقدری که نژاد فرد می طلبد ملانین تولید نمی کند، اتفاقی به شکل ژنتیکی رخ می دهد.
آلبینیسم می تواند به صورت موضعی باشد و لکه هایی روی پوست ایجاد کند، یا می تواند به صورت کامل باشد و پوست فرزند را بسیار رنگ پریده کند،
حتی اگر پدر و مادر پوستی با رنگ تیره داشته باشند. در تعدادی از کشورهای آفریقایی باورهایی خرافی درباره ی زال ها وجود دارد و متأسفانه آن ها گاهی از خانواده ی خود طرد می شوند.
20- تفاوت رنگ انسانها در روایات
در برخی از روایات، وجود اختلاف در رنگ گِل ها که حضرت آدم و حوا از آنها آفریده شدند، علّت اختلاف رنگ و نژاد انسانها معرفی شده است.به عنوان نمونه در شیخ صدوق در کتاب علل الشرایع نقل می کند که از رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ پرسیدند: ... آیا آدم از همه گِل ها آفریده شد یا از گِل واحد؟
حضرت فرمود: از همه گِل ها، و اگر از گل واحد آفریده شده بود مردم برخی، برخی دیگر را نمی شناختند ( یعنی همه شبیه هم می شدند)... در خاک سفیدی و سبزی و قرمزی و ... وجود دارد.
برخی خاک ها نرم و برخی خشن هستند و لذا برخی از مردم سفید، برخی زرد و برخی قرمز و یا سیاه هستند. ای اختلاف رنگها طبق رنگ خاک هاست.»(25)
حدیثی از امام علی ـ علیه السّلام ـ در علت تفاوت میان انسان ها آمده است: «علّت تفاوت میان مردم گوناگونی سرشت آنان است.
زیرا آدمیان از آغاز ترکیبی از خاک شور و شیرین، سخت و نرم بودند ... یکی زیبا روی و کم خرد و دیگری بلند قامت و کم همت و یکی زشت و نیکوکار و دیگری کوتاه قامت و خوش فکر و یکی پاک سرشت و بد اخلاق ... »(26)
در برخی از احادیث دعای حضرت نوح ـ علیه السّلام ـ را موجب اختلاف نژادها و رنگ ها معرفی می کنند. در تفسیر نورالثقلین از حضرت «عبدالظیم حسنی» روایت می کند:
که از علی بن محمد عسگری ـ علیهما السّلام ـ شنیدم که می فرماید: به واسطه کار ناشایستی که فرزندان نوح «حام» و «یافث» انجام دادند.
حضرت نوح ـ علیه السّلام ـ در حق آنها دعا کرد و فرمود: «خدایا آب صلب آنها را تغییر بده که جز فرزندان سیاه از صلب آنها متولد نشوند ...»(27)
اما از دیدگاه قرآنی اراده و خواست خداوند متعال بر این قرار گرفته است که انسانها از لحاظ رنگ و نژاد و شکل متفاوت باشند.
خداوندی که قادر است از گِل بی جان، آدم را بیافریند می تواند جهت مصالح فردی و اجتماعی او برخی از فرزندان آدم را سیاه و برخی را سفید و ... قرار دهد.
در سوره حجرات آمده است: «ای مردم ما شما را از یک مرد و یک زن آفریدیم و شما را تیره های بزرگ و تیره های کوچک قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید.»(28)
در تفسیر المیزان ذیل آیه 13 سوره حجرات آمده است: « مراد از جمله «من ذَکر اَو اُنثی» آدم و حوا خواهد بود و معنای آیه چنین می شود:
ما شما را از یک مرد و یک زن آفریدیم و همة شما از آن دو تن منتشر شده اید چه سفیدتان و چه سیاهتان، چه عربتان و چه عجمتان و ما شما را به صورت شعبه ها و قبیله های مختلف قرار دادیم،.
برای اینکه یکدیگر را بشناسید و امر اجتماعتان و مواصلات و معاملاتتان بهتر انجام گیرد ....»(29)
و در تفسیر کشف الحقایق آمده است: «اختلاف زبان و نژاد بین مردم جهانِ خلقت، که از عدم به وجود آمده، نمودار قدرت کامله خدای تعالی می باشد.»(30)
نتیجه:
1.تفاوت نژادها و زبانها، راهى براى خداشناسى است.2.هر زبانى براى خود ارزش و اصالت دارد و تغییر آن نه کمال است و نه لازم.
3.هیچ کس حقّ ندارد نژادها و زبانهاى دیگر را تحقیر نماید.) وَ مِنْ آیاتِهِ ...
4. یکسان بودن شکل و رنگ همهى انسانها با ابتکار و نوآورى و بدیع بودن خداوند سازگار نیست. وَ مِنْ آیاتِهِ
5. انسان عالم و فهمیده، از اختلاف رنگها و زبانها به معرفت الهى مىرسد ولى جاهل، رنگ و زبان را وسیلهى تحقیر و تفاخر قرار مىدهد. (31)
6.مرد یا زن بودن، یا از فلان قبیله وقوم بودن، ملاک افتخار نیست که اینها کار خداوند است.
7.تفاوتهایى که در شکل و قیافه و نژاد انسانها دیده مىشود، حکیمانه و براى شناسائى یکدیگر است، نه براى تفاخر.
8.کرامت در نزد مردم زودگذر است، کسب کرامت در نزد خداوند مهم است.
9. قرآن، تمام تبعیضهاى نژادى، حزبى، قومى، قبیلهاى، اقلیمى، اقتصادى، فکرى، فرهنگى، اجتماعى و نظامى را مردود مىشمارد و ملاک فضیلت را تقوا مىداند.
10. برترىجویى، در فطرت انسان است و اسلام مسیر این خواستهى فطرى را تقوا قرار داده است.
11. ادّعاى تقوا و تظاهر به آن نکنیم که خدا همه را خوب مىشناسد(32)
12. از لحاظ علمی وجود رنگ دانه ها در بدن انسان موجب اختلاف رنگ پوست انسانها شده است و قطعاً عوامل جغرافیایی و اجتماعی و ... در بروز یا عدم بروز این رنگ دانه ها تأثیر داشته اند
13.و از لحاظ آموزه های دینی دعای حضرت نوح ـ علیه السّلام ـ و خواست خداوند و حکمت الهی سبب حدوث و بروز رنگ ها و نژادهای مختلف در انسان ها شده است.
پی نوشت:
1.آیه 1 سوره نساء2.آیه 13 سوره حجرات
3 آیه 13.سوره حجرات ،
4. ترجمه المیزان، ج 18، ص: 487
5.سوره مائده آیه 27 الی 30 .
6.بحار الانوار ج8 ص 374.
7. تفسیر روان جاوید(ثقفى تهرانى) جلد 4 صفحه 252
9. تفسیر منهج الصادقین (چاپ اسلامیه 1346 ش)، ج 7، ص 196.
10.تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی) جلد 10 - صفحه 284.
11. تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی) جلد 10 - صفحه 285 .
12.تفسیر نمونه، ج16، ص 394
13.تفسیر نمونه، ج16، ص 395.
14.آیه 13 سوره حجرات
15.تفاسیر کشف الاسرار و ابن ابى حاتم.(نقل دانشنامه اسلامی ذیل تفسیر آیه 13 سوره حجرات)
16.تفسیر روض الجنان یا روح الجنان.( نقل دانشنامه اسلامی ذیل تفسیر آیه 13 سوره حجرات)
17.کتاب مبهمات از ابن عساکر.( نقل دانشنامه اسلامی ذیل تفسیر آیه 13 سوره حجرات)
18.نفسیر نمونه ج4، ص509
19.تفسیر تمونه ، ج4، ص509
20. المیزان ، ج 4 ،ص23 2 -224
21. المیزان ، ج 4 ،ص23 2 -224
22. هانری والوا، نژادهای انسانی، ترجمه احمد تاجبخش، تهران، 1338، ص9.
23. میخائیل نستورخ، مبدأ نژادهای انسان، ترجمه فرامرز نعیم، تهران: نشر اندیشه، 1338، ص10.
24. همان، ص10.
25. شیخ صدوق، علل الشرایع، نجف: مطبعه حیدریه، 1386ه،ج2، ص471 و حویزی، عبد علی بن جمعه، تفسیر نور الثقلین، تهران: مطبعه علمیه، چاپ دوم، (بی تا)، ج4، ص177.
26. نهج البلاغه، خطبه 234.
27. حویزی، پیشین، ج4، ص177، و جزایری، نعمت الله، قصص الانبیاء، قم: نشر شریف رضی، چاپ دوم، 1374، ص69.
28. حجرات:13.
29. علامه طباطبایی، محمد حسین، تفسیر المیزان، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی، قم: دفتر انتشارات اسلامی، 1363، ج18، ص488.
30. علوی حسینی، محمدکریم، تفسیر کشف الحقایق، تهران: نشر حاج عبدالحمید، چاپ سوم، 1396ه ، ج2، ص808.
31.تفسیر نور(10جلدى)، ج7، ص: 191
32.تفسیر نور(10جلدى)، جلد 9 - صفحه 195
منابع:
https://www.porseman.com/article/آدم علیه السلام و تفاوت رنگ و نژاد انسانhttps://www.porseman.com/article/اختلاف زبان ها-زبان انسان اولیه
http://askdin.com/threadظر ادیان مختلف از داستان خلقت آدم و حوا
https://www.islamquest.net/fa/archive/fa42655
https://hawzah.net/fa/Question/View/65359
https://wiki.ahlolbait.comآیه 13 سوره حجرات
https://tabnakjavan.com/fa/news/53115
https://www.pasokhgoo.ir/node/16700
https://www.pasokhgoo.ir/node/770
https://rooziato.com/140136219
https://fa.wikipasokh.com/view
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}