مقدمه:
شیعیان و ایرانیان برای به نمایش گذاشتن وحدت جهان اسلام به شرکت در نمازهای جماعت در مسجد النبی و مسجد الحرام سفارش شده‌اند .
 
اما یکی از صحنه‌هایی که در چنین اماکنی با آن مواجه می‌شوند دست بسته نماز خواندن از سوی اهل سنت است.
 
متاسفأنه گاهی مشاهده می‌شود که مبلغان وهابی با هدف تشکیک در عقاید پیروان اهل بیت(علیه السلام) شبهاتی را نسبت به عقاید و رفتار مذهبی شیعیان وارد می‌کنند .
 
که از جمله این موارد سؤال درباره تکتف یعنی دست روی دست گذاشتن هنگام نماز خواندن است.
 
آن‌ها که خود را بدون چون و چرا پیرو سنت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) می‌دانند تصور می‌کنند که این رویه شیعیان بر خلاف سنت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) است.
 

معنای تکتف یا تکفیر

قبل از بررسی بحث لازم است معنای تکتف یا تکفیر و یا همان دست بسته نماز خواندن در لغت دانسته شود و نظر ائمه و فقهای شیعه پیرامون آن بررسی شود.
 
ابن اثیر در این باره می‌گوید: التکفیر، وهو وضع الیدین علی الصدر، والانحناء، خضوعا واستکانة.[۱]تکفیر عبارت است از قرار دادن دو دست بر روی سینه و مقداری خم شدن به خاطر خشوع و درماندگی.
 
و جوهری می‌گوید: والتکفیر ان یخضع الانسان لغیره کما یکفر العلج للدهاقین، یضع یده علی صدره ویتطامن له.[۲]
 
تکفیر این است که انسان برای دیگری خشوع نماید همانگونه که چهارپا برای صاحبش خشوع می‌کند یعنی انسان دستش را بر روی سینه قرار دهد و برای او خشوع کند.
 
زبیدی می‌گوید:  والتکفیر: ان یخضع الانسان لغیره وینحنی ویطاطئ [احدهم ] راسه قریبا من الرکوع، کما یفعل من یرید تعظیم صاحبه، ومنه حدیث ابی معشر:
 
«انه کان یکره التکفیر فی الصلاة». وهو الانحناء الکثیر فی حالة القیام قبل الرکوع. وتکفیر اهل الکتاب ان یطاطئ راسه لصاحبه کالتسلیم عندنا. وقد کفر له. وقیل: هو ان یضع یده او یدیه علی صدره. [۳]
 
تکفیر: اینکه انسان برای دیگری خشوع کند و کمر خم کند و یکی از افراد سرش را تا نزدیک رکوع خم کند همانگونه‌ای که کسی می‌خواهد جلوی کسی تعظیم کند و از این قبیل است.
 
 حدیث ابی معشر: او تکفیر در نماز را مکروه می‌دانست. و آن خم شدن زیاد در حالت قیام قبل از رفتن به رکوع است.:
 
 و تکفیر اهل کتاب این است که سرش را برای دیگری خم می‌کند به منزله سلام کردن ما است و گاهی برای او دست به سینه می‌گذارد و گفته شده است: تکفیر این است که دست یا دو دستش را روی سینه قرار دهد.

 
دستهای پیامبر اکرم (ص) در حال نماز باز بوده است یا بسته؟

کیفیت نماز پیامبر(ص) دست باز یا دست بسته؟

با این که به جز مالکی‌ها، مذاهب دیگر اهل سنّت، قرار دادن دست چپ بر دست راست در نماز را جایز شمرده‌اند و دربارة این مسأله سخن بسیار گفته‌اند، با این حال دلیل قانع کننده‌ای حتّی بر جواز آن ندارند،چه رسد بر استحباب.
 
 بلکه می‌توان ادّعا کرد که دلایلی بر خلاف ادعای آنان وجود دارد و روایاتی که از فریقین (شیعه و سنّی) بیانگر طریقه نماز گزاردن رسول اکرم(ص) است،
 
 از گذاشتن دست‌ها بر یکدیگر سخنی به میان نیاورده است و امکان ندارد که پیامبر (ص) امر مستحبّی را در طول حیات خود(یا بخشی از آن) ترک نماید.
 
اکنون سه نمونه از این روایات، دو مورد از طریق اهل سنّت و دیگری از طریق شیعه امامیّه را ذکر می‌کنیم .
 
که هر دو روایت، چگونگی نماز پیامبر(ص) را بیان می‌کند و در هیچ‌یک کو‌چکترین اشاره‌ای به روی هم قرار دادن دست نشده، چه رسد به چگونگی آن:
 
 حال آنکه آن‌ها باید به این سؤال پاسخ دهند که ایا واقعا  در این زمینه به سنت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) عمل می‌کنند. یا خیر؟
 
قرار دادن دست راست بر روی دست چپ از منظر مذاهب اهل سنت
طبق منابع اهل سنت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) دست باز نماز نمی‌خواند.مذاهب اهل سنت نیز در این زمینه اتفاق نظر ندارند:
 
 برای توضیح این مطلب باید گفت که در حال حاضر پیروان سه مذهب از چهار مذهب اهل سنت دست بسته نماز خواندن را لازم می‌دانند.
 
 و از نظر مالکی ها نمازگزار مجاز است که با دست باز نماز بخواند. از این روتکتف (یعنی دست راست روی دست چپ گذاشتن در حال قیام نماز) .
 
از جمله مسائل اختلافی بین خود مذاهب چهارگانه اهل سنت از طرفی و با مذهب اهل بیت(علیه السلام) از جانب دیگر است.
 
قرار دادن دست راست بر روی دست چپ در نماز (دست بسته نماز خواندن) از اموری است که استحباب آن بین فقهای سه مذهب از مذاهب چهارگانة اهل سنّت مشهور است:
 
حنفی‌ها می‌گویند: روی هم گذاشتن دست‌ها در نماز، سنّت است و واجب نیست، و برای مرد بهتر است که کف دست راستش را بر پشت دست چپ، زیر ناف قرار دهد، و زن دست‌ها را بر سینه‌اش بگذارد.
 
شافعی‌ها می‌گویند: گذاشتن دست روی یکدیگر، در نماز، برای مرد و زن سنّت است و بهتر است که کف دست راست را بر پشت دست چپ زیر سینه و بالای ناف به سمت چپ قرار دهد.
 
حنبلی‌ها می‌گویند: گذاشتن دست‌ها روی هم، سنّت است و بهتر است که کف دست راست را بر پشت دست چپ نهاده، زیر ناف قرار دهند.
 
فرقه مالکیّه بر خلاف سه مذهب فوق می‌گویند: آویختنِ دست‌ها در نمازهای واجب، مستحب است، قبل از مالکی‌ها نیز جماعتی همین قول را گفته‌اند:
 
 که از آن جمله‌اند: عبداللّه بن زبیر، سعید بن مسیّب، سعید بن جبیر، عطاء، ابن جریح، نخعی، حسن بصری، ابن سیرین و جماعتی از فقها.
 
از امام اوزاعی منقول است که نمازگزار، بین آویختن دست‌ها یا روی هم قرار دادن آنها مخیر است.[4]
 
 امّا مشهور بین شیعه امامیّه آن است که قرار دادن دست‌ها روی یکدیگر در نماز، حرام، و موجب بطلان نماز است و به ندرت از فقهای شیعه کسی قائل به کراهت شده، مانند ابو الصلاح حلبی در کافی.[5]
 

دست باز یا بسته در اقوال مداهب

- حنفیه شافعیه و حنابله آن را از سنت می‌دانند ولی مالکی‌ها نه[6]
 
۲- مالک به جواز این کار در نمازهای مستحبی و کراهت آن در نماز واجب حکم کرده همانطور که ابن رشد قرطبی از امام خود مالک نقل کرده است. [7]
 
۳- قول سوم تخییر بین وضع (دست روی دست گذاشتن) و ارسال (رها کردن دست) است! این قول را نووی از اوزاعی روایت کرده است. [8]
 
۴-رأی چهارم حرمت و مبطلیت این کار برای نماز است که رأی مشهور امامیه(شیعه) در مسأله است و حتی سیدمرتضی قایل به اجماع در این زمینه است. [9]
 

ادله ی شیعیان بر اثبات نماز با دست باز و رد نظریه اهل سنت

اما دلایل پیروان اهل بیت(علیه السلام) برای رد تکتف چیست
 

1. پیامبر (ص) با دست باز نماز می خواند.

دلیل اول بر رد تکتف این است که رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) نیز این کار را در نماز انجام نمی‌داد.
 
 ابن رشد قرطبی از علمای اهل سنت می‌گوید: «درباره دست روی دست گذاشتن در نماز میان علما اختلاف شده است.
 
 مالک آن را در نمازهای واجب مکروه ولی در نمازهای مستحب اجازه داده اما بعضی دیگر جزو آداب و سنن نماز دانسته‌اند و این نظر جمهور اهل سنت است.
 
 سبب این اختلاف نظر این است که روایاتی صحیح به ما رسیده است که نماز خواندن پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) را توصیف می‌کند.
 
 و در آن نقل نشده است که پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) دست راست را روی دست چپ می‌گذاشت»[10]
 

2- ضعف ادله جمهور اهل سنت بر وجوب دست بسته

دلیل دوم: ضعف ادله جمهور اهل سنت است. مهم‌ترین دلیل آنان چند روایت است که همه آن‌ها از نظر سندی ضعیف هستند و از این رو قابل اعتماد نیستند.
 
برای مثال: در روایت بخاری آمده است: ابوحازم از سهل بن سعد نقل می‌کند که مردم مأمور می‌شدند مردان در نماز دست راست خود را بر ذراع چپ قرار دهند.
 
ابوحازم می‌گوید: این مطلب را صحیح نمی‌دانیم مگر اینکه امر کننده آن پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) باشد. [11]
 
-نکته مهم در این روایت این پرسش است که چه کسی مردم را امر به این عمل می‌کرده است آیا پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) بوده یا کسی دیگر معلوم نیست.
 
 فقط ابوحازم چنین احتمالی را داده که گوینده رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) بوده از این رو قابل استناد برای چنین حکمی نیست.
 
به همین جهت دو تن از علمای اهل سنت یعنی «عینی» شارح بخاری می‌گوید: این روایت مرسل است. [12]سیوطی نیز همین نظر را دارد. [13]
 
همچنین در روایت مسلم آمده است که وایل می‌گوید: پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) را دیدم که هنگام خواندن نماز دست‌هایش را بالا برد و تکبیر گفت.
 
آن گاه پیراهنش را به خود پیچیده و دست راست را روی دست چپ گذاشت و هنگامی که خواست به رکوع رود دو دستش را از میان پیراهن بیرون آورد و تکبیر گفت و رکوع کرد. [14]
 
در سند این حدیث علقمه بن وایل از پدرش روایت می‌کند که اهل سنت آن را مرسل می‌دانند. برای نمونه ابن حجر از ابن معین نقل می‌کند: «علقمه بن وایل عن ابیه مرسل»[15]
 
از طرفی به روایت نمی‌توان استدلال کرد زیرا وجه این کار پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) معلوم نیست که چرا چنین کرد :
 
آیا به جهت سرما پیراهن را به خود پیچید و دست‌ها را روی هم گذارد و یا به عنوان یک امر مستحب چنین نمود وقتی دو احتمال در آن رفت قابلیت استدلال را ندارد.
 
روایات دیگر: در منابع اهل سنت از علی(علیه السلام) نقل شده: «من السنه فی الصلاه وضع الکف علی الاکف تحت السره» در حال نماز قرار دادن کف دست در کف دست دیگر زیر ناف از سنت است.
 
نووی شافعی پس از نقل روایت می‌گوید: دارقطنی و بیهقی و دیگران این روایت را نقل کرده‌اند و بر ضعیف بودن آن اتفاق کرده‌اند.
 
  زیرا راوی آن عبدالرحمن بن اسحاق واسطی است که به اتفاق امامان جرح و تعدیل ضعیف است. [16] روایت دیگر از عایشه نقل شده:
 
ثلاثه من النبوه…وضع الید الیمنی علی الیسری فی الصلاه[17] سه چیز از نبوت است…قرار دادن دست راست بر دست چپ.
 
این روایت نیز ضعیف است زیرا نووی می‌گوید: راوی این حدیث محمد بن ابان انصاری است و مجهول است زیرا بخاری درباره‌اش گفته در بین راویان از عایشه چنین کسی شناخته نشده است. [18]
 

3- اختلاف در چگونگی قرار دادن دست‌ها و محل آن

دلیل سوم: بر رد تکتف اختلاف مذاهب چهار گانه اهل سنت در چگونگی قرار دادن دست‌ها و محل آن است به همین جهت در بین فقهای اهل سنت اختلاف است برخی می‌گویند:
 
 باید دست‌ها را در بالای ناف قرار داد برخی می‌گویند در زیر ناف برخی می‌گویند برای مردان زیر ناف و برای زنان روی سینه مستحب است و… در چگونگی قرار دادن دو دست نیز چنین اختلافی وجود دارد[19]
 
این اختلافات به این جهت است که روایت معتبری که بیانگر انجام چنین کاری توسط پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) باشد وجود ندارد.
 

4- تاکید اهل بیت پیامبر اکرم (ص) دلیلی بر نماز با دست  باز

 دلیل چهارم: برای رد تکتف این است که اهل بیت پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) از آن نهی می‌کردند.
 
 برای مثال محمد بن مسلم از امام صادق(علیه السلام) یا امام باقر(علیه السلام) نقل می‌کند که به آن حضرت عرض کردم: شخصی دست راستش را در حال نماز روی دست چپ خود می‌گذارد حضرت فرمود: این همان تکفیر است که نباید انجام داده شود. [20]
 
زراره هم از امام باقر(علیه السلام) نقل می‌کند که فرمود: بر تو باد به اقبال در نماز از قرار دادن دست راست روی دست چپ پرهیز کن زیرا این عمل از کارهای مجوس است. [21]
 
بنابر بعضی نقل‌ها دست روی دست گذاشتن کار اسیران عجم بود که خلیفه دوم این کار را پسندید و دستور داد مسلمانان در نماز چنین کنند. [22]
 
با وجود روایات صحیح السندی که از اهل بیت(علیه السلام) به ما رسیده است حداقل چیزی که می‌توان گفت:
 
 این است که تکتف بر سر دو راهی سنت و بدعت قرار دارد. بی‌شک ترک تکتف برای احتمال بدعت آن احسن است زیرا بر اساس قاعده مشهور نزد عقلا و اصولیین «دفع مفسده اولی از جلب منفعت» است.
  

5- حدیث ابی حُمید ساعدی دلیلی بر نماز با دست  باز

حدیث ابی حُمید ساعدی را برخی از محدّثان (سنّی) روایت کرده‌اند و ما از کتاب سنن بیهقی نقل می‌کنیم که گفت: او رو به اصحاب پیامبر‌(ص) کرد و گفت:
 
من داناترین شما به نماز رسول خدا (ص) هستم. گفتند: به چه سبب؟ زیرا تو نه بیش از ما پیرو آن حضرت بوده‌ای و نه افزونتر از ما مصاحبتش کرده‌ای. گفت: چرا، گفتند:
 
پس (کیفیّت نماز آن حضرت را) بر ما عرضه کن. ابوحُمید گفت:
 
رسول خدا(ص) هرگاه می‌خواست به نماز بایستد، دست‌ها را تا برابر شانه‌هایش بالا می‌بُرد، سپس تکبیر می‌گفت و هنگامی که همه اعضایش به حال اعتدال در جای خود قرار می‌گرفت به قرائت می‌پرداخت،
 
آنگاه تکبیر می‌گفت و دست‌ها را تا برابر شانه بالا می‌بُرد، پس از آن به رکوع می‌رفت و دو کف دست را بر زانوها می‌گذاشت.
 
 و در حال اعتدال که نه سرش را بالا می‌گرفت و نه پایین می‌انداخت، رکوع را انجام می‌داد. سپس از رکوع سر بلند می‌کرد(می‌ایستاد) و می‌گفت: سمع اللّه لمن حمده. آنگاه دست‌ها را تا برابر شانه‌ها بالا می‌بُرد و تکبیر می‌گفت،
 
سپس (برای سجده) متوجّه زمین شده و دست‌هایش را (در سجده) از پهلوهایش جدا می‌گرفت، آنگاه سر از سجده برمی‌داشت و پای چپش را خم می‌کرد و بر آن می‌نشست.
 
 انگشتان پاهایش را در سجده باز می‌نمود و سجده دوم را نیز همین‌گونه انجام می‌داد و پس از سجده، تکبیر می‌گفت، سپس پایش را خم کرده بر آن می‌نشست.
 
 در حالی که هر عضوی به حال اعتدال قرار می‌گرفت. رکعت بعدی را هم به همین کیفیّت انجام می‌داد و پس از دو رکعت در حال قیام، تکبیر می‌گفت و دست‌هایش را تا برابر شانه‌ها بالا می‌برد .
 
همانگونه که تکبیر افتتاحیّه را انجام می‌داد و در بقیّه نمازش نیز همین‌طور عمل می‌کرد تا به سجده آخر. پس از آن سلام می‌گفت، پای چپ را عقب قرار می‌داد و بر سمت چپ بر وَرِک[23] می‌نشست.
 
همه گفتند: ابوحمید راست گفت، رسول خدا(ص) بدین گونه نماز می‌گزارد.[24].
 
این بود حدیثی در مقام بیان کیفیّت نماز رسول خدا(ص) که از طریق اهل سنّت روایت شده که وجه دلالت آن را دانستیم. اکنون به حدیثی که شیعه امامیه روایت کرده توجه کنید:
 

6- حدیث حمّاد بن عیسی دلیلی بر نماز با دست  باز

حمّاد بن عیسی از امام جعفر صادق (ع) روایت کرده که آن حضرت فرمود: چه قدر ناپسند است برای مردی که 60یا 70 سال از عمرش بگذرد و یک نماز با شرایط کامل انجام نداده باشد.
 
حمّاد گفت: (از این سخن امام (ع)) در دلم احساس حقارت کردم و عرض کردم: فدایت شوم، نماز را (با شرایط کامل) به من تعلیم فرما.
 
پس ابوعبداللّه (ع) (جعفر بن محمّد‘) راست قامت رو به قبله ایستاد و دست‌هایش را با انگشتان بسته بر روی رانهایش انداخت و پاهایش را نزدیک به هم به فاصلة سه انگشت باز قرار داد.
 
 و انگشتان پاهایش همه رو به قبله بود و آنها را از قبله منحرف نمی‌کرد و با خشوع و فروتنی تمام بود، پس تکبیر گفت و سوره حمد و قل هو اللّه احد را با ترتیل قرائت کرد،.
 
 سپس به اندازه نفس کشیدنی در حال قیام صبر کرد و پس از آن تکبیر گفت در حالی که هنوز ایستاده بود، آنگاه به رکوع رفت و دو کف دستش را با انگشتان باز روی کاسه زانوهایش قرار دادو
 
 و زانوها را به عقب داد تا پشتش صاف شد به طوری که اگر قطره‌ای آب یا روغن بر پشتش ریخته می‌شد به واسطه راست بودن پشتش به هیچ طرف مایل نمی‌گشت،
 
امام گردنش را (در رکوع) راست گرفت و چشمانش را بست و سه مرتبه با ترتیل تسبیح (سبحان رَبّی العظیم وبحمده) گفت، سپس راست قامت ایستاد.
 
 و چون کاملاً به حال قیام درآمد، گفت: «سمع اللّه لمن حمده» و بعد از آن در همان حال قیام، تکبیر گفت و دستها را تا مقابل صورت بالا آورد،
 
 و آنگاه به سجده رفت و دستهایش را قبل از زانوها بر زمین گذاشت و سه مرتبه گفت: سبحان ربّی الأعلى وبحمده، و (در سجده) عضوی از بدنش را بر عضو دیگر نگذاشت.
 
 و بر هشت موضع سجده کرد: پیشانی، دو کف دست، دو کاسه زانو، دو انگشت ابهام پا، و بینی، ( گذاشتن هفت موضع در سجده بر زمین واجب و گذاشتن بینی بر خاک سنّت است که اِرغام نامیده می‌شود).
 
سپس سر از سجده برداشت و هنگامی که راست نشست، تکبیر گفت و ساق پای چپ را خم کرده، روی آن نشست و پشت پای راستش را بر کف پای چپش گذاشت و گفت:
 
 «أستغفر اللّه ربّی و أتوب إلیه»، و در همان حال نشسته تکبیر گفت و بعد سجده دوم را مانند سجده اوّل بجا آورد و همان ذکر تسبیح را در سجده دوم نیز گفت:
 
 و از عضوی از بدنش برای عضو دیگر در رکوع و سجود کمک نگرفت و در حال سجده دست‌هایش را به صورت بال از بدنش جدا گرفت و ذراعِ دستها را بر زمین نگذاشت و بدین ترتیب دو رکعت نماز بجا آورد .
 
سپس فرمود: ای حمّاد، این گونه نماز بخوان، و در نماز به هیچ سویی التفات مکن و با دست‌ها و انگشتانت بازی مکن و آب دهان به راست و چپ یا پیش رویت مینداز. [25]
 
چنان که ملاحظه می‌شود هر دو روایت در صدد بیان کیفیّت نماز واجب است و در هیچکدام کوچکترین اشاره‌ای به روی هم گذاشتن دست‌ها نشده است، .
 
زیرا اگر گرفتن دست سنّت بود، امام صادق (ع) در بیان خود آن را ترک نمی‌کرد و حال این که آن حضرت با عمل خود، نماز رسول خدا (ص) را برای ما مجسّم می‌کرد،.
 
 چون او از پدرش امام باقر(ع) و امام باقر(ع) از پدرانش و آنها از امیرمؤمنان(ع) و او از رسول اعظم صلوات اللّه علیهم اجمعین گرفته‌اند.
 
بنابراین، دست روی دست گذاشتن در نماز بدعت است؛ زیرا گرفتن دست در واقع داخل کردن چیزی است در شریعت که از شریعت نیست.
 

7- رد دلیل علمای اهل سنت دلیلی بر نماز با دست  باز

برخی علمای اهل سنت پس از آنکه نتواستند دلیل شرعی معتبر و قانع کننده‌ای برای استحباب تکتف بیابند به برخی وجوه ذوقی و استحسانی تمسک کرده‌اند.
 
نووی در کتاب المجموع می‌نویسد: اصحاب می‌گویند قراردادن دست روی دست بهتر از بیهوده کاری در نماز بوده و به تواضع و تضرع نزدیک‌تر است. [26]
 
در پاسخ این استدلال باید گفت اگر قرار باشد که شریعت به این صورت از ذوقیات و استحسانات ثابت شود دین ضایع می‌شود.
 
 وظیفه انسان در مقابل شریعت تعبد محض است. از طرفی به غیر از خلیفهٔ دوم کدام صحابی قایل به چنین چیزی بوده است
 

8-  حدیثی از اهل سنت بر اثبات نماز با دست  باز

در میان محدثان اهل سنت حدیثی است به نام «حدیث المسیء صلاتُه» یعنی حدیث کسی که نماز خود را صحیح نمی‌خواند، در این حدیث چنین آمده است:
ابوهریره می‌گوید: پیامبر وارد مسجد شد، مردی نیز وارد مسجد شد و نماز گزارد، سپس به حضور پیامبر‌(ص) آمد و سلام کرد.
 پیامبر‌(ص) سلام او را پاسخ گفت و فرمود: برگرد و دو مرتبه نماز بخوان، رفت و نماز گزارد و به سوی پیامبر بازگشت، پیامبر نیز فرمود:
 
 برگرد باز نماز بگزار، این کار سه بار تکرار شد، سرانجام آن مرد عرض کرد: سوگند به خدایی که تو را به حق مبعوث کرده است،
 
 من جز آنچه انجام می‌دهم، چیزی نمی‌دانم، چه بهتر که نماز را به من بیاموزی.
 
در این هنگام پیامبر‌(ص) فرمود: هرگاه به نماز ایستادی تکبیر بگو، سپس آنچه از آیات قرآن می‌دانی، بخوان، سپس رکوع کن به گونه‌ای که بدنت آرام گردد، آنگاه پیامبر‌(ص) دیگر اجزا و شروط نماز را به او می‌آموخت[24] .
 
و هیچ اشاره‌ای به گذاردن دست راست بر دست چپ نمی‌کند، در حالی که اگر این کار واجب و یا مستحب مؤکد بود، از گفتن آن خودداری نمی‌کرد.
 

9 - تعبدی بودن نماز و افعال و اذکار آن دلیلی بر نماز با دست  باز

ما می‌دانیم که نماز امری تعبدی است که از جانب خدای عزوجل واجب شده است که افعال و اذکار آن نیز تعبدی است که واجب است از جانب خدای عزوجل تعیین و از جانب پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) تبیین گردد همانگونه که در حدیث نبوی آمده است:
قال رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم): صلوا کما رایتمونی اصلی. [28]
 
پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمودند: نماز بخوانید همانگونه که می‌بینید من نماز می‌خوانم.
 
نووی در شرح این حدیث می‌گوید:و هذا مقتضی وجوب کل ما فعله النبی صلی الله علیه و سلم الا ما خرج وجوبه بدلیل کرفع الیدین و نحوه. [29]
 
و این روایت اقتضا دارد وجوب همه چیزهایی که پیامبر انجام می‌دهد مگر آن کاری که وجوب آن به دلیل دیگری برداشته شده باشد مثل بالا بردن دو دست و امثال آن.
 
با توجه به مطالبی که بیان شد این ادعا که دست بسته نماز خواندن همراه با نوعی احترام و خشوع بیشتر برای خدای عزوجل است از اساس باطل است .
 
بلکه بدعت است و معنای آن نفی علم پیامبر به نحوه نماز خواندن با خشوع بیشتر است.
 
 و این‌مطلب افتراء به پیامبر است؛ چرا که اگر نحوه بهتر و با خشوع بیشتری برای نماز خواندن وجود داشت،
 
خدای عزوجل که رحیم بر بندگان است و مصلحت بندگان خود را بهتر از هرکس دیگر می‌داند به

 
پی‌نوشت‌ها:

 ۱.ابن اثیر، مبارک بن محمد، النهایة فی غریب الحدیث، ج۴، ص۱۰۰.   
۲.جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح، ج۲، ص۸۰۸.   
۳.زبیدی، مرتضی، تاج العروس، ج۷، ص۴۵۵.   
4.محمّد جواد مغنیه: الفقه علی المذاهب الخمسه، ص 110، وملاحظه شود «رسالة مختصرة السدل» ا از دکترعبدالحمید،ص5.
5.محمد حسن نجفی، جواهر الکلام:11/15ـ16.
6-الفقه علی المذاهب الاربعه ج۱ص۲۱۷.
7.ابن رشد محمد بن احمد بدایة المجتهد ج ۱ ص ۱۴۰. قم شریف رضی ۱۴۰۶.
8.نووی المجموع ج ۳ ص ۳۱۲.
9.علم الهدی سید مرتضی. الانتصار ص ۱۴۲ قم دفتر انتشارات اسلامی.
10-بدایة المجهد ج ۱ ص ۱۴۰: اختلف العلماء فی وضع الیدین احدهما علی الاخری فی الصلاه فَکَرِهَ ذلک مالک فی الفرض و اجازة فی النفل و رای قوم ان هذا من سنن الصلاه و هم الجمهور و السبب فی اختلافهم انه قدجاءت آثار ثابته نقلت فیها صفة صلاته علیه الصلاه و السلام و لم ینقل فیها انه کان یضع یده الیمنی علی السیری و ثبت ایضا انّ الناس کانوا یومرون بذلک.
11.صحیح بخاری ج ۱ ص ۲۰۳ کتاب الاذان باب ۸۷باب وضع الیمنی علی الیسری ح۷۴۰.
12.عمدة القاری ج ۵ ص ۲۷۸.
13.التواشیح علی الجامع الصحیح ج ۱ ص ۴۶۳.
14.-صحیح مسلم کتاب الصلاه ص۱۹۹باب (۱۵) ح ۷۸۲
۱5.تهذیب التهذیب ج ۷ص۲۴۷.
16.نووی المجموع ج ۳ ص ۳۱۲
17.-بیهقی سنن الکبری ج۲ص۲۸.
18. نووی المجموع ج ۳ ص ۳۱۳
19.الفقه علی المذاهب الاربعه ج۱ص۲۱۷.
20.-وسایل الشیعه ج ۷ ص۲۶۶ کتا ب الصلاه باب۱۵ از ابواب قواطع الصلاة ح۹۲۹۵.
21.همان ح ۹۲۹۶.
22نجفی محمد حسن جواهر الکلام ج ۱۱ ص۱۹تهران دارالکتب الاسلامیه دوم ۱۳۶۵.
23 . تورک عبارت است از این که انسان در حال نشستن بر روی پای چپ بنشیند، وروی پای راست را بر کف پای چپ قرار دهد.
24 . سنن بیهقی:2/72، 73، 101، 102; سنن أبی داود:1/194، باب افتتاح الصّلاة، حدیث 730ـ736; سنن ترمذی:2/98، باب صفة الصّلاة.
25. شیخ حرّ عاملی: وسائل الشیعه، 4، باب 1 از ابواب افعال نماز، حدیث 1، و باب 17،
26-المجموع ج ۳ ص ۳۱۳.
27.صحیح بخاری، ج1، ص 189، شماره 793; صحیح مسلم:2/11.
28. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، ج۱، ص۱۲۸، کتاب الاذان باب الاذان للمسافر اذا کان جماعة.   
29. نووی، یحیی بن شرف، المجموع، ج۳ ص۲۹۰.   
 

نتیجه:

گذاشتن دست‌ها بر روی همدیگر روشی است که در دوران پیامبر(ص) وجود نداشت و آن‌حضرت با دستان باز نماز به جای می‌آوردند؛
 
 و چون شیعیان در تمام زمینه‌ها از پیامبر(ص) و ائمه‌ی اطهار(ع) پیروی می‌کنند، این‌گونه نماز خود را می‌خوانند، ولی روش بستن دست‌ها بدعتی است که بعد از رحلت پیامبر(ص) ایجاد شد؛
 
یعنی در دوران پیامبر اکرم(ص) اصلا وجود نداشت و در دوران خلیفه‌ی دوم شروع شد، از آن‌زمان به بعد این حالت باب شد
 
و الآن هم اکثر سنی‌ها به روش خلیفه‌ی دوم عمل می‌کنند، ولی امامان معصوم(ع) این روش را تشبه به اهل کفر و از اعمال مجوس‌ها می‌دانند.
 
 و به شیعیان فرموده‌اند که به روش و سنت پیامبر(ص) عمل کنند و نماز با دستان باز بخوانند.
 
شیعیان دوازده امامی از آن‌روی نمازشان را با دست باز به جای می‌آورند که به روش و سنت پیامبر(ص) و ائمه اطهار(ع) عمل کرده باشند،.
 
 دلیل آنها روایت‌های فراوانی است که بیان می‌کند پیامبر(ص) و ائمه(ع) هنگام خواندن نماز دست‌های خود را باز و به دو سمت پهلو می‌چسباندند.
 
 و عمل بستن دست‌ها موقع نماز، تشبه به مجوس‌ها است. هم‌چنین روایت‌های موثقی اعمال پیامبر(ص) را موقع خواندن نماز از اوّل تا آخر نقل کردند،.
 
 اما عمل بستن دست‌ها بر روی همدیگر در آنها مشاهده نمی‌شود.بعضی از آنها هم بدان عمل نمی‌کنند.
 

منابع:

https://rasekhoon.net/forum/threadshow-12708-1.aspx
https://www.islamquest.net/fa/archive/fa1813
https://fa.wikishia.net/viewواقعه سقیفه بنی‌ساعده
https://fa.wikifeqh.ir/ماز خواندن با دست باز
https://fa.wikishia.net/viewتکتف