طرح مسأله و ضروت بحث

یکی از نکته هایی که در امر تربیت و پرورش فرزندان نقش تعیین کننده ای را دارد، انتقال محدودیت های موجود مالی و اقتصادی والدین و خانواده به فرزندان است.

فرزندی که محدودیت های مالی و اقتصادی خانواده را بشناسد و با توجه به شرایط موجود خواسته ها و زندگی اش را برنامه ریزی نماید، از زندگی به نسبت سالم تر و سازنده تری برخوردار خواهد شد تا فرزندی که مشکلات و محدودیت های مالی و اقتصادی خانواده را به درستی تشخیص ندهد و نتواند نیازهای خود را با توجه به محدودیت های موجود هماهنگ نماید، این گونه فرزندان در چنین وضعیتی نه تنها آسیب ها، مشکلات و در ادامه درگیری های فرساینده ای را برای خود، بلکه برای والدین و سایر اعضای خانواده به وجود خواهند آورد.

در هر صورت پدران و مادرانی که نتوانند محدودیت های مالی و اقتصادی موجود خویش را به فرزندان منتقل نمایند، طبیعی است که این گونه فرزندان خواسته هایی بیش از اندازه و غیر منطبق با توانایی والدین و خانواده داشته و همین امر آسیب ها، مشکلات و درگیری های گوناگونی را برای فرزند و خانواده به وجود خواهد آورد.
 

عمده ترین نکات و مطالبی که در ارتباط با انتقال محدودیت های مالی و اقتصادی به فرزند می توان عنوان نمود، به قرار زیر است:

1. خانواده ها با هر میزان از درآمد، دارای محدودیت های مالی و اقتصادی خاص خود هستند.
۲. افراد با هر میزان از درآمد ملزم به یادگیری حداقلی از اصول اقتصادی هستند.

۳. یک فرد سالم از نظر رفتاری و شخصیتی محدودیت های موجود در زندگی خود را شناخته و زندگی اش را منطبق با این گونه محدودیت ها برنامه ریزی می نماید.
۴. والدینی که با تحمل فشارهای بیش از اندازه به خود، نیازهای غیر ضروری فرزندان را تأمین می نمایند.

۵. تحمل محدودیت ها و محرومیت های متداول اقتصادی در خانواده باعث آسیب و عقده های رفتاری و روانی نخواهد شد.
6. حتی خانواده های مرفه نیز در مواردی و موقعیت هایی لازم است فرزند را با بعضی محدویت ها و محرومیت ها آشنا نمایند.

 
 

در ادامه توضیحاتی در ارتباط با موارد عنوان شده ی فوق ارائه می شود.

 

محدودیت های مالی و اقتصادی خانواده با هر میزان از درآمد

اولین نکته و مطلبی که والدین بایستی در نظر داشته باشند، همین مطلب است که محدودیت های مالی و اقتصادی کلیه خانواده ها را شامل می شود و هر زوج و خانواده ای با هر میزان از درآمد در جهت برآورده نمودن نیازها و خواسته های فرزندان دارای محدودیت های خاص خود هستند.

اگر خانواده ها را به سه گروه کم درآمد، متوسط و پر درآمد تقسیم کنیم، بدیهی است که محدودیت های خانواده های کم درآمد به مراتب بیشتر از خانواده های متوسط و هم چنین خانواده های با درآمد متوسط نیز محدودیت های بیشتری در مقایسه با خانواده های پردرآمد دارند.

البته خانواده های پردرآمد نیز با توجه به درآمد بیشترشان، آنها نیز در بعضی زمینه ها با محدودیت هایی مواجه می گردند و به ناچار لازم می شود تا با کمبودهای موجود خویش زندگی کرده و در ادامه محدودیت های مالی و اقتصادی موجود را نیز به فرزندان انتقال دهند.

 

بررسی یک مورد نمونه

پرویز ۵۸ و رویا ۵۵ ساله در ارتباط با مشکلاتی که در روابط موجود میان خود و هم چنین مسائلی که در روابط متقابل با سه فرزند پسرشان پیدا کرده بودند، به مرکز مشاوره مراجعه کردند.

آنها زوج چندان سالم و موفقی نبودند و مشکلاتی در روابط متقابل شان داشتند و در بعضی زمینه ها رویکردهای نادرستی را در روابط متقابل خود با یکدیگر و هم چنین فرزندان در پیش گرفته بودند و همین امر آسیب ها و مشکلاتی را برای آنها و فرزندانشان به وجود آورده بود.

پرویز در امور گمرکی و صادرات و واردات فعالیت داشت و دارای شرکتی ثبت شده به نام خود بود. او از همان ابتدای زندگی و پیش از ازدواج با رویا در چنین فعالیت هایی وارد و با توجه به تلاش های بسیار به درآمدهای قابل توجهی دست یافته بود.

 
 

باید محدودیت های مالی برای فرزندن توضیح داده شود

اما نکته ای را که پرویز و رویا در خانواده مراعات نکرده بودند، با توجه به محدودیت های کمتر مالی و اقتصادی ‌شان اغلب خواسته‌های سه فرزند خویش را برآورده کرده بودند و این امر هم چنان در شرایط موجود برای آنان ادامه داشت، طوری که فرزند پسر اول با وجود ازدواج و مستقل شدن از خانواده، اما همچنان و تا حدودی از والدین کمک هایی را دریافت می کرد، پسر دوم نیز که یک بار ازدواج و طلاق گرفته و در زمان مراجعه آنان با خانواده زندگی می کرد و با وجود شاغل بودن، اما همچنان نیازهای مالی‌اش را والدین تامین می کردند.

مشکل عمده پرویز و رویا، خواسته های بیش از اندازه ی پسر سوم شان امید ۲۱ ساله بود، که بیش از اندازه خرج می کرد، قدر و ارزش اسباب و لوازمی را که برایش تهیه می کردند نمی دانست و خیلی سریع آنها را فرسوده و از بین می برد و بلافاصله از والدین می خواسته تا وسیله یا لوازم دیگری را برایش خریداری نمایند.

برای مثال امید بارها در طی مشاجره با اعضای خانواده که دچار عصبانیت می شده، عینک گران قیمت خود را پرت می کرده، طوری که دیگر قابل استفاده نبوده و دوباره عینک دیگری به قیمت بسیار گران خریداری و پدر نیز هزینه آن را پرداخت می کرده است.
 

برخی از فرزندان فکر را سرلوحه دوست داشتن قرار می‌دهند

پرویز خاطر نشان کرد که حدود ۲ سال پیش با قبولی در کنکور و راه یافتن به دانشگاه برای امید اتومبیلی خریداری می کند. اما پس از گذشت دو سال او خودرو ۱۵ میلیونی اش را دیگر قبول نداشته و اتومبیل خارجی با قیمت حدود ۵۰ میلیون از پدر درخواست میکرده

پرویز هم هرگونه توضیحاتی که در این زمینه لازم بوده به وی خاطر نشان می کرده که با وجود درآمد به نسبت بیشتری که دارد، اما قادر به تهیه اتومبیلی با این قیمت نیست، اما امید بدون توجه به محدودیت های مالی پدر که قادر به تأمین چنین هزینه ای برای او نبوده، هم چنان اصرار داشته تا پدرش اتومبیل مورد نظر او را خریداری نماید.


در واقع درصد محدودی از خانواده ها قادرند برای فرزندشان اتومبیل خریداری کنند. اما همین تعداد محدود از خانواده هایی که از نظر مالی قادر به تامین چنین اموری هستند نیز در بعضی موارد و زمینه ها از جمله مورد فوق باز با محدودیت روبرو می شوند و تهیه اتومبیل ۱۵ میلیون تومانی برای شان امکان پذیر است، اما قادر به تأمین اتومبیل ۵۰ میلیون تومانی نیستند.

پرویز و رویا از همان ابتدا محدودیت های مالی و اقتصادی شان را به فرزند تفهیم و انتقال نداده بودند و به عبارتی از همان دوران کودکی بایستی در برابر بعضی درخواست های بیش از اندازه و غیر منطبق با شرایط اقتصادی خانواده می ایستادند و تسلیم خواسته‌های فرزند نمی شدند، زیرا اقدام به چنین امری در سنین بالاتر با دشواری های به مراتب بیش تری روبروست.

 

 

الزام یادگیری حداقلی از اصول اقتصادی با هر میزان از درآمد

یکی از تعریف هایی که برای علم اقتصاد عنوان شده است، مجموعه دانش و اطلاعاتی که از آن طریق بتوان به صورتی بهینه منابع محدودی را برای مصارف نامحدودی مورد استفاده قرار داد.

در واقع فردی که سواد اقتصادی لازم را نداشته باشد، توانایی مورد نیاز برای مدیریت منابع مالی و اقتصادی اش را نخواهد داشت و همین امر باعث می شود تا زمینه های مالی و اقتصادی از موفقیت لازم برخوردار نشود.

یادگیری امور اقتصادی نیز از دوران کودکی آغاز می شود و چنانچه والدین نتوانند این گونه امور را به فرزند آموزش دهند. برای خود و فرزند مشکل آفرینی هایی را ایجاد خواهند کرد.

 

شناخت نسبت به محدودیت های موجود در زندگی و برنامه ریزی منطبق با آنها

یک فرد سالم از نظر رفتاری و شخصیتی محدودیت های موجود در زندگی خود را شناخته و زندگی اش را منطبق با این گونه محدودیت ها برنامه ریزی می نماید.

فردی که محدودیت های زندگی فردی، خانوادگی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و معنوی را می شناسد و با توجه به این گونه محدودیت ها زندگی اش را برنامه ریزی و هدایت می نماید، از رفتار و شخصیت به نسبت سالم تری برخوردار است تا فردی که هیچ گونه محدودیتی را متوجه نمی شود و در ادامه آن ها را در رفتار و عملکرد خود اعمال نمی نماید.

شناخت محدویت های مالی و اقتصادی نیز از اهمیت ویژه ای برخوردار است و فردی که ناتوان از درک چنین امری باشد، آسیب‌های گوناگونی را برای خود و اطرافیان به وجود خواهد آورد.
 

بررسی یک مورد نمونه  

آرزو ۳۴ ساله، حدود ۶ سال از ازدواج اش با مهرداد ۳۵ ساله می گذشت، آنها دارای مشکلات گوناگونی در روابط متقابل و زندگی مشترک‌شان بودند و تفاوت فرهنگی بسیاری با یکدیگر داشتند.

یکی از عمده ترین مشکلات آرزو با مهرداد بر سر امور اقتصادی و مالی بود، به نحوی که مهرداد بدون توجه به اولویت ها و محدودیت های موجود اقتصادی شان و بدون محاسبه و مشورت با آرزو اقدام به خریدهایی می نمود و با هزینه هایی را انجام می داد که در حد و اندازه درآمد و موقعیت اقتصادی آنان نبود و همین امور مشاجره ها و درگیری هایی را برایشان به همراه داشت.


برای مثال، مهرداد سال گذشته بدون مشورت با آرزو اقدام به خرید یک اتومبیل خارجی به قیمت ۴۰ میلیون تومان می کند، آرزو اشاره کرد که در حال حاضر ما مستاجر هستیم و پیش از هر چیز به منزل مسکونی نیاز داریم اما مهرداد بدون توجه به این گونه اولویت ها و بیشتر به دلیل خودنمایی جلو دوستان و آشنایان و برای رفتن به شهرستان محل تولدش و ظاهرسازی نزد سایرین منابع مالی را که بایستی برای سرمایه گذاری جهت خرید مسکن شود را صرف امور مصرفی و هزینه ای و پر کردن بعضی خلاءهای شخصیتی و وجودی اش می نماید.

 
 

تحمل فشارهای بیش از اندازه توسط والدین برای تأمین نیازهای غیر ضروری فرزندان

در میان اغلب خانواده ها ملاحظه می شود که پدران و مادران حاضر به قبول انواع محدودیت ها و محرومیت ها برای خود هستند تا نیازهای فرزندان را تأمین نمایند، به نحوی که آسیب و مشکلی برای فرزند ایجاد نگردد، البته این گونه تحمل کردن های گوناگون محرومیت چنانچه محدود، گذرا و برای کوتاه مدت باشد، پیامدهای ناگوار چندانی را به همراه نخواهد داشت، اما در صورتی که میان مدت و یا بلند مدت باشد، آسیب هایی را در پی خواهد داشت.

نکته  دیگری که در این گونه تحمل کردن ها لازم است در نظر گرفته شود، حقیقی، سالم و سازنده بودن این گونه نیازهای فرزندان است، زیرا بعضی نیازهای نه چندان ضروری، تفننی و هم چنین نیازهایی که از روی برخی خواسته های کاذب و غیر حقیقی باشد، لزوما در شرایط متعارف نیز بایستی سنجیده عمل شود، چه رسد به وضعیتی که والدین جهت برآورده کردنش لازم شود محرومیت ها و محدودیت هایی را متحمل شوند.
 

بررسی یک مورد نمونه  

فرشته ۵۶ ساله دارای سه فرزند پسر و یک دختر، حدود ۱۰ سال پیش همسرش را بر اثر سکته قلبی از دست داده بود، او پس از مرگ همسر مشکلات گوناگونی را با سه فرزند پسرش داشت.

دختر او ازدواج کرده و در زمینه هایی کمک حال مادر بود. آخرین فرزند او وحید ۲۱ ساله تقاضاهای بیش از اندازه ای از مادر داشت، شاغل نبود و در دو مورد مشاغلی که برای او تهیه کرده بودند، موفق نبود و دست از کار کشیده و هیچ گونه درآمدی نداشت.

فرشته مستمری محدودی از بابت فوت همسرش دریافت می کرد و با درآمد اجاره ای که از یک باب مغازه کوچکی که از شوهر به جا مانده بود، مخارج خانواده شان تأمین می شد.

فرشته حتی در زمانی که شوهرش در قید حیات بوده، نتوانسته بود محدودیت های اقتصادی خانواده را به فرزندان انتقال دهند و این امر هم چنان پس از مرگ همسرش ادامه داشت، به نحوی که وحید لباس، پوشاک و کفش ساخت داخل کشور را قبول نداشت و از مادرش تقاضای خرید لباس، پوشاک و کفش خارجی می کرد و فرشته نیز با توجه به محدودیت های مالی که داشت، پوشاک خارجی مورد نیاز فرزندش را تهیه می کرد. این در حالی بود که او خود را در حداقل امکانات موجود قرار داده بود.

در واقع فرشته خود دارای کفش و لباس فرسوده ای بود، اما پیراهن، شلوار و کفش خارجی مارک دار به چندین برابر قیمت متعارف برای فرزندش تهیه می‌کرد.

 

آسیب و عقده های رفتاری و روانی تحمل محدودیت ها و محرومیت های متداول اقتصادی در خانواده

یکی دیگر از عواملی که باعث می شود تا والدین نسبت به برآورده کردن بی حد و حصر خواسته های فرزندان اقدام نمایند، ترس و نگرانی آنان از بابت محرومیت کشیدن فرزندان و در ادامه دچار آسیب و عقده های رفتاری و روانی شدن آنان است.

آدمی موجودی چند بعدی و برای رشد و تعالی به عوامل گوناگونی نیازمند است که یکی از نیازهای متداول و روزمره مایحتاج گوناگون مادی و رفاهی است که در صورت برآورده نشدن آنها پیامدهای آسیب زایی را می تواند به همراه داشته باشد.
 

نوع نقش پذیری اجتماعی و خانوادگی در خانواده بسیار مهم است

البته نوع نگرش افراد و شیوه برخورد با این گونه کمبودها و محرومیت ها نیز از تأثیرگذاری ویژه ای برخوردار است، زیرا اکثریت قریب به اتفاق افراد با بعضی محدودیت ها و محرومیت های اقتصادی و مالی در خانواده ای که در آن رشد یافته اند، مواجه بوده و به نحوی و نوعی و تا حدودی محرومیت هایی را متحمل شده اند.

اما چنانچه نگرش فرد نسبت به این گونه محرومیت ها به صورتی فاجعه آمیز باشد که طبیعی است در زندگی فردی و رفتار و شخصیت او اثرگذاری هایی را خواهد داشت. اما چنانچه با نگرشی عادی و طبیعی نسبت به چنین امری برخورد کند، که به طور معمول اغلب افراد با چنین کمبودهایی روبرو هستند، به همین سبب تأثیر آسیب زای چندانی را به همراه نخواهد داشت.

برای مثال حدود یک سوم از خانواده های ایرانی در حال حاضر دارای اتومبیل هستند و حدود دو سوم از خانواده ها نیز با توجه به محدودیت های مالی و اقتصادی توانایی خرید اتومبیل را ندارند. با توجه به 5/16 میلیون خانواده ای که در کشور وجود دارند، خانواده‌های فاقد اتومبیل رقم قابل توجهی را تشکیل می دهند

اما این خانواده ها زندگی عادی و طبیعی شان را انجام می دهند و سفر، تفریح و دید و بازدیدهای خانوادگی شان را نیز به اجرا در می آورند. البته برخوردار نبودن یک خانواده از خودرو بعضی محدودیت‌ها را به همراه دارد، اما اکثریت خانواده ها که از اتومبیل برخوردار نیستند، زندگی شان را می گذرانند و از اوقات شان نیز می توانند لذت ببرند و هم چنین بعضی از خانواده هایی که دارای اتومبیل هستند و از موقعیت اقتصادی به نسبت خوبی نیز برخوردارند، احتمال دارد که زندگی کارآمد و موفقی نداشته باشند.

 
 

بررسی یک مورد نمونه  

فرهاد ۳۵ ساله، متأهل و دارای یک فرزند ۲ ساله به دلیل افسردگی و مشکلاتی که در روابط متقابل با همسرش داشت به مرکز مشاوره مراجعه کرد. او در عین حال دچار اعتیاد نیز بود و دارای آسیب ها و تعارض هایی در رفتار و شخصیت اش بود.

فرهاد بسیاری از امور موجود زندگی خود را نتوانسته بود تحلیل و هضم نماید و چنین امری مقدار قابل توجهی از نیروی فکری و ذهنی او را صرف رویدادهای مربوط به گذشته می نمود و همین امر در بلند مدت مانع رشد رفتار و شخصیت اش شده بود.
 

من بستنی قیفی چند رنگ میخواستم، بخاطر همینم قهرم

او در یکی از جلسات مشاوره و در طی صحبت هایش اشاره کرد که در دوران کودکی و در موقعیتی که او ۱۲ ساله بوده به اتفاق خانواده به دیدار عمویش که مقیم یکی از کشورهای شمال اروپا بوده می روند. در یکی از روزها که همراه با خانواده بیرون رفته بودند، او از پدرش می خواهد که یک بستنی قیفی با چندین طعم و رنگ گوناگون برایش بخرد، اما پدرش این خواسته او را برآورده نمی کند و از سن ۱۲ سالگی تا آن زمان، خریداری نشدن بستنی مورد درخواست او در روحیه اش اثر نامطلوبی را به جا گذاشته بود.

البته فرهاد مشکلات گوناگونی را با خانواده و به ویژه پدرش داشت، در جلسه ای که پدر او نیز حضور داشت، از وی سؤال شد که در سفر به شمال اروپا چرا بستنی مورد درخواست او را نخریدی؟

او در پاسخ خاطرنشان کرد که "من بستنی خریدم منتهی بستنی جعبه ای که همه ی خانواده به اتفاق از آن استفاده کنیم و اگر من می دانستم که نخریدن بستنی مورد درخواست او تا این اندازه مهم و اثرگذار است حتما برایش تهیه می کردم." او در ادامه خاطرنشان کرد که "چند درصد از خانواده ها فرزندشان را به سفر اروپا می‌برند؟ من که هزینه های بسیار سفر خارج از کشور را پرداخت کردم، خرید یک بستنی در مقایسه با هزینه های سفر به اروپا هزینه چندانی نیست و من قطعا آن را برای او تهیه می کردم."


با وجود توضیحات منطقی که پدر فرهاد ارائه کرد، اما او رضایت چندانی از گفته های پدرش نداشت و در جلسات بعدی نیز در مواقعی همین موضوع نخریدن بستنی را هم چنان تکرار می کرد.



نه، ما خانواده آسیب پذیری هستیم

در واقع فرهاد با توجه به شرایط اقتصادی به نسبت مطلوب و متوسط بالایی برخوردار بود و کمبودی در این زمینه نداشت، اما با توجه به نوع نگرشی که داشت خود را از بابت یکی دو مورد از عدم برخورداری ها، فردی محروم و آسیب خورده محسوب می کرد.

در هر صورت محرومیت ها و محدودیت های مالی و اقتصادی برای اکثریت قریب به اتفاق افراد وجود دارد، اما نوع برخورد و نگرشی که اشخاص نسبت به این گونه محرومیت ها دارند، نقش تعیین کننده ای را در اثرگذاری آنها و آسیب ها و مشکل آفرینی هایی که می توانند برای شخص به همراه داشته باشند، خواهد داشت.

 

لزوم آشنایی فرزندان خانواده های مرفه با بعضی محدودیت ها و محرومیت ها

یکی از اشتباه هایی که در میان بعضی پدران و مادران ملاحظه می شود، تربیت صحیح و کارآمد را با برخورداری های همه جانبه فرزند از کلیه امکانات مالی و مادی معادل می دانند، به همین مناسبت آنها تا حدی که برایشان امکان پذیر باشد، سعی و تلاش‌شان بر این است تا خواسته های رفاهی، مالی و اقتصادی فرزند را تهیه نمایند.

این گونه والدین برآورده کردن نیازهای فرزند را غیر از رویه ای صحیح و کارآمد در تربیت، به نوعی وظیفه خویش تلقی کرده و برداشتی مبنی بر این که فرزند برخوردار از امکانات گوناگون مادی و رفاهی به رشد رفتاری و شخصیتی مورد نیاز دست خواهد یافت.

البته برآورده کردن نیازهای مادی و رفاهی فرزندان در حدی متناسب و برای فراهم شدن شرایط مورد نیاز برای رشد وجودی فرزند از نیازهای اولیه زندگی است.
 

محدودیت های مالی جزئی از زندگی‌ست

هم چنین ملاحظه می شود که بعضی از والدین با شناختی نادرست مبنی بر این که چنانچه خواسته های مادی و رفاهی فرزند فراهم نگردد، به احتمال زیاد فرزند دچار کمبود و عقده شده و در رفتار و شخصیت اش پیامدهای آسیب زایی را به همراه خواهد داشت، در حالی که کمبودها و محدودیت های مالی و اقتصادی جزیی از ذات و ماهیت زندگی است و هر فردی به نحوی و نوعی آن را تجربه کرده و یا با چنین امری در ارتباط است.

مورد دیگری که باعث می شود تا والدین به نحوی بیش از اندازه نیازهای مادی و رفاهی فرزندان را تامین نمایند، کمبودها و محرومیت هایی است که آنان خود در دوران کودکی متحمل شده اند و برای پیشگیری از محرومیت کشیدن فرزندان اغلب خواسته‌های آنان را فراهم می نمایند، این نوع رویکرد نیز با توجه به تجربه های گوناگون ملاحظه شده که همچنان آسیب ها و مشکلاتی را به همراه دارد و اغلب فرزندانی پرتوقع و ناسپاس حاصل آن خواهد بود.

 

زندگی در بعضی شرایط، دشواری خاصی ندارد

همان طور که اشاره شد، همه پدران و مادران با هر میزان از درآمد خواه ناخواه با محدودیت هایی در زمینه فراهم کردن خواسته های مادی و رفاهی فرزندان مواجه هستند و فرزند خواه ناخواه با بعضی محدودیت ها روبرو خواهد شد.

اما تربیت فرزندی که اغلب خواسته های نامتعارف و بیش از اندازه اش برآورده گردد، امر چندان خارق العاده ای نیست. به عبارتی زندگی در شرایطی که اغلب و یا اکثر خواسته های مورد درخواست شخص فراهم باشد، دشواری چندانی را به همراه نخواهد داشت.

در واقع زندگی که همه گونه امکانات آن فراهم باشد. مشکلات چندانی را به همراه ندارد و هر فردی اعم از رشد یافته و رشد نایافته قادر است تا در شرایط رفاه زندگی کند، اما در صورتی که امکانات موجود برای زیستن با کمبودهایی روبرو بود و مسکن، پوشاک، رفاه، تغذیه، درآمد و حتی امید در حدی که برای یک زندگی حداقل نیز فراهم نباشد، هر فردی از عهده زندگی در چنین شرایطی برنمی آید.

فرزندان باید به صورت حقیقی زندگی در شرایط مالی خاص خانواده را بیاموزند

بنابراین وظیفه هر پدر و مادری است که فرزندان را با بعضی کمبودها و کاستی ها آشنا نموده و حتی در شرایطی که قادرند تا تمامی نیازهای فرزند را فراهم نمایند، به نحوی محدود و یا مشروط و یا با تأخیر اقدام به برآورده کردن مایحتاج فرزند نمایند، زیرا تربیت فرزندی مرفه و رفاه زده که فقط در شرایط رفاه بتواند زندگی کند، تربیت چندان کارآمدی نیست

بلکه تربیت و پرورش کارآمد به نحوی است که فرزند در حد و اندازه ای نسبی، معقول و منطقی با کمبودها و محدودیت های مالی، اقتصادی و رفاهی آشنایی داشته باشد تا در آینده و در شرایط طبیعی زندگی که از حمایت های خانواده و والدین برخوردار نیست بتواند از عهده حل و برطرف نمودن دشواری ها و کمبودهای موجود زندگی برآید.

 
 

جمع بندی و نتیجه گیری

در میان اغلب خانواده ها ملاحظه می شود که پدران و مادران حاضر به قبول انواع محدودیت ها و محرومیت ها برای خود هستند تا نیازهای فرزندان را تأمین نمایند، به نحوی که آسیب و مشکلی برای فرزند ایجاد نگردد.

یکی از مهم ترین اشتباه هایی که در میان بعضی پدران و مادران ملاحظه می شود، تربیت صحیح و کارآمد را با برخورداری های همه جانبه فرزند از کلیه امکانات مالی و مادی معادل می دانند، به همین مناسبت آنها تا حدی که برایشان امکان پذیر باشد، سعی و تلاش‌شان بر این است تا خواسته های رفاهی، مالی و اقتصادی فرزند را تهیه نمایند.

تربیت و پرورش فرزندانی که فقط در رفاه زندگی کنند، تربیت کارآمدی نخواهد بود، زیرا رفاه همیشه فراهم نیست و لازم می شود تا هر فردی در شرایط موجود خویش با انواع کمبودها سازگاری نموده و در ادامه بتواند راهکارهایی برای رفع مشکلات بیابد.

در مجموع تمامی والدین و خانواده ها با هر میزان از درآمد و رفاهی که دارند با محدودیت هایی روبرو هستند و لازم است که فرزند را با محدودیت های موجود خانواده آشنا نمایند. زیرا ناتوانی در این امر، فرزندی رفاه زده و زیاده طلب را در پی داشته و در ادامه مشکل آفرینی های گوناگونی را برای فرزند، خانواده و به ویژه والدین به همراه خواهد داشت.
 
منبع: ناکارآمدی‌ها در تربیت فرزندان (شناخت عوامل مشکل آفرین در تربیت فرزند)، سعید کاوه، ناشر: انتشارات سخن، چاپ اول، تهران، 1388ش، صص 107-93.