پیدایش خط عربی
امروزه همه پژوهشگران معتقدند که خط عربی شمالی که بر دیگر خطوط پیشی جسته و ویژه نگارش قرآن مجید گردیده است، به میزان قابل توجهی با خط نَبطی ارتباط دارد که این خط نیز از خط آرامی نشأت گرفته استسابقه خط میان اعراب شبه جزیره عربستان به پیش از اسلام برمی گردد؛ تا جایی که به دلایل و قرائن بسیار ادعا شده است که مردم جنوب جزیرة العرب (یمن) هزار سال پیش از میلاد حضرت مسیح علیه‌السّلام هم نوشتن را می‌دانستند.

تمدن ها و حکومت های بزرگی در طول تمامی اعصاری که بشر بر روی کره ی خاکی زندگی می کرده نیز در جهان وجود دارد و از بین رفته و تنها آثاری از آن ها برای آیندگان باقی مانده است که یک نمونه از حکومت نَبطی ها استدرباره ریشه خط عربی و خاستگاه آن قضاوت قطعی و مطمئنی وجود ندارد؛ زیرا تاریخ اعراب جاهلی و روابط آن‌ها با همسایگانشان در هیچ اثر و نوشته تاریخی مربوط به آن زمان نیامده است و اندک اطلاعات موجود نیز با استفاده از گفته‌های شاعران و روایات و منقولات شفاهی است.

تمدن نَبطیان باستان که جنوب اردن، کنعان و شمال شبه‌جزیره عربستان را شامل می‌شد، شکل گرفت. نبطی‌ها به زبان آرامی به لهجه ی نَبطی گفتگو می‌کردند.

زبان عربی به گروه خطوط الفبای سامی تعلق دارد. الفبای قدیم به الفبای نبطی نزدیک است و این همان الفبایی است که دو نوع خط متمایز کوفی و نسخ را در میان عرب حجاز به وجود آورد. قدیمی‌ترین آثاری که به خط کوفی و زبان عربی موجود است دو کتیبه: یکی به سه زبان یونانی، سریانی و عربی در یمن است و تاریخ ۵۱۲ م دارد، دیگر کتیبه‌ای است به دو زبان یونانی و عربی در یک معبد مسیحی واقع در حرّان. شباهت زیادی که این خط عربی با ترکیب خط نبطی و سریانی دارد، معلوم می‌سازد که خطوط عربی ابتدایی باید از آن دو خط ( نبطی و سریانی ) اقتباس شده باشد.

دو گرایش درباره خاستگاه خط عربی
اما به طور کلی درباره خاستگاه خط عربی دو گرایش هست:

گرایش اول
گرایش اول مربوط به مورخان است که با استفاده از اخبار و احادیث ، منشا خط عربی را سرزمین یمن ، عراق یا حیره و انبار یا اقوامی در خود شبه جزیره دانسته‌اند.

گرایش دوم
گرایش دوم مربوط به محققانی است که با استفاده از شیوه‌های نوین تحقیق علمی و بررسی کتیبه‌ها، نوشته‌ها، مسکوکات و دیگر آثار باقی مانده در این باره اظهار نظر کرده و ریشه‌های اصلی آن را خط مصری ، خط فینیقی و خط آرامی دانسته‌اند.

نامگذاری نوشته‌های دوران جاهلیت
نوشته‌های دوران جاهلیت به طور کلی به دو نام «مسند» و «نبطی» خوانده شده‌اند. به موازات پیشرفت جغرافیایی اسلام، خط عربی نیز رواج فراوانی یافت و به تدریج خط‌های رایج در کشورهای مصر ، سوریه ، الجزیره، عراق، آفریقا ، ایران و… را نسخ کرد و خود جایگزین آن‌ها شد؛ به طوری که قلمرو نفوذش در شرق تا به چین و در غرب به بخش‌هایی از اروپا امتداد یافت.

خط رسمی اسلام
فارسی و ترکی مهم‌ترین زبان‌هایی هستند که به خط عربی نگاشته می‌شوند. پس از آن که خط عربی به عنوان خط رسمی اسلام پذیرفته شد و اقوام بسیاری با ذوق‌ها و سلیقه‌های مختلف در نوشته‌های خود از آن استفاده کردند، تطورات بسیار یافت و از جمله خط کوفی و خط نسخ پدید آمد و هرکدام با گذشت زمان رشد و تعالی بسیار یافت.(شاهین، عبد الصبور، تاریخ القرآن، ص۶۱-۶۸.)

آشنایی با خط عربی قبل از اسلام، خط سُریانی
سریانیان قومی سامی نژاد و خویشاوند با قوم آرامی هستند. خط سریانی با اندکی تغییرات همان خط آرامی و متاثر از خط یونانی است. آثار باقی مانده به زبان و خط سریانی پیش از مسیحیت اندک است؛ اما آثار سریانی پس از آن عهد که غالبا ترجمه و تفسیر تورات و انجیل و مسائل دینی و سروده‌های مذهبی است، بسیارند.(معرفت، محمد هادی، ۱۳۰۹ -۱۳۸۵، التمهید فی علوم القرآن، ج۱، ص۳۵۴.)

اعراب جاهلی پیش از اسلام با خط سریانی که اساس و پایه خط کوفی است آشنا بودند. از شواهد مؤید این مطلب، حذف «الف» در کلماتی مثل «کتاب» و «رحمان» در خط کوفی است که قاعده‌ای شایع در خط سریانی است.

خط سریانی به یکی از رسم الخط‌های قرآنی اطلاق می‌شود.

خط سریانی ( سوریانی منسوب به سورستان عراق و بلاد شام. نام قومی سامی نژاد است که با قوم آرامی خویشاوند بودن از برهان قاطع حاشیه ۱۱۳۵) از خط آرامی پدید آمد

زبانی منبعث از زبان آرامی که در شمال بین‌النهرین و غرب ایران رواج داشته است. خطی که برای نوشتن سریانی بکار می رفته با اندک تغییراتی همان خط آرامی است.

مورخان می‌گویند سُریانیان چون به دین نصارا درآمدند، انجیل را به لغت خود به سریانی نقل کرده و برای جلوگیری از اشتباه در تلاوت به ضبط آن پرداختند. سریانی به طور عمده زبان و خط ادبیات مسیحی بوده است. کلیه اسنادی که به سریانی نوشته شده منحصراً به مسیحیت مربوط می‌شود. انطاکیه و اِدسا (به سریانی ، اورهی وبه عربی الرها وامروزه آن را اورفا می نامند) مراکز مهم مسیحیت نخستین به شمار می آمدند.

آثاری که به زبان و خط سریانی پیش از نفوذ دین عیسوی بجای مانده نسبتا اندک است.

اما آثار پس از آن عهد که غالباً ترجمه و تفسیر تورات و انجیل و مسائل دینی و سرودهای مذهبی است، بسیار است و همچنین در ادبیات و تاریخ و علوم یادگارهای گرانبهایی بدین زبان باقی مانده، از جمله اسکندرنامه مجعول و منسوب به کالیستنس ترجمه سریانی، قانون مدنی زمان ساسانیان که مترجم آن یشوع بخت ایرانی نسطوری (شاخه‌ای از مسیحیت است که مبانی آن نخستین بار توسط نسطوریوس مطرح شد) است.

و تا قرن هفتم میلادی، هنگامی که در پی فتوحات اسلام زبان و خط عربی جایگزین سریانی شد، این دو شهر همچنان در مقام خود باقی مانده بودند در شهر اِدسا آیین مسیحیت از قرن دوم میلادی تبلیغ میشد و از آنجا به ایران و شرق راه یافت. در قرن سوم میلادی متون مقدس از یونانی به سریانی ترجمه شد و از این طریق بسیاری از واژه‌های یونانی به سریانی راه یافت. ( گاور، ۱۳۶۷ - ۱۲۰ )

مانی مشهور شش کتاب خود به زبان سریانی نوشت، چون در آن زمان زبان سریانی در مغرب ایران زبان علمی و ادبی بود. هنوز هم در بسیاری از سرزمین های عربی زبان، لهجه سریانی وجود داردلغتنامه دهخدا)

زبان سُریانی در سده‌های نخستین میلادی زبان علمی مناطق گسترده‌ای از ایران تا روم بوده است(فرهنگنامه ایران، بازیابی: ۳ بهمن ۱۳۹۱)

خط سریانی مشابه خط حیری است که به کوفی بر‌گردانده شد. چون دین اسلام به بلاد سوریه و الجزیره وارد شد، لغت عربی بر لغت سریانی غلبه کرد و لغت عربی را به حروف سُریانی نوشتند و این خط جدید را «گرشونی» یعنی خط قریش نامیدند.

خط سریانی در دوره ساسانی و مدتی پس از اسلام یگانه خط مشهور و علمی مشرق شناخته و در مراکز علمی مهم مانند : انطاکیه، اِدسا در الجزیره، جندی شاپور اهواز و عراق معمول و متداول بوده و پس از غلبه مغول از میان رفته است.
 
خط مُسند
مُسند نام یکی از خط های عرب می‌باشد که منسوب به مردم یمن بوده آنان این خط را از ایرانیان گرفته‌اند. (بهار، جلد ۱ ، ۹۳)

الفبای عربستانی جنوبی باستان یا یمنی باستان یا المُسنَد شاخه‌ای از الفبای نیاسینایی می‌باشد که در سده ۹ (پیش از میلاد) پدیدآمد.
این الفبا در زمان باستان برای نگارش زبان عربی جنوبی در یمن و گویش‌های صبایی، قطبانی، حدرامی، مینایی، حمیاری و زبان نیاحبشی-سامی در دمت به کار برده‌می‌شد. این دبیره در آغاز در سده نهم پیش از میلاد در آکله گزی در اریتره و در سده ۸ (پیش از میلاد) در یمن و بابل پدیدار گشت. این دبیره در ۵۰۰ (پیش از میلادبه برنایی رسید و تا سده ۷ (میلادی) به کار می‌رفت. در این زمان الفبای عربی جایگزین آن شد. در اتیوپی این الفبا برناتر شده و الفبای گعز را ساخت. ریخت شکسته این دبیره با نام خط زبور حروف کوچک عربی جنوبی برای نگارش روزانه بر روی چوب کاربرد داشت.

نوشته‌های دوران جاهلیت به طور کلی به دو نام «مسند» و «نبطی» خوانده شده‌اند. به موازات پیشرفت جغرافیایی اسلام، خط عربی نیز رواج فراوانی یافت و به تدریج خط‌های رایج در کشورهای مصر ، سوریه ، الجزیره، عراق، آفریقا ، ایران و… در خطوط عربی پیشرفت کرد؛ به طوری که قلمرو نفوذش در شرق تا به چین و در غرب به بخش‌هایی از اروپا امتداد یافت.

جنوب عربستان مهد کهن‌ترین تمدن‌های شبه جزیره عربستان است. اینکه مردم یمن هزار سال قبل از میلاد هم نوشتن را می‌دانستند، دلایل و قرائن بسیاری وجود دارد. در المنجد و تاریخ الخط العربی و آدابه تالیف محمد طاهر الکردی المکی آمده است:

اقوام مَعین ، قِتبان، حضرم ( حضَر موت ناحیه ای در جنوب شبه جزیره عربستان ، در امتداد دریای عمان ) سباء، حمیر، اوسان، ذوریدان و یمن حکومت‌های متوالی عربی در جنوب جزیرة العرب بودند و خط همه آنها مسند بوده است. ذکر این اقوام به نام معونیان در نوشته‌های قدیم یهود آمده است. مکتوباتی به خط مسند در جزیره (دیلوس ) یونان و در (جیزه ) مصر به دست آمده است. مستشرقان (شرق شناسان یا خاور شناسان) در خط مسند و فروع آن ازخطوط (لحیانی )(ثمودی )(صفوی ) که در بلندای حجاز ( مدین حجر ) و در عراق و شام و کویت و احساء به دست آمده است، کتاب نوشته‌اند این فروع با اصل خود یعنی خط مسند شباهت دارند و آنها همه از خط نبطی قدیمی‌تر هستند الفبای خط مسند از ۲۹ حرف تشکیل شده که شامل حروف ابجد عربی جنوبی است و همگی بی‌صدا بوده‌اند . خط مسند از راست به چپ نوشته می‌شد و چون در سمت چپ پایان می‌گرفت سطر بعدی از چپ به راست نوشته و خوانده می‌شد و گاهی هم به هر دو روش نوشته می‌شده است.

ویژگی‌ها
از ویژگی‌های این الفبا چنین است که:
دارای ۲۹ حرف می‌باشد.
از راست به چپ و همچنین بر عکس نیز نوشته می‌شود. هنگامی که از چپ به راست نوشته می‌شوند، شکل نوشتاری واژه نیز قرینه می‌شود
حروف الفبا در یک کلمه به صورت منفصل نوشته می‌شوند
شکل حرف الفبا در هر موضعی از کلمه یکسان است و تغییر نمی‌کند
برای فاصله انداختن بین واژگان از یک خط عمود (|) استفاده می‌شود
در هنگام تشدید حرف دو بار نوشته می‌شود
حروف الفبا بدون نقطه و حرکت هستند و از این جهت با الفبای عربی تفاوت دارند.

خط مَعینی
مَعینی‌ها قدیمی ترین اقوامی بودند که دولت آن ها در جنوب جزیرة العرب «ناحیه جوف جنوبی» تشکیل شده بود و پایتخت آن قرنه در شمال مأرب بوده است. نام قریب به ۲۶ پادشاه مَعینی از کتیبه‌های جنوب عربستان به دست آمده است . قدرت دولت مَعین از یک سو تا سواحل خلیج فارس و از سوی دیگر تا دریای مدیترانه کشیده شده بود . آثاری از بازرگانان معینی در مصر و یونان پیدا شده است و به دلیل مشابهتی که بین مَعینی‌ها، و بابلی‌ها در اسامی اشخاص خدایان و سایر اوضاع اجتماعی دیده می‌شود، احتمال داده‌اند که مَعینی‌ها از آرامی‌های عراق بوده اند و از آنجا هجرت کرده‌اندعده‌ای از دانشمندان عرب شناس معتقدند که خط مَعینی قبل از خط سبائی وجود داشته است، و کتیبه‌های مکشوفه مَعینی را بعضی متعلق به قرن چهاردهم و برخی مربوط به قرن هفتم قبل از میلاد دانسته‌اند. (استاد حبیب الله فضائلی ، ۱۳۶۱ - ۸۱)

خط سبائی
خط سبائی ( سوره‌ای به نام سبأ در قرآن کریم آمده و از اولاد سبأ یاد شده است همچنین در آیات ۴۲ تا ۲۲سوره النمل از ملکه سبأ که زنی بر مردم آنجا پادشاهی داشت نام برده شده است مقصود از سبأ  اولاد سبأ ابن یخشب بن یعرب بن قحطان که از جمله عرب بائده هستند می‌باشد ) یا سبئی از فروع خط مسند است.

بسیاری از کتیبه‌هایی که تاکنون در این منطقه کشف شده‌اند به خط عربی جنوبی سبائی است خط سبائی خطی است زیبا و جذاب که برای ثبت یادگاری‌های تاریخی مناسب است. نویسه‌های این خط به دقت منظم شده و اغلب (به ویژه پس از سال ۳۰۰ ق م) به صورت برجسته ومیان تهی نگاشته شده است.

ویژگی بارز خط سبائی را باید «خوشه نویسی» دانست. (گاور ۱۳۶۷ ۱۲۵)

خط سبائی از سمت راست به چپ نوشته می‌شد.
 
خط حمیری
حِمْیَر، نام قبیله بزرگ و کهن عرب قحطانی و نام دولتی در یمن می‌باشدنسب آنان به حمیر بن سَبَأ بن یَشْجُب ‌بن یَعْرُب ‌بن قَحطان ‌بن عابِر می‌رسد.(طبری، تاریخ، بیروت، ج۱، ص۲۱۱)
خط حمیری از فروع خط مسند است که منسوب به قوم حمیری استدرباره سبب نام‌گذاری او به حمیر گفته شده‌است که وی جامه‌ای سرخ می‌پوشید
نیز گفته شده‌است وی نخستین پادشاهی بود که تاج طلا برسرگذاشت و این تاج یاقوتی سرخ و درخشنده داشت. از این‌رو، وی را الملک‌الاحمر و سپس حمیر خواندند.(یعقوبی، تاریخ، ج۱، ص۱۹۵.)

حمیری ها (به احتمال قوی از قرن ۸ ق م روی کارآمده بودند تا قرن ۶ میلادی) آخرین قومی بوده‌اند که به خط مسند نوشته‌اند پیش از حمیری‌ها ،سبائیان ، و مَعینیان و قتبانیان و دیگر اقوام عرب در نقاط دور دست، این خط را به کار برده‌اند.
 
خط اتیوپیایی(حبشی)
حبشه، نام قدیمی سرزمینی در شرق قاره آفریقا که امروزه شامل کشورهای اتیوپی، اریتره، جیبوتی و سومالی است. قبل از میلاد مسیح، در حبشه خاندان مصریان و حمیریان حکومت می‌کردند. در ۳۴۱ میلادی، دین مسیحیت در این کشور، دین رسمی اعلام شد.

از پایان هزاره اول پیش از میلاد تا حدود آغاز مسیحیت ، سامی‌های عربستان جنوبی همراه با زبان و خطشان به آفریقا مهاجرت کردند ، و در محلی نزدیک به قلمرو (مروئی کهن ) استقرار یافتند ، و اگزوم را به عنوان پایتخت خود برگزیدند زبان بومی اتیوپی یا حبشه ( از کشورهای آفریقای شرقی است که بین سودان ، کنیا ، سومالی ، جیبوتی و اریتره قرار دارد ) غیر سامی بود و به گروه زبان‌های کوشی تعلق داشت نخستین مدارک مربوط به خط اتیوپیایی بر روی سکه‌ها و کتیبه‌های متعلق به قرن چهارم میلادی نقش بسته است، و به زمانی تعلق دارد که مبلغان یونانی زبان سریانی برای نخستین بار مسیحیت را به این سرزمین آوردند (گاور ، ۱۳۶۷ - ۱۲۵)

حروف خط اتیوپیایی متصل به هم و مانند حروف خط حمیری است. که از چپ به راست نوشته میشد. هر اسم را به سه نقطه از هم جدا میساختند و آن نقطه ها را به شکل مثلث میان دو اسم میگذاشتند. حبشیان این خط را برای تحریر به کار میبردن(ابن الندیم 1381 : 32) خط اتیوپیایی را خط حبشی نیز نام نهاده اند.

نخستین اسناد به خط اتیوپیایی به قرن چهارم میلادی برمی‌گردد. کتیبه‌های این دوره هنوز نشانه‌گذاری نشده و به لحاظ خط و زبان با عربی جنوبی آمیخته است. در میان خطوط سامی، اتیوپیایی تنها خطی است که ویژگی‌های خاص خود را تکامل بخشیده است، از جمله شکل ظاهری متفاوت ترتیب جدید نویسه‌ها، معکوس کردن جهت نوشتار (از چپ به راست) و از همه مهم‌تر شکل منظم و اجباری نشانه‌گذاری. این خط از نوع آبوگیدا است.(Steven Roger Fischer, A history of writing , London ۲۰۰۱، ج۱، ص۱۳۸ـ۱۳۹.)
 
خط لحیانی
خط لحیانی منسوب به قبیله بنی لحیان (نام قبیله‌ای از عرب) است که در شمال غرب شبه جزیره عربستان ساکن بودند، صدها کتیبه از خط و زبان لحیانی در شهر العلا (شمال عربستان) کشف شده که اکثر آنها مربوط به قرون دوم تا چهارم میلادی هستند خط و زبان لحیانی یکی از لغت‌ها و خطوط عرب به شمار می‌رود.

خط ثمودی
خط ثمودی منسوب به قوم ثمود است (از اقوام قدیم عرب بودند قبیله مائده که مسکن آنها در حدود مثل میان حجاز و شام بوده است حضرت صالح از این قوم بوده و طبق روایات چون آن قوم شتر صالح را پی کردند عذاب صخیحه _ آوازی سخت مدهش که از جانب آسمان شنیده می‌شد بر ایشان نازل شد و همگی به مردند _ فرهنگ معین) نام قوم ثمود در برخی از سوره‌های قرآن مجید آمده است تاریخ ثمودیان به کهن‌ترین زمان باز می‌گردد و نوشته‌های آشوری عهد سارگن دوم قرن هشتم قبل از میلاد از آن ها یاد شده است. خط ثمودی مربوط به قرون سوم و چهارم میلادی است حدود ۱۷۰۰ کتیبه ثمودی از منطقه‌های حائل، تبوک، مدائن، صالح، العلا، سینا، طائف، صفا (سوریه) و وادی حمامات (مصر) کشف شده است.

کتیبه‌های معروف به ثمودی عربی ابتدایی از زبان همه اقوام عربی به عربی فصیح دوره اسلامی نزدیک‌تر است، و از آنها بهتر کتیبه‌های صفایی است که مربوط به اوایل قرن دوم میلادی است.
 
خط صفوی
صفوی منسوب به کوه صفا است. صفا محلی است در سوریه که در بیرون مرز شمالی عربستان واقع است. در آن مکان آثاری از یک کوچ نشینی عربی دیده می‌شود آنان خط و زبان مخصوصی داشتند که صفوی خوانده می‌شد. خط صفوی از خط مسند مشتق شده و در قرون دوم تا چهارم میلادی رواج داشته است حدود ۲۰۰۰ کتیبه به خط صفوی از ناحیه صفا به دست آمده است!
خط لحیانی ، ثمودی و صفوی از خط مسند مشق شده‌اند. ثمودی و صفوی را همراه با خط نبطی ، می‌توان مادر خط عربی به شمار آورد.
 
خط نَبطی
خط نَبَطی، خطی است که از خط آرامی ایجاد شده استخط عربی به نحوی که در دورهٔ اسلامی معمول بود در زمانی قریب به اسلام از دو قوم اخذ شد؛ نخست از قوم نبطی در جانب حوران و دوم از سریانیان از طریق حیره (نزدیک کوفه). این هر دو خط از خطوط اسلامی و برای عرب کاملاً قابل تقلید بود
خط نَبطی به دست نویسندگان یهود و نصارا که بیشتر با انواع خطوط آرامی کتابت می‌کردند ، رواج یافته است. به جز مردم عربستان جنوبی بقیه به علت آسان بودن با خط نَبطی می نوشتند. هنگام فتح عراق به دست مسلمانان، مدارس زیادی برای تعلیم خط نبطی و نوجوانان وجود داشت این خط به نحوی شایع بود که بازرگانان عرب چون قصد شام و عراق می‌کردند ناگریز از آموختن آن بودند حتی یهودیان سال‌ها پیش از اسلام آن را فرا گرفته بودند و کسانی از قبایل اوس و خزرج نیز این خط را از ایشان آموخته بودند .

جان کانتینو در صفحه ۷۴ کتاب مطالعاتی در علم لغت و زبان عربی آغاز زمانی ورود خط آرامی در جزیرة العرب را به قرن سوم میلادی می‌رساند.  خط عربی شمالی که بر دیگر خطوط پیشی گرفته مخصوص کتابت کلام الله مجید گردید ، به میزان قابل توجهی با خط نبطی آن هم از آرامی نشأت گرفته بود ارتباط دارد نبطی‌ها علاوه بر قرابت بسیار بادیگر قبایل عرب با آرامی‌ها نیز در ارتباط فرهنگی و تجاری داشتند و زبان آنها به را به عنوان زبان ادبی و رسمی خود به کار می‌بردند.
 
 
خط نبطی در شهرهای بصری و حیرون و صلجد در شام قدیم، و در حوران ( ناحیه شرقی فلسطین ) معمول بوده است از خط نبطی دو نوع یافت شده است که یکی شبیه خط آرامی و دیگری نزدیک به خط کوفی عربی است که آن را نبطی متأخر نامیده‌اند خط نبطی با تصرفاتی که در آن به عمل آمد . اصل و ریشه خط نسخ قدیم گردید خط نبطی متأخر از قرن دوم میلادی تا قبل از اسلام در مکاتبات عرب متداول بوده است.
 
خط عربی
در رابطه با منشا و پیدایش خط عربی آمده است :
راوی می‌گوید: به عبدالله بن عباس گفتم : درباره نوشتن عربی ، آیا پیش از آنکه خداوند تبارک و تعالی حضرت محمد (ص) را به پیامبری برانگیزد ، با همین خط می‌نوشتید و حروفی را که به هم می‌پیوندند به هم می‌پیوستید ، و آنها را که جدا نوشته می‌شوند جدا می‌نوشتید مانند:

الف، لام و میم؟ گفت: آری ،  گفتم : این هنر را از که آموختید؟  گفت : از حرب بن امیّه گفتم : و حرب آن را از که آموخت؟ گفت: از عبدالله بن جُدعان گفتم: وی آن را از که یاد گرفت؟ گفت: از مردم انبار ، گفتم : مردم انبار آن را از که آموختند ؟ گفت : از مسافری از مردم یمن از قبیله کنده ، گفتم : آن مسافر آن را از که فرا گرفته بود ؟گفت : از خلجان بن قاسم ( و یا موهم ) کاتب وحی هود پیامبر( ابن خلدون ، 841) . با نقل این روایت می‌توان گفت که منشا خط در یمن بوده ، از آنجا به عراق رفته و در میان مردم حیره انتشار یافته و مردم انبار از آنها آموخته‌اند و سپس به حجاز راه یافته است.

بلاذری در فتوح البلدان می‌گوید : در قریش ۱۷ مرد و پنج زن به هنگام ظهور اسلام می‌توانستند خط بنویسند. (بلاذری ، ۶۵۵).

ابن هشام نیز می‌گوید : اول کسی که به خط عربی نوشت حمیر بن سبأ بوده است مورخین برای خط عربی ( بنا به حدس و گمان ) سه ریشه اصلی یافته‌اند : خط دموتیک مصری ، خط فینقی و خط آرامی رامیار ) ۱۳۶۲ ، ۴۹۳ - ۴۹۲ (

ابن الندیم می‌گوید : نخستین خط عربی خط مکی است ، پس از آن خط مدنی و بعد خط بصری و سپس خط کوفی ( ابن الندیم ، ۱۳۸۱ - ۱۰) پس از آنکه خط عربی به رواج پیدا کرد ، کتابت مصحف ها ، کتاب‌ها و نامه‌ها و غیره فقط به دو خط کوفی و نسخ انحصار داشت.

در کتاب خوشنویسی اسلامی آمده است که خط عربی از کتیبه‌های نبطی مکشوفه از النماره ، زَبد ، حران و ام الجمال اقتباس شده است.

یاسین حمید سفادی می گوید : از کتیبه‌های مکشوفه در ام الجمال کتیبه‌ای است مربوط به قرن ششم میلادی که اقتباس خط عربی را از خط نبطی اثبات می‌کند و تکامل مشخص اَشکال مختلف خط عربی را نشان می‌دهد این اَشکال مشخص از خطی نشأت می‌گیرد که خط عربی شمالی نامیده می‌شود این خط ابتدا در شمال شرقی عربستان کاربرد داشته است به ویژه در قرن پنجم میلادی به وسیله قبایل عربی ساکن در سرزمین‌های حیره و انبار رونق گرفت و از آنجا خط عربی در حدود اواخر قرن پنجم و اوایل ششم میلادی در سرزمین حجاز در غرب عربستان ، گسترش یافت.

مشهور است که بشر بن عبد الملک این خط را با کمک حرب بن امیّه به مکه معرفی کرد. حرب کسی است که به این خط و شهرتش در میان اشراف قریش و قبیله پیامبر (ص) اعتبار و احترام بخشید پس از به کارگیری خط عربی شمالی در مکّه نگارش خط در مدینه گسترش یافت.
 

در مدینه قبایلی چون اوس، خزرج و ثقیف طبق روال گذشته هنر نوشتن و کتابت را با علاقه در پیش گرفتند یکی از کاتبان مدینه زید بن ثابت بود که شهرت والایی یافت و مشهورترین کاتب پیامبر اسلام صلی الله گردید (سفادی ، ۱۳۸۱ : ۹ و ۱۰)

خط جَزم
بلاذری، جهشیاری و صولی ابن الندیم گفته‌اند که خط از انبار به حیره و از حیره به حجاز رفته است. بعد از معاشرت اعراب با مردم حیره و بنای شهرکوفه در جنب حیره از خط نبطی، خطی به وجود آمد که آن را جَزم خوانده‌اند .

نامگذاری (جَزم) از آن جهت است که «مرامر بن مرة» آن را از مسند گرفت و چون از خط مسند جدا و بریده شد آن را جَزم (به معنی قطع) خوانده‌اند .

خط جَزم که از قدیمی‌ترین خط‌های عربی به شمار می‌رود خط مردم حجاز بوده است. آن خط خطی زاویه‌دار و مستقیم بوده و تناسبات برابر حروفش بدون شک بر تحولات و توسعه خط کوفی که چندی بعد به وجود آمد تاثیر گذاشت.

خط جزم در اواخر قرن پنجم و اوایل قرن ششم میلادی در حیره و انبار کاربرد وسیعی داشت و همچنان به گسترش و توسعه خود ادامه داد و به تدریج به خط رایج اعراب تبدیل شد تا اینکه با ظهور اسلام مقام و شأن خطی مقدس را به خود گرفت و خداوند آن را برای رساندن پیام الهی به انسان برگزید و برای کتابت قرآن مجید شایسته ساخت و سپس مورد استفاده کاتبان قرآن قرار گرفت.

ابن الندیم می‌گوید:
«در کتاب مکه تالیف عمر بن شبه به خط خود او خواندم گروهی از علمای مصر به من گفتند کسی که خط عربی جزم را نوشت مردی از بنی مخلد بن نضربن کنانه بود و عرب از او پیروی کرد و دیگری گفته است که کسی که نوشتن را برای قریش مکه آورد ابوقیس بن عبد مناف بن زهره، و به قولی حر بن امیّه بود و برخی نیز گفته‌اند : هنگامی که قریش کعبه را خراب کرد (چون کعبه در شرف خرابی بود قریش تصمیم به ساختن آن گرفت در این زمان پیامبر اکرم صلی الله ۳۳ سال داشتند الطبقات الکبری) در رکنی از رکن‌های آن سنگی یافتند که بر روی آن نوشته شده بود : در آغاز سه هزارمین سال سلف بن عبقر به خدای خود درود می‌فرستد...
 

در خزانه مأمون نوشته‌ای به خط عبدالمطب بن هاشم جدّ رسول الله(ص) بر پوست اَدَم (آهوان سفید) بود که در آن چنین ذکر شده: «طلب عبدالمطلب بن هاشم از مردم مکه از فلان پسر فلان حمیری از مردم وزل صنعا هزار درهم نقره به وزن حدیده (با آن سیم وزر می کشند) است که هر زمان از وی خواست به او کارسازی نماید و خداوند و فرشتگانش بر این امر گواه باشند اسید بن ابوعیص از نویسندگان عرب بود در مسجد سور کنار قبر مریین (گورستان مریه) که در اثر سیل زدگی شکافی در آن پیدا شده بود سنگی به دست آمد که نوشته شده بود من اسید بن ابوعیص هستم خداوند بنی عبد مناف را بیامرزد» ( ابن الندیم ، ۱۳۸۱ : ۸ و ۹)
 
یاسین حمید سفادی در این باره می‌گوید :
خطوط منشعب شده از خط جَزم، هر یک به نامی که منسوب به محلشان بود معروف شدند. همانند : خط انباری به انبار ، خط حیری به حیره ، خط مکی به مکه ، خط مدنی به مدینه.

این اسامی گوناگون که با نمونه‌های مشابهی که در مدینه شناسایی شدند مانند خطوط مدور ، مثلث و تئم (توأم یا جفتی که ترکیبی از هر دو نمونه مثلی و مدور است) مطابقت دارند.

از این سه نوع تنها دو سبک نگارش با خصوصیات منحصر به فرد خود حفظ شد. یکی از خط مقور و دیگری خط مبسوط یا زاویه دار که دارای سرکش‌های مستقیم و ضخیم بود. این دو ویژگی بر تحولات خطوط اولیه مکی و مدنی تاثیر گذاشت و منجر به شکل‌گیری چند نوع سبک نگارش گردید که مهمترین آنها خط مائل (مایل و مورب) خط مشق مطول و خط نسخی قدیم بودند.

هم زمان با شکل‌گیری خط کوفی در کوفه ، این سه سبک نگارش در حجاز رایج بود و تا پس از اصلاحات اساسی که در خط عربی در آنجا به وجود آمد دوام یافتند از خطوط مشق و نسخی پس از پیشرفت‌های قابل توجه آنها استفاده می‌شد اما کاربرد خط مائل منسوخ شد و خط کوفی معقلی(بنایی) جایگزین آن گردید خط مکی و مدنی را (خط حجازی)نام گذاری کرده‌اند.(سفادی ، ۱۳۸۱ - ۱۱)

خط مُقوّر
خط مُقوّر (لیّن) از خطوط مستدیر قوسی است که حروف آن مایل به انحناء بوده و دارای دور و استداره است. این خط بر خلاف خط مبسوط نرم و روان نگاشته می‌شد و سرعت گردش قلم در آن بیشتر است خط مقور خطی است شکسته و سهل که برای مکاتبات و مراسلات مورد استفاده قرار می‌گرفت خط مقور را «نسخ حجازی» یا «نسخی قدیم»نام نهاده‌اند.
 
خط مبسوط زاویه‌دار
سابقه تاریخی خط مبسوط به قبل از بنیاد شهر کوفه و به شهرهای حیره و انبار می‌رسد. خط مبسوط خطی است مایل به تربیع که سطوح آن دارای زوایا سرکش‌های مستقیم است.

حروف این خط با اضلاع عمودی به چپ و راست، با زاویه مَعین به صورت سخت و خشک نوشته می‌شود خط مبسوط خطی است مستقیم که اصل و ریشه سایر اقلام عربی به شمار می‌رود.

این خط ابتدا برای نوشتن مصاحف به کار می‌رفت نوع ساده خط مبسوط خط معقلی می باشد . نامه پیامبر اکرم (صلی الله) به هر قل پادشاه روم توسط کاتب مخصوص به خط مبسوط نوشته شده است.

خط مبسوط خطی از زاویه‌دار که سرکش‌های مستقیم و ضخیم داشت و به خط حجازی یابس (خشک) نیز معروف بود. نوع ساده خط مبسوط خط معقلی است زید بن ثابت کاتب مخصوص پیامبر اکرم(صلی الله) نامه هرقل ، پادشاه روم را به خط مبسوط نوشته است.( مقتدایی، ۱۳۹۴: ۲۵۷)

در هر دو صورت به مرور در خطوط حجازی مستدیر و حجازی یابس تناسب و شخصیت حروف وارد شد و با نظم و هندسه خاصی به تدریج شکل گرفت و شیوه لین و یابس در هم آمیخت و با خط کوفی یک سو و هماهنگ گردید و به سرعت اصول و قاعده یافت و دارای تناسب و کرسی حروف گردید در مجموع خط حجازی شباهت‌هایی به خط نسخ که در قرن چهارم هجری قمری رواج پیدا کرد ، دارد که به آن نصب نرم و روان هم گفته می‌شود (حاج سید جوادی ،۱۳۷۹، ۲۲ )

© کلیه حقوق متعلق به صاحب اثر و پرتال فرهنگی راسخون است. استفاده از مطالب و آثار فقط با ذکر منبع بلامانع است.