اوصاف و ویژ گیهای مومنین در آخر زمان
ویزگیها و اوصاف مومنین و کسانیکه یقین کامل دارند؟ چگونه می باشند؟ اعتقاد مومنین آخر زمانی چکونه می باشد؟
مقدمه:
در این مطلب راسخون اشاره ای به مومنین اوصاف آنها در اخر الزمان خواهیم کرد. د و نوع روایات در این زمینه وجود دارد.در دسته اول، روایاتی درباره اهل آخرالزمان وجود دارد که آنها را به عنوان برادران رسول خدا تمجید میکند.
این روایات بیان میکنند که در زمان ظهور آخرالزمان، اهل بیت (ع) و اهل تقوا نقشی بسیار مهم در هدایت مردم خواهند داشت و با نور و هدایت خود، آدمیان را از گمراهی نجات خواهند داد.
آنان توسط خداوند برای راهنمایی و نجات بنی آدم انتخاب شدهاند و هر کسی که به آنان پیوند بخشد، از فتنهها و آشوبهای آخرالزمان در امان خواهد بود.
در دسته دوم روایات، به ما راهکارهایی برای در امان ماندن از فتنههای گمراه کننده آخرالزمان ارائه میشود.
این روایات تاکید میکنند که برای جلوگیری از گمراهی و گرفتاری در این دوران، باید به دنبال آخرت باشیم و به سمت تقوا پیش برویم. پرهیز از گناهان و پایبندی به احکام دین، به ما کمک میکند .
تا در مقابل فتنهها مقاومت کنیم و به سمت راه راست پیش برویم. این روایات ما را به سوی زندگی آخرتمحور و تحقق ارزشهای دینی هدایت میکنند تا در این دوران گمراهکننده، در امان باشیم.
اوصاف و ویژ گیهای مومنین در آخر زمان
قرآن و آخرالزمان
قرآن به طور کامل ترین منبعی است که درباره آینده دوران و رویدادهای آخرالزمان و چیره شدن خوبی و خوبان جهان پس از حاکمیت صالحان صحبت میکند.این کتاب در قرآن کریم اشاره هایی به حوادث آخرالزمان دارد و بیان میکند که زمین برای همیشه در اختیار زورمندان و ستمگران نخواهد ماند.
همچنین، در قرآن کریم به آینده روشن جهادگران در راه حق، آینده بدکیشان و حق ستیزان، آینده حق گرایان، گروندگان به حق، آینده نگری در قرآن و سرانجام آینده تاریخ اشاره شده است.
قرآن کریم میگوید که آخرالزمان واپسین دوره از دنیاست که به قیامت میپیوندد. در این دوره، حاکمیت توحید و حکومت جهانی صالحان مطرح میشود .
و همچنین به رخدادهای آخرالزمان اشاره میشود. قرآن کریم بیان میکند که در آخرالزمان بندگان صالح خداوند وارثان زمین خواهند شد و امنیت و آرامش جای ترس و اضطراب را خواهد گرفت.
اسلام نیز در منطق قرآن کریم و براساس استدلالهای آن، به عنوان پیروز نهایی در این دوره آخرالزمان تلقی میشود.
اما باید توجه داشت که هنوز این وعدهها در دوره آخرالزمان به واقعیت پیوسته نشدهاند و منتظر تحقق آنها هستیم.
کامل ترین کتاب آسمانی، درباره آینده دوران و رویدادهای آخرالزمان و چیره شدن خوبی و خوبان جهان پس از حاکمیت صالحان، گاه با اشاره و زمانی به تصریح سخن گفته است.
حوادث آخرالزمان، مربوط به تمام زمین است و به تصریح قرآن کریم، زمین برای همیشه در اختیار زورمندان و ستمگران نخواهد ماند.[1]
آینده روشنِ جهادگران در راه حق، اینده بدکیشان و حق ستیزان، آینده حق گرایان، گروندگان به حق، آینده نگری در قرآن و سرانجام آینده تاریخ، برخی از مضمون های مورد توجه قرآن است.
در کلام الهی، آخرالزمان، واپسین دوره از دنیاست که به قیامت می پیوندد. از یک سو حاکمیت توحید و حکومت جهانی صالحان مطرح شده و از سوی دیگر، به رخدادهای آخرالزمان اشاره کرده است.[2]
به هرحال از دیدگاه قرآن کریم، بندگان صالح خداوند، در آخرالزمان وارثان زمین می شوند و البته ترس و اضطراب جای خود را به امنیت و آرامش خواهد داد.
و این وعده ای است که خداوند به مؤمنان داده است.[3] این در حالی است که در منطق قرآن و بر اساس استدلال های آن، اسلام، پیروز نهایی خواهد بود.[4]
این وعده، تاکنون تحقق نیافته و بدیهی است در دوره آخرالزمان، مفاد این آیه که به همین صورت در دو جای دیگر قرآن نیز آمده است،[5] عملی گردد.
آخرالزمان در کتاب های حدیثی
اصطلاح آخرالزمان در کتب حدیث و تفسیر به دو معنا استفاده میشود. برخی از علمای دین معتقدند که آخرالزمان از زمان نبوت پیامبر اعظم (ص) آغاز میشود و تا وقوع قیامت ادامه دارد.اما گروهی دیگر باور دارند که این مفهوم از ظهور امام زمان (عج) آغاز میشود و پس از تحولات فراوانی که در عالم رخ میدهد، ادامه مییابد.
این دو معنا بر اساس تفسیر و نظرات مختلف علمای دین به وجود آمده است و هرکدام دارای استدلالهای خاص خود میباشند..[6]
به بیان دیگر، هر دو دیدگاه، دارای این اشتراک هستند که حضرت محمد(ص)، خاتم پیامبران است و بنابراین، پیامبر آخرالزمان نیز شمرده می شود.
همچنین شریعت وی، از یک سو به علت کامل بودن و از سوی دیگر به علت مصون ماندن از تحریف و نیز تفسیر و تبیین آن به دست امامان معصوم(ع)، تا پایان عالم ادامه می یابد.
برهمین اساس، مسلمانان بر این عقیده اند که فاصله بعثت تا قیامت، به مراتب کمتر از فاصله زمانی آغاز خلقت تا ظهور پیامبر اعظم(ص) است؛ هرچند به گفته قرآن،[7]
کسی جز خداوند از عمر عالم آگاه نیست و پیش بینی باقی مانده آن نیز امکان پذیر نخواهد بود. درعین حال، در فرهنگ عامه مسلمانان، اصطلاح آخرالزمان، به زمانی دلالت می کند.
که موعود حقیقی در آن ظهور کند. زمانه ای که در روایات دینی، برای آن ویژگی هایی نقل شده است .
و حدیث معروف «یأتی علی الناس زمان»، یکی از آن احادیث است که شرایط آخرالزمان را از کلام نبوی شرح داده است.[8]
امیر مؤمنان(ع) و آخرالزمان
نهج البلاغه، خورشیدی درخشان است که در پرتو آن می توان به سرچشمه های نور رسید، و متنی است که در جای جای آن، از گذشته و آینده سخن به میان آمده است و این خود، از معجزات آن امام همام است.ایشان در یکی از خطبه های خود، از زمان نیامده ای سخن می گویند که در آن، جز مؤمن ناب و نایاب راهی به رهایی ندارد.
روزگاری که کسی دین باوران را، اگر باشند، نشناسد و اگر نباشند، سراغشان را نگیرند. در کلام امام علی(ع)، در آخرالزمان، اسلام همانند ظرفی واژگون شده است که هرچه در آن است، از دست برود[9]
و دیگر چیزی از اسلام نمی ماند تا مردم به آن عمل کنند. در جای دیگر آن بزرگوار در نقل وقایع عجیب آخرالزمان می فرماید:
«آشوب و جنگ روی پای خویش می ایستد و چنگ و دندانش را نشان می دهد».[10]
این دوران، زمانه ای است که حرام های الهی را حلال می شمارند؛ همان گونه که منکر را معروف می دانند.
آخرالزمان، روزگاری است که بشر به مقتضای طبیعت جست وجوگر خویش، همواره به آن می اندیشیده است،.
اما هم در کلام الهی و هم در کلام معصومان(ع)، آن دوران، مقطعی است که اگرچه به پایانی خوش، روشن و سعادت آمیز می انجامد، تا قبل از آن، فساد و تباهی جوامع بشری را فرا گرفته است.
دین و ایمان در آخرالزمان
در کتاب های حدیث، به ویژه در مجموعه هایی که در باب غیبت کبری و زمانه پیش از ظهور تدوین شده، احادیثی وجود دارد .که ویژگی های این مقطع زمانی را مطرح می کند. پیامبر اعظم(ص) در حدیث معروف «یأتی علی الناس زمان» به بازگویی حوادث آخرالزمان پرداخته است .
که در اینجا به برخی از آن ویژگی ها اشاره می کنیم:
زمانی بیاید که چهره مردم، چهره آدمیان، و دل هایشان، دل های شیاطین باشد. از منکرات پرهیز نکنند. سنت در میان آنها بدعت شود،
چنان که بدعت نزدشان سنت گردد. مؤمنان نزد مردم، خوار، و اهل فسق و فجور، ارجمند باشند. هرچه نیکان دعا کنند به اجابت نرسد.
پولشان، دینشان باشد و آن را در حد پرستش دوست بدارند. از ایمان جز نامی و از اسلام جز آثاری باقی نماند.
مساجد از لحاظ ساختمانی آباد، ولی از بعد محتوایی خالی و تهی از ارشاد شوند. دین داری در آخرالزمان، چونان نگه داری آتش در کف باشد.[11]
بر اساس کلام نبوی(ص)، در آخرالزمان، دین به دنیا فروخته می شود و دین فروشی، یکی از راهکارهای پیشرفت مسلمانانی است که اسلام، دین صوری آنهاست.
آخر زمانی هایی که پیامبرشان را ندیده اند.
در متون دینی روایاتی داریم که اشاره می کنند به گروههایی از اهل آخرالزمان ، مردم و گروهی که به شدت ستایش شدهاند،.تا جایی که از آنها به عنوان «برادران رسول خدا» یاد شده است. این گروه نیستند، مگر کسانی که با وجود همه سختیها و دشواریهای عصر غیبت، دین و ایمان خود را حفظ میکنند و بر پیمان الهی خود ثابت قدم میمانند.
یا علیُّ، أعجَبُ النّاسِ إیماناً وَأعظَمُهُم یَقیناً قَومٌ یَکونونَ فی آخِرِ الزَّمانِ لَم یَلحَقوا النَّبىَّ صلى الله علیه و آله وَحُجِبَ عَنهُم الحُجَّةُ فَآمَنوا بِسَوادٍ على بَیاضٍ.
اى على، عجیب ترین (مهم ترین) مردم از همه کسانى که ایمانشان برتر و یقینشان کامل تر است، کسانى اند که در آخرالزّمان مى آیند،
در حالى که نه پیامبر صلى الله علیه و آله را دیده اند و نه حجّت و امام را، در عین حال ایمان مى آورند به سیاهى در سفیدى (یعنى همان کتاب هایى که در دستشان است) [12]
برادران آخر زمانی پیامبر(ص)
پیامبر صلى الله علیه و آله در روایتى دیگر، چنین کسانى را «برادران خود» نامید، در حالى که به دیگران «اصحاب» اطلاق فرمود.مى خواهیم از این حدیث غیر از موضوع «آخرالزّمان» مطلب دیگرى استفاده کنیم که متناسب با جلسه اهل علم است و آن اینکه تنها سرمایه دینى مردم آخرالزّمان همین کتاب هاست.
بنابراین رسالت مهمّ ما در این عصر و زمان حفظ این سرمایه بزرگ یعنى کتاب هاى پیشینیان و مطالعه و تحقیق و بحث در مورد آنهاست، .
مگر در این زمان ما غیر از آن کتاب ها به چیز دیگرى دسترسى داریم؟ قطعاً تنها راه همان کتاب هاست،
زیرا نمى توانیم به حضور پیامبر صلى الله علیه و آله یا ائمّه معصومین علیهم السلام برسیم تا تکالیف را بپرسیم.
مهم این است که در واقع این سرمایه ارزشمند را در همان مسیرى که لازم است به کار اندازیم.
یعنى بتوانیم با همین کتاب ها مردم را به خدا نزدیک کرده و با حضرت رسول صلى الله علیه و آله و ائمّه و به خصوص امام زمان علیه السلام ارتباط دهیم.
کسانى که به چنین برنامه هایى اهمّیّت نمى دهند سخت در اشتباهند، زیرا این سخن مربّى و معلّم بزرگ انسانیّت حضرت رسول صلى الله علیه و آله است و هر چه هست در همین کتاب هاست.
بنابراین باید مخلصانه در خدمت همین کتاب ها باشیم. یعنى آنها را خوب مطالعه کنیم، خوب بفهمیم و خوب به آنها عمل کنیم.
و آن گاه با روش بهترى در راه نشر و تبلیغ آنها بکوشیم که در این صورت اداى وظیفه و خلأ وجود پیامبر صلى الله علیه و آله و غیبت امام زمان علیه السلام را با نشر کتاب پر کرده ایم. اینکه مثلًا در بحارالانوار آمده است: «
مَن حَفِظَ عَلى امَّتی أربَعینَ حَدیثاً یَنتَفِعونَ بِها بَعَثَهُ اللّهُ تَعالى یَومَ القِیامَةِ فَقیهاً عالِماً:هر که چهل حدیثى که مردم از آن بهره ببرند حفظ کند، خداوند او را فقیه عالم مبعوث مى کند».[13]
معنایش این نیست که آنها را حفظ کنیم، بلکه اینها را جمع کرده و آن گاه ابلاغ کنند.پس مقصود از حفظ، نگهدارى و ابلاغ است.
لذا علماى بزرگ «اربعین» مى نوشتند و در بین مردم تبلیغ مى کردند که چهل حدیث حفظ کنند. حتّى در بین اصحاب کسانى بودند که بیش از چهل هزار حدیث حفظ داشتند و به امّت ابلاغ کردند.
چه افتخارى از این بالاتر که انسان احادیث پیامبر صلى الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام را به مردم برساند. و چه محرومند از سعادت کسانى که ممکن است یک ساعت سخنرانى کنند امّا آیه و حدیثى در بین مطالب آنها نیست،.
در حالى که قرآن مى فرماید: « «قَدْ جَاءَکُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَکِتَابٌ مُبِینٌ»؛ از جانب خدا نور و کتاب روشنگرى به سوى شما آمد».[14] نور سخنرانى ها و کلمات اهل بیت علیهم السلام است،
چنانکه در بحارالانوار آمده است: «کَلامُکُم نورٌ وَامرُکُم رُشدٌ وَوَصِیَّتُکُمُ التَّقوى، ؛ سخن شما نور و فرمان شما رشد و سفارش شما تقواست».[15]
واقعاً چه لذّت بخش است که انسان چهل حدیث را حفظ کند و بگوید و روز قیامت در صف عالمان و فقیهان قرار گیرد. بنابراین باید بکوشیم تا در هر مجلسى سخنى از معصومین علیهم السلام گفته شود.
باید توجّه داشت که تمام دنیا، چه دنیاى ظلم و چه عدالت، روى همین کتاب ها (سوادٌ عَلَى البَیاض) مى چرخد. حافظان کلام اهل بیت علیهم السلام حافظان دین اند.
و اینجاست که مى بینیم انسان هایى مبارز، ایثارگر، عالم، فداکار و آگاه پرورش پیدا مى کنند.
قوم پیامبر(ص) در آخر الزمان
ابوبصیر از ابوجعفر [امام محمدباقر (ع)] که درود خدا بر او باد، نقل میکند که فرمود: قالَ رَسُولُ اللّه (ص) ذاتَ یَوْمٍ وَ عِنْدَهُ جَماعَةٌ مِنْ أَصْحابِهِ: «أَللّهُمَّ لَقِّنِی إِخْوانِی» مَرَّتَیْنِ فَقالَ مَنْ حَوْلَهُ مِنْ أَصْحابِهِ: أَما نَحنُ إِخوانُکَ یا رَسُولَاللّه؟ فَقالَ: لا، إِنَّکُمْ أَصْحابِی، وَ إِخوانِی قَوْمٌ فِی آخِرِ الزَّمانِ آمَنُوا وَ لَمْیَرَوْنِی، لَقَدْ عَرَّفَنِیَهُمُ اللّهُ بِأَسْمائِهِم وَ أَسْماءِ آبائِهِمْ وَ أَرْحامِ أُمَّهاتِهِمْ. لَأَحَدُهُمْ أَشَدُّ بَقِیَّةً عَلی دِینِهِ مِن خَرطِ القُتادِ [16] فِی اللَّیلَةِ الظَلْماء. أَو کَالقابِضِ عَلی جَمْرِ الغَضاءِ [17] أُولئِکَ مَصابِیحُ الدُّجی، یُنْجِیهُمُ اللّهُ مِنْ کُلِّ فِتْنَةٍ غَبراءٍ مُظْلَمَةٍ. 18]روزی پیامبر خدا درود خدا بر او و خاندانش باد در حالی که عدّهای از یارانش نزد او بودند، فرمود: خداوندا! برادران مرا به من بنما!
ایشان سخن را دو مرتبه تکرار کردند. در این هنگام گروهی از یاران که گرد آن حضرت بودند، گفتند:
ای پیامبر خدا! آیا ما برادران شما نیستیم؟ فرمود: نه. شما یاران من هستید. برادران من قومی هستند [که] در آخرالزمان [خواهند آمد].
آنها به من ایمان میآورند، در حالی که مرا ندیدهاند. خداوند آنها را با نامهای پدرانشان شناسانده است، پیش از آنکه از پشتهای پدران و رحمهای مادرانشان خارج شوند.
هر یک از آنها بر دین خود پایدار میماند، در حالیکه این عمل از دست کشیدن بر خارهای گون در شب تاریک و در دست گرفتن آتش برافروخته از درخت گز دشوارتر است.
ایشان چون چراغی فروزان در دل تاریک شب میدرخشند. خداوند آنها را از همه فتنههای تیره و تار در امان نگه میدارد. با توجه به این روایت، به خوبی میتوان به مقام و جایگاه مؤمنان ثابت قدم در آخر الزمان پی برد.
شک نکردن مومنین در آخر الزمان
در روایت دیگری که از امام صادق (ع) نقل شده، از دوران غیبت به عنوان «نزدیکترین حالت بندگان به خدا» یاد شده است: أَقْرَبُ ما یَکُونُ الْعِبادُ مِنَ اللّهِ جَلَّ ذِکْرُهُ وَ أَرْضی ما یَکوُنُ عَنْهُمْ إِذا افْتَقَدُوا حُجَّةَ اللّهِ جَلَّ وَ عَزَّ وَ لَمْ یَظْهَرْ لَهُمْ وَ لَمْ یَعْلَمُوا مَکانَهُ وَ هُمْ فِی ذلِکَ یَعْلَمُونَ أَنَّهُ لَمْتَبْطُلْ حُجَّةُ اللّهِ جَلَّ ذِکْرُهُ وَ لا مِیثاقُهُ، فَعِنْدَها فَتَوَقَّعُوا الْفَرَجَ صَباحا وَ مَساءً، فَإِنَّ أَشَدَّ ما یَکُونَ غَضَبَ اللّهُ عَلی أَعْدائِهِ إِذا افْتَقَدُوا حُجَّتَهُ وَ لَمْ یَظْهَرْ لَهُمْ، قَدْ عَلِمَ أَنَّ أَوْلِیائَهُ لایَرْتابُونَ، وَلَوْ عَلِمَ أَنَّهُمْ یَرْتابُونَ ما غَیَّبَ حُجَّتَهُ عَنْهُمْ طَرَفَةَ عَیْنٍ.... [19]هنگامی که حجّت خدا در میان مردم نباشد، مردم به خدا نزدیکترند و خدا از مردم خشنودتر است؛ زیرا با اینکه حجت خدا ظاهر نیست و جای او را نمیدانند، باز باور دارند که حجّت خدا هست و پیمان خدایی استوار است.
در چنین روزگاری (روزگار غیبت) هر صبح و هر شام منتظر فرج باشید. چون به هنگامی که حجّت غایب باشد، خشم خدا بر دشمنان خود بیشتر است .
و خدا میدانست که اولیای او درباره حجّت او [اگر چه غایب باشد و غیبت او طولانی گردد] شک نمیکنند؛ اگر میدانست که شک میکنند، یک چشم به هم زدن، حجّت خود را غایب نمیداشت.... [20]
از این روایت استفاده میشود که آخرالزمان و دوران غیبت در عین حالی که میتواند دوران هجران و نماد دوری از محبوب باشد،
میتواند فرصتی برای تقرّب بیشتر بندگان و کسب رضایت بیشتر خداوند باشد، ولی مشروط به آنکه ما در اعتقادمان ثابت قدم باشیم و در طریق کسب معرفت حجّت خدا بیشتر قدم نهیم.
توسل و امید مردمان آخر الزمانی
عبدالله بن سنان، یکی از یاران امام صادق (ع) نقل میکند که روزی آن حضرت خطاب به ما فرمود:سَتُصِیبُکُمْ شُبْهَةٌ فَتَبقُونَ بِلا عَلَمٍ یُری وَ لا إِمامٍ هُدیً، لایَنْجُو مِنْها إِلاّ مَن دَعا بِدُعاءِ الْغَریقِ.
به زودی شبههای به شما روی خواهد آورد و شما نه پرچمی خواهید داشت که دیده شود و نه امامی که هدایت کند. تنها کسانی از این شبهه نجات خواهند یافت که «دعای غریق» را بخوانند.
عرض کردم: دعای غریق چگونه است؟ قال: تَقُولُ: یا اَللّهُ یا رَحْمنُ یا رَحیمُ یا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلی دِینِکَ. [21] فرمود:
میگویی: «ای خدا، ای بخشنده، ای بخشایشگر، ای کسی که قلبها را دگرگون میسازی! قلب مرا بر دینت پایدار فرما».
آری، در آخرالزمان و در دوران غریب غیبت، امواج شبهه و فتنه از هر سو رو میکند و انسان تا به خود بیاید، چون کشتی شکسته در دل دریای بیکران، حیران و سرگردان دست و پا میزند،
ولی همیشه روزنه امیدی هست که این غریق بیپناه را از میان دریای فتنه و شبههها نجات بخشد. آن روزنه امید چیزی نیست.
جز درخواست عاجزانه از خدای تعالی برای هدایت و رستگاری و تمسک خالصانه به ولایت امامان معصوم (ع).
نشر احادیث و تعلیم در آخر الزمان
اکنون به چند حدیث درباره نشر احادیث و تعلیم آنها توجّه کنید :از على علیه السلام نقل شده است که رسول خدا صلى الله علیه و آله سه بار فرمود: «اللّهُمَّ ارحَم خُلَفایی ثَلاثاً قیلَ یا رَسولَ اللّهِ وَمَن خُلَفاؤکَ؟ قالَ: الَّذینَ یُبَلّغونَ حَدیثی وَسُنَّتی ثُمَّ یُعَلّمونَها امَّتی
؛ خدایا، جانشینان مرا رحمت کن! پرسیدند: اى پیامبر خدا، جانشینان تو کیانند؟ فرمود: آنان که حدیث و سنّت مرا تبلیغ کرده و آن را به امّتم مى آموزند».[22]
عبداللّه بن صالح هروى مى گوید از امام رضا علیه السلام شنیدم که فرمود: « رَحِمَ اللّهُ عَبداً أحیى أمرَنا
؛ خداوند رحمت کند بنده اى که امر ما را زنده کند». پرسیدم چگونه امر شما زنده مى شود؟ فرمود: «
یَتَعَلَّمُ عُلُومَنا وَیُعَلّمُها النّاسَ فَإنَّ النّاسَ لَو عَلِموا مَحاسِنَ کَلامِنا لَاتَّبَعونا؛ علوم ما را فرا مى گیرد و آن را به مردم مى آموزد.
اگر مردم سخنان زیباى ما را بدانند قطعاً از ما پیروى مى کنند».[23] جمیل بن درّاج و دیگران از امام صادق علیه السلام نقل کرده اند که فرمود: «
بادِروا أولادَکُم بِالحَدیثِ قَبلَ أن یَسبِقَکُم إلَیهِمُ المُرجِئَةُ بشتابید پیش از آنکه مرجئه در تعلیم آنان بر شما سبقت گیرند».[24]در حدیثى امام صادق علیه السلام فرمود: «
؛ در آموختن حدیث به فرزندان خود حَدّثوا عَنّا وَ لا حَرَجَ رَحِمَ اللّهُ مَن أحیى أمرَنا؛ از ما حدیث نقل کنید و احساس سختى نکنید. خدا رحمت کند کسى را که امر ما را زنده بدارد».[25]
فضیل بن یسار مى گوید امام باقر علیه السلام به من فرمود: «یا فُضَیل انَّ حَدیثَنا یُحیىِ القُلوبَ
؛ اى فضیل، سخن ما دل ها را زنده مى کند».[26] از پیامبر خدا صلى الله علیه و آله روایت شده است که فرمود: «
تَذاکَروا وَتَلاقَوْا وَ تَحَدَّثوا فَإنَّ الحَدیثَ جَلاءُ القُلوبِ انَّ القُلوبَ لَتَرِینُ کَما یَرینُ السَّیفُ وَ جَلاؤُهُ الحَدیثُ
؛ با یکدیگر گفت وگو و ملاقات داشته باشید و حدیث بگویید، زیرا حدیث مایه روشنى دل هاست. همانا دل ها زنگار به خود مى گیرند.
چنانکه شمشیر به خود زنگار مى گیرد و جلاى آن حدیث است».[27] و در حدیثى امام باقر علیه السلام فرمود: «
وَبِالدّرایاتِ لِلرّوایاتِ یَعلُو المؤمِنُ إلى أقصى دَرَجاتِ الایمانِ؛ پیروان اسلام در پرتو معرفت واقعى و درک حقایق علمى روایات، مى توانند به عالى ترین مدارج ایمان نایل شوند».[28]
راه کارهای در امان ماندن از فتنه های آخرالزمان
آخرالزمان بر اساس بسیاری از روایات، دوران غلبه فتنه های گمراه کننده و تزلزل ایمان هاست. اما امامان معصوم برای در امان ماندن پیروان خود از این فتنه ها و تثبیت ایمان آنان راه کارهایی ارائه دادهاند که در اینجا به برخی از آنها اشاره میکنیم:۱. عبدالله بن سنان، یکى از یاران امام صادق علیه السلام نقل مى کند که روزى آن حضرت خطاب به ما فرمود:
سَتُصِیبُکُمْ شُبْهَهٌ فَتَبقُونَ بِلا عَلَمٍ یُرى وَ لا إِمامٍ هُدىً، لایَنْجُو مِنْها إِلاّ مَن دَعا بِدُعاءِ الْغَریقِ.به زودى شبهه اى به شما روى خواهد آورد .
و شما نه پرچمى خواهید داشت که دیده شود و نه امامى که هدایت کند. تنها کسانى از این شبهه نجات خواهند یافت که «دعاى غریق» را بخوانند.
عرض کردم: دعاى غریق چگونه است؟قال: تَقُولُ: یا اَللّهُ یا رَحْمنُ یا رَحیمُ یا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلى دِینِکَ. [29]
فرمود: مى گویى: «اى خدا، اى بخشنده، اى بخشایشگر، اى کسى که قلب ها را دگرگون مى سازى! قلب مرا بر دینت پایدار فرما».
آرى، در آخرالزمان و در دوران غریب غیبت، امواج شبهه و فتنه از هر سو رومى کند و انسان تا به خود بیاید، چون کشتى شکسته در دل دریاى بیکران، حیران و سرگردان دست وپا مى زند،.
ولى همیشه روزنه امیدى هست که این غریق بى پناه را از میان دریاى فتنه و شبهه ها نجات بخشد. آن روزنه امید چیزى نیست جز درخواست عاجزانه از خداى تعالى براى هدایت و رستگارى و تمسک خالصانه به ولایت امامان معصوم: .
دعای مردم آخر الزمان
۲. بر اساس روایتى که زراره بن اعین از امام صادق علیه السلام نقل مى کند، آن حضرت پس از پیش گویى غیبت قائم علیه السلام در پاسخ این پرسش زراره که: «اگر آن زمان را درک کردم، چه عملى را پیشه خود سازم؟» مى فرماید:یا زُرارَهُ إِنْ أَدْرَکْتَ ذلِکَ الزَّمانَ فَأَدِمْ هذا الدُّعاءَ: «أَللّهُمَّ عَرِّفْنی نَفْسَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی نَفْسَکَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِیَّکَ، أَللّهُمَّ عَرِّفْنی رَسُولَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی رَسُولَکَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَکَ، أَللّهُمَّ عَرِّفْنی حُجَّتَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی حُجَّتَکَ، ضَلَلْتُ عَنْ دینی».[30]
اى زراره! اگر آن زمان را درک کردى پیوسته این دعا را بخوان: «بار الها! خودت را به من بشناسان؛ که اگر خودت را به من نشناسانى، پیامبرت را نخواهم شناخت. بار الها!
فرستاده ات را به من بشناسان؛ که اگر فرستاده ات را به من نشناسانى، حجت تو را نخواهم شناخت. بار الها! حجت خود را به من بشناسان؛ که اگر حجتت را به من نشناسانى، از دینم گمراه مى شوم.
این دعا با اندک تفاوتى، در یکى از توقیعات امام عصر علیه السلام نیز آمده است. [31]
از این روایت نیز به خوبی استفاده میشود که تنها راه برون رفت از فتنه های گمراه کننده آخرالزمان و نگهداشت ایمان و اعتقاد از دستبرد شیاطین جن و انسی که برای غارت ایمان و اعتقاد راستین پیروان اهل بیت: در کمین نشستهاند،
توجه به خداوند متعال و درخواست خالصانه از او برای شناخت امام زمان و حجت دوران است.
۳. امام حسن عسکرى علیه السلام نیز دعا براى تعجیل فرج را شرط رهایى از فتنه هاى دوران آخرالزمان و عصر غیبت دانسته است و مى فرماید:
وَ اللّهِ لَیَغیبَنَّ غَیْبَهً لایَنْجُو فیها مِنَ الْهَلَکَهِ إِلاّ مَنْ ثَبَّتَهُ اللّهُ عَلَى الْقَولِ بِإِمامَتِهِ وَ وَفَّقَهُ [فیها]للدُّعاءِ بِتَعْجیلِ فَرَجِهِ. [32]
به خدا سوگند، [ او] غیبتى خواهد داشت که در آن تنها کسانى از هلاکت نجات مى یابند که خداوند آنها را بر قول به امامتش ثابت قدم داشته و در دعا براى تعجیل فرجش موفق کرده است.
این روایت ضمن هشدار به همه پیروان اهل بیت: و گوشزد نمودن امکان هلاکت و گمراهی در دوران آخرالزمان و عصر غیبت، همگان را به دعا برای تعجیل فرج امام عصرعج به عنوان تنها راه-کار نجات از هلاکت و گمراهی در این دوران فرا می خواند.
امیدواریم خداوند متعال از سر فضل و کرم بی انتهای خود به همه ما توفیق عمل کردن به رهنمودهای ارزشمند حضرات معصومین: برای در امان ماندن از فتنه های آخرالزمان را عطا فرماید.
نتیجه:
بحث درباره اوصاف مومنین در آخر زمان و امید و انتظار برای تحقق عدل و داد در جامعه است و نقشی که پیامبران در هدایت مردم و تامین امید و امیدبخشی به آنان داشتهاند.همچنین، تأثیر کتب مقدس و تعالیم ادیان بر روحیه و امید انسانها بررسی شده است. انتظار به عنوان یک مفهوم چندجانبه و شامل ابعاد عاطفی، معرفتی، اجتماعی و اخلاقی توصیف شده است.
همچنین، ارتباط انتظار با تعهد و نیروآفرینی بیان شده است. امید و انتظار به عنوان بستری برای فرهنگ انتظار و امیدبخشی به امور زندگی و تأثیر آن در تربیت و روانشناسی انسان نیز مورد بررسی قرار گرفته است.
نتایج مورد بحث از اوصاف مومنین در آخر زمان به این صورت لیست می گردد.
1- امید به عدل و داد در جامعه و تحقق آرمانهای مطلوب.
2- نقش پیامبران در هدایت و امیدبخشی به مردم.
3- تأثیر کتب مقدس و تعالیم ادیان بر روحیه و امید انسانها.
4- امید به ظهور منجی و حضرت مهدی (عج) به عنوان منشأ حرکت و امید در زندگی.
5- مفهوم انتظار به عنوان سازنده و نگهدارنده امید و تعهد.
6- ارتباط انتظار با تحرک و نیروآفرینی.
7- انتظار به عنوان ابعاد عاطفی، معرفتی، اجتماعی و اخلاقی.
8- تأثیر انتظار بر تربیت و روانشناخت انسان.
9- امید به عدالت و تحقق آرمانهای مطلوب به عنوان بستر فرهنگ انتظار.
10- رابطه امید و انتظار با روحیه امیدواری و پیروزی.
پی نوشت:
1. نک: انعام: 45.2. نک: نور: 55؛ انبیاء: 96.
3. نک: انبیاء: 105؛ نور: 55.
4. توبه: 33.
5. فتح: 28؛ صف: 9.
6. دائره المعارف بزرگ اسلامی، ج 1، ص 134.
7. لقمان: 34.
8. بحارالانوار، ج 22، ص 453.
9. نهج البلاغه، خطبه 102.
10. همان، خطبه 138.
11. بحارالانوار، ج 22، ص 453.
12. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج ۱، باب ۲۵، ص۲۸۸، ح ۸؛ بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۱۲۵، ح ۱۲.
13.بحارالانوار، ج 2، ص 156، ح 8.
14.سوره مائده، آیه 15.
15.بحارالانوار، ج 102، ص 132.
16. «خرط القتاد» کنایه از سختی و دشواری کاری است. «خرط» به معنای دست کشیدن از بالای شاخه تا پایان آن و «قتاد» به معنای گیاه گَوَن است که دارای خارهای بسیار است. چون دست کشیدن بر شاخههای این گیاه و درآوردن خارهای آن بسیار سخت و طاقتفرساست، عرب هر کار سختی را به این عمل تشبیه کرده و این جمله به صورت یک ضربالمثل درآمده است که میگویند: «دون هذا الأمر خرط القتاد؛ دست کشیدن بر شاخههای گَوَن از این کار آسانتر است.» ر. ک: لغتنامه دهخدا، ماده خرط؛ فرهنگ لاروس (عربی فارسی)، ماده «خرط» و «قتاد».
17. «جمر الغضاء» نیز کنایه از مشکل بودن کاری است. «جمر» به معنای اخگر و شعلههای آتش و «غضاء» به معنای درخت شورهگز است. چوب این درخت بسیار سخت و آتش آن بسیار سوزان است و ازاینرو عرب، کارهای بسیار سخت و دشوار را به در دست گرفتن آتش برافروخته از چوب گز، تشبیه میکند. ر. ک: همان، ماده «غضا».
18. بحارالانوار، ج ۵۲، صص ۱۲۳ و ۱۲۴، ح ۸.
19. الکافی، ج ۱، ص ۳۳۳، ح ۱؛ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۳۳، ص ۳۳۹، ح ۱۶.
20. ترجمه با استفاده از: محمدرضا حکیمی، خورشید مغرب غیبت، انتظار، تکلیف، چاپ اول: تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۶۲، ص ۱۰۹.
21. کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۳۳، صص ۳۵۱ و ۳۵۲، ح ۴۹.
22.همان، ج 2، ص 144.
23.معانى الاخبار، ص 180.
24.کافى، ج 6، ص 47.
25. بحارالانوار، ج 2، ص 151.
26.همان، ص 144.
27.همان، ص 152.
28.همان، ص 184.
29 . کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، باب ۳۳، صص۳۵۱ و ۳۵۲، ح ۴۹.
30 . همان، صص۳۴۲ و ۳۴۳، ح ۲۴.
31 . ر.ک: همان، باب ۴۵، ص۵۱۲، ح ۴۳.
32 . همان، ج ۲، ص۳۸۴.
منابع:
انوار هدایت: مکارم شیرازی، ناصر، 1305 : مجموعه مباحث اخلاقی مکارم شیرازی/مکارم شیرازی؛ تهیه و تنظیم میراحمد فقیه نیریزی. قم: انتشارات امام علی بن ابی طالب(ع)،1390.https://hawzah.net/fa/Magazine/View/4227/4354/31863
https://hawzah.net/fa/Magazine/View/4227/5710/56619
https://hawzah.net/fa/Magazine/View/3282/6757/80706
https://www.farsnews.ir/news/13940807000221
https://www.mashreghnews.ir/news/1400940
https://www.mizanonline.ir/fa/news/776988
https://www.mashreghnews.ir/news/51148
https://www.qomnews.ir/fa/news/74225
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}