مفهوم فتنه در فيلم « ملك سليمان »


 

نويسنده:سجاد صفار هرندي




 
فيلم « ملك سليمان نبي » را صرف نظر از همه ويژگي هاي فني و محتوايي اش، به واسطه ارائه فهمي بديع از مفهوم فتنه مي توان مورد توجه قرارداد. در فيلم ما با وضعيتي مواجهيم كه سليمان(ع) و يارانش كرارا با تعبير فتنه از آن ياد مي كنند. فتنه اي كه ماهيت آن در واقع چيزي جز «جن زدگي/ جنون فراگير» نيست. اين بدان معناست كه ديوارهاي حائل ميان عوالم گوناگون از ميان برداشته شده و شياطين و اجنه كه از دوران هبوط آدم جهان انساني را ترك كرده بودند، امكاني براي حضور و تصرف در آن مي يابند. اين تصرف مشخصا در باطن و هستي انسانها صورت مي گيرد. در واقع، تمام آنچه كه فتنه را «فتنه» مي كند آن است كه نيروهاي شيطاني در وجود افراد خانه كرده و عنان انديشه و عمل آنها را به دست مي گيرند.
فتنه به مثابه جن زدگي/ جنون فراگير، وضعيت تعطيلي عقل است. فتنه همان ياران و همراهان (به ظاهر) آرام و سر به راهي كه تا ديروز مشغول كار و زندگي خود بودند، را به چنان موجودات مخوف و هولناكي بدل مي كند كه تصور آن پيش از آن اساسا ممكن نبود. فساد و تباهي كه با فتنه ظاهر مي شود بسيار فراتر از صرف آتش افروزي و ويرانگري و اتلاف اموال و حتي نفوس است؛ فتنه هر آنچه را كه حيات جمعي بر آن بنا شده است محو مي كند.
بخش مهمي از سرمايه روابط اجتماعي و عاطفي كه برادر را به برادر، زن را به شوهر، فرزند را به پدر، دوست را به دوست و خلاصه تمام اهل مدينه را به يكديگر پيوند مي زند، در هرم شعله هاي هولناك فتنه خاكستر مي شود. فتنه در دوستي ها و دشمني ها خلل ايجاد مي كند. تولي ها و تبري ها را از مسير درست خارج مي كند و آيا دين (يا همان زندگي) چيزي جز تولي ها و تبري هاست؟

هرچند فتنه هنگامه تصرف يافتن نيروهاي شيطاني در باطن و هستي انسانهاست، اما اين به هيچ رو نافي مسئوليت انساني نيست. آنان كه به آتش فتنه دچار مي شوند، همانان اند كه به واسطه تخطي از اوامر الهي كم و بيش وجود خود را براي تصرف شيطان آماده كرده اند.
فتنه حاصل خصلت ها و آلودگي هاي نهان و آشكار ماست. آلودگي هايي كه چه بسا از پنهان ترين لايه هاي وجود افراد، در جريان فتنه به كوچه ها و ميادين شهر سرازير مي شود.
هيچكس نمي تواند از فرجام كار خود در فتنه مطمئن باشد. حتي صرف قرار داشتن در حلقه ياران و نزديكان سليمان نبي نيز تضميني ايجاد نمي كند. سلاح نجات در هياهوي فتنه چيزي نيست جز «تقواي خدا و اطاعت از پيامبرش» كه در جايگاه زعامت و هدايت امت قرار دارد.
اما كار فتنه شياطين و اجنه آنگاه پيچيده و دشوارتر مي شود كه در مسير اغراض و اهواي اهل نفاق و غفلت قرار مي گيرد. فتنه فرصتي مناسب را فراهم مي كند براي همه آنان كه از روي حقد و تعصب و دنياخواهي چشم به سرنگوني ملك سليمان دوخته اند. كساني كه معجوني از اميال و عادات و سوء برداشت هاي خود را به نام دين اسباب معيشت قرار داده و به اقتضاي اين منافع «كلمات را از موضع خود تحريف كرده اند». اين «پيروان قوم» و «خواص امت» كه عموما از عمق جان به رسالت پيامبران سليمان جوان و حتي پدرش ايمان نياورده اند، نه تنها در مسير فتنه بار از دوش پيامبر خدا برنمي دارند كه خود در قامت بخشي از فتنه ظاهر مي گردند. در بدو امر اساسا تلقي شرايط به مثابه فتنه را انكار مي كنند، از لزوم تنزه دين سخن گفته و پيامبر خدا را به بدعت گزاري متهم مي سازند. آنگاه كه كار فتنه بالا مي گيرد، آن را چون فرصتي براي يكسره كردن كار سليمان نبي تلقي مي كنند. از سويي دم از ميراث شريعت موسي مي زنند و از سوي ديگر در مسير مقاصد سياسي ابايي از همداستان شدن با جادوگران، اين دشمنان هميشگي انبياي الهي، ندارند. اين چنين است كه واپسين و خطيرترين مرحله مواجهه با فتنه، نبرد با اين جماعت اهل نفاق و خيانت است.

اما پايان فتنه جز به مداخله رحماني ميسر نيست. دراين كه «اهل طوع و تقوا» مكلف به مبارزه با فتنه اند، ترديدي نيست. اما نهايتا آنچه كه به فتنه پايان داده و آغاز دوران پس از فتنه را اعلام مي كند، عطيه اي آسماني است. اين عطيه نور متبرك و مقدس «ايليا» است. چنين است كه به بركت اين نور مقدس عصري تازه آغاز مي شود و ملك ملكوتي سليمان نبي (كه پيشتر براي او در عالم مكاشفه به مثابه جسدي بيجان تمثل يافته بود) به مرتبه اي بالاتر ارتقا مي يابد.
حال نوبه رحمت و لطف است. لحظه بازگشت و توبه! اين مسير به روي همه بازگشت كنندگان باز است. در دوران تعالي پس از فتنه لازم است تا جامه هايي چاك خورده از نو وصله شود و زخم هاي سر باز كرده مرهم و التيام يابد. بدين سان اهالي تقوا و توبه امكان آن را مي يابند كه به سفينه نجات رسالت و ولايت درآيند و به طلب و تمناي آن وعده نهايي منتظر و مستعد باشند.
منبع:kayhannews.ir