مقدمه:
آنچه که از امام معصوم یا پیامبر صلوات الله علیم اجمعین خارج می شود مانند خون، بول یا غائط آیا نجس است یا پاک می باشد؟ به چه دلیل جواب بفرمایید؟
 
چگونه امامان معصوم (علیهم السلام) دارای خون و ادرار و غائط هستند. ولی این موارد نجس نیستند.آیا این عقلانی است؟ شیعیان چه پاسخی دارند؟
 
اگر قبول کنیم که امامان معصوم (علیهم السلام) به عنوان پیامبران و ولایتمداران خداوند، از هر گونه نجاست و پلیدی پاک و پاکیزه هستند.
 
نهایتا باید گفت که این پاکی مربوط به پاکی باطنی ، درونی ، معنوی ، اخلاقی است. نه اینکه هر چیزی که از امام معصوم هم خارج می شود آنها هم پاک است.
 
ازآنجا که این سوال در بین در متون دینی و بین بعضی علما دارای پاسخ هخای متعدی می باشد . لذا معاندین و شبهه اندازان این مورد را دستاویزی برای امیال نفسانی خودشان کرده اند.
 
بعضی از شبهه کنندگان این سوال را طرح کرده اند که چه تفاوتی بین خون و ادار عموم مردم و معصومین وجود دارد؟ آیا خون اماما ن  شما  شیعیان از سایر مردم رنگین تر است؟
 
از طرفی در بعضی از جلسات مذهبی بعضی سخنرانان بیان می کنند که حضرات معصومین علیهم السلام  دارای بول و عائط نیستند؟ آیا این منطقی و عقلایی است؟
 
ما بر آنیم که به صورت مختصر پاسخی به این سوال : که آیا خون و بول و غائط پیامبر (ص) وامامان علیهم السلام  پاک است یا نجس؟ ارائه کنیم.
 

آیا خون و بول و غائط پیامبر (ص) وامامان علیهم السلام  پاک است یا نجس؟

دلیل کسانیکه قائل به پاک بودن خون و بول و غائط  اهل بیت علیهم السلام هستند

برخی از علما بر اساس آیه تطهیر بیان کرده‌اند بول و غائط معصوم نیز پاک است که دست‌مایه‌ای برای حمله به مذهب تشیع گردیده است.
 
آیه تطهیر که فرموده است: «إِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً (1)
 
جز این نیست که همواره خدا مى‌خواهد هرگونه پلیدى را از شما اهل بیت برطرف نماید، و شما را چنان که شایسته است پاک و پاکیزه گرداند»
 
مفردات آیه تطهیر

1- افاده حصر برای پاکی اهل بیت

اشکالی نیست در این که واژه «انما» افاده حصر می کند، یعنی خداوند تبارک و تعالی، تنها از این خانواده إذهاب رجس فرموده است. حضرت الله تبارک و تعالی اراده نکرده است اذهاب رجس کند مگر از این خاندان و آن تنها خاندان نبوت است.
 

2- اراده تکوینی بر پاکی اهل بیت

2- اراده ای که خدای تبارک و تعالی در این آیه کریمه از آن خبر داده است، اراده تکوینیه است و نه اراده تشریعیه.
 
 یعنی در تکوین و در ذات و نور مقدس این خاندان صلوات الله علیهم اجمعین، این اراده انجام گرفته و مانند اراده تشریعی نیست.
 
 اما اگر کسی اشکال کند بگوید که این جا اراده، اراده تشریعیه بوده، پاسخ داده می شود که در آیه تطهیر خصوصیتی در تشریع احکام خاص برای اهل بیت نیست.
 
احکام شرعیه حلال و حرام برای همه است. این که برای پیامبر و این خاندان چیزهایی استثنا بشود و بخواهیم بگوییم
 
به موجب این آیه اراده ای تشریعی برای این خاندان صورت گرفته، این غلط است . پس خصوصیتی در تشریع احکام خاصی در این آیه برای اهل بیت نیست.
 
مثلا در آیهیُرِیدُ اللَّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَ لَا یُرِیدُ بِکُمُ الْعُسْرَ»(2) خداوند آسانی را برای شما اراده فرموده و می فرماید: منظور آن است که غرض از تشریع احکام شرعیه، آسانی است و نه سختی،.
 
 و احکام شرعیه حلال و حرام برای همه است، عمومیت دارد، لکن در آیه تطهیر، اراده، اراده تکوینیه بوده است :
 
مانند این آیه کریمه: إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَیْئًا أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ :همانا امر خداوند چنان است که چون چیزی را اراده فرماید، به آن می گوید (چنین و چنان) باش، می شود» (3)
 

3- اراده الهی بر پاکی اهل بیت

بنابر تفسیر اهل بیت علیهم الصلوة و السلام، اراده خداوند تبارک و تعالی این است که انواع رجس و مطلق رجس که شامل رجس مادی و معنوی و روحی و فکری و همه انواع آلودگی ها، شک، کفر و جهل است، همه را از اهل بیت علیهم السلام ببرد.
 
 گناهان و جهل از آلوده ترین آلودگی ها و رجس ترین رجس ها هستند. آنان هرگز گناه نکرده و نمی کنند و هرگز آلوده به هیچگونه رجس نمی شوند، این یعنی عصمت دارند.
 

4- فعل مضارع دلالت بر پاکی همیشگی اهل بیت

مطلب دیگر اینکه خداوند در این آیه به ما خبر می دهد که اراده کرده است همه انواع رجس را از این خانواده دور کند.
 
این خبر یعنی این کار را بعد از این خواهد کرد یا این کار را کرده و ادامه دارد؟ دلالت آیه چنین است که این فعل خاص واقع شده است .
 
نه اینکه اراده شده که از این به بعد، این فعل واقع شود، مخصوصا که خدای تبارک و تعالی فرموده است .
 
«إنما یرید الله»، «یرید» خبر می دهد از اراده خودش، اراده خدا فی الفور، در جا انجام می گیرد و اینکه صیغه مضارع آورده شده به جهت این است که ادامه دارد و دلالت بر دوام این اراده الهی می کند.
 
ضمن اینکه قرآن کریم در سوره نساء آیه 27 می فرمایدیُرِیدُ اللَّهُ لِیُبَیِّنَ لَکُمْ: خدا می خواهد با این آیات برای شما بیان کند.
 
هم چنین آیه:یُریدُ اللَّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ: الله برای شما آسانی را می خواهد.اگر بنا بود این اراده با آن اراده در آیه تطهیر در یک مجرا باشد، تخصیصی برای اهل بیت لازم نبود.
 
خداوند برای این خاندان بعد از این اراده می کند و اگر برای مضارع و برای آینده بود، وجه تخصیص بی جهت بود و معنایی نداشت.
 
این اراده اقتضا می کند خبر را و بیان را که بیان و خبرش عموم خلق را در بر می گیرد بروجهی از تفسیر و معنای این اراده وقتی خدای تبارک و تعالی اهل بیت را به اراده خودش به اذهاب رجس از آنها تخصیص داده است .
 
و دلالت می کند که این عمل انجام گرفته یعنی واقع شده، نه اینکه در آینده اذهاب رجس می شود بلکه در گذشته اذهاب رجس از اینها شده است.
 

5-تعیین مصداق اهل بیت با خداوند است

چه کسی مصداق اهل بیت را تعیین می کند و می گوید این اهل بیت چه کسانی هستند؟ همان طور که بنابر تصریح آیات و احادیث، تبیین و تفسیر آیات قرآن کریم بر عهده رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم است،
 
برای تبیین و تفسیر این آیه کریمه نیز نیازمند بیان رسول الله و خاندان عصمت هستیم و تبیین تعیین مصداق اشخاص «اهل البیت» نیز بر عهده ایشان است.
 
جز قرآن کلام الله و همین طور کلام رسول الله و اهل بیت علیهم السلام هیچ کس دیگری این شایستگی را ندارد و قرآن و اهل بیت طوری معنا کرده اند که افراد خاصی را شامل می شود.
 

6- اهل کسا مساوی رسول الله

اهل کسا مساوی رسول الله هستند در همه مراتب و شئون مگر آن چه که دلیل خاصی بیاید و آنها را از این شمول خارج کند.
 
چون آیه تطهیر برای همه اهل بیت است و کسی را مستثنی نکرده است، پس در عصمت و همه شئون و مراتب همه این اعضا با رسول الله مشترک و مساوی هستند و آن خصوصیات عصمت است، علم است.
 
از واژه «تطهیرا» این نتیجه مستفاد است که مطلق رجس از ایشان رفته است. یعنی خدای تبارک وتعالی همه جنس های رجس و تمام افراد رجس، رجس مادی رجس معنوی رجس اخلاقی همه را از اهل بیت اذهاب فرموده،.
 
 خصوصا با تصریح خود اهل بیت، خصوصا خود آیه بعد از طهارت به دفع رجس که می فرماید: «اِنَّما یُریدُ اللهُ لِیُذهِبَ عَنکُمُ الرِّجسَ» سخن تمام است اما باز می فرماید:
 
«وَ یُطَهِّرَکُم تَطهیرًا» این جمله این فایده و نتیجه را میدهد که دفع جمیع ارجاس از ایشان شده است و نه یک نوع رجس و هم چنین تأکید بیشتر است خصوصا با تأکید بعد از «یُطَهِّرَکُم» به قول «تَطهیرًا»
 

7- تطهیر یعنی خلوص از همه انواع رجس ها

تطهیر یعنی تنزه یعنی خلوص از لوث و آلودگی همه انواع رجس ها و نجس ها و معاصی و خبائث و غیر آن از معایب و نقایص ظاهری و باطنی. همین طور که در کتاب شریف مشکوة الأنوار سبط طبرسی صفحه 150 حدیث شریف هست.
 
خصوصا با اینکه به صیغه مضارع آورده و صیغه مضارع مفید استمرار است، یعنی ایشان همیشه در عدم رجس هستند و همیشه تطهیر در وجودشان هست،
 
 در جمیع مدت حیات آنها. پس آیه صریح است در عصمت کبری و عظمای حضرات خمسه طیبه که بنابر فرمایش پنج معصوم اهل کساء، بقیه حضرات امامان را نیز شامل می شود.
 

8- إذهاب رجس یعنی از اول نبوده

إذهاب رجس از اهل بیت به معنای دفع رجس است. یعنی راندن و نزاهت از وجود نه به معنای رفع، که بوده است.
 
 و حالا أذهاب می شود یعنی از بین می رود. بلکه از همان اول راه نداشته است. به معنای رفع بعد از وجود نیست به دلایلی:
 
الف: آن چه مناسب است با غایت تطهیری که از «وَ یُطَهِّرَکُم تَطهیرًا» استفاده می شود، این نزاهت از ارجاس، نزاهت اساسی است بنیادی است .
 
نه وجود و بعد رفع، به این معنا نیست، یعنی نبوده و هرگز نخواهد بود. این معنا از قرینه داخلیه استفاده می شود.
 
ب: آن چه که ثابت است به ادله عقلیه و نصوص متواتره نقلیه، این است که هیچ گناه و معصیت و جهلی از اهل بیت سر نزده است، تاریخ نقل نکرده است. اینان از اول عمر در
 
عصمت بوده اند و در کتب شیعه حقه امامیه و کتب عمریه نقل های بسیار بر این معنی وجود دارد و در حدیث آمده است که دو فرشته امیرالمؤمنین سلام الله علیه بربقیه فرشتگان افتخار می کنند، می گویند .
 
ما تا کنون گناه و خطایی از امیرالمؤمنین علیه السلام سراغ نداریم، ندیده ایم و ثبت ننموده ایم.
 
«لَم یَصعَدا إِلَى اللَّهِ تَعَالَى قَطُ بِشَیءٍ یُسخِطُهُ»(4) ملائکه امیرالمؤمنین افتخار می کنند که تا کنون نشده از امیرالمؤمنین عملی ببینیم و بنویسیم که خدا را به خشم آورد. این هم قرینه خارجیه.
 
ج: «لیذهب» از باب افعال است و وقتی قرآن کریم آن را می آورد، لغتا و شرعا، در علم لغت و در شرع مورد تأیید است که اگر فعلی از باب افعال آمد،
 
مثل اینکه کسی به کسی می گوید: «أذهب الله عنک کل مرض و سقم-خدا از تو ببرد هر مرض و دردی را»، نه این که تو این مرض را مبتلا هستی خدا آن ها را از تو ببرد، بلکه به این معنی که هنوز مرضی نیامده و تونداری، خدا از تو ببرد.
 
استفاده ای که از این می شود به این معنا نیست که هست و درخواست رفع بکند، بلکه نیست و درخواست دفع می کند.
 
این به معنای ذهاب امراض و اسقام بعد از وجود آنها نیست بلکه به معنای اذهاب است «أی صرفه عنک» یعنی خداوند آن را از تو دور و منصرف کند مانند:
 
 این که کسی به دیگری دعا می کند می گوید: «صرف الله عنک السوء - خدا بدی را از تومنصرف کند».
 
در شرع هم وقتی إذهاب استفاده می شود، به همین معناست. مثل این حدیث شریف از رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم:
 
«مَن أَطْعَمَ أَخَاهُ حَلاَوَهً أَذْهَبَ اَللَّهُ عَنْهُ مَرَارَهَ اَلْمَوْتِ»(5) هرکس به برادر (دینی) خود یک شیرینی بدهد، مثلا خرما، خدای تبارک و تعالی تلخی مرگ را از او می برد. یعنی هرگز سراغ او نیاید.
 
امیرالمؤمنین علیه السلام فرموده اند:مَنْ بَدَأَ بِالْمِلْحِ أذْهَبَ اللَّهُ عَنْهُ سَبْعینَ دَاءً مَا یَعْلَمُ الْعِبادُ مَا هُوَ:هرکس (غذا را) با نمک شروع کند، خدای تعالی هفتاد درد را از او دور می کند (6)
 
پس اذهاب عبارت است از «صرف» نه «رفع» و این آیه خبر می دهد که این خانواده تحت اراده الهی قرار گرفته که هرگز رجس و پلیدی بر آنها نبوده و نیست و نخواهد بود.
 
د: هم چنین کلمه «تطهیرا» که در آیه آمده است. این هم به معنای ابعاد است به معنای دور نمودن است به معنای نزاهت از رجس است نه طهارت بعد از نجاست.
 
هم چنان که خود قرآن کریم همین معنا را استعمال کرده است : رَسُولٌ مِنَ اللَّهِ یَتْلُوا صُحُفاً مُطَهَّرَةً»(7)
 
فرستاده ای از الله که صحیفه های پاکیزه تلاوت می کند. این صحف مطهرة از اول مطهره بوده است. و یا آیه کریمه «لَهُمْ فِیهَا أَزْوَاجٌ مُطَهَّرَةٌ»(8)
 
برای مؤمنین در بهشت همسرانی تطهیر شده است. یعنی خدای تعالی اینان را از آغاز بنیانشان، تطهیر فرموده است.(9)
 

9.ائمه دیگر مصداق واقعی خمسه طاهره

در این آیه مبارکه، تطهیر اختصاص به خمسه طاهره دارد، اما درباره بقیه ائمه، نمایش بعض از مصادیق آن در قضیه کساء بوده است، پنج تن نمایش داده شدند بقیه نیامدند
 
اما آیه تطهیر شامل آنها هم می شود و خدای تبارک و تعالی راجع به آنها هم می فرماید. و ما این را از کلام رسول الله و اهل بیت علیهم الصلوة و السلام می فهمیم، احادیث بسیاری که در کتب فریقین است و این معنا را تفسیر می کند.(10)
 
در لسان رسول الله و خاندان عصمت، «اهل البیت» به ائمه تفسیر شده است.(11) بنابراین اهل بیت در آیه تطهیر خمسه طیبه هستند که آیه راجع به آنها نازل شده است سپس فرزندان
 
معصوم این خاندان و در احادیث بسیار در کتب فریقین به نقل از رسول الله صلى الله علیه و آله تصریح به تعداد و نام آنان شده است.
 
در تفسیر الدر المنثور ور روایات فریقین به سندهای متصل از رسول الله رسیده است که فرمودأَنَا وَ عَلِیٌّ وَالْحَسَنُ وَالْحُسَیْنُ وَ تِسْعَةٌ مِنْ وُلْدِ الْحُسَیْنِ مُطَهَّرُونَ مَعْصُومُون»(12) من و على و حسن و حسین و نه تن از فرزندان حسین پاکیزه گردیده و معصومیم 
 
و بسیاری از کتاب های مخالفین روایت شده است که رسول الله فرمود: «فَأَنَا وَ اهلُ بیتی مُطَهَّرُونَ مِنَ الذُّنُوب: من و اهل بیت من، از تمامی گناهان مطهر هستیم.
 
در کتاب شریف احقاق (13) از کتاب شریف «آل محمد» مردی خافی. آنجا هم مدارکی آکده است دال بر این که رسول الله فرمود:
 
أَنَا وَ عَلِیٌّ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ وَ تِسْعَةٌ مِنْ وُلْدِ الْحُسَیْنِ مُطَهَّرُونَ مَعْصُومُونَ: من و علی و حسن و حسین و نه تن از فرزندان حسین پاکیزه گردیده و معصومیم.
 
و احادیث بسیاری دال بر تفسیر مصادیق و تبیین تعیین مصادیق افراد اهل بیت علیهم الصلوة والسلام در احادیث رسول الله و اهل بیت گرام علیهم الصلوة والسلام وجود دارد. از جمله آنها حدیث شریفی است از جابر، میگوید:
 
در خانه ام سلمه نزد پیغمبر بودم خدای تبارک و تعالی آیه تطهیر را نازل فرمود. سپس پیغمبر اکرم امام حسن و امام حسین و فاطمه زهرا و حضرت على علیه السلام را خواندند و این ها را در مقابل خود و حضرت علی را پشت سر خود نشاندند و فرمودند:
 
اللّهُمَّ هؤُلاءِ أهلُ بَیتی فَأذهِب عَنهُمُ الرِّجسَ وَطَهِّرهُم تَطهیرًا. أم سلمة گفت: یا رسول الله و (آیا) من نیز با آنان هستم؟ فرمود: تو بر خیر هستی. گفتم: (14)
 
یا رسول الله! به تحقیق که خداوند این عترت پاک و ذره مبارکه را گرامی داشته است به این که همه پلیدی ها را از آن ها برده است. فرمود:
 
از عیون اخبار الرضا علیه السلام و کمال الدین نقل کرده. و ملحقات إحقاق الحق: ج13 ص60 از فرائد السمطین حموینی و ینابیع المودة و مودة القربی آورده است.
  
یا جابِرُ! لِأَنَّهُم عِترَتی مِن لَحمی وَدَمی ، فَأَخی سَیِّدُ الأَوصِیاءِ ، وَابنَیَّ خَیرُ الأَسباطِ ، وَابنَتی سَیِّدَةُ النِّسوانِ ، وَ مِنَّا المَهدِیُ
 
ای جابر! زیرا که همانا آنان از گوشت و خون منند، پس برادرم سرور اوصیاء است، و دو پسرم بهترین نوادگانند، و دخترم بهترین زنان است، و مهدی از ما است.
 
گفتم: یا رسول الله ! و مهدی کیست؟ فرمود:تِسْعَةٌ مِنْ صُلْبِ الْحُسَیْنِ أئِمّةٌ أبْرَارٌ، وَ اَلتَّاسِعُ قَائِمُهُمْ یَمْلَأُ اَلْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلاً یُقَاتِلُ عَلَی اَلتَّأْوِیلِ کَمَا قَاتَلْتُ عَلَی اَلتَّنْزِیلِ»(15)
 
نه تن از پشت حسین امامان نیک اند، و نهمین آنان قائم آنان است ، زمین را از قسط و عدل پر می کند، براساس تأویل جنگ کند، چنان که برتنزیل جنگیدم.
 
در این حدیث شریف می بینیم که راجع به حضرت صاحب سلام الله علیه هم صحبت می شود و می فرماید: مهدی هم از ما اهل بیت هست.
  

دلیل کسانیکه قائل به پاک بودن خون و بول و غائط  اهل بیت علیهم السلام نیستند

1- عدم دلیل قرانی  بر پاک بودن بول و خون و غائط

در قران ما هیچ دلیلی بر پاک بول و خون و غائط نداریم. قرآن مستقیماً به پاک بودن یا نبودن بول، خون و غائط اشاره خاصی نشده است.
 
 توجه بیشتر قرآن به مسائل معنوی، اخلاقی و روحانی است و در این موارد تأکید دارد.
 

2- عدم اثبات پاکی بول و خون و غائط از آیه تطهیر

آنچه از آیه ی  تطهیر در این مورد بیان گردیده است، پاک بودن بول و خون و غائط را ثابت نمی کند.پس ادله های ایشان قابل استفاده  و استناد نیستند .
 
آیه تظهیر (16) به طور مستقیم پاک بودن بول، خون و غائط را ثابت نمی‌کند. آیه تظهیر به مسئله‌ای دیگر مربوط است و درباره اخلاق و رفتار اجتماعی برخی از افراد می‌باشد.
 
بنابراین، اگرچه قرآن مستقیماً به پاک بودن بول، خون و غائط اشاره خاصی ندارد،
 

 3- ایه نظهیر در مقام بیان طهارت معنوی و حالات عرفانی

آیه ناظر به این مواردی که گفته شده است نیست بلکه، آیه در مقام بیان طهارت معنوی و حالات عرفانی امام است که شیطان به هیچ وجه در آن‌ها تصرفی ندارد، لذا هیچ پلیدی در اعتقاد و حالات آن‌ها وجود ندارد.
 

4- هیج روایتی دلیل بر پاک بول و خون و غائط تداریم

در هیچ روایتی عبارتی وجود ندارد که بیان کننده این باشد که بول و خون و غائط امام پاک است و خوردنش حلال.
 
احادیث و روایات اهل بیت (علیهم السلام)، که بر اساس عقیده شیعیان قابل قبول هستند، به پاکی بول، خون و غائط اشاره ندارند بلکه:
 
این روایات بیشتر در قالب توصیه‌ها درباره طهارت و پاکیزگی ظاهری و روحانی انسان هستند
 

5- قطعیت به پاکی دلیل قطعی می خواهد

از کجا ثابت می کنید که آیه دلیلش عمومی است و از کجا این قطعیت را اثبات می کنید که آیه چنین شمولی دارد.
 
درقرآن و روایات صحیح و سند درباره پاکی خون و بول و غائط صریحاً اشاره نکرده‌اند. همچنین، همانطور که اشاره کردم،
 
 قرآن به طور صریح دلایل قطعی و یقینی برای پاکی بول، خون و غائط ارائه نداده است.
 

6- دلیل قرآنی که معصومین مثل دیگر افراد هستند.

ما دلیل برعکس داریم در قران که می فرماید: اتفاقا آیه «قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یُوحى‏ إِلَی(17) بگو: جز این نیست که من هم بشرى مانند شمایم که به من وحى مى‏‌شود» .
 
این ایه اشاره دارد بر اینکه : پیامبر اکرم و اهل بیت(علیهم‌السلام) نیز مانند دیگر بشر هستند و عوارض جسمی آنان مانند سایر افراد است، .
 
در این آیه، پیامبر اعلام می‌کند که او نیز یک بشر است و تنها تفاوت او در این است که به او وحی می‌شود.
 
این آیه نشان می‌دهد که پیامبر نیز از لحاظ جسمی مانند سایر بشریت است و در این مورد با سایر افراد تفاوتی ندارد.
 
از این آیه می‌توان نتیجه گرفت که پیامبر نیز از جنس بشریت است و همانند دیگر افراد از نظر ذاتی وجود دارد.
 
 این به این معنی است که هیچ تفاوت ماهوی و اساسی بین پیامبر و سایر افراد وجود ندارد.
 
این نکته ممکن است به معنای این باشد که بول و غائط و خون مثل دیگر افراد بشر نجس است.
 

7- قرآن کریم و حرمت خون

خداوند در قرآن کریم صریحا خوردن خون را حرام دانسته و می فرماید: خداوند گوشت مردار، خون، گوشت خوک و... را حرام کرده است. (18)
 
هر چند طبق تفاسیر مراد از حرمت خون، خوردن آن است، اما با بررسی دیگر روایات معلوم می‌شود که تمام خوردنی‌های حرام در این سه آیه نجس نیز می‌باشند. (19)
 
در آیات دیگر وقتی در نماز پاک بودن را شرط دانسته، می‌فرماید: اگر مسافر باشید یا مریضی و یا قضای حاجت کرده‌اید و آبی برای غسل و پاک کردن خود ندارید، تیمم کنید. (20)
 
بنابراین بول و مدفوع نجس است و در این میان تفاوتی بین معصوم و افراد عادی وجود ندارد.
 

8- عمومات قرانی بر نجس بودن بول و غائط و خون

از عمومات قرآنی اثبات می کنیم که حرام بودن بول و غائط و خون شامل خود ومعصوم هم می‌شود مثلا وقتی خداوند متعال به طور عام می‌فرماید:«إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَةَ وَ الدَّمَ وَ لَحْمَ الْخِنزِیر... (21)
 
جز این نیست که خدا مردار، خون، گوشت خوک ... را بر شما حرام کرده است» همه خون‌ها را در بر می‌گرد و حتی خون خود پیامبر و اهل بیت(علیهم‌السلام) او نیز مشمول آیه می‌شود.
 
قرآن در آیه مذکور (22) می‌فرماید: "جز این نیست که خدا مردار، خون، گوشت خوک و..." را بر شما حرام کرده است.
 
 این آیه بیان می‌کند که خداوند متعال برخی از مواد را بر شرکت کنندگان حرام اعلام کرده است، از جمله مردار، خون و گوشت خوک.
 
با توجه به این آیه، می‌توان نتیجه گرفت که این مواد از لحاظ عمومی به عنوان نجس تلقی می‌شوند و بر شرکت کنندگان حرام استفاده از آنها تحریم شده است.
 
 از این رو، می‌توانیم فهمید که بول، خون و غائط نیز مشمول این حکم می‌شوند.بنابراین، در این تفسیر، نجاست بول، خون و غائط به عنوان عمومیات قرآنی می‌تواند تأیید شود و شامل همه افراد،.
 
 از جمله پیامبر و اهل بیت (علیهم‌السلام) نیز قرار بگیرد. این نکته مهم است که همه افراد برابری در مواجهه با این حکم قرآنی دارند.
 

9- دلیل روایی بر حرمت نجس بودن بول و غائط و خون

در ضمن چندین روایت وجود دارد که قول به نجس بودن بول و غائط و خون معصوم را تقویت می‌کند:
 
1. در حدیثی امام صادق(علیه‌السلام) فرمود: روزى امیر المومنین(علیه‌السلام) به فرزندش محمّد حنفیّه فرمود آبی بیاور تا من با آن آب برای نماز وضو بگیرم، محمد می‌گوید:
 
من ظرف آبی را آوردم و حضرت ابتدا «استنجی» کرد سپس شروع کرد به شستن صورت. استنجی در زبان عرب یعنی شستن محل ادرار و مدفوع؛ این نشان می‌دهد که به احتمال زیاد نجس بوده که حضرت ابتدا آن محل‌ها را آب کشیده و سپس وضو گرفته است. (23)
 
2. امام باقر(علیه‌السلام) فرمود: «شخصی، رسول گرامی اسلام(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) را حجامت کرد و خونی که از آن حضرت گرفته بود -به خیال این‌که خون معصوم حلال است- خورد. پیامبر فرمود:
 
خون کجاست؟ او گفت ان را خوردم؛ حضرت فرمود: این کار سزاوار نبود - نباید می خوردی- اما این کار حجابی در برابر آتش جهنم است».(24)
 
3. نقل شده وقتی امام حسین(علیه‌السلام) را -در ایام نوزادی- خدمت حضرت آوردند، امام حسین(علیه‌السلام) خواست بول کند .
 
اما حاضران مانع شدند تا بر لباس پیامبر اکرم(صلّی‌الله‌علیه‌وآله)  بول نکند، آن حضرت فرمود: مانع بول کردنش نشوید، زیرا این لباس با آب کشیدن پاک می‌گردد، سپس آبی خواست و جای بول را شست. (25)
 
پس نهی و سزاوار نبودن خوردن خون پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) و نیز شستن لباس توسط حضرت به خاطر بول کردن امام حسین(علیه‌السلام)، موید این قول است :
 
که بول و غائط امام معصوم نیز مشمول حکم کلی نجاست می‌شود و خوردن آن‌ها نیز حرام است.
  
4.روایات در مورد نجس بودن خون، بول و غائط انسان فراوان است از جمله: امام صادق علیه السلام فرمودند:
 
 لباسی که با بول نجس شده باشد با آب قلیل دو بار و با آب جاری با یک بار شستن پاک می شود. (26)
 
5.رسول گرامی صلی الله علیه و اله و سلم فرمود: از همه نجاسات به خصوص بول خودداری کنید و دور باشید. (27)
 
6.امام باقر علیه السلام فرمود: رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و اله و سلم را کسی حجامت کرد و خونی که از آن حضرت گرفته بود.
 
 به خیال اینکه خون معصوم حلال است، خورد. وقتی پیامبر متوجه شدند، فرمودند: این کار بر تو جایز نبود و نباید می‌خوردی. (28)
 
بنابراین خون، بول و مدفوع تمامی انسان‌ها حتی انبیا و ائمه اطهار علیهم السلام نجس است نه اینکه کسی بگوید ائمه این روایات را گفتند تا مردم عادی از فضولات غیر معصومین اجتناب کنند، .
 
چنانچه از حجامت رسول گرامی صلی الله علیه و اله و سلم حرمت خون معصومین روشن می‌شود و نیز در روایتی آمده است:
 
 وقتی امام حسین علیه السلام را در ایام کودکی خواستند مانع شوند تا بر لباس پیامبر اسلام صلی الله علیه و اله و سلم بول نکند، آن حضرت فرمود:
 
مانع بول کردنش نشوید زیرا این لباس با آب کشیدن پاک می گردد و سپس آبی خواست و جای بول را شست. (29)
 
پس نهی و جایز ندانستن خوردن خون پیامبر و نیز شستن لباس توسط رسول اکرم صلی الله علیه و اله و سلم به خاطر بول کردن.
 
 
 امام دلیل روشن و غیر قابل انکاری است که می‌رساند شیخیه در این مورد زیاده روی کردند و خیال کردند این فضیلتی برای معصومین است.
 
 البته روایات نجس دانستن خون، بول و... در کتب روایی بیشتر از آن است که قابل توجیه و رد باشد.
 

10. پاسخ مرحوم آیت الله العظمی میرزا جواد تبریزی

برای جواب به این مساله باید دو نکته روشن شود :
الف: جسد فرد مسلمان علاوه بر آنکه اگر معصوم باشد، نجس نمی باشد و نجس شدن بدن به برخورد با نجاسات مانند بول و خون، یک امر اعتباری است و یک امر واقعی نیست .
 
چنان چه نجاست ثابته بعضی اشیاء مانند خون و منی نیز یک امر اعتباری است نه امری واقعی . شارع این نجاست را برای مصلحتی که اقتضا می کرده و یا دفع مفسده ای بر بندگان قرار داده است.
 
 نه اینکه از حیث اعتبار نقصی داشته باشد و یا غیر آن کمالی داشته باشد مثلا نجس شدن بدن انسان هنگامی که با چیز نجسی بر خورد می کند مانند بول یا خون این نجاست ذاتی نیست و دلالت بر نقص شخص ندارد.
 
 چرا که این حکمی تعبدی برای ملاکی معین است همان طوری که طهارت بول و مدفوع حیوان حلال گوشت دال بر فضیلت او نیست .
 
بالجمله احتمال داده نمی شود که شارع حکم به طهارت مردار حیوانی دهد که خون جهنده ندارد مانند ماهی و پشه و این مطلب دلالت نمی کند که بدن انسان چون نجس است پس پشه بر آن تفضیل داده شود .
 
ب: از مسلماتی که شکی در آن نیست، چهارده معصوم علیهم السلام در بالاترین مراتب کمال و درجات عصمت قرار دارند .
 
علاوه برآنکه احکام شرعیه که وجوب غسل جنابت نیز از آن می باشد، یا اعتبار طهارت بدن و لباس از نجاست در صحت نماز شامل معصوم و غیر معصوم می شود .
 
چرا که هیچ دلیلی برای استثناء معصوم از این احکام نداریم و پیامبر صلی الله علیه و آله غسل جنابت می کردند و هنگام برخورد نجاست، بدنشان را شستشو می دادند.
 
 و دیگر معصومین علیهم السلام نیز چنین بودند و کلام حضرت علی علیه السلام نیز مشهور است که حضرت فرمودند : نمی دانم که بول یا آب بود به من اصابت کرد و از اینکه نمی دانم مهم نیست .
 
 که این حدیث دلالت دارد که آن حضرت علیه السلام نیز از این احکام مستثنی نبودند . بالجمله ثبوت احکام نجاست و طهارت در حق معصومین علیهم السلام منافات با طهارت ذانیه آنان و کمال عصمتشان که در روایات آمده است ندارد .
 
خداوند هدایت کننده به آنچه درست است، می باشد .هرچه که باشد، اعتقاد به پاک بودن خون امام نه جزو اصول اعتقادی است و نه جزو ضروریات مذهب .
 
 بهتر است در مورد پاک یا نجس بودن خون و بول و غائط امامان سخن نگوییم . امر آن را به خود امام واگذاریم. والله العالم(30)
 

11. نقد احادیث دال بر پاک بودن خون، مدفوع و ادرار معصوم

 در حدیثی آمده است که کنیز پیامبر، به صورت غیرعمدی، ادرار پیامبر را خوردند و بعد از این که پیامبر از این امر مطلع شدند، او را به تندرستی و عاقبت به خیری وعده دادند.
 
 بنابراین، حدیث مذکور هیچ دلالتی به جواز خوردن ادرار ندارد بلکه صرفا در یک خطاب شخصی نسبت به کنیزشان آنهم بعد از خوردن ادرار به صورت غیرعمدی، ایشان را به خیر دنیوی و اخروی وعده می دهند.
 
 بنابراین، هیچ گاه پیامبر مردم را به خوردن ادرار دعوت نکردند بلکه به دستور دین، ادرار آدمی نجس است و خوردنش حرام می باشد. (31)
 
این حدیث تصویرسازی غیرمتعارفی از پیامبر ارائه می‌دهد در حالی که به تعبیر قرآنی، پیامبر بشری همچون دیگران است.
 
و تنها تمایزش با دیگران در این است که او کلام الهی را می شنود: «إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یُوحى‏ إِلَیَّ»(32)؛ «من فقط بشرى هستم مثل شما؛ (امتیازم این است که) به من وحى مى‏شود».
 
در آیات دیگر نیز به این امر اشاره می‌شود که پیامبران همگی انسان‌های عادی‌ای بوده‌اند که مثل سایر مردم به صورت متعارف زندگی می‌کردند و در بازار راه می‌رفتند و غذا می‌خوردند:
 
«وَ ما أَرْسَلْنا قَبْلَکَ مِنَ الْمُرْسَلینَ إِلاَّ إِنَّهُمْ لَیَأْکُلُونَ الطَّعامَ وَ یَمْشُونَ فِی الْأَسْواقِ»(33) « ما هیچ یک از رسولان را پیش از تو نفرستادیم مگر اینکه غذا مى‏خوردند و در بازارها راه مى‏رفتند ».
 
در احادیث نیز آمده است که اولیای الهی نیز چون سایر مردم، زندگی طبیعی داشتند و آن چه که ایشان را در مقابل دیگران متمایز و الگو می‌کرد، طهارت روح و علوّ درجه و مقام آنان بود؛ در روایتی آمده است که امام فرزند خواهد داشت و زاییده مى‏شود؛ تندرست و بیمار مى‏شود، می‌خورد و مى‌آشامد و داراى ادرار و مدفوع است، ازدواج می کند و می خوابد. (34)
 
در این روایت بر وجود اصل ادرار و مدفوع تاکید شده است، علاوه بر آن، از تاکید بر وجود موضوعاتی دیگر در این حدیث، مطلبی کلی به دست می‌آید.
 
 که امام هم چون سایر مردم در زندگی عادی می‌باشد و هر حکمی که دیگران در زندگی شخصی خود دارند، امام نیز دارای آن خواهد بود؛
 
کوتاه سخن این که نمی‌توان وجوه متعارف و عادی و بشری پیامبر و ائمه را نادیده گرفت و به صورت غلوآمیزی خصایص عادی را از آنها سلب کرد.
 

نتیجه:

راجع به پاک و یا نجس بودن خون و بول و غائط امامان بحث زیاد است . عالمانی هم که بحث کرده اند، اختلاف دارند . فایده قابل اعتنایی در این بحث نیست ، زیرا به بیان مرحوم آیت الله تبریزی :
 
1. طهارت و نجاست اموری اعتباری هستند که شارع به جهت مصالحی اعتبار کرده و گر نه خون که نجس است، در ذات خود از آب که پاک و پاک کننده است، کم تر نمی باشد .
 
 نمی توان گفت آب ارزشمند تر از خون است. پس اگر بول انسان نجس است، این در ذات خود از بول گاو که نجس نیست، بی ارزش تر نمی باشد ،بلکه به جهت مصالحی، آدمی باید از این احتراز بجوید و از آن احتراز جستن لازم نیست،
 
 ولی هر دو، مایع هستند که هر کدام فوایدی دارند که دیگری ندارد. یا اگر بدن انسان مرده قبل از غسل نجس و نجس کننده است، دلیل پست تر بودن این بدن از بدن ماهی مرده نیست که نجس و نجس کننده نمی باشد.
 
2. کمال یک فرد و بودن او در بالاترین درجه عصمت با جاری بودن احکام بر او منافاتی ندارد ،زیرا دلیلی بر خارج بودن معصوم از احکام انسانی که در قرآن و سنت بیان شده، نداریم .
 
به همین جهت روایت شده که رسول خدا و امامان غسل جنابت می کردند . از نجاسات خود را پاک می ساختند . این که بول یا خون و غائط آنان نجس باشد، با طهارت ذاتی آنان منافات ندارد.
 
3. اعتقاد به پاک بودن خون و بول و غائط امام نه جزو اصول اعتقادی است و نه جزو ضوریات مذهب  بهتر است در مورد پاک یا نجس بودن خون و بول و غاوط امامان سخن نگوییم
 

پی نوشت:

1.سوره احزاب /33.
2..سوره (2) آیه 186.
3.سوره (36) یس (صلى الله علیه و آله) آیه 83
4.به معالم الزلفی صفحه 32 باب 43 و ملحقات إحقاق الحق نقل از کتب مخالفین جلد6 صفحه 97 مراجعه شود.
5.بحار الأنوار: ج 63 ص 288 ب1 ح13 و ج72 ص 456 ب91 ح33 و مستدرک الوسائل: ج 16 ص 355 ب 26 ح 20152-2 از الدعوات راوندی /سلوة الحزین صفحه 141 ح 359.
6.وسائل الشیعة: ج 24 ص 405 ب95 ح30904 - 10 و بحار الأنوار: 63 ص397 ب13 ح 11 از کتاب المحاسن: ج2 ص 592 ب19 ح 106.
7.سوره (98) البینة آیه 3.
8.سوره (4) النساء آیه 58.
9.تصریح به این معنا در لغت هم آمده است، می توانید به کتاب العین و کتاب قاموس اللغة مراجعه کنید.
10.مؤلف کتاب شریف آیة التطهیر فی أحادیث الفریقین در جلد2 از صفحات 251 إلى 276 آنها را احصاء نموده.
11.ر.ک: معانی الأخبار: ص 94 ح3
12.در تفسیر الدر المنثور سیوطی جلد 6 صفحه 605
13. شریف احقاق الحق جلد20 صفحه 530
14.بحار الأنوار: ج 25 ص 201 ب5 ح12
15.کفایة الأثر: ص66 و بحار: ج36 ص308 ح 147.
16. سوره الحجرات، آیه ۱۲
17. کهف/110
18. رک: بقره/ 173. مائده/3. نحل/ 115.
19 . مکارم، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، بی تا، ج1، ص428 و ج4، ص258.
20 . رک: نساء/ 43. مائده/ 6. تفسیر نمونه، پیشین، ج3، ص399 و ج4، ص 288.
21. سوره بقره/173
22. سوره بقره، آیه 173
23. «یَا مُحَمَّدُ ائْتِنِی بِإِنَاءٍ فِیهِ مَاءٌ أَتَوَضَّأْ لِلصَّلَاةِ فَأَتَاهُ مُحَمَّدٌ بِالْمَاءِ فَأَکْفَأَ بِیَدِهِ الْیُمْنَى عَلَى یَدِهِ الْیُسْرَى ثُمَّ قَالَ بِسْمِ اللَّهِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَ الْمَاءَ طَهُوراً وَ لَمْ یَجْعَلْهُ نَجِساً قَالَ ثُمَّ اسْتَنْجَى....» برقى، احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، دار الکتب الإسلامیة - قم، چاپ: دوم، 1371 ق، ج‏1، ص 45.
24. «قَالَ احْتَجَمَ رَسُولُ اللَّهِ ص حَجَمَهُ مَوْلًى لِبَنِی بَیَاضَةَ وَ أَعْطَاهُ وَ لَوْ کَانَ حَرَاماً مَا أَعْطَاهُ فَلَمَّا فَرَغَ قَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ ص أَیْنَ الدَّمُ قَالَ شَرِبْتُهُ یَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ مَا کَانَ یَنْبَغِی لَکَ أَنْ تَفْعَلَهُ وَ قَدْ جَعَلَهُ اللَّهُ لَکَ حِجَاباً مِنَ النَّار». شیخ صدوق، محمد؛ من لا یحضره الفقیه، ج3، ص 160، حدیث 3585، قم، جامعه مدرسین، 1413 ق.
25. «أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص أُتِیَ بِالْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ فَوُضِعَ فِی حَجْرِهِ فَبَالَ فَأَخَذَهُ فَقَالَ لَا تُزْرِمُوا ابْنِی ثُمَّ دَعَا بِمَاءٍ فَصَبَّ عَلَیْهِ» حر عاملی، محمد؛ وسائل الشیعه، ج3، ص 405، باب 8، حدیث3990 و 3991، قم آل البیت، 1409 ق.
26 . حر عاملی، محمد، وسائل الشیعه، قم، آل البیت، 1409ق، ج3، ص397، باب2.
27 . نوری، حسین، مستدرک الوسائل، قم، آل البیت، 1408ق، ج1، ص269، باب 18.
28 . ابن بابویه، محمد، من لا یحضره الفقیه، قم، جامعه مدرسین، 1413ق، ج3، ص 160، حدیث 5 358.
29 . وسائل الشیعه، پیشین، ج3، ص405، باب 8، حدیث3990 و 3991.
30.الأنوار الإلهیة صفحه ۱۸۳ و ۱۸۴
31.. فقهای اسلام مستند به متون دینی، در این باره اتفاق نظر دارند که ادرار و غائط انسان نجس است و خوردن آن حرام است.
32. .کهف/ 110.
33. فرقان/20.
34.. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار(ترجمه جلد هفتم بحار الانوار بخش امامت)، مترجم: موسی خسروی، تهران، انتشارات اسلامیه، چاپ دوم، سال 1363ش، ج‏3، ص84.
 

منابع:

در محضر فقیه معارفی: مجموعه ای نفیس از پاسخ به سوالات و شبهات معارفی جلد : : به همت دهکایی، رضا
http://www.new.valiasr-aj.tel/show_question.php?id=22312
https://www.islamquest.net/fa/archive/fa92669
http://farajolahabbasi.blogfa.com/post/368
https://www.pasokhgoo.ir/node/50221
https://www.pasokhgoo.ir/node/22906
https://alefbalib.com/Metadata/28779
https://btid.org/fa/news/139184
https://trandnews.ir