مقدمه:
جاى بسى شگفتى است که برخى از نویسندگان اسلامى یافته‌هاى مستشرقان بیگانه را بر زبان مى رانند مبنى بر اینکه تعبیرات قرآن در باب جنّ از عرب وام گرفته شده تا با هم‌نوایى و همراهى با ایشان در مقام جدل، به میانه ایشان راه یابد،.
 
 ولى به طور واقعى آن را باور نداشته است، چه اینکه بسى دور است که قرآن آنچه را دانش تجربى نمى پذیرد و چه بسا انکار نیز مى کند، بپذیرد.
 
 اما این از شأن قرآن نمى کاهد که در ظاهر و براى همراهى با قوم چنان اظهاراتى کرده باشد. چنان که اظهارات قرآن درباره سحر و چشم زخم نیز بر همین منوال، تعبیراتى نمادین است و نه واقعى و حقیقى.
 
گفته‌اند در باب قانون هیأت بطلمیوسى و طبّ جالینوسى نیز که در دانش جدید ابطال شده مانند چنین تأثیرپذیرى از سوى قرآن دیده مى شود.
جنّ حقیقتى پا برجاست که جاى انکار ندارد و در گذشته‌هاى نه چندان دور نمودهایى داشته است. نمى توان هرچیز غیر قابل درک حسّى و ظاهرى را محکوم به نیستى و انکار داشت،
 
 با این واقعیت که حواسّ ظاهرى تنها معیار و ملاک پذیرش و عدم پذیرش نیست، علم بشرى هرگز این معیار بى اساس را نپذیرفته است.
 
 بسیارى از واقعیّت‌هاى غیرقابل حس هستند که به حکم ضمیر خودآگاه و به دلیل خرد استوار، اثبات پذیرند.
 
در این مطلب به این سوال که: آیا جن ها هم به بهشت و جهنم میروند؟  و سوالهای دیگری در مورد جن جهت شناخت بیشتر در مورد جن ها اشاره خواهیم کرد.

در مورد جنها چه میدانیم؟

جنها جز کدام دسته موجوداتند؟

موجودات عالم به سه گروه تقسیم می‌شوند: 1.جمادات، 2. نباتات، 3.حیوانات؛ که یا دارای عقلند مانند:انسان، فرشتگان و جنّیان .
 
یا فاقد عقل و هوشند مانند: حیوانات و بنابر آیات قرآن کریم موجودی به نام «جنّ» در جهان آفرینش وجود دارد که از نظر تکلیف و شایستگی مورد خطاب پروردگار قرار گرفته اند،
 

چرا که:

1. سی و چهار بار نام جنّ در قرآن کریم آورده شده است.
2.      
2. هفتاد و دومین سوره قرآن به نام این موجود است:«قل اوحی الی انّه استمع نفر من الجنّ…»[1]
 
3. احادیث و روایات فراوانی از پیامبر اکرم (ص)، حضرت علی(ع) و امامان در این خصوص وجود دارد.
 
4.توسط بسیاری از انسان‌ها رؤیت شده‌اند.
 

آیا جن‌ها برتر از انسانند؟!

همه ما واژه «از ما بهتران» را به کرات شنیده‌ایم.این واژه در فرهنگ عامیانه اغلب برای جن به کار می‌رود؛ ولی آیا در واقع جن موجودی برتر از انسان است؟
 
خداوند در قرآن کریم می‌فرماید:«و ما فرزندان آدم را بر بسیاری از مخلوقات خود برتری و فضیلت کامل بخشیدیم». [2]
 
و همچنین واجب شدن سجده شیطان و فرشتگان بر انسان نیز،خود دلیل برتری نوع انسان است.در پیشگاه خداوند،یک انسان کامل بر همه موجودات برتری دارد.
 
 و حتی بعضی از انسان‌ها که از راه برقراری ارتباط با جنیان را می‌دانند، می‌توانند بر آنها تسلط یابند.
 
 قرآن کریم که می‌گوید:«پریان به فرمان پروردگار برای سلیمان کار می‌کردند و هر کدام از آنان ازفرمان سرمی‌پیچید به او عذاب آتش سوزان را می‌چشاندیم.
 
برای وی هر چه می‌خواست از بناهای بلند و تندیس‌ها و کاسه‌هایی چون حوض و دیگ‌های محکم می‌ساختند». [۳]
 
در بسیاری از کشورها و حتی در کشور خودمان هم نمونه‌های زیادی شنیده می‌شود که اشخاصی با عنوان جن گیر و یا احضار کنندگان ارواح، توانسته‌اند از آنها بهره گیرند.
 

حیات و زندگی جن

بنابر آیات قرآن:«این موجود عجیب پیش از آفرینش انسان، خلق شده است». [4] «جنیان از شعله‌های آتش آفریده شده‌اند». [5]
 
«جنیان همچون انسان‌ها، دسته دسته به دنیا آمده و بعد به جهان آخرت خواهند رفت». [6] آنها نیز نر و ماده دارند. [7]
 
آنها نیز تمایلات نفسانی دارند.(سوره الرحمان،آیه 56) تعداد جنیان بیش از آدمیان است. [8]
 

تغذیه جنیان

از آنجا که هر موجودی برای ادامه حیات خود احتیاج به تغذیه و خوراک دارد، جنیان نیز به طور قطع از چیزهایی تغذیه می‌کنند.چنان که «ابن بابویه» نقل کرده است:
 
«گروهی از طایفه جن خدمت پیامبراکرم(ص) شرفیاب شدند و عرض کردند: ای رسول خدا! چیزی برای خوردن به ما عطا فرما.حضرت هم استخوان و بازمانده غذا را به آنها عطا کرد.» [9]
 

سخن گفتن جنیان

فطرت انسان به گونه‌ای است که او را محتاج به سخن گفتن و ارتباط برقرار کردن با همنوعان خود ساخته است.
 
از طرفی اصوات در حیوانات هم به طریق علمی و هم تجربی ثابت شده و همچنین در قرآن و روایات ذکر شده که بعضی از پیامبران مانند:
 
حضرت نوح(ع) و سلیمان(ع)) زبان حیوانات را دانسته و می‌توانستند با آنها سخن بگویند،در جنیان نیز به همین گونه است.
 
از آنجایی که جنیان نیز مادی هستند، زندگی اجتماعی آنها ایجاب می‌کند با یکدیگر سخن بگویند، پس بطور قطع و یقین آنها اصواتی برای انتقال مفاهیم به یکدیگر دارند،ولی در فهم ما نیست
 
.البته کسانی می‌توانند به طریقی حرف‌های آنها را بفهمند و با آنها سخن گویند؛چنانکه حضرت رسول و برخی از امامان با آنها صحبت می‌کردند و افرادی با توانایی‌های خاصی می‌توانند با آنها ارتباط برقرار کنند.
 

جن در قرآن

جنّیان موجوداتى پوشیده از دید آدمیان‌اند. این نوع از آفریده‌هاى الهی به تصریح قرآن کریم [10]از لهیب خالص آتش (زبانه و شعله غیر آمیخته به دود) آفریده شده‌اند.
 
 در میان جنّیان نیز همچون آدمیان جنس نر و ماده و نیز توالد و تناسل و حیات و مرگ وجود دارد؛ چنان که به تصریح قرآن کریم[11]جنّیان همچون آدمیان مکلف به شریعت‌ مى‌باشند.
 

احکام مرتبط با جن

از احکام آن به مناسبت در باب صلات و تجارت سخن گفته‌اند.تسخیر جن از راه نامشروع، مانند ریاضت ها و خواندن عزائم (عوذات) مشتمل بر کفر حرام است.
 
 در حرمت آن از راه مشروع، همچون خواندن عزائمِ صحیح، اختلاف است [12] به گفته برخى، گفتن اذان هنگام ترس از جن مستحب است. [13]
 

مفهوم جن

کلمه‌ «جن» در اصل به معنای چیزی است که از حس انسان پوشیده باشد.
 

جن چگونه موجودی است؟

جن چگونه موجودی است و آیا می‌توان توسط علوم پیشرفته امروزی آن را اثبات کرد؟ جن در لغت به معنای«مستور و پوشیده» است، .
 
همان گونه که بچه در رحم را «جنین» گویند،«جنّت» نیز اشاره به باغی است که درختان آن مانع از به چشم آمدن زمینش می‌گردد.
 
و شاید علّت شک و تردید در وجود جن نیز همان مستور و پنهان بودنش از انظار و حسّ بشری است که علت آن در ذات خلقتش نهفته است.قرآن کریم خلقت جن را بیان می‌دارد:
 
و جان(پدر جن است همان طور که آدم، پدر انسان) را پیشتر، از آتش زهرآگین آفریدیم:«و الجانّ خلقناه من قبل من نّار السّموم». [14]
 

منظور از جن

از آیات قرآن استفاده می‌شود که «جن» یک نوع موجود عاقلی است که از دید انسان مخفی است، و آفرینش آن در اصل از آتش یا شعله‌های صاف آتش است، و ابلیس نیز از همین گروه است.
 

ویژگی‌های جن از دیدگاه قرآن

۱ ـ جن موجودی است که از شعله‌های آتش آفریده شده، برخلاف انسان که از خاک آفریده شده است.[15]
 
۲ ـ دارای عقل، علم، درک و تشخیص حق از باطل و قدرت منطق و استدلال است. [16]
 
۳ ـ دارای تکلیف و مسئولیت هستند. [17]
 
۴ ـ طایفه‌ جن نیز مرد و زن دارند.[18]
 
۵ ـ گروهی از آن‌ها مؤمن صالح و گروهی کافرند.[19]
۶ ـ دارای حشر و نشر و معادند.[20]
 
۷ ـ آن‌ها در آسمان‌ها بوده و خبرگیری و استراق سمع داشتند و بعداً ممنوع شدند.[21]
۸ ـ در میان آن‌ها افرادی یافت می‌شوند که از قدرت زیادی برخوردارند، همان‌گونه که در میان انسان‌ها نیز چنین است:
 
مثلاً یکی از آن‌ها به سلیمان گفت: «من تخت ملکه سبا را پیش از آن‌که از جای برخیزی از سرزمین او به این‌جا می آورم»![۱۵]
 
۹ـ آن‌ها قدرت انجام بعضی کارهای مورد نیاز انسان را دارند: «گروهی از جن پیش روی سلیمان به اذن پروردگار کار می‌کردند، و برای او معبد ها، تمثال‌ ها و ظروف بزرگِ غذا تهیه می‌کردند». [۱۶]
 
۱۰ ـ خلقت آن‌ها در روی زمین قبل از خلقت انسان‌ها بوده است.[۱۷]
 
روایتی از پیامبر (ص) نقل شده است که فرمود: «خداوند جن را پنج صنف آفریده است: صنفی مانند باد در هوا (ناپیدا هستند).
 
 و صنفی به صورت مار ها، و صنفی به صورت عقرب‌ ها، و صنفی حشرات زمینند و صنفی از آن‌ها مانند انسانند که بر آن‌ها حساب و عقاب است. [۱۸]
 
پس جن نیز مانند انسان موجودی است مادّی و همانند انسان دارای روح است. [19]
 
پس به طور کلی دارای حیات هدفدار و معنادار می باشد که دارای ویژگی هایی است که حشر و نشر (معاد) را برای او لازم می گرداند. [۲0]
 
علت خلقت جن
فلسفه و راز آفرینش جن، که در قرآن آمده، همان است که درباره انسان وارد شده است، یعنی عبادت و پرستش خداوند سبحان، چنانکه فرموده است: «و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون»؛ جن و انسان را نیافریدم مگر برای عبادت و پرستش نمودن.[۲1]
 
اولاً: جهان جن، جهان تکلیف و مسئولیت، باز خواست، خطاب و عتاب است و آنها قدرت دریافت رسالت و انذار و بشارت را دارند.
 
ثانیاً: معلوم می شود که جهان جن نیز همراه مجموعه عالم به سوی قیامت و رستاخیز عمومی پیش می رود.
 
ثالثاً: نشان می دهد که عالم قیامت و جهان موت برای افراد جن در حکم جهان غیب و پنهان است و افراد جن در مورد سرای آخرت علم و اطلاع محسوس ندارند.
 
رابعاً: نشان می دهد که در نفس و در وجود جن، قدرتِ یافتن و وجدان است.
 
ذیل آیه: «غرتهم الحیوه الدنیا؛ یعنی زندگی دنیا آنها را مغرور ساخت»، نشان می دهد که افراد جن دارای حیات و زندگی مادی و ظاهر ی هستند و صاحبان کالا ها و متاع ها و... می باشند.
 
انواع جن
جن نیز مانند انسان، مسلمان و کافر دارد:
نکته ای که از آیات و روایات استفاده می شود این است که: جنیان نیز همانند انسان ها مسلمان و کافر دارند.[۲2]
 
و نیز شیعه و غیر شیعه دارند. در سوره احقاف بحث فشرده ای پیرامون ایمان آوردن گروهی از جنیان به پیامبر اسلام و کتاب آسمانی او آمده است.[۲3]
 
و با آنچه بیان شد جای تردید نیست که جنیان نیز مانند ما انسان ها دارای عقاید مختلف بوده و عده ای از آنها فاسق، فاجر، ظالم و کافر ند و عده ای از آنها صالح، مومن و مسلمان می باشند.
 
 و در مورد شیعه بودن بعضی از جنیان نیز شواهدی وجود دارد که صحت این مطلب نیز محرز شده است. زیرا در روایات بسیاری از لسان اهل بیت ـ علیهم السلام ـ عده ای از جنیان به عنوان شیعه معرفی شده اند.
 

پیامبر جنیان

از آیات ۲۹ تا ۳۱ سوره احقاف استفاده می شود که گروهی از جنیان به پیامبر اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ ایمان آوردند.
 
از این آیه نه تنها استفاده می شود که رسول گرامی اسلام پیامبر جنیان نیز هست، بلکه بر این مطلب دلالت می کند که سایر پیامبران مرسل نیز بر جن و انس مبعوث شده اند؛
 
چنانکه بعضی از آنها قبل از اسلام به دین حضرت موسی ـ علیه السلام ـ ایمان آوردند.
 

جن های گناهکار به جهنم میروند.

بر اساس آموزه‌های دینی، طائفه جنیان مانند انسان‌ها‌ مکلف به انجام تکالیف الهی بوده[24] و از این‌رو در حساب‌رسی روز قیامت و نیز ورود به بهشت و جهنم مانند انسان‌ها هستند. بر این اساس گناه‌کاران از طایفه‌ی جن وارد جهنم می‌شوند:
 
«وَ تَمَّتْ کلِمَةُ رَبِّک لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّم‏ مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعینَ»؛[25] فرمان پروردگارت قطعی شده است که: جهنّم را از همه (سرکشان و طاغیان) جنّ و انس پر خواهم کرد!
 
«وَ لکنْ حَقَّ الْقَوْلُ مِنِّی لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعین‏»؛[26] سخن و وعده‏ام حق است که دوزخ را (از افراد بی‌ایمان و گنه‌کار) از جن و انس همگی پر کنم!
 
«وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ کثیراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْس‏ ...»؛[27] و در حقیقت، بسیاری از جنّیان و آدمیان را برای دوزخ آفریده‌‏ایم.
 

جن و انسان در دوزخ باهم نیستند.

با این وجود آیه و روایتی که دلالت بر آن داشته باشد که دوزخ مربوط به انسان و جن در یک مکان باشد و آنها در کنار هم قرار گیرند، یافت نشده است.
 

جن های مومن در بهشت

اما در مورد ورود مؤمنان از طائفه جن به بهشت دو نظر وجود دارد:
 

 الف:عدم ورود اجنه به بهشت:

 آیه‌ی صریحی در قرآن که دلالت بر ورود جنیان به بهشت باشد وجود ندارد؛ از این‌رو برخی معتقدند که مؤمنان طایفه جن از عذاب جهنم نجات پیدا می‌کنند؛ اما به بهشت وارد نمی‌شوند.[28]
 
 برخی در تبیین علت آن گفته‌اند که جن‌ها از آتش خلق شده‌اند؛ اما بهشت از نور خلق شده است. از آن‌جا که نور و آتش با هم جمع نمی‌شوند، جن‌ها نیز وارد بهشت نمی‌شوند.[29]
 
کلامی از ابن عباس نیز مؤید این نظریه است که می‌گوید: طایفه جن از ذریه ابلیس هستند و ذریه ابلیس وارد بر بهشت نمی‌شوند؛[30] چراکه پدر آنها از بهشت اخراج شده است؛ لذا نه او و نه فرزندانش به بهشت باز نخواهند گشت. .[31]
 
البته برخی در این مورد تفصیل قائل شده و می‌گویند باید به اصل خلقت آنها توجه نمود. گروهی می‌گویند جن‌ها از گروه جان هستند و وارد بهشت می‌شوند؛
 
 اما گروهی معتقدند جن‌ها از ذریه ابلیس هستند. در مورد این گروه برخی می‌گویند آنها وارد بهشت می‌شوند؛
 
اما برخی می‌گویند آنها وارد بهشت نمی‌شوند؛ اگرچه از آتش(جهنم) دور هستند. 32]
 

ب: ورود جن‌ها به بهشت:

بعضی معتقدند که مؤمنان از طایفه جن وارد بهشت می‌شوند.[33]‏ این گروه برای اثبات کلام خود به این آیهی استدلال می‌کنند:
 
فیهِنَّ قاصِراتُ الطَّرْفِ لَمْ یطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَ لا جَانٌّ»؛[34] در آن باغ‌های بهشتی زنانی هستند که جز به همسران خود عشق نمی‏ورزند؛ و هیچ انس و جنّ پیش از اینها با آنان تماس نگرفته است. .[35]
 
گفتاری دیگر و آن هم منسوب به ابن عباس، این نظریه را مورد تأیید قرار می‌دهد:
 
 آفریده‌های خدا چهار گروه‌اند: یک گروه از این آفریده‌ها در بهشت‌اند؛ گروه دیگری از این آفریده‌ها در جهنم هستند؛ دو گروه از آنها در بهشت و جهنم هستند.
 
گروه نخست فرشته‌ها هستند؛ گروه دوم شیاطین هستند که همه آنها در جهنم هستند؛ گروه سوم و چهارم (که به بهشت و جهنم می‌روند) جن و آدمی هستند که ثواب و کیفر دارند»..[36]
 
این نظریه با این نقل قرآن از جنیان که هر کدام از آنان که ایمان آورده‌ باشند، به راه رشد هدایت شده و دیگران هیزم دوزخ خواهند شد، سازگارتر است:
 
«فَمَنْ أَسْلَمَ فَأُولَئِکَ تَحَرَّوْا رَشَدًا . وَأَمَّا الْقَاسِطُونَ فَکَانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَبًا».
            

عدم دلیل بر با هم بودن انسان مومن و جن مومن در بهشت

به هر حال، با فرض پذیرش ورود جن‌ها به بهشت، باید گفت ارتباط و هم‌نشینی در بهشت مانند این دنیا نیست و به طور طبیعی اگر بهشتیان تمایل داشته باشند می‌توانند با یکدیگر هم‌نشینی داشته باشند،
 
 اما آیه و یا روایتی که صریحا به این موضوع اشاره کند که جنیان در بهشت هم‌نشین آدمیان هستند را نیافتم؛ مگر این‌که گفته شود که آیه «إِخْواناً عَلی‏ سُرُرٍ مُتَقابِلینَ»؛[37] عام است و شامل تمام بهشتیان می‌شود.
 

دلیل وجود جن

به آیاتی از قرآن کریم که وجود جنّ را آشکار، میکند،اشاره می‌شود:
و سپاهیان سلیمان از جن و آدمی و پرنده، گردآمده و به صف می‌رفتند:«… جنوده من الجنّ و الإنس و الطّیر…».[38]
 
و برای خداوند[مشرکان] از جن شریکانی قرار دادند و حال آنکه جن را خدا آفریده است:«و جعلوا لله شرکاء الجنّ و خلقهم…».[39]
 
بگو اگر جن و انس گرد هم آیند تا همانند این قرآن را بیاورند نمی‌توانند،هر چند که یکدیگر را یاری دهند:«قل لئن اجتمعت الانس و الجنّ…».[40]
 
خدا انسات را از گل خشک شده‌ای چون خاک سفال آفرید و جنیان را از شعله‌ای بی‌دود؛ «خلق الانسان من صلصال کالفخّار. و خلق الجانّ من مارج من نّار».[41]
 
مرا از آتش خلق کردی و او (انسان) را از گل آفریدی.«… خلقتنی من نار و خلقته من طین»[42]
 
از این آیات در می‌یابیم که جن از جنس آتش است و انسان از جنس خاک و این چنین دریافت می‌شود که جنیان قبل از انسان خلق شده‌اند.
 
و از آنجایی که هر دو از ماده آفریده شده اند، پس مادی هستند،
 

دو تفاوت اساسی جن بر دیگر موجودات

ولی دو تفاوت اساسی آنها را از سایر موجودات متمایز می‌کند:

1. می‌توانند خود را به هر شکل و قیافه‌ای درآورند.(به استثنای پیامبران و ائمه معصوم).
2.از چشم موجودات دیگر پنهانند.
ملاصدرا پنهان و آشکار شدن جن را با هوا قیاس می‌کند و این طور عنوان می‌دارد:«بدن‌های لطیف آنها در لطافت و نرمی متوسط بوده و از این رو آماده جدایی و یا گردآمدن هستند،
 
چون گردهم آیند قوام آنها بهتر گشته و مشاهده می‌گردند و چون جدا گردند قوامشان نازک و جسمشان لطیف می‌شود و از دیده پنهان می‌مانند،
 
مانند:هوا که وقتی ذراتش گردهم می‌آیند، غلیظ می‌شود و به صورت ابر در می‌آید و وقتی ذرات آن از هم جدا می‌شوند، لطیف شده و دیده نمی‌شوند».[43]
 
همین ویژگی وجودی، به آنها این امکان را می‌دهد که خود را به هر شکلی و با هر حجمی درآورند، چه به اندازه سر سوزن و چه در اندازه اتاقی بزرگ، آنها واسطه همین ویژگی، زمان برایشان معنا ندارد،
 
و مسافتی را که بشر مدتها باید آن را طی کند، در لحظه‌ای می پیمایند و اعمالی را که از توان انسان خارج است،
 
 آنها به راحتی قادر به انجامش هستند. عمده‌ترین علّت شک و تردید در وجود آنان هم همین پنهان بودن از چشم انسان‌هاست.
 
البته از نظر علمی هم توجیه پذیر است، چرا که در جهان هستی چیزهای زیادی وجود دارد که به چشم ما قابل رؤیت نیست،
 
 ولی قدرتشان از انسان به مراتب بیشتر است، از همه مهمتر ذات اقدس الهی که با چشم سردیده نمی‌شود، ولی کدام عقل سلیمی می‌تواند آن را انکار کند؟
 

جن در روایات

در منابع حدیثی، اشاراتِ گوناگونی به جنّ شده که برخی از آنها توضیح و تفسیر داده‌های قرآن، از جمله آفرینش جنّیان از آتش و سراغ گرفتن آنها از اخبار غیبی، است.
 
معرفی اقسام جنّ و گونه‌ای به نام حِنّ، همنشینی قسمی از جنّیان با فرشتگان، تقدم آفرینش جنّ بر آدم، مبعوث شدن پیامبری به نام یوسف بر جنّیان که او را به قتل رساندند،
 
 خوردنی‌ها و آشامیدنی‌های جنّیان و احکام آن، تناسل جنّیان و امکان وقوع تناسل بین آنها و آدمیان، و مطالبی از این دست محتوای احادیث را تشکیل می‌دهد.[44]
 
درباره رؤیت جنّ نیز احادیثی وارد شده است.[45]
 
در برخی از روایات آمده است که جن و شیطان هر دو در اصل وجود مشترک هستند، ولی شیطان نوعی از جن محسوب می‌شود .
 
که فقط کارهای شرّ از او صادر می‌شود، در حالی که جن‌ها هم خوب و بد و هم مسلمان و غیر مسلمان دارند.[46]
 
جنّ‌ها مانند انسان‌ها تغذیه می‌کنند،[47] می‌خوابند،[48] توالد و تناسل دارند،[49] و می‌میرند.[50] یکی از غذاهای آنها پس مانده غذای انسان است.[51]
 
علامه مجلسی بیش از سیصد صفحه از جلد ۶۰ بحار الانوار را به احادیث مربوط به جن و کلام برخی عالمان دینی در این موضوع اختصاص داده است.
 

جن در بیان عالمان دینی

بحث وجود داشتن یا نداشتن جنّ و چگونگی آن، از قدیم در بین عالمان دین مردم مطرح بوده است. برخی از عالمان مسلمان، اعتقاد به وجود جنّ را اجماع مذاهب و فرق اسلامی دانسته‌اند[52]
 
و حتی برخی[53] ادعا کرده‌اند که همه پیروان و تصدیق‌کنندگان انبیا نیز به وجود جنّ اعتراف دارند.
 
ابن حزم، متکلم و فقیه اندلسی[54] توضیح داده است که ما جنّ را با چشم نمی‌بینیم و بودن آنها را به ضرورت عقلی در نمی‌یابیم،
 
 ولی به ضرورت عقلی امکان وجود آنها هست، زیرا قدرت خدای متعال را نهایتی نیست، از طرفی، چون پیامبران، که خدا به صدق آنان گواهی داده است، از وجود جنّ خبر داده‌اند، پس علم به وجود آنها حاصل می‌شود
 
. ابن خلدون[55] درباره عقیده به وجود جنّ با احتیاط سخن گفته است. او آیاتِ راجع به وحی و فرشتگان و روح و جنّ را از متشابهات دانسته، چراکه مُراد و دلالت حقیقی آنها پوشیده است،
 
اما در جایی دیگر[56] به توجیه متشابه دانستن آنها پرداخته است. دَمیری[57] موضوع را به گونه‌ای دیگر مطرح کرده و اظهار داشته است که درباره وجود جنّ آنقدر حدیث و شعر و خبر وجود دارد که انکار آن به مثابه انکار یک حقیقت متواتر است.
 
علامه طباطبائی در تفسیر المیزان جنیان را براساس آیات قرآن موجوداتی با این ویژگی‌ها معرفی کرده است:
 
غیرقابل ادراک با حواس، دارای حیات و مرگ و برانگیخته شدن در قیامت، آفریده شده از آتش و پیش از انسان، بهره‌مند از شعور و قدرت و توانمند بر انجام حرکت‌های سریع و کارهای پر مشقت، دارای تکلیف و تقسیم شدن به مذکر و مؤنث، مؤمن و کافر و صالح و فاسق، دارای نسل و فرزند و برخی از آنها مؤمن به قرآن و تصدیق کننده آن. [58]
 

مزاحمت‌های جنیان

برخی به خاطر ترسی که از جن دارند مواظب‌اند که به اشتباه آنها را (مثلاً با بردن نامشان، سوزاندن پوست پیاز و تخم مرغ، جارو کردن در شب، یا با سوت زدن) نطلبند.
 
 و تصادفاً با ریختن آب جوش بر زمین یا با پرتاب سنگ، بدون بَسمَله، به آنها صدمه‌ای نرسانند تا مورد اذیت و آزارشان قرار نگیرند. به همین دلیل، از آنها با اسامی مستعاری چون «از ما بهتران» یا «عزیزان» یاد می‌کنند.[59]
 
برخی بیان داشته‌اند بهترین راه پرهیز از آزردن غیرعمد جنّیان این است که قبل از انجام دادن کاری که ممکن است به ایشان صدمه بزند، بسمله بگویند، زیرا جنّ از بسم اللّه می‌گریزد.[60]
 
برخی نیز همراه داشتن برخی از سنگ‌ها را باعث دفع شر جنّیان دانسته‌اند[61]
 
 و برخی نیز گفته‌اند جنّیان در روزهای یکشنبه و سه شنبه، مردم آزارتر می‌شوند.[62]
 
بنا بر عقاید عامیانه ایرانیان، بعضی از آزارهایی که جنّیان به مردم می‌رسانند، به این قرار است : فرستادن انواع بدبختی‌ها، ایجاد تصادفات و بیماری‌ها، عوض کردن فرزند انسان با بچه‌ای دیگر، و دزدیدن اسباب و مایملک انسان.[63]
 
عوام بلوچ به جنِّ بسیار مردم‌آزاری به نام «دیو یا هولو» عقیده دارند که شب‌ها به صورت نرّه گاوی پدیدار می‌شود و به آدمیان حمله می‌کند و جنّ دیگری به نام «سنگ جَبوک»، با انداختن سنگ به مردم آزار می‌رساند.[64]
 

رابطه جن با میکروب

در روایتی از امیرالمؤمنین(ع) آمده است: «از قسمت شکستۀ ظرف و دستگیرۀ آن آب نخورید زیرا شیطان روی دستگیره و قسمت شکستۀ ظرف می‌نشیند».[65]
 
برخی معتقدند منظور از شیطان در این روایت، میکروب است و از آنجا که در گذشته وجود این پدیده برای مردم ثابت نشده بود .
 
امام به جای اصطلاح «میکروب» از اصطلاح «شیطان» که معنای لغوی آن پنهان و غیر قابل دید است استفاده کرده‌اند.
 
در دوره جدید، گرایش به برداشت‌های اثبات گرایانه از داده‌های قرآنی درباره جنّ رواج یافته است و برخی منظور از جنّ را در همه موارد «میکروب» می‌دانند، چون از چشم آدمی پنهان است.[66]
 
 از این نحوه نگرش چنین انتقاد شده که این مفسران به آیات و احادیث فراوانی که در آنها گفته شده جنّ موجودی مستقل و مانند انسان دارای اختیار است،
 
توجه نکرده و ظاهراً فقط به احادیثی توجه داشته‌اند که در آنها جنّ و شیطان، که یکی از افراد آن است، در مفهوم لغوی‌اش (پنهان بودن از حواس انسان) به کار رفته است، .
 
حال آنکه در قرآن، مراد از جنّ موجوداتی صاحب عقل و درک و اختیار است. جنّ فقط در معنای اول قابل حمل بر موجوداتی چون میکروب و ویروس است.[67]
 
 رشیدرضا[68] با اشاره به احادیثی که در آنها جن عامل بیماری طاعون معرفی شده، مراد از جنّ را در این احادیث، همان میکروب طاعون دانسته است.
 
 و سخن قدما را که گفته‌اند جنّ انواعی دارد و حشرات از جمله آنهایند[69] مؤید نظر خود تلقی کرده است. طنطاوی بن جوهری[70]
 
نظری را نقل کرده است که بنابر آن، جنیان، نفوس بشری شرور و گناهکار، پس از مرگ‌اند.
 

ازدواج جن با انسان

برخی از آیۀ «وَ شارِکهُم فی الاموالِ و الاولادِ» چنین نتیجه گرفته‌اند که ازدواج بین انسان و جن امکان‌پذیر است،[۷1]
 
 ولی بیشتر مفسران، آیه را به معنایی غیر از آمیزش تعبیر کرده‌اند
 
برخی دیگر نیز از آیات ۵۶ و ۷۴ سوره الرحمان «لم یطمِثْهُنَّ إنسٌ قَبلَهُم وَ لا جانٌّ» امکان ازدواج بین انسان و جن در دنیا را نتیجه گرفته‌اند.[۷2]
 
برخی روایات اهل سنت نیز امکان چنین ازدواجی را تأیید می‌کنند.[۷3] در روایتی از اهل سنت، هابیل با یک حوری بهشتی و قابیل با یک جن ازدواج کرد.[۷4]
 
این روایات علاوه بر داشتن ضعف سندی، به دلیل خبر واحد بودن چیزی را اثبات یا نفی نمی‌کنند
 
اخبار و حکایات بسیاری درباره ازدواج انسان با جنّ و نیز مناسبات عاشقانه میان آنها گزارش شده است؛. چنان‌که مطابق برخی گزارش‌ها مادر ملکه سبا را از جنیان دانسته‌‌اند؛[۷۵]
 
البته برخی دیگر چنین مطلبی را انکار کرده‌اند.[۷۶] علامه مجلسی[۷۷] تصریح کرده که مردی دانشمند و اهل قرآن را دیده است که چهار زن از جنّیان،
 
 یکی پس از دیگری، به همسری گرفته بوده است. موضوع ازدواج افراد جنّ و انسان‌ها به قدری مطرح بوده است که برخی مؤلفان درباره وقوع و احکام شرعی مترتب بر آن بحث کرده‌اند.[۷۸]
 
شبلی تصریح کرده که انگیزه اصلی‌اش از تألیف کتابِ آکام المرجان فی احکام الجانّ، پاسخ به این پرسش بوده که آیا ازدواج جنّ و انسان جایز است یا نه.[۷۹]
 
 وی قول فقیهان را، مبنی بر جایز نبودن نکاح جنّ و انسان، نقل کرده و از اینکه برخی تابعین آن را مکروه دانسته‌اند، نتیجه گرفته که امکان وقوع آن هست.[۸۰]
 
قُرطُبی اصل امکان ازدواج جنّ و انس را پذیرفته، ولی توضیح داده که بسیاری از ادعاها و گزارش‌ها در این خصوص دروغ است.[۸۱]
 
فخر رازی نیز به امکان پدید آمدن نسلی از ازدواج جنّ با انسان باور داشت.[۸۲]
 

نتیجه گیری:

جن موجودی است انتخاب گر که بر سر دو راهی قرار می گیرد و باید یکی را انتخاب نماید؛ اگر حق را پذیرفت، به پاداش نیک می رسد و اگر باطل را، به عذاب.
 
 پس جن از نظر عبادات و تکالیف و حتمی مواردی مانند زوجیت و... مثل انسان است. منتها در نحوه عبادت و انجام تکالیف مسلماً به تناسب ویژگی های خلقتش خواهد بود.
 

پی نوشت:

1.سوره جن، آیه 1.
2.سوره اسراء،آیه 70.
3.سوره سبأ،آیات 12 و 13
4.سوره حجر، آیه .
5.سوره الرحمان، آیه 14.
6.سوره فصلت، آیه 25.
7.سوره جن، آیه 6.
8.سوره انعام، آیه 128.
9.وسائل الشیعه، ج 1، ص 252.
10. الرحمن/ سوره۵۵، آیه ۱۵.   
11. ذاریات/سوره۵۱، آیه ۵۶.   
12. جواهر الکلام، ج۲۲، ص۷۹-۸۵.   
13. العروة الوثقی،‌ ج۲، ص۴۱۱.   
14.سوره حجر، آیه 27.
15. الرحمن/سوره۵۵، آیه‌ ۱۵.   
16. آیات مختلف سوره‌ جن
۱۷.حجر/سوره۱۲، آیه‌ ۲۷.   
۱۸.سفینه البحار، ج ۱، ص ۱۸۶.
19. معارف قرآن، استاد مصباح یزدی، قم، ص ۳۱۰.
20. تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ج ۱۲، ص ۲۲۵.
21.ذاریات/سوره۵۱، آیه ۵۶.   
22. جن/سوره۷۲، آیات( ۱۴ و ۱۵).   
23. احقاف/سوره۴۶، آیه ۳۰.   
24.مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 60، ص 56، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.
25.هود، 119.
26.سجده، 13.
27.اعراف، 179.
28. ابن ابی حاتم، عبدالرحمن بن محمد، تفسیر القرآن العظیم، تحقیق، الطیب، اسعد محمد، ج 8، ص 2786، عربستان سعودی، مکتبة نزار مصطفی الباز، چاپ سوم، 1419ق؛ ابن کثیر دمشقی اسماعیل بن عمرو، تفسیر القرآن العظیم( ابن کثیر)، تحقیق، محمد حسین شمس الدین، ج 7، ص 281، بیروت، دار الکتب العلمیة، منشورات محمدعلی بیضون، چاپ اول، 1419 ق.
29.بحار الانوار، ج 60، ص 95.
30.تفسیر القرآن العظیم، ج‏ 8، ص 2786.
31.سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج 3، ص 46، قم، کتابخانه آیة الله مرعشی نجفی، چاپ اول، 1404ق.
32.ماوردی، علی بن محمد،النکت و العیون تفسیر الماوردی‏، تعلیق، عبدالرحیم، سید بن عبدالمقصود، ج 6، ص 109، بیروت، دار الکتب العلمیة، منشورات محمد علی بیضون‏، چاپ اول، بی‌تا.
33.بحار الانوار، ج 60، ص 178؛ طبرانی، سلیمان بن احمد، التفسیر الکبیر: تفسیر القرآن العظیم( الطبرانی)، ج 6، ص 25، اردن، دار الکتاب الثقافی‏، چاپ اول، 2008م؛ طبری، ابو جعفر محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج 27، ص 88، بیروت، دار المعرفة، چاپ اول، 1412ق؛ ثعلبی نیشابوری، ابو اسحاق احمد بن ابراهیم، الکشف و البیان عن تفسیر القرآن، ج 9، ص 23، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ اول، 1422ق.
34.رحمان، 56.
35.جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج ‏27، ص 88.
36.بحار الانوار، ج 60، ص 114؛ حقی بروسوی، اسماعیل، تفسیر روح البیان، ج 3، 103؛ ج 8، ص 492، بیروت، دارالفکر، بی‌تا؛ الدر المنثور فی التفسیر بالماثور، ج‏ 3، ص 46.
37.حجر، 47.
38.سوره نمل،آیه 17.
39.سوره انعام، آیه 100.
40.سوره اسراء،آیه 88.
 41.سوره الرحمان، آیات 14 و 15.
42.سوره اعراف، آیه 12.
43. ملاصدرا، مفاتیح الغیب.
44. مسلم بن حجاج، ج ۲، ص۳۶؛ کلینی، ج ۵، ۵۶۹؛ ابن بابویه، ۱۳۸۶، ج ۲، ص۵۹۴؛ همو، ۱۴۰۴ الف، ج ۲، ص۲۱۹؛ همو، ۱۴۰۴ ب، ج ۳، ص۳۸۲؛ حاکم نیشابوری، ج ۲، ص۲۶۱، ۴۵۶؛ محمدبن حسن طوسی، تهذیب، ج ۱، ص۳۵۴؛ ابن اثیر، النهایة، ج ۱، ص۲۴۰؛ مجلسی، ج ۶۰، ص۷۷، ۹۶۹۷، ۱۱۴
45. جاحظ، ج ۶، ص۲۰۰؛ ابوالفتوح رازی، ج ۱۷، ص۲۸۰
46. ر.ک: قمی، ۱۳۶۳: ۱، ۱۸۴؛ رضی: خ ۱۳۳
47. وسایل الشیعه، ج۱، ۲۵۲؛ نجفی، ۱۳۶۳: ۲، ۴۴۸
48. وسایل الشیعه، ج ۴، ۱۰۶۷، محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج ۹، ۲۰۵
49. عاملی، وسایل الشیعه، مؤسسة آل البیت علیهم السلام لإحیاء التراث ـ قم، ج۲۰، ص۱۲۸.
50. مدنی شیرازی، ریاض السالکین، ج ۲، ۹
51. ابن بابویه نقل کرده است: «گروهی از طایفه جنّ خدمت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله شرفیاب شدند و عرض کردند‌ای رسول خدا، چیزی برای خوردن به ما عطا فرما، حضرت هم استخوان و بازمانده غذا به آنها عطا کرد. وسایل الشیعة: ج۱، ص۲۵۲. و نیز امام صادق(ع) میفرماید: «استخوان و ضایعات غذای جنیان است». وسایل الشیعة: ج۱، ص۲۵۲.
52. رجوع کنید به ابن حزم، الفصل فی الملل و الاهواء و النحل، ج ۵، ص۱۲
53. رجوع کنید به فخررازی، ۱۴۲۱، ذیل جنّ:۱؛ تهانوی، ج ۱، ص۲۶۲؛ قس ابن حزم، الفصل فی الملل و الاهواء و النحل، ج ۵، ص۱۲
54. ابن حزم، الفصل فی الملل و الاهواء و النحل، ج ۵، ص۱۲
55. تاریخ ابن خلدون، ج ۱: مقدمه، ص۶۰۲
56. رجوع کنید به ج ۱: مقدمه، ص۶۰۷ ۶۱۱
57. حیاة الحیوان، ج ۱، ص۶۷۲
58. طباطبائی، تفسیر المیزان، منشورات اسماعیلیان، ج۲۰، ص۲۹
59. لوفلر، ص۱۴۲؛ ماسه، ج ۲، ص۳۵۷ ۳۵۸؛ برای نمونه داستان‌هایی که شخصی تصادفی به جنّ صدمه می‌زند و جنّیان او را می‌آزارند رجوع کنید به کتاب ألف لیلة و لیلة، ج ۱،.ص۷۲۷۳؛ بدخشی، ص۲۵۲۲۵۳؛ لوفلر، ص۱۴۳
60. هدایت، ص۹۴؛ کتیرائی، ص۳۰، پانویس ۱، ص۲۴۳، پانویس ۱؛ شکورزاده، ص۳۰۸
61. قزوینی، ص۲۲۷
62. رجوع کنید به شکورزاده، ص۲۷۶-۲۷۷، ۳۱۰
63. ماسه، ج ۲، ص۳۵۸
64. ناصری، ص۲۲۶
65. کافی، ج ۶، ص۳۸۵، حدیث ۵
66. رشیدرضا، تفسیر المنار، ج ۳، ص۹۶؛ نیز رجوع کنید به جدیدی، ص۱۴۵
67. تفسیر نمونه، ج ۲۵، ص۱۵۶۱۵۷
68. تفسیر المنار، ج ۷، ص۳۱۹
69. رجوع کنید به متقی، ج ۶، ص۱۴۱
70. ج ۲۴، ص۲۷۶۲۷۷
71. سیوطی، لقط المرجان فی احکام الجان، ص۳۰؛ ثعالبی، الجواهر الحسان، ج۴ ص۲۷ و ص۲۴۶
72. تفسیر طبری، ج۲۷ ص۱۵۱؛ سیوطی، لقط المرجان، ص۲۹
73. سیوطی، لقط المرجان، ص۳۰ و ص۳۱؛ ذهبی، سیر اعلام، ج۱۲، ص۳۲۱
74. تفسیر قرطبی، ج۶ ص۱۳۴
75. عوتبی صحاری، الأنساب، ۱۴۲۷ق، ج۱، ص۲۰۹.
76. نووی، تهذیب الأسماء و اللغات، ۱۴۳۰ق،‌ ص۴۸۱.
77. بحارالانوار، ج ۶۰، ص۳۱۲
78. رجوع کنید به شبلی، ص۱۱۹، ۱۲۱-۱۲۲؛ لیزول، ص۵۱
79. آکام المرجان، ص۱۰۳
80. آکام المرجان، ص۱۰۳
81. تفسیر قرطبی، ج ۱۰، ص۱۴۲
82. تفسیر کبیر، ذیل رحمن : ۵۶
 

منابع:

https://www.islamquest.net/fa/archive/fa15584
https://www.islamquest.net/fa/archive/fa98666
https://www.qudsonline.ir/news/272791
https://alefbalib.com/Metadata/266740
https://www.soalcity.ir/node/1722
https://ensani.ir/fa/article/44851
https://fa.wikishia.net/viewجن
https://fa.wikifeqh.ir/جن در دین
https://fa.wikifeqh.ir/جن