آشنایی با مقام و منزلت حضرت خدیجه کبری علیها السلام
در این نوشتار، به صورت اختصار به فضایل و زندگی حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها اشاره می نماییم.
تاریخچه زندگانى حضرت خدیجه علیها السلام قبل از ازدواج با پیامبر صلّى الله علیه و آله
خدیجه دختر خویلد از قبیله بنى اسد است که یکى از قبایل قریش بود. نام مادرش فاطمه بود.1 از دوران کودکى و نوجوانى ایشان اطلاع زیادى در دست نیست.از مسائل مهم در دوران جوانى حضرت خدیجه، مسئله ازدواج هاى او است. مشهور آن است که او پیش از رسول خدا صلّى الله علیه و آله دو شوهر دیگر به نام هاى ابوهاله تمیمى و عتیق بن عائذ مخزونى داشت2 و عمده مال و ثروت خود را از آن دو به ارث برده بود.
برخى از محققان معاصر ـ با تکیه بر شواهد و قرائن مختلف ـ سعى بر آن دارند که اثبات کنند خدیجه علیها السلام در هنگام ازدواج با پیامبر اکرم صلّى الله علیه و آله باکره و سن او حدود 28 سال بوده است. فرزندانى هم که به آن بزرگوار نسبت داده شده (مانند رقیه، هند و ام کلثوم) از او نبوده؛ بلکه فرزندان خواهرش بوده اند و آنان که به نام شوهر او معروف شده اند، در حقیقت شوهران خواهرش بوده اند و حضرت خدیجه علیها السلام پس از وفات خواهرش، سرپرستى آن فرزندان را به عهده گرفته بود.3
آن حضرت علیها السلام در جاهلیت، با لقب «طاهره» معروف بود4 و این نشانگر پاکدامنى او در هنگام بى همسرى اش در آن محیط فاسد و آلوده است. گفته مى شود که پدر آن بزرگوار در دوران جاهلیت، در جنگ هاى «فجّار» کشته شد.5
ازدواج حضرت خدیجه علیها السلام با پیامبر صلّى الله علیه و آله
از مسائل مهم و بحث انگیز در زندگانى خدیجه علیها السلام، ازدواج او با پیامبر اکرم صلّى الله علیه و آله است. این ازدواج نه تنها در آن زمان به دلایلى ـ همچون خواستگارى غیرمستقیم او از پیامبر صلّى الله علیه و آله و نیز قبول مهریه از مال خود و نیز رد کردن خواستگارى اشراف و بزرگان مکه ـ نقل محافل زنان و مردان قریشى زمان خود شده بود؛ بلکه در دوران معاصر نیز از سوى بدخواهان و احتمالاً با اهدافى خاص، شبهاتى درباره این ازدواج مطرح شده است که نیاز به پاسخ دارد. سن آن بزرگوار در هنگام ازدواج نیز از دیگر مسائل بحث انگیز است.مشهور است که حضرت خدیجه علیها السلام در هنگام ازدواج، چهل ساله بوده است که بدین ترتیب، پانزده سال از پیامبر خدا بزرگ تر بوده است. اما با مراجعه به منابع، در مى یابیم که نظرات دیگرى درباره سن او هنگام ازدواج وجود دارد؛ از آن جمله مى توانیم به 25، 28، 30، 35، 44، 45 و 46 اشاره کنیم. در میان مورخان و محدثان پیشین، 28 ساله بودن آن حضرت صلّى الله علیه و آله بیشتر مورد پذیرش بود.6 بدین ترتیب تفاوت سنى او با پیامبر صلّى الله علیه و آله بیشتر از سه سال نبوده است.
از جریان خواستگارى و اظهار علاقه خدیجه به پیامبر صلّى الله علیه و آله و گفته هاى او درمى یابیم که این علاقه، بر محور ارزش هاى پاک انسانى بوده است. حضرت خدیجه در یکى از اولین مکالمات خود با پیامبر صلّى الله علیه و آله علت علاقه خود را چنین بیان مى کند: «انى رغبت فیک لقرابتک منى و شرفک فى قومک و امانتک عندهم و حسن خلقک و صدق حدیثک»7؛ «من به تو علاقه مند شدم، زیرا با من خویشاوندى، در میان قومت شریفى، در نزد قبیله ات به امانت دارى مشهورى، داراى اخلاق نیک مى باشى و راستگو هستى».
اما برخى از خاورشناسان ـ با استناد به امورى واهى ـ در صدد اثبات این نکته هستند که پیامبر خدا، به جهت اموال خدیجه با او ازدواج کرد! حتى کار را به جایى رسانده اند که با جعل داستان هایى دروغین، درصدد اثبات مدعاى خود برآمده و از جمله گفته اند: آن حضرت صلّى الله علیه و آله در آغاز به خواستگارى دختر عمویش ام هانى دختر ابوطالب رفت و عمویش به جهت فقر و نادارى او، این خواستگارى را به فال نیک نگرفت و پیامبر صلّى الله علیه و آله به جهت آنکه از ذلت فقر رهایى یابد، به سراغ خدیجه رفت!!8
دیگرى چنین شایعه پراکنى کرده که پیامبر صلّى الله علیه و آله به جهت تفاوت موقعیت اجتماعى خود با خدیجه علیها السلام، همیشه از این نکته بیم داشت که از سوى خدیجه، درخواست طلاق از او شود!!9 در پاسخ به این شبهات گفتنى است:
یکم. با مراجعه به منابع معتبر اسلامى درمى یابیم که این خدیجه بود که در آغاز به پیامبر صلى الله علیه و آله، علاقه مند شد و به واسطه هاى مختلف، سعى در برپایى مراسم ازدواج داشت و حتّى حاضر به قبول مهریه در مال خود گشت.
دوم. داستان خواستگارى آن حضرت صلّى الله علیه و آله از ام هانى، در هیچ یک از منابع تاریخى نیامده و معلوم نیست که «مرگلیوث» آن را از کجا گرفته است.
سوم. نوع برخورد ابوطالب با پیامبر صلّى الله علیه و آله در طول زندگانى خود ـ چه قبل از بعثت و چه بعد از آن ـ نشان دهنده بالاترین درجات فداکارى او، درباره پیامبر صلّى الله علیه و آله است و طبیعى است چنین فرد فداکارى، هیچ گاه درخواست ازدواج حضرت با دخترش را رد نخواهد کرد.
چهارم. خطبه اى که ابوطالب در مراسم عقد پیامبر صلّى الله علیه و آله با خدیجه ایراد کرد، به خوبى نشانگر دیدگاه او درباره آن حضرت است. او در این خطبه برادرزاده خود را چنین معرفى مى کند: «... ثم ان ابن اخى هذا (رسول اللّه) ممن لایوزن برجل من قریش اِلاّ رجّح به ولایقاس به رجل اِلاّ عَظُم عنه و لا عِدل له فى الخلق....»10؛ «برادرزاده ام (رسول خدا) از همه مردان قریش برتر است و هر کس با او سنجیده شود، در مقایسه کم مى آورد و او همانندى در میان مردمان ندارد».
هنگامى که عده اى، سخن خدیجه علیها السلام را ـ که مهریه را در مال خود قرار داده بود ـ به سخره گرفته، با شگفتى گفتند: چگونه زنان مهریه را متعهّد مى شوند؟ ابوطالب غضبناک شد و گفت: اگر مردى همانند برادرزاده ام باشد، او را با بیشترین مهر خواستار مى شوند؛ اما اگر مردى همانند یکى از شماها باشد، طبیعى است که باید براى ازدواج، مهر سنگینى بپردازد.11
بنابراین از چنین شخصیتى بسیار بعید است که خواستگارى پیامبر صلّى الله علیه و آله را درباره دختر خود، رد کند؛ بلکه او این خواستگارى را بزرگ ترین افتخار براى خود خواهد دانست.
پنجم. نوع برخورد خدیجه علیها السلام با پیامبر صلى الله علیه و آله، نشانگر آن است که همیشه صفا و صمیمیت و وفا و یگانگى در این خانواده، حکم فرما بوده است. خدیجه علیها السلام در دوران عبادت پیامبر صلّى الله علیه و آله در غار حرا، همیشه مراقب آن حضرت صلّى الله علیه و آله بود و بارها براى او غذا مى فرستاد.12
او همیشه آماده بود که حتى کوچک ترین تمایلات آن حضرت صلّى الله علیه و آله را ـ که به زبان هم نمى آورد ـ به انجام رساند؛ چنان که وقتى دید آن حضرت صلّى الله علیه و آله به زید بن حارثه ـ که در آن هنگام به عنوان برده نزد خدیجه به سر مى برد ـ علاقه دارد، او را به حضرت رسول صلّى الله علیه و آله بخشید13.
بالاخره چنان آرامشى در فضاى خانه برقرار کرده بود که برخى از مورخان، حق از آن، با عنوان «کان یسکن الیها»14 (در نزد خدیجه آرامش مى یافت) یاد کرده اند.
ایمان آوردن حضرت خدیجه علیها السلام به پیامبر صلّى الله علیه و آله
در منابع تاریخى و روایى، این نکته مورد اجماع است که اولین ایمان آورنده به رسول خدا، همسرش خدیجه بود. حضرت على علیه السلام به این مطلب چنین اشاره مى کند: «و لم یجمع بیت واحد یومئذ فى الاسلام غیر رسول الله و خدیجة و انا ثالثهما»15؛ «در آن هنگام تنها یک خانواده مسلمان بودند که آن مشتمل بر پیامبر صلّى الله علیه و آله و خدیجه مى شد و من سومین آنان بودم».آن بزرگوار از همان آغاز رسالت، بهترین مشوق و مونس پیامبر صلّى الله علیه و آله بود16 و از جان و مال خود، براى پیشبرد دعوت آن حضرت مایه گذاشت؛ چنان که در جواب عایشه به این نکته اشاره مى کند.
حضرت خدیجه علیها السلام چنان در این راه فداکارى مى کرد که حاضر شد، به مدت سه سال، در کنار پیامبر صلّى الله علیه و آله در شعب ابى طالب بماند و سخت ترین دوران را سپرى کند؛ در حالى که قبل از آن از ثروتمندترین و مرفّه ترین زنان قریش به حساب مى آمد.17 بالاخره چنان در راه اسلام پایدارى کرد تا لایق آن شد که خداوند به وسیله جبرئیل، به او سلام رساند.18
احترام پیامبر صلّى الله علیه و آله نسبت به حضرت خدیجه علیها السلام
پیامبر اکرم صلّى الله علیه و آله ـ چه در دوران حیات خدیجه و چه پس از وفات او ـ همیشه احترام وى را نگه مى داشت و با آنکه تعدد زوجات در آن زمان مرسوم بود؛ اما تا هنگامى که خدیجه علیها السلام زنده بود، هیچ زن دیگرى اختیار نکرد. آن حضرت، خدیجه را به همراه حضرت مریم، آسیه (همسر فرعون) و حضرت فاطمه زهرا علیها السلام، یکى از چهار زن برتر عالم مى دانست19 و به او در دوران حیاتش، خانه اى را در بهشت بشارت مى داد.20
آن حضرت پس از وفات خدیجه و در دوران سکونت در مدینه، چنان از یاد خدیجه خشنود مى شد که هنگام ذبح گوسفند، حتماً خود را مقید مى دانست سهمى از گوشت را براى دوستان خدیجه بفرستد و در توجیه آن چنین مى گفت: «انى لاحبّ حبیبها»21؛ «من دوستان [ خدیجه] را نیز دوست دارم».
بالاخره محبت پیامبر صلّى الله علیه و آله به خدیجه چنان بود که برخى از زنان آن حضرت همچون عایشه اعتراض کرد و گفت: «چرا این قدر خدیجه را یاد مى کنى؟ مگر او پیرزنى نبود که خدا بهتر از او را نصیب تو کرده است؟»
پیامبر صلّى الله علیه و آله از شنیدن این سخن ناراحت شد و فرمود: «نه چنین نیست! به خداوند سوگند! بهتر از او را به من نداده است؛ زیرا او هنگامى به من ایمان آورد که مردم کافر بودند و زمانى مرا تصدیق کرد که مردم مرا دروغگو مى دانستند و مال خود را در اختیار من گذاشت؛ در حالى که مردم مرا محروم کرده بودند و خداوند از او ـ و نه از زنان دیگر ـ به من فرزند داد».22
وفات حضرت خدیجه علیها السلام
شاید بتوان ماه رمضان سال دهم بعثت را از سخت ترین روزهاى دوران رسالت و بلکه عمر پیامبر اکرم صلّى الله علیه و آله دانست؛ زیرا در این ماه ابتدا ابوطالب حامى خود را ـ که در مقابل دشمنى هاى قریش، شجاعانه از آن حضرت دفاع مى کرد ـ از دست داد. سه روز بعد، همسر باوفایش خدیجه علیها السلام که در زندگى همیشه موجبات آرامش و آسایش آن حضرت را فراهم مى آورد ـ از دنیا رفت.23به همین جهت، این سال در دوران رسالت آن حضرت، به «عام الحزن»؛ یعنى، سال غم و اندوه پیامبر صلّى الله علیه و آله معروف شده است.
پینوشتها:
1. الاصابة، ج 8، ص 99.
2. اسدالغابة، ج 5، ص 434؛ الاصابة، ج 8، ص 99.
3. ر.ک: الصحیح من سیرة النبى صلى الله علیه و آله، ج 2، صص 121 ـ 134 ؛ بنات النبى صلّى الله علیه و آله ام ربائبه.
4. الاصابة، ج 8، ص 99.
5. اسد الغابة، ج 5، ص 434.
6. الصحیح من سیرة النبى صلى الله علیه و آله، ج 2، ص 115 و 116.
7. اسدالغابة، ج 5، ص 434.
8. نساء النبى صلّى الله علیه و آله، ص 54 به نقل از: مرگلیوث.
9. همان، به نقل از: مویر.
10. بحارالانوار، ج 16، ص 14.
11. همان.
12. الاصابة، ج 8، ص 99، «خرجت تلتمس رسول الله صلّى الله علیه و آله باعلى مکة و معها غذاوه».
13. همان، ج 8، ص 102.
14. همان.
15. نهج البلاغه، خطبه 192.
16. الاصابة، ج 8، ص 100.
17. اسدالغابة، ج 5، ص 435: «کانت خدیجة اوسط نساء قریش نسباً و اعظم شرفا و اکثر هم مالاً»: و الاصابة، ج 8، ص 101.
18. الاصابة، ج 8، ص 101 و 102.
19. همان، ج 8، ص 101؛ اسدالغابة، ج 5، ص 437.
20. همان.
21. الاصابة، ج 8، ص 103.
22. همان.
23. الاصابه، ج 8، ص 103؛ اسدالغابة، ج 5، ص 438. در اقوال دیگر وفات ابوطالب اول ذى قعده و وفات خدیجه 35؛ 25، 5 و 3 روز پس از وفات ابوطالب ذکر شده است. تاریخ سیاسى اسلام، ص 304.
منبع:
پرسش ها و پاسخ هاى برگزیده ویژه ماه مبارک رمضان، گروه محققان، دفتر نشر معارف، چاپ دهم، پاییز 89.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}