ارواح آدمیان در عالم برزخ چند گروهند؟
ارواح آدمیان در عالم برزخ چند گروهند؟ ارواح آدمیان در عالم برزخ چه وضعیتی دارند؟ از چه کسانی در برزخ سوال نمی شود؟
مقدمه:
همیشه ممکن است این سؤال به ذهن برسد که ارواح آدمیان در عالم برزخ چه وضعیتی دارند؟با توجه به اینکه از برخی آیات و روایات استفاده می شود، اموات در عالم بزرخ، در حالتی شبیه به خواب هستند.و هیچ اطلاعی از اتفاقات برزخ و همچنین اطلاعی از عالم دنیا و احوالات اقوام و نزدیکان خود پیدا نمی کنند،. چرا در برخی دیگر از آیات و روایات به زندگی و حیات اموات اشاره شده است؛ به شکلی که حالت خواب آنها، نقض می شود؟!
انسانها پس از مرگ در عالمی بین دنیا و آخرت به نام عالم برزخ زندگی خواهند کرد. تا زمانی که روز قیامت فرارسد .و همه انسانها در جهان آخرت حساب رسی شوند. عالم برزخ که عالمی مانند خواب انسان است، مادی نیست؛ اما برخی از لوازم ماده؛ مانند شکل، زمان و مکان را دارد.
انسانها بسته به نوع اعمالشان در دنیا در عالم برزخ به نوعی زندگی خواهند کرد و در جای خاصی هستند.
چرا باید تلقین بخوانیم؟
امام محمدباقر(ع) میفرماید: لَقِّنوا مَوتاکُم عِندَ المَوتِ شَهادَهًْ أن لاالهَ الاّ اللهُ وَ الِولایَهًْ؛ مردگان خود را در وقت احتضار، شهادت «لااله الا الله» و «ولایت اهلبیت» را به آنها تلقین کنید. (1)بر این اساس، تلقین نوعی یادآوری برای افراد معتقد است و نه دعوت به ایمان برای غیر مؤمنان. به عبارت دیگر؛ تلقین کمکی به فرد مرده است تا برای زندگی برزخی و مواجه شدن با ملائکه آمادهتر باشد.
البته برای به ظاهر مسلمانانی که خدا و رسول در زندگیشان هیچ نقشی نداشته، تلقین تنها یک امر ظاهری است؛ زیرا زندگان نمیتوانند مرزبندی دقیقی از افراد معتقد و غیر معتقد داشته باشند.
به سخن دیگر، یکی از آثار تلقین مرده در اسلام، فهماندن مرگ به این افراد مومن است که ناگهان خود را در عالمی دیگر میبینند؛.
زیرا آنان همانند شخص تازه از خواب بیدار شده در یک خوابگاه جدید، در شناخت و فهم و درک محیط خویش سرگردان هستند که تلقین، آنان را نسبت به محیط جدید هوشیار میکند و ترسشان را از میان میبرد.
البته مومنی که بیمار و در رنج است، وقتی میمیرد احساس آسایش و آرامش میکند، و این امر به او کمک میکند تا مرگ را بهتر درک کند و از حالت سرگردانی و تحیر بیرون آید.
بر اساس آموزههای اسلام، مردگان کافری که اعتقادی به آخرت ندارند، با تلقین، هیچ اعتقادی به عالم برزخ پیدا نمیکنند. پس آنان همچنان در سرگردانی نسبت به محیط جدیدی هستند که در آن قرار گرفتهاند.
اینان در همان آغاز گرفتار مشکلاتی هستند که خدا در قرآن بیان کرده است: و کیست ستمکارتر از آن کس که بر خدا دروغ مىبندد یا مىگوید به من وحى شده در حالى که چیزى به او وحى نشده باشد.
و آن کس که مىگوید بزودى نظیر آنچه را خدا نازل کرده است نازل مىکنم و کاش ستمکاران را در گردابهاى مرگ میدیدى که فرشتگان به سوى آنان دستهایشان را گشودهاند و نهیب مىزنند جانهایتان را بیرون دهید!
امروز به سزاى آنچه بناحق بر خدا دروغ مىبستید و در برابر آیات او تکبر میکردید به عذاب خوارکننده کیفر مى یابید.(2)
همان طور که انسان در عالم خواب با کابوسی بد زجر میکشد و با خوابی خوب شاد میگردد، برزخیان نیز در عالم برزخ یا در عذاب و یا در راحتی به سر میبرند.
برخی از اعمال؛ مانند سبک شمردن نماز و یاری نکردن مظلومان و ... سبب عذاب برزخی میشود.
همچنین برخی از اعمال مانند؛ شهادت در راه خدا و تبلیغ دین و آگاه نمودن مردم نیز سبب رفاه و سعادت برزخی میشود. (3)
گذشته از کفار برخی از مؤمنان نیز در برزخ دچار عذاب میشوند تا در روز قیامت از هر جهت پاک باشند.
پیامبر اکرم (ص) فرمودند: "فشار قبر برای افراد با ایمان، کفاره گناه اسراف و ضایع کردن نعمتهایی است که در دست داشته است". (4)
حالات و وضعیت ارواح آدمیان در عالم برزخ
برزخیان چند گروهند
برزخیان به سه گروه تقسیم میشوند که هر کدام در جایی به سر میبرند: گروه مؤمنان، گروه کافران و گروه مستضعفان. (5) در روایتی از امام صادق (ع) نقل شده است که ارواح مؤمنان در حجرههایی از بهشت برزخی و ارواح کفار در حجرههایی از آتش به سر میبرند. (6)در روایتی دیگر نیز آمده است که ارواح کسانی که از مستضعفان هستند، در قبرهایشان نگه داشته میشوند و از آن جا بویی و رایحهای از بهشت به آنها میرسد. (7)
البته، در روایات دیگری نیز گفته شده است که ارواح مؤمنان به وادی السلام میروند. (8) یا این که در شبهای جمعه به نزد صخرهای در بیت المقدس میروند، و
(9) که اینها تنافی با حدیث قبلی ندارد؛ چرا که ممکن است همه اینها در واقع یک جا باشند، یا این که ارواح مؤمنان برخی از اوقات در جایی و برخی از اوقات در جایی دیگر باشند. (10)
ارواح کفار نیز بنا به نقل روایات در حجرههایی از آتش یا در سرزمین حضرموت در پشت یمن و یا در وادی برهوت هستند. (11)
اما ارواح مستضعفان فکری در قبورشان تا روز قیامت میمانند و اگر اعمال صالحی داشته باشند، روزنهای از بهشت به سوی قبر آنها باز میشود و از آن بهرهمند میشوند. (12)
بنابراین میتوان گفت که وضعیت ارواح پس از مرگ به مرتبه آنها بستگی دارد. کسى که تعلقاتش به دنیا شدید است، تا بخواهد مرگ و جان دادن و ترک دنیا و امور دنیایى را باور کند، طول مىکشد.
و آن که از متوسطان باشد، گویا به خوابى سنگین فرو مىرود که هیچ خوابى نمىبیند تا با خواب خود، معذب یا متنعّم و شاد باشد و پس از پشت سر نهادن مراحل اوّلیه جان دادن و ورود به قبر درک خاصى از حیات برزخى نخواهد داشت.
اما آنان که در کمال ایمان از دنیا رفته و روح خود را تقویت نموده و خود را براى آخرت مهیا کرده بودند - چون یقین به آن داشتند - در آن سرا نیز مىتوانند با دیگر ارواح مؤمنان ارتباط برقرار کنند.
و از احوال دوستان خود در دنیا - جویا شوند و از دیدار با ارواح دیگر مؤمنان خوشحال و شاد گشته و براى زندگان دعا کنند. پس دیدار با یکدیگر و پرسش از احوال دیگران اختصاص به آنان دارد که داراى درجات ایمانى و عمل صالح بالایى باشند.
امام صادق (ع) مىفرمایند: هنگامى که آدمى وارد قبر و برزخ شد، برزخیان به دیدار او مىشتابند و اندکى او را آرام مىگذارند تا وى به خود آید؛ زیرا از هول بزرگى گذشته و گردنهى خسته کنندهى قبر، سؤال، فشار و... را پشت سر گذاشته است.
سپس به او نزدیک شده از حال دوستان و یاران پرس و جو مىکنند. اگر در پاسخ بگوید هنوز در دنیاست، امیدوار مىشوند که بعد از مرگ به آنان مىپیوندند و اگر گفت:
قبلاً درگذشته است، در این هنگام برزخیان مىگویند: سقوط کرد؛ یعنى گرفتار عذاب الاهى شد وگرنه او را نزد ما مىآوردند. (13)
در کتاب "کافى" از اسحاق بن عمّار نقل شده است که: از ابى الحسن اوّل (امام کاظم ) (ع) پرسیدم آیا شخصى که از دنیا رفته، خانواده خویش را دیدار مىکند یا نه؟
حضرت فرمودند: "آرى. سپس پرسیدم چند وقت به چند وقت؟ حضرت فرمود: بنا به منزلتى که نزد خدا دارد، هر هفته، هر ماه یا هر سال..." (14)
فراتر از این گونه افراد، اولیاى الاهىاند که روحشان پس از مرگ و رها کردن جسم مادى، قوىتر گشته و فعالیت آن گستردهتر مىگردد، چون موانع دنیایى مثل تقیه و خفقان و امثال اینها برطرف شده است.
این گروه در حین مرگ به استقبال مؤمنان آمده و سکرات مرگ را بر ایشان گوارا مىکنند و در قبر مونس او گشته و از عذاب تنهایى و وحشت او را مىرهانند .
و پس از طى مراحل اوّلیه، او را به سایر دوستانش ملحق مىکنند. از این رو، این گروه نیازى به استخبار از سایر ارواح در مورد زندگان ندارند؛
زیرا این بزرگواران محیط بر دنیا و برزخ هستند و از حال مؤمنان خالص به خصوص آنهایى که با ایشان در ارتباط اند و خادم و متوسل به ایشاناند، غافل نیستند، تا نیازمند استفسار و استخبار از حال آنها باشند. (15)
لحظات سخت مردن دنیاپرستان
امیرمومنان درباره لحظات سخت مردن دنیاپرستان میفرماید: سختی جان کندن و حسرت از دست دادن دنیا، به دنیاپرستان هجوم آورد. بدنها در سختی جان کندن، سست شده و رنگ باختند.مرگ آرام آرام همهاندامشان را فرا گرفته، زبان را از سخن گفتن باز میدارد و او در میان خانوادهاش افتاده با چشم خود میبیند و با گوش میشنود.
و با عقل درست میاندیشد که عمرش را در پی چه کارهایی تباه کرده و روزگارش را چگونه سپری کرده است.
به یاد ثروتهایی که جمع کرده میافتد؛ همان ثروتهایی که در جمع کردن آنها چشم بر هم گذاشته و از حلال و حرام و شبههناک گرد آورده و اکنون گناه جمعآوری آن همه بر دوش اوست.
که هنگام جدایی از آنها فرا رسیده و برای وارثان باقی مانده است تا از آن بهرهمند شوند و روزگار خود بگذرانند.(16)
وقتی شخص به سختی جان میدهد، در شرایطی وارد عالم برزخ میشود که قدرت شناخت و فهم و درک آن محیط را ندارد و به نوعی گرفتار سرگردانی است.
خواب ارواح آدمیان در برزخ
«عالم برزخ» به عنوان اولین مرحله حیات پس از مرگ و عالمی که بین دنیا و آخرت قرار می گیرد،(17)ارواح آدمیان در برزخ چه وضعیتی دارد؟ تا زمان برانگیختگی شان در روز قیامت، در وضعیتی شبیه به خواب قرار می گیرند؟ مؤید این احتمال، آیاتی از قرآن مجید و روایات معصومین(علیهم السلام) است.
در آیات 51 و 52 سوره یس می خوانیم: «وَ نُفِخَ فِی الصُّورِ فَإِذا هُمْ مِنَ الْأَجْداثِ إِلى رَبِّهِمْ یَنْسِلُونَ * قالُوا یا وَیْلَنا مَنْ بَعَثَنا مِنْ مَرْقَدِنا هذا...»؛ ([بار دیگر] در «صور» دمیده مى شود.
ناگهان آنها از قبرها شتابان به سوى [دادگاه] پروردگارشان مى روند* مى گویند: اى واى بر ما! چه کسى ما را از خوابگاهمان برانگیخت؟).
در حدیثی نبوی راجع به سرنوشت آدمی پس از دفن داده شده که مرده، چه مؤمن باشد و چه منافق، بعداز مورد پرسش واقع شدن از سوی نکیر و منکر، در همان جایگاه خود، مورد خطاب قرار می گیرد که تا زمان بعثت در قیامت بخوابد و آرام باشد.
تنها فرق در این بین این است که انسان مؤمن در آسودگی و فراخی و راحتی سر به بالین می گذارد اما شخص منافق، در قبر خود دچار عذاب و تنگی و سختی قرار می گیرد.(18)
شباهت خواب به ارواح در برزخ
علاوه بر آن، از امام جواد(علیه السلام) نیز نقل شده که در پاسخ کسی که از ایشان راجع به «مرگ» پرسیده بود فرمود: «هُوَ النَّوْمُ الَّذِی یَأْتِیکُمْ کُلَّ لَیْلَةٍ إِلَّا أَنَّهُ طَوِیلٌ مُدَّتُهُ لَا یُنْتَبَهُ مِنْهُ إِلَّا یَوْمَ الْقِیَامَةِ»(19)؛
(مرگ همین خوابى است که هر شب به سراغ شما مى آید با این تفاوت که مدت آن طولانى است و انسان از این خواب بیدار نمى شود مگر در روز قیامت).
این بیانات مقدس قرآنی و حدیثی، صراحت در این نکته دارند که عالم پس از مرگ، دوره ای از جنس خواب است!
مرگ و فعالیت ارواح در برزخ
از سوی دیگر و در مقابل این بیانات، آیات و روایات متعددی وجود دارند که از نوعی حیات و فعالیت آدمیان بعد از مرگ و در جهان برزخ خبر می دهند. این آیات فراوان اند و فقط از باب نمونه می توان به چند مورد اشاره کرد. برای مثال در آیه 169سوره آل عمران می خوانیم: «وَلا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحیاءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقونَ»؛
(هرگز گمان مبر کسانى که در راه خدا کشته شدند مردگانند، بلکه آنها زنده اند و نزد پروردگارشان روزى داده مى شوند).
همچنین در حدیثی از امام سجاد(علیه السلام) می خوانیم که (قبر – به عنوان استعاره ای از جهان پس از مرگ و برزخ – باغى از باغ هاى بهشت یا حفره اى از حفره هاى دوزخ است)؛
«إِنَّ الْقَبْرَ رَوْضَةٌ مِنْ رِیَاضِ الْجَنَّةِ أَوْ حُفْرَةٌ مِنْ حُفَرِ النِّیرَان»(20). از این روایت این مطلب قابل استفاده است که وقتی کسی می میرد، در عالم برزخ، به تناسب ایمان یا کفر و اعمال نیک یا شر خود، از نعمت های الهی متنعم یا در عذاب های الهی عقاب می گردد.
رفع تعارض روایات
تکلیف این دو دسته از بیانات چیست؟ آیا با هم متعارض اند؟ مردگان در عالم پس از مرگ چه وضعیتی دارند؟به این نکته توجه داشته باشیم که جزئیات مربوط به عالم برزخ و مواقف و منازل مختلف جهان پس از مرگ و ویژگی های هر کدام از آنها، چیزی نیست که بتوان به وسیله تجربه یا استدلال های عقلی به آن دست یافت .
و در این موضوع، ما باید به طور کامل تابع همان متون دینی ای باشیم که از این عالم برای ما چیزهایی را کشف کرده اند.
بر این اساس می گوییم که تصویری که آیات و روایات از عالم برزخ و ویژگی های آن برای مان ترسیم می کند، کاملا دائر مدار کفر و ایمان شخص در دنیا و اعمال او در این جهان است و با تغییر هر کدام از آن متغیرها، عوض می شود.
به همین دلیل ما در اینجا ابتدا بیانات متون دینی را راجع به هر کدام از «مؤمنین و نیکوکاران» و «کفار و بدکاران» با همدیگر مرور می کنیم.
تصویر برزخ مؤمنین در آیات و روایات
درباره وضعیت برزخی مؤمنین و نیکوکاران و شهدا و برخی از جزئیات زیست پس از مرگ آنها، بیانات مختلفی در قرآن مجید و روایات اسلامی وجود دارد.که تصویر متنعم و آسوده از این مرحله حیات شان ترسیم می کند. این بیانات فراوان اند و ما فقط برخی از آنها را به صورت اجمالی مرور می کنیم.
روایات تنعم مؤمنین و نیکوکاران را از آیات و روایاتی که راجع به شهدا وارد شده است شروع می کنیم.
برای مثال – همان طور که در مقدمه نیز گفتیم - در آیه 169 سوره آل عمران می خوانیم: «وَلا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحیاءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقونَ»؛
(هرگز گمان مبر کسانى که در راه خدا کشته شدند مردگانند، بلکه آنها زنده اند و نزد پروردگارشان روزى داده مى شوند).
علاوه بر آن در بیانی مشابه درباره آنها در آیه 154 سوره بقره می خوانیم: «وَلَا تَقُولُوا لِمَن یُقْتَلُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْیَاءٌ وَلَٰکِن لَّا تَشْعُرُونَ»؛
(به آنها که در راه خدا کشته شدند مرده مگویید بلکه آنها زنده اند ولى شما نمى فهمید). این آیات کریمه، صریحا به حیات و روزی داده شدن شهدا نزد خداوند اشاره می کنند.
حیات و متنعم بودن اما فقط اختصاص به شهدا ندارد و سایر مؤمنان نیز – اگرچه نه در سطح متعالی شهدا – از آن بهره می برند.
در حدیثی از امام صادق(علیه السلام) راجع به جایگاه مؤمنین این بیان وارد شده است که: «لَفِی شَجَرَةٍ مِنَ الْجَنَّةِ یَأْکُلُونَ مِنْ طَعَامِهَا وَ یَشْرَبُونَ مِنْ شَرَابِهَا وَ یَقُولُونَ رَبَّنَا أَقِمِ السَّاعَةَ لَنَا وَ أَنْجِزْ لَنَا مَا وَعَدْتَنَا»(21)؛
(در حجره هایى از بهشت [بهشت برزخی] از طعام و شراب آن متنعم مى شوند و مى گویند: پروردگار! قیامت را براى ما برپا کن و وعده هایى را که به ما داده اى وفا نما).
عالم برزخ و محل رشد و ارتقاء
نعمات مؤمنین در برزخ اما همیشه در بهره ها و لذت های جسمی خلاصه نمی شوند. از روایاتى استفاده مى شود که در برزخ پاره اى از کمبودهاى تعلیم و تربیت افراد مؤمن جبران مى گردد.درست است که آنجا جاى انجام عمل صالح نیست، ولى چه مانعى دارد که محل معرفت بیشتر و آگاهى افزون تر باشد؟ در حدیثى از امام کاظم(علیه السلام) مى خوانیم:
«مَنْ مَاتَ مِنْ أَوْلِیَائِنَا وَ شِیعَتِنَا وَ لَمْ یُحْسِنِ الْقُرْآنَ عُلِّمَ فِی قَبْرِهِ لِیَرْفَعَ اللَّهُ بِهِ مِنْ دَرَجَتِهِ فَإِنَّ دَرَجَاتِ الْجَنَّةِ عَلَى قَدْرِ آیَاتِ الْقُرْآنِ یُقَالُ لَهُ اقْرَأْ وَ ارْقَ فَیَقْرَأُ ثُمَّ یَرْقَى»(22)؛
(هر کس از دوستان و پیروان ما بمیرد و هنوز قرآن را به طور کامل فرا نگرفته باشد در قبرش به او تعلیم مى دهند تا خداوند بدین وسیله درجاتش را بالا برد چرا که درجات بهشت به اندازه آیات قرآن است به او گفته مى شود بخوان و بالا رو او مى خواند [از درجات بهشت] بالا مى رود
جلوه دیگر آسودگی خاطر و بهره مندی ارواح مؤمنین از نعمت های الهی در برزخ، در امکان اطلاع آنها با بازماندگان شان و استفاده از خیرات و اعمال نیکی که برای شان انجام می دهند، متبلور می گردد.
روایات ذیل، وضعیت ارواح مؤمن را در امکان ارتباط با بازماندگان شان تا حدودی برای ما بیان می کنند.
دیدار خانواده ها در عالم برزخ
در روایتی از امام صادق(علیه السلام) می خوانیم: «إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَیَزُورُ أَهْلَهُ فَیَرَى مَا یُحِبُ وَ یُسْتَرُ عَنْهُ مَا یَکْرَه»(23)؛ ([روح مؤمن] به دیدار خانواده خود مى آید و تنها خوبى ها و خوشى هاى خانواده خود را مى بینند و خوشحال مى شود).شبیه به همین مضمون را در گفت وگویی بین امام کاظم(ع) و یکی از یاران شان نیز می خوانیم. اسحق بن عمار از امام کاظم(ع) پرسید که آیا مؤمن خانواده خویش را زیارت مى کند؟ حضرت فرمود: «آرى». اسحق سؤال کرد: «چقدر؟»
امام پاسخ داد: «بر حسب فضائلش. پارهاى از مؤمنین هر روز و پاره اى هر سه روز، خانواده خود را زیارت می کنند... کم ترین آنان هر جمعه [خانواده خود را زیارت مى کنند]...
هنگام زوال خورشید، یا مثل آن...خداوند فرشته اى را با مؤمن روانه می کند تا چیزهایى را به او نشان دهد که شاد شود و از وى چیزهایى را بپوشاند که او را غمگین سازد».(24)
ارتباط ارواح مؤمنین در برزخ با بازماندگان خود، جلوه دیگری نیز دارد و آن هم امکان استفاده شان از خیرات و اعمال نیکی است که آن بازماندگان برای آن اموات انجام می دهند.
در این باره نیز روایات بسیارى وجود دارد که در آنها از شادى ارواح مؤمنین به وسیله اعمال نیک بازماندگان شان خبر مى دهد از جمله در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) آمده:
«إِنَّ الْمَیِّتَ لَیَفْرَحُ بِالتَّرَحُّمِ عَلَیْهِ وَ الِاسْتِغْفَارِ لَهُ کَمَا یَفْرَحُ الْحَیُّ بِالْهَدِیَّةِ تُهْدَى إِلَیْهِ»(25)؛ (میت به خاطر طلب رحمت و استغفار براى او خوشحال مى شود، همان گونه که افراد زنده با هدایا خوشحال مى شوند)
تصویر برزخ کفار در آیات و روایات
بعداز بیان وضعیت مؤمنین و شهدا و نیکوکاران در برزخ، مناسب است که از وضعیتی که آیات قرآن و روایات اهل بیت برای ارواح کفار و بدکاران در برزخ بیان می کنند نیز مطلع شویم.خلاصه آنچه درباره این وضعیت می توان گفت، این است که اروح کفار و بدکاران، در برزخ، زیستی سراسر رنج و عذاب دارند
اما پیش از اشاره به نمونه های بیان کننده این رنج و عذاب، بهتر است، به روایاتی اشاره کنیم که از اصل حیات و هوشیاری آنها در آن عالم خبر می دهند.
در سیره پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) می خوانیم که هنگامى که اجساد کشتگان مشرکان مکه در جنگ بدر در چاهى ریخته شد، آن حضرت در کنار چاه ایستاد و این جمله ها را فرمود:
«اى اهل چاه! آیا آنچه را که پروردگارتان به شما وعده داده بود حق یافتید؟ من که وعده پروردگارم را [در مورد پیروزى] حق یافتم».(26)
گروهى عرض کردند که اى رسول خدا! آیا آنها مى شنوند؟ حضرت فرمود: «شما نسبت به آنچه من مى گویم از آنها شنواتر نیستید، ولى آنها امروز پاسخ نمى دهند».
همین مضمون فوق الذکر، با تعبیراتی دیگر در روایت متعدد دیگر نیز آمده است. احادیثی که نه تنها دلالت بر نوعى حیات براى کفار وبدکاران بعد از مرگ جسمانى دارد بلکه دلیل بر این است که آنها نوعى ارتباط با این جهان نیز دارند و حداقل بعضى از سخنان را مى شنوند.
البته ارتباط ارواح کفار و بدکاران با این جهان، به این سطح محدود نمی شود و طبق روایات اسلامی آنها حتی می توانند از وضعیت بازماندگان خود نیز مطلع شوند. اما اطلاعی که سراسر درد و رنج است. از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است که در این باره فرمود: «إِنَّ الْکَافِرَ لَیَزُورُ أَهْلَهُ فَیَرَى مَا یَکْرَهُ وَ یُسْتَرُ عَنْهُ مَا یُحِب»(27)؛
(به درستى که کافر خانواده خویش را زیارت می کند. پس می بیند آنچه ناخوشایند اوست و از او پوشیده مى شود آنچه را دوست ندارد
به هر حال کفار و بدکاران، به سزای عقاید باطل و اعمال ناپسندشان، برزخی پر درد و عذاب دارند؛ به طور مثال آیه 46 سوره غافر، راجع به آل فرعون، چنین اوصافی دارد:
«النَّارُ یُعْرَضُونَ عَلَیْهَا غُدُوًّا وَعَشِیًّا»؛ (عذاب آنها همان آتش است که هر صبح و شام بر آن عرضه مى شوند).
روشن است که این آتشى که در آیه به آن اشاره شده که آل فرعون – هم چون سایر کفار پس از مرگ - صبح و شام بر آن عرضه می شوند دوزخ برزخى است و لذا غالب مفسران این آیه را به عالم برزخ و عذاب قبر تفسیر کرده اند.(28)
هوشیاری و بیداری مؤمنین و کفار در برزخ
آیات و احادیثی که تا این جا راجع به وضعیت مؤمنین و کفار بیان شد، نشان از حیات و هوشیاری ارواح آنها – هر یک به نحوی – در برزخ دارد .و بنابراین به هیچ وجه نمی توان گفت که آنها پس از مرگ در وضعیتی خواب گونه به سر می برند. در حدیثی از پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) می خوانیم:
«إِنَّ أَحَدَکُمْ إِذَا مَاتَ عُرِضَ عَلَیْهِ مَقْعَدُهُ بِالْغَدَاةِ وَ الْعَشِیِّ إِنْ کَانَ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ فَمِنَ الْجَنَّةِ وَ إِنْ کَانَ مِنْ أَهْلِ النَّارِ فَمِنَ النَّارِ فَیُقَالُ هَذَا مَقْعَدُکَ حَتَّى نَبْعَثَکَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ»(29)؛
(هنگامى که یکى از شما از دینا برود جایگاه او صبح و شام به او عرضه مى شود، اگر از اهل بهشت باشد جایگاهش در بهشت، و اگر از اهل دوزخ باشد جایگاهش در دوزخ،.
و به او گفته مى شود این جایگاه تو است هنگامى که خداوند تو را در قیامت مبعوث مى کند). تعبیر «عُرِضَ عَلَیْهِ مَقْعَدُهُ بِالْغَدَاةِ وَ الْعَشِیِّ» نشان از بیداری و هوشیاری هر روزه ارواح پس از مرگ دارد.
با این حال تعبیری در برخی روایات مربوط به سؤال قبر وجود دارد که ممکن است این احتمال را تقویت کند که ارواح مردگانی که خارج از دایره «ایمان محض» یا «کفر محض» هستند، تا روز قیامت در حالتی شبیه به خواب روزگار می گذرانند.
پیش از پرداختن به آن، مقدمه ای کلی راجع به موضوع «سؤال قبر» ارائه می کنیم.
سؤال قبر یا عالم برزخ
از روایات بسیارى استفاده مى شود که هنگامى که انسان را در قبر گذاشتند دو فرشته از فرشته هاى الهى به سراغ او مى آیند.و از اصول و عقاید او، توحید و نبوت و ولایت و حتى طبق بعضى از روایات از چگونگى مصرف کردن عمر در طرق مختلف و طریق کسب اموال و مصرف آنها از او سؤال مى کنند،
چنانچه از مؤمنان راستین باشد به خوبى از عهد جواب برمى آید و مشمول رحمت و عنایات حق مى شود و اگر نباشد در پاسخ این سؤالات درمى ماند و مشمول عذاب دردناک برزخى مى شود.
از این دو فرشته در بعضى از روایات به عنوان «ناکر» و «نکیر»(30) و در بعضى «منکر» و «نکیر»(31) یاد شده است.
در حدیثى از امام على بن الحسین(علیهماالسلام) مى خوانیم که در هر جمعه در مسجد پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) مردم را با این سخنان موعظه مى کرد و اندرز می داد که:
«أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّکُمْ إِلَیْهِ تُرْجَعُون...أَلَا وَ إِنَّ أَوَّلَ مَا یَسْأَلَانِکَ عَنْ رَبِّکَ الَّذِی کُنْتَ تَعْبُدُهُ وَ عَنْ نَبِیِّکَ الَّذِی أُرْسِلَ إِلَیْکَ و عَنْ دِینِکَ الَّذِی کُنْتَ تَدِینُ بِهِ وَ عَنْ کِتَابِکَ الَّذِی کُنْتَ تَتْلُوهُ وَ عَنْ إِمَامِکَ الَّذِی کُنْتَ تَتَوَلَّاهُ ثُمَّ عَنْ عُمُرِکَ فِیمَا کُنْتَ أَفْنَیْتَهُ وَ مَالِکَ مِنْ أَیْنَ اکْتَسَبْتَهُ وَ فِیمَا أَنْتَ أَنْفَقْتَهُ فَخُذْ حِذْرَکَ وَ انْظُرْ لِنَفْسِکَ وَ أَعِدَّ الْجَوَابَ قَبْلَ الِامْتِحَانِ وَ الْمُسَاءَلَةِ وَ الِاخْتِبَارِ فَإِنْ تَکُ مُؤْمِناً عَارِفاً بِدِینِکَ مُتَّبِعاً لِلصَّادِقِینَ مُوَالِیاً لِأَوْلِیَاءِ اللَّهِ لَقَّاکَ اللَّهُ حُجَّتَکَ وَ أَنْطَقَ لِسَانَکَ بِالصَّوَابِ وَ أَحْسَنْتَ الْجَوَابَ وَ بُشِّرْتَ بِالرِّضْوَانِ وَ الْجَنَّةِ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ اسْتَقْبَلَتْکَ الْمَلَائِکَةُ بِالرَّوْحِ وَ الرَّیْحَانِ وَ إِنْ لَمْ تَکُنْ کَذَلِکَ تَلَجْلَجَ لِسَانُکَ وَ دَحَضَتْ حُجَّتُکَ وَ عَیِیتَ عَنِ الْجَوَابِ وَ بُشِّرْتَ بِالنَّارِ وَ اسْتَقْبَلَتْکَ مَلَائِکَةُ الْعَذَاب...»(32)؛
(مردم! تقواى الهى را پیشه کنید و بدانید به سوى او باز مى گردید... بدان نخستین چیزى که آن دو فرشته از تو سؤال مى کنند: پروردگارت را که مى پرستیدى، و از پیامبر که به سوى تو فرستاده شده، و از دینى که به آن پایبند بودى،
و از کتابى که آن را مى خواندى، و از امامى که ولایتش را پذیرفته بودى، سپس از عمرت سؤال مى کنند که در کدام راه بر باد دادى، و از اموالت که از کجا آورید و در کجا مصرف کردى؟
جانب احتیاط را نگه دار و درباره خود بیندیش! و قبل از آزمایش و سؤال و امتحان، پاسخ را آماده کن، که اگر با ایمان و متقى و آگاه به دین و پیرو صادقین و موالى اولیاء الله باشى، خداوند پاسخ لازم را به تو تلقین مى کند، و زبانت را به حق مى گشاید، و جواب خواهى داد،
و در این هنگام از سوى خدا بشارت جنت و رضوان و خیرات فراوان به تو داده مى شود، و فرشتگان الهى با روح و ریحان از تو استقبال مى کنند،
و اگر چنین نباشد زبانت به لکنت مى افتد و دلیلت باطل مى شود و از دادن پاسخ فرو مى مانى و نابینا مى شوى، و بشارت به آتش داده مى شوى، و فرشتگان عذاب به استقبال تو مى آیند...).
اختصاص سؤال قبر به ایمان محض و کفر محض
از اخبار متعددى که در زمینه سؤال قبر وارد شده استفاده مى شود که در قبر از دو گروه سؤال مى شود. گروهى که ایمانى خالص دارند و گروهى که صاحب کفر خالصند اما افراد مستضعفى که در میان این دو قرار گرفته اند، حداقل در این مرحله مورد سؤال قرار نمی گیرند.در حدیثى از امام باقر یا امام صادق(علیهما السلام) مى خوانیم که فرمود: «لَا یُسْأَلُ فِی الْقَبْرِ إِلَّا مَنْ مَحَضَ الْإِیمَانَ مَحْضاً أَوْ مَحَضَ الْکُفْرَ مَحْضاً وَ الْآخَرُونَ یُلْهَوْنَ عَنْهُمْ»(33)؛
(در قبر سؤال نمى شود مگر از کسانى که ایمان خالص یا کفر خالص دارند و متعرض سایر اشخاص نمى شوند.همین معنا در حدیث دیگرى از امام باقر(علیه السلام) نقل شده که یکى از اصحاب از آن حضرت مى پرسد: «مَنِ الْمَسْئُولُونَ فِی قُبُورِهِمْ؟»؛
(چه کسانى در قبر از آنها سؤال مى شود؟) امام در پاسخ مى فرماید: «مَنْ مَحَضَ الْإِیمَانَ وَ مَنْ مَحَضَ الْکُفْرَ»؛ (کسانى که ایمان خالص یا کفر خالص دارند). راوى سؤال مى کند بقیه مردم چه مى شوند؟ امام فرمود: «[در آنجا] متعرض آنها نمى شوند».(34)
مستضعف کیست؟
پیش از اینکه به این سؤال پاسخ دهیم که آیا طبق روایات سؤال قبر، ارواح انسان های «مستضعف» در برزخ حالتی شبیه به خواب دارند یا نه، مناسب است توضیحی پیرامون معنای «مستضعف» و مصادیق آن بیان کنیم. بدین منظور سراغ روایات می رویم.در حدیثی که زراره، آن را نقل کرده می خوانیم: «سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ(ع) عَنِ الْمُسْتَضْعَفِ فَقَالَ هُوَ الَّذِی لَا یَهْتَدِی حِیلَةً إِلَى الْکُفْرِ فَیَکْفُرَ وَ لَا یَهْتَدِی سَبِیلًا إِلَى الْإِیمَانِ لَا یَسْتَطِیعُ أَنْ یُؤْمِنَ وَ لَا یَسْتَطِیعُ أَنْ یَکْفُرَ فَهُمُ الصِّبْیَانُ وَ مَنْ کَانَ مِنَ الرِّجَالِ وَ النِّسَاءِ عَلَى مِثْلِ عُقُولِ الصِّبْیَانِ مَرْفُوعٌ عَنْهُمُ الْقَلَمُ»(35)؛
(از حضرت امام باقر پرسیدم مستضعف کیست؟ حضرت فرمود مستضعف به کسی گویند که نه دلیلی برای باطل بودن کفر دارد تا کافر شود و نه دلیلی برای حقانیت ایمان تا مؤمن باشد .
آنها مانند کودکان هستند که دلیلی برای حقانیت ایمان و بطلان کفر ندارند. هر مرد و زنی که عقلش کودکانه باشد و بر اثر نارسائی عقل دلیلی برای حقانیت حق یا باطل بودن کفر نداشته باشد مستضعف است و تکلیف از او برداشته است)
باز در حدیث دیگری و شبیه به همین مضمون از قول همین زراره می خوانیم که: «سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(ع) عَنِ الْمُسْتَضْعَفِینَ فَقَالَ هُمْ أَهْلُ الْوَلَایَةِ فَقُلْتُ أَیُّ وَلَایَةٍ فَقَالَ أَمَا إِنَّهَا لَیْسَتْ بِالْوَلَایَةِ فِی الدِّینِ وَ لَکِنَّهَا الْوَلَایَةُ فِی الْمُنَاکَحَةِ وَ الْمُوَارَثَةِ وَ الْمُخَالَطَةِ وَ هُمْ لَیْسُوا بِالْمُؤْمِنِینَ وَ لَا بِالْکُفَّارِ وَ مِنْهُمُ الْمُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ»(36)؛
(از حضرت صادق پرسیدم مستضعفین چه کسانی هستند؟ حضرت فرمودند اینها اهل ولایت هستند! روای حدیث می گوید [پیش خود گفتم چگونه اینها اهل ولایت هستند در حالی که مستضعف اند؟
یعنی اگر اهل ولایت هستند پس چرا به آنها مستضعف گفته شده از این رو از آن حضرت] در مورد ولایت آنها پرسیدم. حضرت فرمودند:
مقصودم آن ولایت که شما نسبت به امامان دارید نبود بلکه می خواستم بگویم می توانید با آنها در ازدواج، میراث و مصاحبت، همبستگی داشته باشید [و اگر همان ولایتی را که شما دارید آنها هم داشتند مؤمن بودند در صورتی که] آنها نه مؤمن هستند و نه کافر اینها در روز قیامت کارشان بستگی به خواست خدا دارد)
از این روایات و دیگر روایات استفاده می شود که مقصود از افراد مستضعف افرادی هستند که در مرز بین کفر و ایمان هستند.
افرادی که در اثر دور ماندن از فضای ایمان و اسلام یا مرز اصلی برای تشخیص مذهب حق، شناخت لازم جهت هدایت شدن را کسب نکرده و به همان عقیده گذشته خود باقی مانده اند.
این افراد گر چه مؤمن به دین اسلام یا مذهب راستین نبوده اند اما به جهت عدم اتمام حجت بر آن ها تا زمان تمام شدن حجت خداوند بر آن ها مورد مؤاخذه قرار نمی گیرند.(37).
با این نگاه می توان گفت منظور روایات سؤال قبر از «مؤمن خالص» کسی است که به دین اسلام ایمان داشته و اگر چه در «عمل» مؤمنی متوسط الحال بوده ولی اصل ایمان او خالص و پذیرفته شده می باشد و بنابراین مشمول کسانی که «در قبر کسی متعرض سؤال از آنها نمی شود» نمی گردند.
وضعیت مستضعفین در برزخ
بعداز مشخص شدن معنای «مستضعف» و روشن شدن این نکته که بسیاری از انسان هایی که عملی متوسط دارند، خارج از معنای استضعاف و به عنوان مؤمنین در قبر مورد سؤال قرار می گیرند،باید این نکته دقیق را نیز در نظر آوریم که حتی درباره «مستضعفین» هم به صرف اینکه سؤال قبر از آنها منتفی است، نمی توان به راحتی گفت ارواج چنین انسان هایی به برزخ راه نمی یابد یا بدون درک مراحل مختلف حیات پس از مرگ، تا روز قیامت در حالتی شبیه به خواب به سر می برد.
زیرا: تعبیر «یُلْهَى عَنْهُم»؛ (آنها را به حال خود رها مى کنند، یا از آنها صرف نظر مى کنند) در آن احادیث که در توصیف مردگانی که مؤمن خالص یا کافر خالص نباشند آمده به هیچ وجه مفهومش این نیست که آنها برزخ ندارند بلکه فقط موضوع «سؤال قبر» از آنها منتفی شده است(38)
و شاید به روز قیامت موکول شده باشد. اتفاقا - برعکس تلقی خواب گونه از برزخ آنها - از روایات «فشار قبر» استفاده مى شود که رنج در قبر عمومیت دارد و همه - به استثناى بعضى از اولیاء الله - به آن گرفتار مى شوند.(39) رنج وقتی معنی پیدا می کند که ما شعور را برای مرده پذیرفته باسیم.
جمع بندی: اینکه اگرچه صنف های مختلف مردم، بعداز مرگ، بسته به مراتب ایمان و کفر و استضعاف شان، از مواقف و منازل متعددی گذر می کنند اما به راحتی نمی توان تصویری خواب گونه از این برزخ آنها ارائه کرد.
نتیجه:
برخی از آیات و احادیث نشان از حیات و هوشیاری ارواح مؤمنان و کافران محض دارند ولی روایات دیگری مربوط به سؤال قبر وجود دارد.که مردگانی که خارج از دایره «ایمان محض» یا «کفر محض» هستند، تا روز قیامت در حالتی شبیه به «خواب» روزگار می گذرانند؛ از اخبار متعددى که در زمینه سؤال قبر وارد شده استفاده مى شود که در قبر از دو گروه سؤال مى شود.
گروهى که ایمانى خالص دارند و گروهى که صاحب کفر خالصند اما افراد مستضعفى که در میان این دو قرار گرفته اند، حداقل در این مرحله مورد سؤال قرار نمی گیرند.
امّا مقصود از افراد «مستضعف» افرادی هستند که در مرز بین کفر و ایمان هستند. افرادی که در اثر دور ماندن از فضای ایمان و اسلام یا مرز اصلی برای تشخیص مذهب حق، شناخت لازم جهت هدایت شدن را کسب نکرده و به همان عقیده گذشته خود باقی مانده اند.
این افراد گر چه مؤمن به دین اسلام یا مذهب راستین نبوده اند اما به جهت عدم اتمام حجت بر آن ها تا زمان تمام شدن حجت خداوند بر آن ها مورد مؤاخذه قرار نمی گیرند و سؤال قبر ندارند.
منظور از «مؤمن خالص» در روایات سؤال قبر، کسی است که به دین اسلام ایمان داشته و اگر چه در «عمل» مؤمنی متوسط الحال بوده
ولی اصل ایمان او خالص و پذیرفته شده می باشد و بنابراین مشمول کسانی که «در قبر کسی متعرض سؤال از آنها نمی شود» نمی گردند.
حتی درباره افراد مستضعف هم می گوییم که به هیچ وجه مفهوم احادیث سؤال قبر این نیست که آنها برزخ ندارند بلکه فقط موضوع «سؤال قبر» از آنها منتفی شده است.
و شاید به روز قیامت موکول شده باشد. اتفاقا از روایات فشار قبر استفاده مى شود که رنج در قبر عمومیت دارد و همه به آن گرفتار مى شوند. رنج وقتی معنی پیدا می کند که ما شعور را برای مرده پذیرفته باسیم
پی نوشت:
1.وسائل، ج ٢، ص ٦٦٥.2.انعام، آیه ۹۳.
3.برای اطلاع از دیگر گناهانی که سبب عذاب برزخی یا اعمالی که سبب برطرف شدن این عذاب میشود ر. ک. به: قرائتی، محسن، اصول عقاید، ص 590 – 596.
4. بحار الانوار، ج 6، ص 169.
5.مستضعفان در این جا منظور مستضعفان فکری است نه مالی؛ یعنی کسانی که خواستهاند بفهمند و عمل کنند، ولی توان فکری آن را نداشتهاند. مانند دیوانگان و ... . ر. ک. به: مظاهری، محمد، انسان و عالم برزخ، ص 58 – 64، مؤسسه انتشارات نبوی.
6. بحار الانوار، ج 6، ص 234.
7. کلینی، کافی، ج 3، ص 246.
8. همان، ج 3، ص 243.
9. بحار الانوار، ج 6، ص 286.
10. انسان و عالم برزخ، ص 55، مؤسسه انتشارات نبوی، تهران، 1375.
11.کافی، ج 3، ص 246.
12. همان.
13 بحارالانوار، ج 6، ص 249 - 250، 269
14 همان، ج 6، ص 257.
15. برگرفته شده از سایت پرسش و پاسخ اسلام کوئست نت
16.نهجالبلاغه، خطبه 109
17.ر.ک: پیام قرآن، مکارم شیرازی، ناصر، دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1386هـ.ش، چاپ نهم، ج 5، ص 353.
18.بحار الأنوار، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، 1403هـ ق، چاپ دوم، ج 6، ص 277.
19.معانی الأخبار، ابن بابویه، محمد بن على، محقق/ مصحح: غفارى، على اکبر، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، قم، 1403هـ.ق، چاپ اول، ص 289.
20.تفسیر القمی، قمى، على بن ابراهیم، محقق/ مصحح: موسوى جزائرى، طیّب، دار الکتاب، قم، 1404هـ.ق، چاپ سوم، ج 2، ص 94.
21.الکافی، کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اکبر و آخوندى، محمد، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1407هـ ق، چاپ چهارم، ج 3، ص 244.
22.وهمان، ج 2، ص 606.
23.همان، ج 3، ص 230.
24.همان، ص 231.
25.من لا یحضره الفقیه، ابن بابویه، محمد بن على، محقق/ مصحح: غفارى، على اکبر، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، قم، 1413هـ ق، چاپ دوم، ج 1، ص 183.
26.مکاتیب الرسول صلّى الله علیه و آله، احمدى میانجى، على، دار الحدیث، قم، 1419هـ ق، چاپ اول، ج 3، ص 569.
27.الکافی، همان، ج 3، ص 230.
28.پیام قرآن، همان، ج 5، ص 359.
29.بحارالانوار، همان، ج 6، ص 275.
30. الکافی، همان، ج 2، ص 633.
31. بحارالانوار، همان، ج 6، ص 222 و 223.
32.الکافی، همان، ج 8، ص 73.
33. بحارالانوار، همان، ج 6، ص 260.
34. الکافی، همان، ج 3، ص 237.
35.الکافی، همان، ج 2، ص 404.
36. همان، ص 405.
37. طبق مفاد آیه 15 سوره اسراء، خداوند پیش از اتمام حجت با کسی، او را مؤاخذه نمی کند: «وَ ما کُنَّا مُعَذِّبینَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولا»؛ (و ما هرگز [قومى را] مجازات نخواهیم کرد، مگر آنکه پیامبرى مبعوث کرده باشیم [تا وظایفشان را بیان کند]
38. پیام قرآن، همان، ص 378.
39.ضَغْطَةُ kjd[قَبْرِ لِلْمُؤْمِنِ کَفَّارَةٌ لِمَا کَانَ مِنْهُ مِنْ تَضْیِیعِ النِّعَمِ»: بحارالانوار، همان، ج6، ص 221.
منابع:
https://www.makarem.ir/maaref/fa/article/index/41888https://www.islamquest.net/fa/archive/fa1245
https://www.mashreghnews.ir/news/469760
https://farsnews.ir/news/14020817000106
https://borna.news/fa/news/735744
https://kayhan.ir/fa/news/234116
https://kayhan.ir/fa/news/228670/
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}