داستانك‌هاي مد و مدگرايي (1)


 





 

مدگرايي ‏
 

بود و كمي اون‌طرف‌تر هم جوونا داشتن خوش و بش مي‌كردند. حوصله پدربزرگ سررفته بود و منتظر بود زودتر شام رو بيارن. همون موقع به ياد جوونياي خودش، رو كرد به جووناي امروزي تا خاطره نشاط و شادابي اون روزا براش زنده بشه. يه كم به حرفا و كاراي اونا دقت كرد. بعد درحالي‌كه لباس‌هاي غيرمعمول و موهاي عمود بر كله پوريا خيلي متعجبش كرده بود، گفت: پوريا، بابا! اين چه لباساييه؟ تو ديگه 19-20سالته، موهات چرا رو هواست. پوريا هم از خوش‌اخلاقي پدربزرگ استفاده (البته سوءاستفاده) كرد و گفت: پدربزرگ! مُده. پدربزرگ گفت: مد چيه بابا؟! آدم بايد يه چيزي بپوشه كه بهش بياد. پوريا هم شروع كرد به توضيح اينكه مدل موهاش، مدل موهاي فلان هنرپيشه هاليووديه، شلوارش مد فلان سال ميلاديه و پيرهنش مارك فلان كارخونه آمريكاييه. ‏
پدربزرگ با حرفاي پوريا قانع نشد، ولي نخواست بيشتر از اين موضوع رو جلوي جمع پيگيري كنه. ‏
شايد شما هم به اين موردها برخورده باشيد كه وقتي به يه جوون به خاطر پوشيدن لباساي غيرمعمول و سروشكل غيرمتعارف اعتراض مي‌كنيد، عمل خودشو با مد و مدِ روز بودن توجيه مي‌كنه. عجيب اينه كه گاهي حتي خانواده‌ها و والدين اين جوونا، با همچين پاسخي قانع مي‌شن و ديگه موضوع رو پيگيري نمي‌كنن. اين‌جور مدگرايي رو نمي‌شه به حساب هيجان‌هاي زودگذر جووني گذاشت؛ چون آثاري كه به جا مي‌ذاره، زودگذر و سطحي نيست. اين‌طور تابع مد بودن، هم براي مدگراها و هم براي جامعه، گرفتاري‌هايي ايجاد مي‌كنه. گاهي اساس نظام اعتقادي فرد به هم مي‌ريزه و در مواردي، نظام اجتماعي و جامعه رو دچار انحراف مي‌كنه، و حتماً مي‌دونيد كه سست شدن بنيان‌هاي اجتماعي، زمينه‌ساز تسلّط فرهنگي و به دنبال اون، تسلّط سياسي استعمارگرهاست. ‏

تقليد يا تعالي؛ مسئله اين است ‏
 

‏-پسرم خيلي به هنر علاقه داره، قراره بره هنرستان، گرافيك بخونه. ‏
‏-خيلي عاليه، تبريك مي‌گم. ‏
چند سال بعد؛ دانشگاه هنر، دانشگاه... ‏
جواني با محاسن بلند و موهايي بلندتر از محاسن، روي يه صندلي نشسته و پا روي پا انداخته و از پشت عينكي با فريم دايره‌اي مشغول مطالعه يه اثر هنريه. ‏

داخل خانه ‏
 

‏- باباجون، پسرم! عروسي دعوتيم، برو آرايشگاه يه مقدار سر و موت رو مرتب كن، خيلي پريشون شدي! ‏
‏-نه پدر، اگه موهامو كوتاه كنم، تيپ هنرمندي من به هم مي‌خوره، اون‌وقت بچه‌ها چي مي‌گن؟! ‏
آخه هنرمندا اين جوري هستن ديگه! ‏
‏...ادامه ماجرا رو خودتون حدس بزنيد. ‏
منبع:نشريه گلبرگ- ش117 ‏.