چه عواملی موجب رونق کتاب «روضه الشهدا» شده اند؟
عواملی که موجب رونق کتاب «روضه الشهدا» می باشند کدامند؟ آیا روایات غیر معتبر در این کتاب وجود دارد؟
مقدمه:
کتاب «روضه الشهدا» میرزای کاشفی یکی از بهترین نمونه های تاریخ نگاری است که در اوضاع سیاسی و مذهبی دوره تیموری به نگارش درآمده است.کتاب مذکور به علت پرداختن به حادثه عاشورا از اهمیت ویژه ای برخوردار است و همین مهم موجبات اقبال جامعهء ایران را در طی قرن های بعد برای این اثر فراهم ساخته است.
در این نوشتار با کاربرد روش توصیفی- تحلیلی بر آن است تا ضمن معرفی کتاب مذکور و نویسنده آن، علل رونق این اثر در دوره تیموریان و دوره های تاریخی بعد از آن را مورد تبیین و واکاوی قرار دهد.
پرسش اصلی نوشتار حاضر عبارت است از این که چه علت یا عواملی موجبات رونق کتاب روضه الشهدای میرزای کاشفی را در میان مردم ایران فراهم ساخته است؟
سوال دیگر این است که روایات این کتاب دارای چه اشکالاتی است؟ آیا همه ی روایات قابل استناد می باشند؟
چه عواملی موجب رونق کتاب «روضه الشهدا» شده اند؟
چرا کتاب به زبان فارسی است؟
دورهء تیموری از جمله دوره های مهم ادبی و تاریخی ایران بوده و بدان سبب که در این عصر، زبان فارسی، بیش از پیش مورد توجه و اقبال نویسندگان قرار گرفت ، اهمیت غیر قابل انکاری دارد.در این دوره آثار مهمی در زمینه های گوناگون تألیف گردیده و با تأملی در این آثار، می توان دریافت که روح مذهبی این کتاب ها تقویت شده و مطالعات و مباحثات دینی نسبت به دوره های قبل همچون دوران خوارزمشاهیان و ایلخانان از رواج بیشتری برخوردار شده است.
و یا از سوی دیگر بر تعداد افرادی که به نوشتن مباحث مذهبی و دینی می پرداختند افزوده شده است.
میرزای کاشفی از جمله این نویسندگان است که در اواخر دورهء تیموری کتاب هایی با مضامین دینی و مذهبی تألیف کرده است .
در مورد زندگی و مذهب میرزای کاشفی، اقوال گوناگونی وجود دارد و تا به امروز دیدگا های متناقضی راجع به این شخصیت و آثار او ارائه گردیده است.
میرزای کاشفی تألیفات ادبی، تاریخی و مذهبی بی شماری را در دورهء تیموری، به رشته تحریر درآورده اما بدون تردید مهم ترین و چالش برانگیزترین اثر او کتاب «روضه الشهدا» است
آیا این کتاب پیشینه ی تحقیق دارد؟
موجبات خرسندی است که کتاب مذکور از جانب برخی از اندیشمندان معاصر، مورد واکاوی قرار گرفته است .اما تحقیقات جدید در زمینه این اثر، بیشتر پیرامون نقد روایت های آن بوده است. از این میان می توان به مقالات ارزشمند ذیل اشاره کرد:
1- «روضه الشهدا و اخبار مجعول» اثر مصطفی گوهری فخرآباد، محمدعلی کاظم بیگی و عبدالرحیم قنوات؛ که در سال 1390 در نشریه تاریخ و فرهنگ دانشگاه فردوسی مشهد به چاپ رسیده است.
2- «نقد و بررسی کتاب روضه الشهدا» که بوسیله حکیمه دبیران و علی تسلیمی در نشریه پژوهش های ادبی در سال 1387 نگارش یافته است.
علاوه بر این مقالات، باید بیان داشت که در آثاری هم که به سیر تاریخ نویسی عاشورا پرداخته اند، فقط از تحریفات روضه الشهدا، سخنانی به میان آمده است.
از جمله این آثار مهم می توان به کتاب «تأملی در نهضت عاشورا» که بوسیله رسول جعفریان در سال 1386 انتشارات اعتماد در قم به چاپ رسیده است، اشاره کرد.
ضرورت و اهمیت تحقیق
کتاب روضه الشهدا با پرداختن به واقعه کربلا در قالب رمان و داستان توانسته است به مقبولیت ویژه ای در جامعه تیموری و دوره های پس از آن دست یابد. توجه به جایگاه میرزای کاشفی و علل رونق کتاب می تواند در شناساندن این اثر به عنوان میراث مکتوب تاریخ و ادبیات ایران در دوره تیموری ضروری و مفید باشد.روش تحقیق
پژوهش حاضر بر اساس هدف، از نوع تحقیقات بنیادی و بر اساس ماهیت و روش، از نوع تحقیقات تحلیلی است.برای تأمین این منظور، اطلاعات مورد نیاز، از میان منابع و پژوهش های صورت گرفتهء قبلی، استخراج گردیده و مورد تجزیه و تحلیل کیفی قرارگرفته است.
به عبارت بهتر، این نوشتار به روش کتابخانه ای و با فیش برداری از منابع اصلی و نیز تحقیقات جدید، انجام پذیرفته است.
در انتخاب این روش آن چه بیش از همه اهمیت دارد، بهره برداری از منابع اصیل تاریخی و ادبی بوده و همهء مطالب برگرفته از این آثار، براساس نوع، موضوع و توالی زمانی تنظیم گردیده است. به این ترتیب می توان صحت و سقم مطالب را بر اساس ترجیح به اسناد یا موثق بودن راوی سنجید. در آخر نیز می توان با استفاده از قاعده ء ترجیح عقلی، به نقد نظرات مورّخان پرداخت و ضمن ارائهء نظرات خویش، به تحریر مطالب اقدام کرد.
وضعیت سیاسی- مذهبی ایران در قرن نهم هجری قمری
با تأملی کوتاه در به قدرت رسیدن تیموریان، می توان دریافت که همزمان با آغاز حاکمیت این حکومت اوضاع سیاسی و مذهبی شهرهای ایران به نفع شیعیان در جریان بوده و تیموریان نیز نسبت به این موضوع آگاه بودند(1).تیمور، نخستین پادشاه تیموری، با توجّه به منافع و مصالح خود و همچنین پرهیز از ایجاد درگیری های مذهبی سعی کرد حمایت شیعیان ایران را به خود جلب نماید.
به باور بسیاری از مورخان و محققان، توجّه تیمور به شیعیان از روی اعتقاد و باور قلبی نبوده است .
و این امر بدان سبب بوده که وی از روحیهء مبارزهء شیعیان با حکّام ظالم آگاه بوده است. در ابتدای ورود تیموریان به ایران، شیعیان این سرزمین و به ویژه در نواحی گیلان و مازندران، به مخالفت هایی با آنان دست زدند،. امّا در نهایت تیموریان که از قدرت روزافزون شیعیان آگاه بودند، دست به انتقام جویی های گسترده نزدند(2)
در این دوران، نه تنها سادات شیعه مورد اقبال حکومت و شخص تیمور قرار گرفتند(3)، بلکه بزرگان این مذهب، جهت حفظ موقعیت سیاسی - مذهبی خود و هم کیشانشان، درصدد بودند توجّه تیموریان را به خود جلب کنند تا بدین طریق، ضمن حفظ جایگاه سیاسی و مذهبی خود، ظلم و تعدّی این حکّام نسبت به مردم را کاهش دهند(4)
پس از تیمور، فرزندش، شاهرخ تیموری (5) سیاست دوگانه ای نسبت به شیعیان در پیش گرفت. او ابتدا به شیعیان تبعیدی ماوراءالنهر اجازه داد تا به سرزمین خود در ایران بازگردند(6)
شاهرخ با توجه به سیاست ظاهری خود نسبت به شیعیان، هرگاه منافع سیاسی خود را در خطر می دید، با شیعیان به مخالفت می پرداخت.
اما در عین حال از وزیران و درباریان شیعه استفاده می کرد تا جایی که به دلیل ساختن مسجد گوهرشاد، از دید برخی محققان، احتمال شیعه بودن وی مطرح شده است(7)
شیعیان در دوره میرزا ابوالقاسم بابربن میرزا بایسنقر بن شاهرخ(8) آزادی بیشتری یافتند. او دستور داد بر روی سکه ها اسامی ائمه (علیهم السلام) را نقش کنند.
گفته شده وی بسیار متمایل به مذهب شیعه بوده است، اما به علت غالب بودن مذاهب و فرق تسنن در ایران و منافع سیاسی، از علنی کردن آن خودداری می کرده است(9)
شیعیان در دوره سلطان حسین بایقرا که در سال 875 هجری، قدرت مرکزی تیموریان را در هرات از آن خود ساخت، از اهمیت و نفوذ بسیاری برخوردار شدند.
طی دوران حکومت وی، مجامع علمی و فرهنگی،که با مرگ شاهرخ پسر امیرتیمور در سال 850هجری شکوه و عظمت خود را از دست داده بودند دوباره رونق خود را باز یافتند.
حمایت های امیرعلیشیرنوایی، وزیر دانشمند و فرهنگ دوست تیموریان، بر تداوم شکوه وعظمت این دوره افزود. اقدام مهم سلطان حسین بایقرا
نسبت به اعتقادات شیعی، تصمیم او بر رسمی کردن مذهب تشیّع بود(10) در انجام این اقدام سلطان حسین بایقرا، علی قائنی، واعظ مشهوردربار، بیشترین نقش را داشته است (11)
بعد از آشکار شدن تصمیم سلطان حسین بایقرا برای تغییر مذهب، مخالفت هایی از جانب بزرگان و اعیان علیه وی شکل گرفت که همین واکنش ها موجب منصرف شدن سلطان از این تصمیم گردید.
در مجموع می توان اواخر عصر تیموری را از لحاظ سیاسی- مذهبی نفوذ و برتری مذهب تشیّع بر دیگر مذاهب دانست.
در این دوره شعائر مذهبی تشیّع در زمینه های گوناگون ادبی، هنری و تاریخی نمود پیدا کرد و آثاری هم تحت تأثیر این شرایط سیاسی -مذهبی شکل گرفت که کاملاً ماهیت شیعی داشتند (12)
میزرای کاشفی از تولّد تا وفات
کمال الدین حسین بن علی واعظ کاشفی از شاعران و نویسندگان قرن نهم و دهم است که ملقّب به واعظ بوده و در شعر نیز کاشفی تخلص می کرده است. از زمان تولّد او اطلاع دقیقی در دست نیست.اما در این که وی در سبزوار متولد شده شکی نیست.گفته شده وی شوهر خواهر عبدالرحمان جامی بوده است(13)
او سپس به نیشابور و مشهد نقل مکان کرده است. کاشفی پس از آن نزد عبدالرحمان جامی و امیر علیشیر نوایی وزیر سلطان حسین بایقرا، منزلت ویژه ای یافت (14)
کاشفی را جزء، پنج عالم مشهور خراسان در قرن دهم دانسته اند(15) تخصص او در وعظ و انشا بوده، اگرچه در علم نجوم نیز مهارت داشته است.
میرخواند، از مورخان دورهء تیموری، در مورد علم و فن بلاغت او در کتاب روضه الصفا این گونه سخن می راند:در علم نجوم و انشا بى مثل زمان خود بود و در سایر علوم نیز به امثال و اقران، دعوى برابرى مى نمود؛ به آواز خوش و صوت دلکش به امر وعظ و نصیحت مى پرداخت.
و به عبارات لایقه [و اشارات رایقه] معانى آیات بیّنات کلام الهى و غوامض اسرار احادیث حضرت رسالت پناهى صلى اللّه علیه و سلم را مبین مى ساخت.
صباح روز جمعه در دار السّیاده ی سلطانى که در سر چهار سوق بلده ی هرات واقع است به وعظ مشغولى مى کرد؛ و بعد از اداى نماز جمعه در مسجد جامع، امیرعلیشیر نیز در لوازم آن کار شرط اهتمام به جاى مى آورد.
در روز شنبه در مدرسه ی سلطانى وعظ مى گفت و روز چهارشنبه در سر مزار پیر مجرد خواجه ابوالولید احمد مى رفت.
و نیز در اواخر اوقات حیات چندگاه در حظیره ی سلطان احمد میرزا روز پنج شنبه به آن امر پرداخت. مقتضاى اجل موعود رسید فى سنه ی عشر و تسع مائه(16) (17)
از نکات قابل توجه در مورد میرزای کاشفی، که در منابع و آثار جدید به آن توجه نشده است، معروفیت میرزای کاشفی در کشورهای هندوستان و انگلستان است.
میرزای کاشفی از مشهورترین نویسندگان ایرانی در سرزمین هندوستان است و برخی آثارش در انگلستان شناخته شده است. (18)
مذهب کاشفی را نمی توان به سادگی مشخص کرد ؛ هر چند که نام او حسین و از شهر شیعی سبزوار است. این عوامل از این حکایت دارد که به احتمال قریب به یقین، در خانواده ای شیعی تولد یافته باشد (19).
رفتن او به هرات و هم نشینی با افرادی که از اهل سنت بوده اند باعث شده است، برخی او را از اهل سنت بدانند. برخی نیز او را از صوفیان نقشبندیه دانسته اند. ابوالحسن الشعرانی، در مقدمه کتاب
روضه الشهدا در مورد مذهب او می گوید: «ملاحسین کاشفی یا در باطن شیعه بوده و یا اگر سنی بوده و به مذهب ابوحنیفه تظاهر می کرده، در اصول با یک فرد شیعه هیچ تفاوتی نداشته است.» (20)
قاضی نورالله در مورد مذهب کاشفی می گوید: «معاشرت با امرای هرات، مخصوصا با امیر علیشیر، او را به تظاهر به مذهب آنها وا داشت؛ وگرنه مردم سبزوار پیوسته شیعه بودند و ملاحسین هم در سبزوار متولد شده بود»(21)
او شاگردانی داشته که از اهل سنت بودند و همچنین مواضع ضد شیعی داشته اند. (22) به همین دلیل به درستی نمی توان او را شیعه یا سنی دانست.
رسول جعفریان او را از اهل سنت می داند که گرایش به شیعیان داشته است و به اصطلاح اهل سنت دوازده امامی می گویند. (23)
اما به غیر از روضه الشهدا که رنگی شیعی دارد کتاب دیگر کاشفی، "فتوت نامه سلطانی" هم رنگی شیعی دارد که باز نامیدن او به اهل سنت را دشوار می کند.
دو پهلو بودن مذهب کاشفی شاید به این دلیل بوده که خود وی نمی خواسته که گرایشات خود را به درستی آشکار کند.
از چگونگی ازدواج و تعداد همسران و فرزندان میرزای کاشفی اطلاع دقیقی در دست نیست اما از وی پسری به نام فخرالدین علی معروف به صفی در منابع ادبی و تاریخی ذکر شده است.
فخرالدین علی مانند پدر، نویسنده و واعظی توانا بوده است. شیعه بودن وی در نزد ما محرز نیست و مانند میرزای کاشفی مذهب او قابل تشخیص نیست. در آثار فخرالدین علی، محبت زیاد نسبت به اهل بیت(علیهم السلام) به چشم می خورد(24)
تصویر امام حسین (علیه السلام) و واقعۀ کربلا در کتاب روضه الشهدا
کتاب روضه الشهدا میرزای کاشفی از حیث پرداختن به واقعۀ عاشورا و شهادت شهیدان کربلا دارای اهمیت است. وی سعی کرده است قسمتی از کتاب را که مربوط به امام حسین (علیه السلام) است .برای مجالس عزا و سوگواری تألیف کند. در کتاب وی روز عاشورا تاریخی اندوهناک معرفی شده است که جزو غم انگیزترین حوادث تاریخ اسلام است:
«بیا بگری که عاشور است امروز *** جهان تاریک و بی نور است امروز
حسینی کو نبی را نورِ دیده است *** به دست خصم مقهور است امروز
بریده حلق و تشنه لب جگرخون *** سر از تن ، تن ز سر دور است امروز»(25) درجای دیگری از کتاب ،کاشفی واقعۀ کربلا را مصیبتی عظیم معرفی می کند که از نگارش آن عاجز است:
حقا که شرح این حکایت مشتمل بر نکایت بمرتبه ایست که باعانت قوّت تقریر در مکان امکان نگنجد و ثبت این قصه منطوی بر غم و غصّه بمثابه ایست.
که به وسیله صورت تحریر بحیّز ظهور در نیاید . نه زبان قلم را طاقت اظهار است و نه قلم زبان را قوّت و یارای گفتار» (26)
«همی ترسم که اندر وقت تقریر *** زبان از آتش بی حد بسوزد.وگر تقریر خواهم آن زمان هم *** قلم بشکافد و کاغذ بسوزد »(27)
نگاه کاشفی به امام حسین(علیه السلام) یک نگاه صوفیانه است. روضه الشهدا تنها دربارۀ امام حسین(علیه السلام) نیست بلکه دربارۀ بلایا و مصایبی است که بر انبیای سلَف و اهل بیت وارد آمده که رویداد کربلا اتمّ ابتلا و امتحان است.
در واقع آن چه دربارۀ انبیای سلَف و پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) و حضرت علی (علیه السلام) و فاطمه (علیها السلام) و امام حسن(علیه السلام) در اثر کاشفی آمده مقدمه ای برای بحث اصلی کتاب یعنی ابتلائات امام حسین(علیه السلام)در کربلاست:
ماه محرم، ماهی محترم بود و امام حسین بن علی شاهی محتشم. آن معاندان و متکبران سنگین دل نه حرمت ماه بجای آوردند و نه حشمت شاه نگاه داشتند.
ماه محرم یکی از ماه های حرام و روز عاشورا روزی با احترام و یوم الجمعه سیّد ایّام و وقت نماز آدینه محل اجابت دعا و روا شدن مرام و مدعا در چنین ماهی قصد چنان شاهی کردند و در عاشورا شور از اهل بیت برآوردند(28)
روضه الشهدا و مشقات آن به شیعیان اجازه داده است که در گذشته و حال علیه بی عدالتی ها، زورگویی و ستم بجنگند.
با استناد به منابع تاریخی محاصره کربلا ، نُه روز به طول انجامید و در روز عاشورا یعنی دهم محرم با حملۀ سریع و بی رحمانۀ لشکر یزید به پایان رسید، کاشفی به هرکدام از هفتاد و دو تن شهدای همراه امام حسین(علیه السلام)این فرصت را می دهد .
که وفاداری خود به حسین (علیه السلام) و شجاعت و مردانگی شان را نشان داده و تک تک یا در گروه های کوچک با تمام لشکر دشمن بجنگند.
حالت دراماتیک داستان نیز متّکی بر آن است که امام حسین(علیه السلام)به عنوان امام و فرمانده جناح حق و زنان حاضر در صحنه کربلا، شاهد تمام وحشی گری و خون خواری لشکر یزید هستند.
بعد از این که امام حسین (علیه السلام)بی رحمی دشمن و مرگ پسران و برادران و همراهان را به چشم می بیند، آن وقت نوبت جنگیدن و مرگ خود او می رسد.
کشته شدن او در آخر قرار می گیرد تا بتواند شاهد زجر همراهانش، تشنگی آن ها در دشت سوزان کربلا و نبرد خونین آن ها با لشکری هزار بار قوی تر باشد.
همین پایداری امام حسین(علیه السلام) در نبرد تا آخرین لحظه و علی رغم زجر روحی و جسمی است که او را تبدیل به «سید الشهداء» می کند(29)
چهرۀ امام حسین(علیه السلام) در این کتاب ، بیش از هرچیز چهرۀ یک مؤمن(صوفی)ممتحن است که باید بر اساس پیش آگاهی از سرنوشت محتوم خویش مسیر شهادت را طی کند.
نقش او تنها تحمل سختی ها و مصایب این راه است که با رسیدن به انجام آن یعنی، شهادت می تواند به درجاتی که خداوند برای او در عالم آخرت در نظر گرفته نایل شود و همین دلایل باعث تأثیر گذاری کتاب روضه الشهدا در بین مردم شده است(30)
در دورۀ صفویه مردم در دهۀ اول محرم هرشب یک فصل از این کتاب را در مجالس خود می خواندند و به سوگواری و عزاداری می پرداختند.(31)
پیامد این استقبال از کتاب باعث شد تا در همۀ محافل عزاداری شیعی و سنی مورد استفاده قرار گیرد و برای بازگویی مصایب امام حسین(علیه السلام) و یارانش مهم ترین منبع به شمارآید.
در واقع کتاب روضه الشهدا برای چندین قرن ، یکی از تأثیرگذارترین آثار مذهبی به زبان فارسی در مورد شهادت امام حسین(علیه السلام) در منطقۀ شرقی جهان اسلام بوده است.
محدودۀ جغرافیایی تحت نفوذ این کتاب را از ترجمه و تلخیص های متعددی که تنها اندکی پس از وفات مؤلف به زبان های مختلف صورت گرفته است، می توان دریافت.
اوج تأثیرگذاری این کتاب را در پیدایی اصطلاح «روضه خوان» می توان دید. در ایران و عراق مرثیه خوانان، مراسم سوگواری امام حسین(علیه السلام) را«روضه خوان» می گفتند که به معنای خوانندگان روضه الشهدا بود.
زیرا معمولاً بر منابر، شرح واقعۀ کربلا را از روی این کتاب برای مردم می خواندند (32) رسم بر آن بود که روضه خوان ، یعنی خوانندۀ همین کتاب، آن را در مجلسی که عزاداران واقعۀ کربلا فراهم می آوردند، می خواند و دیگران می شنیدند و می گریستند؛
سپس این گونه مجالس را مجلس «روضه خوانی» نام نهادند(33)طبق نوشتۀ خوانساری، روضه الشهدا تنها کتابی بود که اهل منبر و وعاظ برای بیان مصایب اهل بیت به آن مراجعه می کردند.
و در منبر عین آن را می خواندند؛ زیرا می دانستند که قادر به تقریر بهتر از آن نیستند(34)
این کتاب نه تنها منبع روضه خوانان برای واقعۀ عاشورا بوده است بلکه به نظر می رسد بسیاری از آن چه که دربارۀ پیامبران و اهل بیت(علیهم السلام) برای قرن ها در ذهن و اندیشۀ ایرانیان نقش برجسته برگرفته از همین کتاب باشد؛
زیرا موضوع کتاب بسی عام تر از واقعۀ کربلاست و نیمهء نخست آن به اخبار انبیای الهی و اهل بیت(علیهم السلام) اختصاص دارد.
نثر گیرای روضه الشهدا با اشعار پراکندۀ آن (اغلب دوبیتی)و شرح زندۀ علل نبرد امام حسین(علیه السلام)، این کتاب را تبدیل به مقتل نامۀ بی نظیری کرده است که پانصد سال
سرآمد ادبیّات شیعه است. این کتاب شرح تراژدی کربلا را آنگونه حفظ می کند که جوامع شیعه می توانند با استفاده از آن خود را در مقایسه با اصول و ارزش های امام حسین(علیه السلام) بسنجند(35)
تأثیر روضه الشهدا، فراتر از محدوده باور و برداشت های عامه بوده است. چنین به نظر می رسد برخی از مراسم آیینی مربوط به کربلا مثل تعزیهء امیر تیمور نیز متأثر از این کتاب باشد.
کاشفی قتل عام شامیان بوسیله تیمور را انتقام از آن ها بخاطر شرکت داشتن نیاکانشان در قتل امام حسین(علیه السلام) معرفی کرده است(36)
به عبارت بهتر، کتاب روضه الشهدا سهم بسزایی در تکوین هستۀ نمایشی تعزیه از لحاظ داستان پردازی داشته است (37)
برخی از محققان این کتاب را از عوامل هموار کننده پیروزی نهضت صفویه و یا دست کم یکی از عوامل اصلی گسترش تشیع در ایران به شمار می آورند که جامعه ایرانی از پیش مستعد تغییر مذهب شده بود. (38)
سبک داستان گویی و مخاطب محور روضه الشهدا
داستان نویسی در اواخر قرن نهم هجری نسبت به دوران پیش از خود رواج بیشتری یافت . این پیشرفت ها مرهون تلاش های پادشاهان و فرمانروایان هند و دکن بوده است.سنت قصه خوانی در این عهد، بسیار نمود پیدا کرد. دستگاه های سلطنت و امارت و خاندان های اشراف و متکلمان این دوره، وابستگانی داشتند که شغلشان حکایت کردن داستان در مجلس های دوستانه ء روزانه و شبانه و یا جمع آوری و نگه داشتن داستان های مکتوب پیشین و خواندن آن ها در مجالس بوده است (39)
در عهد تیموریان به کسانی که در این مجالس مبادرت به خواندن داستان می کردند، «قصه خوان» و «دفترخوان» می گفتند. تغییر در بافت های اجتماعی این دوره، عامل اصلی داستان نویسی و رمان نویسی بود(40)
از مهمترین ویژگی های آثار قرن نهم و دهم، پیدایش سبک داستان پردازى و ارائهء قرائت های جذاب و مخاطب محور بود
. سبکى که بر پایهء گرایش طبیعى انسان به حکایت و نقل زیبای وقایع ، شکل گرفت و طبیعت فطری انسان ها در بزرگ داشت و بزرگ جلوه دادن قهرمانان خود، به آن کمک نمود.
در این میان افرادی آیات و روایاتِ بازدارنده ازدروغ پردازى را با جعل اصطلاح «زبان حال» کنار زدند و یا حتى در برخى نمونه هاى معدود، دروغ را تجویز کردند.
راه یافتن این زبان تخیلى، احساسى و داستانى به منبر، مرثیه و تعزیه، چرخهء نقل شفاهى و نگارش کتبى را کامل کرد.
و پس از مدتی آن چه به عنوان مرثیه، مداحى و نقل حکایت و به منظور برانگیختن احساسات ساخته و خوانده شده بود، به کتاب ها راه یافت. کتاب روضه الشهدای میرزای کاشفی از همین نوع آثار است.
روضه الشهدا خوانی به سبک داستان گویی به عنوان یک شغل در دورهء تیموری و صفوی تبدیل شد (41)
نکته جالب توجه این است که خود میرزای کاشفی بر تألیف این کتاب به زبان داستانی و قصه پردازی برای زیبایی سخن، اعتراف می کند:
«در آیین سخن رانی بکوشد *** سخن را کسوتی از نو بپوشد
ز سکه نو کند نقد کهن را *** به زیورها بیاراید سخن را (42)
برای نمونه میرزای کاشفی در جای دیگرِ کتاب خود، داستان به بند کشیدن حضرت یوسف به دست زلیخا را در قالب داستانی و مخاطب محور بیان می کند:
القصه چون زبان مردم در عرض زلیخا دراز شد و از هر جانبی درِ ملامت بر وی باز شد آهنگری را بخواند و گفت بند گران بساز و سلسله محکم ترتیب کن.
تا بر دست و پای این غلام عبری نِهَم و روزی چند در زندان گوشمال دهم آهنگر را که نظر بر دست و پای یوسف افتاد گفت ای زلیخا او خُردست، طاقت بند گران ندارد (43)
رویکرد احساسی - عاطفیِ روضه الشهدا
مظلومیت و شهادت امام حسین(علیه السلام) و یارانش یکی از غم بارترین حوادث تاریخ اسلام است و همه مورّخان به آن اذعان دارند. از قرن هفتم هجری قمری به بعد، به جنبه تراژدیک و غم بار حادثه کربلا توجه بسیاری شد؛
به گونه ای که این بُعد، بر جنبه های دیگر حادثه از قبیل: امر به معروف و مبارزه با ستمگران، مقدّم داشته شد. نویسندگانی که به شرح شهادت امام حسین (علیه السلام) می پرداختند .
از قرن هفتم به بعد همه تلاش خود را به کار بردند تا به هر وسیله ای حتی جعل و دروغ، احساسات و عواطف مردم را تحریک کنند(44)
این بُعد به گونه ای در میان مردم تأثیرگذار بود، که بُعد حماسی و سیاسی حادثه را تحت شعاع خود قرار می داد. مؤلف کتابِ «دستور شهریاران» به خوبی تأثیر احساسی و عاطفی کتاب روضه الشهدا را در عصر صفویه، نشان می دهد:
روز عاشورا به تالار عالی قاپو برآمده، بعد از خوانده شدن روضة الشهدا، مردم محلات اصفهان و تبریزى ها و قزوینى ها و یزدى ها و هنود فیلبانان، نخل ها و اشباه، اشباح شهداء آراسته، هر طایفه به وضعى و طریقه [اى] و هر جماعتى به طورى و رویه [اى] آمده.
در نظر کیمیا اثر، شور قیامت آشکار و آشوب کربلا، معاینه نمودار و گرد کدورت بر فرقِ فرق شیعیان بیخته و نمونه محشرى در میدان نقش جهان برانگیخته گردیده»(45)
میرزای کاشفی در لابه لای کتاب روضه الشهدا با کلمات و جملات زیادی سعی در تحریک احساسات مردم دارد و در این اثر نمونه های زیادی از آن وجود دارد:
حقا که شرح این حکایت مشتمل بر نکایت به مرتبه ای است که به اعانت قوّت تقریر در مکان امکان نگنجد.
و ثبت این قصه منطوی برغم و غصه، به مثابه ای است که بوسیله صورت تحریر به حیّز ظهور در نیاید ؛ نه زبان قلم را طاقت اظهار است و نه قلم زبان را قوّت و یارای گفتار
همی ترسم که اندر وقت تقریر *** زبان از آتش بی حد بسوزد
وگر تحریر خواهم آن زمان هم *** قلم بشکافد و کاغذ بسوزد»(46)
روایت های غیر معتبر برای جذابیت بیشتر روضه الشهدا
با تأمّلی دقیق در روایت های کتاب روضه الشهدا، می توان دریافت که این کتاب آمیخته ای از گزارش های کتاب های معتبر و غیرمعتبر است.اعتماد به روایت های آن باعث می شود آن چه درکتاب، وجود دارد مورد سوء استفاده قرار گیرد و جاذبهء اخبار نادرست آن به گونه ای است که بر خواننده و شنونده تأثیر می گذارد و مورد استقبال آن ها قرار می گیرد.
روضه الشهدا، به منابعی ارجاع داده است که برخی جعلی هستند و یا منبع مورد استفاده از اعتبار کافی برخوردار نبوده است.
از سدهء نهم و دهم هجری قمری آثار مذهبی برای مردم پسند نشان دادن خود به روایت های نامعتبر تاریخی روی آوردند(46)
کاشفی هم بیشتر از منابعی استفاده کرده که عموماً مجهول و غیر مستند هستند و گاهی هم خواسته است کلام خود را به هر شکلی ارجاع دهد. منابعی را که او در کتاب از آن ها نام برده است عبارتند از :
1- اسباب نزول
2- بحر الحقایق
3- اعلام الوری
4- تاریخ ابوالمید موفق بن احمد
5- تاریخ طبری
6- روضه الاحباب
7- مقتل ابوالمفاخر رازی
8- روضه الواعظین
9- نورالا ئمه
10-مقتل دینور
11- تاریخ ابن اعثم کوفی
12-شواهد النبوه (47)
دیگر منابع، غیر مستند و غیر آشنا هستند. حتی ارجاعات به منابعی که ذکر شد بی اساس است.
نثرادیبانهء روضه الشهدا
روضه الشهدا، شرح شهادت امام حسین(علیه السلام) را در یک قالب ادبی بسیار زیبا ریخته است و با هیجانی ترین شکل تألیف کرده است. کاشفی برای مورد اقبال واقع شدن کتاب روضه الشهدا از اشعار خود و دیگران بهره گرفته است .یکی از داستان های مشهور کتاب که با نثری ادبیانه نگارش یافته است ، داستان خسرو و شیرین است که گمان می رود آن را تحت تأثیر خسرو و شیرین نظامی نوشته باشد.
وی داستان را با شیوایی بی مثالی این گونه آغاز می کند :کنیزکی بود به غایت زیبا رو و او را شیرین گفتندی. در لطافت، شیرین زبان بود و در ملاحت، لیلی دوران(49)
دو شکّر چون عقیق آب داده *** دو گیسو چون کمند تاب داده :همچنین در جای دیگردر باب حضرت یوسف(علیه السلام) و دور افتادن وی از پدرش، چنین آورده است
«یعقوب گفت ای دنیا برادرانت را چه شد که دیر آمدند و سبب چیست که ماه رخسار یوسف من از مطلع وصال، طالع نمی شود؟ و شمع جمالش چرا کلبه تاریک فراق را به لوامع انوارخود روشنی نمی بخشد؟
ای دختر از تخیل مفارقت یوسف (علیه السلام) و تصور مهاجرت او آتش حسرت در التهاب آمد و سفینه آرام و قرار در گرداب اضطراب افتاد :
«یارب چه شد امروز که آن ماه نیامد *** جان رفت زتن و آن بت دلخواه نیامد»
زبان فارسیِ کتاب روضه الشهدا
کتاب روضه الشهدا بدون شک اولین کتاب فارسی در شرح شهادت امام حسین(علیه السلام) نیست ، اما به علت استفاده از جملات و اشعار فارسی، بسیار مورد توجه قرار گرفته است .بسیاری از کتاب های همانند روضه الشهدا با متن عربی در دسترس بوده اند و برای بسیاری از مردم که به زبان عربی تسلط کمتری داشتند ، خواندن آن ها دشوار بوده است .
این کتاب شامل قصه پردازی هایی است که تا آن زمان سابقه نداشته است و مؤلف بر خلاف نویسندگان قبل، خود را مقیّد به ذکر سند نساخته است.
کتاب روضه الشهدا، چون به زبان فارسی ساده و شیرین نگاشته شده است، مورد توجه مردم، وعاظ و روضه خوان ها قرار گرفت (50)
کاشفی ادعا کرده است مقصودش از تألیف این کتاب،استفاده مردم فارسی زبان بوده است، بنابراین کوشیده است تا حد امکان از زبان عربی استفاده نکند و حتی اشعار عربی را به فارسی ترجمه کرده است .
برهمین اساس در جایی می گوید : « در مبداء تألیف این اوراق مقرر شد که متصدی ایراد ابیات عربی نگردد، مگر آن چه ذکر آن ضرورت بُوَد»(51)
و در جایی دیگر بیان می کند : « این فقیر حقیر، حسین الواعظ الکاشفی- ایده الله بلطقه الخفی- به تالیف نسخه جامع که حالات اهل بلا از انبیا و اصفیا و شهدا و سایر ارباب ابتلا و احوال آل عبا بر سبیل
توضیح و تفضیل در وی مسطور و مذکور بود اشتغال نماید و از ابیات عربی آن چه ضروری الذکر باشد با ترجمه ایراد کند و از منظومات فارسی آن چه مناسب اذهان اهل زمان بود در رشته بیان کشد» (52)
واعظ بودن نویسنده و استفاده از جملات ساده و عامیانه در روضه الشهدا
کتاب روضه الشهدا از همان ابتدا مورد اقبال ایرانیان قرار گرفت و خیلی زود درتمام نقاط ایران انتشار یافت.این اثر به دنبال رواج تشیّع در ایران، بسیار مورد استفاده قرار گرفت. روضه الشهدا، آن قدر مقبولیت یافت که بیست سال پس از تألیف آن بوسیله «حسین ندایی یزدی نیشابوری» به نظم درآمد.
و همین طور چندین بار به زبان تُرکی ترجمه شد. کتاب روضه الشهدا، همچنین باعث گسترش تعزیه در ایران شد.
سبک و لحن روضه خوانی درکتاب روضه الشهداء باعث جذابیت بیشتر این اثر شده است. عبدالله واعظ از نویسندگان اواخر دوره تیموریان درباره واعظ بودن میرزای کاشفی اینگونه می آورد:
به آواز خوش و صوت دلکش به وعظ نصیحت مى پرداخت. تصانیف وى بسیار است، از آن جمله جواهر التفسیر و تفسیر مواهب علیه و روضة الشهدا و انوار سهیلى و مخزن الانشا و اخلاق المحسنین و اختیارات در میان جمهور عالم، مشهور است و در سنه نهصد و ده هجرى وفات یافت و قبرش در شمال عیدگاه است.»
در کتاب روضه الشهدا در بسیاری موارد تبحر میرزای کاشفی در وعظ مشخص است:«این کدام خاتون است که نور چهره او بر آفتاب و ماه، غلبه می کند و این جامه ها از کجاست که در خزاین ملوک عرب چنین لباس نباشد.
مگر این جامه ها را چرب دستان مصر و اسکندریه بافته اند و پود و تارش را هنرمندان روم و فرنگ تافته؛
ایشان ندانسته که آن البسه از جامه خانه غیب بوده یا از جامه های فاطمه(علیها السلام) در نظر ایشان اطلس و دیبا نموده چون دانستند که فاطمه (علیها السلام) است لرزه بر اعضای ایشان افتاده پیشگاه سریر با فاطمه(علیها السلام) گذاشتند و هریک درگوشه ای سرخجالت و انفعال در پیش انداختند.»
نتیجه گیری
پژوهش حاضر بر آن بود تا ضمن معرفی شخصیت و آثار میرزای کاشفی، علل رونق یکی از این آثار، یعنی کتاب روضه الشهدا، در میان ایرانیان، را مورد تبیین و تفسیر قرار دهد. از آن چه در خلال متن بدان پرداخته شد، نتایج ذیل، حاصل می گردد:1- دورهء تیموری یکی از دوره های مهم در تألیف آثار ادبی و تاریخی است. در این دوره آثار مهمی تألیف گردید که حتی در دوره های بعد، به ویژه دوران حاکمیت صفویان بر ایران نیز مورد توجه مردم و نویسندگان و شعرای این مرز و بوم قرار گرفت.
این دوره به لحاظ پرداختن به مسائل و مباحث دینی نسبت به دوره های قبل همانند خوارزمشاهیان و ایلخانان، حایز اهمیت است .
و نگارش این گونه آثار در دوره مذکور، افزایش چشمگیری داشته است و به نظر می رسد یکی از عوامل آن را باید در تساهل و تسامح مذهبی برخی از امیران این عصر، واکاوی نمود.
2- کتاب روضه الشهدای میرزای کاشفی نیز -که از همین آثار دینی و مذهبی است -توانست به علت پرداختن به یکی از مهمترین وقایع سیاسی-مذهبی تاریخ اسلام که همان حادثه کربلا است.
از اهمیت ویژه ای نزد مردم سرزمین ایران برخوردار گردد. این در حالی است که با تأملی دقیق در کتاب مذکور، می توان، به نقاط ضعف زیادی در روایات و در ارجاعات این اثر، دست یافت.
3- از لحاظ تاریخ نگاری، روایت های مجهول و نادرست کتاب، از اصلی ترین نقاط ضعف این اثر است .
4- به نظر می رسد عواملی همچون: سبک داستانی کتاب، رویکرد احساسی و عاطفی آن، فارسی بودن آن و نثر ادیبانه اش- که بوسیله یک واعظ، نگارش یافته- تا حدود زیادی توجه مردم را به خود جلب نموده است.
نگرش غالب در کتاب روضه الشهدا، نگرش داستانی است و میرزای کاشفی با آوردن مطالب خود در قالب داستان توانسته است عامه را تحت تأثیر قرار دهد و جنبه داستانی آن نیز مورد عنایت مردم قرار گرفته است .
پی نوشت:
1.ترکمنی آذر،307:13852.همان:308
4.ترکمنی آذر،310:1385.
5. 807-850ه-ق
6.همان:316.
7.همان:318
8. 852-861 ه-ق
9.همان :322
10.تتوی؛ قزوینی : 5343:1382
11.مشکوریان؛ الهیاری،1393: 117.
12.همان:119
13.کاشفی ، 1349: 2.
14.همان:3
15.جعفریان،321:1386.
16.(910 ه-). »
17.میرخواند،1380: 11/ 5965.
18.آربری،1371 :371.
19.جعفریان،327:1386
20.کاشفی، 5:1349.
21.همانجا:5.
22.جعفریان،329:1386.
23.همان:331.
24.صفی، 1336 :11.
25.کاشفی ،355:1358.
26.همان:242
27.همان :355.
28. کاشفی،354:1358
29.چلکووسکی:101:1379-100.
30.گوهری و دیگران،100:1390
31.کمپفر،180:1360.
32.آقا بزرگ، 1405ق: 11/ 294.
32.افسری کرمانی،133:1371
34.خوانساری، 1391: 3/ 230
35.چلکووسکی،100:1379.
36.گوهری و دیگران، 105:1390.
37.افسری کرمانی،136:1371.
38.شیبی،327:1381.
39.صفا،1448:1370/ج5
40.شمیسا،266 :1390.
41.جعفریان ،762:1379.
42.کاشفی،13:1349.
43.همان:53
44.مفتخری، 171:1387.
45.نصیری،29:1373
46.کاشفی،242:1349
46.صاحبی،128:1390..
47.کاشفی،94:1349
48.جعفریان، 26:1386.
49.کاشفی،369:1349
50.مجموعه مقالات فرهنگ عاشورا، 269:1375.
51.کاشفی، 254:1349.
52.همان:13
53.رنجبر،17:1390.
54.واعظ،108:1351.
55.کاشفی، 126:1349.
منابع:
پژوهش نامه معارف حسینی 1 : نخستین فصلنامه تخصصی امام حسین علیه السلامنویسندگان:
جمشید روستا : استادیار گروه تاریخ دانشگاه شهید باهنر کرمانjamshidroosta@yahoo.com
سعیده قره چاهی: دانشجوی کارشناسی ارشد تاریخ ایران اسلامی دانشگاه شهید باهنر کرمان
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}