راهکارهای صحیفه سجادیه برای ارتباط موثر با خدا
در دعای اول صحیفه سجادیه به طور ویژه درباره حمد و ستایش خدا فرازهایی بیان شده است که به برخی در این نوشتار اشاره می گردد.
امام سجاد (علیه السلام) و ستایش الهی1
صحیفه سجادیه تابلویی است زیبا و چشم نواز که امام سجاد (علیه السلام) با هنرمندانه ترین شکل، جلوه هایی با شکوه از بندگی خالصانه برای خدا و ارتباط موحدانه با دنیای پیرامون را در آن به تصویر کشیده است.نگریستن به این شاهکار شناخت و شهود، بیننده را غرقه در احساس های متعالی و دریافت های بزرگ و الهی، با خود به دنیایی همه نور و نشاط و روحانیت ناب عروج می دهد و مهمان بساط قرب پروردگار می گرداند.
در دعای اول صحیفه سجادیه به طور ویژه درباره حمد و ستایش خدا فرازهایی بیان شده است که به برخی در این نوشتار اشاره می گردد.
1. خداوند در وصف نگنجد
«الْحَمْدُ لِلَّهِ الاوَّلِ بِلَا أَوَّلٍ کَانَ قَبْلَهُ، وَ الاخِرِ بِلَا آخِرٍ یکُونُ بَعْدَهُ، الَّذِی قَصُرَتْ عَنْ رُؤْیتِهِ أَبْصَارُ النَّاظِرِینَ، وَ عَجَزَتْ عَنْ نَعْتِهِ أَوْهَامُ الْواصِفِینَ»؛«ستایش برای خدایی است که نخستین است بی نخستینی پیش از خود، و واپسین است بی واپسینی پس از خود، آن که دیده بینندگان از دیدنش فرو مانَد و اندیشه وصف کنندگان ستودنش نتواند».
تبیین و شرح:
میزان فهم آدمی در توضیح و تعریف موجودات مادی، بسته به ویژگی هایی است که از آن پدیده ها درک و دریافت می کند. ویژگی هایی همچون زمان مندی، مکان داشتن، جسمانی بودن و... اگر بخواهیم با همین ملاک ها به سراغ خداوند برویم و اوصاف و خصوصیات آن ذات یگانه را توجیه و تفسیر نماییم. بی شک به خطا رفتهتهایم. اول و آخر بودن، قابل مشاهده و رؤیت بودن درباره خداوند، آنگونه نیست که ما درباره خود یا دیگران می اندیشیم.خداوند اولین است و آخرین، اما نه از جهت زمانی و موقعیت قرار گرفتن در گستره گذشت زمان، بلکه اولویت و آخریت او از رابطه علت و معلولی میان خداوند و دیگر هستی ها نشأت، گیرد. خداوند اوّل است بدین معنا که چون پدید آورنده و مبدأ تمامِ آثار و جلوه های ظاهری و باطنی است، وجود چیزی پیش از او قابل تصور نیست و چون بازگشت و رجوع همه پدیده ها سرانجام به سوی اوست، در ورای او و جدای از او وجود چیزی ممکن نخواهد بود.
به همین لحاظ و نگاه، درک و دریافت خداوند و توصیف او با اندازه های مادی و ابزار محدود دنیایی همچون چشم و گوش و عقل مادهنگر و ناقص بشری، امری است محال. البته این به معنای نفی هر گونه فهم و بسته بودن مطلق راه رسیدن به خداوند نیست. آثار بی شمار الهی در جلوه های گوناگون ما را به دریافتی هر چند ناقص و محدود از آن معبود متعال می رساند، همچنان
2. سپاسگزاری= انسانیت
«وَ الْحَمْدُ لِلَّه الَّذِی لَوْ حَبَسَ عَنْ عِبَادِهِ مَعْرِفَه حَمْدِهِ عَلَى مَا أَبْلَاهُمْ مِنْ مِنَنِهِ الْمُتَتَابِعَه، وَ أَسْبَغَ عَلَیهمْ مِنْ نِعَمِهِ الْمُتَظَاهِرَه، لَتَصَرَّفُوا فِی مِنَنِهِ فَلَمْ یحْمَدُوهُ، وَ تَوَسَّعُوا فِی رِزْقِهِ فَلَمْ یشْکُرُوهُ، وَ لَوْ کَانُوا کَذلِکَ لَخَرَجُوا مِنْ حُدُودِ الانْسَانِیه إِلَى حَدِّالْبَهِیمِیه، فَکَانُوا کَمَا وَصَفَ فِی مُحْکَم کِتَابِهِ: «إِنْ هُمْ إِلَّا کَالانْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِیلً»2؛«ستایش برای خدایی است که اگر در برابر نعمت های پیاپی که بر بندگانش ارزانی داشته و بخشش های مکرّر که در حق آنان به اتمام رسانده، ستایش خود را به ایشان نمی آموخت، از نعمت هایش بهره می بردند و سپاسش به جای نمی آوردند و از روزی اش فراخی می یافتند و شکرانه آن نمی گزاردند. پس، از مرزهای انسانی پا به وادی حیوانی می نهادند و آنگونه می شدند که خدا در کتاب استوارش فرموده: «آنان مثل چهار پایان اند، نه بیشتر، بلکه گمراه ترند».
تبیین و شرح:
از انسانیت تا حیوان شدن یک گام بیشتر فاصله نیست و آن عدم فهم و شعور و حسن انتخاب و تکلیفپذیری است. اگر آدمی به عبادت خدا مکلف شده و پروردگار او را به بارگاه توفیق و قبول خود راه داده، همه از همین امتیاز و ویژگی های انسانی برآمده است. از جمله این تکالیف، حمد و سپاس در مقابل خداوند نعمت دهنده و به جای آوردن شکر فضل و بخششی بی دریغ را می توان بر شمرد.در نهاد آدمی نهاده شده که نیکی و نعمت را سپاس بگذارد و کرامت و لطف خداوند را همواره در نظر داشته و بر اساس آن، وظیفه بندگی خود را ادا نماید.
اگر این ندای خرد و فطرت نادیده گرفته شود و روزمرهگی انسان، همچون چریدن حیوانات در مرتع و چراگاه پر آب و علف دنیا، به غفلت و بی خبری سپری گردد، این یعنی تنزل کردن از مقام انسانی و شباهت یافتن به چهارپایان و جنبندگان حیوانی و در واقع قرار گرفتن در مرتبه ای بسیار فروتر از آنان.
بنابراین، کم ترین مرتبه شناخت آن است که مُنعِم متعال را به سلطه بر هستی و دهش بی دریغ تمام و کمال نعمت ها بشناسیم و او را بر این لطف که سپاسگزاری را به ما آموخت و نپسندید که همچون حیوانات غافلانه روزگار بگذرانیم، حمد و ستایش بسیار بگوییم.
3. فقر با کرامت
«وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَغْلَقَ عَنَّا بَابَ الْحَاجَه إِلَّا إِلَیه، فَکَیفَ نُطِیقُ حَمْدَهُ أَمْ مَتَى نُؤَدِّی شُکْرَهُ لا مَتَى»؛«و ستایش ویژه خدایی است که درِ نیاز را جز به درگاهش از همه سو بر ما ببست. حال چگونه به ستودنش توان داریم؟ کی از عهده شکرش به در آییم؟ نه، کی توانیم؟»
تبیین و شرح:
نخستین تکریم و عزت بخشی نسبت انسان، از سوی آفریدگار متعال بود. او بود که به زیباترین صورت، آدمی را گرامی داشت و از تحقیر شدن و واقع گشتن در موقعیت های خواری و ذلت بر کنار گذاشت. خداوند از همان روز نخست بر عهده گرفت که به عزّت نامتناهی خود همه نیازهای بندگان را برآوَرد و آنان را به در خانه ارباب بی مروت دنیا حواله نکند.جلوه روشن این تکریم و احترام همان فقر ذاتی انسان و دست همیشه دراز او به درگاه ربوبی است. که فرمود: «أنتم الفُقَراءَ الی الله»3؛ «شمایان گدایان درگاه خداوندید»
هیچ لحظه و آنی را نمی توانی به خاطر آوری که از عنایت پروردگار خویش بی نیاز بوه ای و خود می توانستی بی خواست و اراده و لطف او، سودی را جلب نمایی یا ضرری را از خود دور گردانی.
خداوند تو را به خویشتن و به دیگر بندگان محتاج نساخت و تمام درهای نیاز را به روی تو مسدود نمود، تا با درخواست کردن از دیگران که همچون تو محتاج و فقیرند، آبروی خدا داد خود نبری و شخصیت انسانیات را به تحمل تحقیر و منّت دیگران در معرض تباهی و بی قدری قرار ندهی.
4. آزمون طاعت
«ثُمَّ أَمَرَنَا لِیخْتَبِرَ طاعَتَنَا، وَ نَهَانَا لِیبْتَلِی شُکْرَنَا، فَخَالَفْنَا عَنْ طَرِیقِ أَمْرِهِ، وَ رَکِبْنَا مُتُونَ زَجْرِهِ، فَلَمْ یبْتَدِرْنا بِعُقُوبَتِهِ، وَ لَمْ یعَاجِلْنَا بِنِقْمَتِهِ، بَلْ تَأَنَّانا بِرَحْمَتِهِ تَکَرُّماً، وَ انْتَظَرَ مُراجَعَتَنَا بِرَأْفَتِهِ حِلْمَاً»؛«آنگاه فرمانمان داد تا بنگرد که فرمانبرداریم یا نه و ما را نهی کرد تا بنگرد که سپاسگزاریم یا نه. پس از جاده فرمانش راه کج کردیم و بر مرکب نافرمانی اش بر نشستیم. اما در عذاب کردن ما شتاب نورزید و به انتقام از ما تعجیل ننمود. بلکه از سر بزرگواری، با رحمت خود با ما مدارا کرد و با مهربانی، بردبارانه مهلتمان داد که باز گردیم».
تبیین و شرح:
این بیان، به روشنی فلسفه امر و نهی خداوند را مطرح می کند. فرامین الهی هم روش زندگی در نظام احسن هستی را به ما می آموزد و هم دربردارنده برنامه ای است بسیار مؤثر در تکامل و تعالی انسان. نقش سوم تکالیف، به آزمون در آوردن زندگی آدمی است. یعنی سنگ محکی است که زندگی انسان را در نسبت با اطاعت از خداوند و شکر نعمت او می آزماید.موقعیت های خطیر و سرنوشت سازی که در صحنه این آزمون نمایان می شود، آدمی را به چالشی بزرگ می کشاند و نتیجه آن، نشان دهنده تکامل روحی و معنوی انسان است. بنده در مسیر عمل به دستورات دینی، در واقع به نوعی خودشناسی دست پیدا می کند و در می یابد که در کدامین مرتبه از مراتب قرب الهی و در چه حد از کمالات انسانی قرار گرفته است.
امر و نهی خداوند، گرچه هر دو آزمون اطاعت و بندگی است اما سرسپردن به نهی و منع های خدا و خودداری از بسیاری لذت ها و برخورداری ها، به خصوص، میزان سپاسگزاری آدمی را بیش از هر موقعیت دیگر بر ملا می سازد. شاکر بودن در عین محرومیت و ممنوعیت، مرتبه ای بلند از اطاعت و بندگی در مقابل خداوندی است که بر عذاب کردن بندگانش هیچ شتاب نمی کند و با رحمت و مهربانی، به آنان فرصت رجوع دوباره می بخشد.
5. ما را چه به گذشتگان
«ثُمَّ لَهُ الْحَمْدُ مَکَانَ کُلِّ نِعْمَه لَهُ عَلَینَا، وَ عَلَى جَمِیعِ عِبَادِهِ الْمَاضِینَ وَ الْبَاقِینَ، عَدَدَ مَا أَحَاطَ بِهِ عِلْمُهُ مِنْ جَمِیعِ الاشْیآءِ، وَ مَکَانَ کُلِّ وَاحِدَه مِنْهَا عَدَدُهَا أَضْعَافاً مُضَاعَفَه، أَبَداً سَرْمَداً إِلَى یوْمِ الْقِیامَه»؛«پس ستایش او را به جای هرنعمت که بر ما و تمام بندگان گذشته و زنده خود ارزانی داشته است، و بهشمار همه پدیده ها که در احاطه علم اوست، و به جای هر یک از نعمت ها، به چندین برابر، بی آغاز و انجام، تا هنگامه رستاخیز».
تبیین و شرح:
راستی حمد و سپاس خدواند در برابر نعمت های مربوط به امت های گذشته به چه معناست و چه ضرورتی دارد؟در این باره نکته جالب و ارزنده ای وجود دارد. نظام هستی دارای یک حقیقت به نام «وجود» است و ذره ذره موجودات آن در ارتباط با یکدیگر و از هستی هم متأثرند. اگر در فضای نامتناهی میلیون ها سال قبل، اتفاقی رخ داده باشد، همچون به وجود آمدن انبوه توده های گاز به صورت منظومه ها و کهکشان ها، آن اتفاق در امروز تأثیر تمام دارد. همچنانکه رخدادهای امروز دنیا، در همان کهکشان ها و حوادث آینده بی تأثیر نخواهد بود. یک حرکت کوچک در گوشه ای از هستی بی کران چنان سنگ ریزه ای است که در استخری افکنده شود. موج هایی ایجاد می کند و تأثیراتی در طول موج های مختلف بر جای می نهد.
بنابراین، نعمت های جاری در گذشته بشر قطعاً در وجود نعمت های اکنون نقش آفرین بوده، همچنان که نعمت های کنونی ما، در امور آینده بشر تأثیر بسزا خواهد داشت. ما نعمت های حالِ خود را مرهون نعمت های دیروز گذشتگان هستیم و این می طلبد که خداوند را حتّی نسبت به لطف و عنایتی که به گذشتگان داشته و نعمت هایی که به آنان ارزانی فرموده، سپاس گزار باشیم. و از آنجا که نعمت های آینده در گرو نعمت های اکنون است، شکر و سپاس ما به نعمت های فردا نیز راه می یابد و تا روز قیامت پاینده و برقرار می ماند.
پینوشتها:
1. منبع اصلی این گفتار: شهود و شناخت، (ترجمه و شرح صحیفه سجادیه)، آیت الله حسن ممدوحی کرمانشاهی.2. سوره فرقان (25)، آیه 44 .
3. سوره فاطر (35)، آیه 15.
منبع:
تاریخ و سیره امام سجاد علیه السلام، گروه مولفان، قم؛ دفتر نشر معارف، چاپ اول، بهار 1395ش.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}