مقدمه:

پرده عصمت در فرهنگ اسلامی به معنای حفظ حیثیت شخصی و اجتماعی در همهی امور می باشد، حفظ حیثیت و عفت از دید اسلامی بسیار ارزشمند و مهم است.
 
 و از این رو، پاره شدن پرده عصمت نه تنها بر شخص خود بلکه بر جامعه و اطرافیان او نیز اثرات منفی خواهد داشت.
 
گناهانی که پرده عصمت را پاره می‌کنند می‌توانند شامل اقدامات نامناسب و ناشایستی از سوی افراد در جامعه باشد، اهمیت حفظ پرده عصمت در جامعه بسیار لازم است.
 
 حفظ پرده عصمت می‌تواند از افراط‌ گرایی‌ها، تجاوز به حقوق انسانی، و حتی تبعیض جنسیتی جلوگیری کند.زیرا این اصل به حفظ حیثیت، احترام، و اعتبار افراد کمک می‌کند و باعث ایجاد یک فضای اجتماعی سالم و احترام‌آمیز می‌شود.
 
در این مطلب به طور کلی باید بیان کنیم که چه گناهی وجود دارد که پرده‌ عصمت را می درند! به عبارت دیگر پاره شدن چهل پردۀ عصمت در روایات چه معنائی دارد؟ عوامل رسوایی و پاره شدن پرده ی اسرار کدامند؟
  

 پاره شدن چهل پردۀ عصمت

وَ بِهَذَا الْإِسْنَادِ قَالَ قَالَ الصَّادِقُ ع إِنَّ لِلَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى عَلَى عَبْدِهِ الْمُؤْمِنِ أَرْبَعِینَ جُنَّةً فَمَتَى أَذْنَبَ ذَنْباً کَبِیراً رَفَعَ عَنْهُ جُنَّةً فَإِذَا عَابَ أَخَاهُ الْمُؤْمِنَ بِشَیْ ءٍ یَعْلَمُهُ مِنْهُ انْکَشَفَتْ تِلْکَ الْجُنَنُ عَنْهُ وَ یَبْقَى مَهْتُوکَ السِّتْرِ فَیَفْتَضِحُ فِی السَّمَاءِ عَلَى أَلْسِنَةِ الْمَلَائِکَةِ وَ فِی الْأَرْضِ عَلَى أَلْسِنَةِ النَّاسِ وَ لَا یَرْتَکِبُ ذَنْباً إِلَّا ذَکَرُوهُ وَ یَقُولُ الْمَلَائِکَةُ الْمُوَکَّلُونَ بِهِ یَا رَبَّنَا قَدْ بَقِیَ عَبْدُکَ مَهْتُوکَ السِّتْرِ وَ قَدْ أَمَرْتَنَا بِحِفْظِهِ فَیَقُولُ عَزَّ وَ جَلَّ مَلَائِکَتِی لَوْ أَرَدْتُ بِهَذَا الْعَبْدِ خَیْراً مَا فَضَحْتُهُ فَارْفَعُوا أَجْنِحَتَکُمْ عَنْهُ فَوَ عِزَّتِی لَا یَئُولُ بَعْدَهَا إِلَى خَیْرٍ أَبَدا(1) ً
 
از امام صادق (ع) روایت شده که فرمودند: همانا برای خداوند تبارک وتعالی بر بنده ی مؤمنش چهل پرده است پس با هر گناه کبیره ای که انجام می دهد پرده ای برطرف می شود.
 
 پس هنگامی که برادر مؤمنش را به خاطر چیزی که از او می داند ملامت کرد و سرکوفت زد، [همه ی] آن پرده ها از او برداشته می شود درنتیجه در آسمان بر زبان ملائکه رسوا و مفتضح می شود.
 
 و در زمین [حرف وحدیث او بر سر زبان ها می افتد و] با زبان مردم، رسوا و مفتضح می شود و هیچ گناهی را مرتکب نمی شود مگر این که [برای این وآن] نقل می کنند .
 
و ملائکه ی موکل او می گویند: پروردگارا! بنده ی تو مهتوک الستر [رسوا و مفتضح و بی پرده] باقی مانده است! درحالی که ما را امر به حفظ او کرده ای؟
 
خداوند عزوجل می فرماید: [ای] ملائکه ی من! اگر برای این بنده ام خیری اراده کرده بودم او را [رسوا و] مفتضح نمی کردم؛ بالهای خود را از او بردارید پس به عزتم قسم دیگر به [هیچ] کار خیری باز گشت نخواهد کرد.
 
مرحوم کلینی در «باب کبائر» کتاب شریف اصول کافی، درباره ی پاره شدن چهل پرده ای که بندگان خدا را پوشانده، حدیثی را به این مضمون نقل کرده:عبدالله بن مسکان از امام صادق (ع) روایت کرده که آن حضرت از امیرالمؤمنین (ع) روایت کرده که فرمود:
 
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ص مَا مِنْ عَبْدٍ إِلَّا وَ عَلَیْهِ أَرْبَعُونَ جُنَّةً حَتَّى یَعْمَلَ أَرْبَعِینَ کَبِیرَةً فَإِذَا عَمِلَ أَرْبَعِینَ کَبِیرَةً انْکَشَفَتْ عَنْهُ الْجُنَنُ فَیُوحِی اللَّهُ إِلَیْهِمْ أَنِ اسْتُرُوا عَبْدِی بِأَجْنِحَتِکُمْ فَتَسْتُرُهُ الْمَلَائِکَةُ بِأَجْنِحَتِهَا قَالَ فَمَا یَدَعُ شَیْئاً مِنَ الْقَبِیحِ إِلَّا قَارَفَهُ حَتَّى 1 یَمْتَدِحَ إِلَى النَّاسِ بِفِعْلِهِ الْقَبِیحِ فَیَقُولُ الْمَلَائِکَةُ یَا رَبِّ هَذَا عَبْدُکَ مَا یَدَعُ شَیْئاً إِلَّا رَکِبَهُ وَ إِنَّا لَنَسْتَحْیِی مِمَّا یَصْنَعُ فَیُوحِی اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَیْهِمْ أَنِ ارْفَعُوا أَجْنِحَتَکُمْ عَنْهُ فَإِذَا فُعِلَ ذَلِکَ أَخَذَ فِی بُغْضِنَا أَهْلَ الْبَیْتِ فَعِنْدَ ذَلِکَ یَنْهَتِکُ سِتْرُهُ فِی السَّمَاءِ وَ سِتْرُهُ فِی الْأَرْضِ فَیَقُولُ الْمَلَائِکَةُ یَا رَبِّ هَذَا عَبْدُکَ قَدْ بَقِیَ مَهْتُوکَ السِّتْرِ فَیُوحِی اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَیْهِمْ لَوْ کَانَتْ لِلَّهِ فِیهِ حَاجَةٌ مَا أَمَرَکُمْ أَنْ تَرْفَعُوا أَجْنِحَتَکُمْ عَنْهُ:
 
هیچ بنده ئی نیست مگر آن که بر او چهل پرده است تا وقتى چهل [گناه] کبیره مرتکب شود؛. پس وقتی مرتکب چهل [گناه] کبیره شد، پرده ها از او برداشته شود، آنگاه خدا به فرشته ها وحى فرماید: که بنده ام را با بالهاى خود بپوشانید، فرشتگان او را با بالهاى خود می پوشانند.
 
 سپس آن بنده، هیچ کار زشتى را باقی نمی گذارد مگر آنکه انجام دهد تا آنجا که با ارتکاب کارهای قبیح میان مردم ستایش می شود آنگاه فرشتگان می گویند:
 
پروردگارا این بنده تو هر عملى را مرتکب مى شود و ما از اعمال او خجالت می کشیم، خداى عز و جل به آن ها وحى می کند:
 
 بالهاى خود را از او بردارید و چون کارش به اینجا رسید شروع می کند به دشمنى با ما اهل بیت؛ و در این حال است که پرده او در آسمان و پرده او در زمین دریده شود، سپس فرشتگان گویند:
 
 «پروردگارا این بنده تو بی پرده مانده است»، خداى عز و جل به آن ها وحى فرماید: اگر خدا به او نیاز [و توجهى] داشت [او را به حال خود رها نمی کرد و] به شما دستور نمی داد بالهاى خود را از او بردارید.(2)
 

منظور از پرده های چهل گانه چیست؟

مرحوم علامه ی مجلسى در توضیح پرده هاى چهل گانه، شش قول را نقل می کند که متقن ترین اقوال این است:
منظور از چهل پرده ای که بندگان خدا را پوشانده، الطاف خداوند سبحان نسبت به بنده است که سبب ترک معصیت مى شود و ارتکاب هر گناه کبیره ئى، معصیتکار را مستحق منع یکى از آن الطاف می نماید، ولى بازهم او را رسوا نکند و به فرشتگان دستور پرده پوشی و آبروداری او دهد.(3)
 
همچنین محتمل است مراد حدیث این باشد که انسان به فطرت خدادادی اش از گناه متنفر و منزجر است و اگر احیاناً مرتکب گناهی شود از معصیت خود شرمسار و نادم می شود .
 
این صفت روحانی پرده ی عصمت او است یعنی همانند پرده که از ورود سرما و گرما و گردوغبار به داخل خانه جلوگیری می کند این پرده ی حیا و شرمساری هم باعث نگهداری و عصمت و مصونیت انسان از گناه است.
 
 یا همانند سپر و زره (که مانع نفوذ تیر و شمشیر و نیزه در بدن است)، از نفوذ گناه و معصیت به روح انسان جلوگیری می کند، هنگامی که انسان مرتکب گناه کبیره ای شد مقداری از تنفر و انزجار او از گناه کاسته می شود و پرده یا زره عصمت او نازک می شود.
 
 و هنگامی که گناه کبیره دوم را انجام داد و توبه نکرد باز، شرم و حیا و نفرتی که عامل عصمت و مصونیت او از گناه بود کمتر شده و خجالت و شرمساری او پس از ارتکاب این معصیت، کمتر می شود و پرده ی عصمت او نازک تر می شود تا وقتی که چهل گناه کبیره انجام داد.
 
 در این هنگام دیگر تمام لایه ها و پرده های حجب و حیا و انزجار و شرمساری از گناه، در فطرت و ذات او از بین رفته و هیچ پرده عصمت و زره و سپر و مانع و حجاب فطری و طبیعی و درونی میان او و گناه باقی نمی ماند درنتیجه، گناهان کبیره را بدون کمترین حیا و خجالت به راحتی انجام می دهد.
 
 و پس از ارتکاب معصیت هم ذره ای از احساس شرمساری و ندامت اولیه را در وجود خود احساس نمی کند پس او در این حال است که چهل پرده ی فطری عصمت و مصونیت از گناه را که مانند سپری میان او و گناه حائل بود را از بین برده و دیگر میان او و گناه هیچ حاجز و مانع درونی و فطری باقی نمانده تا او را از گناه و معصیت مصون دارد .
 
ولی خدای منان باز هم بر این بنده ی روسیاه تفضل می کند و به ملائکه امر می کند تا با الهامات خود، در مقابل وساوس شیطان و هوای نفس، این بنده ضعیف را کمک کنند شاید توبه کند و برگردد .
 
ولی وقتی بنده همچنان به راه خود ادامه می دهد و از هیچ معصیتی فروگذار نیست و از ارتکاب هیچ عمل قبیحی شرم نمی کند بلکه به گناهان خود افتخار می کند و از دیگران تقاضا دارد.
 
 که او را به خاطر اعمال قبیحش ستایش کنند، در این حال استحقاق کمک ملائکه را هم از دست می دهد و خداوند از ملائکه می خواهد که کنار بروند و او را به حال خود رها کنند.
 
در این حال ملائکه می گویند: خدایا این بنده تو مهتوک الستر باقی ماند؟! (میان او و گناه و معصیت هیچ مانع و ساتری باقی نمانده و بی باکانه مرتکب زشت ترین و عظیم ترین گناهان می شود)
 
 و خداوند در جواب می فرماید: اگر خدا به او نیاز و توجهى می داشت به شما دستور نمی داد بالهاى خود را از او بردارید.
 
با این بیان معنای این حدیث این نیست که ارتکاب چهل گناه کبیره باعث پاره شدن پرده اسرار و رسوایی می شود چراکه به تصریح روایت موردبحث، قبل از آنکه ملائکه بالهای خود را از او بردارند او در گناه و معصیت شهره ی آفاق شده و نزد مردم به گناه خود افتخار می کند.
 
 و از مردم توقع دارد او را به خاطر ارتکاب گناهان کبیره ستایش کنند با این وضع، رسوا کردن او، کاری بی معنا و تحصیل حاصل است؛ بنابراین، معنای سخن ملائکه که می گویند
 
«خدایا بنده تو مهتوک الستر ماند» این نیست که پرده اسرارش پاره شد و هیچ پرده ای نیست که اسرار و عیوب او را از ناظرین بپوشاند، بلکه منظور این است که دیگر هیچ مانع و حاجز (فطری و غیر فطری) میان این بنده و گناه، باقی نمانده؛
 
درنتیجه او بی باکانه مرتکب بدترین گناهان می شود؛ خداوند هم در پاسخ می فرماید: اگر خیری در این بنده بود او را به حال خود رها نمی کردم یعنی دیگر قابل هدایت و نجات نیست و او کارش تمام شده و اهل هلاکت و دوزخ است.
 
با تمام این توضیحات باید اذعان کنم سؤال ها و ابهام هایی در این روایت وجود دارد که درک و فهم آن را مشکل کرده و امکان اظهارنظر قطعی درباره منظور امام وجود ندارد.
 
نکته مهمی که در ذیل حدیث باقی مانده و شارحین به آن اشاره ای نکرده اند این است که امام علی (ع) می فرماید: وقتی ملائکه او را به حال خود رها کردند .
 
این بنده معصیت کار بغض و عداوت و دشمنی اهل بیت پیامبر (ص) را به دل می گیرد و شروع می کند به دشمنی کردن با آن ها؛ و این هشداری است به شیعیان و محبان اهل بیت (ع) که اگر دست از گناه و معصیت بر ندارند و توبه نکنند .
 
و همچنان به ارتکاب گناه و معصیت ادامه دهند این گناهان سرانجام فطرت آن ها را مسخ و دل آن ها را تاریک و ظلمانی می کند تا جایی که دیگر ذره ای از محبت محمد و آل محمد (ص) در دل آن ها باقی نخواهد ماند و بجای آن، بغض اهل بیت را در وجود آن ها ایجاد می کند.
 
 و آن ها را از صف شیعیان و محبان و حامیان اهل بیت جدا نموده و در صف دشمنان آن ها قرار خواهد داد؛ و بدیهی است، چنین کسانی که با ائمه ی معصومین (ع) دشمنی و عداوت می کنند خیلی راحت تر، با مراجع تقلید و علما و روحانیون و اقشار متدین جامعه دشمنی خواهند کرد.
 
 و بحث و گفتگوی علمی برای چنین افرادی بی فایده است. چون این ها ازنظر علمی مشکلی ندارند و بهتر از ما واقعیت را می دانند؛ مشکل این ها مشکل دل و قلب فاسد شده است که دیگر قابل درمان نیست و بقول خداوند متعال که در سوره بقره می فرماید:
 
إِنَّ الَّذینَ کَفَرُوا سَواءٌ عَلَیْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا یُؤْمِنُونَ (4) خَتَمَ اللَّهُ عَلى قُلُوبِهِمْ وَ عَلى سَمْعِهِمْ وَ عَلى أَبْصارِهِمْ غِشاوَةٌ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظیمٌ (5) ... فی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلیمٌ بِما کانُوا یَکْذِبُونَ (6)
 
بى تردید کسانى که [به خدا و آیاتش] کافر شدند براى آنان یکسان است چه [از عذاب] بیمشان دهى یا بیمشان ندهى، ایمان نمى آورند.
 
) خدا [به کیفر کفرشان] بر دل ها و گوش هایشان مُهرِ [تیره بختى] نهاده و بر چشم هایشان پرده اى [از تاریکى است که فروغ هدایت را نمى بینند] و براى آنان عذابى بزرگ است.
 
)...در دلِ آنان بیمارىِ [سختى از نفاق] است، پس خدا [به کیفرِ نفاقشان] بر بیماری شان افزود و براى آنان در برابر آنچه همواره دروغ مى گفتند، عذابى دردناک است. (7)
 
همچنین می فرماید:ثُمَّ کانَ عاقِبَةَ الَّذینَ أَساؤُا السُّواى أَنْ کَذَّبُوا بِآیاتِ اللَّهِ وَ کانُوا بِها یَسْتَهْزِؤُنَ(8)سپس پایان کار آنان که [عمل] بد انجام دادند این است که آیات خدا را تکذیب کرده و آن را استهزا و مسخره می کنند.
 
آیات و روایاتی که مطرح شد آینده ی گنه کاران را پیش بینی می کند که سرانجام، کافر شده و آیات خدا را مسخره می کنند.
 
 علاوه بر آیات و احادیث، همه ی ما به چشم خود چنین افراد عیاش و خوشگذران و هوس باز را دیده ایم که با کمال افتخار، آیات خدا و احکام دین و علماء و مبلغان دین را با بهانه های واهی مورد توهین و ناسزا قرار داده و مسخره می کنند.
 

گناه کبیره چیست؟

با توجه به اینکه میرالمؤمنین (ع) فرمود «هر بنده ای که چهل گناه کبیره انجام دهد چهل پرده ای که روی او افتاده از بین می رود»، این سؤال مطرح می شود که گناه کبیره چیست؟
 
نظر بعضی از علما این است که همه ی گناهان، بزرگ و عظیم و کبیره است و کوچک و بزرگ ندارد.
 
قول دیگر آن که: درست است که «فی نفسه» گناه و نافرمانی خدای متعال به هر نوع باشد، عظیم و بزرگ است ولی این را هم نمی توان انکار کرد که بعضی از گناهان نسبت به بعض دیگر بزرگ تر است به طوری که از هر انسان عالم یا جاهلی بپرسی:
 
 آیا گناه نگاه کردن به نامحرم با گناه تجاوز به او مثل هم است؟ فوراً پاسخ منفی می دهد و می گوید: هرگز مثل هم نیست. یا اگر سؤال شود گناه زدن یک سیلی به صورت یک انسان بی گناه با ریختن خون و کشتن او مثل هم است؟
 
 پاسخ منفی می دهد. کسانی که قائل به صغیره و کبیره بودن گناهان هستند برای گناه کبیره تعریف هایی کرده اند که ذیلاً به دو قول اشاره می کنیم:
 
1.هر گناهى که خدا در قرآن برایش وعده آتش و عقاب داده است کبیره است.
2. هر گناهى که شارع مقدس برای مجازات آن حدى معین یا در قرآن مرتکب آن را تهدید به عذاب نموده، کبیره است.
راجع به تعداد گناهان کبیره، نیز اقوالی وجود دارد که به نقل دو قول اکتفا می کنیم:
 
قول اول گناهان کبیره را هفت عدد می داند:
1- شرک به خدا. 2- آدم کشى. 3- زنا. 4- تهمت زنا. 5- خوردن مال یتیم 6- فرار از جنگ. 7- عقوق والدین.
 
قول دوم گناهان کبیره را بیست عدد می داند:
1-شرک به خدا. 2- آدم کشى. 3- زنا. 4- تهمت زنا. 5- خوردن مال یتیم 6- فرار از جنگ 7- عقوق والدین. 8- لواط. 9- جادوگرى. 10- رباخوارى.
 
 11- غیبت. 12- سوگند دروغ. 13- شهادت ناحق. 14- می خواری. 15- بى احترامى به خانه کعبه. 16- دزدى. 17- پیمان شکنى. 18- تعرب بعد از هجرت. 19- نومیدى از رحمت خدا 20- ایمنى از مکر خدا.(9)
 

اختلاف علما در تعریف گناهان کبیره

در تعریف گناهان کبیره علماء اختلاف دارند، مرحوم مجلسى از قول شیخ بهائى این اقوال را ذکر میکند: مرحوم مجلسى گوید: گویا نظر کسى که همه گناهان را کبیره دانسته اینست که گناه را نباید کوچک و ناچیز دانست چنانچه در اخبار وارد شده است،
 
 زیرا نافرمانى شخص بزرگ، بزرگست و مخالفت پروردگار جلیل، سنگین، ولى این موضوع منافات ندارد که برخى از گناهان نسبت بخود بزرگتر از برخى دیگر باشد و بصغائر و کبائر تقسیم شود، که اگر از کبائر کناره گیرى شود، صغائر آنها آمرزیده شود.
 
 و ارتکاب کبیره و اصرار بر صغیره منافى عدالت باشد. مرحوم مجلسى گوید: هیچ یک از این اقوال نسبت به تعریف و شماره گناهان کبیره، دلیلى که دل بآن اطمینان پیدا کند وجود ندارد.
 
 و شاید در نامعلوم گذاشتن آن مصلحتى باشد چنانچه در نهان کردن شب قدر و صلاة وسطى میباشد. پایان سخن مجلسى (ره).
 
کسانی که همه ی گناهان را کبیره می دانند به روایات ذیل استدلال کرده اند: رسول خدا (ص) فرمود:
 
 فِی مَنَاهِی النَّبِیِّ ص أَنَّهُ قَالَ لَا تُحَقِّرُوا شَیْئاً مِنَ الشَّرِّ وَ إِنْ صَغُرَ فِی أَعْیُنِکُمْ وَ لَا تَسْتَکْثِرُوا الْخَیْرَ وَ إِنْ کَثُرَ فِی أَعْیُنِکُمْ فَإِنَّهُ لَا کَبِیرَ مَعَ الِاسْتِغْفَارِ وَ لَا صَغِیرَ مَعَ الْإِصْرَارِ.
 
هیچ شری را حقیر و کم اهمیت نشمارید. و لو در چشم شما کوچک به نظر برسد؛ و هیچ خیری را زیاد نشمارید و لو اینکه در نظر شما زیاد باشد چون با استغفار، هیچ کبیره ای باقی نمی ماند؛
 
و با اصرار و تکرار(صغیره)، هیچ صغیره ای باقی نمی ماند (اصرار و تکرار، گناه صغیره را تبدیل به کبیره می کند).(10)
 
امام صادق (ع) می فرماید: عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدٍ النَّهِیکِیِّ عَنْ عَمَّارِ بْنِ مَرْوَانَ الْقَنْدِیِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَا صَغِیرَةَ مَعَ الْإِصْرَارِ وَ لَا کَبِیرَةَ مَعَ الِاسْتِغْفَارِ
 
با اصرار و تکرار، هیچ صغیره ای باقی نمی ماند و با استغفار، هیچ کبیره ای باقی نمی ماند.(11) امام علی (ع) فرمود: اشد الذنوب ما استهان به صاحبه : شدیدترین و عظیم ترین گناه آن است که گناهکار آن ها سبک و کم اهمیت بشمارد.(12)
 
زید شحّام گوید: امام صادق (ع) فرمود: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع اتَّقُوا الْمُحَقَّرَاتِ مِنَ الذُّنُوبِ فَإِنَّهَا لَا تُغْفَرُ قُلْتُ وَ مَا الْمُحَقَّرَاتُ قَالَ الرَّجُلُ یُذْنِبُ الذَّنْبَ فَیَقُولُ طُوبَى لِی لَوْ لَمْ یَکُنْ لِی غَیْرُ ذَلِکَ
 
از گناهان محقر بپرهیزید که آمرزیده نشوند، عرض کردم: گناهان محقر چیست؟ فرمود: این است که مردى گناه کند و بگوید، خوشا به حال من اگر غیرازاین گناه نداشته باشم.(13)
 
توضیح: گناه هرچند کوچک باشد، نافرمانى پروردگار بزرگ است و از این نظر نباید آن را کوچک دانست، حتى اگر کسى خیال کند مرتکب هیچ گناهى نشده و تنها یک نگاه به نامحرم کرده است، نباید بگوید: «خوش به حال من اگر غیرازاین، گناه نداشته باشم».
 
سماعة گوید: از امام موسی بن جعفر (ع) شنیدم که می فرمود: عَنْ سَمَاعَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع یَقُولُ لَا تَسْتَکْثِرُوا کَثِیرَ الْخَیْرِ وَ لَا تَسْتَقِلُّوا قَلِیلَ الذُّنُوبِ فَإِنَّ قَلِیلَ الذُّنُوبِ یَجْتَمِعُ حَتَّى یَکُونَ کَثِیراً وَ خَافُوا اللَّهَ فِی السِّرِّ حَتَّى تُعْطُوا مِنْ أَنْفُسِکُمُ النَّصَفَ
 
خیر بسیار (مانند طاعت و بخشش زیاد) را بسیار نشمارید و گناه اندک را کم نشمارید، زیرا گناه اندک انباشته مى شود.
 
و زیاد می گردد و در نهان از خدا بترسید تا از خود انصاف دهید (به حق قضاوت کنید اگرچه بزیانتان باشد و چنین نکند جز کسى که در نهان از خدا بترسد).(14)
 
امام صادق (ع) فرمود:
قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص نَزَلَ بِأَرْضٍ قَرْعَاءَ فَقَالَ لِأَصْحَابِهِ ائْتُوا بِحَطَبٍ فَقَالُوا یَا رَسُولَ اللَّهِ نَحْنُ بِأَرْضٍ قَرْعَاءَ مَا بِهَا مِنْ حَطَبٍ قَالَ فَلْیَأْتِ کُلُّ إِنْسَانٍ بِمَا قَدَرَ عَلَیْهِ فَجَاءُوا بِهِ حَتَّى رَمَوْا بَیْنَ یَدَیْهِ بَعْضَهُ عَلَى بَعْضٍ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص هَکَذَا تَجْتَمِعُ الذُّنُوبُ ثُمَّ قَالَ إِیَّاکُمْ وَ الْمُحَقَّرَاتِ مِنَ الذُّنُوبِ فَإِنَّ لِکُلِّ شَیْ ءٍ طَالِباً أَلَا وَ إِنَّ طَالِبَهَا یَکْتُبُ ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُمْ وَ کُلَّ شَیْ ءٍ أَحْصَیْناهُ فِی إِمامٍ مُبِینٍ.
 
رسول خدا (ص) در زمین بی گیاهی فرود آمد و به اصحابش فرمود: قدرى هیزم بیاورید: گفتند: یا رسول اللَّه در زمین بى گیاه فرودآمده ایم، در اینجا هیزم نیست.
 
حضرت فرمود:هر کس هر چه پیدا کرد بیاورد، سپس آن ها کم کم هیزم آوردند و در برابر آن حضرت انباشته کردند، رسول خدا (ص) فرمود، گناهان این گونه جمع مى شود. سپس فرمود:
 
از گناهان محقر بپرهیزید، زیرا هر چیزى بازخواست کننده ئى دارد، بدانید که بازخواست کننده گناهان «مى نویسد آنچه را مردم پیش فرستاده و آثار آن ها را و همه چیز را در امام مبین (لوح محفوظ یا نامه اعمال) شماره کنیم»،(15)
 

سه حدیث دیگر

در تأیید نظر کسانی که قائل به کبیره بودن بعضی گناهان نسبت به بعض دیگر هستند، سه حدیث تقدیم می کنیم.
 
1- عَنْ عُبَیْدِ بْنِ زُرَارَةَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْکَبَائِرِ فَقَالَ هُنَّ فِی کِتَابِ عَلِیٍّ ع سَبْعٌ الْکُفْرُ بِاللَّهِ وَ قَتْلُ النَّفْسِ وَ عُقُوقُ الْوَالِدَیْنِ وَ أَکْلُ الرِّبَا بَعْدَ الْبَیِّنَةِ وَ أَکْلُ مَالِ الْیَتِیمِ ظُلْماً وَ الْفِرَارُ مِنَ الزَّحْفِ وَ التَّعَرُّبُ بَعْدَ الْهِجْرَةِ قَالَ فَقُلْتُ فَهَذَا أَکْبَرُ الْمَعَاصِی قَالَ نَعَمْ قُلْتُ فَأَکْلُ دِرْهَمٍ مِنْ مَالِ الْیَتِیمِ ظُلْماً أَکْبَرُ أَمْ تَرْکُ الصَّلَاةِ قَالَ تَرْکُ الصَّلَاةِ قُلْتُ فَمَا عَدَدْتَ تَرْکَ الصَّلَاةِ فِی الْکَبَائِرِ فَقَالَ أَیُّ شَیْ ءٍ أَوَّلُ مَا قُلْتُ لَکَ قَالَ قُلْتُ الْکُفْرُ قَالَ فَإِنَّ تَارِکَ الصَّلَاةِ کَافِرٌ
 
عبید بن زراره گوید: از امام صادق (ع) راجع به کبائر پرسیدم، فرمود: آن ها در کتاب على (ع) هفت است: 1- کفر به خدا. 2- آدم کشى. 3- نافرمانى پدر و مادر. 4- خوردن ربا. 5- خوردن مال یتیم به ناحق. 6- فرار از جهاد. 7- تعرب بعد از هجرت،
 
عرض کردم: این ها بزرگ ترین گناهانند؟ فرمود: آرى، عرض کردم: گناه خوردن یک درهم از مال یتیم به ناحق بزرگ تر است یا ترک نماز؟ فرمود: ترک نماز، عرض کردم: شما که ترک نماز را از کبائر نشمردى؟
 
 فرمود: نخستین چیزى که به تو گفتم چه بود؟ عرض کردم: کفر، فرمود: تارک نماز کافر است، یعنى بدون علت و عذر.(16)
 
2- عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ الْکَبَائِرُ سَبْعَةٌ مِنْهَا قَتْلُ النَّفْسِ مُتَعَمِّداً وَ الشِّرْکُ بِاللَّهِ الْعَظِیمِ وَ قَذْفُ الْمُحْصَنَةِ وَ أَکْلُ الرِّبَا بَعْدَ الْبَیِّنَةِ وَ الْفِرَارُ مِنَ الزَّحْفِ وَ التَّعَرُّبُ بَعْدَ الْهِجْرَةِ وَ عُقُوقُ الْوَالِدَیْنِ وَ أَکْلُ مَالِ الْیَتِیمِ ظُلْماً قَالَ وَ التَّعَرُّبُ وَ الشِّرْکُ وَاحِدٌ...
 
ابو بصیر گوید: شنیدم امام صادق (ع) می فرمود: گناهان کبیره هفت تاست، یکی از آن ها کشتن عمدی انسان یی گناه است :
 
و شرک به خدای بزرگ و متهم ساختن زن پاکدامن و خوردن ربا بعد از دانستن و فرار از جهاد و تعرّب بعد از هجرت و عقوق والدین و خوردن مال یتیم به ناحق. [امام] فرمود: و تعرب وشرک یک چیز است.(17)
 
توضیح: «تعرب بعد از هجرت» یعنی این که: مسلمان با اینکه رفتن به سرزمین های اسلامی برایش ممکن است، اما راضى باشد که در بلاد کفر و جایى که دسترسى به احکام اسلام ندارد ساکن شود:
 
 پس چنین شخصى با مشرک فرق ندارد و در این حدیث شریف، شرک و تعرب، یکى حساب مى شود تا شماره گناهان کبیره هفت عدد شود.
 
3- دَخَلَ عَمْرُو بْنُ عُبَیْدٍ عَلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فَلَمَّا سَلَّمَ وَ جَلَسَ تَلَا هَذِهِ الْآیَةَ- الَّذِینَ یَجْتَنِبُونَ کَبائِرَ الْإِثْمِ وَ الْفَواحِشَ ثُمَّ أَمْسَکَ فَقَالَ لَهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع مَا أَسْکَتَکَ قَالَ أُحِبُّ أَنْ أَعْرِفَ الْکَبَائِرَ مِنْ کِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَقَالَ نَعَمْ یَا عَمْرُو أَکْبَرُ الْکَبَائِرِ الْإِشْرَاکُ بِاللَّهِ یَقُولُ اللَّهُ وَ مَنْ یُشْرِکْ بِاللَّهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَیْهِ الْجَنَّةَ وَ بَعْدَهُ الْإِیَاسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ- إِنَّهُ لا یَیْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْکافِرُونَ ثُمَّ الْأَمْنُ لِمَکْرِ اللَّهِ- لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ- فَلا یَأْمَنُ مَکْرَ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْخاسِرُونَ وَ مِنْهَا عُقُوقُ الْوَالِدَیْنِ لِأَنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ جَعَلَ الْعَاقَ جَبَّاراً شَقِیًّا وَ قَتْلُ النَّفْسِ الَّتِی حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ* لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ- فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خالِداً فِیها إِلَى آخِرِ الْآیَةِ وَ قَذْفُ الْمُحْصَنَةِ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ- لُعِنُوا فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظِیمٌ وَ أَکْلُ مَالِ الْیَتِیمِ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ- إِنَّما یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ ناراً وَ سَیَصْلَوْنَ سَعِیراً وَ الْفِرَارُ مِنَ الزَّحْفِ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ- وَ مَنْ یُوَلِّهِمْ یَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ إِلَّا مُتَحَرِّفاً لِقِتالٍ أَوْ مُتَحَیِّزاً إِلى فِئَةٍ فَقَدْ باءَ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ وَ مَأْواهُ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصِیرُ وَ أَکْلُ الرِّبَا لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ- الَّذِینَ یَأْکُلُونَ الرِّبا لا یَقُومُونَ إِلَّا کَما یَقُومُ الَّذِی یَتَخَبَّطُهُ الشَّیْطانُ مِنَ الْمَسِ وَ السِّحْرُ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ- وَ لَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَراهُ ما لَهُ فِی الْآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ وَ الزِّنَا لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ- وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ یَلْقَ أَثاماً یُضاعَفْ لَهُ الْعَذابُ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ یَخْلُدْ فِیهِ مُهاناً وَ الْیَمِینُ الْغَمُوسُ الْفَاجِرَةُ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ- الَّذِینَ یَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَ أَیْمانِهِمْ ثَمَناً قَلِیلًا أُولئِکَ لا خَلاقَ لَهُمْ فِی الْآخِرَةِ وَ الْغُلُولُ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ- وَ مَنْ یَغْلُلْ یَأْتِ بِما غَلَّ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ مَنْعُ الزَّکَاةِ الْمَفْرُوضَةِ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ- فَتُکْوى بِها جِباهُهُمْ وَ جُنُوبُهُمْ وَ ظُهُورُهُمْ وَ شَهَادَةُ الزُّورِ وَ کِتْمَانُ الشَّهَادَةِ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ- وَ مَنْ یَکْتُمْها فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ وَ شُرْبُ الْخَمْرِ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ نَهَى عَنْهَا کَمَا نَهَى عَنْ عِبَادَةِ الْأَوْثَانِ وَ تَرْکُ الصَّلَاةِ مُتَعَمِّداً أَوْ شَیْئاً مِمَّا فَرَضَ اللَّهُ لِأَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ مَنْ تَرَکَ الصَّلَاةَ مُتَعَمِّداً فَقَدْ بَرِئَ مِنْ ذِمَّةِ اللَّهِ وَ ذِمَّةِ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ نَقْضُ الْعَهْدِ وَ قَطِیعَةُ الرَّحِمِ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ- أُولئِکَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَ لَهُمْ سُوءُ الدَّارِ قَالَ فَخَرَجَ عَمْرٌو وَ لَهُ صُرَاخٌ مِنْ بُکَائِهِ وَ هُوَ یَقُولُ هَلَکَ مَنْ قَالَ بِرَأْیِهِ وَ نَازَعَکُمْ فِی الْفَضْلِ وَ الْعِلْمِ.
 
طبق حدیث دیگر، امام جعفر صادق (ع) با استدلال به آیات قرآن مجید بزرگ ترین گناهان کبیره را به این ترتیب بیان می کند:
 
1.شرک به خدا؛ 2. نومیدى از رحمت خدا؛ 3. ایمنى از مکر خدا؛ 4. عقوق والدین، 5. کشتن انسان بی گناه؛ 6. متهم ساختن زن پاک دامن به زنا، 7. خوردن مال یتیم، 8. فرار از جهاد؛ 9. رباخواری؛.
 
10. سحر و جادو؛ 11. زناکارى، 12. سوگند دروغ؛ 13. خیانت در غنیمت جنگى، 14. خودداری از پرداخت زکات واجب، 15. شهادت دروغ و مخفی کردن شهادت؛ 16. شرابخوارى، 17. ترک کردن عمدی نماز یا تکلیف واجب دیگر، 18. پیمان شکنى؛ 19. قطع رحم.(18)
 

عوامل رسوایی و پاره شدن پرده ی اسرار

پاره شدن پرده عصمت منحصر به ارتکاب چهل گناه کبیره نیست بلکه طبق بعضی از احادیث معصومین (ع)، تجسس در به دست آوردن عیوب مسلمان و غیبت و افشاء اسرار او نیز باعث پاره شدن پرده اسرار و رسوایی و بی آبروئی خواهد شد.
 
عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ عَنِ النَّبِیِّ ص قَالَ... . وَ مَنْ مَشَى فِی عَیْبِ أَخِیهِ وَ کَشْفِ عَوْرَتِهِ کَانَتْ أَوَّلُ خُطْوَةٍ خَطَاهَا وَ وَضَعَهَا فِی جَهَنَّمَ وَ کَشَفَ اللَّهُ عَوْرَتَهُ عَلَى رُءُوسِ الْخَلَائِقِ ...
 
ابن عباس از رسول خدا (ص) نقل کرده که آن حضرت فرمود: هرکس راه افتاد برای به دست آوردن عیب برادر (دینی) و کشف کارهای زشت او، اولین قدمی که برداشته آن را داخل جهنم گذاشته و خداوند اسرار و عیوب و کارهای زشت او را در منظر عموم مردم آشکار خواهد کرد...(19)
 
قَالَ الصَّادِقُ ع إِنَّ لِلَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى عَلَى عَبْدِهِ الْمُؤْمِنِ أَرْبَعِینَ جُنَّةً فَمَتَى أَذْنَبَ ذَنْباً کَبِیراً رَفَعَ عَنْهُ جُنَّةً فَإِذَا عَابَ أَخَاهُ الْمُؤْمِنَ بِشَیْ ءٍ یَعْلَمُهُ مِنْهُ انْکَشَفَتْ تِلْکَ الْجُنَنُ عَنْهُ وَ یَبْقَى مَهْتُوکَ السِّتْرِ فَیَفْتَضِحُ فِی السَّمَاءِ عَلَى أَلْسِنَةِ الْمَلَائِکَةِ
 
وَ فِی الْأَرْضِ عَلَى أَلْسِنَةِ النَّاسِ وَ لَا یَرْتَکِبُ ذَنْباً إِلَّا ذَکَرُوهُ وَ یَقُولُ الْمَلَائِکَةُ الْمُوَکَّلُونَ بِهِ یَا رَبَّنَا قَدْ بَقِیَ عَبْدُکَ مَهْتُوکَ السِّتْرِ وَ قَدْ أَمَرْتَنَا بِحِفْظِهِ فَیَقُولُ عَزَّ وَ جَلَّ مَلَائِکَتِی لَوْ أَرَدْتُ بِهَذَا الْعَبْدِ خَیْراً مَا فَضَحْتُهُ فَارْفَعُوا أَجْنِحَتَکُمْ عَنْهُ فَوَ عِزَّتِی لَا یَئُولُ بَعْدَهَا إِلَى خَیْرٍ أَبَداً
 
عیب گیری از مؤمن امام صادق (ع) فرمود:خداوند تبارک وتعالی برای بنده مؤمن خود چهل پرده دارد پس هر وقت او گناهی کرد پرده ای از بین می رود پس هرگاه از برادر دینی خود به خاطر چیزی که از او می داند عیب جویی کرد.
 
 این پرده ها از او برطرف می شود و به کناری می رود و مهتوک الستر [و رسوا و بی آبرو] می شود درنتیجه در آسمان بر زبان ملائکه مفتضح می شود .
 
و در زمین با زبان مردم؛ و هیچ گناهی را مرتکب نمی شود مگر این که مطرح می کنند و ملائکه ی موکل می گویند خدایا بنده ی تو مهتوک الستر [و رسوا و مفتضح] باقی ماند درحالی که ما را به حفظ او امر کردی!
 
خداوند متعال می فرماید: ملائکه ی من اگر برای [این] بنده خیری اراده کرده بودم او را مفتضح نمی کردم؛ بالهای خود را از او بردارید پس به عزتم قسم دیگر او به کار خیر باز نخواهد گشت.(20)
 
1- عَنْ أَبِی بُرْدَةَ قَالَ: صَلَّى بِنَا رَسُولُ اللَّهِ ص ثُمَّ انْصَرَفَ مُسْرِعاً حَتَّى وَضَعَ یَدَهُ عَلَى بَابِ الْمَسْجِدِ ثُمَّ نَادَى بِأَعْلَى صَوْتِهِ یَا مَعْشَرَ النَّاسِ مَنْ آمَنَ بِلِسَانِهِ وَ لَمْ یُخْلِصْ إِلَى قَلْبِهِ لَا تَتَبَّعُوا عَوْرَاتِ الْمُؤْمِنِینَ فَإِنَّهُ مَنْ تَتَبَّعَ عَوْرَاتِ الْمُؤْمِنِینَ تَتَبَّعَ اللَّهُ عَوْرَتَهُ وَ مَنْ تَتَبَّعَ اللَّهُ عَوْرَتَهُ فَضَحَهُ وَ لَوْ فِی جَوْفِ بَیْتِه.
 
ابی برده می گوید رسول خدا (ص) به ما نماز خواند (نماز جماعت ما را امامت کرد) سپس به سرعت حرکت کرد تا دستش را به در مسجد گرفت و با صدای بلند فریاد زد:
 
ای مردمی که به زبان ایمان آورده اید ولی قلبتان خالص نشده برای ایمان! دنبال عیوب مؤمنین راه نیافتید چون هر کس عیوب مردم را دنبال کند خدا در پی عیوب او خواهد بود و هر کس خدا در پی عیوب او باشد او را رسوا و مفتضح می کند ولو در عمق خانه خود (مخفی) باشد.(21)
 
2- قَالَ الْبَرَاءُ خَطَبَنَا رَسُولُ اللَّهِ ص حَتَّى أَسْمَعَ الْعَوَاتِقَ العواتق: جمع العاتقة و هی الشابّة أول ما تدرک. فِی بُیُوتِهَا فَقَالَ ص یَا مَعَاشِرَ مَنْ آمَنَ بِلِسَانِهِ وَ لَمْ یُؤْمِنْ بِقَلْبِهِ لَا تَغْتَابُوا الْمُسْلِمِینَ:
 
 وَ لَا تَتَبَّعُوا عَوْرَاتِهِمْ فَإِنَّهُ مَنْ تَتَبَّعَ عَوْرَةَ أَخِیهِ تَتَبَّعَ اللَّهُ عَوْرَتَهُ وَ مَنْ تَتَبَّعَ اللَّهُ عَوْرَتَهُ یَفْضَحُهُ فِی جَوْفِ بَیْتِه وَ أَوْحَى اللَّهُ تَعَالَى إِلَى مُوسَى ع مَنْ مَاتَ تَائِباً مِنَ الْغِیبَةِ فَهُوَ آخِرُ مَنْ یَدْخُلُ الْجَنَّةَ وَ مَنْ مَاتَ مُصِرّاً عَلَیْهَا فَهُوَ أَوَّلُ مَنْ یَدْخُلُ النَّار
 
براء می گوید روزی رسول خدا (با صدای بلند) برای ما سخنرانی کرد به طوری که دختران نوجوان (داخل خانه های اطراف مسجد) صدای آن حضرت را می شنیدند پس آن حضرت فرمود:
 
 ای کسانی که به زبان ایمان آورده ولی هنوز به قلب خود ایمان نیاورده است! غیبت مسلمان ها را نکنید و دنبال اسرار آن ها نباشید چون هرکس به دنبال عیب دیگران باشد خداوند به دنبال عیوب اوست:
 
 و هر کس خدا در پی عیوب او باشد رسوا و مفتضحش می کند ولو در داخل خانه اش (پنهان) باشد. خداوند به موسی (ع) وحی کرد:
 
 هر کس از غیبت توبه کند آخرین کسی است که به بهشت می رود و هر کس بمیرد درحالی که از غیبت کردن توبه نکرده، اولین کسی است که به جهنم می رود.(22)
 

شراب خواری

یکی دیگر از گناهانی که عامل رسوایی است، شراب خواری است.
 
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: الذُّنُوبُ الَّتِی تُغَیِّرُ النِّعَمَ الْبَغْیُ وَ الذُّنُوبُ الَّتِی تُورِثُ النَّدَمَ الْقَتْلُ وَ الذُّنُوبُ الَّتِی تُنْزِلُ النِّقَمَ الظُّلْمُ وَ الذُّنُوبُ الَّتِی تَهْتِکُ الْعِصَمَ وَ هِیَ السُّتُورُ شُرْبُ الْخَمْرِ وَ الَّتِی تَحْبِسُ الرِّزْقَ الزِّنَا وَ الَّتِی تُعَجِّلُ الْفَنَاءَ قَطِیعَةُ الرَّحِمِ وَ الَّتِی تَرُدُّ الدُّعَاءَ وَ تُظْلِمُ الْهَوَاءَ عُقُوقُ الْوَالِدَیْنِ.
 
امام صادق (ع) فرمود: گناهی که نعمت ها را تغییر می دهد تجاوز [به حقوق دیگران] است؛ گناهی که باعث پشیمانی می شود قتل است؛
 
 و گناهی که باعث نزول مجازات و مکافات می شود ظلم است و گناهی که باعث پاره شدن پرده ی عصمت می شود شراب خواری است.
 
 و گناهی که باعث حبس رزق می شود زنا است و گناهی که در نابودی (انسان) تعجیل می کند قطع رحم است؛ و گناهی که هوا را ظلمانی و مانع استجابت دعا می شود عقوق والدین است.(23)
 
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ أَدْنَى مَا یَخْرُجُ بِهِ الرَّجُلُ مِنَ الْإِیمَانِ أَنْ یُوَاخِیَ الرَّجُلَ عَلَى دِینِهِ فَیُحْصِیَ عَلَیْهِ عَثَرَاتِهِ وَ زَلَّاتِهِ لِیُعَنِّفَهُ بِهَا یَوْماً:
 
امام صادق (ع) کمترین چیزی که انسان به وسیله آن از ایمان خارج می شود این است که با کسی بر اساس دین برادری کند و لغزش های او را جمع آوری کند تا یک روزی [با این اسرار] او را تحت فشار قرار دهد.(24)
 
عَنِ النَّبِیِّ ص أَنَّهُ قَالَ أَدْنَى الْکُفْرِ أَنْ یَسْمَعَ الرَّجُلُ عَنْ أَخِیهِ الْکَلِمَةَ فَیَحْفَظَهَا عَلَیْهِ یُرِیدُ أَنْ یَفْضَحَهُ بِهَا أُولَئِکَ لَا خَلَاقَ لَهُم…
 
رسول خدا (ص) فرمود: نزدیک ترین حالت انسان به کفر این است که کسی از برادر دینی اش سخنی را بشنود و آن را به خاطر بسپارد تا روزی او را مفتضح کند این ها کسانی هستند که در قیامت بهره ای از رحمت خداوند ندارند.(25)
 
 
وَ ذَکَرَ بَعْضُ أَصْحَابِهِ قَالَ دَخَلْتُ عَلَى جَعْفَرٍ ع وَ مُوسَى وَلَدُهُ بَیْنَ یَدَیْهِ وَ هُوَ یُوصِیهِ بِهَذِهِ الْوَصِیَّةِ فَکَانَ مِمَّا حَفِظْتُ مِنْهُ أَنْ قَالَ یَا بُنَیَّ اقْبَلْ وَصِیَّتِی وَ احْفَظْ مَقَالَتِی فَإِنَّکَ إِنْ,…… یَا بُنَیَّ مَنْ کَشَفَ حِجَابَ غَیْرِهِ انْکَشَفَتْ عَوْرَاتُ نَفْسِهِ وَ مَنْ سَلَّ سَیْفَ الْبَغْیِ قُتِلَ بِهِ وَ مَنْ حَفَرَ لِأَخِیهِ بِئْراً سَقَطَ فِیهَا
 
وصیت امام صادق (ع) ... ای فرزندم هر کس حجاب دیگری را بردارد (اسرار او را فاش کند و آبروی او را ببرد) اسرار و عیوب خودش فاش خواهد شد و هرکس شمشیر ستم برکشد به همان کشته خواهد شد و هر کس برای برادر خود چاهی حفر کند در آن سقوط خواهد کرد.(26)
 
یَا بُنَیَّ أُوصِیکَ بِتَقْوَى اللَّهِ فِی الْغِنَى وَ الْفَقْرِ ...وَ مَنْ سَلَّ سَیْفَ الْبَغْیِ قُتِلَ بِهِ وَ مَنْ حَفَرَ بِئْراً لِأَخِیهِ وَقَعَ فِیهَا وَ مَنْ هَتَکَ حِجَابَ غَیْرِهِ انْکَشَفَتْ عَوْرَاتُ بَیْتِهِ وَ مَنْ نَسِیَ خَطِیئَتَهُ اسْتَعْظَمَ خَطِیئَةَ غَیْرِهِ:
 
وصیت امام علی (ع): ای پسرم تو را به تقوا سفارش می کنم در فقر و غنا...هر کس شمشیر ستم بیرون کشد با آن کشته خواهد شد و هر کس چاهی برای برادر خود بکند در آن سقوط می کند.
 
 و هر کس پرده ی اسرار و عیوب دیگران را پاره کند عیوب و اسرارش فاش خواهد شد و هر کس خطای خود را فراموش کند خطای دیگران را بزرگ بشمارد...(27)
 

نتیجه:

شرک به خدا: اعتقاد به معبودیت غیر از خداوند، موجب رسوایی و پاره شدن عصمت می‌شود زیرا این اعتقاد با توحید و تقوا مغایر است و انسان را از راه راست منحرف می‌کند.
 
نومیدی از رحمت خدا: از دست بخشایش و رحمت خداوند نومید شدن نشانه‌ای از ترک ایمان و امید به پاداش الهی است که موجب پاره شدن پرده عصمت و اسرار می‌شود.
 
ایمنی از مکر خدا: اعتقاد به اینکه انسان قادر است به مکر خداوند فریب دهد و از عواقب اعمالش فرار کند، نشانه‌ای از نادانی و اغراق در خودبینی است که می‌تواند به پاره شدن پرده عصمت منجر شود.
 
عقوق والدین: نادیده گرفتن حقوق والدین و عدم احترام به آنها نه تنها اخلاقی نیست بلکه به تحقیر و خسارت روحی و جسمی والدین منجر شده و پرده عصمت را پاره می‌کند.
 
کشتن انسان بی گناه: قتل بی‌گناهانه نه تنها از نظر اخلاقی خلاف اصول انسانیت است بلکه باعث پاره شدن پرده عصمت و اسرار می‌شود.
 
متهم ساختن زن پاکدامن به زنا: اتهام به زنا که بر دوش زنان پاکدامن افکنده می‌شود، نه تنها اعتبار و حیثیت آن زن را خراب می‌کند بلکه پرده عصمت او را نیز پاره می‌کند.
 
خوردن مال یتیم: سوءاستفاده از مال یتیمان نه تنها از نظر اخلاقی نکوهیده است بلکه باعث پاره شدن پرده عصمت می‌شود.
 
فرار از جهاد: ترک وظیفه جهاد و دفاع از حقوق مظلومان و محرومان نه تنها از نظر اخلاقی نادرست است بلکه می‌تواند به پاره شدن پرده عصمت و اسرار منجر شود.
 
رباخواری: سودجویی و رباخواری نه تنها از نظر دینی زشت و نامطلوب است بلکه باعث پاره شدن پرده عصمت و اسرار می‌شود.
 
یمان شکنی: خیانت به پیمان و قراردادها، باعث پاره شدن پرده اصرار می‌شود زیرا این اقدام از نظر اخلاقی و قانونی ناپسند است و می‌تواند اعتماد و اعتبار فرد را به خطر بیاندازد. این عمل خیانت، ارتباطات انسان را نابود کرده و به خسارت اجتماعی منجر می‌شود.
 
قطع رحم: قطع رحم و تعلقات خویشاوندی، باعث پاره شدن پرده اصرار می‌شود زیرا این اقدام از نظر دینی و انسانی نامطلوب و ناپسند است و می‌تواند به تباهی روابط خانوادگی و اجتماعی منجر شود. این عمل باعث فاصله‌گیری و تباهی در ارتباطات انسانی می‌شود و احتمالاً منجر به تباهی روحی و اجتماعی شخصیت فرد می‌شود.
 
شرابخواری: مصرف الکل و شراب به طور مفرط و مداوم، باعث افتکارات ناپسند و تضعیف اراده و قدرت تصمیم‌گیری می‌شود. این اعمال زشت و ضار می‌توانند انسان را از راه راست منحرف کرده و او را به انحراف از ارزش‌های اخلاقی و دینی کشاند.
 
ترک کردن نماز یا تکالیف واجب دیگر: عدم انجام نماز و واجبات دینی، باعث فاصله‌گیری انسان از خداوند و از ارتباط روحی و اخلاقی با او می‌شود. این اقدامات می‌توانند انسان را از راه راست منحرف کنند و او را به بی‌تفاوتی و تضعیف اعتقاد و ایمان به دین و ارزش‌های اخلاقی ببرند.
 
به طور کلی، این اعمال ناپسند می‌توانند پرده‌های اسرار را پاره کرده و انسان را به فرار از مسئولیت‌ها و ارزش‌های اخلاقی و دینی کشانده و از راه راست منحرف کنند.
 

پی نوشت:

1.الإختصاص؛ النص؛ ص 220
2. (الکافی / ج 2 / 280 / باب الکبائر حدیث 9
3.الإختصاص؛ النص؛ ص 220.
4. بقره ایه 6
5. بقره ایه 7
6. بقره ایه 10
7. انصاریان، حسین، ترجمه قرآن (انصاریان)، 1 جلد، اسوه - ایران - قم، چاپ: 1، 1383 ه.ش.
8. سوره روم  آیه 10
9. أصول الکافی / ترجمه مصطفوى، ج 3، ص: 393
10. الأمالی (للصدوق) ص 433 / المجلس 66 حدیث 1.
11.الکافی؛ ج 2؛ ص 288، ح 1
12.نهج البلاغه حکمت 334
13.الکافی / ج 2 / 287 / باب استصغار الذنب حدیث 1
14.الکافی، ج 2 ص 457 / باب محاسبة العمل، ح 17.
15. الکافی / ج 2 / 288 / باب استصغار الذنب حدیث 3.
16. . الکافی؛ ج 2؛ ص 276.
17. الکافی، ج 2، ص 288 / باب استصغار الذنب حدیث 3
18-الکافی، ج 2، ص: 287 ص: 286، حدیث 24.
19.ثواب الأعمال / ص 288 / عقاب مجمع عقوبات الأعمال.
 20.بحار الأنوار / ج 70 / 361 / باب 137 حدیث 87.
21. ثواب الأعمال؛ ص 241.
 22.مجموعة ورام، ج 1، ص: 116.
23. معانی الأخبار؛ النص؛ ص 269، حدیث 1.
24.معانی الأخبار / النص / 394 / باب نوادر المعانی حدیث 48.
25.بحارالانوار، ج 72، ص 365، ح 77.
26.. (بحارالانوار، ج 75، ص 202، ح 33)
27.. (تحف العقول / النص / 88 / وصیته لابنه الحسین ع.
 

منابع:

مشایخی، مصطفی، 1340-: اربعین [کتاب]: اسرار شگفت آور عدد 40/ مولف مصطفی مشایخی. قم: میراث ماندگار، 1395.
https://www.598.ir/fa/news/128643/5
https://article.tebyan.net/219969
https://tarikhi.com/article