چرا جنگ هشت ساله آغاز شد؟
چرا جنگ هشت ساله آغاز شد؟ نقش امریکا و و اقدامات صدام چه بود؟ دلایل رهبر انقلاب اسلامی در مورد چرایی جنگ چیست؟
مقدمه:
سوالی برای همه ی ایرانیان و شاید جهانیان باشد این است که چرا جنگ هشت ساله آغاز شد؟ و علت این جنگ تحمیلی چه بود؟ چرا این جنگ بعد از انقلاب ایران به مردم ایران تحمیل شد؟اصلی ترین اهداف و عوامل مؤثر در هجوم ارتش عراق به ایران در سال ۱۳۵۹، چه بود و کدام یک نقش محوری داشت؟ چه عوامل مختلفی در وقوع جنگ ایران و عراق مؤثر بودوه است؟
تاریخ معاصر کشور ما سندی گویا بر توطئهها، اقدامات خصمانه و دخالتهای آمریکا است که نگاهی گذرا به فهرست آن کافی است تا خوی استکباری این کشور را به نمایش گذاشته شود.
تا نقاب فریب از چهره آن کنار زده شود و این کشور را، صرفنظر از جنایات این کشور در سایر کشورها، بهعنوان کانون و محور شرارت در جهان معرفی نماید.
در این مطلب نیمنگاهی خواهیم داشت به بعضی عوامل جنگ تحمیلی عراق علیه ایران و همچنین به بیانات مقام معظم رهبری(مد ظله العالی) در رابطه با مهمترین دلایل شروع جنگ بعد از انقلاب ایران، اشاره خواهیم داشت .
و اینکه سلطه گران جهان بعد از انقلاب، مخصوصا آمریکا بعد از شکست کدام اقدامات خصمانه، دولت عراق و صدام را برای این جنگ آماده کرده است؟
چرا جنگ هشت ساله آغاز شد؟
الف: دلیل جنگ شکست مفتضحانه آمریکا در اقدامات علیه ایران
حمله برای آزادی گروگان ها و کودتای نوژه، دو اقدام اساسی آمریکا برای براندازی و تعویض حاکمیت و روی کار آوردن دولت دلخواه در ایران بود.آمریکا بعد از شکست دو جریان اساسی یعنی شکست حمله نظامی (طبس) و ناکام ماندن کودتای نوژه، آمریکا در آخرین تلاش خود، عراق را در حمله به ایران تشویق و پشتیبانی کرد.
1- حمله نظامی به طبس
به دنبال اقدامات خصمانه آمریکا علیه نظام جمهوری اسلامی و تبدیل سفارت آمریکا به کانونی برای توطئه علیه ایران و تلاش برای هماهنگ ساختن فعالیتهای نیروهای لیبرال و ملیگرا علیه انقلاب اسلامی که بعدها در اسناد لانه جاسوسی منتشر گردید و پذیرفتن شاه معدوم توسط این کشور و عدم استرداد وی، سفارت آمریکا در تهران به اشغال دانشجویان پیرو خط امام درآمد.پس از ماجرای تسخیر لانه جاسوسی در تهران توسط دانشجویان، آمریکاییها برای حل بحران گروگانگیری تلاش زیادی انجام دادند و فشارهای زیادی را علیه کشور ما ایجاد نمودند و همزمان با فعالیتهای گسترده تبلیغاتی و رسانهای علیه کشورمان، تحریمهای اقتصادی علیه کشورمان توسط آمریکا و برخی کشورهای اروپایی به مرحله اجرا درآمد و داراییهای ایران در این کشور مسدود گردید.
آمریکاییها ابتدا خواهان مذاکره با کشورمان در این خصوص بودند؛ اما پیششرط امام برای مذاکره، تحویل شاه معدوم به ایران بود و آمریکاییها بهجای پذیرفتن این خواست طبیعی ملت ایران، در فاز نظامی قدم نهادند.
برژینسکی در کتاب توطئه در ایران مینویسد: «طرح عملیات نجات را من ابتدا بهعنوان آخرین چاره یا یک اقدام اضطراری در صورت به خطر افتادن جان گروگانها تعقیب میکردم و به مؤثر بودن عملیات نظامی، نظیر محاصره دریایی ایران، تصرف جزیره خارک و حملات هوایی به هدفهایی در داخل خاک ایران، بیشتر اعتقاد داشتم».
آمریکاییها پس از مطالعات فراوان و با اتکا به عناصر ضدانقلاب و وابسته به رژیم منحوس شاه، مصمم به حمله به ایران شدند و در ۵ اردیبهشت ۱۳۵۹ شبانه تعدادی از نیروهای آموزشدیده و ویژه خود را توسط پنج فروند هواپیمای پیشرفته آمریکایی در یکی از فرودگاههای متروکه، در صحرای طبس پیاده کردند .
تا ازآنجا بر اساس برنامهریزی قبلی و یکزمان بندی دقیق، عملیات نظامی خود را آغاز کنند؛ اما با عنایت خداوند و الطاف خفیه الهی، گرفتار طوفان شده و با انهدام هواپیماها، این عملیات نظامی به شکست مفتضحانهای برای آمریکا تبدیل شد.
2- کودتای نوژه
این کودتا که پس از گذشت ۷۵ روز از تهاجم آمریکا به طبس به وقوع پیوست، بزرگترین حرکت ائتلافی گروههای ضدانقلاب و قدرتهای غربی جهت براندازی نظام جمهوری اسلامی بهحساب میآید.کودتای نوژه توسط یک ستاد از پاریس به رهبری شاهپور بختیار هدایت میشد و صحنهگردان اصلی آن آمریکا بود. یکی از سران کودتا نقش آمریکا در این ماجرا را چنین بازگو کرد:
«هماهنگی بین اسرائیل و کشورهای مرتجع منطقه نظیر عربستان، مصر، عراق توسط نماینده سیا که در دفتر دکتر بختیار در پاریس است انجام میگرفت. تأمین هزینههای مادی چه بهصورت مستقیم و چه بهصورت غیرمستقیم نیز توسط آمریکا صورت گرفته است...».
سازمان سیا امید زیادی به کودتای نوژه بسته بود و آن را ضربه نهایی علیه نظام جمهوری اسلامی میپنداشت. تجهیزات نظامی که قرار بود در داخل و خارج کشور در این کودتا به کار گرفته شود؛ همچنین افراد برجسته کادر رهبری و اجرایی و برنامهریزی دقیق آن و... در تاریخ کودتاهای جهان بیسابقه بود.
دقت طراحی کودتا در حدی بود که سیا موفقیت آن را قطعی میدانست؛ اما با عنایات خداوند، قبل از اینکه این کودتا وارد فاز اجرایی خود شود، طی یک عملیات بسیار دقیق، کشف شد و تمامی عوامل آن در داخل کشور دستگیر شدند و این توطئه بزرگ نیز که میرفت تا ضربه جبرانناپذیری به نظام اسلامی بزند، خنثی و در نطفه خفه گردید.
ب :دلیل جنگ، اقدامات و عواملل متعدد دولت عراق و صدام
1- عواملی که صدام را تشویق به جنگ میکرد.
مرحله خاص بعد از انقلاب ها که به نوعی وضعیت گذار است و نیز پیدایش نظامی با دو مشخصه اسلامی و انقلابی که منافع آمریکا را به خطر انداخته بود، از نظر عراق زمینه مساعدی برای نمایش وجود منافع مشترک آمریکا و عراق در ایران و جلب حمایت آمریکا در حمله به ایران بود. در این باره، موارد زیر قابل توجه است:١ـ سرنگون شدن حکومت پهلوی که به عنوان ژاندارم و محور اساسی امنیت غرب در منطقه نقش بازی می کرد.
۲ـ ظهور یک ایدئولوژی جدید (انقلاب اسلامی) در رقابت با ایدئولوژی چپ و شوروی که مدعی حمایت از طبقه مستضعف و نهضت های رهایی بخش و استکبارستیز بود.
٣ـ ایجاد خط امنیتی در منطقه و نگرانی آمریکا از خطر گسترش انقلاب اسلامی در منطقه به ویژه در کشورهای عربی و عراق
۴ـ آمریکا با پناه دادن به شاه، در صدد سازماندهی سلطنت طلب ها و بازگرداندن وضعیت گذشته به ایران بود.
۵ـ تسخیر لانه جاسوسی، ماهیت حوادث را دگرگون کرد و تمام مسائل سیاسی را تحت الشعاع قرار داد و ابتکار عمل را از آمریکا سلب کرد.
۶ـ دولت موقت که یکی از امیدهای آمریکا برای بازگشت و سلطه مجدد به ایران بود، پس از تسخیر لانه جاسوسی آمریکا کنار رفت.
2- دلیل جنگ ادعای دروغ عراق از حمله ایران به عراق
عراق ادعا می کرد که ارتش این کشور در پاسخ به تجاوزات ایران وارد جنگ شد. آیا شواهدی برای رد این ادعا وجود دارد؟ روند حوادث دقیقا خلاف ادعای عراق را نشان می دهد:در پی فروپاشی نظام شاهنشاهی و پا گرفتن نظام جمهوری اسلامی در ایران، عراق زمینه را برای اعمال اغراض سیاسی و نظامی خود مناسب دید.
لذا صدام حسین ابتدا در یک تصفیه حزبی حسن البکر را از رهبری عراق کنار زد و خود به جای وی نشست. وی سپس با اتخاذ رویکرد همکاری با کشورهای غربی به ویژه آمریکا و فرانسه، پایه های حکومت خود را تحکیم بخشید و سیاست رادیکالی منطقه ای خود را کنار گذاشت.
و به همکاری بیش تر با کشورهای عربستان، کویت و. .. روی آورد و همزمان با این تحولات، گروه های معارض با جمهوری اسلامی ایران از قبیل جبهةالتحریر عربستان و جبهةالتحریر اهواز و سازمان سیاسی خلق عرب را فعال کرد و گروه های مسلح ایرانی در کردستان، همچون حزب دمکرات کردستان ایران و. .. را به خدمت گرفت.
اهداف عراق در این برهه عبارت بود از: تشکل و سازماندهی جوانان عرب در جهت اهداف عراق، کسب اطلاعات سیاسی، نظامی و اقتصادی از اوضاع ایران، دامن زدن به اختلافات نژادی و قومی و انجام دادن اقدامات خراب کارانه در مواضع حساس اقتصادی و نظامی خوزستان و کردستان، تحرکات مرزی در آستانه تجاوز به ایران نیز قابل توجه است.
3- دلیل جنگ ادعای دروغ صدام بر غصب سزمین عراق توسط ایران
صدام حسین در جلسه هیأت دولت اعلام کرد که تصمیم به بازپس گیری سرزمین هایی را که ایران غصب کرده است، دارد. وزارت دفاع عراق در ۲۱ شهریور ۱۳۵۹ اعلام کرد که نیروهای عراق، سرزمین های عراقی را که به موجب قرارداد سال ۱۹۷۵ میلادی قرار بود ایران از آن عقب نشینی کند و این کار را نکرد، باز پس گرفتند.روزنامه الثوره، ارگان حزب بعث عراق در ۲۳ شهریور ۱۳۵۹ نوشت، در پی سه روز نبرد، نیروهای عراقی موفق شدند، ۲۱ کیلومتر مربع از مناطق واقع در مرز ایران و عراق را تصرف کنند.
یک روز بعد هم، عزت ابراهیم الدوری، معاون ریاست شورای انقلاب عراق، در نشست مطبوعاتی در رم اعلام کرد: عملیات جنگی این کشور در مرزهای ایران برای بازپس گیری ۱۳۰۰ کیلومتر مربع خاک متعلق به عراق تا پایان هفته جاری خاتمه می یابد.
چند روز قبل از حمله سراسری ارتش عراق، صدام حسین در مجلس ملی عراق حاضر شد و اعلام کرد که موافقت نامه ۶ مارس ۱۹۷۵ الجزیره ملغی است و مجلس عراق نیز در یک جلسه فرمایشی در همان شب، موافقت نامه مزبور را باطل اعلام کرد.
دولت عراق در ۲۶ شهریور ۱۳۵۹، کاردار سفارت جمهوری اسلامی ایران در بغداد را به وزارت خارجه احضار کرد و با ابلاغ یادداشتی رسمی به طور یک جانبه موافقتنامه الجزایر را لغو کرد.
4- دلیل جنگ رقابت ایدئولوژیکی عراق با ایران
رقابت ایدئولوژیکی عراق با ایران یکی از اهداف صدام برای تجاوز به ایران اسلامی، رقابت ایدئولوژیک با انقلاب اسلامی ایران بود. صدام به ایدئولوژی حزب بعث معتقد بود و قهرمان تحقق آن به شمار می رفت.این ایدئولوژی با طرح شعارهایی چون: وحدت جهان عرب، سوسیالیسم، ناسیونالیسم عربی و غیره در پی متحد ساختن اعراب و جلب توجه آنان به رهبری حزب بعث عراق بود.
در مقابل، انقلاب اسلامی ایران و شعارهای آن جاذبه بیش تری برای ملت های عرب آمنطقه خاورمیانه) داشت و رقیبی سرسخت برای ایدئولوژی بعثی محسوب می شد.
لذا صدام حسین ناچار بود برای تحقق اهداف خود و تثبیت ایدئولوژی بعثی، به رویارویی با انقلاب اسلامی ایران و اصول و مبانی آن بپردازد.
انقلاب اسلامی مردم ایران کم تر از دو سال قبل از آغاز تهاجم حزب بعث به ایران پیروز شده و مورد توجه ملت های محروم قرار گرفته بود. از سوی دیگر، حکومت عراق با حمله به ایران می توانست توجه مردم خود را از مسائل داخلی عراق به خارج معطوف کند.
انقلاب اسلامی با طرح شعارهای اسلامی و پرجاذبه خویش، به طور طبیعی نخستین مناطقی را که تحت تأثیر خود قرار میداد، کشورهای همسایه اش بودند.
در میان همسایگان ایران، کشور عراق با داشتن ۶۲ درصد شیعه، خطر را بیش از دیگر کشورها احساس می کرد. خطری که باعث بروز تظاهرات و راهپیمایی ها و دیگر حرکتهای اعتراض آمیز مردمی به رهبری آیت الله سید محمدباقر صدر شده بود.
سرکوبی این حرکت ها و به شهادت رساندن آیت الله صدر و خواهرش می توانست موج خصومت میان مردم و حکومت بعثی را افزایش دهد.
صدام احتمالا به این موضوع می اندیشید که حمله به ایران و تضعیف، تحقیر یا سرنگونی آن، هم منبع خطر را تضعیف یا نابود می کند و هم مردم عراق متوجه یک دشمن خارجی می شوند و برای حفظ وحدت ملی از حرکت های اعتراض آمیز نسبت به حکومت بعثی دست برمی دارند.
5- علت جنگ ادعای حزب بعث برای دفاع از ملت جهان عرب
صدام حسین تجاوز عراق به ایران را دفاع از ملت عرب، کشورهای خلیج فارس و حفظ ویژگی «عربی بودن» خلیج فارس عنوان می کرد.وی در سخنرانی رادیویی خود در ۲۸ سپتامبر ۱۹۸۰ در این باره گفت: «این جنگ تنها برای ما نیست، بلکه بیش تر برای تمام اعراب و همچنین ویژگی عربی بودن خلیج است.» او اضافه کرد: «عراق از طرف ملت عرب و شهروندان خلیج می رزمد.»
صدام حسین رؤیای رهبری جهان عرب را نیز در سر می پروراند. از نظر ایدئولوژیکی، رسالت تاریخی حزب بعث ایجاد یک امپراتوری به رهبری این حزب بود.
شعار حزب بعث «امه عربیه واحده، ذات رساله خالده» (امت عربی واحد، رسالتی جاویدان) است. از نظر حزب بعث، اعراب به رغم تقسیم به کشورهای مختلف همیشه ملت واحدی را تشکیل می داده اند و اکنون نیز باید مرزهای بین کشورهای عربی از میان برداشته شود و اعراب مجدداً ملت واحدی را تشکیل دهند.
رسالت تاریخی حزب بعث احیای عظمت عصر جاهلیت اعراب و امپراتوری های امویان و عباسیان است. به همین دلیل، صدام جنگ عراق علیه ایران را قادسیه دوم یا قادسیه صدام نامید.
صدام حسین در ۲۸ سپتامبر ۱۹۸۰ خطاب به مردم عراق گفت: «ما باید شمشیرهای علی، خالد و سعد ابن ابی وقاص را برای مبارزه با این گروه ستمگر و آموختن درس های تاریخی جدید به آنها، همانند نبرد باشکوه قادسیه از نیام درآوریم.
نبرد با شکوه قادسیه تکبر و خودخواهی خسرو پرویز را نابود کرد و موانع اسلام را از میان برداشت و بی دینی و نادانی و تجاوز را در این منطقه ریشه کن کرد. ارتش دلیر ما نیز در زین القوس و سیف سعد همین کار را انجام داد.»
از طرف دیگر صدام حسین قصد داشت تا جنگ بین ایران و عراق را به جنگ ایران و اعراب مبدل سازد. وی بارها در سخنان خود اظهار کرده بود که از جانب اعراب به پا خاسته است تا حقوق از دست رفته آنان را دوباره به دست آورد.
صدام حسین در مصاحبه ای در ۲۳ اسفند ۱۳۶۲ خطاب به اعراب گفت: «ما که برادرانتان هستیم، به نمایندگی از سوی شما، دفاع از سرزمین اعراب را آن گونه که در خور است به عهده خواهیم گرفت.»
در این زمان مصر با امضای موافقت نامه «کمپ دیوید»، نقش رهبری خود را در جهان عرب از دست داده بود و صدام حسین خود را برای پر کردن خلأ رهبری مصر در جهان عرب، شایسته می دید.
6- علت جنگ برقراری حاکمیت مطلق عراق بر اروندرود
برخی معتقدند در بین عوامل مختلف، اختلاف ایران و عراق بر سر اروندرود، اصلی ترین عامل وقوع جنگ بوده است. به اعتقاد آنها مسأله اروندرود چندین بار به تیرگی روابط دو کشور و حتی قطع رابطه انجامید.و دو کشور ایران و عراق تا مرز جنگ پیش رفتند تا اینکه در نهایت عراق که در موضع ضعف بود، در سال ۱۹۷۵، طی قرارداد الجزایر، خواست ایران را مبنی بر حاکمیت مشترک دو کشور بر اروندرود پذیرفت.
اما همواره به دنبال فرصتی بود تا این قرارداد را لغو کند. صدام در سخنرانیهایش، پیش از جنگ و در جریان حمله به ایران، همواره اعتراف می کرد که جنگ را برای لغو قرارداد الجزایر و استقرار دوباره حاکمیت عراق بر اروند رود (شط العرب) آغاز کرده است.
وزیر امور خارجه عراق در نامه خود به دبیر کل سازمان ملل متحد در ۲۱ سپتامبر ۱۹۸۰ (۳۰ شهریور ۱۳۵۹) تصریح کرد که دولت عراق در نظر دارد به مواضع قبل از سال ۱۹۷۵ بازگردد و کنترل کامل شط العرب را در دست گیرد.
صدام حسین در ۱۷ سپتامبر ۱۹۸۰ (۲۶ شهریور ۱۳۵۹) در جلسه فوق العاده مجمع ملی عراق با پوشیدن لباس نظامی و با صدایی نظیر صدای جمال عبدالناصر ـ موقعی که کانال سوئز را ملی اعلام کرد ـ سخنرانی مفصلی ایراد و طی آن لغو موافقت نامه الجزایر در ۶ مارس ۱۹۷۵ و قراردادهای وابسته به آن را اعلام کرد.
وی در بخشی از سخنان خود گفت:«.بنابراین روابط حقوقی در شط العرب باید به آنچه قبل از ۶ مارس ۱۹۷۵ بود، برگردد. این رودخانه باید، با تمام حقوق مقرر که ناشی از حاکمیت کامل بر آن باشد، هویت عربی واقعی خود را به همان طور که نام آن و حقیقت امر در طول تاریخ بوده است.
. دوباره بازیابد...ما این تصمیم تاریخی را برای به دست آوردن حاکمیت کامل بر اراضی و آب های خود گرفتیم و علیه هر کس که بخواهد با این تصمیم مشروع ما مخالفت کند با تمام قدرت و شایستگی مقابله خواهیم نمود.»
در پی اعلام این تصمیم، دولت عراق به منظور بازگشت وضع اروندرود به دوره قبل از انعقاد عهدنامه مرزی و حسن همجواری سال ۱۹۷۵ اقدامات لازم را به عمل آورد.
از جمله مقامات بندری عراق به کارکنان خود در داخل و خارج ابلاغ کردند راهنمایی کشتی ها، صدور اجازه حرکت آنها و دریافت عوارض بندری باید تماما به دست عراقی ها انجام شود.
این مقامات همچنین هماهنگی لازم را با آژانس های بین المللی به عمل آوردند و از آنها درخواست کردند که صاحبان کشتی ها به کارکنان و خدمه کشتی های خود دستور دهند تا برای دریافت خدمات کشتیرانی فقط از راهنمایان عراقی کمک بخواهند.
و برای ورود به اروندرود و خروج از آن نیز از مقامات عراقی اجازه بگیرند و پرچم عراق را. حتی اگر مقصد آنها، بنادر ایران باشد بر فراز کشتی های خود، برافرازند.
دولت عراق نیز در همان تاریخ اعلام کرد تمام اراضی ای را که ایران در بازگرداندن آن به موجب موافقت نامه الجزیره کوتاهی کرده بود، آزاد کرده است.
وزیر دفاع عراق وسعت مناطقی را که ارتش آن کشور به اشغال خود درآورد ۳۲۴ کیلومترمربع اعلام کرد، ولی سعدون حمادی طی مصاحبه ای در سازمان ملل این رقم را ۴۰۰ کیلومترمربع ذکر کرد.
البته ادعای عراق مبنی بر عدم استرداد این اراضی، هیچ گونه مبنای قانونی نداشت و تنها ناشی از سیاست های توسعه طلبانه عراق بود.
زیرا در سال ۱۹۷۵ کمیته ای متشکل از نمایندگان ایران، الجزایر و عراق با موافقت دولت عراق، مرزهای زمینی بین دو کشور را ابتدا روی نقشه و سپس با نصب میله های مرزی روی زمین معین و مشخص کرده بود.
7- علت جنگ تلاش صدام برای تجزیه استان خوزستان
دولت عراق پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، تلاش های گسترده ای را برای تجزیه استان خوزستان آغاز کرد. مشکلات موجود ناشی از انقلاب و ضعف دولت مرکزی ایران فرصت خوبی برای دولت عراق فراهم کرد.تا مطامع توسعه طلبانه خود را درباره خوزستان به اجرا گذارد. از همان روزهای نخست پیروزی انقلاب، عراق حقایق تاریخی مربوط به خوزستان را تحریف کرد.
این اقدام با چاپ فراوان نقشه های جغرافیایی جعلی که در آن بخش هایی از سرزمین ایران، مانند خوزستان و بلوچستان از کشور تفکیک شده بود، همراه بود.
در یکی از این نقشه ها، تمام دامنه های جنوبی زاگرس و حتی مناطق سه هزار ساله آریانشین جزو منطقه «عربستان» بزرگ (شامل خوزستان و نواحی اطراف آن) آورده شده بود.
بدین معنا که این محدوده باید از ایران جدا و ضمیمه عراق می شد. تلاش دولت عراق برای تغییر اسامی تاریخی و جغرافیایی سرزمین ایران، مانند شیوه رژیم اسرائیل طی ۴۰ سال گذشته که ابتدا اسامی تاریخی سرزمین های عربی را تغییر داد، سپس آنها را اشغال و بعد از مدتی ضمیمه خاک خود کرد نیز قابل ذکر است.
پس از انقلاب اسلامی ایران، بغداد بار دیگر به صورت پایگاه جنبش های تجزیه طلبانه خوزستان در آمد. کنترل نشدن دقیق مرزها در اوایل انقلاب، موجب شد تا مقادیر زیادی اسلحه از عراق وارد خوزستان شود.
سفیر عراق در بیروت در ۳ نوامبر ۱۹۷۹ (۱۲ آبان ۱۳۵۸) بهبود روابط ایران و عراق را به تحقق چند شرط از جمله اعطای خودمختاری به اقلیت عرب در ایران مشروط کرد.
صدام حسین نیز در آوریل ۱۹۸۰ (فروردین ۱۳۵۹) طی سخنانی خواستار به رسمیت شناختن خوزستان (که آن را عربستان نامید) به عنوان یک منطقه عربی شد.
طه یاسین رمضان نیز در اول اردیبهشت ۱۳۵۹ بر پایبندی کشورش در گرفتن حق ملت عرب عربستان (خوزستان) تأکید کرد. در همان ماه نیز صدام حسین در مجمع شورای ملی عراق گفت: «هیچ وقت رسالت خود و مفهوم آن را از یاد نبرده ایم. ما فریاد زنان عربی را که در عربستان (خوزستان) به سر می برند از یاد نخواهیم برد.»
بر پایه برخی گزارش ها، تجاوز عراق به ایران بر اساس طرح تجزیه خوزستان ایران ـ که در وزارت امور خارجه انگلیس تهیه شده بود ـ استوار بود.
بر اساس این طرح، قرار بود ارتش عراق با کمک شاپور بختیار و غلامعلی اویسی در مدت یک هفته استان خوزستان را به اشغال خود در آورند و سپس «جمهوری آزاد ایران» را تحت رهبری بختیار تشکیل دهند.
پایتخت جمهوری جدید نیز باید شهر اهواز باشد. کردستان ایران نیز پس از اشغال به این جمهوری ملحق می شد. طبق این طرح پس از گذشت یک دوره، خوزستان به طور رسمی ضمیمه عراق می شد.
8- علت جنگ ادعای دولت عراق بر نابودی جمهوری اسلامی
دولت عراق تمایل خود را به سرنگون ساختن دولت جمهوری اسلامی ایران و با تضعیف انقلاب اسلامی ایران هرگز پنهان نکرد.طه یاسین رمضان معاون اول نخست وزیر و فرمانده ارتش خلق عراق در مصاحبه اختصاصی با روزنامه الثوره ارگان رسمی حزب بعث در ژانویه ۱۹۸۰ اظهار کرد: ما بر این نکته تأکید می کنیم که جنگ به پایان نخواهد رسید؛ مگر اینکه رژیم حاکم بر ایران به کلی منهدم شود.
وی افزود: هیچ کشوری در جهان قادر نیست بدون داشتن یک دولت قوی، متحدینی در محافل بین المللی، اقتصادی مطلوب، منابع مالی و تدارکات تسلیحاتی اقدام به جنگ کند.
جمهوری اسلامی ایران هیچ یک از این امتیازات را ندارد. برآورد شده بود که یک تجاوز سریع و قاطع می تواند ایران را به زانو در آورد. بر همین اساس صدام حسین در ژوئیه ۱۹۸۰ با اعتماد به پیروزی خود گفته بود: رهبری ایران روی شکست ما حساب می کند و ما خواهیم دید که چه کسی پیروز خواهد شد.
9- دلیل جنگ افزایش توان نظامی عراق درمرز ایران:
ـ افزایش و تقویت پاسگاه های مرزیـ مستحکم کردن خطوط پدافندی
ـ ایجاد شبکه ها و جاده های متعدد مواصلاتی در نزدیک مرزهای مشترک.
همچنین کاهش سطح روابط دیپلماتیک با ایران و گسترش اقدامات خصمانه سیاسی، از دیگر اقدامات عراق در آستانه تجاوز به ایران بود.
10-دلیل جنگ روجیه قدرت طلبی صدام
روحیه قدرت طلبی صدام و خصومت های مرزیِ گذشتۀ دو کشور نیز شرایطی ایده آل برای امریکا پدید می آورد تا به صدام برای تجاوز و اشغال نظامی ایران چراغ سبز داده و فرمان عملیات صادر کند.اگر در سالهای نبرد، دنیا دلایل و اسناد ارائه شده از سوی ایران را بر اثبات این مدعا که امریکا همسو با اروپا و شوروی عامل اصلی جنگ بوده اند، نمی پذیرفت، بعدها در جریان جنگ نفت که امریکا رو در روی صدام قرار گرفت، اعترافات و اسناد منتشرشده پرده ها را بالا زد و حقایق کتمان شده را آشکار ساخت.
حکومت عراق در شهریور ۱۳۵۹ اقدمات نظامی خود را علیه جمهوری اسلامی گسترش داد و از ابتدای این ماه بیش تر شهرهای مرزی ایران از جمله قصرشیرین، سومار، مهران، خرمشهر و آبادان را زیر آتش سلاح های سبک و سنگین قرار داد.
در ۱۳ شهریور نیز چند نقطه قصرشیرین را بمباران کرد و به بیش از ۱۰۰ خانه مسکونی آسیب رساند که طی آن ۱۰۵ تن کشته یا مجروح شدند. در ۱۶ و ۱۹ شهریور نیز به ارتفاعات میمک حمله کرد و حدود ۲۱۰ کیلومتر مربع از خاک ایران اسلامی را به اشغال خود درآورد.
ج: دلیل جنگ از منظر رهبر انقلاب ایران آیت الله خامنه ای(مد ظله العالی)
1- علت جنگ انگیزه قدرت های بزرگ بود.
من عرض میکنم انگیزهی حملهی به مرزهای ایران انقلابی مخصوص صدّام و حزب بعث نبود. شاید بتوان گفت که انگیزهی سردمداران نظم جهانیِ آن روز از صدّام برای حملهی به مرزهای ایران بسیار بیشتر، و حدّاقل به اندازهی او بود.یعنی آن روز دو قدرت بزرگ در دنیا بودند و هر کدام دنبالههایی داشتند؛ آن دو قدرت، آمریکا بود و شوروی سابق؛ دنبالهی هر کدام هم یک مجموعههایی ــ دولتهایی، نظامهای سیاسیای ــ بودند؛ تقریباً همهی اینها در این قضیّه انگیزه داشتند.
اگر آمریکا شرایط را فراهم می دید خودش مستقیم اقدام نظامی میکرد اما شرایط آن روز جهان موازنه قدرت بین شرق و غرب بود که مانع از اقدام یک جانبه امریکا می گردید.
از سوی دیگر افکار عمومی جهانیان که با فعالیت های امام خمینی در فرانسه و حوادث پس از انقلاب، با مسائل ایران و مظلومیت و حقانیت این ملت آشنا شده بود، نوعی همدلی با مردم ایران داشت.
و از این جهت شرایط برای توجیه لشکرکشی مستقیم امریکا فراهم نبود و شرایط سیاسی و وضعیت متزلزل رژیم های حاکم بر حاشیه خلیج فارس نیز اجازه چنین اقدامی را نمی داد.
2-علت جنگ مقابله با تفکّر نوین جمهوری اسلامی
جمهوری اسلامی، ایران اسلامی برای اینها یک عنصر غیر قابل تحمّل بود؛ چرا؟ سؤال این است: چرا ایران اسلامی غیر قابل تحمّل بود؟ ما که آن روز علیه کسی اقدامی نکرده بودیم.حالا امروز به ما میگویند شما به فلان جا موشک دادید، به فلان جا پهپاد دادید، [امّا] آن روز که این حرفها نبود؛ [پس] علّت دشمنی چه بود؟ این، آن نکتهی اصلی است.
علّت این بود که در این نقطهی حسّاس دنیا یک انقلاب مردمی بینظیر به وجود آمده بود و تفکّر نوینی را برای ادارهی جهان ارائه کرده بود؛ نظم حاکم آن روز بر جهان، این تفکّر نوین را نمیتوانست تحمّل کند؛ مسئله این بود.
آن روز جهان، جهان سلطه بود؛ البتّه امروز هم هست لکن آن روز سخنی، فریادی، موضع صریحی در مقابل این نظم باطل و نابودکنندهی فضیلتها وجود نداشت؛ نظم جهان، نظم سلطه بود.
3- علت جنگ ایستادگی ایران در مقابل نظام سلطه
«نظام سلطه» یعنی چه؟ یعنی دنیا به دو بخش تقسیم میشود: بعضی کشورها سلطهگرند، بعضی کشورها سلطهپذیرند؛ شقّ سوّمی ندارد. جمهوری اسلامی، انقلاب اسلامی، نظام اسلامی یک فریاد صریح علیه این نظم بود: «یعنی چه؟ چرا باید سلطهگری وجود داشته باشد؟چرا باید فلان کشور، صرفاً به این دلیل که مثلاً دارای فلان تجهیزات پیشرفتهی نظامی است، حق داشته باشد نظر خود را، فرهنگ خود را، خواستهی خود را بر مجموعهای از کشورها تحمیل کند؟ چرا؟».
جمهوری اسلامی سخن جدیدی در قبال این نظم باطل بود و زورگویان عالم، سلطهگران عالم، این را تحمّل نمیکردند؛ میدانستند که این حرف، این فکر، خاصیّتش توسعه یافتن در دنیا است ــ درست فهمیده بودند ــ و توسعه یافت؛ این فکر در دنیا توسعه یافت و ملّتها را جذب کرد که بعد، من یک کلمه دربارهی جاذبههای این حرکت هم عرض خواهم کرد.
4- علت جنگ فریب دادن صدام جاه طلب و ظالم
همهی اینها ــ چه آمریکا، چه شوروی، چه کشورهای ناتو که دنبالهرو آمریکا بودند، چه کشورهای پیمان ورشو که دنبالهرو شوروی بودند ــ منتظر یک فرصت بودند، صدّام آن فرصت را برای اینها فراهم کرد؛آدم جاهطلب، قدرتطلب، طمّاع، پُررو، وقیح، ظالم، بیملاحظه، دم دست ایران، پشت مرزهای ایران؛ این را تحریک کردند و به کشورمان حمله کرد.
5- علت جنگ ایران مخالف با نظام سلطه دیروز و امروز
الف :هوچی گری منافقین داخلی و خارجیامروز بعضیها از داخلِ خودمان جمهوری اسلامی را ملامت میکنند که «جمهوری اسلامی با دنیا بد است، با دنیا قهر است»؛ این خلاف واقع است؛ چنین چیزی نیست.
اگر منظور این است که ما با دنیا کار سیاسی، کار اقتصادی، تعامل یا رفتوآمد نداریم، خب واضح است که این خلاف واقع است؛ ما امروز با مجموعههایی کار میکنیم، رفتوآمد داریم، تعامل داریم، تجارت داریم که بیش از نیمی از مردم دنیا، در این مجموعهها و در این کشورها زندگی میکنند.
این هوچیبازیهایی که گاهی از بعضیها مشاهده میشود که «با همه قهریم، با همه بدیم»، نه، با همه قهر نیستیم، بد نیستیم؛ اگر مراد این است، درست نیست. اگر مقصود این است که ما با نظم سیاسی نظام سلطه مخالفیم، بله، این درست است.
ب :ایران امروز مخالف با نظام سلطه
امروز هم مثل همان اوّل انقلاب، ما با نظام سلطه مخالفیم، با تسلّط آمریکا مخالفیم. امروز دیگر شوروی وجود ندارد، امّا آمریکا در رأس کشورهای غربی و یکّهتازند؛ میبینیم نتایج کارهایشان را: جنگهایی که راه میافتد، ظلمهایی که میشود، تبعیضهایی که صورت میگیرد، ملّتهایی که زیر فشار قرار میگیرند؛ ما با اینها مخالفیم، صریحاً هم مخالفت خودمان را ابراز میکنیم.
این وضعیّتی است که آن روز وجود داشت، امروز هم وجود دارد؛ [امّا] آن روز انگیزهی حملهی به مرزهای ایران شد، و امروز به برکت ایستادگی ملّت ایران، به برکت حضور قدرتمندانهی ملّت ایران در صحنههای مختلف، آن جرئت را دیگر ندارند که به مرزها حمله کنند، و جور دیگری مشغول موذیگری و مشغول دشمنی کردن و عنادند.
6- علت جنگ ایستادگی و نهراسیدن از ابرقدرتها
جنبش عدم تعهّدالبتّه اینکه من گفتم کسی در مقابل آن نظم ایستادگی نمیکرد، قبل از جمهوری اسلامی سالهایی بود که جنبش عدم تعهّد بود، ما هم اوّلِ انقلاب وارد این جنبش شدیم، تا الان هم این جنبش هست؛
ترس جنبش عدم تعهّد
منتها همان کشورهایی که در جنبش عدم تعهّد عضو بودند ــ حدود صد و خردهای کشور ــ سران بسیاری از آنها زیر نفوذ همین ابرقدرتها بودند!
بعضی زیر نفوذ آمریکا، بعضی زیر نفوذ شوروی؛ بعضی زیر نفوذ بودند، بعضی از ترسشان اطاعت میکردند؛ از وحشیگری این قدرتهای بزرگ میترسیدند.
در یکی از اجلاسهای عدم تعهّد، بعد که بنده آنجا سخنرانی کرده بودم، رئیسجمهور یک منطقهای در دنیا به من گفت همه از آمریکا میترسند، جز شما؛ بعد، سرش را آورد نزدیک و گفت من هم میترسم از آمریکا! میترسیدند؛.
بنابراین آن صدایی که با صراحت در قبال نظم غلط جهانی بلند شد، صدای انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی بود؛ مرکزش هم ایران اسلامی بود که با آن مخالف بودند؛ آن روز هم مخالف بودند، امروز هم مخالفند؛ مسئله این است؛.
این را ما باید از بن دندان درک کنیم؛ بعضی این را درک نمیکنند. مسئله، مسئلهی انرژی هستهای و حقوق بشر و حقوق زن و این حرفها نیست؛ اینها بهانه است.
مسئله، مسئلهی آوردن سخنی نو در قبال نظم باطلِ فاسدِ تبعیضآمیزِ جهانی است که امروز بر دنیا حاکم است؛ مسئله این است؛ با این دعوا دارند، با این مخالفند. و این مخالفت برطرف نمیشود تا وقتی که جمهوری اسلامی و ملّت ایران حرف زور آنها را قبول کنند، که قبول هم نخواهند کرد.
7- علت جنگ جاذبههای جمهوری اسلامی
گفتم «جاذبههای جمهوری اسلامی»؛ این تأثیر زیادی داشت؛ یعنی اینها را به وحشت میانداخت. دو جور جاذبه در جمهوری اسلامی بود و هست و باید این دو جور جاذبه حفظ بشود؛ [چون] ملّتها را به خودش جذب میکند: یک جاذبهی سیاسی، یک جاذبهی معنوی.1- جاذبهی سیاسی
جاذبهی سیاسی عبارت بود از همین ایستادگی در مقابل نظم غلط جهانی؛ این جاذبهی سیاسی دارد. ملّتها برعکس قدرتها، برعکس دولتها، دلشان به این جاذبهی سیاسی گرایش دارد.
اینکه احساس میکنند در دنیا یک نظامی وجود دارد که با این نظم غلط جهانی، با این زورگوییها و دخالتهای قدرتها مخالف است، دل اینها را جذب میکند.
شما میبینید، رؤسای جمهور ما به هر کشوری از کشورهای اسلامی که مسافرت کردند، ملّتها از اینها استقبال کردند، به اینها توجّه نشان دادند، اظهار ارادت کردند؛ [این] به خاطر همین است. در این زمینه حرف زیاد است. این جاذبهی سیاسی.
2- جاذبهی معنوی
جاذبهی معنوی هم همین توجّه به ایمان الهی، ایمان دینی در نظام اسلامی است؛ این جاذبه دارد، این خیلی جاذبه دارد. در این دنیای مادّی، جوانها در همین کشورهای بهاصطلاح پیشرفته و متمدّن، احساس پوچی میکنند.
این را امروز دانشمندان و متفکّران خود آنها هم دارند بیان میکنند؛ احساس پوچی میکنند، احساس بیفایدگی میکنند، روزبهروز خودکشیها زیادتر میشود. ایمان دینی به آنها احساس پناه میدهد، دل آنها را گرم میکند؛ خاصیّت احساس دینی این است. این هم در جمهوری اسلامی یک جاذبه است.
نتیجه:
علت جنگ علیه ایران اسلامی این بود که ایران بعد از انقلاب طرح های براندازی را درهم شکسته بود. در حقیقت شکست طرح های براندازی نظام جمهوری اسلامی با استفاده از محاصرۀ اقتصادی و سیاسی که از سوی امریکا در جهان پیگیری می شد بدون نتیجه ماند.از طرفی شکست آمریکا در عملیات صحرای طبس پس از اشغال لانه جاسوسی امریکا و ناکامی در تجزیه کردستان، هیأت حاکمه این کشور را در سال 1359 به سمت تجربۀ راه حل نظامی تمام عیار سوق می داد.
انتخاب عراق به عنوان آغازگر جنگ، انتخابی بسیار حساب شده بود. این کشور متحد شوروی و بلوک شرق شناخته می شد و درگیر شدن عراق با ایران به طور طبیعی شوروی و کمونیست ها را در حمایت از صدام در کنار امریکا و اروپا قرار می داد .
و تنش های احتمالی را منتفی می ساخت. عراق دومین کشور از لحاظ نیرو و تجهیزات نظامی در منطقه، و کشوری نفت خیز بود و در صورت لزوم می توانست تا مدتها با ثروت ملی خود و کمک دولت های مرتجع عربی بدون تحمیل هزینه ای مستقیم بر امریکا و بدون نیاز به حضور سربازان امریکایی و اروپایی جنگ علیه ایران را اداره کند،.
هر چند که در پیش بینی های اولیه امریکا و صدام جنگ درازمدت مطرح نبود و قرار بر این بود که در روزهای اولیۀ هجوم عراق، تکلیف ایران و انقلاب یکسره شود.
اشتباه قدرت طلبان در فشارهای مختلف به ایران از جمله حمله نظامی به این دلیل بود که جامعه عصر خمینی را نشناخته اند. امام خمینی با افزایش شعور و آگاهی جمعی ملت و ایجاد حس مسئولیت و قدرت تحلیل آنان در مسائل سیاسی روز، نسل خمود و بی تحرک دوران پنجاه ساله حکومت پهلوی را چنان بازسازی و تربیت کرد.
که قادر شدند در زمانی اندک عادات و روابط اجتماعی گذشته و ضد ارزشهای دیرپا و رسوخ کرده را با آرمانهای جدید منطبق نمایند و به همین دلیل صدها هزار جوان در جبهه های نبرد هشت ساله با متجاوزین عراقی، داوطلبانه و در اوج معنویت و آگاهی جانبازی کردند.
و از منافع دینی و ملی خود دفاع نمودند و پدران و مادران این جوانان برومند که بعضاً چندین فرزند آنها به شهادت رسیده اند، آن را افتخاری بزرگ برای خانواده و نعمتی از سوی خدا می دانند.
بنابراین علّت پدید آمدن این حملهی نظامی، تهاجم نظامی به کشور ما، به مرزهای ما که به دفاع مقدّس هشتساله انجامید، اینها است؛ مخالف بودند. جاذبههای جمهوری اسلامی اینها را میترسانْد.
سخن نوِ جمهوری اسلامی اینها را برمیآشفت، این بود که این حمله را انجام دادند؛ هشت سال کشور را مشغول کردند البتّه این [مطلب،] جای حرف، زیاد دارد؛ جا دارد کسانی که اهل فکرند، اهل قلمند، در این زمینه بگویند، بنویسند، کار کنند، تبیین کنند(1)
پی نوشت:
۱۴۰۳1./۰۷/۰۴/بیانات در دیدار پیشکسوتان و فعالان دفاع مقدس و مقاومتمنابع:
https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=57665https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=25273
http://www.imam-khomeini.ir/fa/c504_2665
https://hawzah.net/fa/Article/View/99263
http://www.imam-khomeini.ir/fa/n162023
http://nahad-tums.ir/Article.aspx?ID=13
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}