بنیان خط کوفی و نسخ قدیم قبل از اسلام و کشف سنگ نوشته‌ها و مکتوبات و روایات
نویسنده تاریخ الخط العربی می‌نویسد: بی تردید اروپاییان خط‌های قدیمی را کشف و اسرار آن را فهمیدند و با راهنمایی کتاب‌های عربی که به زبان خود ترجمه کردند با این اسرار آشنا شدند مانند کتاب شوق المستهام الی المعرفه رموز الاقلام که نویسنده آن احمدبن وحشیه نبطی(متوفی ۳۲۲هـ.ق) است که شکل انواع خط‌های قدیم را که میان ملت‌های گذشته رایج بوده در این کتاب جمع آوری کرده و همه را به لغت عربی ترجمه کرده و خواننده به آسانی متوجه آن می‌شود دانشمندان اروپایی این کتاب را به زبان خودشان ترجمه کردند و به آثار و تاریخ زندگی گذشتگان آگاه شدند و به حل رمزهای آثار گذشتگان پی بردند و آن را از ما پنهان کردند تا کسی در این کار از آنها پیشروی نکند و  کتاب شوق المستهام در موزه بریتانیا در لندن موجود است.

کشف خطوط تدمُری و نبطی
این خطوط در سنگ نوشته‌های دور از هم کشف شدن  هر کدام به نام مکانی که در آنجا پیدا شده‌اند نامیده شدند
آ. سنگ نوشته‌ای به خط نبطی ارمی پیدا شده در امّ الجمال در سوریه بوده و در متن آن آمده است:    

که دانشمند devogue اول آن را به حروف عبری و سپس به عربی چنین ترجمه کرده است:
(هذا قبر فهر بن سلی مر بی جذیمه ملک تنوخ) و تاریخ آن را سال ۲۵۰ میلادی دانست، ولی لیتمان به سال ۲۷۰ میلادی تخمین زده است و آن تاریخ آغاز استفاده خط نبطی نزد پادشاهان عرب است به جای خطوط لحیانی و ثمودی و صفوی از خط مسند حمیری برگرفته و نوعی از شاخه ها و فروعات آن بوده است.
و سنگ نوشته تدمر در شمایل ملکه زبا به سال ۲۷۱ میلادی معاصر کتاب امّ الجمال است، که تاریخ آن را سال۲۵۰ میلادی دانسته‌اند که به عصر جذیمة الابرش برمی‌گردد.
نقشی که در ام الجمال است متعلق به قرن ششم میلادی و نزدیک‌ترین خط به خط عربی است. و آن را چنین خوانده اند: (الله غفرلالیه) ـ (بن عبیدة کاتب) ـ (الخلید اعلی بن) ـ (عمری کتب عنه من) ـ (یقرؤه).

ب. نقش سنگ قبری به خط نبطی متأخر که در دار الاثارعربی مصر است و صاحب تاریخ الخط العربی در کتاب خود آورده است که این سنگ نوشته نشانه‌ای از آغاز دوران اتصال بعضی از حروف عربی به بعضی دیگر است و عبارت متن آن اشاره دارد به قبری که عیدون ین کهیلو بن قصی برای خود و اولاد و نسل خود ساخته است صاحب تاریخ الخط این سنگ نوشته را قدیمی‌تر از نقش ام الجمال می‌داند ولی چون مستندی برای آن نیست تاریخ آن را با سنگ نوشته ام الجمال همزمان در نظر گرفتند. عبارت سطر اول این است:
(دنح قبرا دی عبد عیدون بن کهیلو بن) یعنی: هذا هو القبر الذی صغه عیدوبن کهیلو بن الخ.     



سنگ نوشته النماره
النماره قصر کوچک از رومیان بوده و در حرّان شرقی سوریّه بوده و این سنگ نوشته را دانشمند و شرقشناس فرانسوی دوسو پیدا نمود و به خط نبطی اخیر و در سال ۳۲۸ میلادی است. این نقش دارای پنج سطر و از لحاظ خط عربی و دگرگونی آن و اینکه اولین نص مکتوب به لهجه  زبان قومی که به لهجه قریش نزدیک است می‌باشد و به این دلیل شرق شناسان فرض کردند که لغت اهل حجاز بر لهجه و لغت ارمیه‌ای که مورد استفاده عرب نبطی بود غلبه داشته است و دانشمندان و لفنسون و دوسو و لدز بارسکی در ترجمه آن با اختلاف سخن گفته‌اند و کتاب تاریخ العرب قبل الاسلام آن را واضح‌تر ساخته و گفته است: اگر بخواهیم  این کتابت را بر قبر امرءالقیس نقش بسته است نزدیک به فهم خود و لهجه عربی قرآنی بخوانیم چنین می‌شود:
در مصور الخط العربی نقل شده:
1.(هذا قبر امری القیس بن عمر و ملک العرب کلهم الذی نال التاج)

2.(و ملک الاسدیین و نزارًا و ملوکلهم، و هزم مذحجا بقوته وقاد)
3.(الظفر الی اسوار( نجران) مدینه (شمر) و ملک معدًا و استعمل )
4.(قسّم) ابنا ه علی القبائل ، کلهم فرسانا للروم ، فلم یبلغ ملک مبلغه)
5.( فی القوّه ، هلک سنه
۲۲۳ یوم۷ من کسول ( کانون الاول ) لیسعد الذی ولده)
و صورت متن آن سنگ نوشته ۵ سطری این است که به خط نبطی متاخر است:

در کتاب تاریخ الخط در این باره آمده، این کتیبه قدیمی‌ترین خط عربی شمالی به حروف نبطی و لغت عدنانی قدیم است.


نقش زبد
این سنگ نوشته در خرابه زبد جنوب شرقی حلب بین قنسرین و نهر فرات پیدا شده به تاریخ۵۱۱ _ ۵۱۲ میلادی برمی‌گردد و به سه خط یونانی و سریانی و نبطی متأخر بر سنگی که در بنای کنیسه به کار رفته نصب شده است. محتوای متن زیر اسامی اشخاصی است که در ایجاد بنای کنیسه نقش داشته اند.


نقش حرّان
در لحای حران سوریّه در منطقه شمالی کوه دروز است و خط آن بر سنگی بر بالای کنیسه نصب شده و خط اغریقی و عربی است که متعلق به سال‌های ۵۶۸ و۵۶۹ میلادی یعنی پنجاه سال قبل از هجرت است و شباهت به خط نسخه قدیم در عصر اسلامی داردو لیتمان به خواندن صحیح آن توفیق پیدا کرده است. 

تصویر زیر به خط امروزی اینگونه نوشته میشود:
انا شرحبل بن(بر) ظلمو (ظالم) بنیت ذا المرطول
سنت (سنه)463 بعد مفسد
خیبر
عم (بعام)


(نولدکه) می‌گوید این تاریخ مصادف با سال ۵۶۹_ ۵۶۸ بعد از میلاد است که ۵۴ سال قبل از تاریخ هجری می‌باشد و این بیان با استناد به (کتاب المعارف ابن قیتبه) است که می‌گوید ثم ملک بعده الحرث بن ابی شمر... و کان غزا خیبر فسبی من الها..الخ

اخبار عرب که مربوط به شمال جزیره العرب است:
در بسیاری از کتب دینی و لغوی و تاریخی همه به این نکته اتفاق نظر دارند که اول کسی که کتابت را وضع کرد آدم و بعد از او ادریس(ع) بوده است که به نقل از (تاریخ الخط العربی) در کتاب صبح الاعشی تالیف قلقشندی نیز آمده است.

حضرت آدم و حضرت ادریس(ع) اولین خطاط
 تاریخ الخط از صاحب الفهرست می‌نویسد: گویند آدم اول کسی بود که بر گل نوشت و پس از چندی سایر ملل نوشتن بر روی مس و سنگ را شروع کردند در کتاب (التحریف الاعلام) آمده صحیح‌ترین روایت از طریق عمر بن عبدالبرّاست که پیامبر اسلام فرموده است اولُ مَن کتبَ بالعربیهِ اسماعیل(ع). و در صبح الاعشی روایتی از ابن عباس داریم که اول کسی که به خط عربی نوشت اسماعیل بن ابراهیم(ع) فرزند خلیل خدا و پیغمبر خدا و پدر عرب مستعربه (از نژاد عدنان) است و روا است که بگوییم او با الهام و وحی خدای تعالی وضع کرده است.
ابن ندیم می‌گوید آنچه در نظر من نزدیک به حقیقت است و افراد مطمئن آن را بیان کرده اند آن است که کلام عربی به لغت حمیر، طسم، اِرم، حویل بود این گروه عرب اصیل و عاربه‌اند. و اسماعیل در میان قبیله جرهم که دایی‌های او بودند رشد کرد و نزد آنها آموزش دید.

فرزندان اسماعیل گسترش دهنده خط
مکحول از بزرگان خود می‌گوید: اول کسی که خط عربی را آورد نفیس، نصر، تیما و دومه فرزندان اسماعیل بودند و قادور و بنت همیسع بن قادور آن را گسترش دادند ابن ندیم می‌گوید چند نفر از مردم انبار که از قبیله ایاد قدیم (قبیله ای که با چند واسطه به حضرت اسماعیل می‌رسد) بودند حروف ا ب ت ث را وضع کردند و عرب از آن ها آموزش دید.


برخی حضرت هود را در اعراب اولین خطاط میدانند
روایات دیگر مربوط به جنوبی شبه جزیره عربستان: در سیره ابن هشام آمده اول کسی که خط عربی را نوشت حمیر بن سبا بود قبل از آن خط مسند بود که آن را به هود علیه السلام نسبت می‌دادند.
در اعلام المنجد آمده که مداینی در نوشته‌های خود آورده: از ابن عباس پرسیدند هجا و کتابت و شکل را از کجا آموختید؟ گفت از حرب بن اُمیّه. گفتند حرب از کجا فراگرفته؟
گفت از کسی که از یمن آمده بود گفت آن کس از که آموخته بود گفت به وحی هود(ع) آموخته بود.

(در کتاب تاریخ الخط) آمده است که عبدالرحمن بن زیاد بن انعم از پدرش روایت می‌کند که از ابن عباس پرسیدم شما قریشیان نوشتن و کتابت را پیش از بعثت از چه کس آموختید که قطع و وصل آن را اینگونه فرا گرفته‌اید؟ گفت از حرب ابن اُمیّه گفتم حرب از چه کس؟ گفت از عبدالله بن جدعان پرسیدم او از که؟ گفت از مردم انبار گفتم مردم انبار از کجا؟ گفت از اهل حیره گفتم اهل حیره از که فرا گرفتند؟ پاسخ داد از کسی که از طرف یمن آمده بود و او از طایفه کنده بود سوال شد که آن شخص از که فرا گرفته است؟ جواب داد از خفلجان کاتب هود(ع).

روایاتی دیگر در باب پیدایش خط 
روایتی دیگر در (کتاب تاریخ الخط عربی و آدابة) آمده که حرب بن امیه از بشر بن عبدالملک که از مردم کنده برادر اکیدر صاحب دومه الجندل آموخت و جناب بشر از مردم انبار خط را یاد گرفته بود و می‌گویند جناب بشر با حرب بن امیه در اثر تجارت او به شهرهای عراق آشنا شده بود و به مکه مسافرت کرده و با دختر حرب صهبا ازدواج کرد. و در مکه ساکن شد و در آن زمان بسیاری از قریشیان از او خط را آموختند.(کتاب الفهرست ص 12)

ابن عباس گفته است اول کسانی که به عربی نوشتند سه مرد از قبیله بولان(طی) ساکن انبار بودند با هم همکاری کردند و حروف را گسسته و پیوسته وضع کردند و آنها مرامر بن مرّة ، اسلم بن سدره، عامر بن جدره بودند و بعضی هم گفتند مروه و جدل نام داشتند امّا مرامر صورت حروف و اسلم فصل و وصل و عامر اعجام(نقطه و اعراب) آن را وضع کردند و از اهل حیره پرسیدند عربی را از چه کسی گرفته‌اید؟ گفتند از اهل انبار.(کتاب صبح الاعشی)

روایت بلاذری در این باره: بلاذری از عباس بن هشام بن محمد بن سائب کلبی، از جد خود و از شرقی قطامی می‌گوید که سه نفر از قبیله طی در بقه جمع شدند و نام آنان مرامر بن مره و اسلم بن سدره و عامر بن جدره بودند  و هجای عربی را با هجای سریانی مقایسه کردند و گروهی از اهل انبار از آنان آموختند و عده‌ای از اهل حیره از انباریان آموختند و می‌گویند که بشر بن عبدالملک کندی برادر اکیدر صاحب دومة الجندل به حیره آمد و چند وقتی در آنجا ماند و سپس به مکه برای انجام کاری رفت، سفیان بن امیّه بن شمس و ابوقیس بن عبد مناف بن زهره او را دیدند که می‌نویسد و از او خواستند به آنها هم آموزش دهد پس از آن بشر و ابوقیس برای تجارت به طائف رفتند و غیلان بن سلمه ثقفی خط را از آن دو نفر آموخت، و عدّه‌ای از اهل طائف به همین طریق صاحب خط شدند و بشر به دیار مُضر(دیارِ مُضَر، نام منطقه‌ای در بالادست میانرودان / بین‌النهرین، محل سکونتگاه قبیله‌های مضر.) رفت و جمعی از دیار مُضریان هم از او بهره‌مند شدند و سپس در شام اقامت کرد و مردم آنجا خط را از او آموختند.

خط حجازی از اهل حیره و انبار گرفته شده
برخی از کتاب الوسیط از مجموع روایات چنین نتیجه گرفتند:
راویان قبل از اسلام و بعد از اسلام معتقدند که خط حجازی از اهل حیره و انبار گرفته شده و اهالی این دو شهر از کنده و نبط گرفتند و این دو یعنی کنده و نبط خط خود را از مسند برداشتند.
نسبت خط به کنده از سخنان ابن عباس مشخص می‌شود، هنگامی که از او اصل خط عربی را پرسیدند؟ که قریش از حرب بن امیه و او از عبدالله بن جدعان یا بشر بن عبدالملک برادر اکیدر صاحب دومة الجندل و آن دو از اهل حیره و انبار گرفته‌اند و آنها از کسی که از یمن بود و اهل کنده بود.

روایت علی بن حسین مسعودی (همه‌چیزدان، تاریخ‌نویس، نویسنده، جغرافی‌دان و جهان‌گرد عرب)
اما نسبت خط به نبط از روایت مسعودی و ابن کلبی را متوجه می‌شویم: بنی محصن پسر جندل پسر یعصب پسر مدین کتابت را نشر دادم و منظورنبط است ومشخص می‌شود عرب خط خود را از مسند گرفته و برای تایید این موضوع نقل قول‌های زیادی از مورخان عرب موجود است.


در پایان:
جا دارد که از دلسوزی، همراهی و راهنمایی اساتید معظم و ارجمند خود در تعلیم و تربیت و انتقال معلومات و تجربیات ارزشمند، در کنار برقراری رابطه صمیمی و دوستانه و ایجاد فضایی به دور از تشریفات، برای کسب هنر و دانش خوشنویسی، تاریخ هنر جهانی اسلام، بر خود وظیفه میدانم در کسوت شاگردی از زحمات ارزشمند استاد مسعود نجابتی، استاد عبدالرسول یاقوتی، استاد ناصر طاووسی، استاد ابوالفضل خزایی تقدیر و تشکر نمایم. از خداوند متعال برای این اساتید عزیزم، سلامتی، موفقیت و همواره شاگرد پروری را مسئلت دارم.
شاگرد شما، ابوالفضل رنجبران


 
© کلیه حقوق متعلق به صاحب اثر و پرتال فرهنگی راسخون است. استفاده از مطالب و آثار فقط با ذکر منبع بلامانع است.