کاربرد فلز در ساخت اشیاء ویژه عزاداری
... وَ أَنْزَلْنَا الْحَدِیدَ فِیهِ بَأْسٌ شَدیدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِیَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ وَ رُسُلَهُ بِالْغَیْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِیٌّ عَزِیزٌ
... و فرستادیم آهن را در آن نیرویی سخت و سودهایی برای مردم و تا بداند خدا آن را که یاری کند او و فرستادگانش را پنهان همانا خداست توانای عزتمند.» (حدید / ۲۵)

تاریخچه فلزکاری
روشن نیست که ساکنان پیشین فلات قاره ایران از چه نژادی بودند و زبانشان چه بود ولی از اکتشافات و مطالعات یک صد و پنجاه سال اخیر چنین بر می‌آید که این اقوام غارنشین بوده‌اند و تمدن ابتدائی و خامی داشته‌اند که مهاجران آریائی به تکامل و توسعه آن پرداختند. در دوره استفاده از فلز مس، ساکنان بومی، مس را بی آن که ذوب کنند، چکش کاری می‌کردند. و برای ساختن آلاتی مانند درفش و سنجاق مورد استفاده قرار می‌دادند. بازرگانانی که اشیاء فلزی کهنه را جمع آوری می کردند و به مناطق دور دست می‌بردند موجب گسترش و رواج این هنر شدند. وجود معادن مس از کوهستان‌های حاشیه لوت(دشت لوت محدوده‌ای است بین استان‌های خراسان جنوبی، سیستان و بلوچستان و کرمان) امکان دسترسی به این فلز را برای اقوام ساکن این ناحیه آسان کرده بود. ولی فراوانی فلز مس به تنهایی موجب پیشرفت هنر فلزکاری نشد، ذوق و دید هنری سازندگان و ارتباط با اقوام متمدن آن روز، هنر فلزکاری را به حد کمال رساند، در خبیص یا شهداد(یکی از شهرهای توابع بخش شهداد شهرستان کرمان در استان کرمان ایران است، شهداد داری تمدنی 4000 ساله بوده و در قدیم به نام خبیص نامیده می شده) چنان که تأثیر آن در پیشرفت هنر سنگ تراشی و سفالگری هم دیده می شود.

هنر مفرغ لرستان
در قرون بعد در فاصله سالهای ۱۱۰۰ تا ۷۰۰ پیش از میلاد،  در ناحیه غرب ایران هنر مفرغ سازی(فلز مفرغ در واقع همان آلیاژ برنز است) رونقی تازه یافت و دلیلش مهاجرت اقوام تازه ای از قفقاز بود که به علت تسلط بیشتر آنان به این هنر، تحولی در صنعت مفرغ کاران این منطقه به وجود آمد. ویژگی هنر مفرغ لرستان که به همین نام هم در دنیای هنر شهرت یافته در باورهای مذهبی مفرغ کاران این زمان بود که تحول و رونقی در این هنر عالی و ارزنده به وجود آورد، اعتقادات مردم این ناحیه متکی بر قدرت آسمانی بود و زندگی خود را صرف تهیه مقدمات مرگ و زندگی در جهانی دیگر می‌کردند و بر این باور بودند که وسایل زندگی انسانی در این جهان در دنیای دیگر هم مورد نیاز خواهد بود. از خصوصیات جالب این هنر تزئینات بت‌های مفرغی(آلیاژ برنز) است که بر پایه این اعتقادات و با الهام از سِحر خدایان اساطیری و نقش خلاقیت آن‌ها مخلوطی از تجسّم اشکال جانوران و انسان بود، که به صورت بت‌های مختلف مورد پرستش قرار می‌گرفت و یا برای مداوای روحی و جسمی بیماران به کار می رفت.

تحول فرهنگ و تمدن بشری
استفاده از آهن از هزاره اول میلادی، وضع اقتصادی و اجتماعی این عصر را دگرگون ساخت. اصولاً کشف آهن که فلزی مقاوم‌تر از مس و مفرغ است، طلیعه ای بود بر تحول فرهنگ و تمدن بشری و طلوع تمدنی ۴۰۰۰ ساله که تا زمان ما با تحولات گوناگون ادامه داشته و به صورت امروزی در آمده است(هفت هزارسال هنرفلزکاری درایران صفحه
۳۷، ۲۷ ،۲۶ ،۱۴،۹).
پیدایش صنعت آهن در ایران که دارای معادنی غنی است، علاوه بر این
که نشان دهنده ظهور تمدّن و پیشرفت فرهنگ منطقه بود مقیاس و اساس تعیین ادوار کهن مانند دوران سنگ، مس، مفرغ و آهن شد نقش و ترسیم جانوران به صورت برجسته بر بدنه ظروف هخامنشی و معماری تخت جمشید الهامی از هنر اقوام لرستان است، که پیش از مادی‌ها و پارسیها در سرزمین ایران استقرار یافته بودند هنرمندان هخامنشی این سبک را از مردم لرستان که هنر مفرغ ریزی(برنز‌کاری) را با اعتقادات مذهبی خود در آمیخته بودند فرا گرفته و به موضوع اصلی هنر ایرانی این عصر بدل کرده بودند. در حقیقت نقش جانوران بر روی ظروف به تلقین و الهام از عقاید جادویی و مذهبی هنر اساطیری نسل‌های پیشین به وجود آمد و در این زمان به تشویق شاهان و بزرگان به مرتبه کمال و جمال رسید. هنرمندان هخامنشی گرچه از هنرهای مصری ،آسوری یا اورارتایی تقلید می‌کردند، ولی صاحب سبک بودند.
هنرمندان پارتی(پارت‌ها که از اقوام ایرانیان شرقی بودند) یا صرفاً از هنر هخامنشی تقلید می کردند و یا غالباً نه تنها در فلزکاری بلکه در معماری، حجاری و حتی ضرب سکه‌ها از هنر یونانی پیروی میکردند. آثار مفرغی در اواخر سلطنت اشکانیان برخلاف دوره هخامنشی پیشرفت کرده بود و به سوریه، عربستان و فنیقیه صادر میشد.

کتاب شاهکارهای هنر ایران، اثر آرتور پوپ ایران شناس آمریکایی
آرتور پوپ ایران شناس مشهور آمریکایی در کتاب شاهکارهای هنر ایران میگوید: ساسانیان بر این باور بودند که سلطنت ایشان بر مشیت الهی استوار است این عقیده براساس سنت دیرین ایرانیان بار دیگر در بین مردم رواج یافت این نکته که شاهان ساسانی خود را مظهری آسمانی می‌پنداشتند از صحنه های شکار و تشریفات مذهبی ترسیم شده بر روی ظروف سیمین این عصر که ضمن حفریات باستان شناسی از دل خاک بیرون آمده است معلوم می‌شود. بی شک نقره کاران ساسانی هم سه طریق زیرین را در هنر نقره کاری و ساخت ظروف به کار برده اند:
۱) ساخت اشیاء نقره به وسیله چکش کاری بر ورقه سرد نقره
۲) هنر فلزکاری ریختگی در اشیاء سیمین
۳) ساخت ظروف آستردار از صفحات نقره.

خطوط کوفی در فلزکاری ایرانی
در روش اول شمش یا ورقه مسطح و سرد نقره را به وسیله چکش کاری و با به کار بردن قالب‌های محدّب یا انواع دیگر قالب‌ها و سایر ابزار فلزکاری به شکل مطلوبی که می خواستند در می‌آوردند. در روش دوم در بدو امر مدل و قالب شکل ظرف یا شی نقره را از موم می‌ساختند و تمام یا بخشی از تزیینات لازم را بر روی آن کنده کاری یا حکّاکی می‌کردند. سپس قالب را در محفظه ای مملو از خاک رس بسیار نرم قرار می‌دادند و نقره مذاب در آن می‌ریختند. حرارت فلز مذاب موم را ذوب می‌کرد و شی سیمین بعد از انجماد پرداخت می‌شد. برای ساختن ظروف نقره آستردار دو تخته فلز نقره را که یکی ساده و دیگری کنده کاری و تزیین شده بود روی هم قرار می‌دادند و لبه آنها را با لحیم یا بدون لحیم کاری یا چکش کاری به هم وصل می‌کردند. هنرمندان ساسانی هیجان و تسلط و نیرو و قاطعیت را که از ویژگیهای این دوره بود با هنرهای تزیینی خود تلفیق کرده در صحنه‌های هنری آثار بی‌نظیری را به وجود آورده اند که ویژه این دوره شناخته می‌شود. غلبه تازیان و پیشرفت سریع آنان در ایران مرهون چند علت درونی و حوادث خارجی است که به طور کلی صنایع و کارهای هنری را در ایران به شدت تحت تأثیر قرار داد. در طول دو قرن اولیه اشغال ایران که آیین شرع اسلام بر جامعه ایرانی حکم‌فرما بود موازین و مقررات حاکم بر جامعه تا چند دهه باعث سلب نبوغ و قدرت خلاقیت هنرمندان ایرانی شد. پس از افول اغتشاشات و هرج و مرج‌ها فلزکاران این عصر اسلوب و روش فلزکاران ساسانی را سر مشق کارهای خود قرار دادند بیشتر آثار فلزی ایران که مربوط به قرن سوم تا ششم هجری می‌باشد از خراسان و همدان و ری و سمرقند به دست آمده است و بیشتر تزیینات آن اشکال حیوانات و شاخه‌های نباتات و خطوط کوفی است که با کمال دقت و زیبائی قلمزنی شده است ولی رنگی که آن‌ها را فرا گرفته است مانع از ظهور تباین بین تزیینات و جاهایی است که نقش و نگاری ندارد در عین حال باز بعضی از این آثار هست که زیبایی اولیه خود را از دست نداده اند. این هنر در قرون دوم و سوم هجری ساده و بی پیرایه در قرن چهارم در زمان حکومت شاهان و امرای محلّی متین و ظریف و در قرن پنجم در زمان حکومت سلجوقیان و بعد از آن با شکوه و مجلل بوده است(هفت هزارسال هنرفلزکاری درایران صفحه۱۷۴، ۱۵۶ ،۱۵۵ ،۱۴۹، ۱۲۸، ۱۲۶ ،۱۱۶ ،۹۶، ۴۵).

فلزکاری دوره سلجوقی با خط کوفی سلجوقی
فلزکاری دوره سلجوقی همان ابهت و جلالی را داشت که از ممیزات آثار صنعتی و فلزکاری دوره ساسانی بود و با ذوق و طبیعت خود سلاجقه نیز وفق میداد اما باز خالی از آن دقت و زیبایی و ظرافتی که تناسب با جنبۀ اسلامی آن‌ها و میل به تجدّد در آداب فنون ایرانی است نیز نبود. خط کوفی مخصوص سلجوقیان در این دوره به خوبی واضح می‌باشد. صنعتگران فلزساز در ساختن این آثار نفیس انواع و اقسام روش‌های صنعتی را به کار برده بعضی را با قلمزنی و برخی را برجسته تزیین کرده‌اند و بعضی دیگر را به این صورت که اشکال را بر روی لوحه ای از نقره و یا نقره مخلوط با طلا کنده و بعد در آن گودی‌ها مخلوطی از مس و سُرب و بورق(مواد معدنی) و گوگرد و نشادر(یک نمک معدنی است) که با آن حرارت مرتفعی داده شده است می‌ریختند و پس از سرد شدن این ماده و صیقلی کردن، آن با ماده سیاه یا رنگ دیگری منبت می‌کردند و به این ترتیب اشکال و تزیینات خیالی واضح‌تر و روشن‌تر می‌نمود خصوصاً اگر این عمل روی زمینه دارای رنگ، بازی می‌شد گذشته از این در بعضی از این آثار تزیینات برجسته و در بعضی دیگر تزیینات زرنگار و یا مینائی به کار رفته است(تاریخ صنایع ایران بعد از اسلام صفحه ۲۵۸ و ۲۵۷)

ایرانیان استادترین و داناترین در فلزکاری
ابن فقیه معتقد است: ایرانیان استادترین و داناترین ملتی هستند که در ساختن، شمشیر، خُود، زره، جوشن، قفل و آیینه و سایر اشیاء فلزی مهارت دارند.
صنعت فلزکاری سلجوقی نیز بر دو نوع می‌باشد:
۱. اشیاء ساخته شده از ورقه های مس، آهن، برنج و ندرتاً از طلا و نقره.
۲. اشیاء ریختگی ساخته شده از مفرغ برنج، مس و احتمالاً طلا و نقره.
طرز ساخت اشیاء از اوراق فلزی همان است که به تفصیل ذکر شد به طور اجمال هنرمندان این عصر نیز با چکش کاری، ورقه مس یا نقره را پس از صافکاری و مسطح ساختن آن به حالت سرد به شکل مطلوب در می‌آوردند و بعداً نقره‌کاری یا کنده کاری می‌کردند. اوراق فلزی را بیشتر برای ساخت اشیائی مانند ظروف مسطح از جمله، قلمدان، جعبه، سینی تنگ و قدح و... به کار می بردند.

آرتورپوپ و هنر ایرانی
آرتورپوپ در تألیف خود شاهکارهای هنر ایران درباره هنرمندان سلجوقی می گوید: دو روش مختلف یا مکمل یکدیگر بیشتر در ایران رواج داشته است، یکی آن‌که سطح فلز را با طرح‌ها و نقش‌های متعدد و نوعی از خطوط کوفی را کاملاً بپوشانند و با این وسیله ظرف را زیبایی و تجمل و جلوه بخشند. دیگر آن‌که زمینه را باز و ساده بگذارند تا خط و نقش را برجسته تر نشان بدهد از آغاز دوره سلجوقی تا اواخر عصر صفوی، نقاشان، خطاطان و خوشنویسان، فلزکاران و شاعران در خلق آثار هنری فلزی با یکدیگر مشارکت داشتند.

اصولاً هنر ایرانی بر مبنای تزیینات خطی و نقشی استوار شده و کتیبه نویسی بر روی اشیاء فلزی را باید یکی از ارکان اصلی آن به شمار آورد متن کتیبه ها در این زمان شامل دعا، آیات قرآنی، اندرز حدیث به کتابت عربی و اشعار با نوشتار فارسی است.

ضربه‌ای مغولان بر پیکر هنر ایرانی 
هجوم مغولان به ایران موجب وارد شدن ضربه‌ای سهمگین بر پیکر فرهنگ و هنر ایران شد و هنر فلزکاری که در زمان سلجوقیان به اوج رونق خود رسیده بود از بین رفت. فلزکاران ایرانی در دوران ایلخانان مغول و تیموریان توانستند با چیره دستی و ممارست ظروف بزرگ فلزی را از مفرغ بریزند. تا در مساجد و بقاء و اماکن متبرکه مورد استفاده همگان (برای آشامیدن آب) قرار گیرد.

حیات دوباره نقش و خط در دوره تیموری
در عصر شاهرخ و بایسنقر و سایر شاهزادگان و امیران تیموری هنر فلزکاری و پیوند عمیق آن با خطاطی رونق و حیات عصر سلجوقیان را بازیافت و فلزکاران این زمان توانستند به ویژه در هرات مرکز خراسان اشیاء مختلف را از مس، برنج، مفرغ و آهن و فولاد در ساخت ظروف و اسلحه سرد و نقره کوبی و طلاکوبی کنند. پس از انقراض خاندان ایلخانی، ایران در وضعی متزلزل قرار گرفت و دستخوش تحولاتی شدید شد. در پایان کار تیموریان، فلزکاران تیموری که در ساخت اشیاء پولادین و اسلحه سازی و تزیین با طلاکوبی و نقره‌کاری مهارت یافته بودند در خدمت دربار تازه صفوی مشغول کار شدند.

عصر صفوی و رونق هنر ایرانی
دودمان صفوی به علت تعصبی که نسبت به مذهب شیعه داشتند و موجب افتراق ایرانی‌ها و ترک‌ها می‌شدند، مردم ایران این خانواده را یک سلسله ملی و ایرانی می‌شناختند. از طرفی دوام سلطنت این سلسله که حکومت آنان بیش از دو قرن طول کشید موجب استقلال سیاسی و مذهبی و باعث تقویت ملیت واقعی در ایران و رشد هنر و تثبیت وضع شد. در فلزکاری عصر صفوی که بر پایه سنت‌های قدیم و مهارت فلزکاران این دوره استقرار یافته بود، چیره دستی و نبوغ هنرمندان این عصر، به چشم می‌خورد. طراحان و خطاطان این زمان با ابداع شیوه های جدید موازین تازه ای را در سبک‌های خود ایجاد کردند و در موارد بسیاری شکل و ترکیب اشیاء قدیم را که ظاهری زمخت و خشن و بزرگ داشت به کناری نهادند.

در عصر صفوی خطوط خوش نستعلیق جایگزین کتیبه های عربی شد
در این زمان زیبایی و ظرافت جایگزین شدت و خشونت قدیم شد فلزکاران این دوره با الهام از دو اصل تشیع و ملی گرایی که در آن زمان در کلیه شئون اجتماع راه یافته و در حال گسترش و توسعه بود، کار می کردند و هنرمندان هم این اصول را در کارهای خود مراعات می‌داشتند، مثلاً در حکاکی ظروف و نقره کوبی نوشتار اشعار فارسی با خطوط خوش نستعلیق جایگزین کتیبه های عربی شد. بجز آیات قرآنی و اسامی دوازده امام یا چهارده معصوم که به علت نفود تشیع در این دوره بشدت رایج شد و کتابت آن‌ها بیشتر با خطوط نسخ و ثلث بود.

نقش گل و برگ و خط نستعلیق
سایر نوشتارهای این زمان بر روی آثار فلزی به خط نستعلیق زیبا توسط خوشنویسان و توأم با نقش گل و برگ یا ترکیبات متنوع خطوط اسلیمی و هندسی صورت می‌گرفت چون هنر ایرانی مبتنی بر تزیینات است پس ایرانیان هنرهای مختلف را در آثار بدیع خود به یکدیگر پیوند می‌دادند و بدین گونه هر هنر، مکمل و متممی برای هنر دیگر بود. هنر کتیبه نویسی نیز به شعر بیشتر تأکید داشت و نیازش به خطاطی و خوشنویسی بیشتر می‌شد. دوران پرشکوه و جلال هنر فلزکاری در ایران پس از هجوم افغان‌ها و سقوط دولت صفوی بدبختانه افول کرد و در سراشیبی سقوط قرار گرفت. این مشعل فروزان هنر ملی که از دوران پیش از تاریخ ره آورد نیاکان ما بر پهنه ایران زمین بود، پس از انقراض خاندان صفوی به خاموشی گرایید و در چنگال تیرگی‌ها و تندباد حوادث شوم تاریخ، به تدریج بی فروغ و کم نور گشت، تا جزو افسانه های تاریخ ایران گردید.

قلمزنی نقره و طلا در عصر صفوی
قلمزنی (qalamzani) هنر نقر (کوبیدن و naqr) کندن نقوش براشیاء فلزی، این هنر همواره با آلیاژ استیل ایرانی ملازمت داشته و نقوش و خطوط خوشنویسی و گل و بته های ایرانی بوده است. در زمان صفویه، ورقه های نقره یا طلا بر در کاخ‌ها و مسجدها با عبارتهای خوشنویسی شده، می‌کشیدند و روی آنها قلمزنی می‌کردند. درهای مسجد شاه و مدرسه چهارباغ اصفهان و بعضی از درهای اماکن متبرکه عتبات و مشهد چنین‌اند. بر بسیاری از گلدان‌ها، جام‌ها، تُنگ‌ها، سینی‌ها و آفتابه لگن‌های زمان صفویه، نیز با طرح‌های اصیل استیل ایرانی، و خط نستعیلق قلمزنی می‌شده است. طرح‌های قلمزنی زمان قاجار به ترکیبی از گل و بوته های ایرانی و فرنگی است و نمونه های آن‌ها را از جمله بر مجموعه ها و آفتابه‌های مسین آن زمان میتوان دید. قلمزنی و طلاکوبی رکاب و دهنه اسب و قاچ زین(جلوی زین اسب) در عهد صفویه و نیز در زمان قاجاریه معمول بوده است.

صنعت فلزکاری و قلمرنی در تاریخ ایران
صنعت قلمزنی از فنون بسیار قدیمی ایران است از آثار فلزی دوره هخامنشی نمونه های بسیاری به دست نیامده است تا دورنمای رواج این هنر در آن دوران را مشاهده کنیم؛ ولی مجموعه ظرف‌ها و بشقاب‌های نقره و طلای عصر ساسانی که به دست استادان ایرانی قلم خورده و سلاطین این سلسله را در بزم یا رزم و شکار نشان می‌دهد و در موزه «ارمتیاژ» شهر لنینگراد نگاهداری میشود رواج صنعت قلمزنی را در آن عصر تأیید می‌کند.
در دوران اسلامی تاریخ ایران، صنعت قلمزنی رواج فوق العاده داشته است و شاهد بر این مطلب، مجموعه ابریق‌های(ابریق به معنای: کوزه یا آفتابه در انواع فلزی) برنزی و آثار زیبای فلزی از نوع بخُوردان(عطر را دود میکردند) و ظرفهای آبخوری است که به شکل حیوانات و پرندگان ساخته شده و بیشتر آن‌ها در خراسان و همدان و ری و سمرقند به دست آمده است. جالب‌ترین موفقیت فلزکاران دوره سلجوقی(سده یازدهم و دوازدهم میلادی) ترصیع و تزئین مس قرمز رنگ و دادن نقره بر روی ظروف نقره و بعداً روی برنج بوده است. هنر طلاکوبی و نقره کوبی روی مفرغ در سده هشتم و نهم هجری(سده چهارده و پانزده میلادی) به درجه کمال رسید و از این دوره آثاری مانند قدح و سینی و تنگ و هاون و قلمدان و منقل و آیینه و جعبه جواهر و شمعدان مشاهده می‌شود.  کارهای مفرغی عصر صفویه از بهترین کارهای جهان به شمار می‌رود فولاد در دست هنرمندان عصر صفوی مانند قلم خطاط و نقاش، مطیع و انعطاف پذیر و لطیف شده بود. نقش بر فولاد آن چنان زیباست که با قلم نیز بهتر از آن نمی‌توان ایجاد کرد نمونه‌های این ظروف در موزه های اروپا و در موزه ایران باستان تهران موجود است.
اصفهان همیشه از مراکز مهم صنعت قلمزنی ایران بوده و نمونه‌های آن از دوره صفویه در مدرسه چهار باغ از آثار دوران شاه سلطان حسین صفوی است. که در ایجاد این در هفت هنر به شرح زیر به کار رفته است.سیری در صنایع دستی ایران صفحه ۱۴۹ و ۱۳۷)
هنر نجّاری - زرگری - قلمزنی - برجسته کاری - شبکه کاری – قابلمه(روکش‌های طلا که به روی نقره می داده‌اند) و ملقمه(طلای آتشی) نام سازنده این آثار، استاد عبداللطیف تبریزی در یک لوحه کوچک در پایین این در نوشته شده و هم اکنون خوانده میشود(سیری در صنایع دستی ایران صفحه ۱۴۹ و ۱۳۷)

شیوه کار در قلمزنی
شیوه کار: نقاش طرحی مخصوص قلمزنی می‌سازد و آن را به قلمزن می‌دهد. قلمزن خطوط نقشه را با ابزار نوک تیزی به نام سنبه (sonbe) سوراخ می‌کند، سپس آن را بر فلز می‌گذارد و گرد زغالی را که در پارچه‌ای نازک پیچیده است بر آن می افشاند، گرد زغال از سوراخ‌های کاغذ می‌گذرد و بر فلز نقش می‌بندد و بدین گونه نقشه بر روی فلز منتقل می‌شود. آنگاه قلمزن با ابزارهای گوناگون، به مددچکش، خطوط اصلی طرح را بر زمینه فلز نقش می‌کند سپس با ابزار مخصوصی متن نقشه را گود می‌بُرد و موج دار یا «آجین» می سازد. در نتیجه گل‌ها و اسلیمی‌های نقشه می‌ماند آنگاه با قلم‌های ریز و درشت فولادین، آنها را «حالت» و «ساخت و ساز» می‌دهد و سایه می‌زند باید دانست که پیش از شروع کار درون اشیا فلزی را از قیر انباشته می‌سازند تا جدار آن‌ها در برابر ضربه های چکش و فشار قلم تاب بیاورد و کج نشود. پس از پایان قلمزنی قیر را بر روی شعله آتش آب می‌کنند و از فلز جدا می‌سازند. شی را در کوره حرارت می‌دهند و سپس با پارچه زبری صیقل می‌دهند گاهی مخلوطی از روغن بزرگ و دوده را با پنبه بر اشیا قلمزده، می‌مالند و سپس با پارچه تمیزی آن را پاک می‌کنند رنگ سیاه دوده در خلل و فرج قلمزنی باقی می‌ماند و طرح را نمایان‌تر می‌سازد این کار «قلمزنی سیاه قلم» نامیده می‌شود (دایره المعارف فارسی جلد دوم بخش اول صفحه ۲۵۷۸)
انتقال هنر به نسل های بعدی
وفاداری نسبت به آداب و سنت‌های هنری، وظیفه هر فرد ایرانی است. نوجوانان و بزرگسالان ایرانی به آثار هنری که میراث ملی کشور است باید همانگونه علاقه و آشنایی داشته باشند که به گلستان سعدی یا دیوان حافظ و اشعار شاهنامه دارند. این اصل موجب بقا و پایداری ملت ایران در برابر رویدادها و حوادث سهمگین تاریخ خواهد بود. چه وظیفه ملی ماست که هر چه از آثار پدران خود به امانت باز یافته‌ایم پاس داریم و به همان وضع به فرزندان خود سپاریم(هفت هزار سال هنر فلزکاری در ایران صفحه ۲۷۲، ۲۷۱، ۲۱۶، ۲۱۴ ،۲۱۳، ۲۰۸، ۲۰۷، ۱۹۸ ،۱۹۰ ،۱۸۸، ۱۷۶، ۱۷۴).
 
در پایان:
جا دارد که از دلسوزی، همراهی و راهنمایی اساتید معظم و ارجمند خود در تعلیم و تربیت، در کنار برقراری رابطه صمیمی و دوستانه و ایجاد فضایی به دور از تشریفات، برای کسب هنر و دانش تاریخ هنر جهانی اسلام، بر خود وظیفه میدانم در کسوت شاگردی از زحمات ارزشمند استاد مسعود نجابتی، استاد عبدالرسول یاقوتی تقدیر و تشکر نمایم. از خداوند متعال برای این اساتید عزیزم، سلامتی، موفقیت و همواره شاگرد پروری را مسئلت دارم.
شاگرد شما، ابوالفضل رنجبران
 
© کلیه حقوق متعلق به صاحب اثر و پرتال فرهنگی راسخون است. استفاده از مطالب و آثار فقط با ذکر منبع بلامانع است.