بررسي واژه ي رحمت از ديدگاههاي مختلف (1)
بررسي واژه ي رحمت از ديدگاههاي مختلف (1)
چکيده
واژه هاي کليدي :
رحمت ،رحيم ،رحمان ،رحمت عام و خاص ،رحمت ذاتي و صفاتي
مقدمه :زماني که اراده ي خداوندي برآن تعلق گرفت که موجودات را بيافريند
،نور رحمت او شروع به تابش نمود و در پرتو آن مخلوقات بي شماري با تنوع بسيار آفريده شدند و اين آفرينش همچنان ادامه دارد و جهان هرلحظه با خلقي نو مواجه است .
هر زمان مبدل شود چون نقش جان
نوبه تو بيند جهاني در عيان
گرچه تمامي آفريده هاي خدا از اين جهت که مشمول عنايت ،لطف و علم خدا هستند ،درنوع خود بهترين هستند و نظام آفرينش ،نظام احسن است .ولي انسان داراي قداست و کرامت خاصي است ،زيرا اوست که آئينه ي جمال نماي حق است و اوست که خدا خود را در او به تماشا مي نشيند و نظاره گر خود مي گردد .
محيي الدين ابن عربي (1)گويد :خدا چنين خواست که از دريچه ي اسماء حسني خويش که به شماره در نمي آيند که به تماشا بنشيند حقايق اسماء را ،اگرمايلي بگو که به تماشاي خود بنشيند درپديده اي فراگير که همه اين حقايق را درخود فراهم آورده باشد ،و ازاين راه رازحق برخودش ظاهر شود .(2)
اين پديده ي فراگيرکه همه ي حقايق اسماء الهي را درخود فراهم آورده و آئينه ي تمام نماي حق گشته ،انسان کامل است و رحمت الهي را نسبت به او نهايتي نيست .او را بادست خود آفريد :«خمرت طينت آدم بيدي »(3)گل آدم را با دست خود سرشتم و به صورت خود آفريد :«خلق الله آدم علي صورته »(4)و او را شايستگي مقام خلافت و جانشيني خود بخشيد :«اني جاعل في الارض خليفه »(5)و دربهترين جايها يعني بهشت آفريد و نعمتهايي را براي او فراهم آورد که به موجب يک حديث قدسي ،نه چشمي آنرا ديده و نه گوشي آنرا شنيده و نه از دل کسي گذشته است ،و او را مسجود ملائکه گردانيد و زماني که به مقتضاي بشريت و بنا به حکمت الهي دچارلغزش و عصيان گرديد و ازبهشت برين به اين کره ي خاکي هبوط کرد ،خداوند رحمت خود را از او دريغ نکرد و بلکه با گشودن در توبه او را مورد مرحمت و بخشايش قرار داد و بدينسان توبه بابي گشت براي انسان که هر گاه در فراز و نشيب زندگي مرتکب گناه و اشتباه گردد ،از رحمت الهي نااميد نشود ،زيرا خداوند توبه او را مي پذيرد ،و چنان گناه را پاک مي کند که گويي گناهي انجام نداده است :«التائب من الذنب کمن لاذنب له »(6)و يکي از درهاي هشتگانه ي بهشت که همواره بازاست در توبه است .
و آنگاه خداوند پيامبراني رابراي هدايت و راهنمايي انسان مبعوث فرمود که حامل وحي الهي و پيام آوررحمت بودند ،بخصوص وجود مقدس نبي اکرم «ص»که رحمتي است براي عالميان و نسبت به مؤمنين رئوف و مهربان .حق تعالي در کتب آسماني خود ،بخصوص قرآن مجيد که کاملترين و آخرين آنهاست ،بارها بر رحمت خود تأکيد فرموده است .قرآن پيام عنايت ،هدايت و رحمت الهي است .بموجب آيات قرآني ،خداوند ،رحمت را بخود الزام فرموده :«کتب علي نفسه الرحمه »(7)رحمت او فراگير و نوري است که سراسر هستي را در برگرفته است :«و رحمتي وسعت کل شيء»(8)
و نيزازجلوه هاي رحمت الهي ،اولياء حق و عارفانند که وجودشان سراسر رحمت است و همنشيني با آنان ؛همچون همنشيني با خداست :
هرکه خواهد همنشيني با خدا
گو نشين اندر حضور اوليا
و همچنين نجات انسانها تنها درپناه رحمت حق تعالي است ،چنانکه حضرت رسول اکرم «ص»فرمود :«نرهد يکي از شما به عمل خود ،گفتند :تو نيز نرهي به عمل خود يا رسول الله .گفت :من نيز نرهم جز آنکه خداي تعالي بر من رحم کند .»
البته رحمت الهي به موارد ذکر شده ي ذکر شده ي فوق محدود نمي گردد ،زيرا همه ي وجود رحمت است که :«الوجود کله رحمه ».و لذا اهميت مسئله ايجاب مي کند که واژه ي رحمت از ديدگاه هاي مختلف مورد بررسي و تحقيق قرار بگيرد ،تا با مفهوم عميق و همه جانبه معناي آن ،خود را معرض نسيم رحمت الهي قرار بدهيم و هر چه بيشترازمواهب آن بهره مند گرديم و در جهت سعادت و کمال خود گام برداريم و مقاله حاضرکوششي است در اين راستا .
معاني واژه ي رحمت و مشتقات آن
رحمت مأخوذ از تازي است و به معني بخشايش و مهرباني و مرحمت و شفقت و عفو و مغفرت و آمرزش و باران .(9)
گر ايزد زحکمت ببندد دري
زرحمت گشايد در ديگري
همچنين رحمت به معني نبوت ،آمده است ؛قوله تعالي :يختص برحمته اي بنبوته »(10)
در لسان العرب،رحمت در مورد انسان به معني نرم دلي و عطوفت و رحمت خدا به معني عطوفت و نيک و رزق است .(11)
راغب اصفهاني در مفردات گويد :رحمت از جانب خدا،انعام و تفضل و از آدميان مهرباني و عاطفه است .(12)
درکشاف اصطلاحات الفنون آمده است که رحمت لغتي است بمعني رقت قلب و انعطاف که اقتضاي تفضل و احسان دارد .(13)
رحمه للعالمين به معني بخشايش و مايه ي غفران و آمرزش جهانيان .
جمله دانايان همين گفتند همين
هست دانا رحمة للعالمين
رحمت مشتق از رحمت است و آن رحمت از جهت مبالغه است ،چنانکه ملائکه را ملکوت گويند .(14)
رحم به معني مهرباني و بخشايش و عطفت و شفقت و غمخواري و نرم دلي است .
خدا را رحمي اي منعم که درويش سرکويت
دري ديگر نمي داند رهي ديگر نمي گيرد (حافظ)
رحيم به معني رحم کننده و بخشايشگر است و رحماءجمع رحيم است .رحمان به معني بخشاينده است .رحماني منسوب به رحمن به معني خدايي و رباني .(15)
رحمان و رحيم دو اسم مشتق از رحمت باشند .رحمن از رحيم مخصوص تر است و از اين لحاظ جز خدا را به اين اسم نمي نامند ،اما رحمن برديگري نيز اطلاق مي شود ،سزاوارتر است نوعي رحمت که از مقدورات عبادت دورباشد،فهميده شود و آن متعلق به سعادت اخروي است .پس رحمان به بندگانش مهربان است :
اولاً :به ايجاد
ثانياً:به هدايت به سوي ايمان و وسايل سعادت .
ثالثاً به خوشبخت کردن بندگان درآخرت .
رابعاً:به اتمام و بخشش بزرگ بوسيله ي لقاءو نظر به وجه بزرگوارحق تعالي .(16)
ميرزا جواد ملکي تبريزي در اسرارالصلوه مي گويد :رحمانيت حق تعالي که مسئله ايجاد را شامل مي شود و مسئله عامي است که نيک و بد را دربرمي گيرد ولي رحيميت او که هدايت او مي باشد که اختصاص به مؤمنين دارد .(17)
و گفته اند که رحمت رحمان به معني روزي دانست که عموميت دارد نسبت به نيک و بد مؤمن و کافر و رحمت رحيم به معني آمرزش است که اختصاص يافته به اهل ايمان ،و درهر رحمت معني عافيت مندرج است ،يکي عافيت دنيوي و ديگري عافيت اخروي ،پس رحمت رحيميت را با وجود خصوصيات به مؤمنان عام بايد دانست بر مجموع ايشان ،مطيعان را به قبول حسنات و عاصيان را به محو سيئات ،اگر محسنون به وسيله ي عبادت مترصد نزول رحمتند ،مجرمان و مفلسان نيز به ذريعه ي بيچارگي و نيازمندي ،اميدواراين موهبتند .
و جمعي براين شده اند که ،رحمن بسيار رحمتست و رحيم دائم رحمتست ،و ازاين جهت است که رحمت رحيميت را به آخرت که دار بقاء و دوامست مخصوص داشته اند ،و اين نيز گفته اند ،رحمن است که از گناهکار به رحمت خود درگذراند ،رحيمست که به برکت شفاعت مصطفي ،صلي الله عليه و اله و سلم ،او را به دولت آمرزش رساند .
آن نيزگفته اند که معني ،رحمت اراده ي حق است ايصال خيرو دفع شر را و اگر اراده نبودي هيچ موجودي از پس پرده ي عدم روي ننمودي چه «الوجود خير کله »پس رحمت از صفات ذاتيه است .
در روح الارواح آورده که الله دلالت بر قدرت سرمدي دارد ورحمن بر رحمت ابدي ،چون با يکديگر جمع آيد ،ذاتي که کدرت مشتي خاکي در ميان پديد نايد و چون درياي رحمت با يکديگر برآرد خس و خاشاک زلل و معاصي نابود گردد.
آندم که بحر رحمت ،موج کرم برآرد
از لجه ي (18)معاصي گرد عدم برآرد
ديگري آورده که حق تعالي خود را رحمان نهاد و اين دو اسم را دو جا درکلام خود ايراد نموده پس از رحمت کي روا دارد که رحمت نکند .(19)
در شرح تعرف آمده که رحمن و رحيم از يک معني اشتقاق يافته است و آن رحمت است و رحمان بر وزن فعلان از رحمت بود و رحيم به وزن فعيل هم از رحمت بود .لکن رحمان خاص تراست [به لفظ ]بدان معني که خداوند را رحمن گويند و کس ديگر را رحمن نگويند .اما مخلوقات را رحيم گويند لکن رحمن به معني اين بود که بسيار رحمت است و بي شمار رحمت ،و رحمت او پيوسته است ،منقطع نگردد و به همه خلق رسيده است .و درتأويل (20)اين دو نام سخن بسيار گفته اند :
گروهي گفته اند :رحمن است در دنيا و رحيم است در آخرت (21)و گروهي گفته اند :رحمن توفيق بر طاعت است و رحيم به نگهداري از معصيت .و گروهي گفته اند :رحمن است به پذيرش طاعت و رحيم به آمرزش معصيت .و گروهي گفته اند :بخشاينده است درازل و بخشايشگر است در ابد .(22)
شبلي (ازاکابر مشايخ صوفيه بغداد )را گفتند نداني که رحمن است گفت دانم و ليکن تا رحمت وي بدانسته ام هرگز نخواسته ام تا بر من رحمت کند .(23)
صاحبت کشف الاسرار مي فرمايد :رحمن است که راه مزدوري آسان کند ،رحيم است که شمع دوستي برافزود .در راه دوستان مزدور هميشه رنجور،درآرزوي حور و قصور،و دوست خود در بحرعيان غرقه ي نور .
روزي که مرا وصل تو در چنگ آيد
ازحال بهشتيان مرا ننگ آيد (24)
هردو نام (رحمن و رحيم )بخشايش و مهرباني و رحمت راست ،و رحمن بليغ تر است و تمامترکه همه انواع رحمت در ضمن آنست ،چون رأفت و شفقت و حنان و لطف و عطف .از اينجاست که نام خاص خداوند است و مطلق او را سزاست .(25)
شاه نعمت الله ولي قدس سره (ازعرفا و شعراي بنام ايران )در رساله هاي خود آورده :
الرحمن :اسم حق است به اعتبارجمعيت اسمائيه در حضرت الهيه که ازاين حضرت افاضه مي فرمايد وجود و هرچه تابع وجود است از کمالات برجميع ممکنات .
جود او مي دهد وجود به ما
لطف او از کرم نمود به ما
همه عالم به رحمتش مرحوم
در رحمت چنين گشود به ما
الرحيم :اسم حق است به اعتبار کمالات معنويه بر اهل ايمان چون معرفت و توحيد .
رحمت خاص او دري بگشاد
علم و توحيد ،مؤمنان را داد (26)
پی نوشت ها :
* عضو هيات علمي واحد مرند
1-محيي الدين ابن عربي اندلسي عارف مشهور و صاحبت مکتب وحدت وجود و ملقب به شيخ اکبر .
2-فصوص الحکم ،ص55.
3-مرصاد العباد ،ص65.
4-کشف الاسرارميبدي ،جلد اول ،ص163.
5-سوره ي بقره ،آيه 30.
6-مرصاد العباد ،ص355.
7-سوره ي انعام ،آيه 12.
8-سوره ي انبياء،آيه 107.
9-ناظم الاطباء،جلد سوم ،ص1640.
10-لغت نامه ي دهخدا ؛جلد 25،ص312.
11-لسان العرب ،ص174.
12-مفردات الفاظ قرآن و غريب قرآن ،ص191.
13-کشاف اصطلاحات الفنون ،به نقل از لغت نامه دهخدا ،جلد 25،ص215.
14-فصوص الحکم ،ص699.
15-فرهنگ فارسي دکترمعين ،ص1644.
16-المقصد الاسني ،ص55.
17-اسرارالصلوه ميرزا جواد ملکي تبريزي ،ص342.
18-لجه :دريا.
19-تفسيرسوره ي فاتحه الکتاب ،ص61-60.
20-تأويل :برگرداندن لفظ برخلاف معني ظاهري آن ،تعبيرو تفسير،شرح و بيان .
21-شرح تعرف ،ربع اول ،ص251.
22-همان ؛تعليقات ،ص1872-1871.
23-رساله قشيريه ،ص343.
24-کشف الاسرار ميبدي ،جلد اول ،ص32.
25-همان ،ص434-433.
26-رساله هاي حضرت سيد نور الدين شاه نعمت الله ولي قدس سره ،ص148.
منبع:نشريه پايگاه نور،شماره 11.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}